ریشه بنو: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
 
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
دختر. بنت وابنة هر دو به معنى دختر است مثل [تحريم:12] جمع آن بنات است نظير [طور:39]. 1- [انعام:100-101]. اين آيه از چند جهت مكورد دقّت است. اوّل اينكه عده‏اى از مردم جن را در كارهاى عالم شريك خدا قرار داده‏اند مثل عقيده مجوس كه بيزدان و اهريمن قائل بودند و هر خيز را از يزدان و هر شرّ را از اهريمن مى‏دانستند و مثل يزيديّه كه بالوهيّت ابليس قائل‏اند. دوّم: بنين و منات كه فرموده: «خَرَ قوالِهُ بَنينَ وَ بَناتٍ» آيا از ملائكه‏اند يا از جنّ و يا از ملائكه و بشر؟. در الميزان فرموده: گفته‏اند كه قريش گويند خدا از جنّ زن گرفت (نعوذ بالله) و در اثر اين ازدواج آيه «وَجَعَلو اللّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ» انسب است، على هذا بنين و بنات همه از ملائكه‏اند. اين سخن در الميزان به طور احتمال و ترديد گفته شده ولى نمى‏شود درست باشد زيرا آيات ديگر نظير [زخرف:19]، [صافات:150] صريح‏اند در اينكه مشركان ملائكه را دختران خدا مى‏دانستند نه پسران و دختران. و در مقام ردّ آنها آمده [طور:39]. به نظر مى‏آيد «خَرَقوا لَهُ بَنينَ وَ بناتٍ» مطلبى جداگانه باشد و نيز جاعلين شركاء غير از خارقين بنين و بنات باشد، يعنى عدّه‏اى هم براى خدا پسران و دختران جعل كردند همان ملائكه‏اند كه گفته شد و امّا پسران را به احتمال قوى از جنّ جعل كرده‏اند، مؤيد ابن مطلب آيه [صافات:158] است. يعنى ميان خدا و جن نسب قرار دادند، بنا به اين احتمال گفتند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. اگر گويند: شايد مراد از «بنين» همان است كه يهود عزير را پسر خدا خواندند و نصارى مسيح را! گوئيم «بنين» جمع ابن است و نصارى و يهود دو پسر بيشتر نگفته‏اند على هذا لازم بود «بنين» تثنيه گفته شود نه جمع وانگهى آيه در بيان اوضاع مشركين است نه اهل كتاب. تا در اينجا آياتى از سوره صافات را نقل مى‏كنيم تا مزيد توضيح شود... [صافات:149-158]. در اين آيات بعد از نقل و ردّ اين سخن كه ملائكه دختران خدايند مى فرمايد! اين آيه با ملاحظه «وَ خَرَقُوالَهُ بَنينَ وَ بَناتٍ بَغَيرِ عِلْم» روشن مى‏كند كه: بنين را از جن و بنات را از ملائكه تراشيده‏اند. و دراين صورت «اَلِرَبِّكَ الْبِناتُ وَ لَهُمْ الْبَنُونَ» درباره ملائكه است كه چرا آنها را فقط دختران خدا مى‏دانند و با آنكه پسران در نزد شما بهتر است پس چرا پسران نمى‏دانند نه اينكه چرا پسر رافقط به خود نسبت مى‏دهند زيرا آنها به خدا نيز پسر قائل بودند منتها از جنّ واللّه العالم‏ مخفى نماند: مضمون آيه [زخرف:15] آنست كه مشركان درباره بنين و بنات عقيده داشتند كه آنها به طور توالد از خدا به وجود آمده‏اند ولى آيه [بقره:116] و آيه [زمر:4] و همچنين آيات 68 يونس و 4 كهف و 88 مريم و 26 انبیاء و ساير آيات، همه از اتخاذ ولد صحبت مى‏كنند و آن به ظاهر غير از وَلَد حقيقى است. آيا عده‏اى هم قائل به اتّخاذ ولد بوده و مى‏گفتند: خدا ملائكه و جنّ و عزير و غيره را نزائيده ولى به فرزندى خود انتخاب كرده است؟! و يا اين عدّه همان عدّه سابق‏اند ولى قرآن به عنوان اتخاذ ولد آن را بازگو مى‏كند؟! ممكن است پيشينيان هر گروه كه از عهد پيامبران چندان دور نبوده‏اند، قائل به اتّخاذ ولد از باب تشريف بوده‏اند و پيشينيان آنها معتقد به توالد شده‏اند و قرآن مجيد هر دو را رد مى‏كند. آنچه از آيه «وَ جَعَلُو اللّهِ شُرَكاءَ الجِنَّ....» و ساير آيات به دست آمد به قرار ذيل است. 1- عدّه‏اى جنّ را شريك خدا دانسته‏اند در خلقت و تدبير عالم. 2- نادانان براى خدا پسران و دختران جعل كرده و از جانب خود و بدون مدرك اين سخن گفته‏اند. 3- گفته‏اند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. 4- آنانكه عقيده به پسران و دختران حقيقى داشتند غير از معتقدين به اتّخاذ ولد بوده‏اند. 5- همه اين حرفها باطل و بى اساس است و خدا از آنچه گفته‏اند منزّه مى‏باشد. ناگفته نماند افسانه اتخاذ ولد و غيره كه در ميان مشركان رواج داشت غير اينكه مراد از هر دو يكى است نه اينكه مراد از هر دو يكى است، قرآن اكثر اين عقايد سخيف را در بيان حالات مشركان نقل مى‏كند و به حساب گفته يهود و نصارى جداگانه مى‏رسد. و بنظرم گاهى هم مشتركاً نقل و ردّ مى‏كند.
دختر. بنت وابنة هر دو به معنى دختر است مثل [تحريم:12] جمع آن بنات است نظير [طور:39]. 1- [انعام:100-101]. اين آيه از چند جهت مكورد دقّت است. اوّل اينكه عده‏اى از مردم جن را در كارهاى عالم شريك خدا قرار داده‏اند مثل عقيده مجوس كه بيزدان و اهريمن قائل بودند و هر خيز را از يزدان و هر شرّ را از اهريمن مى‏دانستند و مثل يزيديّه كه بالوهيّت ابليس قائل‏اند. دوّم: بنين و منات كه فرموده: «خَرَ قوالِهُ بَنينَ وَ بَناتٍ» آيا از ملائكه‏اند يا از جنّ و يا از ملائكه و بشر؟. در الميزان فرموده: گفته‏اند كه قريش گويند خدا از جنّ زن گرفت (نعوذ بالله) و در اثر اين ازدواج آيه «وَجَعَلو اللّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ» انسب است، على هذا بنين و بنات همه از ملائكه‏اند. اين سخن در الميزان به طور احتمال و ترديد گفته شده ولى نمى‏شود درست باشد زيرا آيات ديگر نظير [زخرف:19]، [صافات:150] صريح‏اند در اينكه مشركان ملائكه را دختران خدا مى‏دانستند نه پسران و دختران. و در مقام ردّ آنها آمده [طور:39]. به نظر مى‏آيد «خَرَقوا لَهُ بَنينَ وَ بناتٍ» مطلبى جداگانه باشد و نيز جاعلين شركاء غير از خارقين بنين و بنات باشد، يعنى عدّه‏اى هم براى خدا پسران و دختران جعل كردند همان ملائكه‏اند كه گفته شد و امّا پسران را به احتمال قوى از جنّ جعل كرده‏اند، مؤيد ابن مطلب آيه [صافات:158] است. يعنى ميان خدا و جن نسب قرار دادند، بنا به اين احتمال گفتند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. اگر گويند: شايد مراد از «بنين» همان است كه يهود عزير را پسر خدا خواندند و نصارى مسيح را! گوئيم «بنين» جمع ابن است و نصارى و يهود دو پسر بيشتر نگفته‏اند على هذا لازم بود «بنين» تثنيه گفته شود نه جمع وانگهى آيه در بيان اوضاع مشركين است نه اهل كتاب. تا در اينجا آياتى از سوره صافات را نقل مى‏كنيم تا مزيد توضيح شود... [صافات:149-158]. در اين آيات بعد از نقل و ردّ اين سخن كه ملائكه دختران خدايند مى فرمايد! اين آيه با ملاحظه «وَ خَرَقُوالَهُ بَنينَ وَ بَناتٍ بَغَيرِ عِلْم» روشن مى‏كند كه: بنين را از جن و بنات را از ملائكه تراشيده‏اند. و دراين صورت «اَلِرَبِّكَ الْبِناتُ وَ لَهُمْ الْبَنُونَ» درباره ملائكه است كه چرا آنها را فقط دختران خدا مى‏دانند و با آنكه پسران در نزد شما بهتر است پس چرا پسران نمى‏دانند نه اينكه چرا پسر رافقط به خود نسبت مى‏دهند زيرا آنها به خدا نيز پسر قائل بودند منتها از جنّ واللّه العالم‏ مخفى نماند: مضمون آيه [زخرف:15] آنست كه مشركان درباره بنين و بنات عقيده داشتند كه آنها به طور توالد از خدا به وجود آمده‏اند ولى آيه [بقره:116] و آيه [زمر:4] و همچنين آيات 68 يونس و 4 كهف و 88 مريم و 26 انبیاء و ساير آيات، همه از اتخاذ ولد صحبت مى‏كنند و آن به ظاهر غير از وَلَد حقيقى است. آيا عده‏اى هم قائل به اتّخاذ ولد بوده و مى‏گفتند: خدا ملائكه و جنّ و عزير و غيره را نزائيده ولى به فرزندى خود انتخاب كرده است؟! و يا اين عدّه همان عدّه سابق‏اند ولى قرآن به عنوان اتخاذ ولد آن را بازگو مى‏كند؟! ممكن است پيشينيان هر گروه كه از عهد پيامبران چندان دور نبوده‏اند، قائل به اتّخاذ ولد از باب تشريف بوده‏اند و پيشينيان آنها معتقد به توالد شده‏اند و قرآن مجيد هر دو را رد مى‏كند. آنچه از آيه «وَ جَعَلُو اللّهِ شُرَكاءَ الجِنَّ....» و ساير آيات به دست آمد به قرار ذيل است. 1- عدّه‏اى جنّ را شريك خدا دانسته‏اند در خلقت و تدبير عالم. 2- نادانان براى خدا پسران و دختران جعل كرده و از جانب خود و بدون مدرك اين سخن گفته‏اند. 3- گفته‏اند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. 4- آنانكه عقيده به پسران و دختران حقيقى داشتند غير از معتقدين به اتّخاذ ولد بوده‏اند. 5- همه اين حرفها باطل و بى اساس است و خدا از آنچه گفته‏اند منزّه مى‏باشد. ناگفته نماند افسانه اتخاذ ولد و غيره كه در ميان مشركان رواج داشت غير اينكه مراد از هر دو يكى است نه اينكه مراد از هر دو يكى است، قرآن اكثر اين عقايد سخيف را در بيان حالات مشركان نقل مى‏كند و به حساب گفته يهود و نصارى جداگانه مى‏رسد. و بنظرم گاهى هم مشتركاً نقل و ردّ مى‏كند.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
کم:100, ه:96, ل:89, هم:84, من:81, اسرائيل:73, قول:66, ى:64, ک:61, ب:57, بنو:57, يا:53, ما:52, وله:51, اله:50, لا:50, على:49, مريم:48, الله:47, انن:46, هن:46, ف:44, اخو:41, نا:39, عيسى:35, فى:34, ان:34, او:33, کون:31, ها:30, ربب:28, علم:28, رسل:28, اذ:27, جعل:27, مسيح:26, سبل:25, اتى:25, نسو:24, قد:23, امم:22, اخذ:22, آدم:22, قوم:21, ا:21, الى:21, هدى:21, عمم:21, مول:21, مع:20, بين:20, حيى:20, کتب:20, خول:20, سکن:20, عبد:20, امن:20, قرب:20, الذين:19, ابو:19, نعم:19, الا:19, ام:18, فرعون:18, حقق:18, ذلک:18, ذکر:18, شهد:17, ايى:17, قتل:17, سئل:17, عذب:17, اوى:17, خلق:17, اذا:17, صفو:16, مدد:16, کلل:16, ائى:16, امر:16, جىء:16, عن:15, وثق:15, هو:15, کفر:15, عرف:15, موسى:15, يتم:15, لما:15, مثل:15, بعل:15, ملک:15, يوم:15, جنن:15, سوء:15, ذبح:14, رجع:14, صحب:14, بعد:14, وحد:14, تبع:14, لو:14, نن:14, ن:14, خير:14, شىء:14, لم:14, نوح:14, دعو:14, لعل:14, زوج:14, حکم:14, ذا:14, اللاتى:13, يعقوب:13, التى:13, رزق:13, جنب:13, رئى:13, موت:13, نصارى:13, نجو:13, ابراهيم:13, علو:13, طوف:13, عند:13, نفس:13, اول:13, نزل:13, ايد:13, ذلکم:13, بعث:13, سبح:13, احد:13, بحر:13, الک:13, حبب:13, الذى:13, خرج:13, دنو:13, زين:13, اخر:13, ارض:13, ظلم:13, هؤلاء:13, ورث:13, بذر:13, حلل:13, سوم:13, فسق:13, حسن:13, غير:13, بشر:13, لئک:13, قنطر:13, رود:12, رقب:12, خسر:12, خلد:12, جوز:12, يهود:12, بوء:12, اجر:12, مرء:12, تلو:12, فرق:12, قصص:12, کثر:12, ارث:12, اهل:12, صدق:12, حواريون:12, عمر:12, قدر:12, مهد:12, اولاء:12, سلم:12, انجيل:12, کلم:12, عزل:12, نبء:12, داود:12, روح:12, لسن:12, کرم:12, ذهب:12, ذى:12, وعظ:12, شرک:12, خرق:12, وصى:12, قفو:12, نبو:12, فعل:12, کيف:12, کذب:12, ضرب:12, ندى:12, جمع:12, عشر:12, صلو:12, دور:12, عزير:12, ضعف:12, شهو:12, لقمان:12, ولد:12, سجد:12, سمو:12, غفر:12, وجه:12, سرع:11, دخل:11, طيب:11, نحن:11, قلب:11, بعض:11, عمل:11, رکب:11, ضلل:11, حرم:11, انث:11, هذا:11, نصر:11, حفد:11, قدم:11, عين:11, هامان:11, انس:11, شطن:11, ندو:11, غنى:11, هجر:11, جنح:11, خبر:11, عصى:11, عصو:11, بلو:11, ثم:11, وکل:11, سلط:11, کفف:11, سرق:11, ظهر:11, عمران:11, دون:11, فرض:11, وقى:11, انا:11, انت:11, بلغ:11, عرش:11, هل:11, نفع:11, رحم:11, هاتين:11, اجل:11, اثر:11, کبر:11, يدى:11, هلک:11, ملء:11, توراة:11, شکر:11, قضى:11, لطف:11, س:11, رضع:11, حمل:11, کى:11, دين:11, سعى:11, حمد:11, طهر:11, حسس:11, فسد:11, نهى:11, نظر:11, صرح:11, قرء:11, خوف:11, نکح:11, طوع:11, جور:11, صنم:11, جناح:11, درى:11, وسم:11, لقى:11, عدو:11, سوع:11, کشف:11, حسب:11, فتن:11, بصر:11, طعم:11, درج:11, غرم:11, صغر:11, ربو:11, قدس:11, لعن:11, مرى:11, بقى:11, درر:11, فصل:11, زنم:11, حصن:11, حزن:11, ذوى:11, سبب:11, نفر:11, عهد:11, جرم:11, اولى:11, صلب:11, جبر:11, يمن:11, هون:11, قرآن:11, شرق:11, فوه:11, صبر:11, بوب:11, وعد:11, سمع:11, قبل:11, ثنى:11, جرر:11, فىء:11, فرى:11, خلو:11, غفل:11, سوى:11, دمر:11, ذرر:11, طمع:11, فرج:11, حضر:11, دول:11, بيت:11, سلف:11, اون:11, فتى:11, فضض:11, نور:11, جبل:11, بلد:11, بل:11, خشى:11, صلح:11, برر:11, اذن:11, ثقل:10, فدى:10, وذر:10, لبس:10, غلظ:10, يوسف:10, منن:10, رفع:10, رجز:10, موج:10, کتم:10, تمم:10, خيل:10, لبب:10, نوم:10, لحى:10, عجم:10, شيع:10, ندم:10, اين:10, نفخ:10, عکف:10, فتو:10, ورى:10, خلف:10, جند:10, قمر:10, دحر:10, تسع:10, جزى:10, کنز:10, عتل:10, يى:10, شعر:10, مقت:10, نقب:10, کرر:10, اسى:10, غيب:10, فوق:10, رئس:10, هذه:10, کود:10, صدد:10, زکو:10, اکل:10, وفى:10, تلک:10, صنع:10, جلب:10, ثمن:10, بطل:10, نهر:10, ولى:10, ودد:10, شرب:10, قهر:10, بغى:10, مرر:10, حرث:10, حجج:10, خردل:10, هما:10, وصف:10, برک:10, نکر:10, خمس:10, نفق:10, رهب:10, قرف:10, کيد:10, فضل:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۸

تکرار در قرآن: ۱۶۴(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

دختر. بنت وابنة هر دو به معنى دختر است مثل [تحريم:12] جمع آن بنات است نظير [طور:39]. 1- [انعام:100-101]. اين آيه از چند جهت مكورد دقّت است. اوّل اينكه عده‏اى از مردم جن را در كارهاى عالم شريك خدا قرار داده‏اند مثل عقيده مجوس كه بيزدان و اهريمن قائل بودند و هر خيز را از يزدان و هر شرّ را از اهريمن مى‏دانستند و مثل يزيديّه كه بالوهيّت ابليس قائل‏اند. دوّم: بنين و منات كه فرموده: «خَرَ قوالِهُ بَنينَ وَ بَناتٍ» آيا از ملائكه‏اند يا از جنّ و يا از ملائكه و بشر؟. در الميزان فرموده: گفته‏اند كه قريش گويند خدا از جنّ زن گرفت (نعوذ بالله) و در اثر اين ازدواج آيه «وَجَعَلو اللّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ» انسب است، على هذا بنين و بنات همه از ملائكه‏اند. اين سخن در الميزان به طور احتمال و ترديد گفته شده ولى نمى‏شود درست باشد زيرا آيات ديگر نظير [زخرف:19]، [صافات:150] صريح‏اند در اينكه مشركان ملائكه را دختران خدا مى‏دانستند نه پسران و دختران. و در مقام ردّ آنها آمده [طور:39]. به نظر مى‏آيد «خَرَقوا لَهُ بَنينَ وَ بناتٍ» مطلبى جداگانه باشد و نيز جاعلين شركاء غير از خارقين بنين و بنات باشد، يعنى عدّه‏اى هم براى خدا پسران و دختران جعل كردند همان ملائكه‏اند كه گفته شد و امّا پسران را به احتمال قوى از جنّ جعل كرده‏اند، مؤيد ابن مطلب آيه [صافات:158] است. يعنى ميان خدا و جن نسب قرار دادند، بنا به اين احتمال گفتند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. اگر گويند: شايد مراد از «بنين» همان است كه يهود عزير را پسر خدا خواندند و نصارى مسيح را! گوئيم «بنين» جمع ابن است و نصارى و يهود دو پسر بيشتر نگفته‏اند على هذا لازم بود «بنين» تثنيه گفته شود نه جمع وانگهى آيه در بيان اوضاع مشركين است نه اهل كتاب. تا در اينجا آياتى از سوره صافات را نقل مى‏كنيم تا مزيد توضيح شود... [صافات:149-158]. در اين آيات بعد از نقل و ردّ اين سخن كه ملائكه دختران خدايند مى فرمايد! اين آيه با ملاحظه «وَ خَرَقُوالَهُ بَنينَ وَ بَناتٍ بَغَيرِ عِلْم» روشن مى‏كند كه: بنين را از جن و بنات را از ملائكه تراشيده‏اند. و دراين صورت «اَلِرَبِّكَ الْبِناتُ وَ لَهُمْ الْبَنُونَ» درباره ملائكه است كه چرا آنها را فقط دختران خدا مى‏دانند و با آنكه پسران در نزد شما بهتر است پس چرا پسران نمى‏دانند نه اينكه چرا پسر رافقط به خود نسبت مى‏دهند زيرا آنها به خدا نيز پسر قائل بودند منتها از جنّ واللّه العالم‏ مخفى نماند: مضمون آيه [زخرف:15] آنست كه مشركان درباره بنين و بنات عقيده داشتند كه آنها به طور توالد از خدا به وجود آمده‏اند ولى آيه [بقره:116] و آيه [زمر:4] و همچنين آيات 68 يونس و 4 كهف و 88 مريم و 26 انبیاء و ساير آيات، همه از اتخاذ ولد صحبت مى‏كنند و آن به ظاهر غير از وَلَد حقيقى است. آيا عده‏اى هم قائل به اتّخاذ ولد بوده و مى‏گفتند: خدا ملائكه و جنّ و عزير و غيره را نزائيده ولى به فرزندى خود انتخاب كرده است؟! و يا اين عدّه همان عدّه سابق‏اند ولى قرآن به عنوان اتخاذ ولد آن را بازگو مى‏كند؟! ممكن است پيشينيان هر گروه كه از عهد پيامبران چندان دور نبوده‏اند، قائل به اتّخاذ ولد از باب تشريف بوده‏اند و پيشينيان آنها معتقد به توالد شده‏اند و قرآن مجيد هر دو را رد مى‏كند. آنچه از آيه «وَ جَعَلُو اللّهِ شُرَكاءَ الجِنَّ....» و ساير آيات به دست آمد به قرار ذيل است. 1- عدّه‏اى جنّ را شريك خدا دانسته‏اند در خلقت و تدبير عالم. 2- نادانان براى خدا پسران و دختران جعل كرده و از جانب خود و بدون مدرك اين سخن گفته‏اند. 3- گفته‏اند: ملائكه دختران خدا و جنّ پسران خدايند. 4- آنانكه عقيده به پسران و دختران حقيقى داشتند غير از معتقدين به اتّخاذ ولد بوده‏اند. 5- همه اين حرفها باطل و بى اساس است و خدا از آنچه گفته‏اند منزّه مى‏باشد. ناگفته نماند افسانه اتخاذ ولد و غيره كه در ميان مشركان رواج داشت غير اينكه مراد از هر دو يكى است نه اينكه مراد از هر دو يكى است، قرآن اكثر اين عقايد سخيف را در بيان حالات مشركان نقل مى‏كند و به حساب گفته يهود و نصارى جداگانه مى‏رسد. و بنظرم گاهى هم مشتركاً نقل و ردّ مى‏كند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
بَنِي‌ ۴۲
أَبْنَاءَکُمْ‌ ۵
ابْنَ‌ ۱۴
بَنِيهِ‌ ۲
بَنِيَ‌ ۴
لِبَنِيهِ‌ ۱
أَبْنَاءَهُمْ‌ ۴
ابْنِ‌ ۱۱
أَبْنَائِنَا ۱
الْبَنِينَ‌ ۲
ابْنُ‌ ۱۲
أَبْنَاءَنَا ۱
لِبَنِي‌ ۵
أَبْنَاؤُکُمْ‌ ۲
بَنَاتُکُمْ‌ ۱
بَنَاتُ‌ ۲
أَبْنَائِکُمُ‌ ۱
أَبْنَاءُ ۱
ابْنَيْ‌ ۱
أَبْنَاءَهُمُ‌ ۱
بَنِينَ‌ ۸
بَنَاتٍ‌ ۲
بِبَنِي‌ ۲
بَنُو ۱
ابْنَهُ‌ ۱
بُنَيَ‌ ۶
ابْنِي‌ ۱
بَنَاتِي‌ ۲
بَنَاتِکَ‌ ۲
ابْنَکَ‌ ۱
الْبَنَاتِ‌ ۲
بِالْبَنِينَ‌ ۲
الْبَنُونَ‌ ۳
ابْنَهَا ۱
أَبْنَائِهِنَ‌ ۲
أَبْنَاءِ ۳
بَنُونَ‌ ۱
ابْنَتَيَ‌ ۱
لاِبْنِهِ‌ ۱
بَنَاتِ‌ ۴
الْبَنَاتُ‌ ۲
أَبْنَاءَ ۱
ابْنَةَ ۱
بِبَنِيهِ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط