ریشه حوط: تفاوت میان نسخهها
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
فراگرفتن. در قاموس گويد: حوط، حيطه، و حياطة به معنى حفظ، صيانت و مراقبت است. راغب گويد: حائط ديوارى است كه مكان مخصوصى را فرا گيرد، احاطه در اجسام به كار مىرود مثل فلان چيز را احاطه كردم و نيز در حفظ استعمال مىشود مثل «اِنَّهُ بِكُلِّ شَىءِ مُحيطٌ»: خداحافظ و نگهدارنده هر چيز است و نيز به معنى علم مىآيد نحو «اِنَّ اللّهَ بِما يَعْمَلونَ مُحيط»، «وَ اِنّز اللّهَ قَدْ اَحاطَ بِكُلِّ شَىءٍ عِلماً» (به اختصار). ناگفنه نماند معنى اصلى همان فرا گرفتن و احاطه است و آن با علم و نگهدارى و مراقبت و بلائى كه شخص را فرا مىگيرد سازگار است . * [طلاق:12] حقّا كه خدا در دانائى هر چيز را فرا گرفته است . نظير [جنّ:28]، [كهف:91]. * [بقره:81] بلى هر كه بدى را كسب كند و گناهش او را فرا گيرد آنها ياران آتش اند. ظاهر آيه آن است كه عمل مثل هاله اطراف انسان را فرا مىگيرد و راهى براى ورود رحمت و هدايت به قلبش باقى نمىگذارد، اعمال كه به صورت نيرو از عامل خارج مىشوند از او جدا نمىگردند بلكه حتى بر روى قلب زنگار مىشود چنانكه فرموده [مطفّفين:14]. در سوره يس، احاطه اعمال به صورت زنجيرها و سدّها ذكر شده است [يس:8-9] زنجيرهائيكه در گردن تا چانه رسيدهاند و سدّ بخصوصى كه از جلو و پشت سر، آنها را پوشيده است جز واقعيّت اعمال بد نيستند. * [كهف:42]، [يوسف:66] مراد از «احيط» و «يحاط» احاطه و فراگرفتن بلا است و تقدير چنين است: «اُحيطَ الْبَلاءُ بِثَمِرِهِ اَنْيُحاطَ الْبَلاءُ بِكُمْ» معنى دو آيه چنين مىشود: ميوهاش با بلا احاطه شد پس دو دست خويش را به حسرت براى مالى كه خرج كرده بود به هم مىماليد. حتماً بايد او را بياوريد مگر آنكه با پيش آمدى احاطه شويد . * [عنكبوت:54] عذاب را به عجله از تو مىخواهند حال آنكه جهنّم كافران را فرا گرفته است . آيه شريفه مبيّن آن است كه جهنّم در حال حاضر كفّار را فرا گرفته است ولى متوجّه آن نيستند همانطور كه برق در ابر و آتش در سنگ پنهان است و ما متوجّه نيستيم هكذا جهنّم در اين زندگى مخفى است و اهل كفر را فرا گرفته ولى متوجّه آن نيستند. نظير اين، آيات [انفطار:13-16] است بنابر آنكه جملههاى اسميّه دلالت بر حال و استمرار دارند. * [بقره:19]، [فصّلت:54]، [هود:92]، [نساء:126]. محيط: از اسماء اللّه الحسنى است يعنى احاطه كننده. فرا گيرنده. كه با علم و حفظ قابل جمع است و مىشود آن را فرا گيرنده، عالم، و حافظ معنى كرد «اِنَّ اللّهَ بِما يَعْمَلونَ مُحيطٌ» خدا آنچه را كه مىكنند فرا گرفته و عالم و نگدارنده است و چون محيط در جاى حافط به كار رود قهراً شدت حفظ و تمام علم را مىفهماند زيرا معنى اصلى كلمه فرا گيرنده است در مجمع ذيل آيه 126 نساء گفته: معنى محيط بالشىء آن است كه من جميع الجهات به آن داناست. در خاتمه بايد دانست كه افعال و مشتقات اين مادّه در قرآن كريم همه از باب افعال به كار رفته است. كلمه محيط مجموعاً يازده بار امده است هشت بار درباره خدا، دو بار در خصوص جهنّم، و يك دفعه در مورد عذاب . | فراگرفتن. در قاموس گويد: حوط، حيطه، و حياطة به معنى حفظ، صيانت و مراقبت است. راغب گويد: حائط ديوارى است كه مكان مخصوصى را فرا گيرد، احاطه در اجسام به كار مىرود مثل فلان چيز را احاطه كردم و نيز در حفظ استعمال مىشود مثل «اِنَّهُ بِكُلِّ شَىءِ مُحيطٌ»: خداحافظ و نگهدارنده هر چيز است و نيز به معنى علم مىآيد نحو «اِنَّ اللّهَ بِما يَعْمَلونَ مُحيط»، «وَ اِنّز اللّهَ قَدْ اَحاطَ بِكُلِّ شَىءٍ عِلماً» (به اختصار). ناگفنه نماند معنى اصلى همان فرا گرفتن و احاطه است و آن با علم و نگهدارى و مراقبت و بلائى كه شخص را فرا مىگيرد سازگار است . * [طلاق:12] حقّا كه خدا در دانائى هر چيز را فرا گرفته است . نظير [جنّ:28]، [كهف:91]. * [بقره:81] بلى هر كه بدى را كسب كند و گناهش او را فرا گيرد آنها ياران آتش اند. ظاهر آيه آن است كه عمل مثل هاله اطراف انسان را فرا مىگيرد و راهى براى ورود رحمت و هدايت به قلبش باقى نمىگذارد، اعمال كه به صورت نيرو از عامل خارج مىشوند از او جدا نمىگردند بلكه حتى بر روى قلب زنگار مىشود چنانكه فرموده [مطفّفين:14]. در سوره يس، احاطه اعمال به صورت زنجيرها و سدّها ذكر شده است [يس:8-9] زنجيرهائيكه در گردن تا چانه رسيدهاند و سدّ بخصوصى كه از جلو و پشت سر، آنها را پوشيده است جز واقعيّت اعمال بد نيستند. * [كهف:42]، [يوسف:66] مراد از «احيط» و «يحاط» احاطه و فراگرفتن بلا است و تقدير چنين است: «اُحيطَ الْبَلاءُ بِثَمِرِهِ اَنْيُحاطَ الْبَلاءُ بِكُمْ» معنى دو آيه چنين مىشود: ميوهاش با بلا احاطه شد پس دو دست خويش را به حسرت براى مالى كه خرج كرده بود به هم مىماليد. حتماً بايد او را بياوريد مگر آنكه با پيش آمدى احاطه شويد . * [عنكبوت:54] عذاب را به عجله از تو مىخواهند حال آنكه جهنّم كافران را فرا گرفته است . آيه شريفه مبيّن آن است كه جهنّم در حال حاضر كفّار را فرا گرفته است ولى متوجّه آن نيستند همانطور كه برق در ابر و آتش در سنگ پنهان است و ما متوجّه نيستيم هكذا جهنّم در اين زندگى مخفى است و اهل كفر را فرا گرفته ولى متوجّه آن نيستند. نظير اين، آيات [انفطار:13-16] است بنابر آنكه جملههاى اسميّه دلالت بر حال و استمرار دارند. * [بقره:19]، [فصّلت:54]، [هود:92]، [نساء:126]. محيط: از اسماء اللّه الحسنى است يعنى احاطه كننده. فرا گيرنده. كه با علم و حفظ قابل جمع است و مىشود آن را فرا گيرنده، عالم، و حافظ معنى كرد «اِنَّ اللّهَ بِما يَعْمَلونَ مُحيطٌ» خدا آنچه را كه مىكنند فرا گرفته و عالم و نگدارنده است و چون محيط در جاى حافط به كار رود قهراً شدت حفظ و تمام علم را مىفهماند زيرا معنى اصلى كلمه فرا گيرنده است در مجمع ذيل آيه 126 نساء گفته: معنى محيط بالشىء آن است كه من جميع الجهات به آن داناست. در خاتمه بايد دانست كه افعال و مشتقات اين مادّه در قرآن كريم همه از باب افعال به كار رفته است. كلمه محيط مجموعاً يازده بار امده است هشت بار درباره خدا، دو بار در خصوص جهنّم، و يك دفعه در مورد عذاب . | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ب:100, هم:48, ما:47, ه:43, وله:32, ل:31, اله:30, الله:29, ک:29, انن:28, ها:28, عمل:27, ى:26, لم:26, من:26, علم:25, شىء:24, ف:23, کلل:23, قول:22, ان:21, قد:21, على:19, کون:19, لا:19, کفر:18, ربب:18, اذ:18, فى:17, قوم:17, الا:17, کم:17, يا:16, جهنم:16, عذب:16, يوم:15, بل:15, لدى:14, خلف:14, کذب:14, حوط:14, اتى:14, خبر:14, سوء:14, لما:14, ورى:13, نور:13, صبر:13, جىء:13, بعد:13, طلب:13, فتو:13, قدر:13, يدى:13, بين:13, زين:13, هو:13, غدو:13, فتى:13, انتم:13, انس:13, ذلک:12, اول:12, قرآن:12, خوف:12, ثمر:12, رئى:12, کسب:12, اولاء:12, کود:12, غير:12, طوع:12, وفى:12, ستر:12, فتن:12, خطء:12, سرادق:12, قرء:12, ظلم:12, اهل:12, رسل:12, سقط:12, عنو:12, دعو:12, برق:12, ظنن:12, ن:12, لن:12, غوث:12, عنى:12, أما:12, غشو:12, بلغ:12, مجد:12, ايى:12, مکث:12, س:12, موت:12, عتد:12, صبح:12, جعل:12, شطن:12, صوب:12, نسو:12, هؤلاء:12, بلى:12, کيل:12, خطف:12, ثم:11, دون:11, غشى:11, ذا:11, وجه:11, بصر:11, نا:11, ائى:11, جدل:11, صدق:11, بوء:11, حذر:11, کيف:11, وزن:11, لوح:11, حصى:11, سبإ:11, غيث:11, امن:11, عجل:11, غور:11, التى:11, عن:11, شعر:11, اخر:11, اوى:11, نن:11, قلب:11, وجد:11, صعق:11, حسن:11, تبع:11, حيى:11, قسط:11, صرط:11, مع:11, کفف:11, قعد:11, سلط:11, صحب:11, وقع:11, خلص:11, موج:11, سبب:11, ظهر:11, ارض:10, ا:10, عدد:10, وثق:10, خير:10, نبء:10, اذن:10, يقن:10, لقى:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۵۷
تکرار در قرآن: ۲۸(بار)
قاموس قرآن
فراگرفتن. در قاموس گويد: حوط، حيطه، و حياطة به معنى حفظ، صيانت و مراقبت است. راغب گويد: حائط ديوارى است كه مكان مخصوصى را فرا گيرد، احاطه در اجسام به كار مىرود مثل فلان چيز را احاطه كردم و نيز در حفظ استعمال مىشود مثل «اِنَّهُ بِكُلِّ شَىءِ مُحيطٌ»: خداحافظ و نگهدارنده هر چيز است و نيز به معنى علم مىآيد نحو «اِنَّ اللّهَ بِما يَعْمَلونَ مُحيط»، «وَ اِنّز اللّهَ قَدْ اَحاطَ بِكُلِّ شَىءٍ عِلماً» (به اختصار). ناگفنه نماند معنى اصلى همان فرا گرفتن و احاطه است و آن با علم و نگهدارى و مراقبت و بلائى كه شخص را فرا مىگيرد سازگار است . * [طلاق:12] حقّا كه خدا در دانائى هر چيز را فرا گرفته است . نظير [جنّ:28]، [كهف:91]. * [بقره:81] بلى هر كه بدى را كسب كند و گناهش او را فرا گيرد آنها ياران آتش اند. ظاهر آيه آن است كه عمل مثل هاله اطراف انسان را فرا مىگيرد و راهى براى ورود رحمت و هدايت به قلبش باقى نمىگذارد، اعمال كه به صورت نيرو از عامل خارج مىشوند از او جدا نمىگردند بلكه حتى بر روى قلب زنگار مىشود چنانكه فرموده [مطفّفين:14]. در سوره يس، احاطه اعمال به صورت زنجيرها و سدّها ذكر شده است [يس:8-9] زنجيرهائيكه در گردن تا چانه رسيدهاند و سدّ بخصوصى كه از جلو و پشت سر، آنها را پوشيده است جز واقعيّت اعمال بد نيستند. * [كهف:42]، [يوسف:66] مراد از «احيط» و «يحاط» احاطه و فراگرفتن بلا است و تقدير چنين است: «اُحيطَ الْبَلاءُ بِثَمِرِهِ اَنْيُحاطَ الْبَلاءُ بِكُمْ» معنى دو آيه چنين مىشود: ميوهاش با بلا احاطه شد پس دو دست خويش را به حسرت براى مالى كه خرج كرده بود به هم مىماليد. حتماً بايد او را بياوريد مگر آنكه با پيش آمدى احاطه شويد . * [عنكبوت:54] عذاب را به عجله از تو مىخواهند حال آنكه جهنّم كافران را فرا گرفته است . آيه شريفه مبيّن آن است كه جهنّم در حال حاضر كفّار را فرا گرفته است ولى متوجّه آن نيستند همانطور كه برق در ابر و آتش در سنگ پنهان است و ما متوجّه نيستيم هكذا جهنّم در اين زندگى مخفى است و اهل كفر را فرا گرفته ولى متوجّه آن نيستند. نظير اين، آيات [انفطار:13-16] است بنابر آنكه جملههاى اسميّه دلالت بر حال و استمرار دارند. * [بقره:19]، [فصّلت:54]، [هود:92]، [نساء:126]. محيط: از اسماء اللّه الحسنى است يعنى احاطه كننده. فرا گيرنده. كه با علم و حفظ قابل جمع است و مىشود آن را فرا گيرنده، عالم، و حافظ معنى كرد «اِنَّ اللّهَ بِما يَعْمَلونَ مُحيطٌ» خدا آنچه را كه مىكنند فرا گرفته و عالم و نگدارنده است و چون محيط در جاى حافط به كار رود قهراً شدت حفظ و تمام علم را مىفهماند زيرا معنى اصلى كلمه فرا گيرنده است در مجمع ذيل آيه 126 نساء گفته: معنى محيط بالشىء آن است كه من جميع الجهات به آن داناست. در خاتمه بايد دانست كه افعال و مشتقات اين مادّه در قرآن كريم همه از باب افعال به كار رفته است. كلمه محيط مجموعاً يازده بار امده است هشت بار درباره خدا، دو بار در خصوص جهنّم، و يك دفعه در مورد عذاب .
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
مُحِيطٌ | ۶ |
أَحَاطَتْ | ۱ |
يُحِيطُونَ | ۲ |
مُحِيطاً | ۲ |
لَمُحِيطَةٌ | ۲ |
أُحِيطَ | ۲ |
يُحِيطُوا | ۱ |
مُحِيطٍ | ۱ |
يُحَاطَ | ۱ |
أَحَاطَ | ۵ |
تُحِطْ | ۲ |
أَحَطْنَا | ۱ |
أَحَطْتُ | ۱ |
تُحِيطُوا | ۱ |