الحاقة ٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=بگماردش بر ایشان هفت شب و هشت روز داشت روز پی‌درپی که بینی گروه را در آن بیهوش افتاده گوئیا آنانند تنه‌های نخل فروافتاده‌
|-|معزی=بگماردش بر ایشان هفت شب و هشت روز داشت روز پی‌درپی که بینی گروه را در آن بیهوش افتاده گوئیا آنانند تنه‌های نخل فروافتاده‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الحاقة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::7|٧]] | قبلی = الحاقة ٦ | بعدی = الحاقة ٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الحاقة | نزول = [[نازل شده در سال::4|٤ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::7|٧]] | قبلی = الحاقة ٦ | بعدی = الحاقة ٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«سَخَّرَهَا»: باد را مسلّط کرد. باد را گمارد. «حُسُوماً»: پی در پی. ریشه کن کننده و خانمانسوز. حال ضمیر (هَا) یا صفت (سَبْعَ و ثَمانِیَةَ) و یا مفعول مطلق فعل محذوفی است. این واژه جمع حاسِم است، و یا این که مصدر ثلاثی مجرّد است. «فِیهَا»: در آن‌روزها. درآنجاها. در گذر باد. «صَرْعی»: جمع صَریع، روی زمین‌افتاده. نقش زمین شده. مرده. حال است. «أَعْجَازُ»: (نگا: قمر / ). «خَاوِیَةٍ»: فروتپیده (نگا: بقره /  کهف / ، حجّ / ، نمل / ). پوک و توخالی. در اینجا مراد پوسیده و متلاشی است.
«سَخَّرَهَا»: باد را مسلّط کرد. باد را گمارد. «حُسُوماً»: پی در پی. ریشه کن کننده و خانمانسوز. حال ضمیر (هَا) یا صفت (سَبْعَ و ثَمانِیَةَ) و یا مفعول مطلق فعل محذوفی است. این واژه جمع حاسِم است، و یا این که مصدر ثلاثی مجرّد است. «فِیهَا»: در آن‌روزها. درآنجاها. در گذر باد. «صَرْعی»: جمع صَریع، روی زمین‌افتاده. نقش زمین شده. مرده. حال است. «أَعْجَازُ»: (نگا: قمر / ). «خَاوِیَةٍ»: فروتپیده (نگا: بقره /  کهف / ، حجّ / ، نمل / ). پوک و توخالی. در اینجا مراد پوسیده و متلاشی است.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۰


ترجمه

(خداوند) این تندباد بنیان‌کن را هفت شب و هشت روز پی در پی بر آنها مسلّط ساخت، (و اگر آنجا بودی) می‌دیدی که آن قوم همچون تنه‌های پوسیده و تو خالی درختان نخل در میان این تند باد روی زمین افتاده و هلاک شده‌اند!

[خدا] آن را هفت شب و هشت روز پياپى بر آنها مسلط كرد، كه آن قوم را در آن به خاك افتاده مى‌ديدى گويى آنها تنه‌هاى تو خالى و فرو افتاده‌ى نخلند
[كه خدا] آن را هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان بگماشت: در آن [مدت‌] مردم را فرو افتاده مى‌ديدى، گويى آنها تنه‌هاى نخلهاى ميان تهى‌اند.
که آن باد تند را خدا هفت شب و روز پی در پی بر آنها مسلط کرد که دیدی آن مردم گویی ساقه نخل خشکی بودند که به خاک در افتادند.
که خدا آن را هفت شب و هشت روز پی در پی بر آنان مسلط کرد و [اگر آنجا بودی] می دیدی که آنان مانند تنه های پوسیده و پوک درختان خرما روی زمین افتاده [و هلاک شده اند.]
آن عذاب را هفت شب و هشت روز پى در پى بر آنان بگماشت. آن قوم را چون تنه‌هاى پوسيده خرما مى‌ديدى كه افتاده‌اند و مُرده‌اند.
که خداوند آن را هفت شب و هشت روز پیوسته بر آنان گماشت و آن قوم را در آن حال از پا در افتاده بینی، گویی ایشان خرمابنانی هستند ریشه کن شده‌
كه آن را هفت شب و هشت روز پياپى بر آنان گماشت، پس آن قوم را در آن
خداوند چنین تندبادی را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان گمارد. (اگر در آنجا می‌بودی) در این مدّت مردمان را می‌دیدی که روی زمین افتاده‌اند و انگار تنه‌های پوک و توخالی درختان خرمایند.
(که خدا) آن را بر (سر و سامان)شان هفت شب و هشت روز چیره کرد، حال آنکه (این روزهای طوفانی) ریشه‌کَنَنده‌‌هایی بودند. پس می‌بینی (این) گروه را که در آن (باد) از بنیاد برکنده شدند، گویی آنان پایه‌های پوک درختان خرمایی می‌باشند.
بگماردش بر ایشان هفت شب و هشت روز داشت روز پی‌درپی که بینی گروه را در آن بیهوش افتاده گوئیا آنانند تنه‌های نخل فروافتاده‌


الحاقة ٦ آیه ٧ الحاقة ٨
سوره : سوره الحاقة
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«سَخَّرَهَا»: باد را مسلّط کرد. باد را گمارد. «حُسُوماً»: پی در پی. ریشه کن کننده و خانمانسوز. حال ضمیر (هَا) یا صفت (سَبْعَ و ثَمانِیَةَ) و یا مفعول مطلق فعل محذوفی است. این واژه جمع حاسِم است، و یا این که مصدر ثلاثی مجرّد است. «فِیهَا»: در آن‌روزها. درآنجاها. در گذر باد. «صَرْعی»: جمع صَریع، روی زمین‌افتاده. نقش زمین شده. مرده. حال است. «أَعْجَازُ»: (نگا: قمر / ). «خَاوِیَةٍ»: فروتپیده (نگا: بقره / کهف / ، حجّ / ، نمل / ). پوک و توخالی. در اینجا مراد پوسیده و متلاشی است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند، بادى سرد و توفنده را هفت شب و هشت روز پى درپى، بر قوم عاد مسلّط کرد. (بریح صرصر عاتیة . سخّرها علیهم سبع لیال و ثمنیة أیّام حسومًا) «حسوم» به معناى شوم و یا تداوم در عمل است (قاموس المحیط). در این آیه هر دو معنا، مى تواند مراد باشد; زیرا در سوره هاى دیگر (فصلت و قمر) به این دو معنا اشاره شده است.

۲ - قوم عاد بر اثر باد، مانند تنه هاى پوک و افتاده درختان خرما از پاى درآمدند. (فترى القوم فیها صرعى کأنّهم أعجاز نخل خاویة) «صریع» (مفرد «صرعى») به معناى چیز افکنده شده بر زمین و «أعجاز» به معناى ساقه هاى ریشه دار در زمین (تنه ها) است. «خاویة»; یعنى، شىء خالى و نیز به معناى شىء افتاده بر زمین آمده است.

۳ - عوامل طبیعى، مجراى تحقق اراده خداوند (فأُهلکوا بریح صرصر عاتیة . سخّرها علیهم... کأنّهم أعجاز نخل خاویة)

۴ - اجساد بى جان قوم عاد بر اثر نزول عذاب، متلاشى و نابود نگردید; بلکه به گونه اى که براى بینندگان قابل شناسایى باشد، بر زمین به جاى ماند. (فترى القوم فیها صرعى کأنّهم أعجاز نخل خاویة) مطلب یاد شده، از تشبیه بدن هاى قوم عاد به تنه هاى افتاده درختان خرما، استفاده مى شود.

روایات و احادیث

۵ - «عن أبى عبداللّه(ع) قال: الأربعاء یوم نحس مستمرّ لأنّه أوّل یوم و آخر یوم من الأیام التى قال اللّه تعالى: «سخّرها علیهم سبع لیال و ثمانیة أیّام حسوماً»;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: چهارشنبه روز شوم (تاریک) مستمرى است; چون اولین روز و آخرین روز از روزهایى است که خداوند تعالى [در مورد قوم عاد] فرمود: «سخّرها علیهم سبع لیال و ثمانیة أیّام حسوماً». گفتنى است که شروع عذاب بر قوم عاد از صبح چهارشنبه و پایان آن نیز غروب چهارشنبه هفته بعد به مدت هفت شب و هشت روز بود.

موضوعات مرتبط

  • اعداد: عدد هشت ۱، ۵; عدد هفت ۱، ۵
  • تشبیهات قرآن: تشبیه بدنهاى قوم عاد ۲; تشبیه به تنه درخت خرما ۲
  • چهارشنبه: فلسفه نحوست چهارشنبه ۵
  • خدا: عذابهاى خدا ۱; مجارى اراده خدا ۳
  • روز: هشت روز ۱
  • شب: هفت شب ۱
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۳
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۲
  • قوم عاد: آثار عذاب قوم عاد ۲; ابزار عذاب قوم عاد ۱; پایان عذاب قوم عاد۵; شروع عذاب قوم عاد ۵; عذاب قوم عاد ۴; قصه قوم عاد ۱، ۴; مدت عذاب قوم عاد ۱; ویژگى بدنهاى قوم عاد ۴

منابع

  1. علل الشرایع، ص ۳۸۱، ب ۱۱۲، ح ۲; نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۰۲، ح ۷.