النمل ٤٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=گفته شد بدو به کاخ اندرآی پس گاهی که نگریستش پنداشتش آبگیری و برهنه ساخت ساقهای خویش را گفت همانا آن است کاخی لغزنده ساخته از بلور گفت آن زن پروردگارا همانا ستم به خود کردم و اسلام آوردم با سلیمان برای خدا پروردگار جهانیان‌
|-|معزی=گفته شد بدو به کاخ اندرآی پس گاهی که نگریستش پنداشتش آبگیری و برهنه ساخت ساقهای خویش را گفت همانا آن است کاخی لغزنده ساخته از بلور گفت آن زن پروردگارا همانا ستم به خود کردم و اسلام آوردم با سلیمان برای خدا پروردگار جهانیان‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره النمل | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::44|٤٤]] | قبلی = النمل ٤٣ | بعدی = النمل ٤٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::30|٣٠]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره النمل | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::44|٤٤]] | قبلی = النمل ٤٣ | بعدی = النمل ٤٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::30|٣٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«الصَّرْحَ»: کاخ. قصر (نگا: قصص / ، غافر / ). «لُجَّةً»: آب فراوانی که دارای موج باشد. «مُمَرَّدٌ»: صیقلی زده و صاف. «قَوَارِیرَ»: جمع قارُورَة، قطعات صاف شیشه. بلور. «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ ...»: مراد پذیرش پیغمبری سلیمان و متابعت از قانون یزدان است.
«الصَّرْحَ»: کاخ. قصر (نگا: قصص / ، غافر / ). «لُجَّةً»: آب فراوانی که دارای موج باشد. «مُمَرَّدٌ»: صیقلی زده و صاف. «قَوَارِیرَ»: جمع قارُورَة، قطعات صاف شیشه. بلور. «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ ...»: مراد پذیرش پیغمبری سلیمان و متابعت از قانون یزدان است.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۰


ترجمه

به او گفته شد: «داخل حیاط (قصر) شو!» هنگامی که نظر به آن افکند، پنداشت نهر آبی است و ساق پاهای خود را برهنه کرد (تا از آب بگذرد؛ امّا سلیمان) گفت: «(این آب نیست،) بلکه قصری است از بلور صاف!» (ملکه سبا) گفت: «پروردگارا! من به خود ستم کردم؛ و (اینک) با سلیمان برای خداوندی که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم!»

|به او گفته شد: وارد كاخ شو. پس چون آن را ديد، پنداشت نهر آبى است، و جامه از دو ساق خويش بالا زد [تا از آب بگذرد] سليمان گفت: اين كاخى صيقلى شده از بلورهاست. [ملكه‌] گفت: پروردگارا! من به خود ستم كردم و اينك با سليمان تسليم خداوند، پروردگار جهانيان شد
به او گفته شد: «وارد ساحت كاخ [پادشاهى‌] شو.» و چون آن را ديد، بركه‌اى پنداشت و ساقهايش را نمايان كرد. [سليمان‌] گفت: «اين كاخى مفروش از آبگينه است.» [ملكه‌] گفت: «پروردگارا، من به خود ستم كردم و [اينك‌] با سليمان در برابر خدا، پروردگار جهانيان، تسليم شدم.»
آن‌گاه او را گفتند که در ساحت این قصر داخل شو، وی چون کوشک را مشاهده کرد (از فرط صفا و تلألؤ) پنداشت که لجّه آبی است و جامه از ساقهای پا برگرفت، سلیمان گفت: این قصری است از آبگینه صاف، بلقیس گفت: بار الها، من سخت بر نفس خویش ستم کردم و اینک با (رسول تو) سلیمان تسلیم فرمان یکتا پروردگار عالمیان گردیدم.
به او گفتند: به حیاط قصر درآی. هنگامی که آن را دید، پنداشت آبی فراوان [چون دریاچه] است، پس دامن جامه از دو ساق پایش بالا زد [که به خیال خود وارد آب شود]، سلیمان گفت: این محوطه ای است صاف و هموار از شیشه [نه از آب]. [ملکه سبا] گفت: پروردگارا! قطعاً من به خود ستم کردم، اینک همراه سلیمان، تسلیم [فرمان ها و احکام] خدا، پروردگار جهانیان شدم.
گفتندش: به صحن قصر درآى. چون بديدش پنداشت كه آبگيرى ژرف است. دامن از ساقهايش برگرفت. سليمان گفت: اين صحنى است صاف از آبگينه. گفت: اى پروردگار من، من بر خويشتن ستم كرده‌ام و اينك با سليمان در برابر پروردگار جهانيان تسليم شدم.
به او گفته شد وارد قصر شو، و چون آن را دید پنداشت که برکه آبی است، و از دو ساق پایش جامه برداشت [سلیمان‌] گفت آن قصری صاف و صیقلی از آبگینه‌هاست [و آب نیست‌] [بلقیس‌] گفت پروردگارا بر خود ستم کرده‌ام و اینک همراه سلیمان در برابر خداوند که پروردگار جهانیان است فرمانبردارم‌
به او گفته شد: به صحن كاخ درآى چون آن را بديد پنداشت كه آبگيرى ژرف است. و جامه از دو ساق خويش بالا كشيد. [سليمان‌] گفت: اين صحنى است صاف و هموار، [ساخته‌] از آبگينه- آب نيست-. گفت: پروردگارا، من به خود ستم كردم و [اينك‌] با سليمان خداى، پروردگار جهانيان، را گردن نهادم.
(بعد از مشاهده‌ی تخت خود) بدو گفته شد: داخل کاخ (عظیم سلیمان) شو. هنگامی که (صحنه‌ی شیشه‌ای) آن را دید، گمان برد که آب عمیقی است (چرا که ماهیها در آن شنا می‌کردند). ساق پاهای خود را برهنه کرد (تا از آب عبور کند و جامه‌های درازش تر نشود، سلیمان بدو) گفت: (حیاط) قصر از بلور صاف ساخته شده است! (بلقیس از دم و دستگاه سلیمان شگفت زده شد و سلطنت و قدرت مادی و معنوی خود را در برابر فرمانروائی و توانائی و دارائی سلیمان ناچیز دید. دل خود را متوجّه خالق جهان کرد و) گفت: پروردگارا! من به خود ستم کرده‌ام (و گول کفر و غرور شاهی را خورده‌ام، و هم اینک پشیمانم) و با سلیمان خویشتن را تسلیم پروردگار جهانیان می‌دارم (و به پیغمبری او اقرار می‌نمایم و تو را به یگانگی می‌ستایم).
به او گفته شد: «وارد ساحت کاخ (پادشاهی) شو.» پس چون دیدش، آن را برکه‌ای پنداشت و ساق‌های پایش را برگشود. سلیمان گفت: «بی‌گمان این کاخی مفروش از آبگینه‌هایی است.» (بلقیس) گفت: «من بی‌گمان به خود ستم کردم، و با (همراهی) سلیمان به پروردگار جهانیان (ایمان و) اسلام آوردم.»
گفته شد بدو به کاخ اندرآی پس گاهی که نگریستش پنداشتش آبگیری و برهنه ساخت ساقهای خویش را گفت همانا آن است کاخی لغزنده ساخته از بلور گفت آن زن پروردگارا همانا ستم به خود کردم و اسلام آوردم با سلیمان برای خدا پروردگار جهانیان‌


النمل ٤٣ آیه ٤٤ النمل ٤٥
سوره : سوره النمل
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الصَّرْحَ»: کاخ. قصر (نگا: قصص / ، غافر / ). «لُجَّةً»: آب فراوانی که دارای موج باشد. «مُمَرَّدٌ»: صیقلی زده و صاف. «قَوَارِیرَ»: جمع قارُورَة، قطعات صاف شیشه. بلور. «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ ...»: مراد پذیرش پیغمبری سلیمان و متابعت از قانون یزدان است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - اذن یافتن ملکه سبا براى ورود به صحن و سراى قصر سلیمان (قیل لها ادخلى الصرح) «صرح» به معناى قصر و نیز به معناى صحن و ساحت مى آید. در آیه یاد شده به قرینه جمله بعد (حسبته لجّة) معناى دوم (صحن) مراد است; زیرا اطلاق «لجّة» بر قصر درست نمى نماید.

۲ - جلوه نمودن صحن بلورین قصر سلیمان به شکل آبگیرى ژرف در نظر بلقیس (فلمّا رأته حسبته لجّة) «لجّة» معادل برکه، آبگیر و استخرى است که آب زیادى در آن ایستاده باشد. بر این اساس معناى آیه چنین مى شود: چون نگاه بلقیس به صحن افتاد، گمان کرد که آبگیرى است پر از آب.

۳ - قصر سلیمان، قصرى مجلل و با شکوه، با صحنى مفروش از آبگینه هاى آب نما (قال إنّه صرح ممرّد من قواریر) «ممرّد» معادل صاف و «قارورة» (مفرد «قواریر») مرادف شیشه و آبگینه است; یعنى، این صحن از آبگینه صاف، مفروش شده است.

۴ - بلقیس، براى عبور از آبگینه هاى آب نما، دامن برکشید و ساق هاى پایش نمایان شد. (فلمّا رأته حسبته لجّة و کشفت عن ساقیها)

۵ - سلیمان(ع)، ناظر عکس العمل بلقیس، در مواجهه با آبگینه هاى آب نما (و کشفت عن ساقیها قال إنّه صرح) مراد از ضمیر فاعل در «قال» سلیمان(ع) مى باشد.

۶ - اقدام سلیمان(ع) به تصحیح خطاى دید بلقیس در آب پنداشتن شیشه هاى مفروش (حسبته لجّة ... قال إنّه صرح ممرّد من قواریر)

۷ - وجود تمدن، هنر و صنعت پیشرفته در عهد سلیمان(ع) (حسبته لجّة ... قال إنّه صرح ممرّد من قواریر) ساختن صحنى از آبگینه ها به گونه اى طبیعى که آب جلوه کند و بیننده آن را آب بپندارد، نشانگر صنعت و هنر پیشرفته دستگاه سلیمانى است.

۸ - صحن شیشه اى آب نما، یکى دیگر از نشانه هاى شگفت سلیمان(ع) براى بلقیس (قیل لها ادخلى الصرح ... و کشفت عن ساقیها قال إنّه صرح ممرّد من قواریر)

۹ - پى بردن و اعتراف بلقیس به گذشته نادرست و کفرآمیز خویش پس از مشاهده یکى دیگر از جلوه هاى قدرت خارق العاده سلیمان(ع) (فلمّا رأته ... قالت ربّ إنّى ظلمت نفسى) مطلب یاد شده از آن جا است که ملکه سبا بى آنکه توضیحى اضافى براى او داده شود صرفاً با مشاهده امور شگفتى چون تخت و صحن شیشه اى، بى تأمل اظهار ایمان کرد.

۱۰ - توجه بلقیس به هدف الهى و توحیدى سلیمان(ع)، از نمایاندن امور شگفت به وى (قیل لها ادخلى الصرح ... قال إنّه صرح... قالت ربّ إنّى ظلمت نفسى)

۱۱ - شرک و پیمودن راه باطل، ستم بر خویش است. (وجدتها و قومها یسجدون للشمس ... قالت ربّ إنّى ظلمت نفسى)

۱۲ - التجاى بلقیس به ربوبیت خدا براى جبران گذشته شرک آلود خویش (قالت ربّ إنّى ظلمت نفسى)

۱۳ - راه یافتن بلقیس به توحید و تسلیم در برابر خداى یگانه با راهنمایى و مدد سلیمان(ع) (و أسلمت مع سلیمن للّه ربّ العلمین) تصریح بلقیس به «مع سلیمان» از یک سو به توحید خالص و بى شائبه همانند توحید سلیمان اشاره دارد و از سوى دیگر افاده مى کند که سلیمان(ع) در راهیابى او به حق نقش داشته است.

۱۴ - توحید ناب و بى شائبه سلیمان(ع) و تسلیم بودن او در برابر خداى یگانه، مورد اذعان و اعتراف بلقیس (و أسلمت مع سلیمن للّه ربّ العلمین)

۱۵ - اعتراف بلقیس به ربوبیت یگانه خدا بر جهانیان (و أسلمت مع سلیمن للّه ربّ العلمین)

۱۶ - عدم تنافى شکوه و قدرت و امکانات مادى با مقام نبوت و مراتب عالى معنوى (قال إنّه صرح ممرّد من قواریر) تعبیر «صرح ممرّد من قواریر» بیان گوشه اى از برخوردارى ها و حشمت و شوکت سلیمان(ع) است. این در حالى است که او پیامبرى بزرگ و داراى جایگاهى ارجمند در مقامات معنوى بود.

۱۷ - امکانات مادى و قدرت خارق العاده سلیمان(ع) در خدمت تبلیغ دین و هدایت مردم (قال إنّه صرح ممرّد ... قالت ... و أسلمت مع سلیمن للّه ربّ العلمین) ماجراى اتفاق افتاده میان سلیمان(ع) و بلقیس، بیانگر مطلب فوق است.

۱۸ - جهان آفرینش داراى عالم هاى متعدد (ربّ العلمین) مطلب یاد شده با توجه به جمع آمدن کلمه «العالمین» به دست مى آید.

۱۹ - جهان آفرینش در حال رشد و حرکت به سوى کمال (ربّ العلمین) «ربّ» به معناى تربیت کردن است و تربیت ایجاد حالتى در شىء پس از حالت پیش است تا آن گاه که به حد تمام و کمال برسد (مفردات راغب). این معنا حکایت از حرکت تکاملى جهان دارد. گفتنى است که کلمه «ربّ» مشترک لفظى میان وصف و مصدر است. ولى در آیه یاد شده معناى وصفى آن مراد است.

۲۰ - ربوبیت خدا گسترده در سراسر هستى (للّه ربّ العلمین) «العالمین» جمع با الف و لام است و افاده عموم مى کند. بنابراین «ربّ العالمین»; یعنى، پروردگار همه جهانیان.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: تعدد عوالم آفرینش ۱۸; تکامل آفرینش ۱۹; مربّى آفرینش ۲۰
  • اقرار: اقرار به توحید ربوبى ۱۵; اقرار به کفر ۹
  • تمدن: تاریخ تمدن ۷
  • خدا: التجا به خدا ۱۲; وسعت ربوبیت خدا ۲۰
  • خود: ظلم به خود ۱۱
  • سلیمان(ع): شیشه هاى کاخ سلیمان(ع) ۳، ۴، ۶; آثار قدرت سلیمان(ع) ۹; ابزار تبلیغ سلیمان(ع) ۱۷; اخلاص سلیمان(ع) ۱۴; توحید سلیمان(ع) ۱۴; سلیمان(ع) و ملکه سبأ ۵، ۶; عظمت کاخ سلیمان(ع) ۳; فلسفه قدرت نمایى سلیمان(ع) ۱۰; قصه سلیمان(ع) ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴; کاخ بلورین سلیمان(ع) ۲، ۸; نقش امکانات مادى سلیمان(ع) ۱۷; نقش سلیمان(ع) ۱۳; نقش قدرت سلیمان(ع) ۱۷; ویژگیهاى کاخ سلیمان(ع) ۳; هدایتگرى سلیمان(ع) ۱۳
  • شرک: آثار شرک ۱۱
  • صنعت: تاریخ صنعت ۷; صنعت در دوران سلیمان(ع) ۷
  • ملکه سبأ: اقرار ملکه سبأ ۹، ۱۴، ۱۵; التجاى ملکه سبأ ۱۲; بینش ملکه سبأ ۱۰; پشیمانى ملکه سبأ ۱۲; خطاى بینایى ملکه سبأ ۲، ۴، ۵; رفع خطاى بینایى ملکه سبأ ۶; عوامل تعجب ملکه سبأ ۸; عوامل مؤثر در ایمان ملکه سبأ ۱۳; ملکه سبأ در کاخ سلیمان(ع) ۱، ۲، ۴، ۵; هدایت ملکه سبأ ۱۳
  • نبوت: نبوت و امکانات مادى ۱۶; نبوت و عزت دنیوى ۱۶; نبوت و قدرت ۱۶
  • هنر: تاریخ هنر ۷; هنر در دوران سلیمان(ع) ۷

منابع