الفرقان ١٨: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=گویند منزّهی تو نسزد ما را که گیریم جز تو دوستانی و لیکن کامیابیشان دادی و پدران ایشان را تا فراموش کردند کتاب را و شدند گروهی تباه | |-|معزی=گویند منزّهی تو نسزد ما را که گیریم جز تو دوستانی و لیکن کامیابیشان دادی و پدران ایشان را تا فراموش کردند کتاب را و شدند گروهی تباه | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الفرقان | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الفرقان | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::18|١٨]] | قبلی = الفرقان ١٧ | بعدی = الفرقان ١٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::24|٢٤]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«مَا کَانَ یَنبَغی لَنَا ...»: ما را نسزد. ما نباید که. مراد ما انسانها و همه خلائق است. «أَوْلِیَآءَ»: مراد معبودها است. «مَتَّعْتَهُمْ»: متمتّع نمودهای. از نعمت برخوردار کردهای. «الذِّکْرَ»: مراد یاد پروردگار و عذاب و عقاب کردگار است. «بُوراً»: فاسد و تباه. هلاک شده. این واژه جمع مکسّر (بائِر) یا مصدر است و در معنی جمع. | «مَا کَانَ یَنبَغی لَنَا ...»: ما را نسزد. ما نباید که. مراد ما انسانها و همه خلائق است. «أَوْلِیَآءَ»: مراد معبودها است. «مَتَّعْتَهُمْ»: متمتّع نمودهای. از نعمت برخوردار کردهای. «الذِّکْرَ»: مراد یاد پروردگار و عذاب و عقاب کردگار است. «بُوراً»: فاسد و تباه. هلاک شده. این واژه جمع مکسّر (بائِر) یا مصدر است و در معنی جمع. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۸
ترجمه
الفرقان ١٧ | آیه ١٨ | الفرقان ١٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا کَانَ یَنبَغی لَنَا ...»: ما را نسزد. ما نباید که. مراد ما انسانها و همه خلائق است. «أَوْلِیَآءَ»: مراد معبودها است. «مَتَّعْتَهُمْ»: متمتّع نمودهای. از نعمت برخوردار کردهای. «الذِّکْرَ»: مراد یاد پروردگار و عذاب و عقاب کردگار است. «بُوراً»: فاسد و تباه. هلاک شده. این واژه جمع مکسّر (بائِر) یا مصدر است و در معنی جمع.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قَالُوا سُبْحَانَکَ أَنْتَ وَلِيُّنَا... (۶)
أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ... (۲) وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۴ - ۲۰، سوره فرقان
- حكايت طعنه ها و افترائاتى كه كفار عرب در باره قرآن كريم بهرسول الله (صلى اللّه عليه و آله ) زدند
- تقرير و تبيين جوابى كه خداى تعالى به كفار داده(قل انزله الذى يعلم السرّ...)
- طعنه كفار به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله ) به اينكه او همچون سايرين غذا مى خوردو...
- جواب خداى تعالى به اين احتجاج و انكار كفار
- مراد از جنات و قصور در آيه شريفه
- مبداء و منشاء تكذيب رسول الله (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) انكار قيامت است
- مقايسه بين احوال دوزخيان و بهشتيان
- طرح يك اشكال و پاسخ به آن در ارتباط با مشيت مطلقاهل بهشت
- پاسخ معبودهاى كفار به سؤ ال خداى سبحان در قيامت از آنها..آيا شما اين بندگان مراگمراه كرديد؟
- معناى جمله ((كانوا قوما بورا)) كه در جواب آلهه به خداى سبحان آمده
- رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار
- پاسخ دوم به اشكال مشركين
- دو نكته
- روايتى درباره شاءن نزول آيه : ((و قالوا ما لهذاالرسول ياكل الطعام ...)) و دو روايت درباره جهنم و ورود در آن
نکات آیه
۱ - اعتراف معبودهاى مشرکان به روز رستاخیز و در پیشگاه خداوند، به منزه بودن او از داشتن هر گونه شریک (و یوم یحشرهم و ما یعبدون من دون اللّه ... قالوا سبحنک)
۲ - تسبیح و تنزیه خدا، از آداب سخن گفتن با او (قالوا سبحنک)
۳ - معبودهاى مشرکان در روز رستاخیز، اظهار مى دارند که حقِ برگرفتن سرپرستانى جز خدا را نداشته و سزاوار این کار نبوده اند. (قالوا سبحنک ما کان ینبغى لنا أن نتّخذ من دونک من أولیاء) «أولیاء» مى تواند از «وَلایت» (به فتح «واو») به معناى سرپرست باشد و هم مى تواند از وِلایت (به کسر «واو») به معناى «نصرت» باشد. برداشت یاد شده مبتنى بر معناى اول است.
۴ - معبودهاى مشرکان در قیامت، خود را از داشتن هر گونه نقشى در گمراهى مشرکان، تبرئه کرده و آن را تکذیب خواهند کرد. (ءأنتم أضللتم عبادى ... قالوا سبحنک ما کان ینبغى لنا أن نتّخذ من دونک من أولیاء)
۵ - اظهار شگفتى و اعلام انزجار معبوهاى مشرکان در قیامت، از معبود قرار گرفتن خودشان از سوى مشرکان و یا نقش داشتن آنان در گمراهى دیگران (فیقول ءأنتم أضللتم عبادى هولاء ... قالوا سبحنک) جمله «سبحانک» و یا «سبحان اللّه» در دو مورد به کار مى رود: ۱- آن گاه که سخن شگفت آورى شنیده شود و شنونده بخواهد اظهار شگفتى کند. ۲- آن گاه که سخنى بسیار زشت و ناروایى شنیده شود و شنونده بخواهد از آن اعلان برائت و اظهار انزجار کند و واکنش منفى از خود نشان دهد (برگرفته از لسان العرب).
۶ - معبودهاى مشرکان در پاسخ به سؤال خداوند در قیامت، عامل انحراف و گمراهى مشرکان را، برخوردارى آنان و پدرانشان از رفاه بسیار و از یاد بردن خدا خواهند دانست. (و لکن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر) «لکن» - که در استدراک به کار مى رود - در آیه شریفه براى رد این اتهام است که معبودها در گمراهى مشرکان مؤثر بودند و نیز براى بیان علت هاى واقعى این انحراف است که در این آیه، به دو عامل اشاره شده است: ۱- رفاه (که موجب فراموشى خدا است) (متّعتهم...الذکر). ۲- رفتار هلاکت بار آنان ( و کانوا قوماً بوراً).
۷ - برخوردارى خانواده از رفاه بسیار، زمینه ساز انحراف عقیدتى - رفتارى فرزندان (و لکن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر)
۸ - رفاه بسیار، زمینه ساز از یاد بردن خدا و غفلت از تعالیم قرآن (و لکن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر) مقصود از «الذکر» در آیه شریفه، هم مى تواند یاد خدا باشد و هم قرآن; زیرا «ذکر» یکى از نام هاى قرآن است.
۹ - تمامى امکانات زندگى دنیایى انسان، داده هاى خداوند است. (و لکن متّعتهم و ءاباءهم) برداشت فوق، از آن جا است که برخوردارى انسان ها از امکانات زندگى، به خدا نسبت داده شده است.
۱۰ - معبودهاى مشرکان در روز رستاخیز، عامل انحراف مشرکان را، کردار و رفتار هلاکت بار خود آنان معرفى خواهند کرد. (و لکن ... و کانوا قومًا بورًا) «بور» یا جمع «بائر» (به معناى هالک) و یا مصدر (به معناى هلاک) است. در صورت دوم، صفت بودن آن براى «قوماً»، از باب مبالغه خواهد بود.
۱۱ - گمراهان ( مشرکان و...)، خود عامل اصلى گمراهى خویش اند. (أم هم ضلّوا السبیل ... و لکن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر و کانوا قومًا بورًا)
۱۲ - جامعه بى خبر از تعالیم دینى و از یادبرنده خدا، در معرض هلاکت و محکوم به نابودى است. (حتّى نسوا الذکر و کانوا قومًا بورًا) برداشت فوق، از تقدم جمله «حتّى نسوا الذکر» بر «کانوا قوماً بوراً» و ارتباط میان آن دو، استفاده شده است.
۱۳ - رفتار و کردار خود انسان ها، تعیین کننده سرنوشت آنان در قیامت (ءأنتم أضللتم ... أم هم ضلّوا السبیل ... و لکن متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر و کانوا قومًا بورًا)
۱۴ - شمول و فراگیرى نعمت و روزى خداوند در دنیا براى همه انسان ها، حتى مشرکان و کافران (متّعتهم و ءاباءهم حتّى نسوا الذکر و کانوا قومًا بورًا)
موضوعات مرتبط
- اقرار: اقرار به توحید ۱
- امکانات مادى: منشأ امکانات مادى ۹
- تسبیح: تسبیح خدا ۱، ۲
- جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۱۲ ; عوامل انحطاط جامعه ۱۲
- خدا: آداب گفتگو با خدا ۲; عطایاى خدا ۹; ویژگیهاى نعمتهاى خدا ۱۴
- رفاه: آثار رفاه ۷، ۸
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۱۳
- عقیده: زمینه انحراف عقیدتى ۷
- عمل: آثار اخروى عمل ۱۳
- غفلت: آثار اجتماعى غفلت از خدا ۱۲; زمینه غفلت از خدا ۸; زمینه غفلت از قرآن ۸; غفلت از خدا ۶
- فرزند: زمینه گمراهى فرزند ۷
- مشرکان: آثار رفاه مشرکان ۶; آثار عمل مشرکان ۱۰; آثار غفلت مشرکان ۶; رفاه نیاکان مشرکان ۶ ; عوامل گمراهى مشرکان ۴، ۵، ۶، ۱۰، ۱۱
- معبودان باطل: اقرار معبودان باطل ۱، ۳; پرسش از معبودان باطل ۶; تبرّى معبودان باطل ۴، ۵; معبودان باطل در قیامت ۱، ۳، ۴، ۵
- نعمت: عمومیت نعمت هاى دنیوى ۱۴; مشمولان نعمت ۱۴
- ولایت: رد ولایت غیرخدا ۳