الأنبياء ٥٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=پس گردانیدشان پاره‌هائی مگر بزرگی برای ایشان شاید بسوی او بازگردند
|-|معزی=پس گردانیدشان پاره‌هائی مگر بزرگی برای ایشان شاید بسوی او بازگردند
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::58|٥٨]] | قبلی = الأنبياء ٥٧ | بعدی = الأنبياء ٥٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::58|٥٨]] | قبلی = الأنبياء ٥٧ | بعدی = الأنبياء ٥٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«جُذَاذاً»: تکّه‌تکّه. قطعه‌قطعه. مصدر است و به معنی اسم مفعول. «إلاّ کَبِیراً لَّهُمْ»: مگر بت بزرگتر در مقام یا از لحاظ پیکره را. مگر بت بزرگ مردمان را. «إِلَیْهِ»: مرجع (ه) می‌تواند بت بزرگ باشد، تا عبرت بگیرند. و نیز می‌تواند (ابراهیم) باشد تا تمام گفتنیها را بگوید.
«جُذَاذاً»: تکّه‌تکّه. قطعه‌قطعه. مصدر است و به معنی اسم مفعول. «إلاّ کَبِیراً لَّهُمْ»: مگر بت بزرگتر در مقام یا از لحاظ پیکره را. مگر بت بزرگ مردمان را. «إِلَیْهِ»: مرجع (ه) می‌تواند بت بزرگ باشد، تا عبرت بگیرند. و نیز می‌تواند (ابراهیم) باشد تا تمام گفتنیها را بگوید.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۵


ترجمه

سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها -جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد؛ شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)!

|پس آنها را خرد كرد، جز بزرگشان را، تا به سوى او مراجعه كنند [كه حق را روشن كند]
پس آنها را -جز بزرگترشان را- ريز ريز كرد، باشد كه ايشان به سراغ آن بروند.
(در آن موقع به بتخانه شد) و همه بتها را درهم شکست به جز بت بزرگ آنها را تا (در مقام شکایت) به او رجوع کنند.
پس [همه] بت ها را قطعه قطعه کرد و شکست مگر بت بزرگشان را که [برای درک ناتوانی بت ها] به آن مراجعه کنند.
آنها را خرد كرد. مگر بزرگ ترينشان را، تا مگر به آن رجوع كنند.
آنگاه آنها را خرد و ریز کرد، مگر بزرگترشان را، باشد که به او روی آورند
پس آنها را خرد كرد مگر بت بزرگشان را تا مگر به آن- يا به او يعنى ابراهيم- بازگردند.
(وقتی که روز عید فرا رسید و مردمان برای انجام مراسم خاصّ آن بیرون شهر رفتند، ابراهیم به سوی بتها رفت) و همه‌ی آنها را قطعه‌قطعه کرد، مگر بت بزرگشان را، تا به پیش آن بیایند (و از آن چگونگی حادثه و علّت چنین کاری را بپرسند، و بدیشان پاسخ ندهد و بطلان بت‌پرستی برایشان روشن شود).
پس آنان را - جز بزرگشان را - شکسته و تکه تکه کرد، شاید ایشان سوی آن [:بزرگ] برگردند.
پس گردانیدشان پاره‌هائی مگر بزرگی برای ایشان شاید بسوی او بازگردند


الأنبياء ٥٧ آیه ٥٨ الأنبياء ٥٩
سوره : سوره الأنبياء
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«جُذَاذاً»: تکّه‌تکّه. قطعه‌قطعه. مصدر است و به معنی اسم مفعول. «إلاّ کَبِیراً لَّهُمْ»: مگر بت بزرگتر در مقام یا از لحاظ پیکره را. مگر بت بزرگ مردمان را. «إِلَیْهِ»: مرجع (ه) می‌تواند بت بزرگ باشد، تا عبرت بگیرند. و نیز می‌تواند (ابراهیم) باشد تا تمام گفتنیها را بگوید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- حضرت ابراهیم(ع) در غیاب مردم و دور شدن آنان از بت ها، به شکستن بت ها پرداخت. (بعد أن تولّوا مدبرین . فجعلهم جذذًا ) «جذاذ» فعال به معناى مفعول و از ماده «جذّ» (قطع و شکستن) است. «فا» در «فجعلهم» - به اصطلاح اهل ادب - فصیحه و حاکى از تقدیر جمله اى است و تقدیر آن چنین است: «فولّوا فأتى إبراهیم الأصنام فجعلهم جذاذاً; مردم به بت ها پشت کردند، پس ابراهیم نزد بت ها آمد و آنها را شکست».

۲- ابراهیم(ع) تمامى بت ها را در هم شکست و تنها بت بزرگ را سالم باقى گذاشت. (فجعلهم جذذًا إلاّکبیرًا )

۳- بت ها، داراى درجات و منزلت هاى مختلف و اندازه هاى گوناگون در نزد بت پرستان قوم ابراهیم (إلاّکبیرًا لهم ) بزرگى بت ها هم مى تواند به اعتبار درجات و منزلت هاى آنها نزد بت پرستان باشد و هم به لحاظ اندازه هاى آنها در قطعه هاى بزرگ و کوچک.

۴- بت و سایر ابزار و وسایل گناه، از حرمت و مالکیت ساقط است و شکستن و نابود کردن آنها جایز مى باشد. (فجعلهم جذذًا ) برداشت یاد شده از شکستن بت ها به وسیله حضرت ابراهیم(ع) و سوگند ایشان بر این کار و نیز لحن تأیید گونه و تمجیدآمیز آیه شریفه به دست مى آید.

۵- باقى ماندن بت بزرگ به وسیله ابراهیم(ع)، براى مراجعه بت پرستان به آن و درک عجز بت ها بود. (فجعلهم جذذًا إلاّکبیرًا لهم لعلّهم إلیه یرجعون )

۶ - اقدام ابراهیم(ع) به شکستن بت ها و سالم باقى گذاشتن بت بزرگ، تدبیرى از سوى آن حضرت براى جلب نظر مردم و توجه دادن آنان به بطلان بت پرستى بود. (و تاللّه لأکیدنّ أصنمکم ... فجعلهم جذذًا إلاّکبیرًا لهم لعلّهم إلیه یرجعون ) «فاء» در «فجعلهم» یا براى ترتیب است و یا براى تعقیب. در هر دو صورت گویاى این است که عمل حضرت ابراهیم(ع) مصداق همان حیله و تدبیرى بود که بر آن سوگند یاد کرده بود.

موضوعات مرتبط

  • ابراهیم(ع): بت شکنى ابراهیم(ع) ۱، ۲; روش تبلیغ ابراهیم(ع) ۶; روش شرک ستیزى ابراهیم(ع) ۶; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۵، ۶
  • احکام :۴
  • بت: احکام بت ۴; بى احترامى بت ۴; مالکیت بت ۴
  • بت: جواز بت شکنى ۴; عجز بت ها ۵; مبارزه با بت پرستى ۶
  • قوم ابراهیم: بت بزرگ قوم ابراهیم ۲; تاریخ قوم ابراهیم ۳; فلسفه ابقاى بت بزرگ قوم ابراهیم ۵، ۶; مراتب بتهاى قوم ابراهیم ۳
  • مالکیت: احکام مالکیت ۴

منابع