الكهف ١٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و هنگامی که کنار گرفتید از ایشان و آنچه میپرستند جز خدا پس پناه آرید به غار میگستراند برای شما پروردگار شما از رحمت خود و آماده کند برای شما از کار شما آسایش را | |-|معزی=و هنگامی که کنار گرفتید از ایشان و آنچه میپرستند جز خدا پس پناه آرید به غار میگستراند برای شما پروردگار شما از رحمت خود و آماده کند برای شما از کار شما آسایش را | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::16|١٦]] | قبلی = الكهف ١٥ | بعدی = الكهف ١٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::22|٢٢]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«إذْ»: چون که. به سبب این که. به خاطر این که. (إِذْ) در اینجا به معنی لام تعلیل است (نگا: زخرف / ). «فَأْوُوا»: پس پناه ببرید. منزل و مأوی سازید. «یُهَیِّئْْ»: آسان کند. آماده سازد. «مِرْفَقاً»: اسباب زندگی. وسیلهای که از آن منتفع و بهرهمند شوند. | «إذْ»: چون که. به سبب این که. به خاطر این که. (إِذْ) در اینجا به معنی لام تعلیل است (نگا: زخرف / ). «فَأْوُوا»: پس پناه ببرید. منزل و مأوی سازید. «یُهَیِّئْْ»: آسان کند. آماده سازد. «مِرْفَقاً»: اسباب زندگی. وسیلهای که از آن منتفع و بهرهمند شوند. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۰
ترجمه
الكهف ١٥ | آیه ١٦ | الكهف ١٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إذْ»: چون که. به سبب این که. به خاطر این که. (إِذْ) در اینجا به معنی لام تعلیل است (نگا: زخرف / ). «فَأْوُوا»: پس پناه ببرید. منزل و مأوی سازید. «یُهَیِّئْْ»: آسان کند. آماده سازد. «مِرْفَقاً»: اسباب زندگی. وسیلهای که از آن منتفع و بهرهمند شوند.
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۶ سوره كهف
- وجه اتصال ورابطه آياتى كه داستان اصحاب كهف را حكايت مى كنند با آياتقبل
- بيان اينكه اصحاب رقيم نام ديگر اصحاب كهف است
- مقصود از ((رحمت (( و((رشد(( در دعاى اصحاب كهف : ((ربنا اتنا من لدنك رحمة وهيىلنا من امرنا رشدا((
- معناى جمله : ((فضربنا على اذا نهم فى الكهف سنين عددا((
- معناى اينكه فرمود: سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم ((لنعلم اى الحزبين احصى ((
- اقرار به توحيد پروردگار ونفى ربوبيت ارباب وآلهه در گفتگوى اصحاب كهف باخود
- جزئياتى از داستان اصحاب كهف كه از آيات استفاده مى شود
- وضعيت جغرافيايى غار اصحاب كهف وكيفيت قرار گرفتن اصحاب كهف در آن
- نظر مفسرين درباره موقعيت جغرافيائى غار ونقد وبررسى آن
- وجه اينكه با ديدن وضع اصحاب كهف قلب انسان مملواز رعب وترس مى شود
- بيان غايت وهدف از بعث (بيدار كردن ) اصحاب كهف
- چند وجه ديگر درباره غايت بعث اصحاب كهف (ليتسائلوا بينهم ...)
- معناى جمله : ((لبثنا يوما اوبعض يوم ((
- جمله : ((ربكم اعلم بما لبثتم (( انحصار علم حقيقى به معناى احاطه بر عين موجوداتوحوادث ، به خداى تعالى را افاده مى كند
- گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن درباره رفتن به شهر
- نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان ودست يافتن كفار به آنان
- با اينكه تقيه وتظاهر به كفر از روى اضطرار جايز است سبب نگرانى وبيم اصحاب كهف چه بوده است ؟
- جوابهاى ديگرى كه به اشكال فوق داده شده است
- توضيح آيه : ((فقالوا ابنوا عليهم بنيانا...(( كه گفتگوومجادله مردم را درباره اصحاب كهف حكايت مى كند
- بيان دوگروه متنازع ومسئله مورد تنازع در (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- وجه دلالت بيدار شدن اصحاب كهف بعد از خواب چند صد ساله ، بر حق بودن معاد وقيامت
- وجه ديگرى براى جمله (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- مقصود از: ((الذين غلبوا على امرهم (( در آيه :((قال الذين غلبوا على امرهم ...((
- حكايت اختلاف مردم در عدد اصحاب كهف وبيان اينكه ايشان هفت نفر بوده اند
- عملى از هر عاملى موقوف به اذن ومشيت خداى تعالى است
- انسان بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللّه ) مشروط كند
- وجوه ديگرى كه درباره استثناء در آيه : ((ولاتقولنّ لشى ء انىفاعل ذلك غدا الاان يشاء الله (( گفته شده است
- معناى آيه : ((واذكر ربك اذا نسيت ...(( ووجوهى كه در معناى آن گفته شده است
- مشار اليه به هذا در (لاقرب من هذا رشدا) وسخن مفسرين درباره آن
- بيان عدد سالهاى اقامت اصحاب كهف در غار
- مدت اقامت اصحاب كهف در غار هم مورد اختلاف مردم بوده است
- ولايت مستقل منحصرا از آن خداست
- بحث روايتى
- روايتى كه مى گويد ((رقيم (( نام دولوح مسى بوده است
- روايتى در شرح داستان اصحاب كهف
- موارد وجهات اختلاف در روايات راجع به داستان اصحاب كهف
- روايات ديگرى پيرامون داستان اصحاب كهف
- چند روايت حاكى از اينكه اصحاب كهف مدتى تقيه مى كرده اند
- روايت مشهورى از ابن عباس در نقل داستان
- اشكالاتى كه به روايت ابن عباس (فوق الذكر) وارد است
- معناى ((رقيم (( در روايت ابن عباس وتطبيق آن با روايات ديگر
- رواياتى متضمن ذكر اسماء اصحاب كهف
- اصحاب كهف ياران حضرت مهدى (عج )اند
- گفتارى در چند فصل پيرامون اصحاب كهف وسر گذشت ايشان
- ۱ - داستان اصحاب كهف در تعدادى از روايات :
- ۱- دوسبب عمده وجود اختلاف شديد در مضامين روايات راجع به اصحاب كهف
- ۲ - داستان اصحاب كهف از نظر قرآن :
- ۳ - داستان از نظر غير مسلمانان
- ۴ - غار اصحاب كهف كجا است ؟
- ۱- غار ((افسوس (( در تركيه
- ۲- غار ((رجيب (( در اردن
- غارهاى ديگر كه اصحاب كهف را به آنها نسبت مى دهند
نکات آیه
۱- اصحاب کهف، از سوى جامعه کفر، مورد تهدید بودند و نیروى کافى براى مقابله با آنان را نداشتند. (و إذ اعتزلتموهم و ما یعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الکهف) کنارگیرى (اعتزال) اصحاب کهف از جامعه خویش، نشانگر در تنگنا قرار گرفتن آنان از سوى جامعه و فشار مشرکان بر ایشان است.
۲- رفتن به غار، پیشنهاد برخى از اصحاب کهف به دیگر افراد گروه بود. (و إذ اعتزلتموهم و ما یعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الکهف)
۳- اصحاب کهف، جهت رهایى از مشرکان، غارى را براى جاى گرفتن برگزیدند. (فأوُواْ إلى الکهف) جاى گرفتن اصحاب کهف در غار، ظاهراً، به جهت مخفى ماندن از دید مأموران و تعقیب کنندگان بوده است.
۴- اصحاب کهف، براى حفظ ایمان خویش، ناگزیر به کنارگیرى از جامعه شرک آلود شدند. (و إذ اعتزلتموهم و ما یعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الکهف) با توجه به «و ما یعبدون إلاّ اللّه» معلوم مى گردد که اعتزال اصحاب کهف، براى حفظ عقیده و آرمان بوده است.
۵- لزوم هجرت از محیط کفر و شرک، براى حفظ عقیده (و إذ اعتزلتموهم ... فأوُواْ إلى الکهف) بیان اعتزال اصحاب کهف از جامعه شرک و مردم مشرک، در حقیقت، بیان الگو و رهنمودى براى موحّدان و مؤمنان است که به هنگام تعارض، حفظ ایمان را بر ماندن در جامعه، ترجیح داده و از محیط کفر هجرت کنند.
۶- اصحاب کهف، زندگى سخت و پر مشقّت ولى همراه با توحید را، بر زندگى آسوده در محیط شرک و حاکمیّت آن ترجیح دادند. (و إذ اعتزلتموهم و ما یعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الکهف)
۷- زندگى مشقّت بار همراه با ایمان و توحید، بر زندگى آسوده شرک آلود ترجیح دارد. (و إذ اعتزلتموهم و ما یعبدون إلاّ اللّه فأوُواْ إلى الکهف)
۸- اطمینان اصحاب کهف به برخوردارى از رحمت الهى در صورت هجرت کردن از حاکمیّت شرک و جامعه مشرک (فأوُواْ إلى الکهف ینشر لکم ربّکم من رحمته) فعل «ینشر» در جواب امر قرار گرفته و جزا براى شرط مقدر است; یعنى «إنْ تأووا إلى الکهف ینشر...» و مفاد آن، حتمى بودن نشرِ رحمت الهى در صورت هجرت است.
۹- تلاش گران در راه ایمان و توحید و حفظ ارزش ها، مشمول رحمت خاص خداوند، خواهند شد. (و إذ اعتزلتموهم ... فأوُواْ ... ینشر لکم ربّکم من رحمته)
۱۰- انگیزه و محور نهضت و هدف نهایىِ اصحاب کهف، خدا بود. (و إذ اعتزلتموهم و ما یعبدون إلاّ اللّه ... ینشر لکم ربّکم) کنارگیرى اصحاب کهف از پرستش هر معبودى جز خدا و دل بستن آنان به رحمت و امدادهاى الهى، گویاى برداشت یاد شده است.
۱۱- اصحاب کهف، در حلِّ معضلات و مشکلات حرکت توحیدى، متکى به خدا بودند. (و یهیّىء لکم من أمرکم مرفقًا) تهیئة (مصدر «یهیّىء») به معناى فراهم ساختن و آماده کردن است. «مرفق» به چیزى گفته مى شود که کار به مدد آن صورت مى گیرد. «من» در «من أمرکم» در معناى ابتدا به کار رفته و ممکن است براى افاده معناى بدل باشد، که در این صورت معناى جمله چنین مى شود: «او، براى شما، در عوض کارتان، مدد فراهم خواهد ساخت.».
۱۲- اصحاب کهف، به فراهم آمدن زمینه هاى لازم براى تداوم بخشى به یکتاپرستى و حرکت توحیدى خویش، مطمئن بودند. (و یهیّىء لکم من أمرکم مرفقًا)
۱۳- خداوند، فراهم آورنده شرایط مناسب، براى استوار ماندن یکتاپرستان مهاجر، بر عقیده توحیدى خویش (و یهیّىء لکم من أمرکم مرفقًا)
موضوعات مرتبط
- ارزشها ۷: اهمیت محافظت از ارزشها ۷ ۹
- اصحاب کهف: اصحاب کهف در غار ۳; اصحاب کهف و مشرکان ۳; اطمینان اصحاب کهف ۸، ۱۲; انگیزه نهضت اصحاب کهف ۱۰; اهداف نهضت اصحاب کهف ۱۰; ایمان اصحاب کهف ۴، ۶; بینش اصحاب کهف ۸; پناهجویى اصحاب کهف ۲، ۳; پیشنهاد اصحاب کهف ۲; توحید اصحاب کهف ۶، ۱۲; توکل اصحاب کهف ۱۱; تهدید اصحاب کهف ۱; ضعف اصحاب کهف ۱; عزلت گزینى اصحاب کهف ۴، ۶; قصه اصحاب کهف ۱، ۲، ۳، ۴، ۶ ، ۱۲; نهضت اصحاب کهف ۱۲; مشکلات اصحاب کهف ۶، ۱۱
- امیدواران: امیدواران به رحمت ۸
- ایمان: ارزش ایمان ۷; اهمیت ایمان ۷; اهمیت محافظت از ایمان ۴، ۹
- توحید: ارزش توحید ۷; اهمیت توحید ۷، ۹
- خدا: افعال خدا ۱۳; امدادهاى خدا ۱۳; زمینه رحمت خدا۹; عوامل رحمت خدا ۸
- رحمت: مشمولان رحمت ۹
- زندگى: زندگى ارزشمند ۷; زندگى بى ارزش ۷
- شرک: معرضان از شرک ۴
- عقیده: اهمیت محافظت از عقیده ۵
- موحدان: یاور موحدان مهاجر ۱۳
- هجرت: هجرت از جامعه مشرک ۵، ۸; هجرت از دارالکفر ۵