الإسراء ٩٣: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=یا باشدت خانهای از زر یا بالا روی در آسمان و هرگز باور نکنیم بالا رفتنت را تا بفرستی بر ما نامهای که بخوانیمش بگو منزّه است پروردگار من آیا هستم من جز بشری فرستادهشده | |-|معزی=یا باشدت خانهای از زر یا بالا روی در آسمان و هرگز باور نکنیم بالا رفتنت را تا بفرستی بر ما نامهای که بخوانیمش بگو منزّه است پروردگار من آیا هستم من جز بشری فرستادهشده | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الإسراء | نزول = [[نازل شده در سال::9|٩ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::93|٩٣]] | قبلی = الإسراء ٩٢ | بعدی = الإسراء ٩٤ | کلمه = [[تعداد کلمات::27|٢٧]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«زُخْرُفٍ»: پرنقش و نگار. مراد کاخ زرنگار و منقش به زیور و زینت است. «تَرْقَی»: بالا روی. صعود کنی. | «زُخْرُفٍ»: پرنقش و نگار. مراد کاخ زرنگار و منقش به زیور و زینت است. «تَرْقَی»: بالا روی. صعود کنی. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۹
ترجمه
الإسراء ٩٢ | آیه ٩٣ | الإسراء ٩٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«زُخْرُفٍ»: پرنقش و نگار. مراد کاخ زرنگار و منقش به زیور و زینت است. «تَرْقَی»: بالا روی. صعود کنی.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۸۲ - ۱۰۰ سوره اسراى
- وجه اينكه قرآن براى مؤ منين ((شفاء(( و((رحمت (( ناميده شده است .
- توضيح اينكه قرآن ظالمين را جز زيان نمى افزايد
- حاصل معناى آيه واشاره به وجوهى كه مفسرين درباره آن گفته اند.
- بيان حال انسان عادى دلبسته به اسباب ظاهرى
- بحثى فلسفى (در بيان اينكه شرور بالعرضداخل در قضاى الهى هستند)
- تقسيمات ((عدم (( وبيان اينكه كدام قسم آن شر است .
- تقسيم كلى امور به پنج قسم
- سخن صاحب روح المعانى درباره شرور وكلام فخر رازى
- معناى ((كليعمل على شاكلته ((
- صفات درونى انسان علت تامه اعمال بدنى اونيست بلكه مقتضى آنست
- بيان اينكه سعادت وشقاوت ضرورى وتغييرناپذير نيست واكتسابى واز آثار اعتقاداتواعمال انسان مى باشد
- انسان داراى ((شاكله ((هايى است مختلف داراى آثا مختلف
- بيان وجه ارتباط واتصال اين آيه با ((وننزل من القرآن ...((
- سخن فخر رازى پيرامون آيه ((قلكل يعمل على شاكلته (( ونقد آن
- بحث فلسفى (درباره سنخيت وجودى ورابطه ذاتى بينفعل وعلت فاعلى )
- وجود رابطه وسنخيت بين فعل وفاعل از نظر قرآن
- معناى ((روح (( ومراد از ((امر خدا(( وتوضيح اينكه روح از امر خدا است
- موارد اطلاق واستعمال كلمه ((روح (( در آيات قرآن مجيد
- اقوال مختلف ومتعدد مفسرين درباره مراد از روح در آيه : ((يسئلونك عن الروح ...((
- تحدّى عمومى (همه انس وجن ) وبه تمامى خصوصيات قرآن (نه فقط بلاغت وفصاحت )
- مشروط كردن مشركين ايمان خود را به معجزاتى غريب وناممكن !
- تحقق بخشيدن به پيشنهاد مشركين ، در شاءن پيامبر (ص ) نيست
- گفتار بعضى مفسرين در ارتباط به دوكلمه بشرا ورسولا در آيه واشكالات آن
- تقرير وتوضيح برهان بر نبوت عامه واثبات آن
- توضيح برهانى عقلى بر اينكه تحمل وحى خاص انبياء الهى است
- توجهى به سياق آيه ودلات آن
- چون دليل وبرهان نتيجه نبخشيد، گواهى را به خدا واگذار
- معناى جمله : ((قادر على ان يخلق مثلهم ((
- بيان اينكه انسان مبعوث در قيامت عين انسان دنيايى است نه مانند او
- بحث روايتى
- رواياتى درباره نيت وعمل در ذيل جمله : ((كليعمل على شاكلته ((
- چند روايت درباره شاءن نزول آيه : ((يسئلونك عن الروح ...(( وبيان مراد از روح
نکات آیه
۱- ایجاد خانه اى از طلا براى خود، معجزه مورد درخواست (معجزه اقتراحى) مشرکان مکه، از پیامبر(ص) (أو یکون لک بیت من زخرف) به قرینه سیاق آیات که در آنها معجزه هاى درخواستى مشرکان مطرح شده است مراد از «أو یکون لک بیت من زخرف» ایجاد خانه اى طلایى از طریق معجزه است.
۲- مشرکان مکه، ایمان خود را به پیامبر(ص) منوط به ایجاد خانه اى از طلا به صورت معجزه آسا کردند. (قالوا لن نؤمن لک حتى ... أو یکون لک بیت من زخرف)
۳- مشرکان مکه، از مفاهیم عالى قرآن غافل بوده و به زخارف دنیا چشم دوخته بودند. (و لقد صرّفنا فى هذا القرءان من کلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لک حتى ... أو یکون لک بیت من زخرف)
۴- مشرکان مکه، على رغم مشاهده آیات گوناگون الهى، از پیامبر(ص) درخواست معجزه حسى کردند. (و لقد صرّفنا ... من کلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لک حتى ... یکون لک بیت من زخرف أو ترقى فى السّماء ... تنزّل علینا کتبًا نقرؤه)
۵- صعود پیامبر(ص) به آسمان و آوردن دستخطى قابل خواندن و گواه بر صعود واقعى خویش، معجزه درخواستى مشرکان مکه از آن حضرت (أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقیّک حتى تنزّل علینا کتبًا نقرؤه)
۶- صعود پیامبر(ص) به آسمان و آوردن نامه اى براى حقانیت خویش، پیش شرط مشرکان مکه براى ایمان آوردن به آن حضرت (و قالوا لن نؤمن لک حتى ... أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقیّک حتى تنزّل علینا کتبًا نقرؤه)
۷- غفلت مشرکان مکه از نقش اصلى اراده خدا در تحقق معجزات (تفجر لنا ... تسقط السّماء ... تأتى بالله ... تنزّل علینا کتبًا نقرؤه) از اینکه آنان، تمامى معجزات درخواستى خود، حتى آمدن خدا را از شخص پیامبر(ص) مى خواستند، نشان دهنده نکته یاد شده است.
۸- اتکاى مشرکان مکه به ملاکهاى مادى و حسى، در شناخت معجزات و آیات الهى (حتى تفجر لنا ... حتى تنزّل علینا کتبًا نقرؤه)
۹- مشرکان مکه، نسبت به آسمانى بودن قرآن و رسالت الهى پیامبر(ص) بى اعتقاد بودند. (أو ترقى فى السّماء و لن نؤمن لرقیّک حتى تنزّل علینا کتبًا نقرؤه) از اینکه آنان، نامه و کتابى را از پیامبر(ص) خواستند که خود از آسمان آورده باشد، حکایت از آن دارد که: قرآن را -که به صورت وحى بر آن حضرت نازل مى شده است - قبول نداشتند.
۱۰- پیامبر(ص)، مأمور پاسخ گویى به معجزه هاى درخواستى بیجاى مشرکان مکه و تنزیه خداوند از برآوردن چنین خواسته هایى (و قالوا لن نؤمن لک حتى تفجر لنا ... قل سبحان ربّى)
۱۱- خداوند، منزه از بنا نهادن معجزات خویش براساس تمایلات واهى گروهى بهانه جو (تفجر لنا من الأرض ینبوعًا ... قل سبحان ربّى) خداوند، در پاسخ درخواستهاى متعدد مشرکان از پیامبر(ص) جهت ارائه معجزاتى بر اساس خواست و تمایل آنها مى گوید: «پروردگار من منزه است». چنین جوابى مى تواند به این معنا باشد که: خداوند ارائه معجزات خود را بر اساس تمایلات افراد و گروهها قرار نمى دهد.
۱۲- خداوند، منزه از تحیز، جسمیت و قابل رؤیت بودن و دیگر اوصاف ماده است. (أو تأتى بالله ... قل سبحان ربّى) چون درخواست مشرکان از پیامبر(ص) (أو تأتى بالله) مستلزم جسمانیت، جا به جایى و قابل رؤیت بودن خداوند بود، جمله «سبحان ربّى» مى تواند پاسخ چنین درخواست غیر منطقى باشد.
۱۳- ارائه معجزات و تعیین نوع آنها، تنها در اختیار خداست و نه انبیا (تفجر لنا من الأرض ینبوعًا ... قل سبحان ربّى هل کنت إلاّ بشرًا رسولاً) از اینکه مشرکان از شخص پیامبر(ص) درخواست کارهاى معجزه آسا داشتند و آن حضرت هم در جواب آنها فرمود: «هل کنت إلاّ بشراً رسولاً» مى رساند که منشأ معجزه، تنها خداست و او نقشى در آن ندارد.
۱۴- پیامبر(ص)، انسانى همانند دیگر انسانها و امتیاز و ویژگى او تنها به رسالت و پیامبرى است. (قل سبحان ربّى هل کنت إلاّ بشرًا رسولاً)
۱۵- پیامبر(ص)، موظف به اعلام محدوده مسؤولیت خویش و بیان ناتوانى خود از ارائه معجزات درخواستى مشرکان (قالوا ... قل ... هل کنت إلاّ بشرًا رسولاً) پاسخ «هل کنت...» در قبال درخواستهاى مشرکان، مى تواند گویاى این معنا باشد که: درخواستهاى آنان، ربطى به رسالت و مسؤولیتهاى پیامبر(ص) نداشته و یا در توان او نبوده است.
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۴، ۵، ۶
- اسماء و صفات: صفات جلال ۱۲
- انبیا: محدوده مسؤولیت انبیا ۱۳
- خانه: درخواست خانه طلایى ۱، ۲
- خدا: آثار اراده خدا ۷; اختصاصات خدا ۱۳; اختیارات خدا ۱۳; تنزیه خدا ۱۰، ۱۱، ۱۲; خدا و جسمیّت ۱۲; خدا و مکان ۱۲; ردّ رؤیت خدا ۱۲
- قرآن: مکذبان قرآن ۹; وحیانیت قرآن ۹
- محمد(ص): بشر بودن محمد(ص) ۱۴; درخواست صعود محمد(ص) به آسمان ۵، ۶; رسالت محمد(ص) ۱۰; فضایل محمد(ص) ۱۴; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۱۵; مسؤولیت محمد(ص) ۱۵; مکذبان نبوت محمد(ص) ۹; نبوت محمد(ص) ۱۴; ویژگیهاى محمد(ص) ۱۴
- مشرکان مکّه: بى ایمانى مشرکان مکّه ۹; حس گرایى مشرکان مکّه ۴، ۸; خواسته هاى مشرکان مکّه ۱، ۴، ۵، ۱۰، ۱۵; دنیاطلبى مشرکان مکّه ۳; شرایط ایمان مشرکان مکّه ۲، ۶; غفلت مشرکان مکّه ۳، ۷; لجاجت مشرکان مکّه ۴; ماده گرایى مشرکان مکّه ۸; مشرکان مکّه و آیات خدا ۸; مشرکان مکّه و قرآن ۳; مشرکان مکّه و معجزه ۸
- معجزه: درخواست معجزه حسى ۴; رد معجزه اقتراحى ۱۰; معجزه اقتراحى ۱، ۴، ۵، ۱۵; منشأ معجزه ۷، ۱۱، ۱۳، ۱۵
- نامه آسمانى: درخواست نامه آسمانى ۵، ۶