النحل ٦٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و قرار دهند برای خدا آنچه را ناخوش دارند و میستاید زبانهای ایشان دروغ را که ایشان را است نیکی لاجرم ایشان را است آتش و ایشانند پیش راندگان | |-|معزی=و قرار دهند برای خدا آنچه را ناخوش دارند و میستاید زبانهای ایشان دروغ را که ایشان را است نیکی لاجرم ایشان را است آتش و ایشانند پیش راندگان | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::62|٦٢]] | قبلی = النحل ٦١ | بعدی = النحل ٦٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ»: زبانهایشان آشکارا دروغ را بیان میدارد (نگا: کهف / ، فصّلت / ). «الْحُسْنَی»: سرانجام نیک. مراد سعادت و خوشبختی اخروی است که بهشت است. «لا جَرَمَ»: حقّاً. حتماً (نگا: هود / ). «مُفْرَطُونَ»: پیشگامان. جلوافتادگان. فراموش شدگان و از یاد رفتگان (نگا: اعراف / ، طه / جاثیه / ). | «تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ»: زبانهایشان آشکارا دروغ را بیان میدارد (نگا: کهف / ، فصّلت / ). «الْحُسْنَی»: سرانجام نیک. مراد سعادت و خوشبختی اخروی است که بهشت است. «لا جَرَمَ»: حقّاً. حتماً (نگا: هود / ). «مُفْرَطُونَ»: پیشگامان. جلوافتادگان. فراموش شدگان و از یاد رفتگان (نگا: اعراف / ، طه / جاثیه / ). |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۷
ترجمه
النحل ٦١ | آیه ٦٢ | النحل ٦٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْکَذِبَ»: زبانهایشان آشکارا دروغ را بیان میدارد (نگا: کهف / ، فصّلت / ). «الْحُسْنَی»: سرانجام نیک. مراد سعادت و خوشبختی اخروی است که بهشت است. «لا جَرَمَ»: حقّاً. حتماً (نگا: هود / ). «مُفْرَطُونَ»: پیشگامان. جلوافتادگان. فراموش شدگان و از یاد رفتگان (نگا: اعراف / ، طه / جاثیه / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظَالِمٌ... (۰) أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي کَفَرَ... (۰) وَ لَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِنَّا... (۱)
الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً... (۰) وَ لَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ... (۰) وَ مَا أَظُنُ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَ... (۰) أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ... (۰) وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ... (۰) ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلاً مِنْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل
- مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است
- علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل
- مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است
- معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))
- مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند
- معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))
- وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام
- انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )
- مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند
- گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق
- توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان
- رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند
- مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)
- در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است
- توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است
- مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند
- منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند
- معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است
- حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن
- ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .
- منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات
- معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))
- اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))
- رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است
- بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد
- چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))
نکات آیه
۱- مشرکان دوران جاهلیت، چیزهایى را به خداوند نسبت مى دادند که براى خود، خوش نداشتند. (و یجعلون لله ما یکرهون) مراد از «یجعلون» (قرار مى دهند) به قرینه آیات قبل (و یجعلون لله البنات) اسناد دادن و متصف کردن است.
۲- مشرکان دوران جاهلى، از دختردار شدن نفرت داشتند. (و یجعلون لله البنت ... و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو کظیم ... و یجعلون لله ما یکرهون) مراد از «ما» در «ما یکرهون» - به قرینه آیه «و یجعلون لله البنات» (۵۷) - مى تواند «بنات» باشد.
۳- مشرکان، درصدد شکستن قداست خداوند و تحقیر عظمت او بودند. (و یجعلون لله ما یکرهون) احتمال دارد غرض مشرکان از اسناد چیزى مذموم به خداوند - که ناخوشایند خود آنان بود - نکته یاد شده باشد.
۴- مشرکان دوران جاهلیت، باورمند به خداوند على رغم اسناد امور ناروا به او (و یجعلون لله ما یکرهون)
۵- مشرکان دوران جاهلى، مردمانى دروغ پرداز و آرایش دهنده مطالب دروغ (و تصف ألسنتهم الکذب) «الکذب» مفعول «تصف» است. آوردن چنین وصفى براى مشرکان به جاى فعل «یکذب» حاکى از این است که آنان، مطالب دروغ را توصیف کرده و آرایش مى دادند.
۶- مشرکان على رغم استناد امر ناخوشایند به خداوند، مدعى عاقبتى نیکو براى خود بودند. (و یجعلون لله ما یکرهون و تصف ألسنتهم الکذب أن لهم الحسنى)
۷- ادعاى خوش عاقبتى مشرکان براى خویش، ادعایى دروغ و دور از واقعیت (و تصف ألسنتهم الکذب أن لهم الحسنى) «أن لهم الحسنى» بدل براى «الکذب» است.
۸- مشرکان مدعى بودند بهشت، از آنِ آنان است. (و تصف ألسنتهم الکذب أن لهم الحسنى) احتمال دارد مراد از «أن لهم الحسنى»، به قرینه فراز بعدى (أن لهم النار) بهشت باشد.
۹- مشرکان، تداوم نسل خویش را از طریق داشتن پسر، براى خود فرجامى نیک تلقى مى کردند. * (و یجعلون لله ما یکرهون و تصف ألسنتهم الکذب أن لهم الحسنى) احتمال دارد مراد از «الحسنى» به قرینه «و یجعلون لله البنات ... و لهم ما یشتهون» و «یجعلون لله ما یکرهون» ادامه نسل مشرکان از طریق پسرانى باشد که آنان براى خویش مدعى بودند.
۱۰- مشرکان، در برابر اسناد امور ناروا به خداوند، براى خود برترینها را قائل بودند. (و یجعلون لله ما یکرهون ... أن لهم الحسنى)
۱۱- بى شک کیفر مشرکان افترا زننده بر خدا، آتش است. (لاجرم أن لهم النار)
۱۲- افترا زدن به خداوند و دادن نسبتهاى ناروا به او، در پى دارنده آتش جهنّم است. (عمّا کنتم تفترون . و یجعلون لله البنت ... و یجعلون لله ما یکرهون ... لاجرم أن لهم النار)
۱۳- مشرکان، پیشگام در وارد شدن به آتش جهنّم (لاجرم أن لهم النار و أنهم مفرطون) «مفرط» (از مصدر فرط) به معناى مقدم شدن، جلو افتادن، شتاب و سبقت گرفتن است.
۱۴- مشرکان مفترى، در جهنّم به حال خود رها شده و مورد فراموشى قرار مى گیرند. (لاجرم أن لهم النار و أنهم مفرطون) «فرط» در لغت به معناى ترک آمده و برداشت فوق بر اساس معناى یاد شده است.
موضوعات مرتبط
- افترا: افترا به خدا ۱، ۱۰; کیفر افترا به خدا ۱۲
- جاهلیت: ادعاى مشرکان جاهلیت ۸; افتراهاى مشرکان جاهلیت ۱; بینش مشرکان جاهلیت ۹; پسردوستى مشرکان جاهلیت ۹; خداشناسى مشرکان جاهلیت ۴; دختر در جاهلیت ۲; دروغگویی مشرکان جاهلیت ۵; رسوم جاهلیت ۲; روش برخورد مشرکان جاهلیت ۵; عقیده مشرکان جاهلیت ۴; مشرکان جاهلیت ۱، ۶، ۷
- جهنم: پیشگامان جهنم ۱۳; موجبات جهنم ۱۱، ۱۲
- خدا: شکست قداست خدا ۳
- دختر: تنفر از دختر ۲
- دروغ: تزیین دروغ ۵
- دروغگویان ۵:
- مشرکان: ادعاهاى مشرکان ۶; ادعاى باطل مشرکان ۷، ۸; افتراهاى مشرکان ۶، ۱۰; برتری طلبى مشرکان ۱۰; بقاى نسل مشرکان ۹; دشمنى مشرکان ۳; فراموش شدن مشرکان ۱۴; کیفر مشرکان ۱۱; مشرکان در جهنم ۱۳، ۱۴; مشرکان و بهشت ۸; مشرکان و حُسن فرجام ۶، ۷، ۹
- مفتریان به خدا ۱، ۴: کیفر مفتریان به خدا ۱، ۴ ۱۱; مفتریان به خدا ۱، ۴ در جهنم ۱۴