يوسف ٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=ما می‌خوانیم بر تو بهترین داستانها را بدانچه وحی فرستادیم بسوی تو این قرآن را و هر چند بوده‌ای پیش از آن از غافلان‌
|-|معزی=ما می‌خوانیم بر تو بهترین داستانها را بدانچه وحی فرستادیم بسوی تو این قرآن را و هر چند بوده‌ای پیش از آن از غافلان‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::3|٣]] | قبلی = يوسف ٢ | بعدی = يوسف ٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::17|١٧]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::3|٣]] | قبلی = يوسف ٢ | بعدی = يوسف ٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::17|١٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«أَحْسَنَ الْقَصَصِ»: نیکوترین سرگذشتها. زیباترین بیان و راست‌ترین و درست‌ترین وجه. «الْقَصَصِ»: سرگذشتها. بیان سرگذشت. مصدر یا اسم مصدر است (نگا: آل‌عمران / ، اعراف / . «بِمَآ أَوْحَیْنَا»: به سبب وحی ما.
«أَحْسَنَ الْقَصَصِ»: نیکوترین سرگذشتها. زیباترین بیان و راست‌ترین و درست‌ترین وجه. «الْقَصَصِ»: سرگذشتها. بیان سرگذشت. مصدر یا اسم مصدر است (نگا: آل‌عمران / ، اعراف / . «بِمَآ أَوْحَیْنَا»: به سبب وحی ما.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۳


ترجمه

ما بهترین سرگذشتها را از طریق این قرآن -که به تو وحی کردیم- بر تو بازگو می‌کنیم؛ و مسلّماً پیش از این، از آن خبر نداشتی!

ما بهترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو حكايت مى‌كنيم، و تو بى‌ترديد پيش از آن از بى‌خبران بودى
ما نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم، بر تو حكايت مى‌كنيم، و تو قطعاً پيش از آن از بى‌خبران بودى.
ما به بهترین روش به وحی این قرآن بر تو حکایت می‌کنیم و تو پیش از این وحی هیچ از آن آگاه نبودی.
ما بهترین داستان را با وحی کردن این قرآن بر تو می خوانیم و تو یقیناً پیش از آن از بی خبران [نسبت به این بهترین داستان] بودی.
با اين قرآن كه به تو وحى كرده‌ايم، بهترين داستان را برايت حكايت مى‌كنيم، كه تو از اين پيش از بى‌خبران بوده‌اى.
ما بهترین داستانسرایی را با وحی فرستادن همین قرآن بر تو می‌خوانیم و بی‌گمان پیش از آن از بی‌خبران بودی‌
ما با اين قرآن كه به تو وحى كرديم نيكوترين داستان را بر تو بر مى‌گوييم و هر آينه تو پيش از آن از بى‌خبران بودى.
ما از طریق وحیِ این قرآن، نیکوترین سرگذشتها را برای تو بازگو می‌کنیم و (تو را بر آنها مطّلع می‌گردانیم) هرچند که پیشتر از زمره‌ی بی‌خبران (از احوال گذشتگان) بوده‌ای.
ما نیکوترین برش‌های پیگیر تاریخی را به موجب این قرآن -که به تو وحی کردیم- بر تو حکایت می‌کنیم‌؛ و گرچه پیش از آن همانا از غافلان بوده‌ای.
ما می‌خوانیم بر تو بهترین داستانها را بدانچه وحی فرستادیم بسوی تو این قرآن را و هر چند بوده‌ای پیش از آن از غافلان‌


يوسف ٢ آیه ٣ يوسف ٤
سوره : سوره يوسف
نزول : ١١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَحْسَنَ الْقَصَصِ»: نیکوترین سرگذشتها. زیباترین بیان و راست‌ترین و درست‌ترین وجه. «الْقَصَصِ»: سرگذشتها. بیان سرگذشت. مصدر یا اسم مصدر است (نگا: آل‌عمران / ، اعراف / . «بِمَآ أَوْحَیْنَا»: به سبب وحی ما.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- قرآن، حاوى بهترین و زیباترین داستانها (نحن نقصّ علیک أحسن القصص بما أوحینا إلیک هذا القرءان)

۲- خداوند ، بیانگر سرگذشت پیشینیان براى پیامبر(ص) (نحن نقصّ علیک أحسن القصص) «قصّ» (مصدر نقص) به معناى بیان کردن و بازگو کردن است. «قَصَص» به معناى بیان کردن و نیز به معناى داستان و چیزى است که بازگو مى شود.

۳- قرآن ، بازگو کننده داستانها با بهترین و زیباترین بیان (نحن نقصّ علیک أحسن القصص) چنان چه «قصص» مصدر باشد ، «أحسن القصص» مفعول مطلق مى شود و در حقیقت توصیفى براى کیفیت بیان کردن و بازگو کردن خواهد بود.

۴- داستان یوسف(ع) بهترین و زیباترین داستان (نحن نقصّ علیک أحسن القصص)

۵- خداوند، داستان یوسف را با بهترین و زیباترین بیان نقل کرده و گزارش داده است. (نحن نقصّ علیک أحسن القصص)

۶- مطالعه و دقت در داستان یوسف ، مایه دریافت حقایق و معارف الهى است. (إنا أنزلنه قرء نًا عربیًّا لعلکم تعقلون. نحن نقصّ علیک أحسن القصص) برداشت فوق ، مقتضاى ارتباط میان جمله «لعلکم تعقلون» با «نحن نقصّ علیک» است.

۷- قرآن ، نام کتاب آسمانى پیامبر(ص) (بما أوحینا إلیک هذا القرءان)

۸- خداوند، قرآن و داستانهاى آن را از طریق وحى در اختیار پیامبر(ص) قرار مى داد. (نحن نقصّ علیک ... بما أوحینا إلیک هذا القرءان) حرف «باء» در «بما أوحینا» سببیه است و «ما» در آن مصدریه مى باشد.

۹- پیامبر(ص) ، پیش از نزول قرآن و سوره یوسف، از داستان حضرت یوسف اطلاعى نداشت. (نقصّ ... بما أوحینا ... و إن کنت من قبله لمن الغفلین)

۱۰- مردم عصر بعثت ، ناآگاه به سرگذشت یوسف(ع) پیش از نزول قرآن (و إن کنت من قبله لمن الغفلین) «إن» در جمله فوق مخففه است و مراد از «الغافلین» مردم عصر بعثت مى باشد. بنابراین مفاد جمله «إن کنت ...» چنین مى شود: تو نیز اى پیامبر! پیش از نزول قرآن همانند سایر مردم ، از داستان یوسف بى خبر بودى.

۱۱- قرآن ، منبعى براى آگاهى به تاریخ و سرگذشت پیشینیان (و إن کنت من قبله لمن الغفلین)

۱۲- غفلت پیامبر(ص) از برخى حقایق و وقایع (و إن کنت من قبله لمن الغفلین)

۱۳- پیامبر(ص) از پیش خود و بدون تعلیم الهى ، از امور غیبى اطلاعى نداشت. (و إن کنت من قبله لمن الغفلین)

۱۴- علم و آگاهى پیامبر(ص) ، نشأت گرفته از قرآن و وحى الهى است. (بما أوحینا إلیک ... و إن کنت من قبله لمن الغفلین)

روایات و احادیث

۱۵- «عن جعفربن محمد(ع) انه قال: قال والدى ... و ما أنزل الله سورة یوسف إلاّ أمثالاً لکى لایحسد بعضنا بعضاً کما حسد یوسف إخوته و بغوا علیه ;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: پدرم (امام باقر) فرمود: خدا سوره یوسف را نازل نفرمود مگر به عنوان مثلها [ى بیدارکننده] تا بعضى از ما به بعضى دیگر حسد نورزیم، آن گونه که برادران یوسف به او حسد ورزیدند و به او ستم کردند».

موضوعات مرتبط

  • اقوام پیشین: اهمیت سرنوشت اقوام پیشین ۲
  • تاریخ: منابع تاریخ ۱۱
  • تعقل: آثار تعقل ۶ حسد: اهمیت اجتناب از حسد ۱۵
  • خدا: تعالیم خدا ۲; نقش تعالیم خدا ۱۳
  • دین: زمینه فهم دین ۶
  • سوره یوسف: تعالیم سوره یوسف ۱۵; فلسفه نزول سوره یوسف ۱۵; نزول سوره یوسف ۹، ۱۰
  • شناخت: منابع شناخت ۱۱
  • قرآن: روش بیانى قرآن ۳، ۵; قرآن از کتب آسمانى ۷; قصص قرآن ۱، ۳; نقش قرآن ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴; وحیانیت قرآن ۸; ویژگیهاى قرآن ۱، ۳
  • قصه: بهترین قصه ۴
  • کتب آسمانى: ۷
  • محمد(ص): کتاب آسمانى محمد(ص) ۷; محدوده علم محمد(ص) ۹; محمد(ص) و غفلت ۱۲; محمد(ص) و قصه یوسف(ع) ۹; معلم محمد(ص) ۲; منشأ علم غیب محمد(ص) ۱۳; منشأ علم محمد(ص) ۱۴; وحى به محمد(ص) ۸، ۱۴
  • مسلمانان: مسلمانان صدراسلام و قصه یوسف(ع) ۱۰
  • وحى: نقش وحى ۱۴
  • یوسف(ع): زیبایى قصه یوسف(ع) ۴، ۵; مطالعه قصه یوسف(ع) ۶; ویژگیهاى قصه یوسف(ع) ۴، ۵

منابع

  1. تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۱۶۶، ح ۲ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۰۸، ح ۵.