الأعراف ٢٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=پس سرنگونشان ساخت به فریب تا گاهی که چشیدند از آن درخت پدیدار شد برای ایشان عورتهاشان و آغاز کردند گرد می‌آوردند بر خود از برگهای بهشت و بانگ زد بدیشان پروردگارشان که آیا نهی نکردم شما را از این درخت و نگفتم به شما که شیطان برای شما دشمنی است آشکار
|-|معزی=پس سرنگونشان ساخت به فریب تا گاهی که چشیدند از آن درخت پدیدار شد برای ایشان عورتهاشان و آغاز کردند گرد می‌آوردند بر خود از برگهای بهشت و بانگ زد بدیشان پروردگارشان که آیا نهی نکردم شما را از این درخت و نگفتم به شما که شیطان برای شما دشمنی است آشکار
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::22|٢٢]] | قبلی = الأعراف ٢١ | بعدی = الأعراف ٢٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::32|٣٢]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = [[نازل شده در سال::15|٣ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::22|٢٢]] | قبلی = الأعراف ٢١ | بعدی = الأعراف ٢٣  | کلمه = [[تعداد کلمات::32|٣٢]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«فَدَلاّهُمَا»: فعل (دَلّی) از ماده (دلو)، یعنی: اهریمن آن دو را آهسته آهسته از درجه و مقام والایشان فرود آورد و از شاخسار اطاعت به چاهسار معصیت انداخت. یا فعل (دَلّی) در اصل (دلل) و مضاعف بوده و لام دوم به یاء تبدیل شده است. در این صورت معنی چنین می‌شود: اهریمن آن دو را بر انجام کار ناشایست دل و جرأت بخشید. «بِغُرُورٍ»: با نیرنگ و فریب. «طَفِقَا»: شروع کردند. از افعال مقاربه است. «یَخْصِفَانِ»: از ماده (خصف) به معنی: الصاق. چسباندن. پینه‌کردن. یعنی: برگ درختان را بر اندام خود می‌انداختند و عورت خویشتن را با آن می‌پوشاندند.
«فَدَلاّهُمَا»: فعل (دَلّی) از ماده (دلو)، یعنی: اهریمن آن دو را آهسته آهسته از درجه و مقام والایشان فرود آورد و از شاخسار اطاعت به چاهسار معصیت انداخت. یا فعل (دَلّی) در اصل (دلل) و مضاعف بوده و لام دوم به یاء تبدیل شده است. در این صورت معنی چنین می‌شود: اهریمن آن دو را بر انجام کار ناشایست دل و جرأت بخشید. «بِغُرُورٍ»: با نیرنگ و فریب. «طَفِقَا»: شروع کردند. از افعال مقاربه است. «یَخْصِفَانِ»: از ماده (خصف) به معنی: الصاق. چسباندن. پینه‌کردن. یعنی: برگ درختان را بر اندام خود می‌انداختند و عورت خویشتن را با آن می‌پوشاندند.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۵


ترجمه

و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان [= عورتشان‌] بر آنها آشکار شد؛ و شروع کردند به قرار دادن برگهای (درختان) بهشتی بر خود، تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آیا شما را از آن درخت نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟!»

پس آن دو را با فريب به سقوط كشانيد پس چون از آن درخت چشيدند، زشتى‌هاشان بر آنان آشكار شد و بر آن شدند كه با برگ‌هاى بهشت، خويشتن را بپوشانند، و پروردگارشان آنها را ندا داد: مگر شما را از آن درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه شيطان دشمن آشكار شماست
پس آن دو را با فريب به سقوط كشانيد؛ پس چون آن دو از [ميوه‌] آن درختِ [ممنوع‌] چشيدند، برهنگى‌هايشان بر آنان آشكار شد، و به چسبانيدن برگ‌[هاى درختانِ‌] بهشت بر خود آغاز كردند، و پروردگارشان بر آن دو بانگ بر زد: «مگر شما را از اين درخت منع نكردم و به شما نگفتم كه در حقيقت شيطان براى شما دشمنى آشكار است.»
پس آنان را به فریب و دروغی (از آن مقام بلند) فرود آورد، پس چون از آن درخت تناول کردند زشتیهایشان (مانند عورات و سایر زشتیهای پنهان) بر آنان آشکار گردید و بر آن شدند که از برگ درختان بهشت خود را بپوشانند، و پروردگارشان آنها را ندا کرد که آیا من شما را از این درخت منع نکردم و نگفتم که شیطان دشمن آشکار شماست؟
پس آن دو را با مکر و فریب از مقام و منزلتشان فرود آورد [و به خوردن درخت ممنوعه نزدیک کرد]، هنگامی که از آن درخت چشیدند، شرمگاه بدنشان بر دو نفرشان نمایان شد و هر دو دست به کار چسبانیدن برگ [درختان] بهشت به خود شدند؛ و پروردگارشان بر آن دو بانگ زد: آیا من شما را از آن درخت نهی نکردم، وبه شما نگفتم: بی تردید شیطان برای شما دشمنی آشکار است؟!
و آن دو را بفريفت و به پستى افكند. چون از آن درخت خوردند شرمگاه‌هايشان آشكار شد و به پوشيدن خويش از برگهاى بهشت پرداختند. پروردگارشان ندا داد: آيا شما را از آن درخت منع نكرده بودم و نگفته بودم كه شيطان به آشكارا دشمن شماست؟
آنگاه آنان را فریبکارانه به طمع انداخت و چون از [میوه‌] آن درخت خوردند، عورتهایشان بر آنان آشکار شد و بر آنها از برگ [درختان‌] بهشتی می‌چسباندند [تا پوشیده شود] و پروردگارشان به آنان ندا در داد که مگر شما را از این درخت نهی نکرده بودم و به شما نگفته بودم که شیطان دشمن آشکار شماست‌
پس آن دو را به فريبى [از آن پايه بلند] فرود آورد و چون از آن درخت بچشيدند ايشان را شرمگاهشان پديدار شد و شروع كردند از برگهاى بهشت بر [شرمگاه‌] خويش چسبانيدن و خداوندشان آن دو را ندا كرد كه مگر شما را از آن درخت باز نداشتم و به شما نگفتم كه شيطان شما را دشمنى هويداست؟
پس آرام آرام آنان را با مکر و فریب (به سوی نافرمانی و خوردن از آن درخت) کشید. هنگامی که از آن درخت چشیدند، عورات خویش بدیدند، و (برای پوشاندن شرمگاه‌های خود) شروع به جمع‌آوری برگهای (درختان) بهشت کردند و آنها را بر خود افکندند. پروردگارشان (به سرزنش ایشان پرداخت و خطاکاری آنان را متذکّر شد و) فریادشان زد که آیا شما را از آن درخت نهی نکردم و به شما نگفتم که اهریمن دشمن آشکارتان است (و خیر شما را نمی‌خواهد؟).
پس آن دو را با دلو فریب (به چاه سقوط‌) افکند. پس چون آن دو از آن درخت (ممنوع) چشیدند، زشتی‌هایشان برایشان آشکار شد و به چسبانیدن برگ آن باغ بر خود نزدیک شدند و پروردگارشان آن دو را بانگ زد: «مگر شما را از این درخت منع نکردم و به شما نگفتم (که‌) شیطان بی‌گمان برای شما دشمنی آشکارگر است‌؟»
پس سرنگونشان ساخت به فریب تا گاهی که چشیدند از آن درخت پدیدار شد برای ایشان عورتهاشان و آغاز کردند گرد می‌آوردند بر خود از برگهای بهشت و بانگ زد بدیشان پروردگارشان که آیا نهی نکردم شما را از این درخت و نگفتم به شما که شیطان برای شما دشمنی است آشکار


الأعراف ٢١ آیه ٢٢ الأعراف ٢٣
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَدَلاّهُمَا»: فعل (دَلّی) از ماده (دلو)، یعنی: اهریمن آن دو را آهسته آهسته از درجه و مقام والایشان فرود آورد و از شاخسار اطاعت به چاهسار معصیت انداخت. یا فعل (دَلّی) در اصل (دلل) و مضاعف بوده و لام دوم به یاء تبدیل شده است. در این صورت معنی چنین می‌شود: اهریمن آن دو را بر انجام کار ناشایست دل و جرأت بخشید. «بِغُرُورٍ»: با نیرنگ و فریب. «طَفِقَا»: شروع کردند. از افعال مقاربه است. «یَخْصِفَانِ»: از ماده (خصف) به معنی: الصاق. چسباندن. پینه‌کردن. یعنی: برگ درختان را بر اندام خود می‌انداختند و عورت خویشتن را با آن می‌پوشاندند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- شیطان با فریبکاریها و سوگند دروغ، آدم و حوا را به پاى درخت ممنوع کشاند تا از ثمره آن تناول کنند. (و قاسمهما ... فدلیهما بغرور) «تدلیة»، مصدر «دلىّ»، به معناى فرستادن است، و مراد از آن نزدیک کردن آدم و حوا به شجره نهى شده براى خوردن از آن است. کلمه «غرور» مى تواند مصدر و به معناى فریب دادن باشد و مى تواند جمع غار (فریبنده) باشد، و مراد از آن سخنان دروغین و باطلى باشد که شیطان با سوگند به آدم و حوا القا کرد.

۲- آدم و حوا پس از نزدیک شدن به شجره نهى شده از آن درخت تناول کردند. (فلما ذاقا الشجرة)

۳- آدم و حوا حتى پس از سوگند ابلیس، نگران عواقب بهره گیرى از شجره نهى شده (فلما ذاقا الشجرة) کلمه «ذوق» که به معناى چشیدن است، مى تواند اشاره به این نکته باشد که آدم و حوا با چشیدن از شجره نهى شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببینند آیا اتفاق ناگوارى رخ خواهد نمود.

۴- شرمگاه آدم و حوا به مجرد چشیدن از شجره نهى شده براى آنان آشکار شد. (فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما)

۵- ارتکاب محرمات الهى، حتى به مقدارى اندک، زمینه ساز رسوایى انسان است. (فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما)

۶- انسان موجودى اغواپذیر (فوسوس لهما ... فدلیهما بغرور)

۷- سوگند، امرى اطمینان بخش و زداینده شک و تردید براى آدم و حوا (و قاسمهما ... فدلیهما بغرور)

۸- تلاش آدم و همسرش در پوشاندن شرمگاهشان با برگ درختهاى بهشت (و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنة) کلمه «طفق» از افعال مقاربه، و به معناى «شروع کرد» است. قرار دادن قسمتى از دو یا چند چیز را بر یکدیگر و به هم دوختن آنها را خصف مى گویند و چون «یخصفان» به «على» متعدى شده، معناى نهادن نیز در آن تضمین شده است. یعنى آدم و حوا برگها را به یکدیگر متصل کردند و آنها را بر شرمگاه خویش نهادند.

۹- آدمى ذاتاً برخوردار از حیا و شرمسار از مکشوف بودن شرمگاه خویش (بدت لهما سوءتهما و طفقا یخصفان علیهما)

۱۰- آدم و حوا پس از چشیدن از شجره نهى شده از آن دور شدند و با آن فاصله گرفتند. (و نادیهما ربهما ألم أنهکما عن تلکما الشجرة) برداشت فوق با توجه به کلمه «تلک»، که براى اشاره به دور است، استفاده شده است.

۱۱- تخلف آدم و همسرش از فرمان الهى، سبب دورگشتن آنان از مقام قرب خدا شد. (نادیهما ربهما ألم أنهکما عن تلکما الشجرة) واژه «ندا» معمولاً در مواردى به کار برده مى شود که مخاطب فاصله نسبتاً زیادى با ندا دهنده داشته باشد. و خداوند این واژه را پس از تخلف آدم و همسرش به کار برد.

۱۲- اوامر، نواهى، هشدارها و توبیخهاى خداوند همواره در جهت رشد و تربیت انسانهاست. (و نادیهما ربهما ألم أنهکما عن تلکما الشجرة)

۱۳- شیطان، دشمنى آشکار براى انسان است. (إن الشیطن لکما عدو مبین)

۱۴- هشدار و تذکر پیشاپیش خداوند به آدم و حوا، در مورد دشمنى آشکار شیطان با آنان (و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین)

۱۵- ضرورت شناسایى دشمنان راه خدا به هنگام سلوک در صراط مستقیم (و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین)

۱۶- آدم و حوا، على رغم هشدار شدید خداوند به دشمنى شیطان با آنان، سخنان وى را پذیرفتند. (فدلیهما بغرور فلما ذاقا الشجرة)

۱۷- آدم و همسرش به سبب نادیده گرفتن نهى و هشدار خداوند، مورد توبیخ او قرار گرفتند. (و نادیهما ربهما ألم أنهکما ... و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین)

۱۸- خداوند بدون اتمام حجت، بندگان متخلف را توبیخ نخواهد کرد. (ألم أنهکما عن تلکما الشجرة و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین)

روایات و احادیث

۱۹- عن أبى عبدالله (ع): ... فلما أکلا (آدم و حوا) من الشجرة طار الحلى و الحلل عن اجسادهما و بقیا عریانین ... .[۱] از امام صادق (ع) روایت شده است: ... چون آدم و حوا از آن درخت ممنوعه خوردند، زیور و پوشش آنها از بدنشان جدا شد و برهنه ماندند ... .

۲۰- عن أبى عبدالله (ع) فى قوله: «بدت لهما سوءاتهما» قال: کانت سوءاتهما لا تبدو لهما یعنى کانت داخلة.[۲] از امام صادق (ع) درباره این جمله از آیه «بدت لهما سوءاتهما» روایت شده است: عورت آدم و حوا نمایان نبود، یعنى: داخل بدنشان قرار داشت (و بعد از خوردن از درخت ممنوعه پدیدار شد).

موضوعات مرتبط

  • آبرو: زمینه هتک آبرو ۵
  • آدم (ع): آثار عصیان آدم (ع) ۱۱ ; آدم (ع) و درخت ممنوعه ۱، ۲، ۳، ۱۰، ۱۹ ; آدم (ع) و شیطان ۱۶ ; استتار عورت آدم (ع) ۸ ; برهنگى آدم (ع) ۱۹ ; تقرب آدم (ع) ۱۱ ; سرزنش آدم (ع) ۱۷ ; عصیان آدم (ع) ۱۶، ۱۷ ; عورت آدم (ع) ۲۰ ; قصه آدم (ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۸، ۱۰، ۱۴، ۱۶، ۱۹، ۲۰ ; کشف عورت آدم (ع) ۴ ; نگرانى آدم (ع) ۳ ; هشدار به آدم (ع) ۱۴، ۱۶
  • ابلیس: و آدم (ع) ۱ ; ابلیس و حوا ۱ ; اغواگرى ابلیس ۱ ; سوگند ابلیس ۳ ; سوگند دروغ ابلیس ۱
  • اطمینان: عوامل اطمینان ۷
  • انسان: اغواپذیرى انسان ۶ ; انعطافخپذیرى انسان ۶ ; حیاى انسان ۹ ; دشمنان انسان ۱۳، ۱۴ ; ویژگى انسان ۶
  • بهشت: برگ درختان بهشت ۸
  • تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۱۲
  • تقرّب: موانع تقرّب ۱۱
  • حرامخوارى: آثار حرامخوارى ۵
  • حوا: آثار عصیان حوا ۱۱ ; استتار عورت حوا ۸ ; برهنگى حوا ۱۹ ; تقرّب حوا ۱۱ ; حوا و درخت ممنوعه ۲، ۳، ۱۰ ; حوا و شیطان ۱۶ ; سرزنش حوا ۱۷ ; عصیان حوا ۱۶، ۱۷ ; عورت حوا ۲۰ ; قصه حوا ۲، ۳، ۴، ۷، ۸، ۱۰، ۱۴، ۱۶، ۱۹، ۲۰ ; کشف عورت حوا ۴ ; نگرانى حوا ۳ ; هشدار به حوا ۱۴، ۱۶
  • خدا: اتمام حجت خدا ۱۸ ; اوامر خدا ۱۲ ; سرزنشهاى خدا ۱۲، ۱۷ ; نواهى خدا ۱۲ ; هشدار خدا ۱۲، ۱۴، ۱۶
  • درخت ممنوعه: آثار استفاده از درخت ممنوعه ۴ ; استفاده از درخت ممنوعه ۳
  • دشمنخشناسى: اهمیت دشمنخشناسى ۱۵
  • دین: فلسفه دین ۱۲
  • رشد: عوامل رشد ۱۲
  • ستر عورت: اهمیت ستر عورت ۹
  • سوگند: آثار سوگند ۷
  • شیطان: دشمنى شیطان ۱۳، ۱۴، ۱۶ ; شیطان و آدم (ع) ۱۴ ; شیطان و انسان ۱۳ ; شیطان و حوا ۱۴ ; مکر شیطان ۱
  • عصیانگران: سرزنش عصیانگران ۱۸
  • قواعد فقهى: قاعده عقاب بلا بیان ۱۸
  • کیفر: نظام کیفرى ۱۸
  • مقربان:۱۱
  • یقین: اهمیت یقین ۷

منابع

  1. معانى الاخبار، ص ۱۰۹، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۲، ح ۳۵.
  2. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۲۲۵ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۵، ح ۴۱.