النساء ٣٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=مردان ایستادگانند (سرپرستند) بر زنان بدانچه برتری داد خدا بعضی از ایشان را بر بعضی و بدانچه داده‌اند از اموال خویش پس زنان شایسته فرمانبردارانند (فروتنانند) خویشتن نگهدارندگانند در نهان بدانچه خدا نگهداشته است و آنان را که بیم سرکشی‌شان دارید اندرز دهید و دوری گزینید از ایشان در بسترها و بزنیدشان پس اگر فرمانبرداری کردند شما را نجوئید بر ایشان راهی همانا خداوند است برتر بزرگوار
|-|معزی=مردان ایستادگانند (سرپرستند) بر زنان بدانچه برتری داد خدا بعضی از ایشان را بر بعضی و بدانچه داده‌اند از اموال خویش پس زنان شایسته فرمانبردارانند (فروتنانند) خویشتن نگهدارندگانند در نهان بدانچه خدا نگهداشته است و آنان را که بیم سرکشی‌شان دارید اندرز دهید و دوری گزینید از ایشان در بسترها و بزنیدشان پس اگر فرمانبرداری کردند شما را نجوئید بر ایشان راهی همانا خداوند است برتر بزرگوار
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::34|٣٤]] | قبلی = النساء ٣٣ | بعدی = النساء ٣٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::44|٤٤]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::34|٣٤]] | قبلی = النساء ٣٣ | بعدی = النساء ٣٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::44|٤٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«قَوَّامُونَ»: جمع قَوّام، صیغه مبالغه قائِم است و کسی را می‌گویند که شبانه‌روز به کار و بار خانواده قیام کند و پیوسته در راه مصالح ایشان در تلاش باشد. سرپرست خدمتگزار. «قَانِتَاتٌ»: خاشعان. مطیعان. «حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ»: راز نگهداران. مراد از غیب هر آن چیزی است که از دیده شوهر به دور می‌ماند، از قبیل: ناموس و اولاد و اموال. آنچه در خلوت میان زن و شوهر می‌گذرد. «بِمَا حَفِظَ اللهُ»: به سبب فرمان خدا بدین حفظ. چنان که خداوند اَسرار را حفظ فرموده است. بدان خاطر که خدا فرمان داده است که درباره زنان ظلم و جور نشود و حقوق ایشان در جامعه مراعات شود. «نُشُوز»: سرکشی و سرپیچی. «مَضَاجِع»: جمع مَضْجَع، بِستر، فِراش. «فَلا تَبْغُوا»: نخواهید. خواستار نشوید.
«قَوَّامُونَ»: جمع قَوّام، صیغه مبالغه قائِم است و کسی را می‌گویند که شبانه‌روز به کار و بار خانواده قیام کند و پیوسته در راه مصالح ایشان در تلاش باشد. سرپرست خدمتگزار. «قَانِتَاتٌ»: خاشعان. مطیعان. «حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ»: راز نگهداران. مراد از غیب هر آن چیزی است که از دیده شوهر به دور می‌ماند، از قبیل: ناموس و اولاد و اموال. آنچه در خلوت میان زن و شوهر می‌گذرد. «بِمَا حَفِظَ اللهُ»: به سبب فرمان خدا بدین حفظ. چنان که خداوند اَسرار را حفظ فرموده است. بدان خاطر که خدا فرمان داده است که درباره زنان ظلم و جور نشود و حقوق ایشان در جامعه مراعات شود. «نُشُوز»: سرکشی و سرپیچی. «مَضَاجِع»: جمع مَضْجَع، بِستر، فِراش. «فَلا تَبْغُوا»: نخواهید. خواستار نشوید.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۸


ترجمه

مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایی که از اموالشان (در مورد زنان) می‌کنند. و زنان صالح، زنانی هستند که متواضعند، و در غیاب (همسر خود،) اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می‌کنند. و (امّا) آن دسته از زنان را که از سرکشی و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! (و اگر مؤثر واقع نشد،) در بستر از آنها دوری نمایید! و (اگر هیچ راهی جز شدت عمل، برای وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید! و اگر از شما پیروی کردند، راهی برای تعدّی بر آنها نجویید! (بدانید) خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. (و قدرت او، بالاترین قدرتهاست.)

مردان سرپرست زنانند به سبب برترى‌هايى كه خدا به برخى از آنان در برابر برخى ديگر داده است و به سبب آن كه از اموالشان [براى آنها] خرج مى‌كنند. [در اين رابطه‌] پس زنان صالح فرمانبردارند و در غياب [همسر] اسرار او و حدود الهى را حفظ مى‌كنند. و [اما] آن دس
مردان، سرپرست زنانند، به دليل آنكه خدا برخى از ايشان را بر برخى برترى داده و [نيز] به دليل آنكه از اموالشان خرج مى‌كنند. پس، زنان درستكار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان‌] حفظ كرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ مى‌كنند. و زنانى را كه از نافرمانى آنان بيم داريد [نخست‌] پندشان دهيد و [بعد] در خوابگاه‌ها از ايشان دورى كنيد و [اگر تاثير نكرد] آنان را بزنيد؛ پس اگر شما را اطاعت كردند [ديگر] بر آنها هيچ راهى [براى سرزنش‌] مجوييد، كه خدا والاى بزرگ است.
مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای بعضی بر بعضی مقرر داشته و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند، پس زنان شایسته مطیع شوهران و در غیبت آنان حافظ (حقوق آنها) باشند از آن رو که خدا هم (حقوق زنان را) حفظ فرموده است. و زنانی که از نافرمانی آنان (در حقوق همسری) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنید و (اگر مطیع نشدند) از خوابگاه آنان دوری گزینید و (اگر باز مطیع نشدند) آنان را به زدن تنبیه کنید، چنانچه اطاعت کردند دیگر راهی بر آنها مجویید، که همانا خدا بزرگوار و عظیم الشأن است.
مردان، کارگزاران و تدبیرکنندگانِ [زندگی] زنانند، به خاطر آنکه خدا مردان را [از جهت توان جسمی، تحمل مشکلات و قدرت روحی و فکری] بر زنان برتری داده، و به خاطر آنکه [مردان] از اموالشان هزینه زندگی زنان را [به عنوان حقّی واجب] می پردازند؛ پس زنان شایسته و درست کار [با رعایت قوانین حق] فرمانبردار [و مطیع شوهر] ند [و] در برابر حقوقی که خدا [به نفع آنان برعهده شوهرانشان] نهاده است، در غیاب شوهر [حقوق و اسرار و اموال او را] حفظ می کنند. و زنانی که از سرکشی و نافرمانی آنان بیم دارید [در مرحله اول] پندشان دهید، و [در مرحله بعد] در خوابگاه ها از آنان دوری کنید، و [اگر اثر نبخشید] آنان را [به گونه ای که احساس آزار به دنبال نداشته باشد] تنبیه کنید؛ پس اگر از شما اطاعت کردند برای آزار دادن آنان هیچ راهی مجویید؛ یقیناً خدا بلند مرتبه و بزرگ است.
مردان، از آن جهت كه خدا بعضى را بر بعضى برترى داده است، و از آن جهت كه از مال خود نفقه مى‌دهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنان شايسته، فرمانبردارند و در غيبت شوى عفيفند و فرمان خداى را نگاه مى‌دارند. و آن زنان را كه از نافرمانيشان بيم داريد، اندرز دهيد و از خوابگاهشان دورى كنيد و بزنيدشان. اگر فرمانبردارى كردند، از آن پس ديگر راه بيداد پيش مگيريد. و خدا بلندپايه و بزرگ است.
مردان باید بر زنان مسلط باشند چرا که خداوند بعضی از انسانها را بر بعضی دیگر برتری بخشیده است، و نیز از آن روی که مردان از اموال خویش [برای زنان‌] خرج می‌کنند، زنان شایسته آنانند که مطیع و به حفظ الهی در نهان خویشتندار هستند، و زنانی که از نافرمانیشان نگرانید، باید نصیحتشان کنید و [سپس‌] در خوابگاهها از آنان دوری کنید [و سپس اگر لازم افتاد] آنان را ترک کنید آنگاه اگر از شما اطاعت کردند، دیگر بهانه جویی [و زیاده‌روی‌] نکنید، خداوند بلندمرتبه بزرگوار است‌
مردان بر زنان كارگزاران و سرپرستانند از آن روى كه خدا برخى از ايشان- مردان- را بر برخى- زنان- فزونى و برترى داده و بدان سبب كه از مالهاى خويش هزينه مى‌كنند. پس زنان نيك و شايسته [خداى و شوهران خود را] فرمانبردارند و [عفّت خويش و حق شوهران را] در حال غيبت [آنان‌] به نگاهداشت [حقوقى كه‌] خدا [براى آنان قرار داده است‌] نگهدارنده‌اند. و زنانى كه از سركشى و نافرمانيشان بيم داريد، [نخست‌] پندشان دهيد و [اگر مؤثر نيفتاد] جامه خواب را از آنها جدا كنيد و [اگر باز سودمند نشد] بزنيدشان. پس اگر از شما فرمان بردند، راهى- بهانه‌اى- بر آنان- براى ستم و آزار- مجوييد. همانا خداوند والا و بزرگ است.
مردان بر زنان سرپرستند (و در جامعه‌ی کوچک خانواده، حق رهبری دارند و صیانت و رعایت زنان بر عهده ایشان است) بدان خاطر که خداوند (برای نظام اجتماع، مردان را بر زنان در برخی از صفات برتریهائی بخشیده است و) بعضی را بر بعضی فضیلت داده است، و نیز بدان خاطر که (معمولاً مردان رنج می‌کشند و پول به دست می‌آورند و) از اموال خود (برای خانواده) خرج می‌کنند. پس زنان صالحه آنانی هستند که فرمانبردار (اوامر خدا و مطیع دستور شوهران خود) بوده (و خویشتن را از زنا به دور و اموال شوهران را از تبذیر محفوظ) و اَسرار (زناشوئی) را نگاه می‌دارند؛ چرا که خداوند به حفظ (آنها) دستور داده است. (زنان صالح چنین بودند ولیکن زنان ناصالح آنانی هستند که سرکش می‌باشند) و زنانی را که از سرکشی و سرپیچی ایشان بیم دارید، پند و اندرزشان دهید و (اگر مؤثّر واقع نشد) از همبستری با آنان خودداری کنید و بستر خویش را جدا کنید (و با ایشان سخن نگوئید. و اگر باز هم مؤثّر واقع نشد و راهی جز شدّت عمل نبود) آنان را (تنبیه کنید و کتک مناسبی) بزنید. پس اگر از شما اطاعت کردند (ترتیب تنبیه سه‌گانه را مراعات دارید و از اخفّ به اشدّ نروید و جز این) راهی برای (تنبیه) ایشان نجوئید (و نپوئید و بدانید که) بیگمان خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و اگر ایشان را بیش از حدّ اذیّت و آزار کنید، انتقام آنان را از شما می‌گیرد).
مردان بسی پاسداران زنان(شان)اند ، بدین سبب که خدا برخی از ایشان را بر برخی (دیگر) برتری داده و (نیز) به جهت آنکه مردان از اموالشان به زنانشان پرداختند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند (و) به پاس آنچه خدا (برای آنان) حفظ کرده، در پنهان نگهبان (حقوق شوهرانشان)اند. و زنانی را که از سرپیچی آنان (در واجبات زناشوییشان) بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (سپس) در خوابگاهتان از ایشان دوری گزینید و (اگر تأثیر نکرد) آنان را (از باب نهی از منکر) بزنید، پس اگر از (نهی) شما اطاعت کردند (دیگر) بر آنها هیچ راهی (برای سرزنش) مجویید، که خدا به‌راستی والا و بزرگ بوده است.
مردان ایستادگانند (سرپرستند) بر زنان بدانچه برتری داد خدا بعضی از ایشان را بر بعضی و بدانچه داده‌اند از اموال خویش پس زنان شایسته فرمانبردارانند (فروتنانند) خویشتن نگهدارندگانند در نهان بدانچه خدا نگهداشته است و آنان را که بیم سرکشی‌شان دارید اندرز دهید و دوری گزینید از ایشان در بسترها و بزنیدشان پس اگر فرمانبرداری کردند شما را نجوئید بر ایشان راهی همانا خداوند است برتر بزرگوار


النساء ٣٣ آیه ٣٤ النساء ٣٥
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَوَّامُونَ»: جمع قَوّام، صیغه مبالغه قائِم است و کسی را می‌گویند که شبانه‌روز به کار و بار خانواده قیام کند و پیوسته در راه مصالح ایشان در تلاش باشد. سرپرست خدمتگزار. «قَانِتَاتٌ»: خاشعان. مطیعان. «حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ»: راز نگهداران. مراد از غیب هر آن چیزی است که از دیده شوهر به دور می‌ماند، از قبیل: ناموس و اولاد و اموال. آنچه در خلوت میان زن و شوهر می‌گذرد. «بِمَا حَفِظَ اللهُ»: به سبب فرمان خدا بدین حفظ. چنان که خداوند اَسرار را حفظ فرموده است. بدان خاطر که خدا فرمان داده است که درباره زنان ظلم و جور نشود و حقوق ایشان در جامعه مراعات شود. «نُشُوز»: سرکشی و سرپیچی. «مَضَاجِع»: جمع مَضْجَع، بِستر، فِراش. «فَلا تَبْغُوا»: نخواهید. خواستار نشوید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- مدیریّت و سرپرستى زنان هر جامعه بر عهده مردان است. (الرجال قوّامون على النّساء) در برداشت فوق، کلمه «الرجال» و «النساء»، مطلق مردان و زنان گرفته شده، نه خصوص شوهران و همسران آنان. قوّام به کسى گفته مى شود که تدبیر و اصلاح دیگرى را بر عهده دارد.

۲- شوهران، وظیفه دار سرپرستى و مدیریت همسران خویش (الرجال قوّامون على النّساء) به قرینه «بما انفقوا»، مراد از «الرجال» شوهران و «النساء» همسران آنان خواهد بود ; زیرا هزینه زندگى زنان بر عهده شوهران خویش است و نفقه مطلق زنان بر عهده مردان نیست.

۳- مجموعه مردان، داراى برترى بر مجموعه زنان* (الرجال قوّامون ... بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) چنانچه «بعضهم» اشاره به «الرجال» و «بعض» اشاره به «النساء» باشد، مراد از برترى مردان بر زنان مى تواند برترى نوع آنان باشد، نه برترى یکایک مردان بر یکایک زنان.

۴- برترى گروههاى مردان بر گروههاى همسان خویش از زنان* (بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) برخى برآنند که تفضیل مردان بر زنان در شرایط همسان و گروههاى همسان است.

۵- زنان و مردان، داراى برتریهایى بر یکدیگر* (بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) برخى برآنند که مراد از «هم» در «بعضهم» همه انسانها، اعم از زن و مرد، مى باشد، نه خصوص مردان; و گر نه مى فرمود: «بما فضلهم اللّه علیهن».

۶- برترى مردان بر زنان، فلسفه تشریع حق سرپرستى و مدیریت آنان بر همسران خویش (الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض)

۷- لیاقت و برترى، از شرایط سرپرستى و مدیریت (الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) چون حق مدیریت مردان بر زنان به لحاظ برترى آنان دانسته شده است.

۸- هماهنگى نظام حقوقى اسلام، با نظام تکوین (الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه بعضهم على بعض) چون خداوند حق مدیریّت بر زنان را بر اساس برترى تکوینى مردان قرار داده است.

۹- برتریهاى مردم بر یکدیگر، برخاسته از فضل الهى است. (فضّل اللّه بعضهم على بعض)

۱۰- مخارج زنان بر عهده همسرانشان است. (و بما انفقوا من اموالهم)

۱۱- تأمین هزینه هاى زندگى از سوى مردان، فلسفه تشریع حق مدیریت و سرپرستى آنان بر همسران خویش (الرّجال قوّامون على النساء ... و بما انفقوا من اموالهم)

۱۲- ضرورت توجه به قوانین تکوین و تشریع در جعل مقررات حاکم بر خانواده (الرّجال قوّامون على النساء بما فضّل اللّه ... و بما انفقوا) چون خداوند در توجیه جعل مدیریت براى مردان به دو جهت تصریح فرمود: یکى برترى مردان بر زنان، که یک مسأله تکوینى است و دیگرى عهده دار بودن نفقه، که یک حکم تشریعى است.

روایات و احادیث

۱۳- همسران شایسته، مطیع شوهران خویش هستند. (فالصّالحات قانتات) «قنوت» به معنى اطاعت همیشگى است که به دلیل بخش بعدى آیه (و التى تخافون ... ) مقصود، اطاعت از شوهر است. بنابراین مراد از «الصالحات»، همسران صالح و شایسته هستند. برداشت فوق را فرمایش امام باقر (ع) تأیید مى کند که در مورد «قانتات» فرمود: مطیعات.[۱]

۱۴- همسران شایسته، حافظ حقوق شوهران خویش در غیاب آنان (فالصّالحات ... حافظات للغیب) در برداشت فوق مفعول «حافظات» به مناسبت حکم و موضوع حقوق شوهران و لام در «للغیب» به معنى «فى» گرفته شده است.

۱۵- همسرانى که خود را در نهان از هر آلودگى حفظ مى کنند، همسرانى شایسته هستند. (فالصّالحات ... حافظات للغیب) بدین احتمال که مفعول «حافظات»، «انفسهنّ» باشد.

۱۶- لزوم اطاعت زنان از شوهر خویش و حفظ حقوق آنان (فالصّالحات قانتات حافظات للغیب)

۱۷- لزوم اطاعت زن از شوهر و حفظ حقوق وى، مشروط به تأمین زندگى او از سوى مرد (و بما انفقوا من اموالهم فالصّالحات قانتات حافظات) ظاهراً «فالصّالحات ... » نتیجه اى است مترتب بر جمله «الرجال ... بما انفقوا». بنابراین اطاعت زن از شوهر در موردى است که شوهر، زندگى او را تأمین کند.

۱۸- سلامت خانواده در گرو مدیریت مرد، تأمین زندگى از سوى او، و اطاعت و حفظ حقوق شوهر از سوى زن است. (الرجال قوّامون على النساء ... و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغیب) چون در ذیل آیه و آیات بعد به مسأله اختلافات خانوادگى پرداخته است، معلوم مى شود که توصیه ها و قوانین مطرح شده براى جلوگیرى از اختلافات و به خطر افتادن سلامت خانواده است.

۱۹- اطاعت از شوهر و حفظ حقوق وى، وظیفه زن در برابر حق سرپرستى و تأمین زندگى وى از سوى مرد است. (الرجال قوّامون ... و بما انفقوا ... فالصّالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ اللّه) مراد از «بما حفظ اللّه»، حقوقى است که خداوند براى زنان مقرر کرده و آنها را بر عهده مردان قرار داده است. و «باء» مقابله در «بما حفظ» مى رساند که لزوم اطاعت و حفظ حقوق شوهران در مقابل تعهداتى است که خداوند بر عهده شوهران قرار داده است.

۲۰- خداوند، حافظ حقوق زنان، با جعل قوانین خانواده (بما حفظ اللّه) مراد از «ما»، حقوق زنان است که خداوند با جعل قوانین، مانند الزام به تأمین زندگى و ... آن را حفظ کرده است.

۲۱- مسؤولیت زن در حفظ حقوق شوهر و اطاعت از او، در چهارچوب قوانین الهى است.* (قانتات حافظات للغیب بما حفظ اللّه) بر این مبنا که مراد از «ما حفظ اللّه» قوانین الهى و «باء» در «بما حفظ اللّه» براى مصاحبت باشد، معناى آیه چنین مى شود: زنان باید با رعایت قوانین الهى، از شوهران خویش اطاعت و حقوق آنان را حفظ کنند.

۲۲- رعایت نکردن حقوق شوهر از سوى همسر، نشوز است. (الرّجال قوّامون ... قانتات ... و الّتى تخافون نشوزهنّ)

۲۳- پند و اندرز، اوّلین اقدام براى جلوگیرى از نشوز زن (و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهُنّ)

۲۴- پرهیز شوهر از همخوابگى با همسر، اقدامى براى جلوگیرى از نشوز وى (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اهجروهنّ فى المضاجع) در برداشت فوق «فى المضاجع» متعلق به «اهجروهنّ» گرفته شده است.

۲۵- همخوابگى، از حقوق زنان بر همسران خویش (و اهجروهنّ فى المضاجع) گویا لزوم همخوابگى با همسران را بر عهده شوهران فرض کرده است و در حال نشوز، ترک آن را مجاز شمرده است. جمله «فلا تبغوا ... »، پس از فرض اطاعت زنان، لزوم همخوابگى را تأیید مى کند.

۲۶- زدن، آخرین اقدام براى جلوگیرى از نشوز زن (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اضربوهنّ)

۲۷- بروز علائم نشوز زن، مجوز تدابیر لازم (ترک همخوابگى، زدن و ... ) براى جلوگیرى از آن (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اضربوهنّ) چون موضوع حکم را خوفِ نشوز (تخافون) قرار داده است و نه تحقق نشوز. و خوف نشوز، همان بروز علائم آن است.

۲۸- ضرورت به کارگیرى روشها و تدبیرهاى لازم براى پیشگیرى از مفاسد و گناه، قبل از تحقق آن (و الّتى تخافون نشوزهنّ) اگر چه آیه در مورد نشوز زنان است، ولى مى توان از آن استنباط کرد که اهل ایمان باید قبل از وقوع مفاسد، چاره اندیشى کنند.

۲۹- لزوم به کارگیرى تدابیر لازم براى جلوگیرى از رسیدن زن به مرحله نشوز (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اضربوهنّ) به نظر مى رسد راههاى پیشنهاد شده خصوصیتى نداشته باشد ; بلکه مراد، بازداشتن زن از ناشزه شدن است ; هر چند منجر به ترک برخى از حقوق وى باشد.

۳۰- لزوم مراعات ترتیب در کاربرد موعظه، ترک همخوابگى و تنبیه بدنى در مورد زنان ناشزه (و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ)

۳۱- پند و اندرز، بى اعتنایى و تنبیه بدنى، از روشهاى اصلاح رفتارهاى ناهنجار (و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ)

۳۲- استفاده از تنبیه بدنى در تربیت، مشروط به کارآمد نبودن راههاى مسالمت آمیز* (و الّتى تخافون نشوزهنّ فعظوهنّ و اهجروهنّ فى المضاجع و اضربوهنّ) چون دستور زدن در آخرین مرحله آمده است، بنابراین با احتمال تأثیر راههاى دیگر، نباید از تنبیه بدنى استفاده شود.

۳۳- استفاده از عواطف زن، زمینه اى مناسب براى اصلاح رفتارهاى ناهنجار وى (و اهجروهنّ فى المضاجع) ترک همخوابگى، یک مسأله عاطفى است که در مورد اصلاح زنان سفارش شده است.

۳۴- مرد، هیچ حقى در آزار دادن همسر صالح و مطیع خویش ندارد. (و اضربوهنّ فان اطعنکم فلا تبغوا علیهنّ سبیلاً)

۳۵- امید به اصلاح نشوز زن، شرط ترک همخوابگى و تنبیه بدنى او* (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... فان اطعنکم فلا تبغوا علیهنّ سبیلاً) چون جمله «فان اطعنکم» بر جمله هاى گذشته تفریع شده، بیانگر این است که هدف از روشهاى پیشنهاد شده، وادار کردن زن به اطاعت است، نه اینکه تنبیه موضوعیت داشته باشد.

۳۶- زن در صورت اطاعت نکردن از شوهر خویش، ناشزه است. (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... فان اطعنکم فلا تبغوا علیهنّ سبیلاً)

۳۷- خداوند، «علىّ» (بلندمرتبه) و «کبیر» (بزرگوار» است. (انّ اللّه کان علیّاً کبیراً)

۳۸- هشدار خداوند به مردان ستمکار و متجاوز به حقوق همسران خویش (فلا تبغوا علیهنّ سبیلاً انّ اللّه کان علیّاً کبیراً) جمله «انّ اللّه ... » در مقام تهدید شوهران ستمکار است.

۳۹- توجه به علوّ و عظمت خداوند، زمینه پرهیز مردان از ستم بر همسران خویش (فلا تبغوا ... انّ اللّه کان علیّاً کبیراً)

۴۰- بى اعتنایى مرد به همسر خویش در بستر، شیوه اى براى جلوگیرى از ناسازگارى وى (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اهجروهنّ فى المضاجع) امام باقر (ع) درباره «واهجروهنّ فى المضاجع» در آیه فوق فرمود: یحوّل ظهره الیها.[۲]

۴۱- لزوم پرهیز از به کارگیرى شدّت در تنبیه بدنى زن، جهت جلوگیرى از ناسازگارى وى (و الّتى تخافون نشوزهنّ ... و اضربوهنّ) رسول خدا (ص) درباره آیه فوق فرمود: ... و اضربوهنّ ضرباً غیر مبرّح.[۳]

۴۲- ممنوعیت واگذارى همه امور زن به خودش توسط همسر (الرّجال قوّامون على النساء) امام باقر (ع) در پاسخ سؤال درباره کسى که به زنش بگوید «امرک بیدک» فرمود: انّى یکون هذا و اللّه یقول «الرجال قوامون على النساء» لیس هذا بشىء.[۴]مقصود از «امور زن» در برداشت فوق، اختیاراتى است که مرد در زندگى مشترک نسبت به همسرش دارد.

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱۲، ۲۰، ۲۱، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۹ فلسفه احکام ۱۲، ۲۰، ۲۱، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۹ ۶، ۱۱
  • اسماء و صفات: على ۳۷ ; کبیر ۳۷
  • اصلاح: روش اصلاح ۳۱، ۴۰
  • انسان: تفاوت انسان ها ۳، ۴، ۹
  • تربیت: تنبیه در تربیت ۳۲، ۴۱ ; روش تربیت ۳۲ ; مراحل تربیت ۳۰، ۳۲
  • تقوا: زمینه تقوا ۳۹
  • تکوین و تشریع:۸، ۱۲
  • تنبیه: نقش تنبیه ۳۰، ۳۱
  • خانواده: احکام خانواده ۱۲، ۲۰، ۲۱، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹ ; حقوق خانواده ۱۷ ; روابط خانواده ۱۲، ۲۴ ; مدیریت خانواده ۱، ۲، ۶، ۱۱، ۱۸
  • خدا: عظمت خدا ۳۹ ; فضل خدا ۳۹ ; هشدار خدا ۳۸
  • ذکر: آثار ذکر ۳۹
  • زن: تجاوز به حقوق زن ۳۸ ; تنبیه زن ۲۶، ۲۷، ۳۰، ۳۵، ۴۱ ; حقوق زن ۲۰، ۲۵، ۳۴ ; ظلم به زن ۳۹ ; عواطف زن ۳۳ ; فضایل زن ۵ ; محدوده اختیارات زن ۴۲ ; مسؤولیت زن ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۳۶ ; نشوز زن ۳۵ ; نفقه زن ۱۰ ; ولایت بر زن ۱، ۲، ۶، ۱۱، ۱۹
  • ظالمان: هشدار به ظالمان ۳۸
  • ظلم: موانع ظلم ۳۹
  • عفّت: اهمیّت عفّت ۱۵
  • عواطف: نقش عواطف ۳۳
  • فساد: روش اصلاح فساد ۳۳ ; روش مبارزه با فساد ۲۸، ۳۱
  • قانونگذارى: شرایط قانونگذارى ۱۲
  • گناه: اجتناب از گناه ۱۵ ; روش مبارزه با گناه ۲۸
  • گناهکار: اعراض از گناهکار ۳۱
  • مدیریت: شرایط مدیریت ۷
  • مرد: اطاعت از مرد ۱۳، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۳۶ ; فضایل مرد ۳، ۴، ۵، ۶ ; مدیریت مرد ۱، ۱۱، ۱۸، ۱۹ ; مسؤولیت مرد ۱، ۲، ۱۰، ۱۷، ۳۴
  • معاش: تأمین معاش ۱۱، ۱۷، ۱۸، ۱۹
  • موعظه: نقش موعظه ۲۳، ۳۰، ۳۱
  • نشوز: روش برخورد با نشوز ۲۳، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۲۹، ۳۰، ۳۵، ۴۰، ۴۱ ; موارد نشوز ۲۲، ۳۶
  • نظام آفرینش:۸
  • نظام حقوقى:۸
  • ولایت: شرایط ولایت ۷
  • همسر: اعراض از همسر ۴۰ ; تجاوز به حقوق همسر ۲۲ ; حفظ حقوق همسر ۱۴، ۱۹، ۲۱ ; حقوق همسرى ۱۶، ۱۷ ; همسر پسندیده ۱۳، ۱۴، ۱۵

منابع

  1. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۱۳۷ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۷۷، ح ۲۲۹.
  2. مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۹ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۴۷۸، ح ۲۳۱.
  3. تفسیر طبرى، جزء ۵، ص ۶۷، ۶۸ ; الدر المنثور، ج ۲، ص ۵۲۲.
  4. تهذیب شیخ طوسى، ج ۸، ص ۸۸، ح ۲۲۱، ب ۳ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۶۷، ح ۱.