النساء ٣٣
کپی متن آیه |
---|
وَ لِکُلٍ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَکَ الْوَالِدَانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُکُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَ اللَّهَ کَانَ عَلَى کُلِ شَيْءٍ شَهِيداً |
ترجمه
النساء ٣٢ | آیه ٣٣ | النساء ٣٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَوَالِی»: جمع مَوْلی، سرپرستان. پیروان. در اینجا مراد وُرّاث است که حق ولایت یعنی استحقاق دریافت ترکه و استیلاء بر آن را دارند. «مِمَّا»: از آنچه. بر آنچه. «ألَّذِینَ عَقَدَتْ أَیْمَانُکُمْ»: مراد شوهران یا همسران و یا همسوگندان و همپیمانان میباشد. «اَیْمَان»: جمع یمین، قَسَم. دست راست. زیرا که به هنگام معاهده دست راست خود را به هم میدادند و بر انجام کاری همسوگند و همپیمان میشدند. «شَهِیداً»: مطّلع و آگاه. حاضر و ناظر.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
از طريق ابن اسحاق از داود بن حصين روايت گرديده كه اين آيه درباره ابوبكر بن ابىقحافه و پسرش نازل شده است زيرا ابوبكر سوگند ياد كرده بود كه به پسرش ارث ندهد ولى وقتى كه پسرش مسلمان گرديد به وى دستور داده شد كه نصيب و بهره پسر را از ارث به او بدهد.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً «33»
و از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان و كسانى كه با آنان پيمان بستهايد، برجا گذاشتهاند، براى هر يك وارثانى قرار دادهايم، پس سهم آنان را (از ارث) بپردازيد، زيرا كه خداوند بر هر چيز، شاهد و ناظر است.
نکته ها
«مَوالِيَ» جمع «مولى» داراى معانى مختلفى مىباشد، ولى در اينجا مراد وارثان است.
جمله «عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ» اشاره به قراردادهايى است كه پيش از اسلام، ميان دو نفر برقرار مىشد و اسلام، با اندكى تغيير، آن را پذيرفت و نامش در كتب فقهى، «ضمان جريره» است.
متن قرارداد به اين صورت بوده كه دو نفر پيمان ببندند در زندگى، همديگر را يارى كنند و در پرداخت غرامتها، كمك هم باشند و از هم ارث برند. (چيزى شبيه قرارداد بيمه در امروز)، كه اگر خسارتى بر يكى وارد شد، همپيمان او، ديهى آن را بپردازد. اسلام اين قرارداد را پذيرفت، ولى ارث بردن از ديگرى را مشروط به آن كرد كه انسان وارثى نداشته باشد.
امام رضا عليه السلام دربارهى معناى «وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ» فرمودند: مقصود پيمانى است كه مردم با رهبران الهى و معصوم بستهاند. «1»
پیام ها
1- تعيين ميزان ارث، به فرمان خداست. «لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ»
2- خويشان نزديكتر، در ارث بردن اولويّت دارند. «الْأَقْرَبُونَ»
3- انسان حقّ دارد در شرايطى مالكيّت خود را از طريق پيمان و قرارداد به ديگرى واگذار كند. «عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ»
4- تعهّدات انسان در زمان حياتش، پس از مرگ، محترم است. «وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ
«1». وسائل، ج 12، ص 241.
جلد 2 - صفحه 60
أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ»
5- وفاى به پيمان و عهد، واجب است. «فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ»
6- بدهكاران بايد براى پرداخت بدهى، به سراغ طلبكاران بروند. «فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ»
7- ايمان به حضور خداوند، رمز تقوا و هشدار به كسانى است كه وفادار به پيمانهاى خود نيستند. «إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً (33)
شأن نزول: آوردهاند كه در جاهليت، فرزند اجنبى را پسر خود مىخواندند و در ميراث، او را داخل ورثه مىكردند؛ حق تعالى نهى از آن فرمود:
وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ: و براى هر كدام معين گردانيديم و قرار داديم ميراث خواران كه به جهت قرابت و ولايت، احراز نصيب خود كنند. يا براى هر قومى قرار داديم ايشان را مالك نصيبى و سهمى، مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ: از آنچه بگذارند پدر و مادر و خويشان نزديك بعد از خود. يا براى هر ميّتى قرار داديم ميراث خوارانى از آنچه ميت گذاشته باشد. حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: مراد به موالى، اولى الارحام در مواريثند نه اولياء نعمت.
پس اولاى ارحام به ميت نزديكترين فرد از رحمى است كه مىكشاند رحم
«1» تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 447.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 418
ميت را به آن ارحام. «1» در «منهج» نقل است كه رسم جاهليت چنان بود كه با هم معاقده مىنمودند و طريق محالفه و معاهده در ميان مىكشيدند و هر يك از متعاقدين مىگفت: حربك حربى و سلمك سلمى ترثنى و ارثك: دوست تو دوست من، و دشمن تو دشمن من، تو از من ارث برى و من از تو ارث برم. اين سخنان را مؤكد به قسم مىساختند. پس حليف را ثلاث ميراث مقرر بود. چون آيه ميراث نازل شد، يكى از صحابه عرض كرد: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جمعى از ما حلفاء دارند كه به اخذ ميراث با هم عهد بستهاند، حكم الهى در ميراث آمد، و هيچ سخن معاهده مذكور نشد. آيه شريفه نازل شد كه:
وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ: و آنانكه عقد محالفه كردهاند دستهاى شما با ايشان. اسناد معاقده با دست، بر طريق مجاز است. و سبب در اين اسناد آنكه متحالفان به وقت بيعت، دستهاى يكديگر را مىگرفتند. پس از اين جهت فرمايد: آنانكه عقد اخوت بست دستهاى شما، فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ: پس عطا كنيد بهره ايشان را كه سدس ميراث است. و حكم اين آيه، به آيه شريفه وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِي كِتابِ اللَّهِ* متأخر گشت، به اين وجه كه تا ارحام باشد، ميراث به آنها نرسد. و نزد بعضى مراد آيه، نصيب ارث نيست، بلكه ايفاء لوازم عقد اخوت مىباشد.
و العياشى عن الرضا عليه السّلام: عنى بذلك الائمّة بهم عقد اللّه عزّ و جلّ ايمانكم. «2» «عيّاشى» از حضرت رضا عليه السّلام مروى است كه: اراده فرموده خداى تعالى به اين اشخاص، ائمه عليهم السلام، به ايشان عقد فرموده خداى عز و جل ايمان شما را.
إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً: بدرستى كه خداى متعال بر هر
«1» فروع كافى، جلد 7، كتاب المواريث، باب سوّم، صفحه 76، حديث 2.
«2» تفسير عيّاشى، جلد 1، صفحه 240، حديث 120.
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 419
چيزى شاهد است، از عهود و مواثيق و مخالفان آن. اين تهديد است بر منع نصيب ايشان. و بنا به قولى مراد به عقد، عقد نكاح است. و بنابراين آيه محكم باشد به اتفاق.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيداً (33)
ترجمه
و از براى هر كس قرار داديم ارثبرانى از آنچه گذاردند پدر و مادر و نزديكان و كسانيكه پيمان بسته است دستهاتان پس بدهيد بايشان نصيب آنانرا همانا خدا باشد بر هر چيزى گواه.
تفسير
در تركيب و معنى اين آيه از مفسرين وجوهى نقل شده و بنظر حقير ظاهر آيه آنستكه خداوند از براى هر كس ورثه قرار داده است كه ارث ميبرند از ما ترك پدر و مادر و اقارب و كسانيكه پيمان بستهاند با آنها بتوارث بتفصيل و شرائطى كه مقرر شده است و اين معنى سليم از هر اشكال و خالى از هر خلل و با مذهب اماميّه كه ارث متعه با شرط وارث ضامن جريره است موافق و از لزوم نسخ و خلاف ظاهر مأمون است لذا حاجت بنقل اقوال ديگر نيست در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه وقتى مرد با مردى پيمان بست از او ارث ميبرد و بر او است ديه جنايت خطائيش ولى اين در صورتى است كه وارث نسبى و سببى نباشد و معلوم است كه آيه در مقام بيان از اينجهت نيست لذا ترتيب ارث اقارب ديگر را هم بيان نفرموده است بلكه اجمالا فرموده است هر كس در هر مرتبه وارثى دارد و مؤيد اين معنى است روايت عياشى از حضرت رضا (ع) كه فرموده است مقصود ائمه اطهارند كه خداوند عهد و پيمان شما را بر آنها اخذ فرموده است چون امام هم يكى از ورّاث است و ممكن است از اين قبيل باشد ارث مولى از
جلد 2 صفحه 52
بنده آزاد كرده خود چون آنهم پيمان الهى است و آيه در مقام بيان مراتب ثلثه ولاء باشد بكلمه جامعه عقدت ايمانكم پس هيچ كس در هيچ صورت بلا وارث نمىماند و بر هر تقدير وارثى براى او مقرّر شده كه بايد به نصيب خود برسد و خداوند در هر مورد ناظر و گواه است بر اعمال بندگان و هرگاه از احكام مواريث اندك تخلفى نمايند بعلم و احاطه خود مجازات خواهد فرمود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لِكُلٍّ جَعَلنا مَوالِيَ مِمّا تَرَكَ الوالِدانِ وَ الأَقرَبُونَ وَ الَّذِينَ عَقَدَت أَيمانُكُم فَآتُوهُم نَصِيبَهُم إِنَّ اللّهَ كانَ عَلي كُلِّ شَيءٍ شَهِيداً (33)
و قرار داديم از براي هر يك از شما در موضوع ميراث موالي که اولي بميراث هستند از تركه و ماليه که پدران و مادران و خويشاوندان ميگذارند و ميروند و كساني که با شما عقد قسم بستهاند پس بدهيد بهر كدام نصيب آنها را محققا خدا شاهد بر هر چيزي هست.
وَ لِكُلٍّ جَعَلنا مَوالِيَ جعل موالي بدست خدا است چون خداوند ولايت كليه ذاتيه مطلقه دارد بر تمام بندگانش ميتواند بعضي را بر بعضي ولايت دهد و ولي در استعمالات اطلاق بر سيد و غلام و وارث و معتق بكسر و معتق بفتح و إبن عم و حليف و اولي الامر و صاحب اختيار و غير اينها ميشود.
جلد 5 - صفحه 70
و اصل معني همين اولوية است مثل النَّبِيُّ أَولي بِالمُؤمِنِينَ مِن أَنفُسِهِم احزاب آيه 6، و مثل إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ مائده آيه 55، و مثل
من كنت مولاه فعلي مولاه
خطبه غديريه، و باقي معاني بعنايت و مجاز و مناسبت است، و در اينکه آيه مراد اولي بميراث است و در خبر داريم فرمود
اولي بميراثه اولي باحكامه
و در آيه شريفه از قول زكريا ميفرمايد فَهَب لِي مِن لَدُنكَ وَلِيًّا يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِن آلِ يَعقُوبَ مريم آيه 6، و اطلاق ولي و مولي بر وارث بمناسبت تقدم او است بر سايرين در ميراث و احكام ميت، و طبقات ارث را قبلا متذكر شديم.
مِمّا تَرَكَ الوالِدانِ وَ الأَقرَبُونَ تركه عبارت است از ماليه و كليه حقوقي که قابل نقل و انتقال است بعد از استثناء دين و وصيت که مورث داشته و جا گذارده و (والدان) اعم است از پدر و مادر و اجداد و جدات پدري يا مادري که اولاد آنها موالي و اولي بميراث هستند نسبت بخويشاوندان ديگر، و (اقربون) ساير خويشاوندان نسبي هستند از اخوه و اخوات و اولاد آنها و اجداد و جدات که در طبقه دوم هستند و اعمام و اخوال و عمات و خالات و اولاد آنها که در طبقه سوم هستند بلي پدر و مادر با اولاد در يك طبقه هستند چنانچه گذشت.
وَ الَّذِينَ عَقَدَت أَيمانُكُم ممكن است مراد طبقات از ارث سببي باشند که بسبب عقدي يا ايقاعي مثل اعتاق که معتق و ارث ميشود و ضامن جريره که بواسطه عقد ضمان و امام که بواسطه عقد ولايت که سه طبقه اخيره هستند و زوج و زوجه که بواسطه عقد ازدواج شريك جميع طبقات هستند، و ممكن است عقد وصيت باشد که موصي وصيت كند و موصي به قبول نمايد بشرط آنكه زائد بر ثلث نباشد مگر باجازه ورثه، يا صلح كند در مقام وصيت که اختلافيست که آيا از اصل خارج ميشود چنانچه مذهب مشهور و منصور است يا از ثلث چنانچه مذهب ديگران است
جلد 5 - صفحه 71
و ممكن است عقد يمين باشد که دو نفر هم قسم شوند که هر كدام قبل از ديگري مرد ميراث او كلا ام بعضا بديگري برسد و گفتند اينکه حكم نسخ شد بآيه اولي الارحام و اللّه العالم.
فَآتُوهُم نَصِيبَهُم نصيب هر يك از نصف و ثلث و ربع و سدس و ثلثين و ثمن بالفرض يا بالنصيب بايد داد.
إِنَّ اللّهَ كانَ عَلي كُلِّ شَيءٍ شَهِيداً شاهد بمعني حاضر مقابل غائب و خداوند باحاطه قيوميت همه جا حاضر و ناظر است و چيزي نيست که از او غائب باشد لِلّهِ غَيبُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ هود آيه 123، وَ ما يَعزُبُ عَن رَبِّكَ مِن مِثقالِ ذَرَّةٍ فِي الأَرضِ وَ لا فِي السَّماءِ يونس آيه 6، و شهيد صفت مشبه دلالت بر دوام و ثبات دارد
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- خداوند براى هر کس وارثانى تعیین نموده است. (و لکلّ جعلنا موالى) «موالى»، جمع کلمه «مولى»، یعنى آنان که داراى حق اولویّت هستند، و مراد از آن در آیه شریفه به قرینه «ممّا ترک»، وارثان مى باشند.
۲- اموالى که پدر و مادر و خویشان باقى مى گذارند، داراى وارثانى معین (و لکلّ جعلنا موالى ممّا ترک الوالدان و الاقربون) در برداشت فوق، «الوالدان و الاقربون»، فاعل براى «ترک» گرفته شده است.
۳- تنها بخشى از اموال میت به وارثان او منتقل مى شود.* (ممّا ترک) بدان احتمال که «من» در «ممّا» براى تبعیض باشد.
۴- پدر و مادر و خویشان، وارثان میت (و لکلّ جعلنا موالى ممّا ترک الوالدان و الاقربون) فاعل «ترک» در برداشت فوق، ضمیرى است که به «کلٍّ» برمى گردد و «الوالدان و الاقربون»، خبر براى ضمیرى محذوف است که به موالى برمى گردد; یعنى آن وارثان، پدر و مادر و خویشان میّت هستند. لازم به تذکر است که «ممّا ترک» متعلق به فعل مقدر (یرثون) مى باشد.
۵- خویشان نزدیکتر میّت، داراى حقّ اولویّت نسبت به میراث او هستند. (و لکلّ جعلنا موالى ممّا ترک الوالدان و الاقربون) کلمه «اقربون» به معناى خویشاوندان است. انتخاب افعل تفضیل براى رساندن این معناست که خویشان نزدیکتر، داراى اولویت در ارث بردن هستند.
۶- پیمان بر توارث، از موجبات ارث (و لکلّ جعلنا موالى ... و الذین عقدت ایمانکم) عقد یمین به معناى پیمان بستن است و چون بحث آیه درباره ارث است، این پیمان درباره میراث خواهد بود; یعنى پیمان بر ارث. گفتنى است که در برداشت فوق، «الذین» عطف بر «الوالدان» شده است.
۷- زن و شوهر، وارث یکدیگر* (و لکلّ جعلنا موالى ... و الذین عقدت ایمانکم) برخى برآنند که مراد از پیمان در آیه شریفه، پیمان زناشویى است که منطبق بر زن و شوهر مى شود.
۸- لزوم پرداخت سهم و نصیب هر یک از ورثه به ایشان (لکلّ جعلنا موالى ... فاتوهم نصیبهم) چنانچه «الذین» عطف به «الوالدان» باشد، مرجع ضمیر «هم»، کلمه «موالى» و یا «الوالدان و الاقربون و الذین ... » خواهد بود که در هر دو صورت مراد از آن وارثان مى باشد.
۹- وجوب پرداخت حقوق کسانى که با آنها پیمانهاى مالى بسته شده است. (و الذین عقدت ایمانکم فاتوهم نصیبهم) در برداشت فوق، «الذین» مبتدا گرفته شده و جمله «فاتوهم نصیبهم» خبر آن ; در نتیجه، «الذین ... » از زمره وارثان نخواهد بود.
۱۰- وارث باید حقوقى را که به واسطه عقد و پیمان بر مال میّت است، پرداخت کند. (و الذین عقدت ایمانکم فاتوهم نصیبهم) چنانچه جمله «و الذین ... » مستأنفه باشد، مراد از «الذین»، وارثان نخواهند بود ; بلکه کسانى هستند که با میت پیمان مالى بسته اند. البتّه مخاطبان به پرداخت حقوق آنان، همان ورثه مى باشد.
۱۱- نظارت دایمى خداوند بر هر چیز (انّ اللّه کان على کل شىء شهیداً)
۱۲- خداوند، گواه بر همه عهدها و پیمانها و اعمال انسان (و الذین عقدت ایمانکم فاتوهم نصیبهم انّ اللّه کان على کل شىء شهیداً)
۱۳- توجّه به نظارت دایمى خداوند، ضامن پایبندى به احکام الهى (و لکل جعلنا موالى ... انّ اللّه کان على کل شىء شهیداً) هدف از بیان این حقیقت که خداوند بر هر چیزى ناظر است، این است که آدمى با توجه به آن، نسبت به احکام ارائه شده از سوى خداوند، متعهد و پایبند باشد.
۱۴- هشدار خداوند به کسانى که نسبت به پرداخت حقوق ورثه کوتاهى مى نمایند. (و لکل جعلنا موالى ... انّ اللّه کان على کل شىء شهیداً) جمله «ان اللّه» مى تواند به منظور تهدید کسانى باشد که احکام الهى را عمل نمى کنند و حقوق بیان شده در آیه شریفه را به اهل آن نمى رسانند.
۱۵- هشدار خداوند به کسانى که وفادار به پیمانهاى خود نیستند. (و لکل ... و الذین عقدت ایمانکم فاتوهم نصیبهم انّ اللّه کان على کل شىء شهیداً)
موضوعات مرتبط
- احکام:۳، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۰
- ارث: احکام ارث ۳، ۴، ۵، ۸، ۱۰ ; اولویت در ارث ۵ ; اهمیّت ارث ۹ ; طبقات ارث ۴، ۵، ۷ ; معاهده بر ارث ۶، ۹، ۱۰ ; موجبات ارث ۶
- خدا: افعال خدا ۱ ; گواهى خدا ۱۲ ; نظارت خدا ۱۱، ۱۳ ; هشدار خدا ۱۴، ۱۵
- ذکر: آثار ذکر ۱۳
- عمل: گواهان عمل ۱۲
- عهد: گواهان بر عهد ۱۲ ; وفاى به عهد ۱۰
- عهدشکنى: سرزنش عهدشکنى ۱۵
- میت: وارث میت ۱، ۲، ۴، ۷
- واجبات:۹
- وارث: تجاوز به حقوق وارث ۱۴
منابع