البقرة ٢٤٠: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و آنان که میمیرند از شما و باز میگذارند زنانی وصیّتی است برای زنانشان بهرهای تا یک سال بیبرونکردن پس اگر برون شدند نیست باکی بر شما در آنچه درباره خویش کردهاند به متعارف و خدا است عزّتمند حکیم | |-|معزی=و آنان که میمیرند از شما و باز میگذارند زنانی وصیّتی است برای زنانشان بهرهای تا یک سال بیبرونکردن پس اگر برون شدند نیست باکی بر شما در آنچه درباره خویش کردهاند به متعارف و خدا است عزّتمند حکیم | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = | {{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = [[نازل شده در سال::21|٩ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::240|٢٤٠]] | قبلی = البقرة ٢٣٩ | بعدی = البقرة ٢٤١ | کلمه = [[تعداد کلمات::30|٣٠]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«وَصِیَّةً»: توصیه، سفارش، مفعول مطلق یا مفعولٌبه فعل محذوفی است و تقدیر آن چنین است: یُوصُونَ وَصِیَّةً. یا این که: کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِمْ وَصِیَّةً. «مَتَاعاً»: مفعولٌبه فعل محذوف (یُوصُونَ) یا (وَصِیَّةً) است که به معنی (تَوْصِیَةً) میباشد. «غَیْرَ إِخْرَاجٍ»: بدل (مَتَاعاً)، یا حال (ألَّذِینَ) یا (أَزْوَاجاً)، و یا منصوب به نزع خافض میتواند باشد. آیه ( حق واجبی است که گزیر و گریزی از آن نیست، و این آیه بیانگر حقی است که زن در استفاده و عدم استفاده از آن آزاد است. | «وَصِیَّةً»: توصیه، سفارش، مفعول مطلق یا مفعولٌبه فعل محذوفی است و تقدیر آن چنین است: یُوصُونَ وَصِیَّةً. یا این که: کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِمْ وَصِیَّةً. «مَتَاعاً»: مفعولٌبه فعل محذوف (یُوصُونَ) یا (وَصِیَّةً) است که به معنی (تَوْصِیَةً) میباشد. «غَیْرَ إِخْرَاجٍ»: بدل (مَتَاعاً)، یا حال (ألَّذِینَ) یا (أَزْوَاجاً)، و یا منصوب به نزع خافض میتواند باشد. آیه ( حق واجبی است که گزیر و گریزی از آن نیست، و این آیه بیانگر حقی است که زن در استفاده و عدم استفاده از آن آزاد است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۲
ترجمه
البقرة ٢٣٩ | آیه ٢٤٠ | البقرة ٢٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَصِیَّةً»: توصیه، سفارش، مفعول مطلق یا مفعولٌبه فعل محذوفی است و تقدیر آن چنین است: یُوصُونَ وَصِیَّةً. یا این که: کَتَبَ اللهُ عَلَیْهِمْ وَصِیَّةً. «مَتَاعاً»: مفعولٌبه فعل محذوف (یُوصُونَ) یا (وَصِیَّةً) است که به معنی (تَوْصِیَةً) میباشد. «غَیْرَ إِخْرَاجٍ»: بدل (مَتَاعاً)، یا حال (ألَّذِینَ) یا (أَزْوَاجاً)، و یا منصوب به نزع خافض میتواند باشد. آیه ( حق واجبی است که گزیر و گریزی از آن نیست، و این آیه بیانگر حقی است که زن در استفاده و عدم استفاده از آن آزاد است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ... (۸) وَ الَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ... (۸) وَ لَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ... (۴)
يُوصِيکُمُ اللَّهُ فِي... (۲) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا... (۱)
تفسیر
- آيات ۲۴۲ - ۲۲۸ ، سوره بقره
- اشاره به حكمت تشريع عده براى زن مطلقه
- توضيحى مبسوط پيرامون واژه (قرء) و معناى آن
- معناى كلمه (بعل ) و توضيح مرجع ضمير كلمه بعولتهن در آيه ت (و بعولتهن احق بردهن ...)
- سزاوارتر بودن شوهران به مردان مطلقه نسبت به مردان ديگر در صلاق رجعى
- تكرار كلمه ((معروف )) در آيات طلاق نشانه اهتمام شارع مقدس نسبت به انجام اين عمل به وجه سالم است
- ((معروف )) از نظر اسلام و روش صحيح رعايت تساوى در قانوگذارى اسلام
- معناى كلمه ((تسريح )) و مراد از ((تسريح زن بر احسان )) در آيه شريفه
- مراد از نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن به او وجه نيكو
- وجه اينكه (امساك ) و (تسريح ) در آيه شريفه هم به قيد معروف و هم به قيد احسان مقيد شده اند
- وضعيتى كه طلاق جايز شمرده شده و شوهر مى تواند مهريه را پس گرفته طلاق دهد
- اكتفا به عمل به ظواهر دين و غفلت از روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است
- نوع سوم طلاق و حكم آن
- لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است
- اشاره به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر در آيه (فمن يفعل ذالك فقد ظلم نفسه ...)
- مقصود از نعمت در ((و اذكرو نعمة الله عليكم ))
- نهى آيه شريفه از دخالت اوليا در امر ازدواج مجدد همسرانى كه عده شان تمام شده و مى خواهند دوباره با همسر قبلى خود ازواج كنند
- علت اينكه رجوع زنان به شوهران خود ازكى و اءطهر خوانده شده است
- وجه اينكه در آيه شريفه به جاى كلمه ((والد))، ((مولودله )) آورده شده است
- فرزند ملحق به پدر است يا مادر؟! و آيه قرآن كداميك را معتبر مى داند
- معناى كلمه ارضاع و حكم بچه شيرخواره پس از طلاق والدين او
- پيام احكامى چند در خصوص بچه شير خوار و وظايف والدين او پس از طلاق
- عقائد قبل از اسلام در باره زن شوهر مرده
- معنى تعريض و بيان فرق آن با كنايه
- معناى اكنان و مراد آيه (و لا جناح عليكم فيما عرضتم ...)
- معناى (عزم ) و وجه اينكه در آيه شريفه عقده نكاح به عزم وابسته شده است
- معناى (موسع ) و (مقتر) و آيه شريفه ((و متعوهن على الموسع قدره ...))
- موردى از طلاق كه مرد بايد نصف مهر زن را به او بدهد
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود
- نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
- معناى كلمه (عقل ) و بيان كلماتى كه در قرآن كريم درباره انواع ادركات انسانى آمده است ))
- معانى كلمات زن ، حسبان ، شعور، ذكر و عرفان و معرفت
- معانى كلمات فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى
- معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى انسان
- در قرآن ، مراد از تعقل ادراك تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثير غرائز و اميال نفسانى
- بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق )
- حكمت تحريم رجوع بعد از طلاق سوم
- درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة
- رواياتى در مورد طلاق خلع و مبارات
- معناى خلع از زبان امام باقر (ع ) و بيان اولين خلعى كه در اسلام واقع شده است
- معناى ((عسيله )) و روايت معروف به آن كه در زمان پيامبر اكرم (ص ) واقع شده است
- عقل متعه در محلل شدن كافى نيست
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن ).
- رواياتى در باره شير دادن به فرزند و احكام آن
- آنچه در اسلام حكم سلبى و يا عدم صحت و عدم اعتبار بر آن بار شده است
- رواياتى راجع به عده زن مطلقه و شوهر مرده
- رواياتى در باره آيه ((و لا حناح عليكم ان ...)) و موردى كه بر پرداخت نصف مهر بر مرد واجب مى شود
- مراد از ((صلوة وسطى )) در ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))
- اقوال مفسرين در تفسير صلاة وسطى مختلف است
- رواياتى در ارتباط با آيه ((فرجالا او ركبانا...)) و نماز خوف
- بحث علمى (پيرامون زن ، حقوق و شخصيت و موقعيت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل مذاهب ).
- زندگى زن در ملت هاى عقب مانده
- زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
- موقعيت زن در بين كلدانيان ، آشوريان ، روميان و يونانيان قديم
- وضع زن در عرب و محيط زندگى اعراب
- نتايجى كه از آنچه گفته شد به دست مى آيد
- تحولى كه اسلام در امر زن پديد آورد
- هويت زن در اسلام
- از نظر اسلام مرد و زن از نظر خلقت برابرند
- ملاك برترى از نظر اسلام تقوى و پرهيزگارى است
- نكوهش عرب جاهليت در قرآن به جهت بى اعتنايى به امر زنان
- وزن و موقعيت اجتماعى زن در اسلام
- دو خصلت ويژه در آفرينش زن
- احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
- حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
- فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟
- معناى تساوى در مورد حقوق زن و مرد
- عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
- آزادى زن در تمدن غربى
- بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن )
نکات آیه
۱ - حقیقت انسان، با مرگ نابود نمى شود.* (و الذین یُتوفّون منکم) «توفّى»، به معناى گرفتن کامل چیزى است که داده شده است; نه نابود کردنش.
۲ - مرگ، به اراده و اختیار انسان نیست.* (یتوفّون منکم) مجهول آوردن کلمه «یتوفّون» اشاره به اختیارى نبودن مرگ است.
۳ - لزوم وصیّت مردان براى پرداخت هزینه یکسال به همسران خویش (و الذین یتوفّون منکم و یذرون ازواجاً وصیةً لازواجهم متاعاً الى الحول)
۴ - حق سکونت در خانه شوهر و نیز بهره گیرى از اموال او به مدّت یکسال، از جمله حقوق زنان شوهر مُرده است. (وصیةً لازواجهم متاعاً الى الحول غیر اخراج) ظهور کلمه «غیر اخراج» در این است که نباید زن شوهر مرده را از خانه شوهر بیرون کرد و لازمه این معنا حق سکونت براى اوست.
۵ - زنان شوهر مرده نباید تا مدّت یکسال در غیر از خانه شوهر سکونت گزینند.* (متاعاً الى الحول غیر اخراج) برخى برآنند که کلمه «غیر اخراج»، بیان وظیفه زنان است ; بنابراینکه فاعل «اخراج»، ازواج باشد; یعنى زنان نباید خود را از خانه شوهر خارج سازند. قابل ذکر است که مراد از ترک اخراج و یا خروج، سکونت گزیدن است، نه محبوس شدن در منزل.
۶ - باقى ماندن زن در خانه شوهر، شرط پرداخت هزینه زندگى وى تا یکسال (متاعاً الى الحول غیر اخراج) بنابراینکه «غیر اخراج» علاوه بر بیان حق سکونت براى زن، قیدى باشد بر حکم سابق (لزوم پرداخت متاع.) یعنى آنگاه زن شوهر مرده مى تواند از مال شوهر بهره گیرد که از خانه وى خارج نشده باشد.
۷ - جواز خروج زن از خانه شوهر وفات یافته، پیش از اتمام سال (غیر اخراج فان خرجن فلا جناح علیکم)
۸ - جواز هر گونه اقدام مشروع و شایسته (ازدواج) از سوى زنان شوهر مرده پس از خروج از خانه وى (فان خرجن فلا جناح علیکم فى ما فعلن فى انفسهنّ من معروف) برخى برآنند که مراد از «من معروف» ازدواج است ; بر این اساس، جامعه ایمانى و یا ورثه میّت مى توانند از ازدواج زن به مدّت یکسال بر فرض سکونت در منزل شوهر متوفّى، ممانعت کنند.
۹ - جامعه اسلامى مسؤول نظارت بر رفتار زنان بیوه و بى سرپرست (فان خرجن فلا جناح علیکم ... من معروف) اگر چه آیه درباره زنان شوهر مُرده است; ولى بنابراینکه خطاب به جامعه ایمانى باشد، نه خصوص اولیاء، معلوم مى شود که تنها زن شوهر مرده مراد نیست; چون از نظر اجتماعى تفاوتى بین زن شوهر مرده و غیر او نخواهد بود; بلکه ملاک لزوم نظارت، بى سرپرست بودن زن است.
۱۰ - خداوند، «عزیز» و «حکیم» است. (و اللّه عزیز حکیم)
۱۱ - خداوند، قادر بر کیفر تخلف کنندگان از احکام الهى (و اللّه عزیز حکیم) آوردن صفت «عزیز» (به معناى قادرى پیروز و شکست ناپذیر) پس از بیان احکام، تهدیدى است نسبت به متخلّفان از احکام الهى.
۱۲ - تشریع احکام بر اساس حکمت الهى (و اللّه عزیز حکیم)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ تشریع احکام ۱۲ ; فلسفه احکام ۱۲
- ازدواج: احکام ازدواج ۸
- اسماء و صفات: حکیم ۱۰ ; عزیز ۱۰
- انسان: اختیار انسان ۲ ; حقیقت انسان ۱
- جامعه: مسؤولیّت جامعه ۹
- خدا: تجاوز به حدود خدا ۱۱ ; حکمت خدا ۱۲ ; قدرت خدا ۱۱
- زن: حقوق زن ۳، ۴، ۶، ۷، ۸ ; زن بیوه ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹
- عدّه: عدّه وفات ۷
- متخلّفان: کیفر متخلّفان ۱۱
- مرگ: ۱
- مطلّقه: متعه به مطلّقه ۴، ۶
- نظارت همگانى: ۹
- نفقه: احکام نفقه ۳، ۴، ۶
- وصیّت: احکام وصیّت ۳ ; وصیّت به نفقه ۳
- همسر: حقوق همسر ۴، ۵، ۶