البقرة ٢٣٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و هنگامی که طلاق دادید زنان را و رسیدند به سرآمدشان پس بازندارید آنان را از آنکه همسر شوند با شوهران خویش اگر تراضی کنند فی ما بَین خویش به خوبی بدین اندرز داده شود آن کس از شما که ایمان دارد به خدا و روز بازپسین این پاکتر است برای شما و پاکیزهتر و خدا می داند و شما نمیدانید | |-|معزی=و هنگامی که طلاق دادید زنان را و رسیدند به سرآمدشان پس بازندارید آنان را از آنکه همسر شوند با شوهران خویش اگر تراضی کنند فی ما بَین خویش به خوبی بدین اندرز داده شود آن کس از شما که ایمان دارد به خدا و روز بازپسین این پاکتر است برای شما و پاکیزهتر و خدا می داند و شما نمیدانید | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = | {{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = [[نازل شده در سال::21|٩ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::232|٢٣٢]] | قبلی = البقرة ٢٣١ | بعدی = البقرة ٢٣٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::38|٣٨]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«لا تَعْضُلُوهُنَّ»: ایشان را باز ندارید و از آنان ممانعت به عمل نیاورید. «اَزْکَی»: بالندهتر و سودمندتر. «أَطْهَرُ»: پاکیزهتر و تمییزتر. | «لا تَعْضُلُوهُنَّ»: ایشان را باز ندارید و از آنان ممانعت به عمل نیاورید. «اَزْکَی»: بالندهتر و سودمندتر. «أَطْهَرُ»: پاکیزهتر و تمییزتر. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۲
ترجمه
البقرة ٢٣١ | آیه ٢٣٢ | البقرة ٢٣٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَعْضُلُوهُنَّ»: ایشان را باز ندارید و از آنان ممانعت به عمل نیاورید. «اَزْکَی»: بالندهتر و سودمندتر. «أَطْهَرُ»: پاکیزهتر و تمییزتر.
تفسیر
- آيات ۲۴۲ - ۲۲۸ ، سوره بقره
- اشاره به حكمت تشريع عده براى زن مطلقه
- توضيحى مبسوط پيرامون واژه (قرء) و معناى آن
- معناى كلمه (بعل ) و توضيح مرجع ضمير كلمه بعولتهن در آيه ت (و بعولتهن احق بردهن ...)
- سزاوارتر بودن شوهران به مردان مطلقه نسبت به مردان ديگر در صلاق رجعى
- تكرار كلمه ((معروف )) در آيات طلاق نشانه اهتمام شارع مقدس نسبت به انجام اين عمل به وجه سالم است
- ((معروف )) از نظر اسلام و روش صحيح رعايت تساوى در قانوگذارى اسلام
- معناى كلمه ((تسريح )) و مراد از ((تسريح زن بر احسان )) در آيه شريفه
- مراد از نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن به او وجه نيكو
- وجه اينكه (امساك ) و (تسريح ) در آيه شريفه هم به قيد معروف و هم به قيد احسان مقيد شده اند
- وضعيتى كه طلاق جايز شمرده شده و شوهر مى تواند مهريه را پس گرفته طلاق دهد
- اكتفا به عمل به ظواهر دين و غفلت از روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است
- نوع سوم طلاق و حكم آن
- لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است
- اشاره به حكمت نهى از امساك به قصد ضرر در آيه (فمن يفعل ذالك فقد ظلم نفسه ...)
- مقصود از نعمت در ((و اذكرو نعمة الله عليكم ))
- نهى آيه شريفه از دخالت اوليا در امر ازدواج مجدد همسرانى كه عده شان تمام شده و مى خواهند دوباره با همسر قبلى خود ازواج كنند
- علت اينكه رجوع زنان به شوهران خود ازكى و اءطهر خوانده شده است
- وجه اينكه در آيه شريفه به جاى كلمه ((والد))، ((مولودله )) آورده شده است
- فرزند ملحق به پدر است يا مادر؟! و آيه قرآن كداميك را معتبر مى داند
- معناى كلمه ارضاع و حكم بچه شيرخواره پس از طلاق والدين او
- پيام احكامى چند در خصوص بچه شير خوار و وظايف والدين او پس از طلاق
- عقائد قبل از اسلام در باره زن شوهر مرده
- معنى تعريض و بيان فرق آن با كنايه
- معناى اكنان و مراد آيه (و لا جناح عليكم فيما عرضتم ...)
- معناى (عزم ) و وجه اينكه در آيه شريفه عقده نكاح به عزم وابسته شده است
- معناى (موسع ) و (مقتر) و آيه شريفه ((و متعوهن على الموسع قدره ...))
- موردى از طلاق كه مرد بايد نصف مهر زن را به او بدهد
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود
- نماز از واجباتى است كه در هيچ حالتى ساقط نمى شود
- معناى كلمه (عقل ) و بيان كلماتى كه در قرآن كريم درباره انواع ادركات انسانى آمده است ))
- معانى كلمات زن ، حسبان ، شعور، ذكر و عرفان و معرفت
- معانى كلمات فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى
- معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت
- تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى انسان
- در قرآن ، مراد از تعقل ادراك تواءم با سلامت فطرت است ، نه تعقل تحت تاءثير غرائز و اميال نفسانى
- بحث روايتى (در ذيل آيات طلاق )
- حكمت تحريم رجوع بعد از طلاق سوم
- درباره وقوع سه طلاق با يك لفظ يا در يك مجلس از نظر خاصه و عامة
- رواياتى در مورد طلاق خلع و مبارات
- معناى خلع از زبان امام باقر (ع ) و بيان اولين خلعى كه در اسلام واقع شده است
- معناى ((عسيله )) و روايت معروف به آن كه در زمان پيامبر اكرم (ص ) واقع شده است
- عقل متعه در محلل شدن كافى نيست
- دو روايت در شاءن نزول آيه ((فلا تعضلوهن ان ينكحن ازواجهن ).
- رواياتى در باره شير دادن به فرزند و احكام آن
- آنچه در اسلام حكم سلبى و يا عدم صحت و عدم اعتبار بر آن بار شده است
- رواياتى راجع به عده زن مطلقه و شوهر مرده
- رواياتى در باره آيه ((و لا حناح عليكم ان ...)) و موردى كه بر پرداخت نصف مهر بر مرد واجب مى شود
- مراد از ((صلوة وسطى )) در ((حافظوا على الصلوات و الصلوة الوسطى ))
- اقوال مفسرين در تفسير صلاة وسطى مختلف است
- رواياتى در ارتباط با آيه ((فرجالا او ركبانا...)) و نماز خوف
- بحث علمى (پيرامون زن ، حقوق و شخصيت و موقعيت اجتماعى او از نظر اسلام و ديگر ملل مذاهب ).
- زندگى زن در ملت هاى عقب مانده
- زندگى زن در ملت هاى متمدن قبل از اسلام
- موقعيت زن در بين كلدانيان ، آشوريان ، روميان و يونانيان قديم
- وضع زن در عرب و محيط زندگى اعراب
- نتايجى كه از آنچه گفته شد به دست مى آيد
- تحولى كه اسلام در امر زن پديد آورد
- هويت زن در اسلام
- از نظر اسلام مرد و زن از نظر خلقت برابرند
- ملاك برترى از نظر اسلام تقوى و پرهيزگارى است
- نكوهش عرب جاهليت در قرآن به جهت بى اعتنايى به امر زنان
- وزن و موقعيت اجتماعى زن در اسلام
- دو خصلت ويژه در آفرينش زن
- احكام مختص و احكام مشترك زن و مرد در اسلام
- حيات اجتماعى سعادتمندانه ، حيات منطبق با خلقت و فطرت است
- فطرت در مورد وظائف و حقوق اجتماعى افراد و عدالت بين آنان چه اقتضائى دارد؟
- معناى تساوى در مورد حقوق زن و مرد
- عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست
- آزادى زن در تمدن غربى
- بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن )
نکات آیه
۱ - هیچکس - حتى خویشاوندان و اولیا -، حق جلوگیرى از ازدواج زن با شوهر سابق یا دیگرى را پس ازانقضاى عِدّه ندارد. (و اذا طلّقتم النساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ازواجهنّ) «فبلغن اجلهنّ» در این آیه به معناى پایان مدّت عدّه است; به قرینه «ان ینکحن». چون پس از انقضاى عدّه، زن مى تواند ازدواج کند; نه قبل از آن.
۲ - جواز و صحّت ازدواج زن با شوهر سابق پس از انقضاى عِدّه، در صورت توافق آنها بر اساس موازین عقل، شرع و عرف (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ازواجهنّ اذا ترضوا بینهم بالمعروف) ظاهراً مراد از «ازواجهنّ»، شوهر سابق باشد.
۳ - از بین رفتن عُلقه زوجیّت با انقضاى عِدّه، و احتیاج به عقد مجدد براى ادامه زندگى با شوهر سابق (و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ ان ینکحن) با توجّه به اینکه در آیات قبل، از ادامه زندگى قبل از انقضاى عدّه، تعبیر به «امساک» و «ردّ» شده و در این آیه تعبیر «نکاح» آمده است، معلوم مى شود با انقضاى عدّه، عُلقه زوجیت تمام مى شود.
۴ - زنان مطلّقه پس از انقضاى عدّه، احتیاج به اذن ولىّ در ازدواج ندارند. (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ازواجهنّ) بعید به نظر مى رسد على رغم پذیرش ولایت ولىّ، وى را از مداخله در امر ازدواج نهى کند; بنابراین حرمت جلوگیرى از ازدواج مطلّقه، حاکى از عدم ولایتِ ولىّ بر ازدواج اوست.
۵ - شوهر، حقّ جلوگیرى از ازدواج زن مطلّقه خویش را پس از انقضاى عِدّه ندارد. (و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ) بنابراینکه «فلا تعضلوهنّ» خطاب به شوهر سابق باشد، بر این مبنا مراد از «ازواجهن» نیز مردى غیر از شوهر سابق خواهد بود.
۶ - اختیار طلاق به دست مرد است. (و اذا طلّقتم النّساء)
۷ - توافق و رضایت زن و مرد بر اساس آنچه عقلاً و شرعاً پسندیده است، شرط اساسى براى ازدواج (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ... اذا تراضوا بینهم بالمعروف)
۸ - جلوگیرى از ازدواج مجدّد زنان مُطلّقه، از سنّتهاى جاهلیّت (و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ)
۹ - مؤمنان به خدا و قیامت از ازدواج زن مُطلّقه، ممانعت نمى کنند. (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ... ذلک یوعظ به من کان منکم یؤمن باللّه و الیوم الاخر)
۱۰ - ایمان به خدا و قیامت، زمینه پذیرش احکام و مواعظ الهى (ذلک یوعظ به من کان منکم یؤمن باللّه و الیوم الاخر)
۱۱ - جلوگیرى نکردن از ازدواج زنان مُطلّقه، موجبِ رشد و طهارت فزونتر براى جامعه (و اذا طلّقتم النّساء ... فلا تعضلوهنّ ... ذلکم ازکى لکم و اطهر)
۱۲ - پذیرش احکام الهى و عمل به آن، باعث رشد و طهارت انسان (و اذا طلّقتم النّساء ... ذلکم ازکى لکم و اطهر)
۱۳ - قوانین الهى براى رشد و طهارت جامعه، مفیدتر از قوانین و رسوم مردم است. (و اذا طلّقتم النّساء ... فلا تعضلوهنّ ... ذلکم ازکى لکم و اطهر)
۱۴ - منافع عمل به احکام الهى، متوجّه انسان مى شود. (فلا تعضلوهنّ ... ذلکم ازکى لکم و اطهر) «لکم»، اشاره به برداشت فوق دارد.
۱۵ - علمِ خداوند به حکمتها و آثار احکام (فلا تعضلوهنّ ... و اللّه یعلم)
۱۶ - جهلِ انسان به حکمتها و آثار احکام الهى (فلا تعضلوهنّ ... و اللّه یعلم و انتم لا تعلمون)
۱۷ - لزوم تعبد در برابر احکام الهى، در عین جهل به حکمت و فلسفه آن (ذلک یوعظ به من کان منکم یؤمن باللّه و الیوم الاخر ... و اللّه یعلم و انتم لا تعلمون)
۱۸ - احکام خداوند، برخاسته از علمِ بیکران او (فلا تعضلوهنّ ... و اللّه یعلم)
۱۹ - لزوم رفع موانع ازدواج زنان بى شوهر (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ... ذلکم ازکى لکم و اطهر) حکمت ممنوعیّت جلوگیرى از ازدواج زنان مُطلّقه که رشد و طهارت جامعه است این اقتضا را دارد که اگر موانعى نیز بر سر این راه باشد، برطرف گردد.
۲۰ - قوانین الهى، براى اصلاح و پاکسازى خانواده و جامعه (فلا تعضلوهنّ ان ینکحن ... ذلکم ازکى لکم و اطهر و اللّه یعلم و انتم لا تعلمون)
موضوعات مرتبط
- احکام: ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ فلسفه احکام ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۲۰
- ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۷، ۸ ; اهمیّت ازدواج ۱۹ ; ممانعت از ازدواج ۹، ۱۱
- اطاعت: اطاعت از دین ۱۷
- انسان: جهل انسان ۱۶
- ایمان: ایمان به خدا ۹، ۱۰ ; ایمان به قیامت ۹، ۱۰
- پاکى: عوامل پاکى ۱۲، ۱۳، ۲۰
- تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۱۰
- تعبّد: اهمیّت تعبّد ۱۷
- تکلیف: آثار عمل به تکلیف ۱۲ ; زمینه عمل به تکلیف ۱۰
- جامعه: اصلاح جامعه ۲۰ ; عوامل رشد جامعه ۱۱، ۱۳، ۲۰
- جاهلیّت: رسوم جاهلیّت ۸
- خانواده: اصلاح خانواده ۲۰
- خدا: احکام خدا ۱۲ ; علم خدا ۱۵، ۱۸
- دین: تعالیم دین ۱۳، ۱۸ ; قبول دین ۱۲ ; نقش دین ۲۰
- دیندارى: آثار دیندارى ۱۳
- رشد: زمینه رشد ۱۰ ; عوامل رشد ۱۲
- زن: حقوق زن ۵ ; زن بیوه ۱، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۱، ۱۹
- طلاق: احکام طلاق ۳، ۶ ; طلاق باین ۳، ۵
- عِدّه: احکام عِدّه ۱، ۲، ۳، ۴، ۵
- عمل: آثار عمل ۱۴ ; عمل صالح ۱۴
- کفالت: احکام کفالت ۱
- مؤمنان: صفات مؤمنان ۹
- مرد: اختیارات مرد ۶
- ملاکهاى عرفى: ۲، ۷
- همسر: شرایط همسر ۷