۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
==توضيحى درباره رابطه سنت هاى عملى با مبانى اعتقادى == | ==توضيحى درباره رابطه سنت هاى عملى با مبانى اعتقادى == | ||
انسان در زندگى محدودى كه | «'''گفتارى درباره منظور از تعليم حكمت'''»: | ||
چيزى كه | |||
انسان در زندگى محدودى كه دارد و سرگرم آبادى آن است، چاره اى ندارد جز اين كه در آنچه مى خواهد و آنچه نمى خواهد، تابع سنتى باشد و حركات و سكنات و تمامى مساعى خود را، بر طبق آن سنّت تنظيم نمايد. | |||
چيزى كه هست، اين سنّت در اين كه چه نوع سنتى باشد، بستگى به رأى و نظريه انسان، درباره حقيقت عالم و حقيقت خودش دارد، و خلاصه بستگى به جهان بينى و انسان بينى، و رابطه ميان انسان و جهان دارد. به شهادت اين كه مى بينيم اختلافى كه امّت ها و اقوام در جان بينى و نفس بينى دارند، باعث شده كه سنت هايشان هم مختلف شود. | |||
آرى، كسى كه براى ماوراى عالَم ماده وجودى قائل نيست، و هستى را منحصر در همين عالَم ماده مى داند، و پيدايش عالَم هستى را مستند به اتفاق و تصادف مى بيند، و انسان را موجودى مى پندارد مادى محض، كه هستى اش در فاصله بين تولد و مرگ خلاصه مى شود، و براى خود سعادتى به جز سعادت مادى، و در اعمالش هدفى به جز رسيدن به مزاياى مادى - از قبيل مال و اولاد و جاه و امثال آن - دنبال نمى كند، و به جز لذّت گيرى از متاع دنيا و رسيدن به لذائذ مادى و يا لذائذى كه منتهى به ماديّات مى شود، آرزويى ندارد، و معتقد است كه مهلتش در اين كامرانى تا مدتى است كه در اين دنيا ز ندگى مى كند، | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۵۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۹ صفحه ۴۵۵ </center> | ||
و بعد از | و بعد از مُردن همه تمام مى شود. چنين كسى و چنين قومى، سنّتى كه به حكم اجبار پيروى مى كند، غير از آن سنّتى كه يك انسان و يا يك قوم معتقد به مبدأ و معاد پيروى مى كند. | ||
كسى كه معتقد پيدايش و بقاى عالم مستند به نيرويى مافوق عالم و منزه از ماده است ، و يقين دارد كه در وراى اين خانه خانه اى ديگر، و بعد از اين زندگى زندگانى ديگرى هست ، چنين كسى - و چنين قومى - در آنچه مى كند، سعادت هر دو نشاءه را در نظر مى گيرد، و به همين جهت صورت اعمال گونه مردم ، و هدفهايى كه دنبال مى كنند، و آرائى كه دارند با دسته اول مختلف است . | كسى كه معتقد پيدايش و بقاى عالم مستند به نيرويى مافوق عالم و منزه از ماده است ، و يقين دارد كه در وراى اين خانه خانه اى ديگر، و بعد از اين زندگى زندگانى ديگرى هست ، چنين كسى - و چنين قومى - در آنچه مى كند، سعادت هر دو نشاءه را در نظر مى گيرد، و به همين جهت صورت اعمال گونه مردم ، و هدفهايى كه دنبال مى كنند، و آرائى كه دارند با دسته اول مختلف است . | ||
و چون بينش ها مختلف است سنت ها هم مختلف مى شود، مردمى كه بت پرستند چه آنها كه بره مائى اند و چه آنها كه بودائى اند به خاطر اينكه معتقد به معاد نيستند، سنتى دارند. و اهل كتاب ، چه آنها كه مجوسى و يا كليمى و يا مسيحى و يا مسلمانند، براى خود سنتى دارند كه مخالف با سنت ديگران است . | و چون بينش ها مختلف است سنت ها هم مختلف مى شود، مردمى كه بت پرستند چه آنها كه بره مائى اند و چه آنها كه بودائى اند به خاطر اينكه معتقد به معاد نيستند، سنتى دارند. و اهل كتاب ، چه آنها كه مجوسى و يا كليمى و يا مسيحى و يا مسلمانند، براى خود سنتى دارند كه مخالف با سنت ديگران است . | ||
خط ۶۹: | خط ۷۴: | ||
مردم دنيا كه چنين وضعى دارند، آن دسته از آنان كه اهل ملت و كتاب نيستند، عمرى را با همين پندارهاى خلاف واقع بسر مى برند، و از ماوراى اين زندگى خبرى ندارند، ولى آنهايى كه اهل ملت و كتابند، اگر هم بر طبق دسته اول عمل كنند، اعتراف دارند كه حقيقت خلاف آن است ، و هميشه بين قول و فعلشان ناهماهنگى هست همچنان كه خداى تعالى در اين باره فرمود: «'''كلما اضاء لهم مشوا فيه و اذا اظلم عليهم قاموا'''». | مردم دنيا كه چنين وضعى دارند، آن دسته از آنان كه اهل ملت و كتاب نيستند، عمرى را با همين پندارهاى خلاف واقع بسر مى برند، و از ماوراى اين زندگى خبرى ندارند، ولى آنهايى كه اهل ملت و كتابند، اگر هم بر طبق دسته اول عمل كنند، اعتراف دارند كه حقيقت خلاف آن است ، و هميشه بين قول و فعلشان ناهماهنگى هست همچنان كه خداى تعالى در اين باره فرمود: «'''كلما اضاء لهم مشوا فيه و اذا اظلم عليهم قاموا'''». | ||
<span id='link308'><span> | <span id='link308'><span> | ||
==حكمت عبارت است از علمو عمل حق و سرچشمه گرفته از فطرت ، كه اسلام بدان دعوت مىكند == | ==حكمت عبارت است از علمو عمل حق و سرچشمه گرفته از فطرت ، كه اسلام بدان دعوت مىكند == | ||
حال ببينيم در اين ميان اسلام به چه چيز دعوت مى كند؟ اسلام بشر را دعوت مى كند به چراغى كه فروكش شدن برايش نيست ، و آن عقايد و دستور العملهايى است كه از فطرت خود بشر سرچشمه مى گيرد، همچنان كه فرموده : «'''فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت اللّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم '''». | حال ببينيم در اين ميان اسلام به چه چيز دعوت مى كند؟ اسلام بشر را دعوت مى كند به چراغى كه فروكش شدن برايش نيست ، و آن عقايد و دستور العملهايى است كه از فطرت خود بشر سرچشمه مى گيرد، همچنان كه فرموده : «'''فاقم وجهك للدين حنيفا فطرت اللّه التى فطر الناس عليها لا تبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم '''». |
ویرایش