يوسف ٨٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=گفت جز این نیست که شکوه اندوه و فسردگی خویش را به خدا برم و میدانم از خدا آنچه نمیدانید | |-|معزی=گفت جز این نیست که شکوه اندوه و فسردگی خویش را به خدا برم و میدانم از خدا آنچه نمیدانید | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::86|٨٦]] | قبلی = يوسف ٨٥ | بعدی = يوسف ٨٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::15|١٥]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«إِنَّمَا»: تنها. فقط. «أَشْکُواْ»: شِکْوه میکنم. شکایت مینمایم. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد. «بَثّ»: پریشانی. پراکندگی خاطر. «حُزْن»: غم و اندوه. «أَعْلَمُ مِنَ اللهِ ...»: مراد آگاهی یعقوب از زنده بودن یوسف به سبب وحی آسمانی است (نگا: تفسیر آلوسی، الواضح، شربینی، کبیر). | «إِنَّمَا»: تنها. فقط. «أَشْکُواْ»: شِکْوه میکنم. شکایت مینمایم. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد. «بَثّ»: پریشانی. پراکندگی خاطر. «حُزْن»: غم و اندوه. «أَعْلَمُ مِنَ اللهِ ...»: مراد آگاهی یعقوب از زنده بودن یوسف به سبب وحی آسمانی است (نگا: تفسیر آلوسی، الواضح، شربینی، کبیر). |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۴
ترجمه
يوسف ٨٥ | آیه ٨٦ | يوسف ٨٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنَّمَا»: تنها. فقط. «أَشْکُواْ»: شِکْوه میکنم. شکایت مینمایم. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد. «بَثّ»: پریشانی. پراکندگی خاطر. «حُزْن»: غم و اندوه. «أَعْلَمُ مِنَ اللهِ ...»: مراد آگاهی یعقوب از زنده بودن یوسف به سبب وحی آسمانی است (نگا: تفسیر آلوسی، الواضح، شربینی، کبیر).
تفسیر
- آيات ۹۲ - ۸۳، سوره يوسف
- جواب يعقوب (عليه السلام ) به پسران بعد از شنيدن خبر بازداشت بنيامين
- معناى ((روح )) و بيان اينكه ياءس از روح و رحمت الهى گناه كبيره است
- بازگشت پسران يعقوب (عليه السلام ) به مصر و اظهار عجز و خضوع در برابر عزيزمصر (يوسف
- اينك كه وعده الهى تحقق يافته ، يوسف (عليه السلام ) خود را معرفى مى نمايد
- برادران به خطاى خود اعتراف مى كنند و يوسف برادران خود را بخشيده و برايشان دعامى كند
- يوسف برادران خود را بخشيده برايشان دعا مى كند
- بحث روايتى
- روايتى در شرح داستان يوسف (عليه السلام ) و برادران در مصر
- چند روايت در ذيل آيه (ايتها العيرانكم انكم لسارقون )
- چند روايت در مورد انتساب سرقت به يوسف (عليه السلام ) در سخن برادران او: ((فقدسرق اخ له
- دو روايت درباره شكايت نزد خدا بردن يعقوب (عليه السلام ) انّما اءشكوا بثّى و حزنىالى الله
- دو روايت در ارتباط با علم پيدا كردن يعقوب به زنده بودن يوسف و آيه (اذهبوافتحسسوا من يوسف و اخيه )
نکات آیه
۱- یعقوب(ع) در فراق یوسف(ع) گرفتار غم و اندوهى فراوان و طاقت فرسا بود. (قال إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله) «بثّ» در لغت به معناى حزن شدید است. گویا شدّت آن باعث مى شود که دارنده اش نتواند آن را تحمل کند. از این رو براى دیگران بازگو کرده و منتشرش مى سازد.
۲- یعقوب(ع) از غم و اندوه جانکاهش در فراق یوسف(ع) ، تنها به خداوند شکایت مى کرد. (قال إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله) شکایت چیزى را نزد شخصى بردن ; یعنى، خبر دادن و گلایه کردن به آن شخص از بدرفتارى آن چیز. بنابراین «إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله» ; یعنى، فقط به خداوند خبر مى دهم که حزن و اندوه با من چه کرده و از آنها فقط به خداوند گلایه مى کنم و از او دادخواهى مى نمایم.
۳- یعقوب(ع) هرگز از غم و اندوهش به غیر خدا (فرزندان و اطرافیانش) شکایت و گلایه نکرد. (قال إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله)
۴- یعقوب(ع) تنها خداوند را بر زایل ساختن غم و اندوهش توانا مى دانست. (قال إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله) هدف یعقوب(ع) از شکایت کردن از حزن و اندوهش به خدا ، درخواست زایل کردن آنها از او بود.
۵- یعقوب(ع) بهره مند از روحیه توحیدى (قال إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله)
۶- یعقوب(ع) با بیان اینکه از غم و اندوهش به اطرافیان و فرزندانش شکایت نمى کند ، خویشتن را سزاوار ملامت آنان نمى دید. (قالوا تالله تفتؤا تذکر یوسف ... قال إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله)
۷- از غم و اندوه و سختیها - چه بسیار باشند و چه اندک - تنها باید به خدا شکایت کرد و تنها از او باید یارى خواست. (قال إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله) «بثّ» به معناى حزن شدید است. بنابراین به قرینه مقابله ، مى توان گفت: مراد از «حزن» در سخن یعقوب(ع) اندوه کم و خفیف مى باشد.
۸- منافات نداشتن صبر با شکوه بردن به درگاه خداوند (فصبر جمیل ... إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله) اظهار یعقوب(ع) به اینکه صبر زیبا و خوب است و در عین حال به درگاه خداوند شکوه برده است ، نشان مى دهد که منافاتى بین این دو نیست.
۹- یعقوب(ع) برخلاف فرزندان و اطرافیانش به زنده بودن یوسف(ع) اطمینان داشت. (و أعلم من الله ما لاتعلمون) «من الله» مى تواند به معناى «از ناحیه خدا» باشد و نیز مى تواند به معناى «درباره خدا» باشد. بر اساس معناى اول مراد از «ما لاتعلمون» به مناسبت مورد، زنده بودن یوسف ، دیدار او و ... است.
۱۰- یعقوب(ع) به دیدار یوسف(ع) و سرآمدن فراقش مطمئن بود. (و أعلم من الله ما لاتعلمون)
۱۱- آگاهى یعقوب(ع) به حیات یوسف(ع) ، دانشى بود که از ناحیه خدا به او افاضه شده بود. (و أعلم من الله ما لاتعلمون)
۱۲- یعقوب(ع) حقایقى را درباره خدا و صفات او مى دانست که بر دیگران پوشیده و مستور بود. (و أعلم من الله ما لاتعلمون) برداشت فوق ، بر این اساس است که «من الله» به معناى درباره خدا باشد. بر این اساس مراد از «ما لاتعلمون» صفات و ویژگیهاى خداوند است.
۱۳- جهل و ناآگاهى فرزندان یعقوب به حقایقى درباره خداوند (و أعلم من الله ما لاتعلمون)
۱۴- معرفت ویژه یعقوب(ع) نسبت به خداوند و صفات او ، دلیل تضرعش به درگاه او و شکایت نبردنش به غیر او. (إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله و أعلم من الله ما لاتعلمون) جمله «أعلم من الله» به منزله تعلیل براى «إنما أشکوا ...» است ; یعنى ، دلیل اینکه من فقط به خدا شکایت مى برم [و شما این گونه نیستید] آن است که من از صفات و ویژگیهاى خدا ، چیزهایى را مى دانم که شما نمى دانید.
۱۵- فزونى معرفت به خداوند ، مستلزم بهره مند شدن از روحیه توحیدى بیشتر (إنما أشکوا ... و أعلم من الله ما لاتعلمون)
روایات و احادیث
۱۶- «عن أبى عبدالله(ع) قال: قدم أعرابىّ على یوسف ... قال له یوسف: ... فإذا مررت بوادى کذا و کذا فقف فناد: یا یعقوب! یا یعقوب! فإنه سیخرج إلیک رجل... فقل له: لقیت رجلاً بمصر و هو یقرئک السلام و یقول لک: إن ودیعتک عند الله عزوجل لن تضیع، قال: فمضى الأعرابىّ ... فأبلغه ما قال له یوسف ... فکان یعقوب(ع) یعلم أن یوسف(ع) حىّ لم یمت و أن الله تعالى ذکره سیظهره له بعد غیبته و کان یقول لبنیه: «إنى أعلم من الله ما لاتعلمون»... ;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: بادیه نشینى بر یوسف وارد شد ... یوسف به او گفت: ... آن گاه که بر فلان وادى گذر کردى بایست و صدا بزن: اى یعقوب، اى یعقوب! پس مردى به سوى تو بیرون خواهد آمد ... به او بگو مردى را در مصر ملاقات کردم که تو را سلام رساند و گفت: امانت تو نزد خدا هرگز از بین نمى رود. امام فرمود: آن بادیه نشین رفت ... و گفتار یوسف را به یعقوب ابلاغ کرد ... پس یعقوب مى دانست یوسف زنده است و نمرده و خداى تعالى به زودى او را پس از غیبت، آشکارش خواهد کرد و همواره به پسران خویش مى گفت: «إنى أعلم من الله ما لاتعلمون»...».
۱۷- «عن أبى عبدالله(ع): ... هبط علیه جبرئیل فقال له: یا یعقوب ربک یقرؤک السلام و یقول لک: شکوتنى إلى الناس ... فلاتعود تشکونى إلى خلقى... فقال: «إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله... ;[۲] از امام صادق(ع) روایت شده است: ... جبرئیل بر یعقوب فرود آمد و گفت: پروردگارت سلام مى رساند و مى گوید: از من به مردم شکوا کردى ... دیگر چنین کارى نکن ... پس گفت: «إنما أشکوا بثّى و حزنى إلى الله ...»...».
موضوعات مرتبط
- استمداد: استمداد از خدا ۷
- برادران یوسف: جهل برادران یوسف ۱۳; خداشناسى برادران یوسف ۱۳
- توحید: عوامل توحید ۱۵
- جبرئیل: جبرئیل و یعقوب(ع) ۱۷
- خدا: آثار خدا شناسى ۱۵; اختصاصات خدا ۷; شکوه به خدا ۱۷،۱۴،۷،۳،۲; عطایاىخدا ۱۱
- صبر: صبر و شکوه به خدا ۸
- یعقوب(ع): آثار خداشناسى یعقوب(ع) ۱۴; اطمینان یعقوب(ع) ۹، ۱۰; اندوه یعقوب(ع) ۶; بینش یعقوب(ع) ۴، ۶; توحید یعقوب(ع) ۴، ۵; خداشناسى یعقوب(ع) ۱۲; دلایل تضرع یعقوب(ع) ۱۴; روحیات یعقوب(ع) ۵; شکوه یعقوب(ع) ۲، ۳، ۶، ۱۴، ۱۷; علم غیب یعقوب(ع) ۱۲; علم لدنى یعقوب(ع) ۱۱; علم یعقوب(ع) ۱۶; عوامل اندوه یعقوب(ع) ۱; فضایل یعقوب(ع) ۵، ۱۲; قصه یعقوب(ع) ۱، ۲، ۳، ۹، ۱۰; منشأ علم یعقوب(ع) ۱۱; وحى به یعقوب(ع) ۱۷; یعقوب(ع) در فراق یوسف(ع) ۱، ۲; یعقوب(ع) و حیات یوسف(ع) ۹، ۱۱، ۱۳، ۱۶; یعقوب(ع) و سرزنشهاى برادران یوسف ۶; یعقوب(ع) و قدرت خدا ۴; یعقوب(ع) و ملاقات با یوسف(ع) ۱۰
- یوسف(ع): قصه یوسف(ع) ۹، ۱۰، ۱۶