يوسف ٥٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=بدینسان فرمانروائی دادیم یوسف را در زمین تا نشیمن گزیند از آن در هرجا که خواهد رسانیم به رحمت خویش هرکه را خواهیم و تباه نکنیم پاداش نکوکاران را | |-|معزی=بدینسان فرمانروائی دادیم یوسف را در زمین تا نشیمن گزیند از آن در هرجا که خواهد رسانیم به رحمت خویش هرکه را خواهیم و تباه نکنیم پاداش نکوکاران را | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::56|٥٦]] | قبلی = يوسف ٥٥ | بعدی = يوسف ٥٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::19|١٩]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«مَکَّنَّا»: سلطه و قدرت و جاه و نعمت دادیم. مسلّط و متصرّف در امور کردیم. «یَتَبَوَّأُ»: منزل و مأوی میگزید. «حَیْثُ»: هرجا. هرگونه. | «مَکَّنَّا»: سلطه و قدرت و جاه و نعمت دادیم. مسلّط و متصرّف در امور کردیم. «یَتَبَوَّأُ»: منزل و مأوی میگزید. «حَیْثُ»: هرجا. هرگونه. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۴
ترجمه
يوسف ٥٥ | آیه ٥٦ | يوسف ٥٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَکَّنَّا»: سلطه و قدرت و جاه و نعمت دادیم. مسلّط و متصرّف در امور کردیم. «یَتَبَوَّأُ»: منزل و مأوی میگزید. «حَیْثُ»: هرجا. هرگونه.
تفسیر
- آيات ۵۷ - ۴۳، سوره يوسف
- توضيح مفردات و جملات آيه كريمه : ((و قال الملك ...)) كه رؤ ياى پادشاه مصر راحكايت مى كند
- معناى ((اصغاث )) و ((احكام ))
- مراد معبّرين كه به پادشاه مصر گفتند رؤ ياى تواضغاث احكام است و ما به تاءويل احكام عالم نيستيم
- دقائقى كه در آيه : ((يوسف ايّها الصديق ...)) وجود دارد
- توضيح و الفاظ مفاهيم آيات شريفه تعبير رؤ ياى ملك توسط يوسف (عليه السلام )
- گفتار بيضاوى و صاحب المنار درباره آيه تعبير خواب يوسف (ع )
- رد گفتار دو مفسر مزبور
- احضار و آزاد شدن يوسف (عليه السلام ) توسط ملك و پيغام يوسف (عليه السلام ) براىاو
- لطائفى كه در تعبيرات يوسف (ع ) به چشم مى خورد
- معلوم گرديدن بى گناهى يوسف (عليه السلام )
- هيچ خائنى در خود به نتيجه نمى رسد
- مفاد سخن يوسف (عليه السلام ) كه بعد از معلوم شدن بى گناهى اش گفت : ((و ما ابرىنفسى انّ
- سخن بعضى از مفسرين كه : ((ذلك ليعلم ...)) و ((و ما ابرى نفسى ...))
- عزت يافتن يوسف (عليه السلام ) به رحمت الهى ، بعد از آنكه براى ذلت او اسباب چينى كردند
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات مربوط به رؤ ياى ملك مصر و تعبير آن به وسيله يوسف و اثبات بى گناهى آن حضرت و عزت يافتن او)
- دو روايت نبوى درباره يوسف (ع ) از طرق اهل سنت واشكال آندو
- رواياتى در ذيل (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب )
- مؤ لف : اين معنا در روايات متعددى قريب بهم نقل شده ، از آن جمله روايت ابن عباس است كه وقتى يوسف اين
- روايتى از امام رضا (ع ) درباره جمع آورى آذوقه در هفت سال و تدبير مملكت توسط يوسف (ع )
- رواياتى در ذيل ((اجعلنى على خزائن الارض ...))
نکات آیه
۱- پادشاه مصر ، پیشنهاد یوسف(ع) را پذیرفت و مدیریت کشت و برداشت محصولات و ذخیره سازى و توزیع آنها را به او سپرد. (اجعلنى على خزائن الأرض ... و کذلک مکّنّا لیوسف فى الأرض)
۲- یوسف(ع) در سرزمین مصر به منزلتى والا و قدرتى بلامنازع دست یافت. (مکّنّا لیوسف فى الأرض یتبوّأ منها حیث یشاء) «تمکین» (مصدر مکّنّا) به معناى مکان دادن و نیز به معناى قدرت بخشیدن است. مناسبت حکم و موضوع و نیز قید «فى الأرض» مى رساند که معناى دوم اراده شده است. بنابراین «مکّنّا لیوسف فى الأرض» ; یعنى، به یوسف در سراسر سرزمین مصر قدرت و سلطنت بخشیدیم. و «حیث یشاء» حاکى از نبود قدرتى در برابر اوست.
۳- یوسف(ع) آزاد و متمکن براى استقرار و تصرف در هر نقطه از سرزمین مصر (مکّنّا لیوسف فى الأرض یتبوّأ منها حیث یشاء) «یتبوّأ» به معناى منزل گرفتن و اقامت کردن است. جمله «یتبوّأ منها حیث یشاء» (در هر جاى مصر که مى خواست منزل مى گرفت و اقامت مى کرد) به منزله تفسیر براى «مکّنّا...» است و لذا کنایه از اقتدار او براى دخل و تصرف در سراسر سرزمین مصر مى باشد.
۴- یوسف(ع) داراى ولایت از جانب خداوند براى تصرف در تمامى سرزمین مصر (و کذلک مکّنّا لیوسف فى الأرض یتبوّأ منها حیث یشاء) جمله «مکّنّا لیوسف ...» هم شامل اقتدار تکوینى است و هم گویاى اقتدار تشریعى ; یعنى ، خداوند به او اجازه دخل و تصرف در همه سرزمین مصر را عطا کرد.
۵- سرگذشت یوسف(ع) (نجات از چاه کنعان تا رسیدن به وزارت و نیل به قدرت) به اراده خداوند و بر اساس تدبیر او بود. (و کذلک مکّنّا لیوسف فى الأرض)
۶- جریان اسباب و علّتها ، به دست خدا و در اختیار اوست. (و کذلک مکّنّا لیوسف فى الأرض)
۷- حاکمیت اراده الهى بر جریان تاریخ و حوادث آن (و کذلک مکّنّا لیوسف فى الأرض)
۸- حکومتها در شرایط بحرانى کشور ، مى توانند آزادى مردم را در تصرّف اموال و املاک خویش محدود ساخته ، آنان را به سمت مصالح همگانى سوق دهند. (اجعلنى على خزائن الأرض ... کذلک مکّنّا لیوسف فى الأرض یتبوّأ منها حیث یشاء)
۹- خداوند ، هر کس را بخواهد از رحمت خاص خویش برخوردار مى کند. (نصیب برحمتنا من نشاء)
۱۰- اقتدار کامل و بدون منازع یوسف(ع) در مصر ، پرتوى از رحمت خاص خداوند بر او بود. (کذلک مکّنّا لیوسف ... نصیب برحمتنا من نشاء)
۱۱- به قدرت رسیدن یوسف(ع) پس از بردگى و اسارت در زندان ، دلیلى متقن بر حاکمیت مشیّت الهى بر تمامى اسباب و علّتهاست. (کذلک مکّنّا لیوسف فى الأرض یتبوّأ منها حیث یشاء نصیب برحمتنا من نشاء) جمله «رحمت خویش را بر هر کس که خواهیم شامل مى گردانیم و به او قدرت مى بخشیم» - که مفاد «نصیب برحمتنا...» است - به منزله ادعایى است که با «کذلک مکّنّا ...» بر آن استدلال شده است ; یعنى، خداوند برده اى را که اختیاردار خودش نیز نبود به جایى رسانید که اختیار همگان را دارا شد، و این دلیلى روشن بر حاکمیت مطلق الهى است.
۱۲- حاکمیت مشیّت خدا و نفوذ اراده او (نصیب برحمتنا من نشاء)
۱۳- قدرت و مکنت دانشمندان نیکوکار ، نعمت و رحمت الهى بر آنان است. (إنى حفیظ علیم. و کذلک مکّنّا لیوسف ... نصیب برحمتنا من نشاء) از مصداقهاى رحمت الهى (رحمتنا) به قرینه «مکّنّا لیوسف فى الأرض» دستیابى انسانهایى چون یوسف(ع) به قدرت و مکنت است.
۱۴- خداوند ، نیکوکاران را در دنیا از پاداشهاى خویش بهره مند مى سازد. (و لانضیع أجر المحسنین) به قرینه آیه بعد ، مراد از «أجر» پاداشهاى دنیوى است.
۱۵- خداوند در اعطاى پاداش به نیکوکاران ، ذره اى از پاداش آنان نمى کاهد. (و لانضیع أجر المحسنین)
۱۶- یوسف(ع) از زمره محسنان بود. (و لانضیع أجر المحسنین)
۱۷- دستیابى یوسف(ع) به قدرت در سرزمین مصر و بهره مندى او از رحمت خاص الهى ، پاداش کارهاى نیک او بود. (کذلک مکّنّا ... نصیب برحمتنا ... و لانضیع أجر المحسنین)
۱۸- به قدرت رسیدن یوسف(ع) در سرزمین مصر ، دلیلى روشن بر ضایع نشدن اجر نیکوکاران از ناحیه خداوند است. (و کذلک مکّنّا لیوسف فى الأرض ... و لانضیع أجر المحسنین)
۱۹- عفت و پاکدامنى ، امانت و صداقت ، یکتاپرستى ، کتمان نکردن دانش و مسؤولیت پذیرى، از مصادیق نیکوکارى است. (و لانضیع أجر المحسنین) از مصداقهاى مورد نظر براى «المحسنین» یوسف(ع) است. بنابراین توصیفها و ویژگیهاى یاد شده براى او ، مصادیق احسان و نیکوکارى در دیدگاه قرآن مى باشد.
۲۰- برخوردارى محسنان از رحمت خاص خداوند در دنیا ، مشیّت و خواست اوست. (نصیب برحمتنا من نشاء و لانضیع أجر المحسنین)
۲۱- مشیّت الهى، نظام دار و قانونمند است. (نصیب برحمتنا من نشاء و لانضیع أجر المحسنین) جمله «لانضیع ...» و نیز «لأجر الأخرة ...» پس از «من نشاء» بیان مى کند که خداوند خواسته که رحمت خویش را به محسنان مؤمن و با تقوا عطا کند ; یعنى ، اعطاى رحمت بدون دلیل و قابلیت نیست.
موضوعات مرتبط
- آزادى: شرایط محدودیت آزادى ۸
- آفرینش: منشأ تحولات آفرینش ۶
- احسان: اهمیت احسان ۲۰; موارد احسان ۱۹
- احکام: احکام حکومتى ۸
- امانتدارى: اهمیت امانتدارى ۱۹
- پاداشهاى خدا: مشمولان پاداشهاى خدا ۱۴
- پادشاه مصر: پادشاه مصر و خواسته هاى یوسف(ع) ۱
- تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۷، ۱۱
- توحید: اهمیت توحید عبادى ۱۹
- حکومت: اختیارات حکومت ۸; حکومت در شرایط بحرانى ۸
- خدا: اختیارات خدا ۶; اراده خدا ۵; پاداشهاى خدا ۱۵، ۱۸; پاداشهاى دنیوى خدا ۱۴; حاکمیت اراده خدا ۷، ۱۲; حاکمیت مشیت خدا ۱۲،۱۱; دلایل عدالت خدا ۱۸; عدالت خدا ۱۵، ۱۸; عطایاى خدا ۱۵; قانونمندى مشیت خدا ۲۱; مشیت خدا ۹، ۲۰; نشانه هاى رحمت خدا ۱۰
- رحمت: مشمولان رحمت ۹، ۱۰، ۱۳، ۱۷; مشمولان رحمت خاص ۲۰
- صداقت: اهمیت صداقت ۱۹
- عفت: اهمیت عفت ۱۹
- علم: اهمیت اظهار علم ۱۹
- علما: قدرت علماى محسن ۱۳
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۶
- مال: محدوده تصرف در اموال ۸
- محسنان: ۱۶ پاداش دنیوى محسنان ۱۴; پاداش محسنان ۱۵; رحمت بر محسنان ۲۰
- مسؤولیت: اهمیت مسؤولیت پذیرى ۱۹
- مصالح عمومى: اهمیت مصالح عمومى ۸
- نعمت: مشمولان نعمت ۱۳
- یوسف(ع): احسان یوسف(ع) ۱۷; اقتدار یوسف(ع) ۲، ۳، ۱۰; پاداش یوسف(ع) ۱۷; خزانه دارى یوسف(ع) ۱; رحمت بر یوسف(ع) ۱۷; فضایل یوسف(ع) ۱۰; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۱; مقامات یوسف(ع) ۲; منشأ قدرت یوسف(ع) ۵، ۱۱، ۱۷، ۱۸; منشأ نجات یوسف(ع) ۵; ولایت تشریعى یوسف(ع) ۴; ولایت تکوینى یوسف(ع) ۴; یوسف(ع) از محسنان ۱۶; یوسف(ع) در مصر ۲، ۳، ۴; یوسف(ع) و وزارت کشاورزى ۱