يوسف ٤٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و گفت بدان که میپنداشتش نجات یابنده از آن دو یاد کن مرا نزد خداوند خویش پس فراموشش ساخت شیطان یادآوری خداوندش را پس ماند در زندان چند سال | |-|معزی=و گفت بدان که میپنداشتش نجات یابنده از آن دو یاد کن مرا نزد خداوند خویش پس فراموشش ساخت شیطان یادآوری خداوندش را پس ماند در زندان چند سال | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره يوسف | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::42|٤٢]] | قبلی = يوسف ٤١ | بعدی = يوسف ٤٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::19|١٩]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«ظَنَّ»: یقین داشت (نگا: بقره / و حاقّه / ). «نَاجٍ»: رها. رستگار. «أَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ»: اهریمن یوسف را از یاد ساقی ببرد و او شرح حال یوسف را به شاه نگفت. ضمیر (ه) در فعل (أَنسَاهُ) به ساقی برمیگردد. به عبارت دیگر (ه) مفعول به اوّل، و (ذِکْرَ) مفعولبه دوم است. ذکر این نکته نیز ضروری است که اهریمن جز وسوسه و اغفال، کاری نمیتواند بکند. با وسوسههای دائم خود، انسانها را به لذائذ و شهوات و کارهای بیهوده مشغول میدارد و چه بسا خدا و حقائق را از یاد آنان میبرد (نگا: نحل / و ابراهیم / ، حجر / ). «لَبِثَ»: ماند. «بِضْعَ»: چند. عدد مبهمی میان سه تا نه است. | «ظَنَّ»: یقین داشت (نگا: بقره / و حاقّه / ). «نَاجٍ»: رها. رستگار. «أَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ»: اهریمن یوسف را از یاد ساقی ببرد و او شرح حال یوسف را به شاه نگفت. ضمیر (ه) در فعل (أَنسَاهُ) به ساقی برمیگردد. به عبارت دیگر (ه) مفعول به اوّل، و (ذِکْرَ) مفعولبه دوم است. ذکر این نکته نیز ضروری است که اهریمن جز وسوسه و اغفال، کاری نمیتواند بکند. با وسوسههای دائم خود، انسانها را به لذائذ و شهوات و کارهای بیهوده مشغول میدارد و چه بسا خدا و حقائق را از یاد آنان میبرد (نگا: نحل / و ابراهیم / ، حجر / ). «لَبِثَ»: ماند. «بِضْعَ»: چند. عدد مبهمی میان سه تا نه است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۴
ترجمه
يوسف ٤١ | آیه ٤٢ | يوسف ٤٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ظَنَّ»: یقین داشت (نگا: بقره / و حاقّه / ). «نَاجٍ»: رها. رستگار. «أَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ»: اهریمن یوسف را از یاد ساقی ببرد و او شرح حال یوسف را به شاه نگفت. ضمیر (ه) در فعل (أَنسَاهُ) به ساقی برمیگردد. به عبارت دیگر (ه) مفعول به اوّل، و (ذِکْرَ) مفعولبه دوم است. ذکر این نکته نیز ضروری است که اهریمن جز وسوسه و اغفال، کاری نمیتواند بکند. با وسوسههای دائم خود، انسانها را به لذائذ و شهوات و کارهای بیهوده مشغول میدارد و چه بسا خدا و حقائق را از یاد آنان میبرد (نگا: نحل / و ابراهیم / ، حجر / ). «لَبِثَ»: ماند. «بِضْعَ»: چند. عدد مبهمی میان سه تا نه است.
تفسیر
- آيات ۴۲ - ۳۵، سوره يوسف
- تصميم به زندانى كردن يوسف (عليه السلام )
- رؤ ياى دو همزندانى يوسف (عليه السلام ) و تعبير خواب آن دو توسط يوسف (عليه السلام )
- فرصتى پيش آمده براى يوسف (ع ) براى دعوت به توحيد
- طرح يك سؤ ال در مورد نعمت بودن نبوت و رسالت و پاسخ به آن
- معناى ((خير)) و بيان حجت قاطعى كه در جمله : ((ءارباب متفرّقون خيرام الله الواحدالقهّار)) نهفته است
- وجه توصيف خداوند به (واحد) و (قهار) در كلام يوسف (ع )
- استدلال يوسف (عليه السلام ) و رد پرستش آلهه و اثبات توحيد عبادى
- چرا دين توحيد دين ((قيم )) است ؟ (ذلك الّذين القيّم ...)
- اشاره به اينكه مفاد دو آيه : ((يا صاحب السجن ...)) و ((ما تعبدون من دونه ...)) يك برهان بر توحيد دو عبادت است
- تقرير ديگرى براى دو آيه از آن دو برهان استفاده مى شود
- توسل به اسباب منافاتى با اخلاص ندارد، بلكه اعتماد بر اسباب با اخلاص منافات دارد
- بحث روايتى
- رواياتى مربوط به احوال حضرت يوسف (ع ) در زندان
- اشكال به چند روايت كه در آنها جمله : ((اذكرنى عند ربك )) بر يوسف (عليه السلام )خرده گرفته
نکات آیه
۱- یوسف(ع) از هم بند خویش ، ساقى پادشاه ، خواست تا پس از رهایى ، داستان او را براى پادشاه بیان کند. (وقال للذى ظنّ أنه ناج منهما اذکرنى عند ربک)
۲- پادشاه مصر در دیدگاه یوسف(ع) ، انسان ستمگرى نبود که نتوان به عدل و انصاف او امید داشت. (اذکرنى عند ربک) از اینکه یوسف(ع) از ساقى پادشاه مى خواهد که داستان مظلومیت او را نزد پادشاه بیان کند ، معلوم مى شود یوسف(ع) به دادخواهى وى امید داشته است.
۳- اعتقاد توحیدى با بهره جستن از اسباب ، تنافى ندارد. (قال للذى ظنّ أنه ناج منهما اذکرنى عند ربک)
۴- جواز استمداد از کافران براى رهایى از مشکلات و تنگناها * (اذکرنى عند ربک) ظاهر این است که هم بند یوسف(ع) هنگام آزاد شدن از زندان موحد نشده و اظهار ایمان نکرده بود، و گرنه قرآن از آن یاد مى کرد. بنابراین وى به هنگامى که یوسف(ع) از او تقاضا کرد ، کافر بود.
۵- ساقى پادشاه به درستى تعبیر یوسف(ع) از رؤیاى خویش اعتماد کرد و به نجات خویش امیدوار گردید. (و قال للذى ظنّ أنه ناج منهما) ضمیر در «ظن» محتمل است به «الذى» باز گردد و محتمل است به یوسف(ع) ارجاع شود. برداشت فوق، بر اساس احتمال اول است. بر این مبنا مفاد جمله «قال للذى ...» چنین مى شود: یوسف(ع) به ساقى پادشاه - همان که به نجات خویش دل بسته بود و بدان امیدوار بود - گفت: مرا نزد مالکت یاد کن. قابل ذکر است که چون یوسف(ع) به نجات وى یقین داشت نه گمان، این احتمال قوى تر به نظر مى رسد.
۶- تعبیر یوسف(ع) از رؤیاى هم بند خویش ، تحقق یافت و او با رهایى از زندان ، به استخدام پادشاه درآمد. (فأنسیه الشیطن ذکر ربه) با توجه به اینکه ضمیر در «فأنساه» به «الذى» - که مراد از آن ساقى پادشاه است - باز مى گردد ، جمله «فأنساه الشیطان ذکر ربه» دلالت مى کند که وى از زندان آزاد و به دربار پادشاه راه یافت.
۷- هم بند نجات یافته یوسف(ع) از زندان ، غلام و برده پادشاه مصر بود. (اذکرنى عند ربک فأنسیه الشیطن ذکر ربه) «رب» در «عند ربک» به معناى مالک است و مراد از آن ، به دلیل آیات بعد (آیه ۴۳ و ۴۵- ) ، پادشاه مصر مى باشد.
۸- ساقى پادشاه پس از رهایى از زندان ، درخواست یوسف(ع) (یادآورى وضعیت او) را فراموش کرد. (فأنسیه الشیطن ذکر ربه) «انساء» (مصدر أنساه) یعنى به فراموشى انداختن. ضمیر در «أنساه» و «ربه» به «الذى» - که مراد از آن ساقى پادشاه است - برمى گردد. بر این اساس، جمله «فأنساه ...» چنین معنا مى شود: شیطان از خاطر ساقى زدود که داستان یوسف(ع) را نزد پادشاه یادآور شود.
۹- شیطان ، عامل فراموشى ساقى از یادآور شدن یوسف(ع) نزد پادشاه (فأنسیه الشیطن ذکر ربه)
۱۰- نقش مؤثر شیطان در فراموش کارى انسان (فأنسیه الشیطن ذکر ربه)
۱۱- شیطان ، براى باقى ماندن یوسف(ع) در زندان ، به دسیسه و شیطنت پرداخت. (فأنسیه الشیطن ذکر ربه فلبث فى السجن)
۱۲- خروج یوسف(ع) از زندان و رفع اتهام از او ، ناسازگار با اهداف شیطان (فأنسیه الشیطن ذکر ربه فلبث فى السجن بضع سنین)
۱۳- یوسف(ع) پس از آزادى ساقى پادشاه ، سالیانى دیگر ، گرفتار زندان بود. (فلبث فى السجن بضع سنین) «بضع» به معناى «چند» و کنایه از عددى مبهم بین ۳ تا ۱۰ مى باشد.
۱۴- پادشاه مصر در صورت آگاهى از وضعیت یوسف(ع) ، او را از زندان آزاد مى کرد. (فأنسیه الشیطن ذکر ربه فلبث فى السجن بضع سنین) «لبث» به معناى اقامت کردن (ماندگار شدن) است. برداشت فوق ، از تفریع جمله «لبث ...» بر جمله قبل معلوم مى شود ; یعنى ، شیطان ساقى پادشاه را به فراموشى انداخت و در نتیجه ، یوسف(ع) چند سال دیگر در زندان ماندگار شد.
روایات و احادیث
۱۵- «عن أبى عبدالله(ع):... [فى قول الله ]«قال للذى ظنّ أنه ناج منهما اذکرنى عند ربک» قال: و لم یفزع یوسف فى حاله إلى الله فیدعوه فلذالک قال الله «فأنساه الشیطان ذکر ربه فلبث فى السجن بضع سنین»... ;[۱] از امام صادق(ع): ... [درباره سخن خدا ]«قال للذى ...اذکرنى عند ربک» روایت شده است که فرمود: یوسف در آن حال به خداوند پناه نبرد که او را بخواند. براى همین است که خدا فرمود: فأنساه الشیطان ذکر ربه ...».
۱۶- «عن أبى عبدالله(ع) فى قول الله تعالى: «فلبث فى السجن بضع سنین» قال: سبع سنین ;[۲] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند که مى فرماید: «فلبث فى السجن بضع سنین» روایت شده که فرمود: [مراد از بضع سنین] هفت سال است».
موضوعات مرتبط
- احکام: ۴
- استمداد: استمداد از کافران ۴; استمداد جایز ۴
- پادشاه مصر: پادشاه مصر و بى گناهى یوسف(ع) ۱۴; عدالت پادشاه مصر ۲; فراموشى ساقى پادشاه مصر ۸; منشأ فراموشى ساقى پادشاه مصر ۹
- توحید: توحید و استمداد از عوامل طبیعى ۳
- سختى: اهمیت نجات از سختى ۴
- شیطان: شیطان و تبرئه یوسف(ع) ۱۲; شیطان و ساقى پادشاه مصر ۹; شیطان و نجات یوسف(ع) ۱۲; شیطنت شیطان ۱۱; نقش شیطان ۹، ۱۰
- فراموشى: منشأ فراموشى ۱۰
- یوسف(ع): استخدام همبند یوسف(ع) ۶; امیدوارى همبند یوسف(ع) ۵; امیدوارى یوسف(ع) ۲; بردگى همبند یوسف(ع) ۷; تحقق تعبیر رؤیاى یوسف(ع) ۵، ۶; تحقق رؤیاى همبند یوسف(ع) ۶; خواسته هاى یوسف(ع) ۱، ۸; فلسفه استمرار زندان یوسف(ع) ۱۵; قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶; مدت زندان یوسف(ع) ۱۳، ۱۶;نجات همبند یوسف(ع) ۵، ۶; نجات یوسف(ع) از زندان ۱۲، ۱۴; یوسف(ع) در زندان ۱۱; یوسف(ع) و پادشاه مصر ۲; یوسف(ع) و ساقى پادشاه مصر ۱