هود ١٠: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و اگر چشانیمش نعمتی بعد از رنجی که بدو رسیده است هر آینه گوید رفت بدیها از من همانا او است شادمان خودستای | |-|معزی=و اگر چشانیمش نعمتی بعد از رنجی که بدو رسیده است هر آینه گوید رفت بدیها از من همانا او است شادمان خودستای | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره هود | نزول = | {{آيه | سوره = سوره هود | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::10|١٠]] | قبلی = هود ٩ | بعدی = هود ١١ | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«نَعْمَآءَ»: نعمت. «ضَرَّآءَ»: شدّت. ناخوشی. «مَسَّتْهُ»: بدو رسیده است. دامنگیرش شده است. «السَّیِّئَات»: بدیها. مصائب و بلایا. «فَرِحٌ»: شادمان. «فَخُورٌ»: بسیار فخرفروش (نگا: نساء / ). | «نَعْمَآءَ»: نعمت. «ضَرَّآءَ»: شدّت. ناخوشی. «مَسَّتْهُ»: بدو رسیده است. دامنگیرش شده است. «السَّیِّئَات»: بدیها. مصائب و بلایا. «فَرِحٌ»: شادمان. «فَخُورٌ»: بسیار فخرفروش (نگا: نساء / ). |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۲
ترجمه
هود ٩ | آیه ١٠ | هود ١١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَعْمَآءَ»: نعمت. «ضَرَّآءَ»: شدّت. ناخوشی. «مَسَّتْهُ»: بدو رسیده است. دامنگیرش شده است. «السَّیِّئَات»: بدیها. مصائب و بلایا. «فَرِحٌ»: شادمان. «فَخُورٌ»: بسیار فخرفروش (نگا: نساء / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۵، سوره هود
- پنهان شدن مشركين براى پرهيز از روبرو شدن با دعوت پيامبر (ص )
- خداوند متعال ضامن رزق همه جنبندگان است
- روزى دادن از افعال مختص خدا و حقى است كه برخورد واجب كرده است
- معناى ((سماء)) و مراد از ((سموات ))
- منظور از خلقت سموات و ارض در شش روز (هو الذى خلق السموات و الارض ستة ايام )
- معناى جمله : ((و كان عرشه على الماء))
- امورى كه در قرآن به عنوان هدف از خلقت ، از آنها ياد شده و از آن جمله است آزمايش وتميز نيكوكار از بدكار
- استنتاج وجود ملائكه قبل از خلقت آسمانها و زمين ، از جمله : ((و كان عرشه على الماء)) وبررسى و رد اساس و مبناى اين نظر
- جهات حسن و مصلحت بر اراده و افعال ما حاكم است و خداوندجل شاءنه تحت تاءثير و حكومت آن جهات و هيچ چيز ديگر نيست
- مراد از كفار از اينكه مساءله معاد و بعث بعد از مرگ سحر خواندند
- مقصود از كلمه امت در آيه : ((و لئن اخرنا عنهم العذاب الى امة معدودة )) و وجوهى كه درمعناى آن گرفته شده است
- هر نعمتى كه خدا اعطا مى كند، رحمتى از او است و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتن آننوميد شده ، كفران بورزد
- عذابى كه كفار آنرا مسخره مى كردند آنان را فرا خواهد گرفت
- هر نعمتى كه كه خدا عطا مى كند، رحمتى از اوست و بشر طلبكار آن نبوده تا با گرفتنآن نوميد شده ، كفران بورزد
- انسان تنگ نظر و كوته بين است ، در شدت و بلا، نوميد و كفور و در نعمت و رفاه ،سرمست و بالنده است . جز صابران نيكوكردار...
- صبر و عمل صالح انسان را از آن دو طبيعت مذموم مى رهانند، و صبر وعمل صالح منفك از ايمان نيستند
- توضيح درباره خطاب به رسول خدا (ص ) در: ((فعلك تارك بعض ما يوحى اليك...)) و معنايى كه از اين خطاب فهميده مى شود
- مثالى براى فهم وجه خطاب مذكور و اينكه در آن خطاب بطور جدىاحتمال ترك ابلاغ ، داده نشده
- چون و چراى كفار درباره نزول قرآن و جواب خداى تعالى به آنان
- اگر مى پنداريد قرآن افتراء بسته بر خدا است ، شما نيز از عهده اين افتراء برآييد!
- شرحى در مورد اينكه تحدى و مبارزه طلبى قرآن ، همه جانبه است و علاوه بر فصاحت وبلاغت شامل معانى و معارف قرآن نيز هست
- سه وجه در بطلان قول مذكور
- بررسى پاسخ هايى كه به اشكال مربوط به اينكه چرا در آغاز، به يك سوره و سپسبه ده سوره تحدى شده است ، داده اند
- پاسخ مفسرى كه سوره مورد بحث در تحدى را منحصر به سوره هاى طولانى مى داند.
- پاسخ ما به اشكال مربوط به اختلاف در پيشنهادهاى قرآن در مواردى كه تحدى و مبارزهطلبى كرده است
- مقصود از بلاغت قرآن ، بلاغت مصطلح بين علماء بلاغت و ادب نيست
- اختلاف در موارد تحدى ، به اختلاف در اغراض و خصوصيات آن موارد برمى گردد
- عدد ده در: ((فاءتوا بعشر سور مثله )) خصوصيتى ندارد و دلالت بر كثرت و تعدد دارد
- طرح اين اشكال كه صرف ناتوانى بشر در آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان
- با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن قرآن نمى ماند
- معناى اينكه : ((قرآن به علم خدا نازل شده )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است
- بيان اينكه خطاب در جمله : فهل انتم مسلمون )) متوجه مشركين است و رد سخنان ديگرى كهدر اين باره گفته شده است
- مراد از توفيه اعمال(اعمال آنان را به آنان برمى گردانيم ) و بيان اينكه نتيجهعمل تابع اسباب و عوامل پديد آورنده عمل است
- بحث روايتى
- (شامل رواياتى در ذيل آيات گذشته )
- رواياتى در مورد رزاق بودن خداى تعالى و تقدير روزى براى همه
- دو روايت از امام باقر و امام صادق (عليهما السلام )، مربوط به طلب روزىحلال از راه كار و تلاش
- چند روايت درباره خلقت آسمانها و زمين و جمله : ((و كان عرشه على الماء))
- رواياتى در ذيل جمله : ((ليبلوكم ايكم احسن عملا)) و بيان مراد از نيكوكارتر بودن .
- دو روايت درباره اينكه مراد از ((امت معدوده )) در آيه شريفه ، امام زمان (ع ) و اصحاباويند
- روايتى در مورد تقسيم امت محمد (ص ) در روز قيامت به سه دسته و حبطاعمال دو د دو دسته از آنان
نکات آیه
۱- خداوند ، بخشنده نعمتها و موهبتهاى دنیوى به انسانهاست. (و لئن أذقنه نعماء) «نعماء» به معناى نعمت است. انتخاب این کلمه به خاطر هم وزن بودنش با کلمه «ضراء» است.
۲- احساس مصونیت از ابتلا به سختیها ومحنتها ، از حالتهاى انسان به هنگام رفاه و آسایش (و لئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته لیقولنّ ذهب السیئات عنّى) «لئن أذقناه ...» دلالت بر برطرف شدن سختیها دارد. از این رو جمله «ذهب السیئات عنّى» (رنجها از من دور شد) - که انسان به خاطر گفتن و اعتقاد به آن مذمت شده است - مفهومى دیگر دارد و آن پندار عدم ابتلاى دوباره به رنجها و ناملایمات است.
۳- انسان ، پس از گذر از محنتها و دستیابى به موهبتهاى دنیوى ، به شادمانى بسیار ، تکبر و فخرفروشى مبتلا خواهد شد. (و لئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته ... إنّه لفرح فخور) جمله «إنه لفرح فخور» جمله مستأنفه است و بیانگر بازتاب معنایى است که از «لیقولنّ ...» استفاده مى شود; یعنى ، انسان مى پندارد که مشکلات بر او روى نخواهد آورد; در نتیجه بى اندازه شادمان مى شود و فخرفروشى مى کند.
۴- تکبر ، فخرفروشى و شادمانى مفرط بر اثر رسیدن به رفاه و آسایش ، رذایلى ناپسند و نکوهیده (و لئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته ... إنّه لفرح فخور) آیه بعد (إلاّ الذین ...) گویاى این است که هدف قرآن از بیان خصلتهاى یاد شده براى انسان (یؤوس ،کفور و ...) مجرد اخبار از چنین صفاتى براى او نیست; بلکه در مقام مذمت و نکوهش از انسانى است که چنین حالاتى را داراست.
۵- ناپایدارى مشکلات و ناملایمات و نیز رفاهها و آسایشها در زندگى آدمیان (و لئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته) «ضراء» به معناى سختى و رنج است. به کارگیرى واژه «مسّ» (لمس کردن و تماس گرفتن) براى گرفتار شدن به سختیها اشاره به این نکته دارد که: رنجها و سختیها معمولاً دایمى و پایدار نیستند و تعبیر «چشاندن» در مورد اعطاى نعمتها، حاکى از زودگذرى آنهاست.
۶- حالات روحىو روانى انسان (ناامیدى، شادمانى مفرط،تکبر و...) حتى باکمترین سختىو رفاه تغییرپذیر است. (و لئن أذقنا الإنسن ... إنّه لیئوس کفور. و لئن أذقنه نعماء ... إنّه لفرح فخور)
موضوعات مرتبط
- آسایش: ناپایدارى آسایش ۵
- اخلاق: رذایل اخلاقى ۴
- امکانات مادى: منشأ امکانات مادى ۱
- انسان: انسان هنگام آسایش ۲; انسان هنگام رفاه ۲; تأثیرپذیرى انسان ۶; تکبر انسان ۶; حالات انسان ۲، ۳، ۶; یأس انسان ۶
- تفاخر: سرزنش تفاخر ۴; عوامل تفاخر ۳
- تکبر: سرزنش تکبر ۴; عوامل تکبر ۳
- خدا: عطایاى خدا ۱; نعمتهاى خدا ۱
- رفاه: آثار رفاه ۳; ناپایدارى رفاه ۵
- سختى: آثار رفع سختى ۳; احساس مصونیت از سختى ۲; ناپایدارى سختى ها ۵
- سرور: افراط در سرور ۶; سرزنش افراط در سرور ۴; عوامل سرور ۳
- نعمت: منشأ نعمت ۱