الأعراف ٥١: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=آنان که گرفتند دین خود را هوسرانی و بازیچه و بفریفتشان زندگی دنیا پس امروز فراموششان کنیم بدانسان که فراموش کردند رسیدنشان را بدین روز و آنکه بودند آیتهای ما را انکار میکردند | |-|معزی=آنان که گرفتند دین خود را هوسرانی و بازیچه و بفریفتشان زندگی دنیا پس امروز فراموششان کنیم بدانسان که فراموش کردند رسیدنشان را بدین روز و آنکه بودند آیتهای ما را انکار میکردند | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = [[نازل شده در سال::16|٤ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::51|٥١]] | قبلی = الأعراف ٥٠ | بعدی = الأعراف ٥٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::22|٢٢]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«إِتَّخَذُوا دینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً»: لَهْو و لعب را آئین خود کردند. دین خود را به بازی و شوخی گرفتند. «کَمَا»: همان گونه که. چون که. زیرا که. حرف (ک) میتواند برای تشبیه یا تعلیل باشد. واژه (ما) در (کَما) و در (وَ ما کانُوا ...) مصدری است و بعد از تأویل به مصدر چنین میشود: کَنِسْیَانِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ. لِنِسْیانِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ. | «إِتَّخَذُوا دینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً»: لَهْو و لعب را آئین خود کردند. دین خود را به بازی و شوخی گرفتند. «کَمَا»: همان گونه که. چون که. زیرا که. حرف (ک) میتواند برای تشبیه یا تعلیل باشد. واژه (ما) در (کَما) و در (وَ ما کانُوا ...) مصدری است و بعد از تأویل به مصدر چنین میشود: کَنِسْیَانِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ. لِنِسْیانِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۶
ترجمه
الأعراف ٥٠ | آیه ٥١ | الأعراف ٥٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِتَّخَذُوا دینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً»: لَهْو و لعب را آئین خود کردند. دین خود را به بازی و شوخی گرفتند. «کَمَا»: همان گونه که. چون که. زیرا که. حرف (ک) میتواند برای تشبیه یا تعلیل باشد. واژه (ما) در (کَما) و در (وَ ما کانُوا ...) مصدری است و بعد از تأویل به مصدر چنین میشود: کَنِسْیَانِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ. لِنِسْیانِهِمْ وَ جُحُودِهِمْ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ... (۲) قَالَ کَذٰلِکَ أَتَتْکَ آيَاتُنَا... (۵) وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْسَاکُمْ کَمَا... (۵) قَالَ کَذٰلِکَ أَتَتْکَ آيَاتُنَا... (۴)
قَالَ عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي فِي... (۲) وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا... (۰)
تفسیر
- آيات ۳۷ - ۵۴، سوره اعراف
- مراد از افترا بر خدا به كذب در آيه (( فمن اظلم ممن افترى ...(( شرك ورزيدن به خداو انكار توحيد است .
- مشاجره و گفتگوى دوزخيان با يكديگر
- جمله : (( لاتكلّف نفسا الّا وسعها(( مفيد رفع نگرانى از عدم قدرت بر انجام دادن جميعاعمال صالح است .
- معناى (( غل (( و اشاره به اينكه غل از بزرگترين ناملايمات است .
- توضيحى در مورد تعبير به اينكه مؤ منين بهشت را به ارث مى برند.
- وجه اختلاف تعبير در (( وعدنا ربنا(( و (( وعد ربكم (( در آيه شريفه
- اشاره به نفوذ حكم و امر انسان در قيامت
- معناى (( اعراف (( و مراد از آن در آيه شريفه
- رجال اعراف از طايفه جن يا ملك نيستند
- مراد از رجال اعراف ، مستضعفين نيستند
- اصحاب اعراف از جنس بشر هستند و خصوصياتى كه براى آنان ذكر شده با جمله : (( والامر يومئذ للّه (( منافات ندارد
- اشاره به اقوال متعددى كه درباره معناى اعراف و مراد از اصحاب اعراف گفته شده است .
- روايتى از آلوسى درباره مراد از رجال اعرافنقل كرده و صاحب المنار آن را بى اعتبار دانسته است .
- سخن ما با صاحب المنار كه با مقايسه مسائل قيامت با نظام جارى در دنيا روايت مذكور رامردود دانسته است .
- دو قول ديگر در معناى اعراف و بيان اصول اقوال در مسئله اعراف
- معناى اعراف در قرآن
- دلالت جمله : (( الذين اتّخذوا دينهم لهوا و لعبا(( بر اينكه انسان ناچار از تدين به ديناست .
- بحث روايتى (در ذيل آيات شريفه )
- روايتى از پيغمبر اكرم (ص ) درباره كيفيت مرگ مؤ من و كافر
- چند روايت ديگر درباره جهنم كافر و اهل دوزخ
- رواياتى در اين باره كه مراد از (( مؤ ذن (( در (( و اذّن مؤ ذن بينهم ...(( على (ع ) مىباشد
- مؤ ذن بودن على عليه السلام و اعلام حكم خداوند توسط او در آخرت ازفضائل آن حضرت به حساب مى آيد.
- رواياتى درباره اصحاب اعراف
- اشكال وارد بر رواياتى كه اصحاب اعراف را به كسانى كه داراى حسنات و سيئاتمساوى هستند تفسير مى كنند.
- چند روايت در مورد اينكه ائمه اهل بيت عليهم السلام اصحاب اعراف هستند.
نکات آیه
۱- تبدیل دین خدا به مجموعه اى از امور واهى و بازدارنده از سعادت و کمال، ویژگى کفرپیشگان (حرمهما على الکفرین. الذین اتخذوا دینهم لهواً و لعباً) الف: مراد از «دینهم» دین الهى است و اضافه آن به مردم اشاره به این حقیقت دارد که منفعت برنامه هاى دینى و قوانین شریعتهاى الهى به خود انسانها مى رسد. ب: «اتخذوا» از افعال تصییر است. یعنى: بدلوا دین اللّه لهوا و لعبا. و تبدیل دین خدا به لهو و لعب به این است که پیرایه هایى را بر دین ببندند تا دین مجموعه اى از لهو و لعب جلوه کند.
۲- ضرورت پرهیز از آلوده سازى دین خدا به امور باطل، خرافى و بازدارنده از سعادت واقعى انسان (الذین اتخذوا دینهم لهواً و لعباً)
۳- حیات دنیا، حیاتى فریبنده و سرگرم کننده (غرتهم الحیوة الدنیا) غرور (مصدر غرّت) به معناى فریب دادن است.
۴- کفرپیشگان، مردمانى فریفته به زندگانى دنیا (حرمهما على الکفرین. الذین ... غرتهم الحیوة الدنیا)
۵- سرگرمى و بازیچه گرفتن دین و فریفته شدن به زندگانى دنیا، موجب محرومیت از بهشت و مواهب آن (إن اللّه. حرمهما على الکفرین. الذین اتخذوا ... و غرتهم الحیوة الدنیا) توصیف کافران دوزخى به «الذین اتخذوا ... » بیانگر علت گرفتارى آنان به آتش جهنم است.
۶- فریبندگى حیات دنیا زمینه ساز گرایش گروهى از انسانها به کفرپیشگى و انکار مداوم آیات خدا (حرمهما على الکفرین ... غرتهم الحیوة الدنیا ... و ما کانوا بایتنا یجحدون)
۷- خداوند در روز قیامت کافران منکر قیامت را به فراموشى خواهد سپرد و اعتنایى به آنان نخواهد کرد. (فالیوم ننسیهم)
۸- بى اعتنایى خداوند به کافران و به فراموشى سپردن آنان در آخرت، سزاى غفلت آنان از قیامت و انکار آیات الهى است. (فالیوم ننسیهم کما نسوا لقاء یومهم هذا و ما کانوا بایتنا یجحدون) حرف «کاف» در «کما نسوا» تعلیلیه است و «ما» مصدریه ; یعنى «لنسیانهم». همچنین «ما» در «ما کانوا» مصدریه است و عطف بر «ما نسوا»، یعنى: لکونهم بایاتنا یجحدون.
۹- فریفته شدن به زندگانى دنیا و سرگرم شدن به آن، عامل فراموشى روز قیامت و آتش دوزخ است. (و غرتهم الحیوة الدنیا فالیوم ننسیهم کما نسوا لقاء یومهم هذا) «کما نسوا ... » مى رساند که از علل بى اعتنایى خداوند به دوزخیان این است که آنان روز قیامت را فراموش کردند و چون جمله «الیوم ننسیهم ... » به وسیله فاء بر «غرتهم الحیوة الدنیا» تفریع شده، معلوم مى شود که از ریشه هاى فراموشى قیامت، فریفته شدن به زندگانى دنیاست.
۱۰- خداوند، منکران قیامت را از بهشت و مواهب آن محروم خواهد کرد. (إن اللّه حرمهما على الکفرین ... فالیوم ننسیهم کما نسوا لقاء یومهم هذا) از مصادیق کلمه «الکفرین» به دلیل «کما نسوا لقاء یومهم هذا»، منکران قیامت هستند.
۱۱- انکار مستمر آیات الهى، موجب محروم شدن از بهشت و مواهب آن (فالیوم ننسیهم کما نسوا ... و ما کانوا بایتنا یجحدون) آیه مورد بحث تبیین کننده حال کافرانى است که در روز قیامت از مواهب بهشتى محروم خواهند شد و این فراز آیه (و ما کانوا ... ) بیانگر این است که منکران آیات الهى از آن کافران خواهند بود.
۱۲- انکار قیامت و به فراموشى سپردن آن، کفرپیشگى است. (إن اللّه حرمهما على الکفرین ... فالیوم ننسیهم کما نسوا لقاء یومهم هذا)
۱۳- انکار آیات الهى، کفرپیشگى است. (فالیوم ننسیهم کما نسوا ... و ما کانوا بایتنا یجحدون)
۱۴- تحقق روز قیامت از مهمترین آیات خدا* (کما نسوا لقاء یومهم هذا و ما کانوا بایتنا یجحدون) بدیهى است که معاد و برپایى قیامت از آیات الهى است. بنابراین ذکر به خصوص آن مى تواند به این جهت باشد که در بین دیگر آیات از اهمیت خاصى برخوردار است.
روایات و احادیث
۱۵- عن الرضا(ع): ... و قال تعالى: «فالیوم ننساه کما نسوا لقاء یومهم هذا» اى نترکهم کما ترکوا الاستعداد للقاء یومهم هذا.[۱] از امام رضا(ع) روایت شده است: ... اینکه خداوند متعال فرمود: «پس امروز ما آنها (کافران) را فراموش مى کنیم همان گونه که دیدار چنین روزى را فراموش کردند» ; یعنى همان طور که آنان آماده شدن براى دیدار چنین روزى را رها کردند، ما نیز آنان را رها مى کنیم.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آثار تکذیب آیات خدا ۱۱ ; تکذیب آیات خدا ۱۳ ; زمینه تکذیب آیات خدا ۶ ; کیفر تکذیب آیات خدا ۸ ; کیفر مکذبان آیات خدا ۸ ; موارد آیات خدا ۱۴
- التقاط: اجتناب از التقاط ۲
- بهشت: محرومیت از نعمتهاى بهشت ۱۰ ; موانع بهشت ۵، ۱۰، ۱۱ ; نعمتهاى بهشت ۵
- جهنم: عوامل فراموشى جهنم ۹
- حیات: حقیقت حیات دنیوى ۳
- خدا: افعال خدا ۱۰ ; فراموشى خدا ۷، ۸
- خرافات: اجتناب از خرافات ۲
- دنیا: آثار فریبندگى دنیا ۶ ; فریبندگى دنیا ۳، ۴، ۵، ۹
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۹
- دین: آسیبخشناسى دین ۱، ۲ ; بازى با دین ۱، ۲، ۵ ; بدنمایاندن دین ۱
- سعادت: اجتناب از موانع سعادت ۲
- قیامت: آثار تکذیب قیامت ۷ ; برپایى قیامت ۱۴ ; تکذیب قیامت ۱۲ ; عوامل فراموشى قیامت ۹ ; فراموشى قیامت ۱۲ ; کیفر تکذیب قیامت ۸ ; محرومیت مکذبان قیامت ۱۰
- کافران: دنیاطلبى کافران ۴ ; صفات کافران ۴ ; کافران در قیامت ۷ ; کافران منسى خدا ۷، ۸ ; کافران و دین ۱ ; ویژگى کافران ۱
- کفر: زمینه کفر ۶ ; موارد کفر ۱۲، ۱۳
منابع
- ↑ عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۲۵، ح ۱۸، ب ۱۱ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۷، ح ۱۴۷.