المائدة ١٠٨: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=این است نزدیکتر که بیارند گواهی را بر گونه آن یا بترسند که ردّ شود سوگندهائی پس از سوگندهای ایشان و بترسید خدا را و بشنوید و خدا هدایت نکند گروه نافرمانان را | |-|معزی=این است نزدیکتر که بیارند گواهی را بر گونه آن یا بترسند که ردّ شود سوگندهائی پس از سوگندهای ایشان و بترسید خدا را و بشنوید و خدا هدایت نکند گروه نافرمانان را | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره المائدة | نزول = | {{آيه | سوره = سوره المائدة | نزول = [[نازل شده در سال::21|٩ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::108|١٠٨]] | قبلی = المائدة ١٠٧ | بعدی = المائدة ١٠٩ | کلمه = [[تعداد کلمات::25|٢٥]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«أَدْنی»: نزدیکتر است. «أَوْ»: یا.و ... «تُرَدَّ»: ارجاع شود. واگذار شود. | «أَدْنی»: نزدیکتر است. «أَوْ»: یا.و ... «تُرَدَّ»: ارجاع شود. واگذار شود. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۲
ترجمه
المائدة ١٠٧ | آیه ١٠٨ | المائدة ١٠٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَدْنی»: نزدیکتر است. «أَوْ»: یا.و ... «تُرَدَّ»: ارجاع شود. واگذار شود.
تفسیر
- آيات ۱۰۹ - ۱۰۶ ، سوره مائده
- توضيح آيات شريفه راجع به گواه گرفتن هنگام وصيت و حكم شهود غير مسلمان بروصيت
- وجه صحيح در معناى جمله : ((من الذين استحق عليهم الاوليان )) در آيه شريفه
- مراد از ((لا علم لنا)) كه در جواب پيامبران (ع ) به خدا آمده است نفى مطلق علم نيست
- حقيقت علم و تمامى آن نزد خداوند است و بس !
- جواب پيامبران نوعى تواضع در برابر كبريائى خداوند است
- گفتارى در معناى شهادت
- اعتبار شهادت در ميان ملل مختلف و در اسلام
- گفتارى پيرامون معناى عدالت
- اعتبار عدلت در شاهد، حكمى است فطرى وارتكازى همگان
- مفهوم عدلت در اصطلاح فقه و لسان ائمه اهل بيت (ع ) و فرق آن با عدلت به مفهوماخلاقى آن
- گفتارى پيرامون يمين (سوگند)
- اعتماد به سوگند مدعى ، به خدا، در شرع اسلام ، ناشى از اعتماد به ايمان افراد درمجتمع اسلامى است
- در جوامع مادى امروز، نه تنها سوگند بلكه هيچ قانون و ضابطه ديگرى كوچكتريناثرى ندارد
- با اعراض مردم از دين ، احكام دينى منفسخ نمى شوند
- پاسخ به اين توهم كه سوگند به غير اسم خدا و نيز خدا را به حق پيامبر (ص ) واوليايش قسم دادن شرك است
- (رواياتى در ذيل آيات مربوط به شهادت كافر و شاءننزول آنها)
- معناى اين روايت كه قران تماميش تقريب و باطنش تقريب است
- توضيح اين روايت كه مرا از ((لاعلم لنا)) اينست كه ما علمى به ماسواى تو نداريم
نکات آیه
۱- قوانین و شرایط شهادت بر وصیت (عادل بودن شاهدان، ضمیمه قسم در موارد شک و ...) بهترین قوانین و شرایط براى تحقق شهادتها به درستى و راستى (ذلک ادنى ان یأتوا بالشهدة على وجهها)
۲- توجه به احکام و قوانین شهادت بر وصیت (نقض شهادتهاى دروغین و بازگشت حق سوگند به دیگران)، مایه هراس از اداى شهادت دروغ و زمینه ساز اداى شهادت به راستى و درستى (او یخافون ان ترد أیمن بعد أیمنهم) ضمیر در «یخافوا» و «ایمنهم» به شاهدان نخست بر مى گردد و مراد از رد یمین «ترد أیمن) بازگشت حق سوگند به دیگران است. بنابراین «او یخافوا ان ترد...» یعنى تا شاهدان نخست بترسند که سوگند آنان نادیده انگاشته شده و حق سوگند به دیگران بازگردانده شود.
۳- پرهیز شاهدان وصیت از خیانت در شهادت و تجاوز به حقوق دیگران، تکلیفى الهى بر عهده ایشان و نشان تقواپیشگى آنان است. (ذلک ادنى ان یأتوا بالشهدة على وجهها ... و اتقوا اللّه و اسمعوا)
۴- رعایت تقوا و ترس از خدا، ضامن اداى شهادت به درستى و راستى است. (ان یأتوا بالشهدة على وجهها ... و اتقوا اللّه)
۵- گوش سپارى به فرمانهاى خداوند و تسلیم در برابر آنها، تکلیفى الهى بر عهده اهل ایمان (و اسمعوا)
۶- تسلیم بودن در برابر فرمانهاى الهى، نمودى از تقواپیشگى و نشان ترس از خداست. (و اتقوا اللّه و اسمعوا)
۷- تقواپیشگى اجرا کنندگان احکام شهادات و تسلیم بودن آنان در برابر احکام الهى ایشان را به اثبات و ایفاى حقوق مردم به طور صحیح مى رساند. (و اتقوا اللّه و اسمعوا) در برداشتهاى گذشته مخاطبان «اتقوا و اسمعوا» شاهدان گرفته شده بود ولى احتمال دیگرى نیز وجود دارد و آن اینکه مخاطبان در این دو فراز حاکمان و قاضیان که متصدیان اجراى احکام هستند، باشند.
۸- تعهد در برابر احکام الهى، هموار سازنده جریان صحیح اثبات و ایفاى حقوق اجتماعى (و اتقوا اللّه و اسمعوا)
۹- فاسقان، محروم از هدایت خاص الهى (و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۱۰- خیانت در شهادت و سوگند دروغ، فسق و مایه محرومیت از هدایت خاص الهى است. (فان عثر على انهما استحقا ... و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۱۱- رعایت نکردن تقوا و بى اعتنایى به دستورات خداوند، فسق و مایه محرومیت از هدایت خاص الهى است. (و اسمعوا و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۱۲- هدایت یافتن انسانها به اراده خدا و در اختیار اوست. (و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۱۳- تقواپیشگى و تسلیم فرمانهاى الهى بودن، موجب بهره مندى از هدایت الهى (و اتقوا اللّه و اسمعوا و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
۱۴- انسانهاى گمراه و محروم از هدایتهاى ویژه الهى، خود موجب از میان بردن شایستگى خویش براى دستیابى به هدایت الهى. (و اللّه لایهدى القوم الفسقین)
موضوعات مرتبط
- انگیزش: عوامل انگیزش ۲
- بیتقوایى: آثار بیتقوایى ۱۱
- ترس: آثار ترس از خدا ۴ ; ترس از خدا ۶
- تسلیم: آثار تسلیم ۱۳ ; تسلیم به اوامر خدا ۵، ۶، ۷، ۱۳
- تقوا: آثار تقوا ۴، ۷، ۱۳ ; نشانه هاى تقوا ۳، ۶
- تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۲، ۴
- خدا: اراده خدا ۱۲ ; اطاعت از اوامر خدا ۵ ; اعراض از اوامر خدا ۱۱ ; عمل به اوامر خدا ۸ ; هدایت خاص خدا ۱۰، ۱۱، ۱۴ ; هدایت خدا ۱۳
- خیانت: اجتناب از خیانت ۳
- سوگند: دروغ ۱۰
- علم: آثار علم ۲
- فاسقان: محرومیت فاسقان ۹
- فسق: موارد فسق ۱۰، ۱۱
- گمراهان: محرومیت گمراهان ۱۴
- گواهان: مسؤولیت گواهان وصیت ۳
- گواهى: احکام گواهى ۷ ; خیانت در گواهى ۳، ۱۰ ; زمینه گواهى به حق ۱، ۲، ۴ ; شرایط گواهى بر وصیت ۱ ; عدالت در گواهى ۱ ; موانع گواهى دروغ ۲
- مجریان گواهى:۷
- محرومان: از هدایت خدا ۹، ۱۴
- مردم: اداى حقوق مردم ۷، ۸ ; تجاوز به حقوق مردم ۳
- مؤمنان: تکالیف مؤمنان ۵ ; مسؤولیت مؤمنان ۵
- وصیت: احکام وصیت ۱، ۲ ; سوگند در وصیت ۱، ۲ ; گواهى بر وصیت ۲
- هدایت: زمینه هدایت ۱۳ ; زوال استعداد هدایت ۱۴ ; عوامل هدایت ۱۲ ; موانع هدایت ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴