آل عمران ٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=او است آنکه فرستاده است بر تو نامه را از آن است آیتهای استواری که آنها است مادر کتاب و بخش دیگر متشابهات (ناهویدا) پس آنان که در دلهاشان کجی است پیروی کنند آنچه را متشابه است از آن برای فتنه‌جوئی و از پی تاویل آن حالی که نمی‌داند تاویل آن را جز خدا و فرورفتگان در علم گویند ایمان آوردیم بدان هر یک (همگی) از نزد پروردگار ما است و یادآور نشوند جز خردمندان‌
|-|معزی=او است آنکه فرستاده است بر تو نامه را از آن است آیتهای استواری که آنها است مادر کتاب و بخش دیگر متشابهات (ناهویدا) پس آنان که در دلهاشان کجی است پیروی کنند آنچه را متشابه است از آن برای فتنه‌جوئی و از پی تاویل آن حالی که نمی‌داند تاویل آن را جز خدا و فرورفتگان در علم گویند ایمان آوردیم بدان هر یک (همگی) از نزد پروردگار ما است و یادآور نشوند جز خردمندان‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره آل عمران | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::7|٧]] | قبلی = آل عمران ٦ | بعدی = آل عمران ٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::51|٥١]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره آل عمران | نزول = [[نازل شده در سال::15|٣ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::7|٧]] | قبلی = آل عمران ٦ | بعدی = آل عمران ٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::51|٥١]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«مُحْکَمَاتٌ»: آیه‌های متقن و واضحی که همگان می‌توانند به معانی و تفسیر آنها پی ببرند و در فهم آنها دچار اشتباه و التباس نشوند. «أُمُّ الْکِتَابِ»: اصل و اساس قرآن و مرجع احکام حلال و حرام و کلید مشکلات و مجملات. «مُتَشَابِهَاتٌ»: آیاتی که مشکل و قابل تأویل بوده و معانی کاملاً واضح و روشنی ندارند و چون محتمل مفاهیم و اوجه زیادی هستند، قاطعانه نمی‌توان آنها را تفسیر و تبیین کرد. از قبیل: حروف مقطّعه، هنگامه رستاخیز، چگونگی روح، مجملات قرآن، صفات‌یزدان، و ... «زَیْغٌ»: انحراف از حق. کج‌روی. «إِبْتِغاء»: خواستن. طلبیدن. «فِتْنَة»: برگرداندن از دین. کفر و شرک (نگا: بقره / و ...). «تَأْوِیل»: واژه (تأویلِ) نخستین به معنی تحریف و تفسیر نادرست، و دومی به معنی تفسیر صحیح و تبیین متشابهات در حدود توان بشری است. «الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ»: دانشمندان زبردست و فرزانه. «رَاسِخُونَ»: عطف بر (اللهُ) است و ضمیر (هُ) در (تَأْویلَهُ) به (مَا) یعنی متشابه برمی‌گردد. «کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا»: هر یک از محکم و متشابه، از سوی پروردگارمان نازل شده است و ممکن نیست برخی از آن مخالف برخی دیگر باشد.
«مُحْکَمَاتٌ»: آیه‌های متقن و واضحی که همگان می‌توانند به معانی و تفسیر آنها پی ببرند و در فهم آنها دچار اشتباه و التباس نشوند. «أُمُّ الْکِتَابِ»: اصل و اساس قرآن و مرجع احکام حلال و حرام و کلید مشکلات و مجملات. «مُتَشَابِهَاتٌ»: آیاتی که مشکل و قابل تأویل بوده و معانی کاملاً واضح و روشنی ندارند و چون محتمل مفاهیم و اوجه زیادی هستند، قاطعانه نمی‌توان آنها را تفسیر و تبیین کرد. از قبیل: حروف مقطّعه، هنگامه رستاخیز، چگونگی روح، مجملات قرآن، صفات‌یزدان، و ... «زَیْغٌ»: انحراف از حق. کج‌روی. «إِبْتِغاء»: خواستن. طلبیدن. «فِتْنَة»: برگرداندن از دین. کفر و شرک (نگا: بقره / و ...). «تَأْوِیل»: واژه (تأویلِ) نخستین به معنی تحریف و تفسیر نادرست، و دومی به معنی تفسیر صحیح و تبیین متشابهات در حدود توان بشری است. «الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ»: دانشمندان زبردست و فرزانه. «رَاسِخُونَ»: عطف بر (اللهُ) است و ضمیر (هُ) در (تَأْویلَهُ) به (مَا) یعنی متشابه برمی‌گردد. «کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا»: هر یک از محکم و متشابه، از سوی پروردگارمان نازل شده است و ممکن نیست برخی از آن مخالف برخی دیگر باشد.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۳


ترجمه

او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن‌] است؛ که اساس این کتاب می‌باشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف می‌گردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است [= آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن می‌رود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار می‌گردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه‌انگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن می‌طلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمی‌دانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) می‌گویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمی‌شوند (و این حقیقت را درک نمی‌کنند).

اوست كه اين كتاب را بر تو نازل كرد كه بخشى از آن آيات محكم [صريح و روشن‌] است كه اساس كتابند و برخى متشابه [و تأويل پذير] اند، اما كج دلان از اين كتاب، متشابهات را كه تأويل آن را جز خدا نداند، براى فتنه جويى و به قصد تأويل دنبال مى‌كنند. و آنها كه در
اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن‌] را بر تو فرو فرستاد. پاره‌اى از آن، آيات محكم [=صريح و روشن‌] است. آنها اساس كتابند؛ و [پاره‌اى‌] ديگر متشابهاتند [كه تأويل‌پذيرند]. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنه‌جويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پيروى مى‌كنند، با آنكه تأويلش را جز خدا و ريشه‌داران در دانش كسى نمى‌داند. [آنان كه‌] مى‌گويند: «ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه‌] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان كسى متذكر نمى‌شود.
اوست خدایی که قرآن را بر تو فرستاد که برخی از آن کتاب آیات محکم است که اصل و مرجع سایر آیات کتاب خداست و برخی دیگر متشابه است، و آنان که در دلشان میل به باطل است از پی متشابه رفته تا به تأویل کردن آن در دین راه شبهه و فتنه‌گری پدید آرند، در صورتی که تأویل آن را کسی جز خداوند و اهل دانش نداند؛ گویند: ما به همه کتاب گرویدیم که همه از جانب پروردگار ما آمده، و به این (دانش) تنها خردمندان آگاهند.
اوست که این کتاب را بر تو نازل کرد که بخشی از آن کتاب، آیات محکم است [که دارای کلماتی صریح و مفاهیمی روشن است] آنها اصل و اساس کتاب اند، و بخشی دیگر آیات متشابه است [که کلماتش غیر صریح و معانی اش مختلف و گوناگون است و جز به وسیله آیات محکم و روایات استوار تفسیر نمی شود] ولی کسانی که در قلوبشان انحراف [از هدایت الهی] است برای فتنه انگیزی و طلب تفسیرِ [نادرست و به تردید انداختن مردم و گمراه کردن آنان] از آیات متشابهش پیروی می کنند، و حال آنکه تفسیر واقعی و حقیقی آنها را جز خدا نمی داند. و استواران در دانش [و چیره دستان در بینش] می گویند: ما به آن ایمان آوردیم، همه [چه محکم، چه متشابه] از سوی پروردگار ماست. و [این حقیقت را] جز صاحبان خرد متذکّر نمی شوند.
اوست كه اين كتاب را بر تو نازل كرد. بعضى از آيه‌ها محكماتند، اين آيه‌ها ام‌الكتابند، و بعضى آيه‌ها متشابهاتند. امّا آنها كه در دلشان ميل به باطل است، به سبب فتنه‌جويى و ميل به تأويل از متشابهات پيروى مى‌كنند، در حالى كه تأويل آن را جز خداى نمى‌داند. و آنان كه قدم در دانش استوار كرده‌اند مى‌گويند: ما بدان ايمان آورديم، همه از جانب پروردگار ماست. و جز خردمندان پند نمى‌گيرند.
او کسی است که کتاب را بر تو نازل کرد که بخشی از آن محکمات است که اساس کتاب است، و بخش دیگر متشابهات است، اما کج‌دلان، برای فتنه جویی و در طلب تاویل، پیگیر متشابهات می‌شوند، حال آنکه تاویل آن را جز خداوند و راسخان در علم که می‌گویند به آن ایمان آورده‌ایم، همه از پیشگاه خداوند است نمی‌دانند، و جز خردمندان کسی پند نمی‌گیرد
اوست [آن خداى‌] كه [اين‌] كتاب را بر تو فروفرستاد. برخى از آن، آيه‌هاى محكم‌اند كه آنها مادر و اصل كتاب‌اند و برخى ديگر متشابه‌اند. اما آنها كه در دلشان كژى- انحراف از راه راست- است آنچه را متشابه است پى مى‌گيرند براى فتنه‌جويى و در جستن تأويل آن و حال آنكه تأويل آن را جز خدا نمى داند و آنان كه در دانش استوارند گويند: ما بدان گرويده‌ايم، همه از سوى پروردگار ماست. و اين را جز خردمندان ياد نكنند و پند نگيرند.
او است که کتاب (قرآن) را بر تو نازل کرده است. بخشی از آن، آیه‌های «مُحْکَمَات» است (و معانی مشخّص و اهداف روشنی دارند و) آنها اصل و اساس این کتاب هستند، و بخشی از آن آیه‌های «مُتَشَابِهَات» است، (و معانی دقیقی دارند و احتمالات مختلفی در آنها می‌رود). و امّا کسانی که در دلهایشان کژی است (و گریز از حق، زوایای وجودشان را فرا گرفته است) برای فتنه‌انگیزی و تأویل (نادرست) به دنبال متشابهات می‌افتند. در حالی که تأویل (درست) آنها را جز خدا و کسانی نمی‌دانند که راسخان (و ثابت‌قدمان) در دانش هستند. (این چنین وارستگان و فرزانگانی) می‌گویند: ما به همه‌ی آنها ایمان داریم (و در پرتو دانش می‌دانیم که محکمات و متشابهات) همه از سوی خدای ما است. و (این را) جز صاحبان عقل (سلیمی که از هوی و هوس فرمان نمی‌برند، نمی‌دانند و) متذکّر نمی‌شوند.
اوست کسی که این کتاب [:قرآن] را بر تو فرو فرستاد. پاره‌ای از آن، آیات محکم [:صریح و روشن] است (که) آنها مادر (و مرجع تفسیر و فهم) کتابند؛ و (پاره‌ای) دیگر (از نظر لفظی با آیاتی دیگر) همانندند. پس اما کسانی که در دل‌هایشان انحراف است، (روی این اصل نااصل) برای فتنه‌‌جویی و طلب تأویل آن (به دلخواه خود)، از متشابه آن پیروی می‌کنند (حال آنکه از نظر معنوی با هم متفاوتند). در حالی‌که تأویل قرآن را جز خدا (کسی) نمی‌داند و (هم‌چنین) پای برجایان در علم (ایمانی). می‌گویند: «ما بدان ایمان آورده‌ایم. همه‌ی قرآن (چه محکم و چه متشابه‌اش‌) از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان عمیق کسی متذکّر نمی‌شود.»
او است آنکه فرستاده است بر تو نامه را از آن است آیتهای استواری که آنها است مادر کتاب و بخش دیگر متشابهات (ناهویدا) پس آنان که در دلهاشان کجی است پیروی کنند آنچه را متشابه است از آن برای فتنه‌جوئی و از پی تاویل آن حالی که نمی‌داند تاویل آن را جز خدا و فرورفتگان در علم گویند ایمان آوردیم بدان هر یک (همگی) از نزد پروردگار ما است و یادآور نشوند جز خردمندان‌


آل عمران ٦ آیه ٧ آل عمران ٨
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مُحْکَمَاتٌ»: آیه‌های متقن و واضحی که همگان می‌توانند به معانی و تفسیر آنها پی ببرند و در فهم آنها دچار اشتباه و التباس نشوند. «أُمُّ الْکِتَابِ»: اصل و اساس قرآن و مرجع احکام حلال و حرام و کلید مشکلات و مجملات. «مُتَشَابِهَاتٌ»: آیاتی که مشکل و قابل تأویل بوده و معانی کاملاً واضح و روشنی ندارند و چون محتمل مفاهیم و اوجه زیادی هستند، قاطعانه نمی‌توان آنها را تفسیر و تبیین کرد. از قبیل: حروف مقطّعه، هنگامه رستاخیز، چگونگی روح، مجملات قرآن، صفات‌یزدان، و ... «زَیْغٌ»: انحراف از حق. کج‌روی. «إِبْتِغاء»: خواستن. طلبیدن. «فِتْنَة»: برگرداندن از دین. کفر و شرک (نگا: بقره / و ...). «تَأْوِیل»: واژه (تأویلِ) نخستین به معنی تحریف و تفسیر نادرست، و دومی به معنی تفسیر صحیح و تبیین متشابهات در حدود توان بشری است. «الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ»: دانشمندان زبردست و فرزانه. «رَاسِخُونَ»: عطف بر (اللهُ) است و ضمیر (هُ) در (تَأْویلَهُ) به (مَا) یعنی متشابه برمی‌گردد. «کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا»: هر یک از محکم و متشابه، از سوی پروردگارمان نازل شده است و ممکن نیست برخی از آن مخالف برخی دیگر باشد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - خداوند، نازل کننده کتاب (قرآن) بر پیامبر(ص) (هو الذى انزل علیک الکتاب)

۲ - نزول قرآن به صورت مکتوب بر پیامبر(ص)* (هو الذى انزل علیک الکتاب) اطلاق «الکتاب» بر قرآن، یا باید به این اعتبار باشد که نزولش به صورت نوشته بوده و یا در آن عصر به صورت کتاب و نوشته درمىآمده است، برداشت فوق بر اساس احتمال اوّل استفاده شده است.

۳ - «الکتاب»، از اسامى قرآن* (هو الّذى انزل علیک الکتاب)

۴ - کتابت قرآن در عصر نزول* (هو الّذى انزل علیک الکتاب)

۵ - قرآن، مشتمل بر آیات محکم و متشابه (منه ایات محکمات ... و اخر متشابهات)

۶ - آیات محکم، اصل و اساس قرآن است. (منه ایات محکمات هنّ ام الکتاب) به اصل و اساس هر چیز «ام»، گفته مىشود. (مفردات راغب).

۷ - آیات محکم قرآن، مرجع فهم و تفسیر آیات متشابه (منه ایات محکمات هنّ ام الکتاب و اخر متشابهات) «ام» در لغت عرب به هر چه مرجع چیز دیگرى باشد گفته مىشود. (روح المعانى، ج ۳، ص ۷۰).

۸ - عدم جواز برداشت از آیات متشابه، بدون ارجاع آنها به آیات محکم (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه)

۹ - امکان دستاویز قرار دادن حق در جهت باطل (فیتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة)

۱۰ - پیوستگى و انسجام آیات محکم قرآن* (منه ایات محکمات هنّ ام الکتاب) از تعبیر به «ام» که مفرد است، مىتوان استفاده کرد که کلیّه آیات محکم قرآن، پیوسته و داراى انسجام است.

۱۱ - افراد منحرف (کج اندیش)، دنبال کننده آیات متشابه، به منظور ایجاد فتنه (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة)

۱۲ - قلبهاى منحرف، منشأ فساد و فتنه هستند. (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة)

۱۳ - سوء استفاده منحرفین از قرآن، در جهت ایجاد فتنه (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة)

۱۴ - سلامت تفکر و حرکت جامعه، در گرو سلامت قلبها (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله)

۱۵ - عدم جواز فتنه جویى و تأویل نادرست از قرآن (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ ... ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله)

۱۶ - منحرفین، به منظور تأویل محکمات، متشابهات را دنبال مىکنند. (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله) بنابراینکه ضمیر در «تأویله» ارجاع به «ام الکتاب» شود که عبارت است از آیات محکم.

۱۷ - اعتدال و سلامت قلب و اندیشه، زمینه فهم صحیح قرآن (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ ... و ابتغاء تأویله) انحراف قلب، منتهى به تأویل نادرست قرآن مىشود; بنابراین سلامت قلب، فهم صحیح آیات قرآن را در پى دارد.

۱۸ - آیات قرآن، داراى تأویل است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه) در معناى فوق، ضمیر «تأویله» ارجاع به قرآن شده است.

۱۹ - منحرفان و کج اندیشان توان تأویل آیات قرآن را ندارند. (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأویله و ما یعلم تأویله الاّ اللّه) در معناى فوق، ضمیر «تأویله» ارجاع به قرآن شده است.

۲۰ - فهم و برداشت صحیح از قرآن،بدون شناخت محکم و متشابه آن، امرى ناممکن است. (هنّ ام الکتاب ... فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ) فهم متشابه در گرو ارجاعش به محکم است ; چون محکم، «امّ» و مرجع است. بنابراین اول باید آیات محکم از متشابه تشخیص داده شود، تا بتوان قرآن را فهمید.

روایات و احادیث

۲۱ - تأویل قرآن، مختص به خدا و راسخین در علم (عالمان ژرفنگر) است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم) بنابراینکه «الراسخون» عطف بر «اللّه» باشد. برداشت فوق را فرمایش امام باقر (ع) تأیید مىکند که در تفسیر آیه فرمود: «و ما یعلم تأویله ... » یعنى تأویل القرآن کله الاّ اللّه والراسخون فى العلم.[۱]

۲۲ - قرآن، مشتمل بر تأویلهایى (معارفى) کشف نشده که علم آن تنها در نزد خداوند است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه)

۲۳ - تنها خداوند، تأویل آیات قرآن را مىداند. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه) بنابراینکه «واو» در «و الراسخون»، مستأنفه باشد; نه عطف بر «اللّه». برداشت فوق را فرمایش امیرالمؤمنین(ع) تأیید مىکند که فرمود: ... انّ الراسخین فى العلم هم الذین اغناهم اللّه عن الأقتحام فى السدد المضروبة دون الغیوب فلزموا الاقرار بجملة ما جهلوا تفسیره من الغیب المحجوب فقالوا: «امنا به کل من عند ربنا» فمدح اللّه عز و جلّ اعترافهم بالعجز عن تناول ما لم یحیطوا به علماً و سمّى ترکهم التعمّق فیما لم یکلّفهم البحث عنه منهم رسوخاً.[۲]

۲۴ - رسوخ در علم، زمینه ایمان کامل به تمامى قرآن (و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا)

۲۵ - راسخین در علم (عالمان ژرفنگر)، آیات محکم و متشابه را از جانب خدا دانسته و به آنها ایمان دارند. (و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به کل من عند ربّنا)

۲۶ - ارزش و اهمیّت رسوخ در علم (ژرفنگرى) (و الرّاسخون فى العلم یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا)

۲۷ - لزوم ایمان به آنچه از جانب خداوند است. (یقولون امنّا به کل من عند ربّنا)

۲۸ - راسخین در علم، داراى مرتبه اى والا و مقامى ارجمند (و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا)

۲۹ - اظهار ایمان به آیاتِ متشابه و محکم قرآن، شیوه راسخین در علم (و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا) جمله «یقولون ... »، بیانگر آن است که راسخین در علم، ایمان خویش را اظهار مىکنند.

۳۰ - کارایى هر یک از آیات محکم و متشابه، در تربیت انسان (کُلُّ من عند رّبنا) هر کدام از آیات محکم و متشابه، ناشى از مقام ربوبیّت خدا (من عند ربّنا) است; بنابراین هر دو دسته، براى تربیت مىباشد.

۳۱ - کج اندیشى و گرایش قلب به باطل، مانع از ژرفنگرى در علم* (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ ... و الراسخون فى العلم) از مقابله دو گروه (کج اندیشان و راسخان در علم)، استفاده شده است.

۳۲ - وجود معارفى در قرآن که فهم آن تنها در اختیار گروه خاصى است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم)

۳۳ - رسوخ در علم، زمینه ایجاد روحیّه تسلیم در برابر خدا و آیات او (و الراسخون فى العلم یقولون امنّا به) جلمه «امنّا ... » و همچنین لحن آیه، دلالت بر تسلیم ایشان دارد.

۳۴ - جز خردمندان، کسى قدرت درک ویژگیهاى آیات محکم و متشابه را ندارد. (و ما یذّکّر الاّ اولوا الالباب) ظاهراً مراد از متعلّق «ما یذّکّر»، مطالب عنوان شده در همین آیه باشد.

۳۵ - خردمندى، شرط دریافت حقایق قرآن و ویژگیهاى آن (و ما یذّکّر الاّ اولوا الالباب)

۳۶ - راسخین در علم، خردمندانند. (و الراسخون فى العلم ... و ما یذّکّر الاّ اولوا الالباب) اگر تسلیم شدن در برابر حق، خاص راسخین باشد و درک لزوم تسلیم شدن در برابر حق، خاص اولوا الالباب باشد; الزاماً این دو عنوان منحصر به یک گروه مىشود و در نتیجه راسخین، همان خردمندانند.

۳۷ - آیات منسوخ، از مصادیق متشابه و ناسخ آنها از محکمات است. (منه ایات محکمات ... و اخر متشابهات) امام باقر (ع): ... فالمنسوخات من المتشابهات و المحکمات من الناسخات.[۳]

۳۸ - ائمه معصومین (ع) مصادیق بارز راسخین در علم و عالمان به تأویل قرآن هستند. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم) امام صادق (ع): نحن الراسخون فى العلم و نحن نعلم تأویله.[۴]

۳۹ - گسترش کفر، هدف کج اندیشان از تمسک به آیات متشابه و دنبال کردن آن (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة) امام صادق(ع): المراد بالفتنة هاهنا الکفر.[۵]

۴۰ - پیامبر اکرم (ص) برترین راسخ در علم (و الراسخون فى العلم) امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: رسول اللّه (ص) افضل الراسخین.[۶]

۴۱ - لزوم ایمان توأم با عمل به آیات محکم و ایمان به آیات متشابه بدون مبنا قرار دادن آن براى عمل (منه ایات محکمات و اُخر متشابهات) امام صادق (ع): ان القرآن فیه محکم و متشابه فاما المحکم فنؤمن به و نعمل به و ندین و اما المتشابه فنؤمن به و لا نعمل به و هو قول اللّه تبارک و تعالى: «فامّا الّذین فى قلوبهم ... ».[۷]

۴۲ - علم به باطن قرآن، علم به تأویل آن است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه) از امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از معناى روایت «ما من القرآن آیة الاّ ولها ظهر و بطن» فرمود: ظهره تنزیله و بطنه تأویله ... .[۸]

۴۳ - آیاتى که موهم صدور گناه از پیامبران است از متشابهات قرآن و علم به تأویل آن تنها نزد خدا و راسخان در علم مىباشد. (و اخر متشابهات ... و ما یعلم تأویله) امام رضا (ع): ... اتّق اللّه و لا تنسب الى انبیاء اللّه الفواحش و لا تتأوّل کتاب اللّه برأیک، فان اللّه عزّ و جل قد قال: «و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم ... ».[۹]

۴۴ - تأویل متشابهات قرآن توسط غیر راسخان در علم، تأویل به رأى است. (و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم) امام رضا (ع): ... و لا تتأول کتاب اللّه برأیک فان اللّه عز و جل قد قال: «و ما یعلم تأویله الاّ اللّه و الراسخون فى العلم».[۱۰]

۴۵ - اعتراف راسخان در علم ناآگاه از تأویل متشابهات، به اینکه همه قرآن (محکم و متشابه آن) از نزد خداست. (یقولون امنّا به کلّ من عند ربّنا) امام باقر (ع): ... فقال الّذین لا یعلمون: ما نقول اذا لم نعلم تأویله فاجابهم اللّه: «یقولون امنا به کلّ من عند ربّنا» ... .[۱۱]

۴۶ - راسخان در علم، معترف به جهل خویش در تفسیر متشابهات و پرهیزکننده از تعمق در آنچه که وظیفه آنان نیست. (و الراسخون فى العلم یقولون) روایت کامل در فیش بیست و سوّم همین آیه آمده است.(۱۲)

۴۷ - ضرورت پرهیز از مجادله در آیات متشابه قرآن و ترک همنشینى با مجادله کنندگان در آن (هو الّذى انزل علیک ... فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ فیتّبعون ما تشابه منه) رسول اللّه (ص) درباره آیه «هو الذى انزل ... » فرمود: اذا رأیتم الذین یتّبعون ما تشابه منه و الذین یجادلون فیه فهم الذین عنى اللّه فلا تجالسوهم.(۱۳)

۴۸ - خروج کنندگان بر حاکم اسلامى، کج اندیشانى که دنبال کننده آیات متشابه هستند. (فامّا الّذین فى قلوبهم زیغ) رسول اللّه (ص) درباره آیه فوق فرمود: هم الخوارج.(۱۴)

۴۹ - وفاکنندگان به سوگند، راستگویان در گفتار و دارندگان استقامت قلب و عفت در شکم و شهوت، از راسخان در علم هستند. (و الراسخون فى العلم) رسول اللّه (ص) در پاسخ سؤال از مفهوم راسخان در علم فرمود: من برّت یمینه و صدق لسانه و استقام قلبه و من عفّ بطنه و فرجه فذلک من الراسخین فى العلم(۱۵)

موضوعات مرتبط

  • ائمه (ع): فضائل ائمه (ع) ۳۸
  • احکام: ۱۵
  • انبیا: عصمت انبیا ۴۳
  • ایمان: زمینه ایمان ۲۴ ; متعلق ایمان ۲۴، ۲۹، ۴۱، ۴۵
  • تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۳۰
  • تسلیم: زمینه تسلیم ۳۳
  • تعقل: ارزش تعقل ۳۴، ۳۵
  • جامعه: عوامل رشد جامعه ۱۴
  • خدا: علم خدا ۲۲، ۲۳
  • دین: سوء استفاده از دین ۹، ۱۱، ۳۹
  • راسخان در علم: ۲۱، ۲۵، ۲۸، ۲۹، ۳۶، ۳۸، ۴۰، ۴۳، ۴۶، ۴۹
  • رسوخ در علم: ۲۴، ۲۶، ۳۱، ۳۳
  • رشد: موانع رشد ۳۱
  • سوگند: وفاى به سوگند ۴۹
  • صداقت: ۴۹
  • عاقلان: ۳۴، ۳۶
  • عفت: عوامل عفت ۴۹
  • علم: ارزش علم ۲۶ ; موانع علم ۳۱
  • فساد: زمینه فساد ۱۱، ۱۲، ۱۳
  • قرآن: ۵، ۶ آیات قرآن ۱۰ ; تأویل قرآن ۱۵، ۱۶، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۳۲، ۳۸، ۴۲، ۴۳، ۴۴، ۴۵ ; تاریخ قرآن ۴ ; تفسیر قرآن ۷، ۸، ۱۵، ۲۰، ۳۲، ۳۴، ۳۵، ۴۲ ; تفسیر به رأى قرآن ۴۴ ; سوء استفاده از قرآن ۱۳ ; فهم قرآن ۱۷، ۲۰، ۳۴ ; قرآن و محمّد (ص) ۱، ۲ ; کتابت قرآن ۴ ; متشابهات قرآن ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۶، ۲۰، ۲۵، ۲۹، ۳۰، ۳۴، ۳۷، ۳۹، ۴۱، ۴۳، ۴۴، ۴۵، ۴۷، ۴۸ ; نامهاى قرآن ۲، ۳ ; نزول قرآن ۱، ۲
  • قلب: اعتدال قلب ۱۷ ; قلب سلیم ۱۴، ۱۷ ; قلب و فساد ۱۲
  • کفر: عوامل کفر ۳۹
  • گرایشها: گرایشها به باطل ۳۱
  • گمراهان: ۱۶، ۱۹، ۴۸ اهداف گمراهان ۳۹
  • گمراهى: آثار گمراهى ۱۱، ۱۲، ۱۶، ۱۹
  • مجادله: مجادله ممنوع ۴۷
  • محمّد (ص): مقام محمّد (ص) ۴۰ ناسخ و منسوخ، ۳۷

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۴، ح ۶ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۷۱، ح ۱۳.
  2. توحید صدوق، ص ۵۵، ح ۱۳ ; ب ۲ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۳، ح ۵ ; نهج البلاغه، صبحى صالح، خ ۹۱.
  3. کافى، ج ۲، ص ۲۸، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱۳- ، ح ۱۹.
  4. کافى، ج ۱، ص ۲۱۳، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۱۶- ، ح ۳۴.
  5. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۰۰ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۳۱۳، ح ۱۷.
  6. بصائر الدرجات صفار، ص ۲۰۳، ح ۴ ب ۱۰ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۴، ح ۶.
  7. بصائر الدرجات صفار، ص ۲۰۳، ح ۳، ب ۱۰ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۲، ح ۴.
  8. بصائر الدرجات صفار، ص ۱۹۶، ح ۷، ب ۷ ; بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۹۷، ح ۶۴. ۹- و۱۰. عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۹۲، ح ۱، ب ۱۴ ; بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۷۲، ح ۱.
  9. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۴، ح ۶ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۷۱، ح ۱۳.
  10. توحید صدوق، ص ۵۵، ح ۱۳، ب ۲ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۳، ح ۵ ; نهج البلاغه، صبحى صالح، خ ۹۱. ۱۳- و۱۴. الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۴۸.
  11. الدر المنثور، ج ۲، ص ۱۵۱.