سبإ ٣٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link371 | آيات ۳۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link371 | آيات ۳۱ - ۵۴ سوره سباء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link372 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link372 | بیزاری پیروان کافر، از پیشوایان گمراه خود، در قیامت و پاسخ آنان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link373 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link373 | قيامت، روز كشف اسرار و ظهور ملكات رذيله و عادات بد نفسانى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link374 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link374 | پاسخ به ثروتمندان مرفّه که گفتند: «ما در آخرت، عذاب نمى شويم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link376 | سؤال خداوند از ملائكه و بيزارى جستن ملائكه از عبادت مشركان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۶#link376 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link377 | مقصود از اين كه مشركان به «جنّ» ايمان داشته، آن ها را عبادت مى كردند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link377 | مقصود از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link378 | پافشارى مشركان در پيروى هواى نفس و مقاومت بی دليل در برابر موعظه پيامبر «ص»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link378 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link379 | ايمان دير هنگام مشرکان، در ساعت مرگ، سودی به حالشان ندارد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link379 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link380 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۷#link380 | بحث روايتى]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱ مرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۰۳
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ |
ترجمه
سبإ ٣٣ | آیه ٣٤ | سبإ ٣٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَرْیَةٍ»: شهر و دیار. «نَذِیرٍ»: بیم دهنده. مراد پیغمبر الهی است. «مُتْرَفُوهَا»: مراد رؤساء و اغنیاء و زورمداران و متنعّمان و بالاخره مستان ناز و نعمت و قدرت است (نگا: اسراء / ، مؤمنون / ). «أُرْسِلْتُم بِهِ»: (نگا: ابراهیم / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَا فِي کُلِ... (۱) وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَا فِي کُلِ... (۱) وَ إِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِکَ... (۳)
وَ لَوْ أَنَ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا... (۱) وَ کَذٰلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ... (۱) قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ... (۳) قَالَ الَّذِينَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا... (۲) فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ کَفَرُوا... (۲) قَالُوا أَ نُؤْمِنُ لَکَ وَ... (۱)
نزول
از طریق سفیان از عاصم او از ابن رزین روایت کند که دو نفر با هم شریک در تجارت بودند. یکى از آن دو به طرف شام میرفت و دیگرى در مکه میماند. وقتى که پیامبر اسلام مبعوث گردید، شریکى که در شام بود به دوست شریک خود در مکه نامه نوشت و در ضمن از موضوع پیامبر اسلام از او اطلاعاتى خواست.
شریکى که در مکه بود در جواب، نامه به او نوشت پیامبرى که مردم را به اسلام دعوت مینماید تاکنون جز مشتى اوباش و اراذل و بیچارگان، کسى به او نگرویده است، شریک شامى تجارت خود را ترک نموده به سوى مکه شتافت و نزد شریک خود آمد و از او خواست که پیامبر اسلام را به او نشان بدهد و این شخص از کسانى بود که از کتابهاى قدیمه اطلاعاتى داشته و اهل مطالعه بوده است وقتى که نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمد، گفت: یا محمد مردم را بچه چیز دعوت مینمائى؟
پیامبر شرح دعوت خود را به یکتائى پروردگار و سایر امور مربوط به اسلام براى وى شرح داد این مرد شهادتین را بر زبان جارى نمود و اسلام اختیار کرد سپس نشانه دیگرى از پیامبر خواست. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: همیشه در هر زمانى اگر پیامبر به ظهور مى پیوست. بیچارگان و طبقات پائین مردم به او مى گرویدند، سپس پس از چندى این آیه نازل گردید بعد از نزول این آیه پیامبر نزد تاجر تازه مسلمان کس فرستاد و آیه نازله را براى او قرائت کرد و فرمود: خداوند براى تصدیق قول من که به تو گفته بودم، این آیه را نازل فرمود.[۱]
تفسیر
- آيات ۳۱ - ۵۴ سوره سباء
- بیزاری پیروان کافر، از پیشوایان گمراه خود، در قیامت و پاسخ آنان
- قيامت، روز كشف اسرار و ظهور ملكات رذيله و عادات بد نفسانى
- پاسخ به ثروتمندان مرفّه که گفتند: «ما در آخرت، عذاب نمى شويم»
- سؤال خداوند از ملائكه و بيزارى جستن ملائكه از عبادت مشركان
- مقصود از اين كه مشركان به «جنّ» ايمان داشته، آن ها را عبادت مى كردند
- پافشارى مشركان در پيروى هواى نفس و مقاومت بی دليل در برابر موعظه پيامبر «ص»
- ايمان دير هنگام مشرکان، در ساعت مرگ، سودی به حالشان ندارد
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «34»
و ما در هيچ ديارى هشدار دهندهاى نفرستاديم مگر آن كه افراد خوشگذر آنان گفتند: حتماً ما به آن چه بدان فرستاده شدهايد كافريم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (34)
بعد از آن به جهت تسليه خاطر مبارك حضرت از تكذيب قوم مىفرمايد:
وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ: و نفرستاديم در هيچ قريه و هيچ شهرى هيچ ترسانندهاى كه پيغمبر باشد، إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها: مگر آنكه گفتند منعّمان و متكبران شهر مر آن پيغمبران را، إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ: ما به آنچه فرستاده شدهايد به آن، به زعم خود كافر هستيم. تخصيص تكذيب به مترفين به جهت آنست كه معظم داعى تكذيب، تكبر است و مفاخرت به زخارف دنيا و انهماك در شهوات و استهانت و تهكم به آن كسى كه از آن حظى ندارد، و لهذا اتراف را علت تفوق و عدم تعذيب خود گردانيدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهذَا الْقُرْآنِ وَ لا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْ لا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ (31) قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ صَدَدْناكُمْ عَنِ الْهُدى بَعْدَ إِذْ جاءَكُمْ بَلْ كُنْتُمْ مُجْرِمِينَ (32) وَ قالَ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا بَلْ مَكْرُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ إِذْ تَأْمُرُونَنا أَنْ نَكْفُرَ بِاللَّهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْداداً وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ وَ جَعَلْنَا الْأَغْلالَ فِي أَعْناقِ الَّذِينَ كَفَرُوا هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (33) وَ ما أَرْسَلْنا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (34) وَ قالُوا نَحْنُ أَكْثَرُ أَمْوالاً وَ أَوْلاداً وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (35)
ترجمه
و گفتند آنها كه كافر شدند هرگز نمىگرويم باين قرآن و نه بآنچه پيش از آن آمده است و اگر به بينى هنگاميكه ستمكاران بازداشته شدگانند نزد پروردگارشان برميگردانند بعضيشان بسوى بعضى سخن را ميگويند آنانكه زير دست شدند بآنها كه بزرگى جستند اگر شما نبوديد هر آينه بوديم گروندگان
جلد 4 صفحه 364
گويند آنانكه بزرگى جستند بآنانكه زير دست شدند آيا ما بازداشتيم شما را از هدايت بعد از آنكه آمد شما را بلكه بوديد گناهكاران
و گويند آنها كه زير دست شدند به آنها كه بزرگى جستند بلكه بازداشت مكر شما در شب و روز هنگاميكه امر ميكرديد ما را كه كافر شويم بخدا و قرار دهيم برايش همتايان و پنهان دارند پشيمانى را چون بينند عذاب را و ميگذاريم غلها را در گردنهاى آنها كه كافر شدند آيا جزا داده ميشوند مگر آنچه را كه بودند ميكردند
و نفرستاديم در هيچ آبادى بيمدهندهاى را مگر آنكه گفتند ثروتمندانش همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم
و گفتند ما بيشتريم از جهت اموال و اولاد و نيستيم ما عذاب شوندگان.
تفسير
كفّاريكه منكر مبدء و معاد بودند گفتند ما نه باين قرآن ايمان داريم و نه بساير كتب آسمانى و هرگز معتقد بآنها نخواهيم شد لذا خداوند شمهئى از احوال آنها را در روز قيامت براى حبيب خود ذكر فرموده باين تقريب كه اگر به بينى وقتى را كه آن ستمكاران بخويش و خلق در كسب عقائد باطله و اظهار آن در پيشگاه الهى توقيف و بازداشت شوند و با يكديگر مجادله نمايند تعجّب ميكنى از آنكه چگونه يكديگر را تكذيب و كتب سماوى را تصديق ميكنند ضعفاء و زير دستان و اتباع برؤساء و اقوياء و بالادستان خود ميگويند اگر شما نبوديد ما به پيغمبران ايمان ميآورديم شما مانع از تصديق ما شديد و ما را از متابعت ايشان منصرف نموديد رؤساء جواب ميگويند اين چه سخنى است كه شما ميگوئيد آيا ما شما را مانع شديم از قبول دين حقّ با آنكه وسائل هدايت شما از جانب خدا بارسال رسول و انزال كتاب و ارائه معجزات فراهم شده بود و آمده بود براى شما نه چنين است بلكه شما خودتان جنسا خبيث و مجرم و مايل بنافرمانى بوديد لذا تقليد پدرانتان را بر تبعيّت از انبياء ترجيح داديد زير دستان ميگويند نه چنين است بلكه شما شب و روز بمكر و حيله و اشتباه كارى باطل را بنظر ما حقّ و حقّ را باطل جلوه داديد و ما را آلت پيشرفت اغراقتان كرديد وقتى كه بما ميگفتيد منكر خداى يگانه شويد و دست از عبادت بتها بر نداريد و هر دو دسته وقتى عذاب الهى را مشاهده نمايند پشيمانى خودشان را از يكديگر پنهان
جلد 4 صفحه 365
كنند از ترس شماتت دشمنان بر ضلالت و اضلالشان در دنيا و محتمل است پنهان نمودن پشيمانى مخصوص بمستكبرين باشد براى بقاء ملكه تكبّر در آنها كه آنجا هم نميخواهند صولت خودشان را از دست بدهند با آنكه آنها را با غلهاى آتشين با كمال ذلّت و خوارى بجهنّم ميبرند براى كفرشان و اين مجازات اعمال آنها است در دنيا بقدر استحقاقشان نه زائد بر آن و در خاتمه براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم فرموده كه اين انكار و تكذيب مستكبرين اختصاص بتو ندارد در هيچ آبادى و بلد و شهرى ما پيغمبر بيم دهندهئى نفرستاديم مگر آنكه ثروتمندانى كه در ناز و نعمت بودند ايشان و دستوراتشان را كه از طرف ما بود تكذيب نمودند و منكر شدند و هميشه اتباع پيغمبران و اولياء خدا مردمان فقير يا متوسط بودند و اغنياء بآنها ميگفتند ما مال و اولاد و اتباعمان بيشتر است پس پيش خدا عزيزيم بر فرض هم عذابى باشد ما را عذاب نميكند غافل از آنكه هر قدر نعمت بيشتر باشد كفرانش بيشتر موجب عقاب است و مزيد اختصاص آنها بكفر غرور و نخوتى است كه از مال و جاه دنيا براى اهل آن حاصل ميگردد و بايد بخدا پناه برد از محبّت بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه ثروت كاشف از عزّت پيش خدا است جواب فرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما أَرسَلنا فِي قَريَةٍ مِن نَذِيرٍ إِلاّ قالَ مُترَفُوها إِنّا بِما أُرسِلتُم بِهِ كافِرُونَ (34)
و نفرستاديم ما در هيچ قريه و شهرستاني از انذار كننده مگر آنكه گفتند خوش گذرانهاي آن ها و در نعمت پرورش شدگان آنها که به درستي که ما به آن چه شما ارسال شدهايد كافر هستيم.
وَ ما أَرسَلنا فِي قَريَةٍ مِن نَذِيرٍ تمام انبياء سلف از نوح تا حضرت عيسي (ع) که قريب صد و بيست و چهار هزار پيغمبر خداوند فرستاده براي انذار قوم و بسا در يك شهرستان و آبادي چند رسول فرستاده شده تمام دعوت به توحيد و ايمان و انذار از شرك و كفر و معاصي ميكردند و نوعا كساني که به اينها ايمان ميآوردند فقراء و ضعفاء بودند. و اما متمولين و متمكنين و خوش گذرانها و مشتغلين به لذائذ دنيوي و هواهاي نفساني و لهويات ايمان نميآوردند که اينها را مترفين ميگفتند.
إِلّا قالَ مُترَفُوها إِنّا بِما أُرسِلتُم بِهِ كافِرُونَ چنان چه امروز هم چنين است اهل حق و عبادت و مساجد و مراكز ديني نوعا فقراء متوسط هستند و لذا اعيان و اشراف و اغنياء گوش آنها بده كار نيست و بويي از احكام دين به مشام آنها نميرسد و نزديك علماء دين نميآيند مگر امر دنيوي داشته باشند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 34)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از اغواگری مستکبران بود در اینجا گوشهای از این اغواگری را منعکس میسازد، میگوید: «و ما هرگز در هیچ شهر و دیاری پیامبر انذار کنندهای نفرستادیم مگر این که مترفین (همان متنعمان مغرور و مست نعمت) میگفتند: ما به آنچه شما به آن فرستاده شدهاید کافریم»
ج4، ص45
و آنچه را نامش پیام الهی مینهید قبول نداریم (وَ ما أَرْسَلْنا فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلَّا قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ).
نه تنها در برابر انبیا که در برابر هر قدم اصلاحی از ناحیه هر دانشمند مصلح و عالم مجاهدی برداشته شود این گروه سر به مخالفت بر میدارند.
نکات آیه
۱ - نقش پیامبران، انذار و هشدار دادن به مردمان است. (و ما أرسلنا فى قریة من نذیر)
۲ - مترفان، به هر پیامبرى که از جانب خداوند به سوى مردم مبعوث مى شد، اعلام مى کردند که تعالیم او را نمى پذیرند. (و ما أرسلنا فى قریة من نذیر إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به کفرون)
۳ - برخوردارى از ثروت و رفاه، موجب پیدایش خصلت حق ناپذیرى است. (و ما أرسلنا فى قریة من نذیر إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به کفرون)
۴ - تعالیم پیامبران، ناسازگار با ایده و زندگى مترفان و خوشگذرانان (و ما أرسلنا فى قریة من نذیر إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به کفرون) ایستادگى همواره مترفان در مقابل تعالیم پیامبران و نپذیرفتن آنها، نشان مى دهد که آن تعالیم، با ایده و رفتار آنان سازگار نبوده است.
۵ - مترفان، هیچ تعلیمى از تعالیم آسمانى پیامبران را قبول نداشتند. (قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به کفرون) برداشت یاد شده از آن جا است که موصول «ما اُرسلتم به» اطلاق دارد و شامل هر تعلیمى مى شود.
۶ - دلدارى خداوند به پیامبر(ص) درباره رویارویى مشرکان با آن حضرت، با ذکر برخوردهاى اقوام گذشته با پیامبرانشان (و ما أرسلنا فى قریة من نذیر إلاّ قال مترفوها إنّا بما أُرسلتم به کفرون)
موضوعات مرتبط
- اقوام پیشین: روش برخورد اقوام پیشین ۶
- انبیا: انذارهاى انبیا ۱; رسالت انبیا ۱; سیره انبیا ۴; مکذبان انبیا ۲، ۵
- انسان: انذار انسان ها ۱
- ثروت: آثار ثروت ۳
- حق: زمینه حق ناپذیرى ۳
- رفاه: آثار رفاه ۳
- قرآن: فلسفه قصص قرآن ۶
- محمد(ص): دلدارى به محمد(ص) ۶
- مرفهان: بینش مرفهان ۵; روش زندگى مرفهان ۴; عقیده مرفهان ۴; کفر مرفهان ۲
منابع
- ↑ تفاسیر ابن المنذر و ابن ابى حاتم.