الأعراف ٧٦

از الکتاب
کپی متن آیه
قَالَ‌ الَّذِينَ‌ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي‌ آمَنْتُمْ‌ بِهِ‌ کَافِرُونَ‌

ترجمه

متکبران گفتند: «(ولی) ما به آنچه شما به آن ایمان آورده‌اید، کافریم!»

آنان كه گردنكشى كردند گفتند: ما به چيزى كه شما به آن ايمان آورده‌ايد، كافريم
كسانى كه استكبار مى‌ورزيدند، گفتند: «ما به آنچه شما بدان ايمان آورده‌ايد كافريم.»
گردنکشان بی‌ایمان گفتند: ما هم بی‌هیچ شک به آنچه شما ایمان دارید کافریم.
مستکبران گفتند: ما به آیینی که شما به آن ایمان آوردید، کافریم!
گردنكشان گفتند: ما به كسى كه شما ايمان آورده‌ايد ايمان نمى‌آوريم.
استکبارپیشگان می‌گفتند ما به آنچه شما ایمان دارید، اعتقادی نداریم‌
آنان كه گردنكشى كردند گفتند: ما بدانچه شما بدان ايمان آورده‌ايد كافريم.
مستکبران (به مستضعفان) گفتند: ولی ما بدانچه شما بدان ایمان دارید، ایمان نداریم.
کسانی که استکبار کردند، گفتند: «ما به راستی به آنچه شما بدان ایمان آوردید کافریم.»
گفتند آنان که کبر ورزیدند مائیم بدانچه شما ایمان آوردید بدان کافران‌

Those who were arrogant said, “We reject what you believe in.”
ترتیل:
ترجمه:
الأعراف ٧٥ آیه ٧٦ الأعراف ٧٧
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «76»

كسانى كه استكبار ورزيدند گفتند: همانا ما به آنچه شما بدان ايمان آورده‌ايد، كافريم.

پیام ها

1- معمولًا اشراف و افراد صاحب نفوذ، مخالف راه انبيايند و به شبهه افكنى در ميان مؤمنان دست مى‌زنند. «قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا»

2- نه فقر و استضعاف ارزش است و نه تمكّن و كاخ‌نشينى؛ آنچه مهم است انتخاب راه خداوند از طريق آگاهى، علم، ايمان، تقوا، جهاد و هجرت است.


«1». البتّه در صورتى كه قصر در آيه معنى معروف زمان ما را داشته باشد، نه اينكه به معنى خانه معمولى باشد.

جلد 3 - صفحه 103

(در آيه‌ى قبل، قصرسازى را نعمت الهى به شمار آورد، به شرط آنكه به فساد منتهى نشود، اينجا هم از مستضعفان مؤمن ستايش شده است، نه از همه‌ى آنان.) «آمَنَ مِنْهُمْ»

3- بيشترين پيروان پيامبران، از ميان مستضعفان بوده‌اند. «لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ»

4- عامل ايمان مستضعفان به انبيا، فقط فقر مادّى نيست، زيرا برخى از مستضعفان نيز ايمان نمى‌آوردند. «آمَنَ مِنْهُمْ»

5- ايجاد شكّ و ترديد، از شيوه‌هاى تضعيف ايمان است. أَ تَعْلَمُونَ‌ ...؟

6- تضعيف رهبر، يكى از روشها و هدف‌هاى اصلى دشمن است. «أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ»

7- گرچه محيط و جامعه در فرد اثر دارد، ولى اجبار نمى‌آورد. (مستضعفان محروم، با صراحت در مقابل مستكبران ايستادند و گفتند: به صالح ايمان داريم). «إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»

8- شبهات مخالفان را بايد قاطعانه پاسخ گفت. «إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»

9- به تمام فرمان‌هاى پيامبر بايد ايمان داشت. «بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ»

10- مستكبران، علاوه بر كفر و لجاجت خود، نسبت به ايمان مستضعفان حساسيّت دارند. «إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ» و نگفتند: «إِنَّا بِهِ كافِرُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (76)

قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا: گفتند مستكبرين به كمال استكبار و عناد، در جواب مصدقين: إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ‌: بدرستى كه ما به آنچه شما ايمان آورده‌ايد كافر جاحد هستيم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 75 تا 77

قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ (75) قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (76) فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (77)

ترجمه‌

گفتند جماعتى كه سركشى ميكردند از قومش مر آنانرا كه ناتوان شمرده شده بودند كه كسانى بودند كه ايمان آورده بودند از ايشان آيا ميدانيد كه صالح فرستاده شده است از پروردگارش گفتند همانا ما بآنچه فرستاده شده است بآن گروندگانيم‌

گفتند آنانكه سركشى كردند همانا ما بآنچه گرويديد بآن كافرانيم‌

پس پى كردند ناقه را و سركشى كردند از فرمان پروردگارشان و گفتند اى صالح بياور ما را آنچه وعده ميدهى بما اگر هستى از فرستادگان.

تفسير

جماعت اشراف كه تكبّرشان مانع از قبول حق و تمكين از حضرت صالح بود از اقوام او بكسانيكه ايمان آورده بودند از قبيله خودشان كه در نظر آنها ضعيف و حقير شمرده ميشدند بواسطه كمى ثروتشان گفتند آيا شما صالح را پيغمبر ميدانيد و بنابر اين لمن آمن بدل است از للّذين و اين سؤال را گفته‌اند براى استهزاء مينمودند و بنظر حقير ممكن است براى تعجّب باشد چنانچه در آيات سابقه اشاره شد يا واقعا شك داشتند در هر حال اهل ايمان تصديق نمودند آنحضرت را كه آنچه آورده است حق است و اين موجب مزيد عناد آنها شد و اقرار بكفر خودشان نمودند و از ميان آنها مردى قدّار نام كه ازرق چشم و حرامزاده بود بامر و رضاى سايرين ناقه را پى نمود و كشت و بقيّه با او شركت كردند در قطعه قطعه نمودن آن و همه از گوشت آن خوردند لذا خداوند نسبت عقر را بهمه داده است و بعد از اين واقعه قوم روابط خود را با حضرت صالح بكلّى قطع نموده و بر طغيان و سركشى خود افزودند و با آن كه آنحضرت فرمود باز هم اگر توبه كنيد قبول ميشود و عذاب نازل نميگردد گفتند اگر راست ميگوئى و پيغمبرى بوعده خود كه نزول عذاب بعد از اسائه بناقه بود عمل نما.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ الَّذِين‌َ استَكبَرُوا إِنّا بِالَّذِي‌ آمَنتُم‌ بِه‌ِ كافِرُون‌َ (76)

مستكبرين‌ ‌در‌ قبال‌ مستضعفين‌ گفتند ‌که‌ محققا ‌ما بآن‌ كسي‌ ‌که‌ ‌شما‌ باو ايمان‌ آورديد كافر هستيم‌.

ممكن‌ ‌است‌ مراد انكار توحيد ‌باشد‌ ‌که‌ ‌ما دست‌ ‌از‌ شرك‌ و اصنام‌ ‌خود‌ برنميداريم‌ ‌که‌ گفتند اينها هفتاد بت‌ داشتند ‌هر‌ طائفه‌ يك‌ بت‌ ‌براي‌ ‌خود‌ انتخاب‌ كرده‌ بودند بعين‌ مثل‌ ‌آنها‌ مثل‌ دسته‌جات‌ عوام‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌هر‌ محله‌ يك‌ علامت‌ مخصوص‌ داشتند مثلا هفده‌ محله‌ اصفهان‌ هفده‌ علامت‌ داشتند و تمام‌ محلات‌ بتمام‌ علامات‌ احترام‌ ميگذاردند و بسا ‌در‌ يك‌ مركز اجتماعي‌ تمام‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميآوردند و ‌هر‌ علامتي‌ بعلامت‌ ديگر سلام‌ ميداد و تعظيم‌ ميكرد و فقط اختلاف‌ ‌اگر‌ حادث‌ ميشد ‌در‌ تقدم‌ و تأخر ‌بود‌، و ممكن‌ ‌است‌ انكار رسالت‌ حضرت‌ صالح‌ ‌عليه‌ السّلام‌ بوده‌ ‌که‌ ميفرمايد قال‌َ الَّذِين‌َ استَكبَرُوا ‌از‌ روي‌ تكبر و نخوت‌ و عناد و عصبيت‌ و جهالت‌ و حماقت‌ إِنّا بِالَّذِي‌ آمَنتُم‌ بِه‌ِ همان‌ ‌که‌ مورد پرستش‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ ‌که‌ حضرت‌ صالح‌ مرسل‌ ‌من‌ ربّه‌ و ‌آنها‌ جواب‌ دادند بعبارت‌ واضح‌ اينكه‌ مرجع‌ ضمائر صالح‌ ‌باشد‌ و لكن‌ ظاهر اينست‌ ‌که‌ ‌ما ارسل‌ ‌باشد‌ ‌که‌ شامل‌ جميع‌ فرمايشات‌ حضرت‌ صالح‌ ‌است‌ كافرون‌ كفر بمعني‌

جلد 7 - صفحه 370

ستر حق‌ ‌است‌ و اينها حقيّت‌ صالح‌ ‌را‌ معترف‌ نبودند بلكه‌ مراد اينست‌ ‌که‌ حقيّت‌ ‌او‌ ‌بر‌ ‌ما ثابت‌ نيست‌ چنانچه‌ صدق‌ دعاوي‌ ‌او‌ مثل‌ توحيد و ساير فرمايشاتش‌ ‌را‌ ‌هم‌ اعتراف‌ نداريم‌ و ‌بر‌ ‌ما ثابت‌ و محقق‌ و معلوم‌ نشده‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 76)- «این مغروران متکبر (دست از کار خود برنداشته و مجددا برای تضعیف روحیه جمعیت مؤمنان) گفتند: ما به آنچه شما ایمان آورده‌اید کافریم» (قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِی آمَنْتُمْ بِهِ کافِرُونَ).

نکات آیه

۱- مجادله کفرپیشگان مستکبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح (استضعفوا لمن ... مؤمنون. قال الذین استکبروا إنا بالذى ءامنتم به کفرون)

۲- مستکبران قوم ثمود، در پاسخ مستضعفان، مخالف صریح خویش را با رسالت صالح و کفرشان را به پیامهاى او ابراز داشتند. (قال الذین استکبروا إنا بالذى ءامنتم به کفرون)

۳- تکبر و خودبزرگ بینى، موجب کفر به پیامبران و پیامهاى آنان (قال الذین استکبروا إنا بالذى ءامنتم به کفرون) آوردن اس--م ظاهر «الذین» به ج--اى ضمیر و نگفتن «قالوا إنا ... » و توصیف آن اسم ظاهر به «استکبروا» براى اشاره به علت کفرورزى کافران است.

۴- ایمان مستضعفان قوم ثمود بهانه اى براى کفرورزى و استکبار اشراف کفرپیشه آن قوم (قال الذین استکبروا إنا بالذى ءامنتم به کفرون) مجادله کافران با مستضعفان اقتضا مى کرد که کفرپیشگان در پاسخ مؤمنان بگویند: «إنا به کفرون» و یا «إنا بما ارسل به کفرون»، ولى در پاسخ گفتند ما به آنچه شماها بدان ایمان آورده اید کافر هستیم. و این تعبیر نشان مى دهد که از ریشه هاى استکبار آنان در برابر حق، ایمان مستضعفان بوده است. تقدیم «بالذى» بر «کفرون»، که افاده حصر مى کند، این معنا را تأیید مى کند.

موضوعات مرتبط

  • استکبار: آثار استکبار ۳
  • صالح(ع): قصه صالح(ع) ۲ ; مؤمنان به صالح(ع) ۱ ; مخالفت با صالح(ع) ۲
  • قوم ثمود: اشراف قوم ثمود ۴ ; ایمان مستضعفان قوم ثمود ۴ ; بهانه جویى کافران قوم ثمود ۴ ; تاریخ قوم ثمود ۱، ۲، ۴ ; کفر مستکبران قوم ثمود ۲ ; مؤمنان قوم ثمود ۱ ; مجادله کافران قوم ثمود ۱ ; مستضعفان قوم ثمود ۱ ; مستکبران قوم ثمود ۱، ۴
  • کفر: عوامل کفر ۳ ; کفر به انبیا ۳ ; کفر به نوبت صالح (ع) ۲

منابع