النور ٣١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۲#link96 | آيات ۲۷ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۲#link96 | آيات ۲۷ - ۳۴ سوره نور]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۲#link97 | بيان آيات مربوط به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۲#link97 | بيان آيات مربوط به ورود به خانه ديگران ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۲#link98 | اذن عام براى دخول به اماكن عمومى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۲#link98 | اذن عام براى دخول به اماكن عمومى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۳#link99 | دستور غضّ بصر و حفظ عورات | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۳#link99 | دستور غضّ بصر و حفظ عورات و حفظ حجاب]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۳#link101 | امر و تشويق به ازدواج و بستن قرارداد جهت آزادى بردگان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۳#link101 | امر و تشويق به ازدواج و | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۳#link102 | بحث روايتى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۳#link102 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۳#link104 | رواياتى درباره چشم فرو بستن از نگاه به نامحرم و حفظ فروج و...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۱۳#link104 | رواياتى درباره چشم فرو بستن از نگاه به نامحرم و حفظ فروج و...]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۴۷
کپی متن آیه |
---|
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَ إِلاَّ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلَى جُيُوبِهِنَ وَ لاَ يُبْدِينَ زِينَتَهُنَ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَ أَوْ آبَائِهِنَ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَ أَوْ أَبْنَائِهِنَ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَ أَوْ إِخْوَانِهِنَ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَ أَوْ نِسَائِهِنَ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَيْمَانُهُنَ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَ لاَ يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ |
ترجمه
النور ٣٠ | آیه ٣١ | النور ٣٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لایُبْدِینَ»: نمایان نسازند. پدیدار نکنند. «زِینَتَهُنَّ»: زینت زنان دو قسمت است: الف) خِلقتی و سرشتی که اندام او است ب) زیورآلات و وسائل آرایش. از اندامهای بدن زن جز پنجه دستها و صورت، همه باید پوشیده شود. از زیورآلات و وسائل آرایش آنچه متعلّق به پنجه دستها و صورت است میتواند پیدا باشد، و جز زینتآلات و وسائل آرایش این دو عضو، بقیّه نباید نمایان گردد. با توجّه بدین نکته که هنگام استعمال و بودن آنها بر اعضاء ممنوع است؛ نه به تنهائی و جدای از اندامها. «خُمُر»: جمع خِمار، روسری. چارقد. «جُیُوب»: جمع جَیْب، گریبان. یقه. قسمت بالای سینه. «نِسَآئِهِنَّ»: مراد زنان مؤمنه خدمتگزار یا همدم و دوست بانوان است. امّا زنان کافره، مورد اختلاف بوده، برخی ایشان را همچون مردان نامحرم و بیگانه میدانند. «مَا مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ»: مراد کنیزان و بردگان زن است. امّا بندگان و بردگان مرد، محلّ اختلاف است. جمهور معتقد به منع هستند (نگا: المصحفالمیسّر). «الإِرْبَة»: رغبت و اشتهاء. حاجت و نیاز. «غَیْرِ أُولی الإِرْبَة»: افرادی که قدرت زناشوئی ندارند و میل جنسی در آنان فرو مرده است. «الطِّفْلِ»: اطفال. واژه (طِفل) بر یکی و بیشتر دلالت مینماید. در اینجا معنی جمع دارد. «لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّسَآءِ»: مراد بچّههائی است که هنوز از امور جنسی بیخبرند، و احساس زناشوئی به دلشان راه پیدا نکرده است و عورت و غیر عورت در نظرشان یکی است. «لَمْ یَظْهَرُوا»: آگاهی نیافتهاند. توانائی پیدا نکردهاند (نگا: توبه / کهف / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
يَا أَيُّهَا النَّبِيُ قُلْ... (۹) وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ... (۴) لاَ جُنَاحَ عَلَيْهِنَ فِي... (۱۰)
نزول
جابر بن عبدالله بنا به نقل مقاتل چنین گوید: اسماء دختر مرثد داراى نخلستانى بود. روزى زنان مدینه نزد وى رفته بودند در حالتى که لباسى که روى لباسها مى پوشند و به آن آزار مى گفتند، در تن نداشتند و از این روى زینت پاى آنها یعنى خلخال و نیز گردن و برآمدگى سینه (پستان) آنها کاملاً نمایان شده بود.
اسماء به سخن آمد و گفت: این چه حرکت زشتى است که مرتکب شده و با این وضع در باغ من آمده اید. خبر به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رسید و این آیه نازل گردید.[۱]
و درباره این قسمت از آیه «وَلایضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ» گویند: زنان در هنگام راه رفتن در میان بازار خلخال که بپا داشتند، پاهاى خود را به یکدیگر میزدند و خلخال مزبور به صدا درمیآمد و به این وسیله جلب توجه مردم را به خود مینمودند با نزول این آیه از این حرکت که موجب تهییج شهوت مردان میگردید، منع گردیدند.[۲]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «31»
و به زنان با ايمان بگو: از برخى نگاهها چشمپوشى كنند و دامنهاى خود را حفظ نمايند و جز آنچه (به طور طبيعى) ظاهر است، زينتهاى خود را آشكار نكنند و روسرى خود را بر گريبان بيفكنند (تا علاوه بر سر، گردن و سينهى آنان نيز پوشيده باشد) و زينت خود را ظاهر نكنند جز براى شوهر، يا پدر يا پدرشوهر، يا پسر، يا پسرشوهر (كه از همسر ديگر است) يا برادر، يا پسربرادر، يا پسرخواهر، يا زنان (همكيش)، يا آنچه مالك شدهاند (از كنيز و برده)، يا مردان خدمتكار كه
جلد 6 - صفحه 174
تمايل جنسى ندارند، يا كودكانى كه (به سنّ تمييز نرسيده و) بر امور جنسى زنان آگاه نيستند. و پاى خود را به گونهاى به زمين نكوبند كه آنچه از زيور مخفى دارند آشكار شود. اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گرديد و توبه كنيد تا رستگار شويد.
نکته ها
با اينكه خداوند در قرآن به جزئيات احكام نماز و زكات اشاره نكرده و بيان آنها و بسيارى از مسائل ديگر را به عهدهى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گزارده، ولى در بيان مسائل خانوادگى و تربيتى به ريزترين مسائل پرداخته است.
همچون مردان كه بايد از نگاه آلوده به زنان بپرهيزند، زنان نيز نبايد از روى شهوت به مردان نامحرم بنگرند، بلكه بايد نگاه خود را كنترل كنند و زينت و زيبايى خود را از نامحرم بپوشانند، جز صورت و دستها كه به طور طبيعى ظاهر است و پوشش آنها، موجب مشكلاتى در انجام امور زندگى مىشود.
«خمر» جمع «خمار» يعنى روسرى و «جيوب» جمع «جيب» به معناى گردن وسينه است.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از آيهى «يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» آن است كه زنان به عورت زنان ديگر نگاه نكنند و عورت خود را از نگاه ديگران حفظ نمايند. «1»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در تفسير جملهى «إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ» فرمود: خداوند آن دسته از زنان را كه روى و موى خود را براى شوهر آرايش نمىكنند و نيازهاى شوهر را برآورده نمىسازند، لعنت كرده است. «2»
كلمه «اربة» به معناى حاجت و نياز است. مراد از «أُولِي الْإِرْبَةِ» خدمتگزاران و ملازمانى هستند كه به جهت بالا بودن سنّ يا شرايط جسمى و روانى، تمايل به همسر ندارند. «3»
توبه، گاهى در مورد يك گناه فردى و گاهى براى تغيير دادن يك فرهنگ فاسد عمومى
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». كافى، ج 5، ص 523.
جلد 6 - صفحه 175
است، كه آيه ظاهراً دربارهى نوع دوم است. زيرا در جاهليّت گردن وسينهى زنان باز بود. «1»
حفظ حجاب و ترك جلوهگرى، ثمرات بسيارى دارد كه برخى از آنها عبارت است از:
آرامش روحى، استحكام پيوند خانوادگى، حفظ نسل، جلوگيرى از سوء قصد و تجاوز، پيشگيرى از امراض مقاربتى و روانى، پائين آمدن آمار طلاق، خودكشى، فرزندان نامشروع و سقط جنين، از بين رفتن رقابتهاى منفى، حفظ شخصيّت و انسانيّت زن، و نجات از چشمها و دلهاى هوسبازى كه امروز غرب و شرق را در خود فرو برده است.
پیام ها
1- در لزوم عفّت و پاكدامنى و ترك نگاه حرام، بين زن و مرد فرقى نيست.
«يَغُضُّوا- يَغْضُضْنَ- يَحْفَظُوا- يَحْفَظْنَ»
2- جلوهگرى زنان، در جامعه ممنوع است. «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ»
3- ظاهر بودن قسمتهايى از بدن كه به طور طبيعى پيداست، (صورت، دست يا پا) مانعى ندارد. «إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها»
4- در ايم آيه، در ميان انواع پوششها، نام مقنعه و روسرى آمده و اين دليل بر اهميّت پوشش سر و گردن و سينه است. «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ»
5- در وضع قانون بايد به ضرورتها، واقعيّتها و نيازها توجّه شود. (اگر پوشاندن صورت و دستها تا مچ، واجب مىشد، براى عموم زنان مشكل بود) «إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها»
6- اسلام به نيازهاى غريزى انسان پاسخ مثبت مىدهد. «إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ»
7- پوشيدن هرگونه كفش و لباسى كه هنگام راهرفتن، سبب آشكار شدن زيور و زيبايىهاى زن شود، جايز نيست. «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ»
8- زن، حقّ مالكيّت دارد. «مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ»
9- زن، مىتواند زينت خود را به زنان مسلمان نشان دهد ولى نزد زنان كفّار خود
«1». تفسير كبير فخررازى.
جلد 6 - صفحه 176
را بپوشاند. «نِسائِهِنَّ» (زيرا ممكن است آنها نزد شوهرانشان يا مردان بيگانه، آنچه را از زن مسلمان ديدهاند توصيف كنند.)
10- حجاب و پوشش زن به خاطر تمايلات جنسى مردان است. لذا در برابر مردانى كه ميل به همسر ندارند پوشش لازم نيست. «غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ»
11- حجاب وپوشش، واجب است. «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ»
12- هركارى كه زينت زن را آشكار كند يا ديگران را از آن آگاه سازد ممنوع است. «لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ»
13- با حفظ حجاب، حضور زن در جامعه مانعى ندارد. «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ» همان گونه كه شركت زن در نمازجماعت بلامانع است. «وَ ارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ» «1»
14- مقتضاى ايمان، توبه به درگاه خداوند است. «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ»
15- راه رستگارى، توبه و بازگشت از مسيرهاى انحرافى است. تُوبُوا ... تُفْلِحُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (31)
جلد 9 - صفحه 231
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ: و بگو مر زنان مؤمنه را.
در آيه شريفه چند بحث است:
بحث اول:
يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَ: بپوشانند ديدههاى خود را و نگاه نكنند به مردان نامحرم.
در وسائل- ام سلمه روايت نموده كه: كنت عند رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و عنده ميمونة فأقبل ابن امّ مكتوم و ذلك بعد ان امر بالحجاب فقال احتجبا فقلنا يا رسول اللّه ا ليس اعمى لا يبصرنا فقال افعميا و ان انتما الستما تبصرانه:
بعد از آيه حجاب، من و ميمونه نزد حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله بوديم، پسر امّ مكتوم در آمد، حضرت فرمود: پنهان شويد. گفتيم: يا رسول اللّه ابن ام مكتوم كور است، فرمود: آيا شما نيز كوريد؟! آيا شما او را نمىبينيد؟! «1» 2- نوادر راوندى- از حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام: استاذن رجل اعمى على رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و عنده فاطمة عليها السّلام فحجبته فقال لها رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله لم حجبته و هو لا يراك فقالت فاطمة ان لم يكن يرانى فانا اراه و هو يشمّ الرّيح فقال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله اشهد انّك بضعة منّى.
روزى حضرت پيغمبر در حجره حضرت فاطمه سلام اللّه عليها بودند، مردى كور وارد شد، حضرت فاطمه پنهان شد. چون مرد بيرون رفت، حضرت فرمود: چرا حجاب نمودى و حال آنكه تو را نمىبيند. حضرت فاطمه جواب داد: اگر او مرا نمىبيند من او را مىبينم و او بوى مرا مىشنود. حضرت فرمود: شهادت دهم بدرستى كه تو پاره تن من هستى.
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 295، چاپ كتابفروشى اسلاميّه. به نقل از وسايل.
جلد 9 - صفحه 232
بحث دوم:
وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَ: و نگاهدارند فرجهاى خود را از زنا، يا بپوشانند آن را از ناظر محترم. امر فرموده زنان را به مثل آنچه مردان را امر فرموده، و حفظ در هر دو موضع به جهت آنست كه نظر، مورد مخاطره زنا است، لذا شارع مقدس سدّ مقدمه آن را فرموده.
در خصال- ابن بابويه رحمه اللّه از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله روايت نموده، تقبلوا الى بستّ اتقبّل لكم بالجنّة اذا حدّثتم فلا تكذبوا و اذا وعدتم فلا تخلفوا و اذا ائتمنتم فلا تخونوا و غضّوا ابصاركم و احفظوا فروجكم و كفوا ايديكم و السنتكم.
فرمود: شما شش چيز را از من ضمانت كنيد تا من بهشت را براى شما ضامن شوم: 1- چون سخن گوئيد راست گوئيد. 2- چون وعده كنيد به آن وفا نمائيد. 3- چون امانتى به شما دهند ادا نمائيد. 4- آنكه فرجهاى خود را از حرام نگهداريد. 5- چشم خود را از حرام محفوظ داريد. 6- دست خود را از لقمه حرام بكشيد. «1» بحث سوم:
وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَ: و ظاهر نسازند آرايش خود را از پيرايهها و جامههاى رنگين و غير آن، چه جاى آنكه مواضع آن را نمايانند، إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها: مگر آنچه ظاهر شده از آن زينت بوقت قيام نمودن به حوائج مانند انگشتر، و اطراف جامه، و سرمه در چشم، و خضاب در دست، چه پنهان كردن آن موجب حرج است.
نزد بعضى مراد زينت مواضع زينت است (بنابر حذف مضاف و يا «ما» موصوله باشد) اعم از محاسن خلقيه و تزيينيه، و بنابراين مستثنى صورت و دو دست است، و اظهر بلكه اصح آنست كه اين در حالت نماز است نه در نظر اجنبيه، زيرا همه بدن زن، عورت است، و غير شوهر و محرم را جايز نيست نظر كردن به شيئى از آن مگر به جهت ضرورت مانند معالجه و تحمل شهادت.
«1». خصال شيخ صدوق ص 287.
جلد 9 - صفحه 233
طبرسى رحمه اللّه فرمايد: يعنى ظاهر نكنند مواضع زينت را از براى غير محرم و هر كه در حكم آنست مانند اطفال مميز و غير آن، و مراد نفس زينت نيست، زيرا ديدن زينت، حرام نيست، بلكه مواضع زينت است. «1» تنبيه: بعضى، فرمايش «إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها» را تفسير نمودهاند به صورت و دو دست، لكن رد مىشود زيرا:
اولا- على بن ابراهيم قمى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه «إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها» جامه و سرمه و انگشتر و خضاب دست و دستبند است، و زينت سه قسم باشد: زينت براى مردم، زينت براى محرم و زينت براى شوهر.
اما زينت مردم ذكر نموديم، اما زينت محرم، پس محل گردن بند و بالاى آن و بازو بند و زير آن و خلخال و آنچه پائين آنست، و اما زينت شوهر تمام بدن باشد. «2» ثانيا- بر فرض واجب نبودن پوشاندن صورت و دست، لازم نيايد جايز بودن نظر به آن عمدا، چنانكه صاحب وسائل همين را فرمايد.
ثالثا- ورود ابن مكتوم كور نزد حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و امر فرمودن عايشه و حفصه را به حجاب و رد قول آنها به اينكه اگر او شما را نمىبيند شما او را مىبينيد، و همچنين قضيهام سلمه و ميمونه نسبت به ابن امّ مكتوم كه حضرت فرمايد آيا شما دو تا هم كور هستيد و او را نمىبينيد، و نيز قضيه حضرت فاطمه سلام اللّه عليها و احتجاب آن حضرت از ابن مكتوم، اينها تمام دلالت دارد بر اهميت و نهايت تأكيد در حجاب، و الا امر به حجاب از شخص كور معنى ندارد، بلكه اين امر دال است بر آنكه وظيفه زنان حجاب است، خواه از كور يا بينا؛ و ديگر آنكه مسلم است آن زنان بدنشان پوشيده بود و به عادت متعارفه فقط دست و صورت آنها باز بوده، و امر حضرت البته به حجاب دست و صورت بوده.
«1». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 138، چاپ كتابخانه آية اللّه العظمى المرعشى النجفى.
«2». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 101، چاپ كتابفروشى علّامه قم.
جلد 9 - صفحه 234
رابعا- شخص عامى را البته بايد پيروى مجتهد نمودن، و بحث از ادله، بيجا باشد؛ بنابراين آيت اللّه طباطبائى در عروة الوثقى در باب نكاح فرمايد: جايز نيست نظر به اجنبيه و نه زن به مرد اجنبى بدون ضرورت. و استثناء نمودهاند جماعتى، صورت و دو دست را، پس گفتهاند: جايز است در اين دو با نبودن ريبه و تلذذ. و قولى جايز است در اين دو، يك مرتبه و جايز نيست تكرار نظر؛ و احتياط مطلق منع است مطلقا چه با ريبه و تلذذ يا نبودن آن، و چه يك مرتبه يا تكرار نظر. «1» (بحث چهارم:) وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ: و بايد بزنند يعنى فرو گذارند زنان مقنعههاى خود را، عَلى جُيُوبِهِنَ: بر گريبانهاى خود، يعنى گردن خود را به مقنعه (چارقد) بپوشانند تا موى و بناگوش و گردن و سينه ايشان پوشيده بماند. عادت جاهليت آن بود كه مقنعههاى خود را به پشتهاى خود مىانداختند و سينه و گردن را كشف مىكردند؛ حق تعالى زنان مؤمنه را از آن نهى فرمود.
(بحث پنجم:) وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَ: و ظاهر نكنند زنان زينت خود را، مراد زينت باطنه يا مواضع زينت مانند سر، بازو، سينه، ساق پا و دست است.
مستثنيات محارم:
1- إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَ: مگر براى شوهران خود و نظر به جميع بدن زن براى شوهرش جايز است.
2- أَوْ آبائِهِنَ: يا اظهار موضع زينت خود كنند مر پدران خود و پدر پدر هر چند بالا رود.
3- أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَ: يا پدران شوهران خويش، چه آنها حكم پدر دارند.
4- أَوْ أَبْنائِهِنَ: يا پسران خود، و پسر پسر، و هر چه پائين رود در اين حكم داخل است.
«1». عروة الوثقى، ج 2، كتاب النّكاح، فى احكام النّكاح، مسئله 31، ص 803.
جلد 9 - صفحه 235
5- أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَ: يا پسران شوهران خود را، زيرا ايشان در حكم پسرانند مر زنان را.
6- أَوْ إِخْوانِهِنَ: يا برادران خود را.
7- أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَ: يا پسران برادران خود را كه در حكم برادرانند.
8- أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَ: يا پسران خواهران خود را.
اينها جماعتىاند كه نكاح زن به آنها روانيست و در محارم رضاعى نيز اين حكم ثابت است، و جواز اظهار زينت بر ايشان به جهت زيادى مداخله آنهاست بر اين زنان و احتياج اين زنان به مداخله ايشان و كمى وقوع فتنه، بلكه نبودن ترس ريبه از طرف اين محارم به جهت نفرت طباع است از مماسه قرابت. و عدم ذكر عموها و دائىها به جهت آنستكه ايشان در حكم برادرانند.
در انوار و غيره مذكور است كه: احوط آنست كه موضع زينت را به عمو و دائى ننمايانند، چه شايد ايشان پيش پسران خود تعريف كنند و موجب فتنه شود، «1» پس اين آيه دلالت بليغه است بر الزام احتياط بر ايشان در تستر، اگرچه حرام نيست اظهار زينت به عموها و دائىها.
9- أَوْ نِسائِهِنَ: يا بر زنان اهل دين خود، يعنى جايز است اظهار زينت بر جميع زنان مؤمنه نه كافره، مانند وثنيه و يهوديه و نصرانيه و مجوسيه، زيرا اين جماعت پرهيز نكنند از وصف زنان مؤمنه نزد مردان خود.
در تبيان- بيان شده كه مطلق كافران در حكم مردان بيگانهاند، و جايز نيست كه زنان مؤمنه نزد آنها برهنه شوند و مواضع زينت خفيه بر ايشان نمايند، زيرا حكم دين ميان اهل اسلام و كفر رسم آشنائى بر انداخته و عفايف را از ملاقات عفاريت، ممنوع ساخته تا به اغوا و اضلال ايشان در وادى گمراهى نيفتند. «2» تنبيه: در اسداء الرغاب از شيخ طوسى رحمه اللّه نقل شده كه: جايز نيست.
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 298، چاپ كتابفروشى اسلاميّه، به نقل از انوار.
«2». تفسير تبيان، جلد 7، ص 430.
جلد 9 - صفحه 236
نظر نمودن ذميه به زن مسلمه حتى صورت و كفين، و حرام است براى زنان مسلمه ارائه دادن صورت و زينتهاى خود را به زنهاى كافره؛ زيرا خداى تعالى در آيه حجاب فرمايد: «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ» ظاهر نكنند مواضع زينت خود را و نشان ندهند مگر به يازده طايفه كه يكى از آنها زنهاى خودشان است، يعنى زنهاى مسلمه؛ پس مفهومش اين است كه زنهاى غير مسلمه نامحرمند و اصلا حق ندارند.
خود را در مقابل آنها مكشفه جلوه دهند. و در كتاب كافى و فقيه و وسائل و غيره از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده. لا ينبغى للمرئة ان تنكشف بين يدى اليهوديّة و النّصرانية فانّهنّ يصفن لازواجهنّ: جايز نيست براى زن مسلمه كشف نمايد صورت خود را در مقابل زنان يهوديه و نصرانيه، براى اينكه توصيف مىكنند براى شوهران خود؛ «1» و اين معنى با غيرت صاحب شرع سازش ندارد.
در حدائق، شيخ يوسف بحرانى بعد از ذكر خبر مذكور فرموده: «لا ينبغى» در اينجا به معنى «لا يجوز» است براى آنكه نهى در آيه دلالت بر تحريم دارد تا آنكه خبر موافق شود با آيه شريفه، زيرا ائمه معصومين نمىفرمودند مگر آنچه را خدا فرموده. و مؤيد آنست در خصال صدوق رحمه اللّه در ذيل حديثى از حضرت باقر عليه السّلام فرمايد: «لا يجوز للمرئة ان تنكشف بين اليهوديّة ...) بنابراين مطلب تمام خواهد بود.
10- أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَ: يا آنچه مالك شده است دستهاى ايشان از كنيزان.
در احقاق- از ابن مسيب نقل نموده كه: بايد مغرور نكند شما را لفظ (أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ)، زيرا آن در باب كنيز است نه غلام و عبيد زن حكم مرد اجنبى را دارد، و جايز نيست نظر او به موى مولات خود و نه به عضوى از اعضاى زينت او. و بنابراين ذكر آن با آنكه در «نسائهن» داخل است، به جهت آنست كه معلوم شود كه احتراز از كنيز غير مسلمه واجب نيست، زيرا چون در تحت قهرند
«1». وسائل الشيعه (چاپ بيروت)، باب 19، روايت 1، و نيز در من لا يحضره الفقيه (چ بيروت)، ج 3، ص 366، روايت 31.
جلد 9 - صفحه 237
مأمونند از آنكه حكايت مولات خود كنند نزد مردان اجانب، و اينكه از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه «ما» موصوله شامل كنيز و غلام است، مراد غلام غير بالغ است. «1» 11- أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ: يا پى روندگان غير صاحبان حاجت بزنان از مردان، يعنى آنها كه به جهت طلب طعام به خانهها آيند و به زنان هيچ حاجتى ندارند به سبب آنكه ايشان را دغدغه شهوت نيست از شدت پيرى، يا ابلهان كه مطلقا از شهوت خبرى ندارند و همت آنها منحصر در طعام است. قول اول از حضرت كاظم و ثانى از حضرت صادق عليهما السّلام مروى است، و صحيح همين باشد. «2» أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا: يا طفلانى كه مطلع نيستند، عَلى عَوْراتِ النِّساءِ: بر عورتهاى زنان، يعنى بحد تميز نرسيده و از حال مباشرت با زنان بيخبرند و ندانند كه عورت چه باشد.
(بحث ششم):
وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَ: و بايد نزنند زنان پاهاى خود را بزمين به وقت راه رفتن، لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَ: تا دانسته شود آنچه پنهان مىدارند از زينتهاى خود كه خلخال است، يعنى بايد كه آواز خلخال خود را به گوش اجنبى نرسانند تا موجب ميل مردان بر ايشان نشود. و اين ابلغ است از نهى اظهار زينت، و ادل بر منع از رفع صورت.
تنبيه: عبد اللّه بن عباس و عباده روايت نمودهاند كه: در صدر اسلام زنها در موقع عبور و مرور از كوچه و بازار، پاهاى خود را به زمين مىزدند تا آواز خلخال آن به گوش مردها مىرسيد و گوش مردهاى شهوتران را پر نموده، سبب هيجان و غلبه شهوت ايشان بود. «3» خداى تعالى از اين عمل جلوگيرى فرمود و حكم را معلل فرمود به جمله (لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ) بنابر اين حكم (وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ)
«1». تفسير منهج الصّادقين (چ اسلاميّه)، ج 6، ص 299.
«2». همان مدرك.
«3». تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 138، چاپ كتابخانه آيت اللّه العظمى المرعشى النجفى.
جلد 9 - صفحه 238
از دو نقطه نظر است:
يكى آنكه در راه رفتن، آواز و صداى خلخال و ساير طلا و آلات و زيورهاى آنها به گوش نامحرم نرسد.
ديگر آنكه در موقع راه رفتن طورى راه نروند كه عشوه و ناز به خرج مردها بدهند، زيرا بسيارى از زنها اگر هيچگونه طلا آلات همراه نداشته باشند و صورت آنها هم پوشيده باشد و آرايش خود را نشان ندهند، لكن به طرزى راه روند كه همان راه رفتن آنها مهيج شهوت و سبب فتنه و فساد است، لذا خداى تعالى نهى فرمود و اين حكم نسبت به تمام زنان ثابت است تا روز قيامت.
وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً: و باز گرديد به خداى تعالى به استغفار و انابه همه شما، أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ: اى گروه ايمان آرندگان، لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ: شايد كه شما رستگار شويد به توبه و طلب آمرزش. مراد امر سبحانى است جميع بندگان را به توبه و بازگشت از معصيت به طاعت و رجوع به حضرت عزت، چه هيچكس از خطره زلت خالى نيست، خصوصا در كف و منع شهوات.
در كشف الاسرار- گويد: حق تعالى همه بندگان را از مطيع و عاصى به توبه امر فرموده تا عاصى خجل زده نشود، چه اگر فرمودى اى گنهكاران توبه كنيد، موجب رسوائى ايشان شدى، و چون در دنيا نمىخواهد ايشان را رسوا فرمايد، اميد است كه در عقبى هم ايشان را رسوا نفرمايد. «1» تنبيه: توبه از معاصى سرمايه سالكين و اول مقامات دين و سبب قرب پروردگار عالميان و كليد استقامت در راه ايمان و موجب محبت حضرت بارى و باعث نجات و رستگارى است.
از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مروى است كه: توبه كننده دوست خداست، و توبه كننده از گناه مانند كسى است كه هيچ گناهى براى او نباشد. «2»
«1». تفسير منهج الصادقين (چ اسلاميّه) ص 300، به نقل از كشف الاسرار.
«2». بحار الانوار، ج 6، ص 21، روايت 16 (چاپ جديد) به نقل از عيون اخبار الرضا عليه السّلام.
جلد 9 - صفحه 239
و حضرت امام محمد باقر عليه السّلام فرمود: خداى تعالى راضى تر مىشود به توبه بنده خود از مردى كه در شب تار در بيابانى مركب و توشه خود را گم كرده باشد و ناگاه آن را بيابد. «1» تبصره: يكى از مفاسد عظيمه نظام اتم بشريت، فعل شنيعه زنا مىباشد كه از قبيحترين و بزرگترين گناهان است. و چون فساد و ضرر اين فعل قبيح در كالبد عالم صغير و كبير، بسيار است، لذا به سبب اهميت، خداوند منان از راه لطف به بندگان، سدّ مقدمات آن را در اين آيه شريفه فرموده از جمله:
1- امر به پوشيدن چشم.
2- حفظ فرج از نظر حرام.
3- نهى از اظهار زينت به اجنبيان.
4- امر به انداختن مقنعه به گريبان.
5- نهى از زدن پاها به زمين تا دانسته شود زينت آنان. و در آخر امر به توبه به جهت صدور يكى از اين افعال بر خلاف رضاى حضرت رحمان، تماما عظمت فرمان الهى را شاهد خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (30) وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (31)
ترجمه
بگو بگروندگان فرو گيرند ديدههاشان را و نگاه دارند عورتهاشان را آن پاكيزهتر است براى ايشان همانا خدا آگاه است بآنچه ميكنند
و بگو بزنان گرونده فرو گيرند ديدههاشان را و نگاه دارند عورتهاشان را و ظاهر نسازند پيرايه خود را مگر آنچه آشكار است از آن و بايد بيفكنند معجرهاشان را بر گريبانهاشان و ظاهر نسازند پيرايه خود را مگر براى شوهرانشان يا پدرانشان يا پدران شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران شوهرانشان يا
جلد 4 صفحه 22
برادرانشان يا پسران برادرانشان يا پسران خواهرانشان يا زنانشان يا آنچه مالك شد دستهاشان يا پيروانى كه نيستند صاحبان حاجت بزنان از مردان يا كودكانى كه اطلاع نيافتهاند بر عورتهاى زنان و نبايد بزنند بپاهاشان بر زمين تا دانسته شود آنچه پنهان ميدارند از پيرايهشان و بازگشت كنيد بسوى خدا همگى اى مؤمنان باشد كه شما رستگار شويد.
تفسير
خداوند منّان در اين آيات شريفه براى حفظ عفّت مسلمانان به پيغمبر خود دستور فرموده كه بگو بمردان مؤمن كه فرو خوابانند و نيفكنند چشمهاى خودشان را بنامحرمان و نگهدارند عورتهاى خودشان را از انظار غير، اين رويّه نزديكتر بپاكى و پاكدامنى و شرافت و آبرومندى است براى آنها و خدا آگاه است باعمال بندگان حتى حركات چشمشان در وقت بستن آن از نظر بنامحرم و دوختن نظر بآنها و بر طبق آن اجر ميدهد و عذاب ميكند و بگو بزنهاى مؤمنه كه بر بندند ديدههاى خودشان را از نظر بنامحرمان و نگهدارند عورتهاى خودشان را از انظار غير و آشكار نكنند زينت و آرايش خودشان را مگر آنمقدارى كه معمولا آشكار است از آنها و ظاهرا مراد خود پيرايه و آرايش و زينت باشد مادامى كه متّصف بوصف زينت است مثلا گوشوار در گوش و دستبند بدست باشد نه در نزد زرگر و بنابراين لازم نيست گفته شود مراد مواضع زينت يا مواضع مشغول بزينت يا زينت شاغل مواضع است كه گفتهاند چون اگر در جاى خود نباشد زينت فعلى نيست و اگر احيانا زينت بر آنها اطلاق كنند باعتبار قابليّت است كه زينت بآنها حاصل شود و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر آيه در قرآن ذكر فروج در آن شده مراد حفظ از زنا است مگر اين آيه كه مراد حفظ از نظر است پس حلال نيست كه نظر كند مرد مؤمن بفرج برادرش و حلال نيست كه نظر كند زن مؤمنه بفرج خواهرش و در كافى از آنحضرت نقل نموده در ضمن حديثى كه در آن ذكر فرض ايمان بر جوارح شده و فرض فرموده يعنى واجب كرده خداوند بر چشم كه نظر نكند بچيزى كه حرام فرموده است خدا بر او و آنكه اعراض كند از چيزى كه نهى نموده است خدا از او و آن كار چشم است و ناشى از ايمان ميباشد
جلد 4 صفحه 23
و تمسك فرموده باين دو آيه بر حرمت نظر مرد بعورت مرد و وجوب حفظ آن از نظر غير و حرمت نظر زن بعورت زن و وجوب حفظ آن از نظر غير و آنكه هر چه در قرآن از حفظ فرج است از زنا است جز اين آيه كه از نظر است و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه جوانى از انصار در مدينه مواجه با زنى شد كه روسرى خود را بر حسب معمول آنزمان پشت گوش انداخته بود پس نظر كرد بآنزن تا گذشت از او و چشم آنجوان بدنبال آنزن بود تا وارد كوچهاى شد و صورتش باستخوان يا شيشهاى كه در ديوار بود خورد و پاره شد و متوجه نشد تا آنزن رفت و جوان بخود آمد ديد خون بر سينه و لباسش ميريزد و قسم خورد كه خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم برسد و قصه را عرضه بدارد و رسيد و عرضه داشت و جبرئيل اين آيه را نازل نمود و در تفسير ما ظهر روايات معتبره بطرق متعدده نقل شده از ائمه اطهار عليهم السلام كه حاصل آنها استثناء زينت ظاهره و البسه از قبيل سرمه و انگشترى و ياره و خضاب كف و سر انگشتان و چادر و روسرى و پيراهن و امثال اينها است و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند چه مقدار حلال است از براى مرد كه به بيند از زن وقتى محرم نباشد فرمود صورت و دو كف دست و دو قدم و در خصال از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم نقل نموده كه بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على نظره اول از آن تو است و نظره دوم زيان تو است و در روايتى ترخيص نظر اولى و منع از ادامه و امتداد آن بنظره اخرى شده براى خوف فتنه و نيز از آنحضرت روايت شده كه نظر كردن تيرى از تيرهاى شيطان است و مؤيد شأن نزول مرقوم است كه خداوند فرموده و بايد بيفكنند زنها روسرى- هاشانرا بگريبانشان تا گوشواره و گلوبندشان آشكار نگردد و براى تأكيد از تحريم اظهار زينت و استثناء موارد جواز ثانيا فرموده و بايد آشكار نكنند زينت خودشان را مگر از براى شوهرشان چون مقصود بزينت آنهايند و از براى آنها است كه نظر كنند بتمام بدن زنهاشان و مگر از براى پدرانشان و پدران شوهرشان و پسرانشان و پسران شوهرشان و برادرها و برادرزادهها و خواهرزادهها كه آنها و غير آنها از قبيل اعمام و اخوال و محارم رضاعى كه از خارج معلوم شده محرمند و جائز است بر آنها كه نظر نمايند بزينتهاى ديگرى از قبيل
جلد 4 صفحه 24
گردنبند و بازوبند و خلخال پا و امثال اينها كه زينت ظاهره نيستند و در محل خود از بدن قرار دارند بشرط آنكه نظرشان پاك و خالى از ريبه باشد و نيز جائز است كه زن مؤمنه نپوشاند خود و زينت خود را از زن مسلمان ولى سزاوار نيست كه برهنه شود نزد زن يهودى يا نصرانى چون ممكن است آنها اوصاف او را براى شوهرهاشان نقل نمايند چنانچه در كافى و فقيه از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و نيز جائز است كه نپوشاند زينت خود را زن از غلام و كنيز خود اگر چه مسلمان نباشند چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از ما ملكت ايمانهنّ عبيد و امائند و در روايات ديگرى نظر نمودن مملوك بمو و ساق مالكه در صورت مأمون بودن تجويز شده و نيز جائز است كه نپوشانند زينت خود را از پيروانى كه حاجت بزن ندارند و ابله و سفيهند و براى آنكه احسانى بآنها بشود دنبال شخص ميآيند چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و قمى ره فرموده مراد پيرمرد از حال رفته است كه حاجت بزنان ندارد و در بعضى از روايات باحمق كم عقل كه حاجت بزن ندارد تفسير شده و در حكم اين جماعتند اطفال غير مميّزى كه اطلاع از عورتهاى زنها ندارند چون شهوت ندارند يا بحد بلوغ نرسيدهاند و در صورت اول ظهور بمعناى اطلاع است و بنابر احتمال اخير بمعناى غلبه است يعنى اطفالى كه قدرت بر مقاربت با زن ندارند و نيز نبايد بزنند زنها در وقت راه رفتن پاهاشان را بزمين براى آنكه مبادا صداى خلخال پايشان بلند شود و مردم مطلع از زينت آنها شوند و شهوتشان بآنها تحريك شود و انصاف آنستكه از صدر و ذيل آيه شريفه معلوم ميشود كه خداوند در مقام بيان آداب عفت كامل زنها است ولى نميخواهد بحرج و مشقت بيفتند لذا بعضى از افراد نامحرم را در مستثنى ذكر فرموده براى ابتلاء بمعاشرت با آنها و بعضى از محارم را ذكر نفرموده براى عدم ابتلاء بآن نوعا و در مقام بيان جميع محارم نيست تا اشكال شود چرا آنها را ذكر نفرموده و استثناء زينت ظاهره هم باين ملاحظه است با آنكه بيشتر از همه جا صورت زن جلب توجه مرد را مينمايد و بايد مستور باشد لذا بنظر حقير احتياط درستر آنست مگر در مواقع ضرورت و بقدر رفع عسر و حرج و اللّه اعلم و چون كم مردى است كه در مقام نگهدارى
جلد 4 صفحه 25
نظر از زن كوتاهى ننموده باشد و نيز كم زنى است كه براى او درستر قصورى روى نداده باشد خداوند مهربان تمام اهل ايمان را امر بتوبه فرموده تا بسعادت و رستگارى نائل و بنعيم ابدى و اصل گردند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قُل لِلمُؤمِناتِ يَغضُضنَ مِن أَبصارِهِنَّ وَ يَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّ ما ظَهَرَ مِنها وَ ليَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَو آبائِهِنَّ أَو آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَو أَبنائِهِنَّ أَو أَبناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَو إِخوانِهِنَّ أَو بَنِي إِخوانِهِنَّ أَو بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَو نِسائِهِنَّ أَو ما مَلَكَت أَيمانُهُنَّ أَوِ التّابِعِينَ غَيرِ أُولِي الإِربَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفلِ الَّذِينَ لَم يَظهَرُوا عَلي عَوراتِ النِّساءِ وَ لا يَضرِبنَ بِأَرجُلِهِنَّ لِيُعلَمَ ما يُخفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا المُؤمِنُونَ لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ (31)
جلد 13 - صفحه 521
و بفرما به زنهاي مؤمنه که چشمهاي خود را حفظ كنيد و نگاه نكنيد و عورت خود را حفظ كنيد، كسي نگاه نكند و زينتهاي خود را ظاهر نكنيد مگر آنچه که ظاهر است از آنها و بزنيد خمار و مقنعه خود را بر سينههاي خود که گيسوان و گوشوار و گردن شما پوشيده باشد و گردن بند و سينه ريز ظاهر نباشد و ظاهر نكنيد زينت خود را مگر براي شوهرهاي خود يا پدران خود يا پدران شوهرهاي خود يا پسران خود يا پسران شوهرهاي خود يا برادران يا برادرزادگان و يا پسر خواهرهاي خود يا زنهاي ديگر يا كنيزان که مالكه هستيد يا تابعين که در آنها شهوت نيست از مردان يا اطفالي که درك نميكنند عورتهاي زنها را و نزنيد پاهاي خود را بر زمين که معلوم شود زينتهايي که مخفي كردهايد.
و توبه كنيد بسوي خداوند جميع رجال و نساء اي كساني که ايمان آورده ايد باشد که رستگار شويد.
در اينکه آيه شريفه بعضي از محارم را ذكر نفرموده مثل عمو و خالو و داماد که شوهر دختر باشد و شوهر مادر که باصطلاح ناپدري باشد و مولاي كنيز که شوهر نداشته باشد که اماء ميگويند و لكن در موارد ديگر بيان شده در اخبار اي كاش اينکه آيه شريفه را اعلان ميكردند و در مراكز و محافل منتشر ميشد.
(وَ قُل لِلمُؤمِناتِ يَغضُضنَ مِن أَبصارِهِنَّ) حتي نظر به عورت مادر و خواهر و دختر خود نكنيد چه رسد به عورت ساير زنها مخصوصا در حمامهاي زنانه
جلد 13 - صفحه 522
مكشوفات ميروند چه رسد به عورت رجال حتي عورت پدر و فرزند.
(وَ يَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ) گذشت که حفظ فرج در اينکه آيه حفظ از نظر است و فرج عبارت از عورت است و از براي زنها سه عورت در اخبار ذكر شده اما بر مرد نامحرم تمام بدنش و موي سرش عورت است سواي وجه مشروط به اينكه نگاه نامحرم از روي شهوت و ريبه نباشد و الا بايد وجه را که عبارت از قرصه صورت است ستر و حفظ كرد و يدين تا بند دست و روي پا تا مچ و اما بر محارم از ناف تا زانو عورت است.
و اما براي زنهاي ديگر همان قبل و دبر و فصل بين آنها و عانه عورت است حتي بر مادر و دختر.
(وَ لا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا ما ظَهَرَ مِنها) در خبر ابي الجارود از حضرت باقر عليه السلام است که فرمود ما ظهر منها
(الثّياب و الكحل و الخاتم و خضاب الكفّ و السوار پس از آن فرمود:
(و الزينة ثلاثة زينة للناس و زينة للمحرم و زينة للزوج فاما زينة النّاس فقد ذكرناه و اما زينة المحرم فموضع القلادة فما فوقها و الدملج و ما دونه و الخلخال و ما اسفل منه و اما زينة الزوج فالجسد كله)
و دملج، بازو بند است.
(وَ ليَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ) خمار چارقد و پازمه را گويند که روي سر مياندازند ميفرمايد: اينها را زير گلو ببندند که گلو و سينه آنها مستور شود فقط قرصه صورت باز باشد.
(وَ لا يُبدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلّا لِبُعُولَتِهِنَّ الي قوله عَلي عَوراتِ النِّساءِ) شرحش گذشت.
(وَ لا يَضرِبنَ بِأَرجُلِهِنَّ لِيُعلَمَ ما يُخفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ) پاها را بر زمين نزنند که زينت مخفي آنها معلوم شود.
(وَ تُوبُوا إِلَي اللّهِ جَمِيعاً) رجالا و نساء.
جلد 13 - صفحه 523
(أَيُّهَا المُؤمِنُونَ لَعَلَّكُم تُفلِحُونَ) تفسيرش واضح است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 31)- در این آیه به شرح وظایف زنان در این زمینه میپردازد، نخست به وظایفی که مشابه مردان دارند اشاره کرده، میگوید: «و به زنان با ایمان بگو:
چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فرو گیرند و دامان خود را حفظ نمایند» (وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ).
و به این ترتیب «چشم چرانی» همان گونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام میباشد، و پوشاندن عورت از نگاه دیگران، چه از مرد و چه از زن برای زنان نیز همانند مردان واجب است.
سپس به مسأله حجاب که از ویژگی زنان است ضمن سه جمله اشاره فرموده:
1- «و آنها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است» (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها).
ج3، ص290
بنا بر این زنان حق ندارند زینتهایی که معمولا پنهانی است آشکار سازند هر چند اندامشان نمایان نشود و به این ترتیب حتی آشکار کردن لباسهای زینتی مخصوصی را که در زیر لباس عادی با چادر میپوشند مجاز نیست، چرا که قرآن از ظاهر ساختن چنین زینتهایی نهی کرده است.
2- حکم دیگری که در آیه بیان شده این است که: «و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند» تا گردن و سینه با آن پوشانده شود (وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ).
از این جمله استفاده میشود که زنان قبل از نزول آیه، دامنه روسری خود را به شانهها یا پشت سر میافکندند، بطوری که گردن و کمی از سینه آنها نمایان میشد، قرآن دستور میدهد روسری خود را بر گریبان خود بیفکنند تا هم گردن و هم آن قسمت از سینه که بیرون است مستور گردد.
3- در سومین حکم مواردی را که زنان میتوانند در آنجا حجاب خود را بر گیرند و زینت پنهان خود را آشکار سازند با این عبارت شرح میدهد:
«و آنها نباید زینت خود را آشکار سازند» (وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ).
«مگر (در دوازده مورد:) 1- «برای شوهرانشان» (إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ).
2- «یا پدرانشان» (أَوْ آبائِهِنَّ).
3- «یا پدر شوهرانشان» (أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ).
4- «یا پسرانشان» (أَوْ أَبْنائِهِنَّ).
5- «یا پسران همسرانشان» (أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ).
6- «یا برادرانشان» (أَوْ إِخْوانِهِنَّ).
7- «یا پسران برادرانشان» (أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ).
8- «یا پسران خواهرانشان» (أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ).
9- «یا زنان هم کیششان» (أَوْ نِسائِهِنَّ).
10- «یا بردگانشان» کنیزانشان (أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ).
ج3، ص291
11- «یا مردان سفیهی که تمایلی به زن ندارند» (أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ).
12- «یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند» (أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ).
4- و بالاخره چهارمین حکم را چنین بیان میکند: «آنها به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود» و صدای خلخال که برپا دارند بگوش رسد (وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ).
آنها در رعایت عفت آن چنان باید دقیق و سختگیر باشند که حتی از رساندن صدای خلخالی که در پای دارند به گوش مردان بیگانه خودداری کنند.
و سر انجام با دعوت عمومی همه مؤمنان اعم از مرد و زن به توبه و بازگشت به سوی خدا آیه را پایان داده، میگوید: «و همگی به سوی خدا باز گردید ای مؤمنان! تا رستگار شوید» (وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ).
و اگر در گذشته کارهای خلافی در این زمینه انجام دادهاید اکنون از خطاهای خود توبه کنید و برای نجات و فلاح به سوی خدا آیید که رستگاری تنها بر در خانه اوست.
فلسفه حجاب:
بدون شک در عصر ما که بعضی نام آن را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذاردهاند و افراد غربزده، بیبندوباری زنان را جزئی از آزادی او میدانند سخن از حجاب گفتن برای این دسته ناخوشایند و گاه افسانهای است متعلق به زمانهای گذشته! ولی مفاسد بیحساب و مشکلات و گرفتاریهای روز افزون که از این آزادیهای بیقید و شرط به وجود آمده سبب شده که تدریجا گوش شنوایی برای این سخن پیدا شود.
مسأله این است که آیا زنان (با نهایت معذرت) باید برای بهره کشی از طریق سمع و بصر و لمس- جز آمیزش جنسی- در اختیار همه مردان باشند و یا باید این امور مخصوص همسرانشان گردد؟
ج3، ص292
اسلام میگوید: کامیابیهای جنسی اعم از آمیزش و لذت گیریهای سمعی و بصری و لمسی مخصوص به همسران است و غیر از آن گناه، و مایه آلودگی و ناپاکی جامعه میباشد که جمله «ذلِکَ أَزْکی لَهُمْ» در آیات فوق اشاره به آن است.
فلسفه حجاب چیز مکتوم و پنهانی نیست زیرا:
1- برهنگی زنان که طبعا پیامدهایی همچون آرایش و عشوهگری و امثال آن همراه دارد مردان مخصوصا جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار میدهد تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجانهای بیمارگونه عصبی و گاه سر چشمه امراض روانی میگردد.
مخصوصا توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ سر چشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده، تا آنجا که گفتهاند: «هیچ حادثه مهمی را پیدا نمیکنید مگر این که پای زنی در آن در میان است»! آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعلهور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانهای است؟
2- آمارهای قطعی و مستند نشان میدهد که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا بطور مداوم بالا رفته است، زیرا در «بازار آزاد برهنگی» که عملا زنان به صورت کالای مشترکی (لااقل در مرحله غیر آمیزشی جنسی) در آمدهاند دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمیتواند داشته باشد.
3- گسترش دامنه فحشاء، و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بیحجابی است و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربی کاملا نمایان است.
4- مسأله «ابتذال زن» و «سقوط شخصیت او» در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است هنگامی که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد، طبیعی است روز به روز تقاضای آرایش بیشتر و خود نمایی افزونتر از او دارد، و هنگامی که زن را از طریق
ج3، ص293
جاذبه جنسیش وسیله تبلغ کالاها و دکور اتاقهای انتظار، و عاملی برای جلب جهانگردان و سیاحان و مانند اینها قرار بدهد، در چنین جامعهای شخصیت زن تا سر حد یک عروسک، یا یک کالای بیارزش سقوط میکند، و ارزشهای والای انسانی او بکلی به دست فراموشی سپرده میشود، و تنها افتخار او جوانی و زیبایی و خود نمائیش میشود.
و به این ترتیب مبدل به وسیلهای خواهد شد برای اشباع هوسهای سر کش یک مشت آلوده فریبکار و انسان نماهای دیو صفت! در چنین جامعهای چگونه یک زن میتواند یا ویژگیهای اخلاقیش، علم و آگاهی و دانائیش جلوه کند، و حائز مقام والائی گردد؟!
نکات آیه
۱ - زنان مؤمن، وظیفه دار پرهیز از نظر دوختن و خیره شدن به مردان نامحرم (و قل للمؤمنت یغضضن من أبصرهنّ)
۲ - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى، حرام است. (و قل للمؤمنت یغضضن من أبصرهنّ)
۳ - زنان مؤمن، وظیفه دار پرهیز از چشم دوختن به عورت و شرمگاه دیگران (و قل للمؤمنت یغضضن من أبصرهنّ)
۴ - حرمت خیره شدن و چشم دوختن به عورت و شرمگاه دیگران (و قل للمؤمنت یغضضن من أبصرهنّ)
۵ - پوشاندن عورت و شرمگاه خویش از دید دیگران، بر زنان واجب و کشف آن، حرام است. (و قل للمؤمنت یغضضن من أبصرهنّ)
۶ - زنان مؤمن، وظیفه دار اجتناب از آلودگى به زنا و فحشا هستند. (و قل للمؤمنت ... و یحفظن فروجهنّ)
۷ - خیره شدن به نامحرمان و چشم چرانى، زمینه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است. (قل للمؤمنت ... یحفظن فروجهنّ)
۸ - مبارزه اسلام با علل و زمینه هاى وقوع جرم، بزهکارى و فساد جنسى (و قل للمؤمنت یغضضن من أبصرهنّ و یحفظن فروجهنّ)
۹ - زنان مؤمن، موظف به پوشاندن زینت هاى خویش و محل آنها (بدن) از دید نامحرمان اند; جز آنچه که خود به خود آشکاراست (مثل سرمه، انگشتر، حنا و ...). (و قل للمؤمنت ... و لایبدین زینتهنّ إلاّ ما ظهر منها) درباره مقصود از «زینتهنّ» (زینت زنان) دو دیدگاه وجود دارد: ۱- مقصود محل زینت آلات است; زیرا آشکار کردن خود زینت آلات به تنهایى معنى ندارد. ۲- مراد خود زینت آلات است، در حالى که بر روى بدن قرار دارد. در این صورت به طریق اولى آشکار کردن محل زیورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در «إلاّ ماظهر منها»، زیورآلاتى است که، به طور متعارف آشکارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .
۱۰ - حرمت آشکار ساختن زینت ها و محل هاى آنها (بدن) بر زنان، جز آنچه که خود به خود آشکار است (مانند انگشتر، سرمه، حنا و ...). (لایبدین زینتهنّ إلاّ ما ظهر منها)
۱۱ - پوشاندن آن قسمت از بدن که به طور متعارف و خود به خود آشکار است، (مانند قرص صورت، دست و پا تا مچ) بر زنان، لازم نیست. (لایبدین زینتهنّ إلاّ ما ظهر منها)
۱۲ - پوشاندن زینت هایى که به طور متعارف و خودبه خود آشکار است (مانند انگشتر، سرمه، حنا و ...) بر زنان، واجب نیست. (و لا یبدین زینتهنّ إلاّ ما ظهر منها)
۱۳ - زینت کردن براى زنان، کارى مشروع و جایز است. (و لایبدین زینتهنّ إلاّ ما ظهر منها)
۱۴ - توجه به واقعیت ها و ضرورت ها، از ملاک ها و شاخص هاى لحاظ شده در تشریع احکام و دستورات الهى در باره زنان (و لایبدین زینتهنن إلاّ ما ظهر منها) حکمت و فلسفه حرمت آشکار ساختن زینت براى زنان - به قرینه استثناى «إلاّ ما ظهر منها; جز آنچه خود به خود آشکار است» - حساسیت و جلب توجهى است که این کار براى نامحرمان ایجاد مى کند. از سوى دیگر، اگر پوشاندن آن قسمت از بدن و زیورآلات که خود به خود آشکار است، استثنا نمى شد; به دور از واقعیت ها و مخالف با نیازها و ضرورت هایى بود که عموم زنان با آنها دست به گریبان اند.
۱۵ - زنان مؤمن، موظف به پوشاندن سر، گلو، و سینه خود از نگاه نامحرمان (و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ) «خمار» نام پوششى (روسرى) است که زنان به وسیله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و «جیب» به آن قسمت از پیراهن گفته مى شود که گلو و قفسه سینه را بپوشاند (مصباح المنیر).
۱۶ - استفاده از روسرى، بدون پوشاندن گلو و سینه، از پوشش هاى زنان جزیرة العرب پیش از تشریع حکم حجاب از جانب اسلام (و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ)
۱۷ - آشکار کردن موى سر، گلو و سینه در انظار نامحرمان، بر زنان مؤمن حرام است. (و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ)
۱۸ - زنان مؤمن، مجاز به آشکار ساختن زینت هاى خویش (گوشواره، النگو گردنبند و...) و مواضع آنها (بدن) بر شوهر، پدر، پدر شوهر و پسران خود هستند. (و لایبدین زینتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ)
۱۹ - زنان مؤمن، مجاز به آشکار ساختن زینت هاى خویش و مواضع آنها (بدن) بر پسران شوهر، برادران، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند. (و لایبدین زینتهنّ إلاّ... او أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخوتهنّ)
۲۰ - بر زنان مؤمن، پوشاندن زینت هاى خویش و مواضع آنها (بدن)، بر دیگر زنان مؤمن و بردگان خود لازم نیست. (و لایبدین زینتهنّ إلاّ... أو نسائهنّ أو ما ملکت أیمنهنّ)
۲۱ - زنان مؤمن، از آشکار کردن زینت هاى خویش و مواضع آنها (بدن) بر زنان غیر مسلمان منع شده اند. (و لایبدین زینتهنّ إلاّ... أو نسائهنّ) اضافه «نساء» به ضمیر جمع «هنّ» - که به «مؤمنات» بازمى گردد - دلالت مى کند که مراد از آن، عموم زنان نیست; بلکه مقصود زنان مؤمن مى باشد. بنابراین استثناى «إلاّ... نسائهنّ» شامل زنان غیر مسلمان نمى شود.
۲۲ - پوشاندن زینت ها و مواضع آنها (بدن) از خدمت کاران بى نیاز به زن و بى رغبت به زناشویى و کودکان بى خبر از مسائل جنسى، بر زنان مؤمن لازم نیست. (و لایبدین زینتهنّ إلاّ... أو التبعین غیر أُوْلى الإربة من الرجال أو الطفل الذین لم یظهروا على عورت النساء) واژه «الإربة» به معناى حاجت است و در آیه شریفه - به مناسبت این که در بیان مسائل محرم و نامحرم است - مقصود، نیاز به زن و تمایل جنسى به زنان است.
۲۳ - زنان مؤمن، موظف به پوشاندن زینت هاى خویش و مواضع آنها از خدمت کاران نیازمند به زن و راغب به زناشویى و نیز از کودکان آگاه و با خبر از مسائل جنسى (و لایبدین زینتهنّ إلاّ... أو التبعین غیر أُوْلى الإربة من الرجال أو الطفل الذین لم یظهروا على عورت النساء)
۲۴ - پوشاندن زینت و مواضع آنها (بدن) از خدمت کارانى که ساده لوح اند و از بصیرت و عقل کامل برخوردار نیستند، بر زنان مؤمن واجب نیست. (و لایبدین زینتهنّ إلاّ... أو التبعین غیر أُوْلى الإربة) یکى از معانى و موارد کاربرد واژه «إربة» بصیرت در امور و عقل است (لسان العرب و قاموس المحیط). بنابراین «غیر أُوْلى الإربة»; یعنى، کسانى که ساده لوح اند و از عقل و بصیرت کافى، از جمله در امور جنسى، برخوردار نیستند و از چنین امورى کاملاً بى خبراند.
۲۵ - پدر شوهر، پسرهمسر، پسر برادر، پسر خواهر، زنان مؤمن، بردگان، خدمت کاران بى میل به زن و زناشویى و کودکان بى خبر از مسائل جنسى، از محارم زنان اند. (و لایبدین زینتهنّ إلاّ لبعولتهنّ ... أو الطفل الذین لم یظهروا على عورت النساء)
۲۶ - زنان مؤمن، موظف اند به هنگام راه رفتن، به گونه اى گام بردارند که زینت هایشان (چون خلخال) بر نامحرمان آشکار نشود. (و لایضربن بأرجلهنّ لیعلم ما یخفین من زینتهنّ)
۲۷ - هر گونه حرکت و رفتارى که موجب آگاهى نامحرمان از زینت هاى زنان مؤمن شود، بر آنان حرام است. (و لایضربن بأرجلهنّ لیعلم ما یخفین من زینتهنّ)
۲۸ - زنان مؤمن، وظیفه دار پرهیز از هر گونه رفتار تحریک آمیز و جلب کننده توجه نامحرمان به سوى خویش (و لایضربن بأرجلهنّ لیعلم ما یخفین من زینتهنّ) لام در «لیعلم» براى تعلیل و بیان علت حرمت پاى کوبیدن بر زمین است و در چنین مواردى، تعلیل موجب تعمیم حکم مى شود. از این رو مى توان استفاده کرد که هر آنچه موجب آشکار شدن زینت زنان شود، همین حکم را دارد و حرام خواهد بود.
۲۹ - بر زنان مؤمن، پوشاندن پا تا مچ و زینت هاى آن (مانند خلخال) واجب است. (و لایضربن بأرجلهنّ لیعلم ما یخفین من زینتهنّ)
۳۰ - خداوند، فراخوان تمامى مؤمنان به توبه و باز گشت به درگاه خویش (و توبوا إلى اللّه جمیعًا أیّه المؤمنون)
۳۱ - همه مؤمنان، داراى نوعى لغزش و خطا و نیازمند به توبه اند. (و توبوا إلى اللّه جمیعًا أیّه المؤمنون) برداشت یاد شده، از خطاب عمومى «توبوا» و «أیّه المؤمنون» همراه با واژه مخصوص تأکید (جمیعاً) استفاده مى شود.
۳۲ - توبه و بازگشت از گناه و خطا، زمینه ساز فلاح و رستگارى مؤمنان (و توبوا إلى اللّه جمیعًا أیّه المؤمنون لعلّکم تفلحون) برداشت یاد شده، به خاطر این نکته است که «لعلّ» براى تعلیل و جمله «لعلّکم تفلحون» استئنافیه تعلیلیه است; یعنى به این سبب توبه کنید که به سعادت و رستگارى برسید.
۳۳ - گناه، مانع فلاح و رستگارى است. (توبوا إلى اللّه جمیعًا ... لعلّکم تفلحون) از این که خداوند مؤمنان را براى رسیدن به فلاح و رستگارى، به توبه و بازگشت از راه خطا و گناه فرا خوانده است، مى توان استفاده کرد که گناه و خطا، مانع از رستگارى است و باید با توبه این مانع را از سر راه برداشت.
۳۴ - ایمان، مقتضى توبه و بازگشت به درگاه خداوند (توبوا إلى اللّه جمیعًا أیّه المؤمنون) خطاب کردن با عنوان «مؤمنان» (أیّه المؤمنون) پس از فراخوانى به توبه و بازگشت از گناه، مى تواند گویاى مطلب یاد شده باشد.
۳۵ - گناه، موجب کفر و بیرون آمدن از زمره مؤمنان نیست. (توبوا إلى اللّه جمیعًا أیّه المؤمنون) برداشت یاد شده، به خاطر این نکته است که خداوند، مؤمنان گناه کار را با عنوان «مؤمنان» خطاب کرده است و این مى رساند که انسان به صرف گناه کردن، کافر نشده و از صف مؤمنان بیرون نمى شود.
۳۶ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله: «و لایبدین زینتهنّ إلاّ ما ظهر منها» فهى الثیاب و الکحل و الخاتم و خضاب الکف والسوار; از امام باقر(ع) درباره سخن خدا «و لاییدین زینتهنّ إلاّ ما ظهر منها» روایت شده است که فرمود: [زینت ظاهر ]جامه، سرمه[چشم]، انگشتر، خضاب دست و دستبند است». ۱- تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۰۱; تفسیربرهان، ج ۳، ص ۱۳۰، ح ۸.
۳۷ - «عن أبى عبداللّه(ع): قال اللّه تبارک و تعالى «و قل للمؤمنات یغضضن من أبصارهنّ و یحفظن فروجهنّ» من أن تنظر أحداهنّ إلى فرج أختها و تحفظ فرجها من أن ینظر إلیها...; از امام صادق(ع) روایت شده است که خداوند فرمود: «و قل للمؤمنات یغضضن من أبصارهنّ و یحفظن فروجهنّ» [; یعنى، زنان خوددارى کنند] از اینکه به عورت زن دیگرى نگاه کنند و نیز عورت خود را از نگاه دیگران حفظ نمایند.» ۱- کافى، ج ۲، ص ۳۳- و ۳۵، ح ۱; نورالثقلین، ج ۳، ص ۵۵۸، ح ۹۱.
۳۸ - «عبدالرحمن ابن أبى عبداللّه(ع) قال. سألته عن «أُوْلى الإربة من الرجال» قال: الأحمق المولّى علیه الذى لایأتى النساء; عبدالرحمن ابن ابى عبداللّه گوید: از امام(ع) درباره «أُوْلى الإربة من الرجل» پرسیدم؟ فرمود: مراد مردى است که در اثر عقب افتادگى ذهنى، تحت سرپرستى است و تمایل به زنان ندارد.» ۱- کافى، ج ۵، ص ۵۲۳، ح ۲; تفسیربرهان، ج ۳، ص ۱۳۱، ح ۶.
۳۹ - «عن فضیل بن یسار قال: سألت أبا عبداللّه(ع) عن الذراعین من المرأة أهما من الزنة التى قال اللّه تبارک و تعالى «و لایبدین زینتهنّ إلاّ لبعولتهنّ» قال: نعم و مادون الخمار من الزینة و ما دون السوارین; فضیل بن یسار گوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا زراعین زن از (آرنج تا مچ دستهاى او) جزء زینتى است که خداوند فرموده است: «و لایبدین زینتهنّ إلاّ لبعولتهنّ»؟ فرمود: آرى و نیز آنچه [از سرو گردن ]زیر پوششن مقنعه و [از مچ دست ]زیر دست بند قرار دارد، از همان زینت است». ۱- کافى، ج ۵، ص ۵۲۰، ح ۱; تفسیربرهان، ج ۳، ص ۱۳۰، ح ۳.
موضوعات مرتبط
- احکام: ۲، ۴، ۵، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۷، ۱۸، ۱۹،
- ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۷، ۲۸، ۲۹، ۳۷، ۳۹; تشریع ۱۴;:
- فلسفه: ۱۴
- ایمان:
- آثار ایمان ۳۴C: ۷
- برادر:
- محرمیت برادر ۱۹C: ۷
- برادرزاده:
- محرمیت برادرزاده ۱۹، ۲۵C: ۷
- برده:
- محرمیت برده ۲۵C: ۷
- پدر:
- محرمیت پدر ۱۸C: ۷
- پدرشوهر:
- محرمیت پدرشوهر ۱۸، ۲۵C: ۷
- پسرِشوهر:
- محرمیت پسرِشوهر ۱۸، ۲۵C: ۷
- توبه:
- آثار توبه ۳۲; دعوت به توبه ۳۰; زمینه توبه ۴C: ۷
- جرایم:
- مبارزه با عوامل جرم ۸C: ۷
- چشم چرانى:
- آثار چشم چرانى ۷; حرمت چشم چرانى ۲C: ۷
- حجاب:
- احکام حجاب: ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۵، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱،
- ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۸، ۲۹، ۳۹; پوشش پا در حجاب ۲۹;:
- پوشش سر در حجاب ۱۵; پوشش سینه در حجاب ۱۵;:
- پوشش گلو در حجاب ۱۵; تاریخ حجاب ۱۶; حجاب:
- درجزیرة العرب ۱۶; حجاب در دوران بعثت:
- ۱۶;حرمت کشف حجاب ۱۷; محدوده حجاب ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۵، ۱۷، ۲۴، ۲۹، ۳۹C: ۷
- خادم:
- محرمیت خادم ساده لوح ۲۴C: ۷
- خاله:
- محدوده حجاب خاله ۱۹C: ۷
- خدا:
- دعوتهاى خدا ۳۰C: ۷
- خواجه سرایان:
- محرمیت خواجه سرایان ۲۲، ۲۵، ۳۸C: ۷
- خواهر:
- محدوده حجاب خواهر ۱۹C: ۷
- خواهرزاده:
- محرمیت خواهرزاده ۱۹، ۲۵C: ۷
- دین:
- دن و عینیت ۱۴C: ۷
- رستگارى:
- موانع رستگارى ۳۳C: ۷زن:
- پوشش زینت زن ۹، ۱۲; پوشش محل زینت زن ۹، ۳۹;:
- تکلیف زن ۱، ۳، ۶، ۹، ۱۵، ۲۳، ۲۶، ۲۸; حرمت اظهار:
- زینت زن ۱۰، ۲۷; زینت زن ۱۳; کیفیت راه رفتن:
- زن ۲۶; موارد جواز اظهار زینت زن ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۴C: ۷
- 'زنا:
- اجتناب از زنا ۶C: ۷
- 'زنان:
- حجاب زنان مقارن بعثت ۱۶C: ۷
- 'زینت:
- احکام زینت ۱۳، ۲۷; مراد از زینت ظاهرى ۳۶; موارد جواز اظهار زینت ۲۲C: ۷
- 'شوهر:
- محرمیت شوهر ۱۸C: ۷
- 'عروس:
- محدوده حجاب عروس ۱۸C: ۷
- 'عمه:
- محدوده حجاب عمه ۱۹C: ۷
- 'عورت:
- اجتناب از نگاه به عورت دیگران ۳، ۳۷;:
- احکام ستر عورت ۵; حرمت کشف عورت ۵; حرمت نگاه به عورت دیگران ۴; وجوب ستر عورت ۵C: ۷
- 'فحشا:
- اجتناب از فحشا ۶; زمینه فحشا ۷; مبارزه با فحشا ۸C: ۷
- 'فرزند:
- محرمیت فرزند ۱۸C: ۷
- 'کافران:
- احکام کافران ۲۱C: ۷
- 'کفر:
- عوامل کفر ۳۵C: ۷
- 'کودک:
- محرمیت کودک ۲۲، ۲۵C: ۷
- 'گناه:
- آثار گناه ۳۳، ۳۵C: ۷
- 'مادر:
- محدوده حجاب مادر ۱۸C: ۷
- 'مؤمنان:
- تکلیف مؤمنان ۱، ۳، ۶، ۹، ۱۵، ۲۶، ۲۸; خطاى:
- مؤمنان ۳۱; دعوت از مؤمنان ۳۰; زمینه:
- رستگارى مؤمنان ۳۲; نیازهاى معنوى مؤمنان ۳۱C: ۷
- 'محارم: ۱۸، ۱۹، ۲۵
- 'محرمات: ۲، ۴، ۵، ۱۰، ۱۷، ۲۷
- 'نامادرى:
- محدوده حجاب نامادرى ۱۹C: ۷
- 'نامحرم:
- آثار نگاه به نامحرم ۷; اجتناب از جلب:
- توجه نامحرم ۲۸; اجتناب از نگاه به نامحرم ۱; حرمت نگاه به نامحرم ۲C: ۷
- 'نگاه:
- احکام نگاه ۲، ۴، ۳۷C: ۷
- 'نیازها:
- نیاز به توبه ۳۱C: ۷
- واجبات: ۵ B
منابع