المؤمنون ٩٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link49 | آيات ۷۸ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link49 | آيات ۷۸ - ۹۸ سوره مؤمنون]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link50 | يادآورى نعمت شنوايى و بينايى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link50 | يادآورى نعمت شنوايى و بينايى و خردمندى انسان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link51 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link51 | بعید دانستن و انكار بعث و معاد، از جانب كافران]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link52 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۶#link52 | اثبات امكان بعث و قيامت، با بيان مالكيت حقيقی خداوند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link53 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link53 | بيان اين كه مالكيت، اعمّ از ربوبيت است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link55 | معناى آيه: «قُل مَن رَبُّ السَّماوَات السَّبع...»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link55 | معناى آيه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link56 | معناى «ملكوت» و اين كه ملكوت هر چيزى به دست خدا است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link56 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link58 | دلایل ردّ اعتقاد مشرکان، مبنی بر فرزند داشتن خداوند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link60 | تفسیرهای ديگر، در معنای تعدد آلهه مشرکان ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link58 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷# | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link61 | اشاره به تفاسير ديگر در معناى آيه شريفه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۷#link61 | اشاره به تفاسير ديگر در معناى آيه شريفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link62 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۸#link62 | معناى «هَمَزات شياطين»]] | ||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ مهر ۱۴۰۲، ساعت ۰۸:۳۴
کپی متن آیه |
---|
قُلْ رَبِ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ |
ترجمه
المؤمنون ٩٢ | آیه ٩٣ | المؤمنون ٩٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِمَّا»: مرکب است از (إِنْ) شرطیّه و (ما) زائده که برای تأکید ذکر میشود. «تُرِیَنِّی»: به من بنمائی. به من نشان دهی. مراد این است که اگر عذاب و بلا را دامنگیرشان کردی، در حالی که من در قید حیات و در میانشان باشم.
تفسیر
- آيات ۷۸ - ۹۸ سوره مؤمنون
- يادآورى نعمت شنوايى و بينايى و خردمندى انسان
- بعید دانستن و انكار بعث و معاد، از جانب كافران
- اثبات امكان بعث و قيامت، با بيان مالكيت حقيقی خداوند
- بيان اين كه مالكيت، اعمّ از ربوبيت است
- معناى آيه: «قُل مَن رَبُّ السَّماوَات السَّبع...»
- معناى «ملكوت» و اين كه ملكوت هر چيزى به دست خدا است
- دلایل ردّ اعتقاد مشرکان، مبنی بر فرزند داشتن خداوند
- تفسیرهای ديگر، در معنای تعدد آلهه مشرکان
- اشاره به تفاسير ديگر در معناى آيه شريفه
- معناى «هَمَزات شياطين»
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ «93» رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «94»
بگو: پروردگارا! اگر آنچه را (از عذاب) كه به آنان وعده داده شده (مىخواهى) به من نشاندهى. پس پروردگارا! مرا در ميان قوم ستمگر قرار مده.
نکته ها
امام صادق عليه السلام دربارهى جمله «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» فرمود: غيب آن است كه واقع نشده و شهادت چيزى است كه محقّق گشته باشد. «1»
پیام ها
1- علم خداوند به همه چيز، رمز بىنيازى او از شريك است. ما كانَ مَعَهُ مِنْ إِلهٍ ...
عالِمِ الْغَيْبِ
«1». معانى الاخبار، ص 146.
جلد 6 - صفحه 126
2- علم خداوند نسبت به غيب و شهود يكسان است. «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
3- آگاهى به غيب مهمتر و مسائل غيبى بيشتر است. (در تمام قرآن، كلمهى غيب قبل از شهادت آمده است). «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ»
4- پيامبر صلى الله عليه و آله امين وحى است. حتّى كلمهى «قُلْ» را نقل مىكند.
5- حضور در ميان ظالمان، خطر گرفتارى به عذابهاى الهى را در پى دارد. «فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ (93)
بعد از آن پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله را خطاب فرمايد:
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ: بگو بطريق دعا، اى پروردگار من، اگر بنمائى مرا و بىشبهه مىنمائى آنچه وعده داده شدند كافران از عذاب در دنيا و آخرت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ (93) رَبِّ فَلا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (94) وَ إِنَّا عَلى أَنْ نُرِيَكَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ (95) ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ (96) وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّياطِينِ (97)
وَ أَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ (98) حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ (99) لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (100)
ترجمه
- بگو پروردگار من اگر مينمائى مرا البته آنچه وعده داده ميشوند
پروردگارا پس قرار مده مرا در گروه ستمكاران
و همانا ما بر آنكه بنمائيم تو را آنچه وعده ميدهيم آنها را هر آينه توانائيم
دفع كن بآنچه خوبتر است بدى را ما داناتريم بآنچه وصف ميكنند
و بگو پروردگار من پناه ميبرم بتو از وسوسههاى شيطانها
و پناه ميبرم بتو پروردگار من از آنكه حاضر شوند نزد من
تا چون آيد يكى از آنها را مرگ گويد پروردگارا برگردانيد مرا
شايد من بكنم كار خوبى در آنچه واگذاشتم نه چنانست همانا آن سخنى است كه او گوينده آنست و از پيش آنها حائلى است تا روزى كه برانگيخته شوند.
تفسير
- خداوند متعال در اين مقام بطرز بديع و مؤثّر ديگرى كفّار را تهديد بنزول عذاب فرموده زيرا به پيغمبر خود دستور دعا داده كه عرض كند پروردگارا اگر مسلّما ارائه ميدهى بمن در آتيه نزديكى وعده عذاب خود را كه بكفّار مكّه
جلد 3 صفحه 654
داده بودى پروردگارا پس مرا از ميان آنها بيرون ببر چون ماء زائده در امّا و نون تأكيد در ترينّى براى افاده مسلّم بودن و تكرار رب براى تضرّع است با آنكه قبلا به پيغمبر فرموده بود تا تو در ميان آنهائى من عذاب نازل نميكنم براى آنكه بدانند آنحضرت عازم به خروج از ميان آنها است و عذاب منجز خواهد شد و اشاره شود بشدّت عذاب و رحمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه نميخواهد آنرا به بيند كه بر آنها وارد شده و گفتهاند خداوند بعد از ايندعا وسائل هجرت آنحضرت را از مكه بمدينه فراهم فرمود و آنها در جنگ بدر معذب بعذاب الهى شدند و مستفاد از چند روايت كه در اين مقام از طرق عامّه و خاصه وارد شده آنستكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در سال اخير حجّش اوقاتيكه در منى تشريف داشت فرمود اى مردم بعد از من بكفر بر نگرديد و گردن يكديگر را با شمشير نزنيد و اگر چنين كنيد مرا در هنگى از لشگر خواهيد ديد كه با شمشير گردن شما را بزنند و بزنم و در اين حال متوجه بپشت سر يا طرف راست خود شد و بتعليم جبرئيل فرمود انشاء اللّه يا آنكس على بن أبي طالب عليه السّلام خواهد بود و اين آيه نازل شد و موعد آن عذاب بر حسب روايت ابان بن تغلب از امام صادق عليه السّلام وادى السلام پشت كوفه است و بنابراين ظاهرا مراد وقت رجعت آنحضرت باشد و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دعا فرموده كه انتقام آنها بدست ائمه اطهار عليهم السلام جارى گردد در هر حال چون كفار پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بوعده عذاب استهزاء مينمودند خداوند فرموده ما قدرت داريم عذاب موعود را در زمان حيات تو بر آنها نازل كنيم ولى مصلحت در تعجيل آن نيست چون بايد مردمان صالحى از نسل آنها بوجود آيند بهتر آنستكه تو با آنها مدارا و مماشات نمائى و بوسيله بهترى كه عفو و اغماض و خوبى در مقابل بدى است از بدى رفتار و گفتار آنها دفاع نمائى و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه الّتى احسن تقيّه است و نيز فرموده ما بهتر ميدانيم كه آنها چه نسبتهاى ناروائى بتو ميدهند و هر وقت باشد بجزاى اعمالشان خواهيم رسانيد و چون بىصبرى و هيجان غضب براى انتقام در وقتى كه صلاح نباشد ناشى از وساوس شياطين انسى و جنّى است به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دستور فرموده كه پناه ببرد بخدا از وسوسه آنها و پناه ببرد از حضور آنها نزد آنحضرت در حال خشم و سختى و قيام بعبادت و غيرها چون اصل همزسيخ زدن
جلد 3 صفحه 655
زير پهلوى حيوان است براى مطيع نمودن آن و در وسوسه شيطان براى مطيع نمودن بنى آدم استعمال ميشود و پس از اين دستور رجوع فرموده بمفاد ما يصفون در آيات سابقه باين بيان كه هرزهگوئى و ياوه سرائى آنها نسبت به پيغمبر و خدا باقى است تا دم مرگ كه با كمال حسرت و ندامت هر يك از آنها خواهند گفت پروردگارا برگردانيد مرا بدنيا شايد بتوانم كار شايستهئى بكنم در دنيا كه از دستم رفته يا عمل خيرى انجام دهم در اموالم كه باقى گذاردم از خود و از قمّى ره و در بعضى روايات بمانع الزّكوة تفسير شده و خطاب بصيغه جمع را در ارجعونى براى تعظيم و از دأب عرب دانستهاند و گفتهاند مخاطب خداوند است و بعضى مخاطب را بعد از استغاثه از خدا بگفتن رب، ملائكه قرار دادهاند و بنظر حقير خطاب بخداوند است با ملاحظه مأموريّت ملائكه در اجراء امر و در هر حال تمنّاى آنها حاصل نخواهد شد چون خداوند در جواب فرموده حاشا كه بر گردد بدنيا همانا مسئلت رجوع و قول رب ارجعونى كلمه و قول بىفائدهئى است كه او ميگويد چون نه ما ميپذيريم نه او در صورت رجوع بقولش عمل خواهد نمود صرف حرف است كه ناشى از غلبه حسرت و ندامت شده و در مقابل آنها عالم برزخ است كه واسطه بين دنيا و آخرت است و مردم بعد از مردن بايد آنجا باشند تا روز قيامت كه مبعوث و محشور گردند و بر حسب روايات عديده اهل ايمان و اطاعت در آنجا متنعّمند و اهل كفر و معصيت معذّب و ائمه اطهار عليهم السلام ميترسند از معذب بودن شيعيانشان در برزخ و الا در قيامت بشفاعت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ايشان ببهشت خواهند رفت انشاء اللّه تعالى ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل رَبِّ إِمّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ (93)
بگو: پروردگار من بمن بنما آنچه باين كفار و مشركين وعده عذاب داده شده وعدههاي الهي سه قسم است 1- وعدههاي که به انبياء و مؤمنين داده شده اينکه قابل تخلف نيست، زيرا خلف وعده قبيح است و محال است از خداوند، بمقتضاي عدل فعل قبيح صادر شود مثل آيه شريفه.
(إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الحَياةِ الدُّنيا وَ يَومَ يَقُومُ الأَشهادُ) مؤمن آيه 54.
2- وعدههاي که به كفار و اهل معاصي داده که بنحو اخبار باشد اينهم قابل تخلف نيست، زيرا تخلفش موجب كذب ميشود و بر او محال است، زيرا كذب قبيح است.
3- وعدههايي که بآنها داده شده به نحو انشاء که تعبير به وعيد ميكنيم اينکه هم دو قسم است اگر محل قابليت و لياقت داشته باشد ممكن است تخلف به اينكه خداوند عفو فرمايد، و بيامرزد و گذشت كند، و اما اگر قابل عفو نباشد البته متوجه ميشود، زيرا عفو و مغفرت شرطش ايمان است که با ايمان از دنيا برود و گفتيم عمده خطر معاصي دو چيز است يكي آنكه باعث شود که بيايمان از دنيا رود و ديگر آنكه خداوند عفو نفرمايد و مؤاخذه كند مؤمن بايد بين خوف و رجا باشد و نظر به اينكه حضرت رسالت در حق كفار و مشركين نفرين نميكرد بلكه دعاء ميكرد و ميگفت:
(اللهم اهد قومي فانهم لا يعلمون)
خداوند ميفرمايد: (قُل رَبِّ إِمّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ).
جلد 13 - صفحه 460
آن وعدههايي که بآنها داده بمن بنما چنانچه انبياء سلف هم در حق قوم خود پس از يأس از هدايت نفرين كردند حضرت نوح عرض كرد (رَبِّ لا تَذَر عَلَي الأَرضِ مِنَ الكافِرِينَ دَيّاراً إِنَّكَ إِن تَذَرهُم يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلّا فاجِراً كَفّاراً) نوح آيه 27 و 28 و حضرت موسي عرض كرد.
(رَبَّنَا اطمِس عَلي أَموالِهِم وَ اشدُد عَلي قُلُوبِهِم فَلا يُؤمِنُوا حَتّي يَرَوُا العَذابَ- الأَلِيمَ) يونس آيه 88 لذا امر شد بحضرت.
(قُل رَبِّ إِمّا تُرِيَنِّي ما يُوعَدُونَ) و آنچه وعده داده شده گرفتار قحط و قتل در بدر و حنين و ذلت و خفت که خداوند ياري فرمود پيغمبر و اصحابش را و فتح مكه و از بين رفتن مشركين و از ترس ايمان آوردن و بلاهاي ديگر.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 93)- این آیه هدف آیات گذشته را که تهدید کفار و مشرکان لجوج به عذابهای الهی است، تعقیب میکند، میگوید: ای پیامبر! «بگو: پروردگار من! اگر
ج3، ص266
عذابهایی را که به آنان وعده داده میشود به من نشان دهی» و در زندگیم آن را ببینم (قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی ما یُوعَدُونَ).
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، مأمور التجا به خداوند براى ایمن ماندن از عذاب دامنگیر ظالمان (قل ربّ إمّا ترینّى ما یوعدون) «إمّا» مرکب از «إن» شرطیه و «ماى» زایده و «ما» در «ما یوعدون» کنایه از عذاب است. جواب شرط نیز در آیه بعد آمده است: «ربّ فلاتجعلنى فى القوم الظالمین; پروردگارا! پس مرا در جمع ظالمان قرار مده».
۲ - التجا به پروردگار، از آداب دعا و آموزه اى الهى به پیامبر(ص) (قل ربّ إمّا ترینّى ما یوعدون)
۳ - تهدید مشرکان عصر بعثت به عذاب دنیوى از سوى خداوند (قل ربّ إمّا ترینّى ما یوعدون)
۴ - نقش مؤثر دعا، در ایمن ماندن از شرور (قل ربّ إمّا ترینّى ما یوعدون)
موضوعات مرتبط
- انذار: انذار از عذاب ۳
- خدا: آثار التجا به خدا ۱; التجا به خدا ۲; تعالیم خدا ۲; وعیدهاى خدا ۳
- دعا: آثار دعا ۴; آداب دعا ۲; التجا در دعا ۲
- شرور: عوامل مصونیت از شرور ۴
- ظالمان: عذاب ظالمان ۱
- محمد(ص): التجاى محمد(ص) ۱; تکلیف محمد(ص) ۱; عوامل مصونیت محمد(ص) ۱; معلم محمد(ص) ۲
- مشرکان: تهدید مشرکان صدراسلام ۳
منابع