الأنبياء ١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link248 | آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link248 | آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link249 | غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link249 | غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link250 | معناى نزديك شدن حساب -قيامت -به مردم | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۷#link250 | معناى نزديك شدن حساب - قيامت - به مردم ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link251 | وجوهى كه درباره جمع بين | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link251 | وجوهى كه درباره جمع بين «غفلت» و «اعراض» در جملۀ: «وَ هُم فِى غَفلَةٍ مُعرِضُون» گفته شده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link252 | گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link252 | گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link254 | آيا كلام از جهت كلام بودن، فعل متكم است، يا صفت او، يا هيچ كدام؟]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link254 | آيا كلام از جهت كلام | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link255 | اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت اين كه مكنونات ضماير را كشف مى كند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link255 | اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link256 | بيان اين كه بحث درباره حدوث و قدم قرآن بى مورد بوده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link256 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link257 | افترائات مكذّبان پيامبر اكرم «ص»، در تكذيب و انكار آن حضرت]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link257 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link258 | افزایش درجه به درجه افترائات كفار، عليه پيامبر اسلام «ص»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link258 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link259 | پاسخ خداوند به احتجاج مشركان، بر نفى نبوت پيامبر«ص»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۸#link259 | پاسخ خداوند به احتجاج | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link261 | مقصود از «ذكر» و «اهل ذكر»، در «فَسئَلُوا أهل الذكر»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link262 | بحث روايتى]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link261 | مقصود از | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۹#link262 | بحث روايتى | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۰۰
کپی متن آیه |
---|
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ |
ترجمه
سوره الأنبياء | آیه ١ | الأنبياء ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حِسَابُهُمْ»: محاسبه ایشان. مراد زمان حساب و کتاب گرفتن از آنان است که قیامت است. (نگا: قمر /
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَ... (۰) تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَ... (۰) الْقَمَرُ (۱) يَسْأَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ... (۲) فَهَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ... (۰) الْقَمَرُ (۱)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ کُلَ نَفْسٍ مَا... (۱) وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ... (۱) وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ... (۰)
نزول
قتادة گوید: اهل مکه به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفتند: اگر آنچه که میگوئى راست بوده و حق میباشد و از ایمان آوردن ما شادمان و خوشحال میگردى. کوه صفا را براى ما مبدل به طلا گردان در این هنگام جبرئیل آمد و گفت: یا رسول اللّه اگر مایل باشى ما درخواست اهل مکه را انجام خواهیم داد ولى اگر بعد از انجام درخواست خود ایمان نیاورند، خداوند به آنان مهلت نخواهد داد و اگر هم مایل باشى تا مدتى معین بعد از انجام درخواست مزبور از براى ایمان آوردن آنان به ایشان مهلت بدهى خود میدانى سپس این آیه نازل گردید.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۵ سوره انبياء
- غرض و مفاد كلى سوره مباركه انبياء
- معناى نزديك شدن حساب - قيامت - به مردم
- وجوهى كه درباره جمع بين «غفلت» و «اعراض» در جملۀ: «وَ هُم فِى غَفلَةٍ مُعرِضُون» گفته شده است
- گفتارى پيرامون معناى حدوث و قدم كلام
- آيا كلام از جهت كلام بودن، فعل متكم است، يا صفت او، يا هيچ كدام؟
- اشاره به معنايى ديگر براى كلام از جهت اين كه مكنونات ضماير را كشف مى كند
- بيان اين كه بحث درباره حدوث و قدم قرآن بى مورد بوده است
- افترائات مكذّبان پيامبر اكرم «ص»، در تكذيب و انكار آن حضرت
- افزایش درجه به درجه افترائات كفار، عليه پيامبر اسلام «ص»
- پاسخ خداوند به احتجاج مشركان، بر نفى نبوت پيامبر«ص»
- مقصود از «ذكر» و «اهل ذكر»، در «فَسئَلُوا أهل الذكر»
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ «1»
(زمان) حساب مردم نزديك شده است، در حالى كه آنان در بى خبرى، (از آن) روى گردانند!
نکته ها
سؤال: با توجّه به اينكه معناى «غفلت» بى توجّهى نسبت به چيزى، و معناى «اعراض» روىگرداندن با توجّه از چيزى است، پس چگونه كه در آيه غفلت واعراض در كنار هم مطرح شدهاند؟
پاسخ: غفلت و بى توجّهى دو گونه است:
الف: غفلتى كه شخص با هشدار بيدار مىشود.
ب: غفلتى كه مقدّمهى اعراض است، يعنى شخصِ غافل نمىخواهد بيدار شود. همچون كسى كه خودش را به خوابزده كه با صدا زدن نيز چشم خود را باز نمىكند.
از آنجا كه غالب مردم از معاد و حساب غافلند، خداوند اين غفلت را به همه مردم نسبت داده است وگرنه هميشه گروهى از مردم، استثنا هستند. در آيه 97 همين سوره، به اقرار به غفلت از زبان خود مردم نيز اشاره شده است. «يا وَيْلَنا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هذا»
جلد 5 - صفحه 421
نگاهى به مسئله حساب در روز قيامت
آنچه از آيات بدست مىآيد اين است كه:
1- همهى افراد مورد سؤال قرار مىگيرند. «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ» «1»
2- همهى اعمال مورد محاسبه واقع مىشود. «لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» «2»
3- همهى احوال مورد رسيدگى قرار مىگيرد. «إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ» «3»
4- از همهى اعضاى بدن انسان سؤال خواهد شد. إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ ... كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا «4»
5- از نعمتهاى الهى سؤال مىشود. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» «5»
6- همه كارها را در هر كجا و به هر اندازه كه باشد حاضر خواهند ساخت. «إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ» «6»
در اوّلين سؤال، از نماز خواهند پرسيد و به حساب امور مهمى چون، جوانى، عمر، راه كسب درآمد و هزينهى آن و بويژه مسألهى رهبرى و ولايت خواهند پرداخت وهمين بس كه خداوند، خود، حسابرسى خواهد بود. «كَفى بِنا حاسِبِينَ» «7»
پیام ها
1- حسابرسى مردم قطعى است. «اقْتَرَبَ» (بكار رفتن فعل ماضى به جاى مضارع، نشانهى قطعى بودن است.)
2- قيامت و زمان حسابرسى را دور نپنداريم. «اقْتَرَبَ»
3- حساب، براى همه انسانهاست. «لِلنَّاسِ»
4- نظم وحساب، لازمهى يك زندگى كامل است. «حِسابُهُمْ» (انسان، پديدهاى
«1». اعراف، 16.
«2». نحل، 93.
«3». بقره، 284.
«4». اسراء، 36.
«5». نحل، 93.
«6». لقمان، 16.
«7». انبياء، 47.
جلد 5 - صفحه 422
تصادفى نيست، بلكه موجودى هدفدار و بر مبناى حساب و محاسبه است.)
5- گاهى بايد براى جذب حواسها، سخن را كوبنده و هشدار دهنده آغاز كرد.
سوره با جمله «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ» شروع شده است.
6- اين حساب است كه به سراغ انسانها مىآيد، هر چند آنان از حساب، غافل باشند ويا از آن بگريزند. «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ» ونفرمود: «اقترب الناس الى حسابهم»
7- غفلت، زمانى خطرناك است كه بر اساس بىاعتنايى باشد. «غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ «1»
«1» ثواب الاعمال، ص 135.
جلد 8 - صفحه 358
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ: 1- نزديك شد براى مردمان زمان محاسبه ايشان كه قيامت باشد، يعنى نزديك شد زمان محاسبه حق تعالى از مردم و سؤال فرمود ايشان را از نعمتها كه آيا مقابله نمودند به شكر گزارى، و از اوامر خود كه آيا امتثال نمودند به فرمانبردارى، و از نواهى خود كه آيا اجتناب نمودند به پرهيزكارى. و توصيف قيامت به نزديكى به جهت آنكه آينده مىباشد، و هر چه آيندنى است نزديك خواهد بود. 2- آنكه يكى از اشراط و علامات قيامت، مبعث حضرت خاتم النبيين است، زيرا فرمود: انا و السّاعة كهاتين «1». من و قيامت مانند دو انگشت هستيم. 3- زمان نزديك مىشود به بسيارى آنچه بگذرد و كمى آنچه باقى ماند، پس كم خواهد بود بالنسبه به آنچه گذشته.
وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ: و حال آنكه ايشان در غفلت اعراض كنندگانند، يعنى روى برمىگردانند از تفكر نمودن در محاسبه و احوال قيامت و مهيا شدن براى آن. يا غافلند و اعراض مىكنند از ايمان به آن كه چنين روز محاسبه و جزائى خواهند داشت.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است به روز باز پسين قيامت، و هشيارى است بر استعداد و مهيا شدن براى محاسبه حضرت احديت. و البته اين همه تأكيدات كثيره كتابهاى آسمانى و پيغمبران الهى در تحقيق محاسبه و جزاى اعمال، بيهوده و عبث و لغو نخواهد بود، و عاقل را بر فرض عدم يقين، لا اقل ظنى حاصل آيد. و بديهى است به حكم عقل كه دفع ضرر مظنون، واجب خواهد بود.
بنابراين، فرمايش: (حاسبوا قبل ان تحاسبوا) «2» را گوشزد خود قرار داده، عمر عزيز گرانبها را به غفلت و بيهوده نگذارند.
نهج البلاغه- حضرت امير المؤمنين عليه السلام در ذيل خطبهاى فرمايد:
و اعلموا عباد اللّه انّ عليكم رصدا من انفسكم و عيونا من جوارحكم و حفاظ صدق
«1» مجمع البيان، ج 4، ص 39.
«2» نهج البلاغه فيض السلام، خطبه 89، ص 225.
جلد 8 - صفحه 359
يحفظون اعمالكم و عدد انفاسكم لا تستروكم منهم ظلمة ليل داج و لا يكنّكم منهم باب ذور تاج و انّ غدا من اليوم قريب يذهب اليوم بما فيه و يجىء الغد لاحقا به ...
بدانيد بندگان خدا بدرستى كه بر شما ديدبانى است از خود نفسهاى شما و جاسوسها از اعضاى شما، و نگاهدارنده صادق است از ملائكه كه حفظ مىكند كردارهاى شما را و عدد نفسهاى شما، نمىپوشاند شما را از ايشان تاريكيهاى شب تار و قلعههاى در بسته پنهان، و مخفى نتوان نمود عملهاى شما را از آن ملائكه حفظه اعمال، البته مطلع مىشوند و بتحقيق كه فرداى قيامت نزديك است و بدرستى كه امروز دنيا مىرود با آنچه در آن است، و مىآيد فرداى آخرت در عقب آن. «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ «1» ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ «2» لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ «3» قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «4»
بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ «5»
ترجمه
نزديك شد براى مردم حسابشان و آنها در بيخبرى اعراض- كنندگانند
نيامد آنها را هيچ موجب تذكرى از پروردگارشان تازه وارد مگر آنكه شنيدند آنرا و آنها بازى ميكردند
در حاليكه مشغول بود دلهاشان و پنهان داشتند راز گوئى را آنانكه ستم نمودند كه آيا اين باشد مگر انسانى مانند شما آيا ميآئيد نزد سحر با آنكه شما مىبينيد
گفت پروردگار من ميداند گفتار را در آسمان و زمين و او است شنواى دانا
بلكه گفتند فراهم آورده خوابها است بلكه افترا زده است آنرا بلكه او خيال باف است پس بايد بياورد براى ما معجزى چنانچه فرستاده شدند پيشينيان.
تفسير
- خداوند خبر داده بكفّار مكه كه قيامت و حساب مردم نزديك شد با آنكه آنها در غفلت از ياد مرگ و عذاب قيامت و معرض از ذكر خدا و آيات او و تفكر در خاتمه امر خودشانند و در مجمع فرموده كه خداوند وصف فرمود قيامت و حساب را بنزديكى براى آنكه يكى از علائم قيامت بعثت پيغمبر خاتم است چون آنحضرت فرمود مبعوث شدم من و قيامت مانند اين دو و گفتهاند اشاره بانگشت سبّابه و وسطى فرمود و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه دنيا بسرعت ميگذرد و باقى نمانده از او مگر مختصرى و آنكه هر امر محقّق الوقوعى نزديك است و ميشود آنرا واقع خواند و بايد از براى وقوع آن آماده بود و در ميان انقراض اسلام و
جلد 3 صفحه 539
روز قيامت فاصلهاى نيست ولى نازل نشد براى آنها از جانب خداوند هيچ آيه و سورهاى كه موجب تنبّه و استبصار آنها بود تازه بتازه نو بنو مگر آنكه شنيدند و ملعبه خودشان قرار دادند و سخريّه و استهزاء كردند و اين نبود مگر براى آنكه دلهاى آنها بكلّى از ياد خدا غافل و مشغول بامور دنيا بود بطوريكه مجال تدبّر و تفكّر در آيات الهى را نداشتند و خيلى محرمانه با هم زير گوشى صحبت ميكردند كه مگر اين مدّعى نبوّت بشرى نيست مانند شما چرا ميرويد گوش بسخنان او ميدهيد با آنكه مىبينيد هر كس باو نزديك ميشود او را بسحر مجذوب خود ميكند و در اين راز گوئى پنهانى ظلم مينمودند بخودشان و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مردم كه چنين نسبت ناروائى بآنحضرت ميدادند و خودشان و آنها را از فيض استماع قرآن و هدايت بحقّ باز ميداشتند گويا تصوّر مينمودند بشر عادى نميشود پيغمبر باشد و جاذبه قرآن را حمل بر سحرى مينمودند كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در زمان قرائت بكار ميبرد و ميخواستند محرمانه چارهجوئى كنند براى جلوگيرى از پيشرفت امر آنحضرت و خداوند دستور داد به پيغمبر خود كه بفرمايد و فرمود پروردگار من ميداند سخن هر سخنگوئى را در آسمان باشد يا در زمين آشكار بگويد يا پنهان و او شنوا است اقوال بندگان را و دانا است بأسرار و ضمائر آنان و بجاى كلمه قال جمعى از قرّاء قل قرائت نمودهاند و اين بيچارهها در موضوع پيغمبر متحيّر بودند گاهى ميگفتند ساحر است كه گذشت گاهى ميگفتند خوابهاى پريشان مىبيند و آنها را مانند ضغث كه دسته گياه مختلط از خشك و تر و قوى و ضعيف را گويند جمعآورى نموده و اضغاث كه جمع آنست از آن خوابها تحويل ما ميدهد و گاهى صريحا ميگفتند العياذ باللّه كذّاب است و افترا بخدا ميبندد و گاهى ميگفتند شاعر است و خيال بافى ميكند و نميدانستند چه بگويند و چگونه اعجاز قرآن را منكر شوند در خاتمه امر ناچار شدند كه بگويند ما اين معجزهاى را كه تو آوردى قبول نداريم اگر ميخواهى ما ايمان بياوريم بايد مانند ناقه صالح يا عصاى موسى يا احياء موتى خارق عادتى بدلخواه ما بياورى.
جلد 3 صفحه 540
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
اقتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُم وَ هُم فِي غَفلَةٍ مُعرِضُونَ «1»
نزديك شده است از براي جميع افراد ناس حساب آنها و آنها در غفلت هستند و اعراض ميكنند.
(اقتَرَبَ لِلنّاسِ حِسابُهُم): نوع مفسرين تفسير كردند بروز قيامت که يوم- الحساب است. بنا بر اينکه تفسير چون انسان هر چه پيش رود نزديكتر ميشود بروز باز پرس، و اينکه جمله رد كساني است که ميگويند: كو تا روز قيامت، امام زمان ظاهر شود، دوره رجعت پيش آيد، عالم برزخ طي شود تا روز قيامت بر پا گردد.
ولي جواب از اينکه، يكي فرمايش منسوب به پيغمبر است که فرمود:
اذا مات إبن آدم قامت قيامته. و موت نزديكترين اشياء است بانسان چنانچه از امير المؤمنين عليه السلام پرسيدند: نزديك چيست و نزديكتر چيست!- فرمود:
جلد 13 - صفحه 134
هر چه آينده است نزديك است، و مرگ از همه نزديكتر است، و همان شب اوّل قبر از او سؤال ميكنند، که يكي از ضروريات مذهب سؤال قبر است، و از همان وقت مردن جاي او را در بهشت يا جهنّم نشان ميدهند، و از همان وقت يا متنعم به نعم الهي يا معذّب بعذاب او ميشود.
و ثانيا: دنيا و عالم برزخ بنظر بسيار كوتاه ميآيد حتي پس از بعث ميگويند چنانچه گذشت در سوره قبل (طه آيه 102) (يَومَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحشُرُ المُجرِمِينَ يَومَئِذٍ زُرقاً يَتَخافَتُونَ بَينَهُم إِن لَبِثتُم إِلّا عَشراً، نَحنُ أَعلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذ يَقُولُ أَمثَلُهُم طَرِيقَةً إِن لَبِثتُم إِلّا يَوماً».
(وَ هُم فِي غَفلَةٍ مُعرِضُونَ): غفلت مقابل توجه است، مردم اصلا بفكر قيامت و حساب نيستند. پرده غفلت چشم آنها را بسته، پنبه غفلت گوش آنها را كر كرده. جز دنيا و زخارف آن چيزي در نظر ندارند- مرد آخر بين مبارك بندهاي است.
انسان بايد در كليه امور عواقب آن را مشاهده كند لذا اعراض ميكنند و گوش بفرمايشات انبياء و ائمه و علماء نميدهند. و از آنها دوري ميكنند. اينها ديگر قابل هدايت نيستند. بگذارد تا بميرد در عين خودپرستي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- این سوره با یک هشدار نیرومند به عموم مردم آغاز میشود، هشداری تکاندهنده و بیدار کننده، میگوید: «حساب مردم به آنها نزدیک شده، در حالی که آنها در غفلتند و روی گردانند» (اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ).
عمل آنها نشان میدهد که این غفلت و بیخبری سراسر وجودشان را گرفته و گر نه چگونه ممکن است انسان ایمان به نزدیکی حساب، آن هم از حسابگری فوق العاده دقیق، داشته باشد و این چنین همه مسائل را سرسری بگیرد و آلوده هر گونه گناه باشد؟
منظور از نزدیک شدن حساب و قیامت آن است که باقیمانده دنیا در برابر آنچه گذشته کم است، و به همین دلیل رستاخیز نزدیک خواهد بود (نزدیک نسبی) بخصوص این که از پیامبر اسلام (ص) نقل شده که فرمود: «بعثت من و روز قیامت مانند این دو است»! (به انگشت «سبابه» و «وسطی» که در کنار هم قرار دارند اشاره فرمود).
نکات آیه
۱- انسان ها از حسابرسى قیامت - در عین نزدیک بودن آن - در غفلت شدید به سر مى برند. (اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون) کلمه «فى» در «فى غفلة» براى ظرفیت مجازى است و دلالت بر شدتِ وصف مى کند; یعنى، غفلت مردم از حسابرسى قیامت بسیار شدید است.
۲- حسابرسى اعمال مردم، قریب الوقوع و تخلف ناپذیر است. (اقترب للناس حسابهم )
۳- مشرکان صدراسلام، از مسأله حسابرسى قیامت، به طور کلى غافل مانده و از تأمل و اندیشه در نشانه ها و دلایل روشن آن، روى گردان بودند. (اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون ) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که این سوره، مکى است و مخاطب و مصداق اوّلى «الناس»، مردم مشرک اند.
۴- حسابرسى، از رخدادهاى مهم قیامت است. (اقترب للناس حسابهم ) آغاز شدن سوره با طرح مسأله حسابرسى و بیان آن از میان دیگر رخدادهاى قیامت، بیانگر مطلب یاد شده است.
۵- یاد قیامت و تفکر و تأمل در حقایق و رخدادهاى آن، امرى لازم است و بایسته. (اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون ) آیه شریفه، در مقامِ سرزنشِ کسانى است که از قیامت و رخدادهاى آن غافل اند. این سرزنش، حاکى از ضرورت اندیشه و تأمل در باره قیامت و احوال آن است.
۶- انسان در برابر رفتار و کردار خویش، مسؤول بوده و در قیامت مورد مؤاخذه و بازخواست قرار خواهد گرفت. (اقترب للناس حسابهم ) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که حسابرسى آن گاه معقول و متصور است که مسؤولیت و بازخواهى در کار باشد.
۷- انسان ها، از درنگ و تفکر در نشانه هاى قیامت و دلایل اثبات آن، روى گردان هستند. (اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون ) متعلق «غفلت» و «إعراض» دو چیز است; زیرا غفلت، نشانگر بى توجهى به مسأله و اعراض، علامت توجه به آن است و معقول نیست که یک چیز هم مورد توجه باشد و هم عدم توجه. بنابراین مقصود از اعراض، روى گردانى از دلایل روشن بر اثبات معاد و عدم تأمل و تفکر درباره قیامت است.
موضوعات مرتبط
- انسان: حسابرسى اخروى انسان ها ۶; غفلت انسان ها ۱; مسؤولیت انسان ۶
- حسابرسى: غافلان از حسابرسى اخروى ۳
- ذکر: اهمیت ذکر قیامت ۵
- عمل: حتمیت حسابرسى عمل ۲; مسؤول عمل ۶; نزدیکى حسابرسى عمل ۲
- غفلت: غفلت از حسابرسى اخروى ۱; غفلت از قیامت ۱
- قیامت: اهمیت تفکر در قیامت ۵; حسابرسى در قیامت ۴; حوادث قیامت ۴; عدم تفکر در نشانه هاى قیامت ۷; معرضان از قیامت ۳، ۷; ویژگیهاى قیامت ۴
- مشرکان: بى تعقلى مشرکان صدراسلام ۳; غفلت مشرکان صدراسلام ۳
منابع
- ↑ تفسیر جامع البیان.