طه ١١٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link225 | آيات ۱۱۵ - ۱۲۶ سوره طه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link225 | آيات ۱۱۵ - ۱۲۶ سوره طه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link226 | تمثيل حال نوع آدمى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۴#link226 | تمثيل حال نوع آدمى و زندگى مادّى اش، در داستان هبوط آدم «ع»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link227 | علت دشمنى ابليس با آدم و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link227 | علت دشمنى ابليس با آدم و همسرش، و معناى كلمۀ «فَتشَقىَ»، در آيه شريفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link228 | وجه مفرد آوردن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link228 | وجه مفرد آوردن جملۀ «تَشقَی»، در آيه: «فَقُلنَا يَا آدَمُ...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link229 | وسوسه شيطان حضرت آدم را به چيزى كه عمر جاودان و سلطنت دائم مى بخشد]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link229 | وسوسه شيطان حضرت آدم را به چيزى كه عمر جاودان و سلطنت دائم مى بخشد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link230 | بيان عدم منافات آيه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link230 | بيان عدم منافات آيه: «وَ عَصَى آدَمُ رَبَّهُ»، با عصمت انبياء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link233 | بررسى گفتار بعضى مفسران، در معناى «معيشت ضنك»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link234 | مقصود از نابينا محشور نمودن اعراض کنندگان از ياد خدا]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link233 | بررسى گفتار بعضى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link236 | بحث روايتى: (رواياتى در ذيل برخی از آیات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link234 | مقصود از نابينا محشور نمودن | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۶#link238 | روايت خواستگارى اميرمؤمنان «ع» از دختر ابوجهل، قطعا جعلی است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۵#link236 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۲۶#link238 | روايت خواستگارى | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۲
کپی متن آیه |
---|
فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَ هٰذَا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلاَ يُخْرِجَنَّکُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى |
ترجمه
طه ١١٦ | آیه ١١٧ | طه ١١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَشْقَی»: تو به درد و رنج خواهی افتاد. از شقاوتِ به معنی زحمت و مشقّت است (نگا: طه / . روی سخن متوجّه آدم و حوّاء است، ولی علّت مفرد آمدن فعل بدان خاطر است که عهد و پیمان در آغاز متوجّه آدم بوده و نقطه پایان هم متوجّه او شده است. از سوی دیگر، درد و رنج مرد که رئیس اهل و عیال خود است، متضمّن درد و رنج اهل و عیال نیز میباشد.
تفسیر
- آيات ۱۱۵ - ۱۲۶ سوره طه
- تمثيل حال نوع آدمى و زندگى مادّى اش، در داستان هبوط آدم «ع»
- علت دشمنى ابليس با آدم و همسرش، و معناى كلمۀ «فَتشَقىَ»، در آيه شريفه
- وجه مفرد آوردن جملۀ «تَشقَی»، در آيه: «فَقُلنَا يَا آدَمُ...»
- وسوسه شيطان حضرت آدم را به چيزى كه عمر جاودان و سلطنت دائم مى بخشد
- بيان عدم منافات آيه: «وَ عَصَى آدَمُ رَبَّهُ»، با عصمت انبياء
- بررسى گفتار بعضى مفسران، در معناى «معيشت ضنك»
- مقصود از نابينا محشور نمودن اعراض کنندگان از ياد خدا
- بحث روايتى: (رواياتى در ذيل برخی از آیات گذشته)
- روايت خواستگارى اميرمؤمنان «ع» از دختر ابوجهل، قطعا جعلی است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى «117» پس گفتيم: اى آدم! همانا اين (ابليس) دشمن تو وهمسر توست، پس (مواظب باش كه با وسوسههايش) شما را از بهشت بيرون نكند كه به رنج ومشقّت خواهى افتاد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى (117)
«1» تفسير برهان، ج 3، ص 45.
جلد 8 - صفحه 337
فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا: پس فرموديم ما اى آدم بدرستى كه اين شيطان. عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ: دشمن است براى تو و براى زوجه تو. فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ: پس بيرون نكند شما را از بهشت، يعنى سبب بيرون شدن شما نشود از بهشت. فَتَشْقى: پس تو در رنج و زحمت افتى، يعنى از بهشت بيرون روى و به زحمت اسباب معاش و زندگانى مهيا سازى. سعيد بن جبير نقل نموده كه: چون آدم عليه السلام به زمين آمد، دو گاو پيش او فرا داشتند تا زمين كشت مىنمود و عرق مىريخت و مىگفت: اين، آن رنج مىباشد «1».
نكته: در «فَتَشْقى» سه وجه است: اول- مراعات رءوس آيات. 2- تغليب مذكر بر مؤنث. 3- به جهت وجود اين زحمت به آدم فقط.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبى (116) فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى (117) إِنَّ لَكَ أَلاَّ تَجُوعَ فِيها وَ لا تَعْرى (118) وَ أَنَّكَ لا تَظْمَؤُا فِيها وَ لا تَضْحى (119) فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى (120)
فَأَكَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى (121) ثُمَّ اجْتَباهُ رَبُّهُ فَتابَ عَلَيْهِ وَ هَدى (122) قالَ اهْبِطا مِنْها جَمِيعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى (123) وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى (124) قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيراً (125)
قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى (126)
ترجمه
و هنگاميكه گفتيم مر ملائكه را كه سجده كنيد براى آدم پس سجده كردند مگر شيطان كه ابا نمود
پس گفتيم اى آدم همانا اين دشمن است با تو و با جفتت پس بيرون نكند شما را از بهشت پس بزحمت افتى
همانا مر تو را است كه نه گرسنه شوى در آن و نه برهنه مانى
و آنكه تو نه تشنه شوى در آن و نه در آفتاب بمانى
پس وسوسه كرد مر او را شيطان گفت اى آدم آيا دلالت كنم تو را بر درخت جاودانى و پادشاهى بىزوال
پس خوردند از آن پس ظاهر شد مر آن دو را عورتهاشان و شروع نمودند ميچسبانيدند بر آن دو از برگ بهشت و نافرمانى كرد آدم پروردگارش را پس بىبهره ماند
سپس برگزيد او را پروردگارش و پذيرفت توبه او را و هدايت نمود
گفت فرود آئيد از آن همگى بعضى از شما با بعضى دشمنيد پس اگر بيايد براى شما از من هدايتى پس هر كس پيروى نمود هدايت مرا پس نه گمراه ميشود و نه بزحمت مىافتد
و هر كس رو گرداند از
جلد 3 صفحه 531
دستور من پس همانا مر او را است زندگانى تنگ و محشور ميكنيم او را روز قيامت نابينا
گفت پروردگار من چرا محشور نمودى مرا نابينا با آنكه بودم بينا
گفت اين چنين بود كه آمد تو را آيتهاى ما پس وا گذاشتى آنرا و اين چنين امروز واگذاشته شوى.
تفسير
خداوند در آيات سابقه اشاره بقصّه حضرت آدم فرموده بود لذا مناسب شد شمهاى از تفصيل آنهم ذكر شود باين تقريب كه ياد كن وقتى را كه گفتيم بملائكه سجده كنيد براى خداوند در برابر آدم براى تعظيم او چون حامل انوار طيّبه محمد و آل اطهار او بود و آنها اطاعت نمودند مگر ابليس كه اصلا از جن بود و چندى با ملائكه اشتغال بعبادت داشت و او امتناع نمود و مطرود شد پس خداوند بحضرت آدم فرمود اين شيطان دشمن تو و حوّا است مبادا فريب او را بخوريد و اين موجب بيرون رفتن شما از بهشت شود پس تو در زحمت و مشقت تهيّه معاش براى خود و عيالت در دنيا افتى و تا اينجا هستى نه گرسنه ميشوى و نه برهنه ميمانى و نه تشنه ميشوى و نه در آفتاب سوزان ميمانى بلكه تمام لوازم معاش و آسايش تو در بهشت فراهم است پس وسوسه نمود باو شيطان و گفت اى آدم آيا ميخواهى دلالت كنم تو را بدرختى كه اگر از آن تناول نمائى مخلّد و جاويد بمانى در بهشت و بپادشاهى و سلطنتى برسى كه فتور و سستى و زوال نداشته باشد و آن درخت همان شجره منهيّه بود و آدم و حوّا باور كردند و خوردند از آن پس لباسهاى بهشتى از تن آن دو ريخت و عورتهاشان براى خودشان ظاهر گرديد و ناچار شروع نمودند بپوشاندن عورتهاشان با برگهاى درختهاى بهشت از قبيل انجير تا چشمهاشان بآن نيفتد و نافرمانى نمود آدم و بمراد خود كه خلود در بهشت بود نرسيد پس از آن خداوند بوسيله توسل او بمحمّد و آل اطهارش او را برگزيد و برحمت خود نزديك فرمود و توفيق توبه داد و او توبه كرد و خداوند قبول فرمود و هدايت كرد او را بدين حقّ و ثبات قدم در اطاعت خداوند و تشبّث بوسائل عصمت و نيل بمقام نبوّت و رسالت و خداوند بآدم و حوّا فرمود كه بزمين هبوط نمائيد از بهشت و اخبار فرمود كه بعد از نزول شما در زمين ذريّه بسيارى از شما بوجود ميآيد و بعضى از شما با بعضى عداوت و دشمنى پيدا ميكنيد و بنابراين
جلد 3 صفحه 532
مراد از جميعا اجتماع آن دو است با يكديگر و خطاب جمع باعتبار آنستكه آن دو اصل ذريّهاند و عداوت محقّق الحصول است بين ذريّه چنانچه بين قابيل و هابيل مشهود شد و تاكنون باقى است ولى در سوره بقره گذشت كه مراد هبوط آدم و حوا بمعيّت شيطان و مار بوده و بنابراين لفظ جمع باعتبار جماعت موجوده و عداوت فعليّه است و معنى ظاهر و تفصيل اين قضايا در سوره بقره و اعراف نقل شده لذا اينجا بنحو اجمال و اختصار ذكر گرديد و در اينمقام خداوند ضمانت فرموده براى بندگان كه اگر كتاب آسمانى از جانب من براى هدايت شما نازل شد و پيروى نموديد در دنيا گمراه نشويد و در آخرت بزحمت و مشقت گرفتار نگرديد و كسيكه رو- گرداند و اعراض كند از كتاب آسمانى كه قرآن است و از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام كه كلام اللّه ناطق است پس از براى او است زندگانى تنگ سخت نهايت آنكه ممكن است خودش متوجّه به تنگى و سختى آن نباشد در دنيا ولى در آخرت متوجّه خواهد شد بسختى و تنگى معيشت خود در دنيا و آخرت چون كسيكه متوجّه بقرآن و مواعيد آن نشود دنيا در نظرش جلوه ميكند و مقام رضا و تسليم و قناعت و توكّل و تحمّل را از دست ميدهد و دنيا هم بكام كسى نميگردد و حرص و آز و طمع و خودبينى و خود خواهى و كبر و غرور و حسد و ساير صفات ناپسنديده زندگى او را تلخ و جهان را بر او تنگ مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد اينچنين بود كه آيات الهيّه بتو رسيد و آنها را واگذاشتى و نديده پنداشتى همين طور امروز واگذاشته شوى و بكورى و عذاب باقى و برقرار خواهى بود چون جزاى مناسب با آن كردار اين رفتار است و در بعضى از روايات ائمه اطهار معيشت ضنك و كور محشور شدن در اين آيات جزاى انكار ولايت و ابراز عداوت با خانواده عصمت و طهارت قرار داده شده و اللّه اعلم.
جلد 3 صفحه 533
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَقُلنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوجِكَ فَلا يُخرِجَنَّكُما مِنَ الجَنَّةِ فَتَشقي (117)
پس گفتيم: اي آدم محققا اينکه شيطان دشمن تو و دشمن زوج تو است پس شما را از بهشت بيرون نكند پس بمشقت و زحمت ميافتي.
(فَقُلنا يا آدَمُ) بطريق وحي بتوسط ملائكه خطاب بآدم شد چنانچه مكرر ذكر شد که هر كجا بنحو متكلم مع الغير بيان فرموده بتوسط اسباب و وسائط بوده.
(إِنَّ هذا) اشاره بابليس است که تكبّر كرد و زير بار اطاعت آدم نرفت.
(عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوجِكَ) جهت عداوتش اينکه بود براي ترك سجده بآدم رانده درگاه الهي شد و مورد لعن خداوند و خطاب (فَاخرُج مِنها فَإِنَّكَ رَجِيمٌ وَ إِنَّ عَلَيكَ اللَّعنَةَ إِلي يَومِ الدِّينِ) باو شد حجر آيه 34 و 35 (اشكال) با اينكه خداوند خبر داد بآدم که اينکه دشمن شما است چرا آدم فريب او را خورد! (جواب) همين نحوي که خداوند بجميع اولاد آدم خبر داد و عهد گرفت که فرمود: أَ لَم أَعهَد إِلَيكُم يا بَنِي آدَمَ أَن لا تَعبُدُوا الشَّيطانَ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ) يس آيه 6 (سؤال) آدم معصوم بود ولي بني آدم مقام عصمت نداشتند! (جواب) معصوم از معاصي و خطا و نسيان بود ولي از ترك اولي چنانچه قبلا اشاره شد که نهي از شجره ارشادي بود اولي اينکه بود که نزديك آن نروند و ترك اولي در انبياء سلف بوده بلي پيغمبر أكرم و اوصياء طاهرينش از ترك اولي هم مصون بودند (سؤال) آدم در بهشت بود شيطان که از بهشت بيرون بود كجا تماس گرفت با آدم! (جواب) شيطان از كجا وارد قلب بني آدم ميشود از راه منافذ بدن آيا تصور ميكنيد جسمي است داخل در قلب ميشود! راه شيطان بقلب بتوسط قوه شهوت و غضب و وهم است، چنانچه راه ملك بتوسط قوه عقل است آدم و زوجش بشجره منهيّه متمايل شدند
جلد 13 - صفحه 112
قوه شهوت وسيله شيطان شد بوسيله او راه بقلب پيدا كرد نه داخل بهشت شد و نه از منافذ بدن آدم وارد قلب شد و نه بصورت جسميّت مقابل آدم آمد.
(فَلا يُخرِجَنَّكُما مِنَ الجَنَّةِ فَتَشقي) شيطان سبب شد و الا قدرت بر اخراج نداشت، چنانچه أكل شجره هم سبب بود و قوه شهوت هم سبب شد که گفتند انسان سه دشمن دارد دنيا اول جلوه ميدهد قوه شهوت ثانيا متمايل ميشود شيطان ثالثا راه نمايي ميكند شجره جلوه كرد شهوت مايل شد شيطان اغوي كرد و مراد از فتشقي بمشقت افتادن است در دنيا نه شقاوت مقابل سعادت.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 117)- به هر حال ما در این موقع به آدم اخطار کردیم «پس گفتیم: ای آدم (با این برنامه مسجل شد که) ابلیس دشمن تو و همسرت است (مواظب باشید) مبادا شما را از بهشت بیرون کند که به درد و رنج خواهی افتاد» (فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقی).
نکات آیه
۱ - آدم(ع) و همسرش حوا، در بهشت سکونت داشتند. (فقلنا ... فلایخرجنّکما من الجنّة ) «جنّة» به معناى باغ است و «الجنّة» در قرآن نوعاً به معناى بهشت به کار رفته است. گفتنى است که خروج آدم و حوا(ع) از بهشت خویش، نشانه آن است که آن بهشت، غیر از بهشت موعود بوده است.
۲ - ابلیس، براى بیرون راندن آدم و حوا(ع) از بهشت، در کمین آنان بود. (إنّ هذا عدوّ لک و لزوجک فلایخرجنّکما )
۳ - خداوند حضرت آدم(ع) را از دشمنى ابلیس با او و همسرش حوا آگاه ساخت. (اسجدوا ... أبى فقلنا ی-َادم إنّ هذا عدوّ لک و لزوجک)
۴ - امتناع ابلیس از سجده در برابر آدم، نشانگر دشمنى او با آدم و دیگرانسان ها است. (إلاّإبلیس أبى . فقلنا ی-َادم إنّ هذا عدوّ لک و لزوجک ) معرفى ابلیس پس از امتناع از سجده، به عنوان دشمن «آدم و حوا» نشانگر آن است که ترک سجده، علامت این دشمنى بوده است و دشمن شدن او با حوا، گویاى این است که ابلیس پس از ماجراى سجده بر آدم، با جنس انسان، خصومت یافته است.
۵ - بهشت مسکونى آدم و حوا، جایگاهى آماده براى آسایش و راحتى و به دور از هرگونه مشقت و سختى (فلایخرجنّکما من الجنّة فتشقى )
۶ - خداوند، زندگى آدم(ع) را در بیرون بهشت، زندگى سخت و رنج آورى توصیف کرد و او را از ابتلاى به آن برحذر داشت. (فلایخرجنّکما من الجنّة فتشقى ) «شقاوة» به معناى سختى و عسر است (قاموس). در آیات بعد، تلویحاً نمونه هایى از آن سختى ها، بازگو شده است.
۷ - هشدار خداوند به آدم(ع) و حوا در مورد دشمنى شیطان با آنان، بدان جهت بود که آنان گرفتار رنج و سختى نشوند. (فلایخرجنّکما من الجنّة فتشقى )
۸ - ابلیس، دشمن و بدخواه انسان و در صدد محروم ساختن او از نعمت هاى الهى و گرفتار ساختن او به رنج و سختى (إنّ هذا عدوّ لک و لزوجک ... فتشقى ) طرح خصومت ابلیس با حوا، گویاى آن است که وى با تمامى انسان ها دشمن است.
۹ - آدم(ع) و حوا، در بهشت مسکونى خود نیز به انجام تکالیف، ملزم بوده اند. (فلایخرجنّکما ) گرچه نهى در «فلایخرجنّ» متوجه ابلیس است; ولى خطاب آن به آدم(ع) و حوا، به معناى نهى آن دو از تأثیرپذیرى از القائات او است.
۱۰ - حوا در بهشت مسکونى خویش، همسر آدم(ع) و تحت سرپرستى وى بود. (عدوّ لک و لزوجک فلایخرجنّکما) خداوند، رهنمودهاى مربوط به حوا را، با آدم(ع) در میان گذاشته و او را به پرهیز هر دو از زمینه هاى خروج از بهشت فرمان داده است. این گونه خطاب را مى توان نشانِ سرپرستى آدم(ع) قلمداد کرد.
۱۱ - آدم(ع)، نزد خداوند ارجمندتر از حوا بود. (عدوّ لک و لزوجک ) هر چند که حوا نیز در ماجراى بهشت، با آدم(ع) هم سرنوشت بود; ولى خداوند تنها حضرت آدم(ع) را مخاطب خود ساخته است. این ویژگى نشانه برترى آدم(ع) است.
۱۲ - گفت وگوى مستقیم خداوند با حضرت آدم(ع) (فقلنا ی-َادم )
۱۳ - آدم(ع) و همسرش حوا، نزد خداوند مقامى رفیع داشتند. (اسجدوا لأدم ... إنّ هذا عدوّ لک و لزوجک ) فرمان سجده بر آدم(ع) - که در آیه قبل ذکر شد - و هشدارهاى خداوند به آدم(ع) در مورد دشمنى هاى ابلیس با او و حوا، نشانگر ارجمندى آن دو نزد خداوند است.
۱۴ - زنان و مردان، هر دو در خطر فریفته شدن به وسوسه هاى شیطانى اند. (فلایخرجنّکما )
۱۵ - شوهران باید براى رفع رنجها و سختیهاى همسران خویش تلاش کنند. (فلایخرجنّکما من الجنّة فتشقى ) با توجه به این که دشمنى شیطان با آدم(ع) و حوا یکسان بوده است و وى در صدد آن بوده که هر دو را از بهشت بیرون کند و به مشقت اندازد; ولى با این حال فعل «تشقى» به صورت مفرد آمده است. بنابراین رفع رنج و سختى هاى حوا نیز، بر دوش آدم(ع) بوده است.
روایات و احادیث
۱۶ - «حسین بن میسر قال: سألت أباعبداللّه(ع) عن جنّة آدم فقال: جنّة من جنّات الدنیا تطلع فیها الشمس والقمر و لو کانت من جنان الأخرة ما خرج منها أبداً; حسین بن میسر گوید از امام صادق(ع) در مورد بهشت آدم(ع) سؤال کردم فرمود: آن باغى از باغ هاى دنیا بود که خورشید و ماه در آن جا طلوع مى کرد و اگر از باغ هاى آخرت بود هرگز از آن جا خارج نمى شد».[۱]
موضوعات مرتبط
- آدم(ع): آسایش در بهشت آدم(ع) ۵; انذار آدم(ع) ۶; برترى آدم(ع) بر حوا ۱۱; ترک سجده بر آدم(ع) ۴; تکلیف آدم(ع) در بهشت ۹; حقیقت بهشت آدم(ع) ۱۶; دشمنان آدم(ع) ۲، ۳، ۴، ۷; سختى زندگى آدم(ع) در زمین ۶; سکونت آدم(ع) در بهشت ۱; عوامل اخراج آدم(ع) از بهشت ۲; فضایل آدم(ع) ۱۱، ۱۳; فلسفه انذارآدم(ع) ۷; قصه آدم(ع) ۱، ۴ ، ۵، ۷، ۹، ۱۰; مشکلات آدم(ع) ۷; ویژگیهاى بهشت آدم(ع) ۵، ۹، ۱۰; همسر آدم(ع) ۱۰
- ابلیس: اغواگرى ابلیس ۲، ۸; دشمنى ابلیس ۲، ۳، ۷، ۸; عصیان ابلیس ۴; نشانه هاى دشمنى ابلیس ۴
- انسان: دشمنان انسان ۴، ۸
- حوا: تکفل حوا ۱۰; تکلیف حوا در بهشت ۹; دشمنان حوا ۲، ۳، ۷; سکونت حوا در بهشت ۱; فضایل حوا ۱۱، ۱۳; فلسفه انذار حوا ۷; مشکلات حوا ۷
- خانواده: مسؤول رفع مشکلات خانواده ۱۵
- خدا: انذارهاى خدا ۶; فلسفه انذارهاى خدا ۷; گفتگوى خدا با آدم(ع) ۱۲
- زن: زمینه اغواپذیرى زن ۱۴
- شوهر: مسؤولیت شوهر ۱۵
- شیطان: خطر وسوسه هاى شیطان ۱۴
- مرد: زمینه اغواپذیرى مرد ۱۴
- مشکلات: زمینه مشکلات ۸
- نعمت: عوامل محرومیت از نعمت ۸
منابع
- ↑ کافى، ج ۳، ص ۲۴۷، ح ۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۲- ، ص ۱۱۷ و ۱۱۸.