مريم ٦١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۸#link78 | آيات ۵۸ - ۶۳ سوره مريم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۸#link78 | آيات ۵۸ - ۶۳ سوره مريم]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۸#link79 | معناى آيه شريفه : | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۸#link79 | معناى آيه شريفه: «أُولَئك الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۸#link81 | چهار طایفه اى كه در اين آيه، مورد انعام الهى قرار گرفته اند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۸#link81 | چهار | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۸#link84 | مراد از ضايع كردن نماز در آيه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۹#link88 | بحث روايتى]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۸#link84 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۹#link88 | بحث روايتى | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۹:۲۱
کپی متن آیه |
---|
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمٰنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ کَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيّاً |
ترجمه
مريم ٦٠ | آیه ٦١ | مريم ٦٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«جَنَّاتِ عَدْنٍ»: (نگا: توبه / ). جنّاتِ بدل از (الْجَنَّةَ) در آیه قبلی است. «بِالْغَیْبِ»: حرف (بِ) حالیّه و ذوالحال ضمیر (ها) است که عائد موصول و محذوف است. یعنی: بهشت را وعده داده است و از دیده ایشان پنهان است. و یا این که حرف (بِ) سببیّه است و معنی چنین میشود: به سبب تصدیق غیب و ایمان بدان. «وَعْد»: مصدر و به معنی اسم مفعول، یعنی مَوْعُود است. «مَأْتِیّاً»: آینده. اسم مفعول و به معنی اسم فاعل است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا «61»
بهشتهاى جاويدى كه خداى رحمان از غيب به بندگانش وعده داده، مسلّماً وعدهى او تحقّق يافتنى است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا (61)
جَنَّاتِ عَدْنٍ: درآيند در بهشتهاى با اقامت، يا بهشتى كه مذكور شد بوستانهاى عدن است. الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ: آن بهشتهائى كه وعده داده است خداى تعالى بدان بندگان خود را در حالتى كه غائبند از ايشان، يا ايشان از آنها غائبند. و چون وعده صادق الوعد است، از اين غيبت باك نيست. يا وعده فرموده ايشان را به سبب ايمان و تصديق به آنچه غائب و پنهان است از احوال آخرت. إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا: بدرستى كه هست وعده الهى آينده. مراد آنكه موعود خدا كه جنات عدن است، البته آينده و محقق الوقوع و منجز مىباشد، و البته عاقل متدين اين مقام عالى و سعادت ابدى را براى مال و منال و حطام دنيوى از دست ندهد، زيرا اين فانى و آن باقى خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا (61) لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِيها بُكْرَةً وَ عَشِيًّا (62) تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ كانَ تَقِيًّا (63) وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا (64) رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا (65)
ترجمه
بهشتهاى اقامت دائمى كه وعده داده خداوند بخشنده بندگانش را بامر ناپيدا همانا باشد وعده او بجا آورده شده
نميشنوند در آن سخن بيهودهاى ولى ميشنوند سلام را و مر ايشانرا است روزيشان بامداد و شبانگاه
اين آن بهشتى است كه بميراث ميدهيم از بندگان خود آنرا كه باشد پرهيزكار
و فرود نمىآئيم مگر بفرمان پروردگارت مرا و را است آنچه در پيش روى ما است و آنچه در پشت سر ما است و آنچه ميان اين دو است و نباشد پروردگار تو فراموش كار
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است پس عبادت كن او را و بردبارى كن بر عبادت او آيا ميدانى براى او همنامى.
تفسير
- خداوند متعال در آيه قبل بكسانيكه توبه نمودند و كار خوب كردند وعده بهشت داد و در اين آيه اوصاف آنرا بيان فرموده باين تقريب كه آن يك بهشت نيست بلكه بهشتهاى متعدد است كه جاى اقامت دائمى است چون اصل
جلد 3 صفحه 484
عدن بمعناى اقامت است و دوام مستفاد از اضافه جنّات بآن ميشود پس تصوّر نشود كه تمام اهل بهشت در يك جا جمع ميشوند بلكه گفتهاند هر مؤمنى بهشت مخصوصى دارد و خداوند وعده داده است بندگان مؤمن خود را بآن و ايشان مطمئن شدند با آنكه غايب بود از انظارشان چون ميدانستند كه وعده خدا تخلّف نميكند و بهشت موعود و اصل بايشان ميگردد و ايشان هم واصل بآن ميشوند پس بهشت هم آتى است و هم مأتى و وعده خدا منجز است و بجا آورده شده و نميشنوند اهل بهشت در آن كلام لغو و بيهوده و بىفائده و زيادى و باطل و دشنام و امثال اينها را بلكه ميشنوند تحيّت و درود و سلام ملائكه و خودشان را بيكديگر كه موجب سلامتى و ايمنى از آلام و اسقام است و روزى ايشان صبح و شام بآنها ميرسد و ظاهرا مراد آنستكه روزى آنها پيوسته در تمام اوقات بايشان ميرسد چون آنجا آفتاب و ماه و روز و شبى نيست بلكه عالم نور و روشنى صرف است و تاريكى و ظلمتى وجود ندارد ولى قمّى ره نقل فرموده كه اين در بهشتهاى دنيا پيش از قيامت است چون صبح و شام در بهشت آخرت و دائم نيست بلكه در بهشتهائى است كه منتقل ميشود بآنها ارواح اهل ايمان و در آنها آفتاب و ماه است اين بهشت با اين اوصاف را خداوند مانند ارثى كه از مورث بعد از ارتحالش از دنيا بوارث ميرسد كه ملك طلق او است و هيچ مسئوليّت و گرفتارى براى او ندارد عطا ميفرمايد به بندگان پرهيزكار خود بعد از انتقال آنها از اين عالم بعالم ديگر در مجمع از ابن عباس نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بجبرئيل فرمود چرا بيش از اين نزد ما نميآئى اين آيه نازل شد كه مفادش جواب جبرئيل است كه بتلقين الهى عرض ميكند و فرود نميآئيم ما مگر بامر خدا يعنى من باراده خودم نميتوانم خدمت برسم تقدير امور آتيه و امور گذشته و امر فعلى ما بدست خدا است از هيچ مكانى بمكان ديگر منتقل نميشويم و در هيچ زمانى تا زمان ديگر حركت نميكنيم مگر بدستور الهى و هيچگاه خداوند تو را بحال خود واگذار و فراموش نميكند اگر چه براى مصلحتى در وحى تأخيرى روى دهد در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام در اين آيه نقل نموده كه خداوند تبارك و تعالى نيست آنكه فراموش كند يا غفلت نمايد بلكه او است حفيظ و عليم او پروردگار آسمانها و زمين و ما بين آنها است از موجودات بايد همه را در تمام
جلد 3 صفحه 485
احوال مراقبت و نگهدارى و نگهبانى كند چگونه ممكن است فراموش كار باشد پس صبر كن و ثابت قدم باش بر عبادت و اطاعت او آيا اى حبيب من ميدانى و مىيابى كسى را كه سزاوار نام الهى باشد كه بشود او را خدا خواند و شريك او يا مثل و شبيه و مانند او قرار داد و نيز در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه آيا ميدانى احدى را كه نام او خدا باشد غير از خدا و واضح است كه مراد از سؤال نفى است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
جَنّاتِ عَدنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحمنُ عِبادَهُ بِالغَيبِ إِنَّهُ كانَ وَعدُهُ مَأتِيًّا (61)
بهشتهاي عدن آن بهشتهايي که وعده فرموده خداوند رحمن بندهگان خود را بغيب محققا او هست وعده او آمدني است بوعده خود وفا ميفرمايد.
جَنّاتِ عَدنٍ آن بهشتي که فرمود: يَدخُلُونَ الجَنَّةَ جنات عدن است
جلد 12 - صفحه 462
و عدن بمعني اقامه است، چنانچه معادن جواهرات و فلزات مركز اقامه آنها است حديث: «
النّاس معادن كمعادن الذهب و الفضة»
صفات و ملكات و اخلاق حميده يا رذيله که در قلوب آنها است و استعدادات و فهم و عقول آنها متفاوت است و بهشت محل اقامه مؤمنين است که الي الابد در آن مقيم هستند.
الَّتِي وَعَدَ الرَّحمنُ عِبادَهُ که در بسياري از آيات خداوند وعده فرموده که اهل ايمان و اعمال صالحه را در آن مقيم فرمايد، و مراد از عباده عباد صالحين و متّقين هستند چنانچه ميفرمايد:
يا أَيَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّةُ ارجِعِي إِلي رَبِّكِ راضِيَةً مَرضِيَّةً فَادخُلِي فِي عِبادِي وَ ادخُلِي جَنَّتِي فجر آيه 28- بالغيب نظر به اينكه نعم بهشت قابل درك نيست تعبير بغيب فرموده، چنانچه در خبر ميفرمايد:
فيها ما لا عين رأت و لا اذن سمعت و لا خطر علي قلب بشر
و در قرآن ميفرمايد: وَ فِيها ما تَشتَهِيهِ الأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الأَعيُنُ زخرف آيه 71 إِنَّهُ كانَ وَعدُهُ مَأتِيًّا.
مأتي اسم مفعول بمعني فاعل است- يعني- آتيا، و دو چيز که بهم ميرسند هر دو را آتي و مأتي ميگويند: مؤمنين و بهشت هر دو آتي و مأتي و وعده الهي تخلف پذير نيست.
إِنَّ اللّهَ لا يُخلِفُ المِيعادَ آل عمران آيه 9 رعد آيه 31 وَعدَ اللّهِ لا يُخلِفُ اللّهُ وَعدَهُ روم آيه 5 وَعدَ اللّهِ لا يُخلِفُ اللّهُ المِيعادَ زمر آيه 21.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 61)- توصیفی از بهشت! در اینجا که از بهشت و نعمتهای آن یاد شده، نخست بهشت موعود را چنین توصیف میکند: «باغهایی است جاودانی که خداوند رحمان، بندگانش را به آن وعده است، و آنها آن را ندیدهاند» ولی به آن ایمان دارند (جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَیْبِ).
«مسلما وعده خدا تحقق یافتنی است» (إِنَّهُ کانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا).
نکات آیه
۱- بهشت، از بوستان هایى متعدد تشکیل شده است. (یدخلون الجنّة ... جنّت عدن) «جنّات عدن» بدل از «الجنّة» در آیه قبل است. آمدن «جنّات» به صورت جمع و بدل بودن آن از «الجنّة»، نشانگر آن است که بهشت از باغ هاى متعددى تشکیل شده است.
۲- بهشت، جایگاه ماندن و استقرار و سرشار از امنیت و آسایش (جنّت عدن) برخى «عدن» را مصدر و به معناى اقامت کردن مى دانند و برخى دیگر آن را علَم براى زمین بهشت دانسته و گفته اند: این نام بدان جهت بر بهشت نهاده شده که جایگاه اقامت و استقرار است (کشاف، ج ۳). در هر صورت این کلمه بر این که بهشت محل استقرار است، دلالت دارد. لازم به ذکر است محل استقرار - در مقام تمجید - به جایى گفته مى شود که همه شرایط اقامت را دارا باشد.
۳- بهشت هاى عدن، جایگاه توبه کنندگان مؤمن و داراى عمل صالح (فأُولئک یدخلون الجنّة ... جنّت عدن)
۴- خداوند به بندگان خویش، وعده ورود به بهشت هاى عدن داده است. (جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده)
۵- هر یک از بندگان خاص خداوند، داراى بهشتى مخصوص به خود است. * (جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده) جمع آمدن «جنّات» و «عباد» ممکن است حاکى از این باشد که براى هر بنده اى بهشتى مخصوص است.
۶- بهشت هاى عدن، جلوه اى از رحمت بى کران الهى است. (جنّت عدن التى وعد الرحمن) کلمه «الرحمن» بیانگر نکته فوق است.
۷- رحمان، از اوصاف خداوند است. (وعد الرحمن)
۸- بندگى خداوند، مرتبتى والا و موجب ورود به بهشت (جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده)
۹- مؤمنان داراى عمل صالح، به مقام عبودیت خداوند نائل شده اند. (من ... ءامن و عمل صلحًا فأُولئک یدخلون الجنّة ... جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده)
۱۰- اشخاص مؤمن، وعده الهى در مورد بهشت را - على رغم پنهان بودن آن از دیده ها در دنیا - پذیرفته و باور دارند. (جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده بالغیب) در این برداشت یاد شده «بالغیب ...»، حال براى ضمیر محذوف گرفته شده است که به «التى» برمى گردد. در این صورت حرف «با» به معناى ملابست است; یعنى، وعده خدا به بندگان، در مورد بهشت هایى است که از دیده ها پنهان است و آنان گرچه بهشت هاى عدن را ندیده اند; ولى به آن ایمان دارند. این نحوه بیان، حاوى نوعى تمجید از مؤمنان به وعده الهى مى باشد. هم چنین اگر «بالغیب» حال براى «عباده» گرفته شود و مراد غایب بودن بندگان از بهشت هاى عدن باشد، همین معنا استفاده مى شود.
۱۱- خداوند، بهشت موعود را ار دیدگان مردم پنهان داشته است. (یدخلون الجنّة ... التى وعد الرحمن عباده بالغیب) «بالغیب» در برداشت بالا حال براى ضمیر محذوف در «وعد الرحمن» است که به «التى» برمى گردد.
۱۲- ورود مؤمنان به بهشت عدن، به خاطر ایمان آنان به غیب و تصدیق آن است. (جنّت عدن التى وعد الرحمن عباده بالغیب) «باء» در «بالغیب» مى تواند سببیه و متعلق به «وعد» باشد; یعنى، وعده خداوند به مؤمنان، به جهت ایمان آنان به غیب بوده است. روشن است که بنابراین وجه، تقدیر کلام «بتصدیق الغیب» خواهد بود.
۱۳- وعده هاى خداوند تخلف ناپذیر است. (إنّه کان وعده مأتیًّا) «مأتىّ» اسم مفعول و به معناى «آمده شده» است و در حقیقت تأکیدى بر حتمى بودن وعده هاى خداوند است; یعنى، حتماً نزد آن وعده (بهشت) خواهید رفت; زیرا وصول به این وعده ها، از دیرباز محقق بوده است.
۱۴- بهشت، وعده تخلف ناپذیر خداوند به مؤمنان (یدخلون الجنّة ... وعد الرحمن ... إنّه کان وعده مأتیًّا)
۱۵- وصول به وعده هاى الهى و نیل به آن در طول تاریخ، دلیل دستیابى حتمى بندگان به آن در آخرت (وعد الرحمن ... إنّه کان وعده مأتیًّا) «کان» در «إنّه کان ...» بر دیرباز بودن محتواى جمله و عبارت «إنّه کان...» بر تحقق حتمى موعود در «وعدالرحمن...» دلالت دارد.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رحمان ۷
- امور: امور غیبى ۱۱
- ایمان: آثار ایمان به غیب ۱۲
- بندگان خدا ۹:
- بهشت: آسایش در بهشت ۲; اختفاى بهشت ۱۱; امنیت در بهشت ۲; تعدد باغهاى بهشت ۱; جاودانگى در بهشت ۲; رحمت بهشت ۶; مؤمنان به بهشت ۱۰; مراتب بهشت ۵; موجبات بهشت ۸، ۱۲; وعده بهشت ۱۴; وعده بهشت عدن ۴; ویژگیهاى بهشت ۱، ۲
- بهشتیان ۳:
- تائبان: تائبان در بهشت عدن ۳
- خدا: حتمیت وعده هاى اخروى خدا ۱۵; حتمیت وعده هاى خدا ۱۳، ۱۴; دلایل حتمیت وعده هاى خدا ۱۵; مؤمنان به وعده خدا ۱۰; نشانه هاى رحمت خدا ۶; وعده هاى خدا ۴
- صالحان: صالحان در بهشت عدن ۳
- عبودیت: آثار عبودیت ۸; مقام عبودیت ۸
- غیب: مؤمنان به غیب ۱۰
- مؤمنان: پاداش اخروى مؤمنان ۱۲; عبودیت مؤمنان صالح ۹; فضایل مؤمنان ۱۰; مقامات مؤمنان صالح ۹; مؤمنان در بهشت عدن ۳; وعده به مؤمنان ۱۴
منابع