الإسراء ١٠٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link197 | آيات ۱۰۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link197 | آيات ۱۰۱ - ۱۱۱ سوره إسراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link198 | مقصود از معجزات | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link198 | مقصود از معجزات نُه گانه موسى «ع»، در آيه: «وَ لَقَد آتَينَا مُوسَى تِسعَ آيَاتٍ بَيِّنَات...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link199 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link199 | معناى اين كه خطاب به بنى اسرائيل فرمود: «أُسكُنُوا الأرضَ فَإذَا جَاءَ وَعدُ الآخِرَة...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link200 | حكمت نزول تدريجى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link200 | حكمت نزول تدريجى و تفريق قرآن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link201 | بى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۴#link201 | بى نيازی قرآن، براى ثبوت کمال و حقانيت خود، به ایمان مشرکان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link202 | اشاره به اقسام نام | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link202 | اشاره به اقسام نام های خداوند، و مراد از جملۀ: «فَلَهُ الأسمَاءُ الحُسنَى»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link204 | بيان اين كه اسماء خداوند متعال، مرآت و معرف يك مسمّى هستند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link204 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link205 | معناى «جهر» و «إخفات» و امر به اعتدال در قرائت نماز]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link205 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link208 | بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link209 | توضیحی پیرامون «أسماء حقيقى» و «أسماء أسماء» خداوند متعال]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link211 | چند روايت در باره جهر و إخفات در نماز]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link212 | بحثى روايتى و قرآنى]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link209 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link214 | تقسيم قرآن به آيات و سور]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link215 | عدد سوره ها و آيات قرآن كريم]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link211 | چند روايت | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link212 | بحثى روايتى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link214 | تقسيم قرآن به آيات | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۵#link215 | عدد سوره ها | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link216 | ترتيب سوره هاى قرآن كريم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۲۶#link216 | ترتيب سوره هاى قرآن كريم]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۴ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۴:۰۹
کپی متن آیه |
---|
فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً |
ترجمه
الإسراء ١٠٢ | آیه ١٠٣ | الإسراء ١٠٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَن یَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ»: این که ایشان را از سرزمین مصر با کشت و کشتار نابود گرداند (نگا: اسراء / و ). إستفزاز به معنی بیرون راندن با زور و عُنف است و در اینجا مراد نابود کردن و ریشهکن ساختن است.
تفسیر
- آيات ۱۰۱ - ۱۱۱ سوره إسراء
- مقصود از معجزات نُه گانه موسى «ع»، در آيه: «وَ لَقَد آتَينَا مُوسَى تِسعَ آيَاتٍ بَيِّنَات...»
- معناى اين كه خطاب به بنى اسرائيل فرمود: «أُسكُنُوا الأرضَ فَإذَا جَاءَ وَعدُ الآخِرَة...»
- حكمت نزول تدريجى و تفريق قرآن
- بى نيازی قرآن، براى ثبوت کمال و حقانيت خود، به ایمان مشرکان
- اشاره به اقسام نام های خداوند، و مراد از جملۀ: «فَلَهُ الأسمَاءُ الحُسنَى»
- بيان اين كه اسماء خداوند متعال، مرآت و معرف يك مسمّى هستند
- معناى «جهر» و «إخفات» و امر به اعتدال در قرائت نماز
- بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
- توضیحی پیرامون «أسماء حقيقى» و «أسماء أسماء» خداوند متعال
- چند روايت در باره جهر و إخفات در نماز
- بحثى روايتى و قرآنى
- تقسيم قرآن به آيات و سور
- عدد سوره ها و آيات قرآن كريم
- ترتيب سوره هاى قرآن كريم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً «103»
پس (فرعون) تصميم گرفت كه آنان را از آن سرزمين تبعيد كند، پس ما او و همهى همراهانش را غرق كرديم.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 127
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً (103)
جلد 7 - صفحه 454
خلاصه بعد از دعوت موسى عليه السّلام و امتناع فرعون:
فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ: پس خواست فرعون اينكه برانگيزد و دور كند موسى و قوم او را از زمين مصر، يا از مطلق زمين به كشتن و مستاصل كردن آنان. على بن ابراهيم قمى رضوان اللّه عليه به روايت ابى الجارود از حضرت باقر عليه السّلام در اين آيه فرمود: بتحقيق فرعون و قوم او دانستند كه نازل ننموده اين آيات را مگر خدا. «1» فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً: پس غرق نموديم فرعون را و هر كه با او بود بتمامى، و هيچكس از آنها رهائى نيافت و از بنى اسرائيل هيچكس هلاك نشد، در صورتى كه هر دو گروه از يك جاده منفلقه دريا عبور نمودند. ظهور اين امر، آيتى است براى عالميان، عبرتى است براى بينايان. و تهديدى است براى مخالفان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ آتَيْنا مُوسى تِسْعَ آياتٍ بَيِّناتٍ فَسْئَلْ بَنِي إِسْرائِيلَ إِذْ جاءَهُمْ فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا مُوسى مَسْحُوراً (101) قالَ لَقَدْ عَلِمْتَ ما أَنْزَلَ هؤُلاءِ إِلاَّ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ بَصائِرَ وَ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا فِرْعَوْنُ مَثْبُوراً (102) فَأَرادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِيعاً (103) وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً (104) وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً (105)
ترجمه
و همانا بتحقيق داديم موسى را نه نشانه آشكار پس بپرس از بنى
جلد 3 صفحه 397
اسرائيل وقتى كه آمد نزد آنها پس گفت باو فرعون همانا من گمان ميكنم تو را اى موسى جادو كرده شده
گفت بتحقيق دانستى نفرستاده اينها را مگر پروردگار آسمان و زمين كه موجبات بصيرتند و همانا من گمان ميكنم تو را اى فرعون هلاك كرده شده
پس خواست كه پراكنده كند آنها را از زمين پس غرق كرد يمش و هر كه را با او بود تمامى
و گفتيم پس از او مر بنى اسرائيل را كه ساكن شويد در آنزمين و چون بيايد موعد آخرت آوريم شما را آميخته بيكديگر
و بحق فرستاديم آنرا و بحقّ فرود آمد و نفرستاديم تو را مگر آن كه مژده دهنده باشى و بيم دهنده.
تفسير
خداوند بحضرت موسى عليه السّلام معجزات عليه السّلام معجزات بسيارى عنايت فرمود كه در كتب تواريخ و سير انبيا ذكر شده و احكام زيادى آنحضرت آورد كه در تورية و غيره مذكور است و از ميان آنها نه معجزه و حكم ممتاز بوضوح تامّ و مصلحت تامّه بوده كه در اين آيه اشاره بآن شده است و در خصال و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه آن معجزات عصا و يد بيضاء و طوفان و بحر و حجر و جراد و قمّل و ضفادع و دم است و اينها در روايت قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه از امام باقر عليه السّلام نيز نامبرده شده و در قرب الاسناد از امام كاظم عليه السّلام بجاى طوفان و حجر رفع طور و منّ و سلوى كه آن دو يك آيه است ذكر گرديده و هر يك از اين معجزات بنحو تفصيل در سوره بقره و اعراف و غيره بيان شده است و در مجمع نقل نموده كه مردى يهودى از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال نمود از اين آيات حضرت فرمود آن آيات اين بود كه بخدا شرك نياورند و اسراف نكنند و زنا ننمايند و قتل نفس ننمايند مگر بحقّ و سعايت نكنند از بىگناهى نزد سلطان كه كشته شود و سحر ننمايند و ربا نخورند و زن عفيفه را متّهم بزنا نكنند و در جنگ پشت بلشكر براى فرار ننمايند و مخصوص به بنى اسرائيل آن بود كه در روز شنبه تجاوز از احكام آنروز ننمايند آن يهودى بعد از شنيدن جواب دست حضرت را بوسيد و اسلام آورد و بنابراين مراد از آيات احكام است باعتبار دلالت احكام متقنه مفيده بحال بشر بر وجود شارع عالم حكيم و سعادت كسانى كه بآنها عمل ميكنند و منافى با روايات سابقه نيست چون هر كدام از جهتى آيتند و تفاوت در ظاهر و باطن و محسوس و معقول است و خداوند به پيغمبر خود بعد از اخبار از اين امر فرموده پس سؤال كن از بنى اسرائيل كه در زمان تو
جلد 3 صفحه 398
وجود دارند و ميدانند احوال حضرت موسى را وقتى كه آورد آن آيات را و اظهار فرمود آن معجزات را براى آنها تا بيان كنند وقايع را در حضور اهل شرك و معلوم شود كه چنانچه فرعونيان آن معجزات را ديدند و حمل بر سحر نمودند اگر تو هم هر چه اهل شرك بخواهند بكنى باز حمل بر سحر و شعبده خواهند نمود و پس از اينجمله كه معترضه است نقل فرموده جواب فرعون را كه گفت بحضرت موسى من گمان ميكنم تو را اى موسى مرديكه سحر نمودهاند او را و ديوانه و مخبّط شده و مخالف با افكار عامّه سخن ميگويد و بعضى مسحور را بمعناى ساحر دانستهاند مانند مشئوم و ميمون كه بمعناى شائم و يا من است و بنابراين آيات حمل بر سحر شده صريحا و بمعناى اوّل ضمنا چون نوعا كسانى كه در سحر كار مىكنند سحر زده و مخبّط ميشوند لذا حضرت موسى در جواب فرمود تحقيقا تو ميدانى اين آيات را نفرستاده است مگر خدا كه موجب بصيرت تو باشد و تصديق نمائى نبوّت مرا ولى تو از باب عناد حمل بر سحر مينمائى و من گمان ميكنم تو را محروم از هر خير و مشرف بهلاك و اينكه تعبير بگمان فرمود با آن كه ميدانست براى مقابله با كلام او بود و بعضى علمت بصيغه متكلّم قرائت نمودهاند و مؤيّد آن روايتى است كه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه در اين كلمه فرمود و اللّه آن دشمن خدا ندانست ولى موسى عليه السّلام دانست پس فرمود لقد علمت چنانچه مؤيّد قرائت مشهور روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام است كه فرمود فرعون اراده كرد كه بنى اسرائيل را بيرون كند با آن كه او و قومش ميدانستند كه آن آيات را خدا فرستاده پس فرعون خواست كه بخوارى موسى عليه السّلام و قومش را از زمين مصر بيرون كند و مستأصل نمايد و خداوند عكس العمل آن را در باره فرعون و اتباعش اجرا فرمود و تمامى غرق شدند بتفصيلى كه در اوائل سوره بقره ذكر شد و حكم شد كه بنى- اسرائيل در همان زمين كه جايگاه آنها بود بعد از هلاك فرعون و اتباعش سكونت نمايند و فرمود چون روز قيامت برسد همه مخلوط بيكديگر محشور شويد و خداوند ميان شما و دشمنانتان بعدالت حكم خواهد فرمود و نيز خداوند قرآن را براستى و درستى و غرض صحيح بر وفق حكمت و مصلحت عامّه تامّه نازل فرموده و احكام آن راست و درست و صحيح و متين و بر طبق حكمت و مصلحت است
جلد 3 صفحه 399
و با وجود چنين كتابى كه خود شاهد صدق خود است آورنده آن احتياجى باعجاز ندارد علاوه بر آنكه وظيفه پيغمبر فقط بشارت اهل ايمان بثواب و اهل طغيان بعقاب است و هدايت و ضلالت و سعادت و شقاوت بتقدير الهى است چنانچه در آيات سابقه بيان شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَرادَ أَن يَستَفِزَّهُم مِنَ الأَرضِ فَأَغرَقناهُ وَ مَن مَعَهُ جَمِيعاً (103)
پس اراده كرد فرعون و تصميم گرفت که موسي و كساني که باو ايمان آوردند از مملكت خود خارج كند پس ما او را و كساني که با او بودند غرق كرديم جميع آنها را فاراد فرعون جمع آوري كرد لشكر خود را لشكر انبوهي و حضرت موسي قوم خود را شبانه از مصر برداشت و رفتند تا كنار رود نيل رسيدند و فرعون با لشكر خود در تعقيب آنها آمدند چنانچه ميفرمايد:
فَأَرسَلَ فِرعَونُ فِي المَدائِنِ حاشِرِينَ إِنَّ هؤُلاءِ لَشِرذِمَةٌ قَلِيلُونَ وَ إِنَّهُم لَنا لَغائِظُونَ وَ إِنّا لَجَمِيعٌ حاذِرُونَ شعراء آيه 53 الي 56.
أَن يَستَفِزَّهُم مِنَ الأَرضِ و چون لشكر فرعون نزديك شدند اصحاب موسي بسيار ترسيدند مقابل آنها رود نيل و در تعقيب آنها لشكر فرعون لذا بحضرت موسي گفتند إِنّا لَمُدرَكُونَ حضرت مأمور شد عصي بدريا بزند دوازده جادّه خشك در دريا ظاهر شد قوم موسي رد شدند و لشكر فرعون رسيدند و در اينکه جادهها وارد شدند چون تمام آنها داخل شدند فَأَغرَقناهُ وَ مَن مَعَهُ جَمِيعاً يك مرتبه آب سر بهم آورد و تمام هلاك شدند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 103)- چون فرعون نتوانست در برابر استدلالهای دندان شکن موسی
ج2، ص675
مقاومت کند به همان چیزی متوسل شه که همه طاغوتیان بیمنطق در تمام قرون و اعصار به آن متوسل میشدند، میفرماید: «پس (فرعون) تصمیم گرفت آنان را از آن سرزمین ریشه کن سازد ولی ما او و تمام کسانی را که با او بودند، غرق کردیم» (فَأَرادَ أَنْ یَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِیعاً).
نکات آیه
۱- تصمیم فرعون به محو موسى(ع) و بنى اسرائیل از صحنه زمین، به دنبال احساس ناتوانى از مقابله با معجزات او (و لقد ءاتینا موسى تسع ءایت ... فأراد أن یستفزّهم من الأرض) برداشت فوق بنابراین نکته است که مراد از «الأرض» کره زمین باشد. در این صورت لازمه «استفزاز» (برکندن)، قتل و نابود کردن است.
۲- حضور موسى(ع) و بنى اسرائیل در سرزمین مصر، غیر قابل تحمل براى فرعون و موجب تصمیم وى به اخراج قهرآمیز آنان (فأراد أن یستفزّهم من الأرض) بنابر اینکه مراد از «الأرض» سرزمین مصر باشد - که مقر حکومت فرعون بوده است - نکته فوق قابل استفاده است.
۳- روى آوردن فرعون به اعمال قهرآمیز علیه موسى(ع) در پى ناتوانى از رودررویى منطقى و فرهنگى با او (و لقد ءاتینا موسى تسع ءایت بیّنت ... فقال له فرعون إنى لأظنّک یموسى مسحورًا ... فأراد أن یستفزّهم من الأرض)
۴- غرق شدن فرعون و تمامى همراهانش به اراده خداوند، در پى تصمیم ظالمانه وى علیه موسى(ع) و بنى اسرائیل (فأراد ... فأغرقنه و من معه جمیعًا)
۵- کیفر سخت و هلاکت بار فرعون و فرعونیان از سوى خداوند، پس از اتمام حجت با آنان بود. (و لقد ءاتینا موسى تسع ءایت... فأراد أن یستفزّهم ...فأغرقنه و من معه)
۶- عوامل طبیعت، مجراى تحقق اراده الهى (فأغرقنه و من معه جمیعًا)
۷- کیفر الهى به هنگام نزول، فراگیر همه ظالمان و همراهان و یاوران آنان است. (فأغرقنه و من معه جمیعًا)
۸- خداوند، ستمگران و شریکان آنان را در ستم، همسان کیفر مى دهد. (فأغرقنه و من معه جمیعًا) برداشت فوق، مبتنى بر این است که مراد از «و من معه» یاران و شریکان فرعون در ستم باشند نه صرفاً همراهان وى.
۹- تأیید، همراهى و تقویت عناصر فاسد و حاکمیتهاى ظالم، داراى فرجامى هلاکت بار و مشترک با آنها (فأغرقنه و من معه جمیعًا)
۱۰- نقش مهم رهبران و زمامداران فاسد، در تباهى و هلاکت امتها (فقال له فرعون ... فأراد ... فأغرقنه و من معه جمیعًا) در داستان هلاکت فرعون، همواره شخص فرعون به عنوان عنصر اصلى جریان کفر، به صورت ضمیر مفرد و جدا از مجموعه یارانش ذکر شده است و این بیانگر برداشت فوق است.
۱۱- اراده خداوند، حاکم بر اراده فرعونیان و جبّاران تاریخ است. (فأراد أن یستفزّهم من الأرض فأغرقنه و من معه جمیعًا)
روایات و احادیث
۱۲- «فى روایة أبى الجارود [عن أبى جعفر(ع)] فى قوله: «فأراد أن یستفزّهم من الأرض»:... و قد علم فرعون و قومه ما أنزل تلک الأیات إلاّ الله;[۱] از ابى الجارود [از امام باقر(ع)] درباره سخن خدا «فأراد أن یستفزّهم من الأرض» روایت شده است که فرمود: ... در حالى که فرعون و قومش مى دانستند که آن آیات را، کسى جز خداوند نازل نکرده است».
موضوعات مرتبط
- امّتها: عوامل هلاکت امّتها ۱۰
- بنى اسرائیل: آثار ظلم به بنى اسرائیل ۴; بنى اسرائیل در سرزمین مصر ۲; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۳; تبعید بنى اسرائیل ۲; دشمنان بنى اسرائیل ۱، ۲; قتل بنى اسرائیل ۱
- جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۱۰
- خدا: آثار اتمام حجت خدا ۵; آثار اراده خدا ۴; حاکمیت اراده خدا ۱۱; مجارى اراده خدا ۶; ویژگیهاى کیفرهاى خدا ۷، ۸
- رهبران: نقش رهبران فاسد ۱۰
- ظالمان: فرجام امداد به ظالمان ۹; کیفر امداد به ظالمان ۷; کیفر ظالمان ۷، ۸; کیفر همکاران ظالمان ۸; کیفر همکارى با ظالمان ۷، ۹; مقهوریّت ظالمان ۱۱
- عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۶
- فرعون: آثار ظلم فرعون ۴; آثار عجز فرعون ۳; اتمام حجّت بر فرعون۵; بى منطقى فرعون ۳; توطئه فرعون ۳; دشمنى فرعون ۱، ۲; عجز فرعون ۱; عقیده فرعون به معجزه ۱۲; قصه فرعون ۳، ۴; کیفر فرعون ۵; منشأ غرق فرعون ۴; هلاکت فرعون ۵
- فرعونیان: آثار ظلم فرعونیان ۴; اتمام حجت بر فرعونیان ۵; عقیده فرعونیان به معجزه ۱۲; کیفر فرعونیان ۵; مقهوریت فرعونیان ۱۱; منشأ غرق فرعونیان ۴; هلاکت فرعونیان ۵
- کیفر: نظام کیفرى ۸
- مفسدان: فرجام امداد به مفسدان ۹; کیفر همکارى با مفسدان ۹
- موسى(ع): آثار ظلم به موسى(ع) ۴; تبعید موسى(ع) ۲; توطئه تبعید موسى(ع) ۳; دشمنان موسى(ع) ۱، ۲; قتل موسى(ع) ۱; قصه موسى(ع) ۱، ۳; موسى(ع) در سرزمین مصر ۲
- هلاکت: عوامل هلاکت ۹
منابع
- ↑ تفسیر قمى، ج ۲، ص ۲۹; نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۳۰- ، ح ۴۶۳.