هود ١١٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۴۰: خط ۴۰:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link34 | آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link34 | آيات ۱۰۹ - ۱۱۹ سوره هود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link35 | بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link35 | بت پرستى، پايه و مبنایى جز تقليد از نياكان ندارد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link36 | دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link36 | دلالت آيه بر تأخير عذاب اختلاف كنندگان در دين، تا روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link37 | اشاره به اينكه شك و ترديد يهوديان در اصالت و صحت تورات موجه بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link37 | شك و ترديد يهوديان، در اصالت و صحت تورات موجه بوده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link38 | معنا و موارد استعمال واژه هاى : ((قيام ))، ((اقامه )) و ((استقامت ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link39 | معناى جمله: «فَاستَقِم كَمَا أُمِرت»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۵#link39 | معناى جمله : ((فاستقم كما امرت ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link40 | معناى «ركون» در آيه: «وَ لَا تَركَنُوا إلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link40 | معناى ((ركون )) كه در آيه : ((و لاتركنوا الى الّذين ظلموا...)) از آن نهى شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link41 | منظور از «الَّذِينَ ظَلَمُوا»، در آیه، چه کسانی اند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link41 | منظور از ((الّذين ظلموا)) كه از اعتماد و تمايل به آنان نهى گرديده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link42 | نقد گفتار صاحب المنار، درباره مراد از: «الَّذِينَ ظَلَمُوا»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link42 | سخن صاحب المنار درباره مراد از: ((الّذين ظلموا)) و نقاط ضعف آن سخن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link43 | آيه شريفه : ((و لاتركنوا...)) متضمن نهى ازتمايل به همه ستمكاران است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link44 | چه مواردى مشمول نهى آيه شريفه نمى باشد؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link44 | چه مواردى مشمول نهى آيه شريفه نمى باشد؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link45 | ركون به اهل ظلم اخص از ولايت كفار است و مراد از آن اعتماد و مماشات در امر دين و حيات دينى است نه مطلق ركون و اعتماد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link48 | امر به نماز و صبر، از مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link46 | سخن ديگرى از صاحب المنار و اشكال وارد بر آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link49 | معناى لغوی «اختلاف»، و بیان اختلاف نکوهیده، از نظر قرآن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۶#link47 | اشاره به فرق بين ميل به ظالمين و مصاديق مباشرت در ظلم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link51 | جمله: «لَا يَزَالُون مُختَلِفِين»، راجع به اختلاف در دين است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link48 | امر به نماز و صبر كه مهمترين عبادات و اخلاقيات هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link53 | رحمت الهى، غايت خلقت انسان مى باشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link49 | معناى ((اختلاف )) و مشتقات ديگر ماده ((خلف ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link54 | وجوه گفته شده در معناى دو آيه: «وَ لَو شَاءَ رَبُّك...» و «إلّا مَن رَحِمَ رَبُّك...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link50 | دو نوع اختلاف و مذمت يك نوع آن در قرآن كريم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link55 | بحث روايتى: (روایتی ذیل آیات گذشته)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link51 | جمله : ((لايزالون مختلفين )) راجع به اختلاف در دين است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link57 | رواياتى در فضيلت نماز، و اين كه نماز كفاره گناهان است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link52 | مذمت اختلاف ، از جهت لوازم آن يعنى تفرق و اعراض از حق است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link53 | رحمت الهى غايت خلقت انسان مى باشد (و لذلك خلقهم )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link54 | وجوهى كه در معناى دو آيه ((و لو شاء ربك ...)) و ((الّا من رحم ربك ...)) گفته شدهاست]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link55 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link56 | چند روايت در ذيل جمله : ((فاستقم كما امرت ...)) و ((لاتركنوا الى الذين ظلموا))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link57 | رواياتى در فضيلت نماز و اينكه نماز كفاره گناهان است (ان الحسنات يذهبن السّيّئات ).]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link58 | اميدوار كننده ترين آيات كتاب خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link58 | اميدوار كننده ترين آيات كتاب خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link59 | دو روايت از امام صادق (ع ) در ذيل (ان الحسنات يذهبن السيئات ...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۱_بخش۷#link60 | چند روايت در ذيل جمله : ((لايزالوان مختلفين الّا من رحم ربك و لذلك خلقهم ))]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۳۶

کپی متن آیه
وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ‌ لَجَعَلَ‌ النَّاسَ‌ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ لاَ يَزَالُونَ‌ مُخْتَلِفِينَ‌

ترجمه

و اگر پروردگارت می‌خواست، همه مردم را یک امّت (بدون هیچ گونه اختلاف) قرار می‌داد؛ ولی آنها همواره مختلفند...

و اگر پروردگار تو مى‌خواست، همه مردم را [به اجبار] يك امّت [و بر يك دين‌] قرار مى‌داد، و حال آن كه آنها همواره در اختلافند
و اگر پروردگار تو مى‌خواست، قطعاً همه مردم را امّت واحدى قرار مى‌داد، در حالى كه پيوسته در اختلافند،
و اگر خدای تو می‌خواست همه (ملل و مذاهب) خلق را یک امت می‌گردانید و لیکن دائم با هم در اختلاف خواهند بود.
اگر پروردگارت می خواست یقیناً تمام مردم را [از روی اجبار، در مسیر هدایت] امت واحدی قرار می داد، [ولی نخواست به همین سبب] همواره [در امر دین] در اختلاف اند.
و اگر پروردگار تو خواسته بود، همه مردم را يك امت كرده بود، ولى همواره گونه‌گون خواهند بود؛
و اگر پروردگارت می‌خواست مردم را امت یگانه‌ای قرار می‌داد، ولی همچنان اختلاف می‌ورزند
و اگر پروردگار تو مى‌خواست همه مردم را يك امّت- بر يك دين- كرده بود ولى پيوسته در اختلاف و جدايى خواهند بود،
(ای پیغمبری که آزمند بر ایمان آوردن قوم خود و متأسّف بر روی گردانی ایشان از دعوت آسمانی هستی! بدان که) اگر پروردگارت می‌خواست مردمان را (همچون فرشتگان در یک مسیر و بر یک برنامه قرار می‌داد و) ملّت واحدی می‌کرد (و پیرو آئین یگانه‌ای می‌نمود، و آنان در مادیات و در معنویات و در انتخاب راه حق یا راه باطل اختیار و اختلافی نمی‌داشتند. آن وقت جهان به گونه‌ی دیگری در می‌آمد) ولی (خدا مردمان را مختار و با اراده آفریده و) آنان همیشه (در همه چیز، حتّی در گزینش دین و اصول عقائد آن) متفاوت خواهند ماند.
و اگر پروردگارت می‌خواست، همه‌ی مردمان را همواره امّت یگانه‌ای، یکسان (در تشریع و تکوین و عقاید و اعمالشان) قرار می‌داد؛ حال آنکه پیوسته در اختلافند.
و اگر می‌خواست پروردگار تو هر آینه می‌گردانید مردم را یک ملت و پیوسته اختلاف‌کنندگان باشند

Had your Lord willed, He could have made humanity one community, but they continue to differ.
ترتیل:
ترجمه:
هود ١١٧ آیه ١١٨ هود ١١٩
سوره : سوره هود
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أُمَّةً وَاحِدَةً»: ملّت واحدی. مردمان یکسان و همگونی. «لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً ...»: مردمان را ملّت واحدی و یکسانی می‌کرد که مثلاً زندگی اجتماعی آنان همسان زندگی زنبوران عسل و مورچگان، و زندگی روحانی ایشان همگون زندگی فرشتگان می‌شد و کارشان مبنی بر اجبار نه اختیار می‌گشت و ثواب و عقابی به اعمالشان تعلّق نمی‌گرفت (نگا: بقره / یونس / ). «وَلا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ»: همیشه متفاوت و جداگانه می‌مانند. دسته‌ای ایمان می‌آورند و از حق جانبداری می‌نمایند و گروهی ایمان نمی‌آورند و حق را نمی‌پذیرند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ «118»

و اگر پروردگارت مى‌خواست، هر آينه همه‌ى مردم را (با اجبار)، يك امّت واحده (و داراى يك عقيده‌ى حق) قرار مى‌داد، در حالى كه همچنان اختلاف مى‌ورزند.

نکته ها

در قرآن مجيد، بارها به مسئله‌ى آزادى انسان‌ها در انتخاب راه و عقيده اشاره شده است.

يعنى با اينكه خداوند مردم را به سوى خويش هدايت مى‌فرمايد، امّا هرگز در اين راه اجبار نمى‌كند و به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز حقّ مجبور كردن مردم را نداده است، بلكه فقط از آن حضرت خواسته كه مردم را تذكّر دهد و راه را به آنان يادآورى نمايد. «إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ، لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ» «2». بنابراين، خداوند راه تقوى‌ و فجور را به نحوى كه فطرت انسان خوبى‌ها و بدى‌ها را از درون درك كند، الهام مى‌فرمايد، و از بيرون هم انبيا عليهم السلام را براى راهنمايى مى‌فرستد و اين خود انسان است كه با اراده و اختيار كامل راه خويش را برمى‌گزيند.

پیام ها

1- سنّت الهى در آفرينش انسان، بر اساس آزادى و انتخاب عقايد و افكار است.

«لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً»


«1». بحار، ج 74، ص 109.

«2». غاشيه، 21.

جلد 4 - صفحه 134

2- خواست خداوند، قابل تخلّف نيست. «لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ»

3- در هيچ زمان همه‌ى مردم يكدست نبوده‌اند. «وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ»

4- دليل اختلاف مردم، قدرت آزاد بودن آنان است. لَوْ شاءَ ... وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118)

وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ‌: و اگر خواستى پروردگار تو. لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً:

هرآينه قراردادى به جبر و قهر و الجاء تمام مردمان را يك گروه، يعنى بر يك دين و آئين مسلمين صالحين به اينكه خلق فرمايد در قلوب ايشان علم به اينكه اگر قصد غير ايمان را نمايند، هرآينه منع گرديده شوند، لكن اين منافى تكليف و نقض غرض خواهد بود؛ زيرا غرض تكليف استحقاق ثواب، و آن منوط به اختيار است. و بدين سبب حكيم على الاطلاق نخواسته ايمان اجبارى و اضطرارى را، بلكه اراده فرموده ايمان اختيارى را، پس بندگان را تمكين و اختيار مرحمت نمود، بعضى به حسن اختيار ايمان آوردند، و برخى به سوء اختيار كافر شدند.

وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ‌: و هميشه باشند اختلاف كنندگان در حق و باطل مانند يهود و نصارى و مجوس به جهت تدبر و تأمل ننمودن در آيات و حجج بينه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ (118) إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ (119) وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ (120) وَ قُلْ لِلَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلى‌ مَكانَتِكُمْ إِنَّا عامِلُونَ (121) وَ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (122)

وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (123)

ترجمه‌

و اگر خواسته بود پروردگار تو هر آينه قرار داده بود مردم را داراى يك دين و هميشه باشند اختلاف كنندگان‌

مگر كسانى كه رحم فرمود پروردگار تو و از براى آن آفريد ايشانرا و تمام شد سخن پروردگار تو هر آينه پر كنم البتّه دوزخ را از جنّيان و آدميان تمامى‌

و هر قصّه‌اى كه نقل ميكنيم براى تو از اخبار پيغمبران چيزى است كه ثابت ميگردانيم بآن دلت را و آمد تو را در اين حقّ و پندى است و تذكّرى براى گروندگان‌

و بگو مر آنانرا كه نميگروند بكنيد چنانچه ميكنيد همانا ما كنندگانيم‌

و منتظر باشيد همانا ما منتظرانيم‌

و مر خدا را است امر نهانى آسمانها و زمين و بسوى او باز ميگردد كار تمامى آن پس بندگى كن او را و توكّل كن بر او و نيست پروردگار تو بى خبر از آنچه بجا مى‌آوريد

تفسير

اراده و مشيّت الهى تعلّق گرفته است كه بندگان در آفاق و انفس و ادلّه توحيد و ساير اصول دين و مذهب تأمّل و تفكّر نمايند تا حق را بيابند و معتقد شوند و احكام الهى را بموقع اجرا گذارند و مستحقّ اجر و ثواب شوند و بمقام اشرف و لذّت اكمل نائل گردند لذا آنانرا مجبور و مجبول بدين حقّ نفرمود با آنكه اگر خواسته بود آنها را مانند ملائكه منزّه و مبرّى از معاصى و معتقد بحق و حقيقت‌


جلد 3 صفحه 118

خلق ميفرمود و در نتيجه تمام افراد بشر بالفطره داراى دين حقّ و متّحد در يك آئين و مذهب بودند ولى منتج مقصود نبود لذا آنها را مركّب از قواء مختلفه خلق فرموده و باين جهت هميشه از اوّل دنيا ميان آنها از هر جهت اختلاف بوده و هست در عقائد و اخلاق و افكار و انظار و اعمال و احوال بطوريكه دو نفر متّفق از هر جهت نباشند مگر آنانكه مشمول رحمت رحيميّه و عنايت غيبيّه الهيّه و معصوم از گناه و محفوظ از خطا شدند مانند ائمّه اطهار كه بهيچ وجه اختلافى در عقائد و اخلاق و اعمال و اقوال با يكديگر ندارند و تمام احاديث منقوله از ايشان بمنزله كلام يك گوينده است كه بايد بعضى مخصّص و مبيّن و شارح و مفسّر بعض ديگر باشد و تمامى اخلاق بارزه و اعمال صادره از آن ذوات مقدّسه از صلح و جنگ و مهر و قهر و رأفت و رقت و غلظت و خشونت ناشى از يك غريزه الهيّه و ناظر بيك هدف و مقصود است و شيعيان ايشان كه حقّا پيروى از آن بزرگواران دارند هم باين كرامت نائل و باين موهبت فائز شده‌اند چون مخلوق از فاضل طينت ايشان و معجون بماء ولايت آنانند و ابدا اختلافى ميان آنها نيست «جان گرگان و سگان از هم جدا است- متّحد جانهاى شيران خدا است» و براى فوز باين رحمت و نيل باين سعادت خداوند خلق فرمود تمام مردم را ولى بيشتر متابعت نمودند هواى نفس و غريزه شهوت و غضب و وساوس شياطين انس و جن را و از اين موهبت محروم و از اين نعمت بر كنار شدند و بنابراين مشار اليه در قول خداوند و لذلك خلقهم فوز بمقام رحمت رحيميّه است و بعضى ذالك را اشاره باختلاف و لام را لام عاقبت دانسته‌اند با آنكه خلاف ظاهر است بتصوّر آنكه اگر اشاره برحمت باشد بايد تلك گفته شود و انصاف آنستكه اين اشكال بارد هم ناشى از همان اختلاف ذاتى است و معلوم است كه مشار اليه مقام رحمت و نيل بآن است علاوه بر آنكه تأنيث مجازى و امر در آن سهل است و خداوند فرموده هذا رحمة من ربى و امثال آن در كلام عرب شايع است و ظاهرا فرقى ندارد در حسن اين اشاره بين آنكه ضمير هم راجع بناس باشد يا من رحم اگر چه فيض ره نقل فرق فرموده و محتاج بتأمّل است چون خداوند فرموده ما خلقت الجنّ و الانس الا ليعبدون در هر حال تمام و واجب شد قول و حكم خدا كه مطابق واقع و راست و درست است بر آنكه پر و مملوّ فرمايد جهنّم را از جن و انس كه نافرمانى كردند بتمامى و قمّى ره فرموده آنها


جلد 3 صفحه 119

كسانى هستند كه سبقت گرفته است در ذاتشان شقاوت و براى آتش خلق شده‌اند و مقدّر شده است كه ايمان نياورند و در توحيد از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند خلق فرمود مردم را تا بجا آورند چيزى را كه مستوجب رحمت خدا شوند بآن پس رحمت فرمايد بر آنان و در كافى از آنحضرت نقل نموده در ذيل اين آيه كه مردم در رأى صواب اختلاف مينمايند و تمامى آنها هلاك شوند مگر آنانكه رحم فرمود خداوند بر آنها و ايشانند شيعيان ما كه خداوند براى رحمت خود خلق فرمود آنانرا و مراد طاعت امام است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مردم هميشه اختلاف دارند در دين مگر كسانى كه رحم فرمود خدا بر ايشان يعنى آل محمّد و اتباعشان كه فرموده و براى اين خلق فرمود آنانرا يعنى اهل رحمتى كه اختلاف ندارند در دين و عيّاشى ره از امام سجّاد نقل نموده كه مراد از كسانيكه اختلاف دارند از اين امّت آنانند كه مخالفت نمودند با ما و بعضى از آنها با بعض ديگر اختلاف مينمايند در دين و كسانيكه مشمول رحمت الهى شدند دوستان ما هستند از اهل ايمان كه خدا براى اين خلق فرمود آنها را از طينت پاك و تمام قصص انبياء سابقه كه خداوند نقل فرمود آنها را براى پيغمبر خود موجبات ثبات عزم و اراده و اطمينان قلب و قدم و مزيد يقين و بصيرت و دلگرمى آنحضرت است در انجام رسالت و صبر بر اذيّت و آزار قوم و اميدوارى بوعده نصرت و ظفر بر كفار و نازل شده است در اين اخبار حقّ كه وحى الهى و صدق و مطابق با واقع است و موجب اتّعاظ و تذكّر و نصح و تحذير اهل ايمان خواهد بود و در خاتمه اتمام حجّت فرموده با كفّار و فجار بآنكه امر فرموده پيغمبر خود را كه بآنها بفرمايد شما بر اين حال كه داريد از كفر و طغيان و كبر و عصيان باقى باشيد و هر چه ميتوانيد بكنيد و ما هم بوظيفه خودمان عمل مينمائيم و منتظر باشيد براى ما پيش آمدهاى بدرا يا براى خودتان وعده عذاب الهى را ما هم منتظر نصرت و ظفر الهى براى خودمان و يا نزول عذاب مانند امم سابقه براى شما هستيم و سلطنت عالم غيب و علم باسرار مكنونه در اين عالم بطور كلّى مخصوص بذات احديّت است و مرجع كليّه امور و باز گشت تمام موجودات بحكم مطاع و وجود مطلق او است در تمام عوالم وجود پس بايد او را ستايش و پرستش نمود و بر او توكّل و اعتماد كرد و از غير او چشم پوشيد و اميدوار نبود جز بكرم او كه كافى است براى اميدوارى و چشم‌


جلد 3 صفحه 120

انتظارى و او غافل و بيخبر نيست از اعمال و عقائد و افكار بندگان و هر كس را بجزاى لايق و اجر مستحقّ او خواهد رسانيد در ثواب الاعمال از امام باقر عليه السّلام روايت نموده كه هر كس سوره هود را در هر جمعه قرائت نمايد روز قيامت در زمره انبياء عليهم السلام محشور ميشود و گناهى براى او مشهود نميگردد و الحمد للّه رب العالمين و صلى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 3 صفحه 121

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَو شاءَ رَبُّك‌َ لَجَعَل‌َ النّاس‌َ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُون‌َ مُختَلِفِين‌َ (118)

و ‌اگر‌ مشيّت‌ پروردگار تو تعلق‌ گرفته‌ ‌بود‌ ‌هر‌ آينه‌ قرار ميداد تمام‌ افراد ناس‌ ‌را‌ يك‌ امّت‌ و هميشه‌ ‌اينکه‌ افراد اختلاف‌ ‌بين‌ ‌آنها‌ ‌است‌ و مختلف‌ هستند ‌با‌ يك‌ ديگر.

وَ لَو شاءَ رَبُّك‌َ ‌لو‌ امتناعيه‌ ‌است‌ ‌يعني‌ هرگز ‌خدا‌ همچه‌ امري‌ ‌را‌ نخواسته‌ ‌که‌ يك‌ امّت‌ باشند و يك‌ ملّت‌.

اشكال‌‌-‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ منافي‌ ‌است‌ ‌با‌ ‌آيه‌ شريفه‌ كان‌َ النّاس‌ُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَث‌َ اللّه‌ُ النَّبِيِّين‌َ مُبَشِّرِين‌َ وَ مُنذِرِين‌َ بقره‌ ‌آيه‌ 209.

جلد 11 - صفحه 142

جواب‌‌-‌ اينكه‌ كلمه‌ ناس‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ دو ‌آيه‌ مختلف‌ ‌است‌، اما ‌در‌ ‌آيه‌ ‌کان‌ ‌النّاس‌ افرادي‌ ‌که‌ ‌در‌ اول‌ خلقت‌ ‌که‌ امّت‌ آدم‌ بودند و بشريعتش‌ ‌تا‌ زمان‌ نوح‌ [ع‌] باقي‌ بودند و انبياء قبل‌ ‌از‌ نوح‌ بشريعت‌ ‌او‌ دعوت‌ ميكردند مثل‌ شيث‌ و ادريس‌ و اوصياء ‌او‌ بودند و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ تمام‌ افراد ناس‌ ‌از‌ اول‌ خلقت‌ ‌تا‌ قيامت‌ ‌را‌ شامل‌ ميشود.

اشكال‌‌-‌ قبلا گذشت‌ ‌که‌ تمام‌ انبياء مبعوث‌ بيك‌ دين‌ بودند و ‌آن‌ دين‌ اسلام‌ ‌بود‌ جواب‌‌-‌ بلي‌ يك‌ دين‌ ‌بود‌ لكن‌ امت‌هاي‌ مختلف‌ بودند و بعضي‌ ‌از‌ خصوصيات‌ بمقتضيات‌ زمان‌ تغيير ميكرد ولي‌ اصل‌ محفوظ ‌بود‌.

(لَجَعَل‌َ النّاس‌َ أُمَّةً واحِدَةً) بجعل‌ تكويني‌ بطريق‌ الجاء و اجبار و لكن‌ ‌اينکه‌ منافي‌ ‌با‌ تكليف‌ و استحقاق‌ مثوبت‌ و عقوبت‌ ‌بود‌ ‌که‌ غرض‌ ‌از‌ اصل‌ خلقت‌ بوده‌ و خلاصه‌ مفاد اينكه‌ ‌اگر‌ مردم‌ باختيار و ميل‌ تمام‌ متفقا قبول‌ ايمان‌ ميكردند و اطاعت‌ داشتند يك‌ پيغمبر ‌براي‌ ‌آنها‌ كافي‌ ‌بود‌.

(وَ لا يَزالُون‌َ مُختَلِفِين‌َ) ‌در‌ ‌هر‌ زماني‌ چه‌ اندازه‌ اختلاف‌ داشتند ‌از‌ اقسام‌ شرك‌ و كفر و عقائد فاسده‌ و مذاهب‌ مختلفه‌ و طرق‌ متشتته‌ لذا لازم‌ شد بمقتضاي‌ حكمت‌ و مصلحت‌ انبياء بفرستد ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ زماني‌ حجت‌ ‌بر‌ خلق‌ تمام‌ شود و راه‌ عذري‌ ‌بر‌ احدي‌ باقي‌ نماند نگاه‌ كنيد ‌با‌ ‌اينکه‌ همه‌ انبياء و اوصياء و معجزات‌ و ‌اينکه‌ همه‌ علماء ‌در‌ ‌هر‌ عصر و زماني‌ ‌مع‌ ‌ذلک‌ چه‌ اندازه‌ اختلاف‌ ‌در‌ جامعه‌ بشريت‌ ايجاد ‌شده‌ همين‌ امروز ‌را‌ مشاهده‌ كنيد و بطور قهقرا برويد ‌تا‌ زمان‌ آدم‌ ابو البشر ‌علي‌ نبيّنا و آله‌ و ‌عليه‌ السّلام‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 118)- در این آیه به یکی از سنن آفرینش که در واقع زیر بنای سایر مسائل مربوط به انسان است اشاره شده و آن مسأله اختلاف و تفاوت در ساختمان روح و جسم و فکر و ذوق و عشق انسانها، و مسأله آزادی اراده و اختیار است.

می‌فرماید: «اگر خدا می‌خواست، همه مردم را «امت واحده» قرار می‌داد (ولی خداوند چنین کاری را نکرده) و همواره انسانها با هم اختلاف دارند» (وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ).

تا کسی تصور نکند تأکید و اصرار پروردگار در اطاعت فرمانش دلیل بر این است که او قادر بر این نبود که همه آنها را در مسیر ایمان و یک برنامه معین قرار دهد.

ولی نه چنین ایمانی فایده‌ای داشت، و نه چنان اتحاد و هماهنگی، ایمان اجباری که از روی انگیزه‌های غیر ارادی برخیزد، نه دلیل بر شخصیت است و نه وسیله تکامل، و نه موجب پاداش و ثواب.

اصولا ارزش و امتیاز انسان و مهمترین تفاوت او با موجودات دیگر داشتن همین موهبت آزادی اراده و اختیار است، همچنین داشتن ذوقها و سلیقه‌ها و اندیشه‌های گوناگون و متفاوت که هر کدام بخشی از جامعه را می‌سازد، و بعدی از ابعاد آن را تأمین می‌کند.

از طرفی هنگامی که آزادی اراده آمد، اختلاف در انتخاب عقیده و مکتب، طبیعی است.

ج2، ص388

نکات آیه

۱- مشیت خداوند بر آن نیست که انسانها را در پذیرش دین حق مضطر و مجبور کند. (و لو شاء ربک لجعل الناس أُمة وحدة) مراد از «مشیت» در آیه فوق، مشیت تکوینى است که ملازم جبر و اکراه مى باشد و مقصود از اتفاق همگان و تشکیل امت واحده - به قرینه «إلاّ من رحم» در آیه بعد - اتفاق به کلمه حق و دین الهى است. بنابراین «لو شاء ...»; یعنى، اگر خداوند اراده مى کرد که همه انسانها به اتفاق دین حق را بپذیرند، چنین مى شد، ولى خداوند چنین نخواسته; بلکه خواسته است تا مردم از روى اختیار به حق گرایش پیدا کنند.

۲- مشیت خداوند بر آن نیست که با جبر و اکراه ، مردمان را بر محور حق گرد آورد و از آنان امتى واحد بسازد. (و لو شاء ربک لجعل الناس أُمة وحدة)

۳- مشیت خداوند ، نافذ و غیر قابل تخلف است. (و لو شاء ربک لجعل الناس أُمة وحدة)

۴- انتخاب دین از سر آزادى و اختیار ، مایه رشد و تعالى انسانهاست. (و لو شاء ربک لجعل الناس أُمة وحدة) از اینکه عدم اجبار در گزینش دین به «رب» استناد یافته است و «رب» به معناى مدبر و مربى است ، مى توان به برداشت فوق دست یافت; یعنى ، تدبیر و تربیت انسانها اقتضا مى کند که دین را از روى اختیار بپذیرند.

۵- عموم انسانها همواره بر سر دین حق اختلاف مى کنند. (و لایزالون مختلفین)

۶- اختلاف انسانها در دین و پرهیز آنان از پذیرش حق ، خارج از مشیت خداوند نیست. (و لو شاء ربک لجعل الناس أُمة وحدة و لایزالون مختلفین)

۷- اختیار انسانها و برخوردارى آنان از آزادى در گزینش دین ، زمینه بروز اختلافات دینى و مذهبى در میان ایشان است. (و لو شاء ربک لجعل الناس أُمة وحدة و لایزالون مختلفین) مراد از اختلاف به قرینه «إلاّ من رحم» اختلافات دینى و مذهبى است و جمله «لایزالون ...» (پیوسته با یکدیگر اختلاف دارید) به منزله نتیجه اى براى مفهوم «لو شاء ...» مى باشد; یعنى، چون نخواسته که شما را مجبور کند - بلکه خواسته که مختار باشید - پیوسته اختلاف دارید.

۸- اختلافات دینى و مذهبى ، امرى ناروا و نکوهیده است. (و لو شاء ربک لجعل الناس أُمة وحدة و لایزالون مختلفین)

۹- اختلاف انسانها در دین ، مایه پوشیده شدن حقیقت بر عموم آنان مى شود. (و لایزالون مختلفین) چون «إلاّ من رحم» در آیه بعد استثنا از «لایزالون مختلفین» است معلوم مى شود همه اختلاف کنندگان در دین - جز کسى که مورد رحمت الهى قرار گیرد - بر طریق ناصوابند بنابراین اختلاف در دین باعث مى شود که حق بر همه گروهها پوشیده بماند و همگان بیراهه بروند.

موضوعات مرتبط

  • اختلاف: آثار اختلاف دینى ۹; اختلاف دینى ۵، ۶; زمینه اختلاف دینى ۷; سرزنش اختلاف دینى ۸; ناپسندى اختلاف دینى ۸
  • اختیار: آثار اختیار ۴
  • امور: امور ناپسند ۸
  • انسان: آثار اختیار انسان ۷; اختلاف انسان ها۵، ۶; حق ناپذیرى انسانها ۶
  • جبر و اختیار: ۱، ۲
  • حق: عوامل کتمان حق ۹
  • خدا: حتمیت مشیت خدا ۳; مشیت خدا ۱، ۲، ۶
  • دین: آثار آزادى در دین ۴، ۷; آسیب شناسى دین ۹; نفى اکراه در دین ۱، ۲
  • رشد: عوامل رشد ۴

منابع