البقرة ١٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=مثَل ایشان مثَل آن است که افروخت آتشی تا گاهی که روشن کرد پیرامونش را ببرد خدا نور ایشان را و بگذاردشان در تاریکیهائی که نمیبینند | |-|معزی=مثَل ایشان مثَل آن است که افروخت آتشی تا گاهی که روشن کرد پیرامونش را ببرد خدا نور ایشان را و بگذاردشان در تاریکیهائی که نمیبینند | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = | {{آيه | سوره = سوره البقرة | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::17|١٧]] | قبلی = البقرة ١٦ | بعدی = البقرة ١٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::18|١٨]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«مَثَلُهُمْ»: مثل، به معنی صفت و وضع حال. «الَّذِی»: موصول است وصله آن (اسْتَوْقَدَ) و مفرد است. ولی پس از آن ضمیر (هُمْ) و فعل (لا یُبْصِرُونَ) ذکر میشود که جمع است! علّت آن در بخش نخست آیه، یک نفر، و در بخش دوم آیه، همان فرد همراه قوم و همراهانش مورد نظر است. به عبارت دیگر، (اسْتَوْقَدَ) و (مَا حَوْلَهُ) به صورت مفرد، سپس (ذَهَبَ اللهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ) به صورت جمع آمده است. علّت آن، این است که (الَّذِی) به منزله (مَنْ) گرفته شده و ضمیری که به (مَنْ) برمیگردد، میتواند به صورت مفرد یا جمع باشد (نگا: زمر / ). «اسْتَوْقَدَ»: برافروخت. تلاش کرد که آتش را شعلهور و زبانهکش سازد. «أَضَآءَتْ»: روشن کرد. | «مَثَلُهُمْ»: مثل، به معنی صفت و وضع حال. «الَّذِی»: موصول است وصله آن (اسْتَوْقَدَ) و مفرد است. ولی پس از آن ضمیر (هُمْ) و فعل (لا یُبْصِرُونَ) ذکر میشود که جمع است! علّت آن در بخش نخست آیه، یک نفر، و در بخش دوم آیه، همان فرد همراه قوم و همراهانش مورد نظر است. به عبارت دیگر، (اسْتَوْقَدَ) و (مَا حَوْلَهُ) به صورت مفرد، سپس (ذَهَبَ اللهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ) به صورت جمع آمده است. علّت آن، این است که (الَّذِی) به منزله (مَنْ) گرفته شده و ضمیری که به (مَنْ) برمیگردد، میتواند به صورت مفرد یا جمع باشد (نگا: زمر / ). «اسْتَوْقَدَ»: برافروخت. تلاش کرد که آتش را شعلهور و زبانهکش سازد. «أَضَآءَتْ»: روشن کرد. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۵
ترجمه
البقرة ١٦ | آیه ١٧ | البقرة ١٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَثَلُهُمْ»: مثل، به معنی صفت و وضع حال. «الَّذِی»: موصول است وصله آن (اسْتَوْقَدَ) و مفرد است. ولی پس از آن ضمیر (هُمْ) و فعل (لا یُبْصِرُونَ) ذکر میشود که جمع است! علّت آن در بخش نخست آیه، یک نفر، و در بخش دوم آیه، همان فرد همراه قوم و همراهانش مورد نظر است. به عبارت دیگر، (اسْتَوْقَدَ) و (مَا حَوْلَهُ) به صورت مفرد، سپس (ذَهَبَ اللهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ) به صورت جمع آمده است. علّت آن، این است که (الَّذِی) به منزله (مَنْ) گرفته شده و ضمیری که به (مَنْ) برمیگردد، میتواند به صورت مفرد یا جمع باشد (نگا: زمر / ). «اسْتَوْقَدَ»: برافروخت. تلاش کرد که آتش را شعلهور و زبانهکش سازد. «أَضَآءَتْ»: روشن کرد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ... (۰) وَ تِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا... (۲) أَشِحَّةً عَلَيْکُمْ فَإِذَا جَاءَ... (۱) مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا... (۳) ذٰلِکَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَ... (۰) إِنَ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَنْ... (۲) وَ الَّذِينَ کَذَّبُوا بِآيَاتِنَا... (۱) أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً... (۵) مَا خَلْقُکُمْ وَ لاَ بَعْثُکُمْ إِلاَّ... (۱) ثُمَ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ... (۰)
تفسیر
نکات آیه
۱ - حالت منافقان در اظهار ایمان، به کسى مى ماند که براى رهایى از ظلمت، آتشى ناپایدار و گذرا برافروزد. (مثلهم کمثل الذى استوقد ناراً فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم) «استیقاد» (مصدر استوقد) به معناى آتش افروختن است. «لما» حرف شرط است و جواب آن محذوف مى باشد و جمله «ذهب اللّه ...» بیانگر آن جواب است; یعنى: آن گاه که آتش اطراف او را روشن کرد، خاموش شود و او در تاریکى بماند.
۲ - منافقان در سایه اظهار ایمان، در تلاش براى منفعت جویى و رهایى یافتن از مشکلات اجتماعى هستند. (مثلهم کمثل الذى استوقد ناراً ... ذهب اللّه بنورهم) از اینکه منافقان به کسى که در تاریکى آتش ناپایدارى مى افروزد تشبیه شده اند این معنا به دست مى آید که: کافر در جامعه ایمانى با مشکلات اجتماعى روبروست و خود را ناچار مى بیند که تظاهر به ایمان کند تا از مشکلات برهد; ولى دیرى نمى پاید که خداوند او را رسوا مى کند.
۳ - دستاورد منافقان با تظاهر به ایمان، منافعى گذرا، ناپایدار و محدود است. (فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم)
۴ - خداوند محدود کننده فرصت منافقان براى سوء استفاده آنان از تظاهر به ایمان (ذهب اللّه بنورهم)
۵ - تظاهر به ایمان در بردارنده منافعى است هرچند گذرا و ناپایدار (فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم)
۶ - گروهى از مردم على رغم ایمان راستین شان، به نفاق گرایش دارند و از زمره منافقان مى شوند. (ذهب اللّه بنورهم) از اینکه جمله «ذهب اللّه بنورهم» توصیف شدگان را داراى نور شمرده مى توان این معنا را محتمل دانست که: آیه شریفه بیانگر آن گروه از منافقان است که در بدو امر حقیقتاً ایمان مى آورند; ولى بر اثر عواملى به سوى نفاق مى گرایند. جمله «فهم لایرجعون» در آیه بعد مؤید این احتمال است.
۷ - خداوند، با محروم ساختن منافقان از نور ایمان، آنان را به ظلمتهایى شدید گرفتار مى سازد. (ذهب اللّه بنورهم و ترکهم فى ظلمت لایبصرون) نکره بودن «ظلمات» حاکى از شدت ظلمت است.
۸ - گمراهى داراى شعبه ها و چهره هایى گوناگون است. (و ترکهم فى ظلمت لایبصرون) برداشت فوق با توجّه به جمع بودن «ظلمات» (تاریکیها و گمراهیها) استفاده شده است.
۹ - هیچ امیدى به راهیابى و هدایت منافقان پس از سلب شدن نور ایمان از آنان، وجود ندارد. (و ترکهم فى ظلمت لایبصرون) جمله «ترکهم فى ظلمات» بیان مى کند که: ظلمتها منافقان را احاطه کرده و در نتیجه راه به جایى نمى برند و جمله «لایبصرون» (آنها نمى بینند)، حاکى از آن است که ابزار دیدن و هدایت شدن در آنان نابود شده است; یعنى علاوه بر اینکه موانع هدایت براى آنان ایجاد شده مقتضى هدایت نیز از آنان سلب گشته است.
۱۰ - رها کردن منافقان در ظلمت و گمراهى پس از روشنایى گذرا، استهزاى خداوند نسبت به آنهاست. (اللّه یستهزئ بهم ... فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم) جمله «فلمّا أضاءت ما حوله ...» مى تواند توضیحى در قالب مثل براى «اللّه یستهزئ بهم و یمدّهم ...» باشد.
روایات و احادیث
۱۱ - ابراهیم بن ابى محمود گوید: «سألت أباالحسن الرضا (ع) عن قول اللّه تعالى «و ترکهم فى ظلمات لایبصرون» فقال: ... منعهم المعاونة و اللطف و خلى بینهم و بین إختیارهم ...;[۱] از امام رضا(ع) پرسیدم: معناى سخن خدا که مى فرماید: «وترکهم فى ظلمات لایبصرون» چیست؟ فرمود: ...; یعنى، آنان را از کمک و لطف خود محروم مى کند و به اختیار خودشان وا مى گذارد ...».
موضوعات مرتبط
- ایمان: آثار تظاهر به ایمان ۵; محرومان از ایمان ۷; نور ایمان ۷، ۹
- تشبیهات: تشبیه به آتش افروز ۱
- خدا: استهزاهاى خدا ۱۰; افعال خدا ۷; محرومیت از امدادهاى خدا ۱۱
- ظلمت: مراتب ظلمت ۷
- قرآن: مثالهاى قرآن ۱
- گمراهى: اقسام گمراهى ۸
- منافقان: ۶ استهزاى منافقان ۱۰; تظاهر منافقان به اسلام ۱، ۲، ۳، ۴; گمراهى منافقان ۹، ۱۰; محرومیت منافقان ۷; منافقان در ظلمت ۷، ۱۰; منفعت طلبى منافقان ۲; مهلت به منافقان ۴; هدایت منافقان ۹
- نفاق: گروندگان به نفاق ۶
منابع
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۵، باب ۱۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۶، ح ۲۶.