روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۲۱۱: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۲۱۱ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۲۱۱ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۹
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الصَّوْم
روي عن الزهري انه قال قال لي علي بن الحسين ع يوما :
من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۲۱۰ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۲۱۲ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۹۲
از زهرى روايت شده است كه گفت: روزى على بن الحسين عليهما السّلام مرا گفت: اى زهرى، از كجا آمدهاى؟ عرض كردم: از مسجد. گفت: در چه كار بوديد؟ گفتم: در باره روزه گفتگو مىكرديم، پس رأى من و رأى اصحابم بر اين محور گرد آمد كه روزه واجب جز روزه ماه رمضان نيست. امام گفت: اى زهرى چنين نيست كه شما گفتيد، زيرا روزه بر چهل قسم است، كه ده قسم آن مانند روزه رمضان واجب است، و ده قسم آن حرام است، و چهارده قسم آن وابسته به اختيار آدمى است، اگر بخواهد روزه ميدارد، و اگر نخواهد نمىدارد. و روزه اذن كه بر سه قسم است، روزه تأديب و روزه اباحه، و روزه سفر و مرض. گفتم: فدايت شوم آن اقسام را براى من تفسير كن. امام عليه السّلام فرمود: اما واجب، پس عبارتست از ۱- روزه ماه رمضان، ۲- روزه دو ماه پياپى براى كسى كه يك روز از روزهاى ماه رمضان را از روىعمد افطار كرده، ۳- روزه دو ماه پياپى در كفّاره «ظهار» كه خداى عزّ و جلّ در باره آن فرموده است: و كسانى كه در باره زنان خود سنّت جاهلى ظهار را بكار بندند، (يعنى ايشان را در تحريم نسبت به خودشان به مادر خود تشبيه كنند) و پس از آن از گفته خود بازگردند و به خطاى خود پى برند و دوام همسرى خود را خوش داشته باشند ميبايد پيش از آنكه مقاربت كنند بندهاى آزاد كنند. اين حكم كه خداى مقرّر داشته است پندى براى شما است تا بار ديگر به چنين كارى مبادرت نكنيد، و خدا به آنچه شما بجا مىآوريد آگاه است. پس كسى كه دسترسى به اجراء اين حكم نداشته باشد ميبايد پيش از مقاربت دو ماه پياپى روزه بدارد. سوره مجادله: ۳ و ۴. و ۴- روزه دو ماه پياپى در قتل خطا براى كسى كه امكان آزاد كردن بنده را نداشته باشد. و اين به مقتضاى قول خداى عزّ و جلّ است كه فرمود: و كسى مؤمنى را از روى خطا بكشد، پس ميبايد بنده مؤمنى را آزاد كند، و ديهاى به خانواده او بپردازد، تا قول خداى تعالى پس كسى كه آن [مال] را نيابد ميبايد دو ماه پياپى روزه بدارد. سوره نساء: ۲ و ۹. و ۵- روزه سه روزه در كفاره قسم براى كسى كه امكان اطعام نداشته باشد، چنان كه خداى عزّ و جلّ فرموده است: پس كسى كه دسترسى به اطعام يا كسوه ده مسكين يا آزاد كردن بنده نداشته باشد، ميبايد سه روز روزه بدارد، اين كفاره قسمهاى شما است، آنگاه كه سوگند ياد كنيد. پس همگى اين روزهها متوالى است، و متفرّق نيست.و ۶- روزه آزار سر واجب است، كه خداى عزّ و جلّ فرموده است: و كسى كه محرم باشد، و موى سرش به علّت مرضى يا وجود حشراتى او را بيازارد، باكى نيست كه سرش را بتراشد، و در اين صورت ميبايد به رسم فديه سه روز روزه بدارد، يا صدقهاى به شش مسكين بپردازد، يا گوسفند قربانى كند ... و بنا بر اين بيان الهى چنين كسى ميان روزه گرفتن، يا صدقه دادن، يا قربانى كردن مختار است، و اگر روزه را اختيار كرد ميبايد سه روز روزه بدارد. بقره: ۱۹۵. ۷- روزه عوض قربانى واجب در حجّ تمتّع براى كسى كه قربانى بدست نياورده باشد واجب است، چنان كه خداى تعالى فرموده است: «پس كسى كه عمره تمتّع را بجا آورد تا موسم حجّ آن فرا رسد، مىبايد قربانىاى را كه ميسر باشد بگذراند، پس كسى كه دسترسى به اين كار نداشته باشد مىبايد سه روز در مكه و هفت روز در بازگشت به خانه و خانوادهاش روزه بدارد، و اين يك دهه كامل است. سوره بقره: ۱۹۵. ۸- و روزه كفّاره صيد واجب است، و خداى عزّ و جلّ در اين باره فرموده است: و كسى از شما كه آن صيد را از روى عمد بكشد، پس ميبايد نظير آنچه كشته است از شتر و گاو و گوسفند قربانى كند، و براى تعيين نظير دو مرد عادل از جمع شما حكم مىكنند، و گوشت آن قربانى ميان فقراى حاضر در كنار كعبه تقسيم مىشود، و يا مساكينى را به رسم كفّاره اطعام مىنمايد، و يا برابر با آن صيد روزه مىدارد. مائده: ۹۵. آنگاه امام عليه السّلام فرمود: اى زهرى آيا ميدانى كه چگونه روزه معادل صيد مىشود. زهرى گفت: گفتم: نميدانم. فرمود: قيمت صيد را برآورد ميكنند، و آنگاه قيمت بدست آمده را با گندم مىسنجند، و پس از آن، آن گندم را بصورت صاعهايى توزين مينمايند سپس كسى كه صيد را كشته است در برابر هر نصف صاع يك روز روزه مىدارد. و ۹- روزه نذر كه واجب است ۱۰- و روزه اعتكاف كه آن نيز واجب است. و اما روزه حرام پس عبارت است از ۱- روزه عيد فطر، و ۲- روزه عيد اضحى، و ۳- روزه سه روزه ايّام تشريق، و ۴- روزه يوم الشّك كه هم به گرفتن آن امرشدهايم، و هم از گرفتنش نهىشدهايم: مأمورشدهايم كه آن را با شعبان روزه بداريم، و از روزه داشتن آن نهى گشتهايم، زيرا روزه گرفتن آن روز به معنى اين است كه شخص در روزى كه مردم در شكّ بسر مىبرند با اين عمل خود از جمع جدا و پراكنده شده است. گفتم: فدايت شوم، اگر هيچ روزى از شعبان را روزه نداشته، بايد چه كند؟ فرمود: در ليلة الشّك نيّت مىكند كه او از بابت شعبان صائم است، پس اگر معلوم شد كه آن روز از ماه رمضان بوده همان روزه براى او كفايت مىكند، و اگر معلوم شد كه آن روز از ماه شعبان بوده براى او ضررى نداشته است. گفتم: چگونه يك روزه تطوّع- كه عمل مستحبّ است- براى يك روزه واجب كفايت ميكند؟ فرمود: اگر كسى روزى از ماه رمضان را بعنوان تطوّع روزه گرفت در حالى كه نمىدانست كه آن روز از ماه رمضان است، و بعد به اين امر واقف شد همان روزه براى او كافى است، زيرا روزه گرفتن آن روز واجب بوده و اين شخص هم آن روز را بخصوص روزه گرفته است. ۵- و روزه وصال حرام است. ۶- و روزه صمت يعنى امساك در سخن گفتن- حرام است. ۷- و روزه نذر معصيت حرام است. ۸- و روزه دهر- يعنى همگى ايّام عمر حرام است. و امّا روزهاى كه صاحبش در باره آن از اختيار برخوردار است، روزه جمعه و پنجشنبه و دوشنبه، و روزه بيض- يعنى سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم- و روزه شش روز شوّال بعد از ماه رمضان، و روزه روز عرفه، و روز عاشورا است. كه صاحب همگى اينها مختار است كه روزه بدارد يا افطار كند. و اما روزه اذن، پس زن جز با اذن شوهرش، و غلام جز با اذن مولايش، و ميهمان جز با اذن ميزبانش، روزه تطوّع نميگيرد. و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: كسى كه بر قومى وارد شود، مىبايد جز با اذن ايشان روزه تطوّع نگيرد. و امّا روزه تأديب از اين قرار است كه كودك چون به دوران مراهقه يعنى سالهاى نوجوانى و نزديك به بلوغ رسيد، او را به عنوان تأديب به روزه گرفتن و اميدوارند، و اين روزه واجب نيست. و همچنين كسى كه از اول روز به علتى افطار كند، و پس از آن علت افطارش برطرف شود، در بقيه ساعات روز مأمور به امساك تأديبى است، و اين نيز واجب نيست. و همچنين مسافر چون از اوّل روز چيزى بخورد و پس از آن به خانه و خانوادهاش وارد شود، مأمور است كه بقيّه ساعات روزش را به عنوان تأديب امساك كند، و اين نيز واجب نيست. و اما در مورد روزه اباحه پس كسى كه از روى فراموشى چيزى بخورد يا بياشامد، يا بدون تعمّد استفراغ كند، خداى عزّ و جلّ آن را براى او مباح ساخته، و آن را بجاى روزهاش، پذيرفته، و مجزاى و كافى قرار داده است. و اما روزه سفر و مرض، پس عامّه در باره آن اختلاف كردهاند، چنان كه گروهى گفتند: شخص در آن حال روزه ميگيرد، و گروهى گفتند: روزه نمىگيرد، وگروهى گفتند: اگر بخواهد روزه مىگيرد و اگر نخواهد نمىگيرد. ولى ما مىگوئيم: در هر دو حال افطار مىكند، و بنا بر اين اگر در سفر يا بيمارى روزه بگيرد بايد قضاى آن را بجا آورد، زيرا خداى عزّ و جلّ مىگويد: پس هر يك از شما كه بيمار يا در سفر بود مىبايد چند روز از ايّام دسيگر را روزه بگيرد. بقره: ۱۸۷.