النمل ٤٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=گفت آنکه نزدش بود دانشی از کتاب من آرمت بدان پیش از آنکه بازگردد بسوی تو مُژه‌ات پس هنگامی که نگریستش جایگزین نزد خویش گفت این از فضل پروردگارم باشد تا بیازمایدم آیا شکر می‌کنم یا کفران ورزم و آنکه شکر کند جز این نیست که برای خویشتن سپاسگزارد و آنکه کفران کند همانا پروردگار من است بی‌نیازی گرامی‌
|-|معزی=گفت آنکه نزدش بود دانشی از کتاب من آرمت بدان پیش از آنکه بازگردد بسوی تو مُژه‌ات پس هنگامی که نگریستش جایگزین نزد خویش گفت این از فضل پروردگارم باشد تا بیازمایدم آیا شکر می‌کنم یا کفران ورزم و آنکه شکر کند جز این نیست که برای خویشتن سپاسگزارد و آنکه کفران کند همانا پروردگار من است بی‌نیازی گرامی‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره النمل | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::40|٤٠]] | قبلی = النمل ٣٩ | بعدی = النمل ٤١  | کلمه = [[تعداد کلمات::41|٤١]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره النمل | نزول = [[نازل شده در سال::8|٨ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::40|٤٠]] | قبلی = النمل ٣٩ | بعدی = النمل ٤١  | کلمه = [[تعداد کلمات::41|٤١]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ»: مراد کسی است که مرد خدا بوده و دانش فراوان و عمیقی از کتاب فراچنگ آورده است. بعضی نام این شخص محترم را آصف ابن برخیا ذکر کرده‌اند. برخی از مفسّران چنین شخص مقتدر و فرزانه‌ای را خود سلیمان می‌دانند که خطاب به عفریت مذکور می‌گوید: من آن را در آن واحد حاضر می‌آورم (نگا: تفسیرهای المراغی و عبدالکریم خطیب). «الْکِتَابِ»: روشن نیست چه کتابی است. برخی آن را لوح محفوظ می‌دانند. «یَرْتَدَّ»: برگردد. مراد چشم برهم نهادن است. «طَرْف»: چشم. مراد پلک بالا است. کنایه از سرعت است. «یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ»: مراد این است که نفع شکرگزاری عائد خود سپاسگزار می‌گردد.
«قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ»: مراد کسی است که مرد خدا بوده و دانش فراوان و عمیقی از کتاب فراچنگ آورده است. بعضی نام این شخص محترم را آصف ابن برخیا ذکر کرده‌اند. برخی از مفسّران چنین شخص مقتدر و فرزانه‌ای را خود سلیمان می‌دانند که خطاب به عفریت مذکور می‌گوید: من آن را در آن واحد حاضر می‌آورم (نگا: تفسیرهای المراغی و عبدالکریم خطیب). «الْکِتَابِ»: روشن نیست چه کتابی است. برخی آن را لوح محفوظ می‌دانند. «یَرْتَدَّ»: برگردد. مراد چشم برهم نهادن است. «طَرْف»: چشم. مراد پلک بالا است. کنایه از سرعت است. «یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ»: مراد این است که نفع شکرگزاری عائد خود سپاسگزار می‌گردد.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۰


ترجمه

(امّا) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: «پیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو خواهم آورد!» و هنگامی که (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا می‌آورم یا کفران می‌کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می‌کند؛ و هر کس کفران نماید (بزیان خویش نموده است، که) پروردگار من، غنیّ و کریم است!»

|كسى كه نزد او علمى از كتاب بود، گفت: من آن را پيش از آن كه چشم خود را بر هم زنى نزد تو مى‌آورم. پس چون سليمان آن تخت را نزد خود حاضر ديد، گفت: اين از فضل پروردگار من است، تا مرا بيازمايد كه آيا سپاس مى‌گزارم يا ناسپاسى مى‌كنم و هر كه سپاس گزارد تنها
كسى كه نزد او دانشى از كتاب [الهى‌] بود، گفت: «من آن را پيش از آنكه چشم خود را بر هم زنى برايت مى‌آورم.» پس چون [سليمان‌] آن [تخت‌] را نزد خود مستقر ديد، گفت: «اين از فضل پروردگار من است، تا مرا بيازمايد كه آيا سپاسگزارم يا ناسپاسى مى‌كنم. و هر كس سپاس گزارد، تنها به سود خويش سپاس مى‌گزارد، و هر كس ناسپاسى كند، بى‌گمان پروردگارم بى‌نياز و كريم است.»
آن کس که به علمی از کتاب الهی دانا بود (یعنی آصف بن برخیا یا خضر که دارای اسم اعظم و علم غیب بود) گفت که من پیش از آنکه چشم بر هم زنی تخت را بدین جا آرم (و همان دم حاضر نمود)، چون سلیمان سریر را نزد خود مشاهده کرد گفت: این توانایی از فضل خدای من است تا مرا بیازماید که (نعمتش را) شکر می‌گویم یا کفران می‌کنم، و هر که شکر کند شکر به نفع خویش کرده و هر که کفران کند همانا خدا (از شکر خلق) بی‌نیاز و (بر کافر هم به لطف عمیم) کریم است.
کسی که دانشی از کتاب [لوح محفوظ] نزد او بود گفت: من آن را پیش از آنکه پلک دیده ات به هم بخورد، نزد تو می آورم. [و آن را در همان لحظه آورد]. پس هنگامی که سلیمان تخت را نزد خود پابرجا دید، گفت: این از فضل و احسان پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا سپاس گزارم یا بنده ای ناسپاسم؟ و هر کس که سپاس گزاری کند، به سود خود سپاس گزاری می کند و هر کس ناسپاسی ورزد، [زیانی به خدا نمی رساند]؛ زیرا پروردگارم بی نیاز و کریم است.
و آن كس كه از علم كتاب بهره‌اى داشت گفت: من، پيش از آنكه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو مى‌آورم. چون آن را نزد خود ديد، گفت: اين بخشش پروردگار من است، تا مرا بيازمايد كه سپاسگزارم يا كافر نعمت. پس هر كه سپاس گويد براى خود گفته است و هر كه كفران ورزد پروردگار من بى‌نياز و كريم است.
کسی که از "علم کتاب" بهره‌ای داشت گفت من پیش از آنکه چشمت را برهم زنی آن را به نزدت می‌آورم [پذیرفت و آورد] و چون [سلیمان‌] آن را در نزد خویش مستقر دید، گفت این از فضل پروردگار من است که می‌آزمایدم که آیا شکر می‌ورزم یا کفران، و هر کس شکرورزد جز این نیست که به سود خویش شکرورزیده است و هر کس کفران کند، پروردگارم بی‌نیاز و بخشنده است‌
آن كه دانشى از كتاب- كتابى آسمانى يا لوح محفوظ- نزدش بود گفت: من آن را پيش از آنكه چشم بر هم زنى- يا چون در چيزى نگرى تا چشم از آن بردارى- برايت مى‌آورم. پس چون آن را نزد خود قرار يافته ديد، گفت: اين از فزون‌بخشى پروردگارم است تا بيازمايدم كه سپاس مى‌دارم يا ناسپاسى مى‌كنم، و هر كه سپاس گزارد جز اين نيست كه به سود خويش سپاس مى‌گزارد، و هر كه ناسپاسى كند همانا پروردگار من بى‌نياز است و بزرگوار.
کسی که علم و دانشی از کتاب داشت گفت: من تخت (بلقیس) را پیش از آن که چشم بر هم زنی، نزد تو خواهم آورد. هنگامی که سلیمان تخت را پیش خود آماده دید، گفت: این از فضل و لطف پروردگار من است. (این همه قدرت و نعمت به من عطاء فرموده است) تا مرا بیازماید که آیا شکر (نعمت) او را بجا می‌آورم یا ناسپاسی می‌کنم. هر کس که سپاسگزاری کند تنها به سود خویش سپاسگزاری می‌کند، و هر کس که ناسپاسی کند، پروردگار من بی‌نیاز (از سپاس او و) صاحب کرم است (و سفره‌ی کریمانه‌ی انعام خود را از شکرگزار و ناشکر قطع نمی‌کند).
کسی که نزد او دانشی از کتاب (ربانی) بود، گفت: «من آن را پیش از آنکه چشم خود را بر هم زنی برایت آورنده‌ام.» پس چون (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود مستقر دید، گفت: «این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید (که) آیا شکر می‌گزارم یا کفران می‌ورزم. و هر که سپاس گزارد، تنها به سود خویش سپاس می‌گزارد و هر که ناسپاسی کند، پس همانا پروردگارم بسی بی‌نیاز کریم است.»
گفت آنکه نزدش بود دانشی از کتاب من آرمت بدان پیش از آنکه بازگردد بسوی تو مُژه‌ات پس هنگامی که نگریستش جایگزین نزد خویش گفت این از فضل پروردگارم باشد تا بیازمایدم آیا شکر می‌کنم یا کفران ورزم و آنکه شکر کند جز این نیست که برای خویشتن سپاسگزارد و آنکه کفران کند همانا پروردگار من است بی‌نیازی گرامی‌


النمل ٣٩ آیه ٤٠ النمل ٤١
سوره : سوره النمل
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ»: مراد کسی است که مرد خدا بوده و دانش فراوان و عمیقی از کتاب فراچنگ آورده است. بعضی نام این شخص محترم را آصف ابن برخیا ذکر کرده‌اند. برخی از مفسّران چنین شخص مقتدر و فرزانه‌ای را خود سلیمان می‌دانند که خطاب به عفریت مذکور می‌گوید: من آن را در آن واحد حاضر می‌آورم (نگا: تفسیرهای المراغی و عبدالکریم خطیب). «الْکِتَابِ»: روشن نیست چه کتابی است. برخی آن را لوح محفوظ می‌دانند. «یَرْتَدَّ»: برگردد. مراد چشم برهم نهادن است. «طَرْف»: چشم. مراد پلک بالا است. کنایه از سرعت است. «یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ»: مراد این است که نفع شکرگزاری عائد خود سپاسگزار می‌گردد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - اعلام آمادگى فردى از درباریان سلیمان براى آوردن تخت بلقیس در کمتر از یک طرفة العین (قال الذى ... أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک)

۲ - آصف بن برخیا (آورنده تخت بلقیس) داراى بخشى از علم به کتاب (لوح محفوظ) (قال الذى عنده علم من الکتب أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک) عبارت «علم من الکتاب» - با توجه به نکره بودن «علم»- به معناى آگاهى داشتن به گوشه اى از دانش کتاب مى باشد. گفتنى است که بر طبق روایات، آورنده تخت بلقیس آصف بن برخیا، وصى و وزیر سلیمان(ع) بوده است و مراد از «کتاب» - بنابر گفته برخى از مفسران - لوح محفوظ است.

۳ - امکان سلطه بر قوانین طبیعت با در اختیار داشتن گوشه اى از دانش کتاب الهى (لوح محفوظ) (قال الذى عنده علم من الکتب أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک)

۴ - علم، منشأ قدرت (قال الذى عنده علم من الکتب أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک) وصف «عنده علم...» اشعار به علیت دارد; یعنى، چون به دانش آن کتاب آگاهى داشت، توانست به خواسته سلیمان جامه عمل بپوشاند.

۵ - دانش آصف بن برخیا، فراتر از علوم متعارف و معمولى بشر بود. (قال الذى عنده علم من الکتب أنا ءاتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک)

۶ - حضور افرادى آگاه به علوم و دانش هاى لوح محفوظ در دربار سلیمان(ع) (قال الذى عنده علم من الکتب) مفهوم عبارت «قال الذى عنده علم من الکتب» مى تواند این باشد که در بارگاه سلیمان، اشخاص دیگرى بوده اند که دانش هاى گسترده اى به آن کتاب داشته اند.

۷ - امکان آگاهى به دانش هاى لوح محفوظ (قال الذى عنده علم من الکتب) در این که مراد از «کتاب» در آیه فوق چیست، میان مفسران دو نظر هست: برخى آن را کتاب هاى آسمانى و عده اى لوح محفوظ دانسته اند. برداشت یاد شده براساس احتمال دوم است.

۸ - اقدام آصف بن برخیا به حاضر ساختن تخت بلقیس در برابر سلیمان(ع) (فلمّا رءاه مستقرًّا عنده) از تعبیر «فلمّا رآه...» استفاده مى شود که سلیمان(ع) به آصف بن برخیا اجازه اعمال قدرت داد و او تخت را همان گونه که ادعا کرده بود، حاضر ساخت.

۹ - سپاس سلیمان(ع) به درگاه خدا، پس از مشاهده تخت بلقیس در برابر خود (فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال هذا من فضل ربّى) کلمه «هذا» مى تواند اشاره به حضور تخت داشته باشد. بر این مبنا عبارت «هذا من فضل ربّى»; یعنى، این حضور تخت در کمتر از طرفة العین در نزد من، فضلى از جانب پروردگار است. هم چنین مى تواند اشاره به قدرتى باشد که توانست آن را در کمتر از طرفة العینى حاضر سازد. برداشت یاد شده مبتنى بر احتمال اول است.

۱۰ - وجود قدرت هاى فوق العاده در دربار سلیمان، فضلى از جانب پروردگار براى او (فلمّا رءاه... قال هذا من فضل ربّى) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که «هذا» اشاره به توان موجود در دستگاه حکومتى سلیمان باشد; یعنى، وجود چنین نیرویى در دستگاه من - که توانست تخت عظیم بلقیس را در کمتر از یک نگاه حاضر سازد - تفضل پروردگار به من است.

۱۱ - توجه دائمى سلیمان(ع) به خدایى بودن امکانات خویش (فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال هذا من فضل ربّى) از آیه یاد شده و نیز آیات پیشین استفاده مى شود که سلیمان در اوج قدرت و شوکت نیز، از یاد خدا غافل نبوده، او را یاد مى کند و بر نعمت هاى او سپاس مى گزارد.

۱۲ - علم و قدرت، دو نمود بارز فضل الهى براى سلیمان(ع) و در خدمت او (قال الذى عنده علم من الکتب... فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال هذا من فضل ربّى) گرچه علم و قدرت مطرح شده در آیه مربوط به آصف بن برخیا است; ولى وى از اعضاى دربار سلیمان بود و دانش ویژه و توان فوق العاده او در خدمت حکومت آن حضرت قرار داشت. بر این اساس است که سلیمان(ع) خدا را بر این علم و قدرت سپاس مى گزارد. بعلاوه برخى از مفسران مراد از «الذى عنده...» را خود سلیمان(ع) دانسته اند.

۱۳ - قدرت و توان عفریت دربار سلیمان، مقهور دانش و علم آصف بن برخیا (قال عفریت من الجنّ ... قال الذى عنده علم من الکتب) در پاسخ پرسش سلیمان(ع)، نخست عفریت بود که قدرت خویش را مطرح ساخت; ولى دانش برتر دانشمند دربار سلیمان مجالى براى اعمال قدرت به وى نداد.

۱۴ - قدرت ها و امکانات خدادادى در جهت رشد و تکامل انسان (قال هذا من فضل ربّى) استفاده از صفت «ربّ» به جاى هر وصف و یا نام دیگر خداوند، اشاره به این نکته دارد که تفضلات الهى در جهت رشد و تکامل انسان ها است.

۱۵ - برخوردارى از علم و قدرت، زمینه توجه مردان الهى به مسؤولیت و وظایف برتر خود (فلمّا رءاه مستقرًّا عنده قال هذا من فضل ربّى لیبلونى) برداشت یاد شده از آن جا است که سلیمان(ع) با مشاهده قدرت دربار خویش، متذکر گشت که هدف از این تفضلات و امکانات، امتحان و آزمون او است و باید به هوش باشد.

۱۶ - نعمت ها و امکانات خدادادى وسیله آزمون انسان (قال هذا من فضل ربّى لیبلونى)

۱۷ - تفضلات و نعمت هاى الهى به انسان، هدفدار از روى حساب (قال هذا من فضل ربّى لیبلونى) «لیبلونى» تعلیل براى تفضل است; یعنى، خداوند مرا بدون جهت مورد فضل خود قرار نداده است; بلکه خواسته است مرا بیازماید.

۱۸ - شکرگزارى و یا کفران انسان، نمود پیروزى و یا شکست او در آزمون الهى (لیبلونى ءأشکر أم أکفر) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که سلیمان فرجام و نتیجه آزمون الهى را در دو بعد کلى «شکرگزارى یا کفران» مطرح ساخته است.

۱۹ - همه انسان ها حتى پیامبران، در معرض آزمون الهى (قال هذا من فضل ربّى لیبلونى) برداشت یاد شده از آن جا است که سلیمان(ع) به عنوان یک پیامبر الهى اعلام مى دارد که در معرض امتحان الهى است.

۲۰ - بازتاب سپاسگزارى و کفران انسان در برابر نعمت هاى خدا، تنها متوجه خود او است. (و من شکر فإنّما یشکر لنفسه و من کفر فإنّ ربّى غنىّ کریم)

۲۱ - خداوند، بى نیاز از شکرگزارى خلق به درگاه او (و من کفر فإنّ ربّى غنىّ کریم)

۲۲ - خدا، پروردگارى غنى (بى نیاز) و کریم (بخشنده) (فإنّ ربّى غنىّ کریم)

۲۳ - تفضلات و نعمت هاى خدا به خلق، ناشى از کرم او است، نه براى دریافت شکر از آنان. (و من کفر فإنّ ربّى غنىّ کریم)

۲۴ - غنا (بى نیازى) و کرم (بخشندگى) لازمه پروردگارى خداوند (فإنّ ربّى غنىّ کریم)

۲۵ - ربوبیت آمیخته به غنا و کرم خداوند، مقتضى نعمت بخشى به خلق حتى با وجود ناسپاسى آنان (و من کفر فإنّ ربّى غنىّ کریم) ارتباط «فإنّ ربّى» با «من کفر» بیانگر این نکته است که گرچه ناسپاسان، مستحق دورى از رحمت و نعمت اند; اما چون خداوند در مقام ربوبیت است و غنى و کریم نیز مى باشد، باز بر آنان نعمت هایش را ارزانى مى دارد.

روایات و احادیث

۲۶ - «عن على بن محمد (فى قول اللّه تعالى) «...الذى عنده علم من الکتاب» فهو آصف بن برخیا...;[۱] از امام هادى(ع) [درباره سخن خداى متعال ]«...الذى عنده علم من الکتاب» روایت شده است که او آصف بن برخیا بود...».

۲۷ - «عن أبى جعفر(ع) قال: إنّ اسم اللّه الأعظم على ثلاثة و سبعین حرفاً و إنّما کان عند آصف منها حرف واحد فتکلّم به فخسف بالأرض ما بینه و بین سریر بلقیس حتّى تناول السریر بیده ثمّ عادت الأرض کما کانت أسرع من طرفة عین;[۲] از امام باقر(ع) روایت شده است که اسم اعظم الهى داراى ۷۳ حرف است و آنچه آصف بن برخیا داشت تنها یک حرف از آن بود که با به زبان آوردن آن حرف، زمین در فاصله بین او و تخت بلقیس فرو رفت تا آن که آصف دست برد و تخت بلقیس را گرفت. سپس زمین به حالت اولیه اش که داشت برگشت و این کار سریع تر از یک چشم برهم زدن انجام گرفت».

۲۸ - «عن أبى عبداللّه(ع) قال:...الوجه الثالث من الکفر النعم و ذلک قوله تعالى یحکى قول سلیمان «هذا من فضل ربّى لیبلونى ءأشکر أم أکفر...»;[۳] از امام صادق(ع) روایت شده است:...قسم سوم از اقسام کفر، کفران نعمت ها است و این سخن خداوند متعال است که از زبان سلیمان(ع) حکایت مى کند: «...لیبلونى ءأشکر أم أکفر»».

موضوعات مرتبط

  • آصف بن برخیا: آصف بن برخیا و تخت ملکه سبأ ۱; اعلام آمادگى آصف بن برخیا ۱; علم آصف بن برخیا ۲، ۲۶، ۲۷; فضایل آصف بن برخیا ۵، ۱۳، ۲۶، ۲۷; نقش آصف بن برخیا ۸; ویژگیهاى علم آصف بن برخیا ۵، ۱۳
  • اسماء و صفات: علم به اسم اعظم ۲۷; غنى ۲۲; کریم ۲۲
  • امتحان: ابزار امتحان ۱۶; امتحان با نعمت ۱۶; نشانه هاى شکست در امتحان ۱۸; نشانه هاى موفقیت در امتحان ۱۸
  • امکانات مادى: آثار امکانات مادى ۱۴
  • انبیا: امتحان انبیا ۱۹
  • اولیاءالله: زمینه مسؤولیت پذیرى اولیاءالله ۱۵
  • تکامل: زمینه تکامل ۱۴
  • جن: قدرت عفریت جن ۱۳
  • خدا: آثار بخشندگى خدا ۲۳; آثار ربوبیت خدا ۲۴، ۲۵; بى نیازى خدا ۲۱; زمینه بى نیازى خدا ۲۴، ۲۵; عمومیت امتحانهاى خدا ۱۹; قانونمندى نعمتهاى خدا ۱۷; نشانه هاى فضل خدا ۱۲
  • ذکر: ذکر منشأ نعمت ۱۱
  • سلیمان(ع): اخلاص سلیمان(ع) ۱۱; درباریان سلیمان(ع) و لوح محفوظ ۶; شکرگزارى سلیمان(ع) ۹; علماى دربار سلیمان(ع) ۶; قصه سلیمان(ع) ۱، ۸، ۹، ۱۰، ۱۳; منشأ علم سلیمان(ع) ۱۲; منشأ قدرت حکومت سلیمان(ع) ۱۰; منشأ قدرت سلیمان(ع) ۱۲; نعمتهاى سلیمان(ع) ۱۱
  • شکر: آثار شکر ۱۸; آثار شکر نعمت ۲۰; شکر نعمت ۲۱
  • علم: آثار علم ۴، ۱۵
  • عمل: آثار عمل ۲۰
  • عوامل طبیعى: زمینه سلطه بر عوامل طبیعى ۳
  • فضل خدا: مشمولان فضل خدا ۱۰، ۱۲
  • قدرت: آثار قدرت ۱۴، ۱۵; منشأ قدرت ۴
  • کفر: آثار کفر ۱۸; اقسام کفر ۲۸
  • کفران: آثار کفران نعمت ۲۰; کفران نعمت ۲۸
  • لوح محفوظ: آثار علم به لوح محفوظ ۲، ۳; امکان علم به لوح محفوظ ۷
  • ملکه سبأ: آورنده تخت ملکه سبأ ۸; احضار تخت ملکه سبأ ۱، ۲، ۹، ۲۷
  • نعمت: زمینه نعمت ۲۵; منشأ نعمت ۲۳

منابع

  1. تحف العقول، ص ۴۷۶ - ۴۷۸; نورالثقلین، ج ۴- ، ص ۹۱، ح ۷۷.
  2. کافى، ج ۱، ص ۲۳۰، ح ۱; نورالثقلین، ج ۴، ص ۸۹- ، ح ۷۲.
  3. کافى، ج ۲، ص ۳۸۹، ح ۱; تفسیر برهان، ج ۳، ص ۲۰۶- ، ح ۱.