الانسان ٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۹: خط ۲۹:
[[النور ٣٧ | رِجَالٌ‌ لاَ تُلْهِيهِمْ‌ تِجَارَةٌ وَ...]] (۰)   
[[النور ٣٧ | رِجَالٌ‌ لاَ تُلْهِيهِمْ‌ تِجَارَةٌ وَ...]] (۰)   
</div>
</div>
== نزول ==
'''شأن نزول آیات ۵ تا ۹:'''
«شیخ طوسى» گویند: مفسرین خاصه و عامه روایت کنند که این آیات درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل گردیده زیرا آنان مسکین و یتیم و اسیر را در سه شب با افطار خود سیر کردند و خود گرسنه ماندند و خداوند با این آیات آن‌ها را ستایش فرمود و این سوره را به خاطر آن‌ها نازل گردانید و خود این موضوع دلیل است که این سوره در مدینه نازل گردیده است.<ref> صاحبان روض الجنان از خاصه و کشف الاسرار از عامه بنا به نقل از مجاهد و ابن عباس و ابوصالح چنین گویند که این آیات درباره امام على مرتضى علیه‌السلام و خاندان گرامى او فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل گردید بدین شرح که حسن و حسین بیمار شده بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله با عده اى از اصحاب و وجوه عرب به عیادت آمدند. پیامبر فرمود: یا على اگر نذر نمائى از براى فرزندان تو امید شفا از براى آن‌ها خواهى یافت. على و فاطمه نذر کردند که سه روز روزه بدارند و کسى که در این نذر با آنان شرکت نمود، فضه خادمه بود. خداوند به حسن و حسین شفا بخشید، اینان به نذر خویش وفا کردند. روز اول روزه نگه داشتند، شب اول طعام نداشتند که افطار کنند. امام از یک نفر یهودى خیبرى که نام او شمعون بود سه صاع جو قرض کردند. فاطمه با دستیارى فضة آن را آرد نمود و نان پخت موقع افطار پس از نماز مغرب مسکینى بر آن‌ها وارد شد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت النبوة سپس اظهار گرسنگى کرد. على و فاطمه غذاى خود را به مسکین مزبور دادند روز دوم به همین کیفیت روزه بداشتند. موقع افطار یتیمى از اولاد مهاجرین بر سراى آنها آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد من یتیمى از ایتام مهاجرین مى باشم. پدرم شهید شده مرا از طعام خود سیر نمائید باز على و فاطمه همه غذاى خود را به یتیم دادند. روز سوم هم روزه بداشتند. باز موقع افطار اسیرى بر در سراى آن‌ها آمد و گفت: اى اهل بیت رسول خدا من اسیرى از اسیران هستم و گرسنه ام مرا سیر نمائید. آن شب نیز غذاى خویش را به او دادند و خود با آب افطار نمودند. روز چهارم با حالت ضعف مفرط نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند. پیامبر وقتى آنان را بدان وضع دید به گریه افتاد و خداوند این آیات را در شأن آنان نازل فرمود و نیز گویند: پیامبر فرمود: واغوثاه من اهل بیت محمد یموتون من الجوع یعنى خدا به فریاد برسد، درباره خاندان محمد که نزدیک است از گرسنگى تلف شوند و نیز واحدى از مفسرین عامه و ابوحمزه ثمالى و على بن ابراهیم در تفاسیر خود به عناوین مختلف شأن و نزول این آیات را درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام روایت کرده اند و نیز شیخ مفید در اختصاص خود و صاحب تفسیر برهان نیز از ابن بابویه شأن و نزول این آیات را درباره اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله به نهج گفتار فوق ذکر نموده اند. طبرى صاحب جامع البیان از عامّه درباره آیه ۸ چنین گوید که پیامبر اهل اسلام را اسیر نمى کرد و این آیه درباره اسیران مشرک نازل شده که پیامبر دستور داد با آن‌ها مدارا نمایند و برخى از علماء اصرار دارند که این سوره در مکه نازل شده و منظورشان انکار نزول این آیات در شأن اهل بیت عصمت و طهارت مى باشد.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link127 | آيات ۱ - ۲۲، سوره دهر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۴#link127 | آيات ۱ - ۲۲، سوره دهر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link128 | اشاره به مضامين سوره مباره دهر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۵#link128 | اشاره به مضامين سوره مباره دهر]]
خط ۵۷: خط ۶۴:
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link149 | (در ذيل آيه : ((هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱۷#link149 | (در ذيل آيه : ((هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱۶#link155 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱۶#link155 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9» إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»
آنان به نذر وفا مى‌كنند و از روزى كه شرش فراگير است مى‌ترسند. و غذاى خود را با آن كه دوستش دارند، به بينوا و يتيم و اسير مى‌دهند. (و مى‌گويند:) ما براى رضاى خدا به شما طعام مى‌دهيم و از شما پاداش و تشكّرى نمى‌خواهيم. همانا ما از پروردگارمان، به خاطر روزى عبوس و سخت، مى‌ترسيم.
===نکته ها===
«مستطير» از «سيطائره» يعنى سلطه است و ريشه آن «طير»، به معناى گستردگى است.
«قمطرير» به معناى شرّى است كه سخت باشد.
بر اساس برخى روايات، اطعام مسكين و يتيم و اسير در يك شب واقع شد و براساس برخى، در سه شب متوالى اتفاق افتاد و هر شب، يكى از آنها مراجعه كرد.
مراد از «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ» آن است كه اهل بيت با آنكه آن غذا را دوست داشتند، به ديگران دادند. چنانكه قرآن در جاى ديگر مى‌فرمايد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» به نيكى نمى‌رسيد مگر آنكه از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد. «1»
صاحب تفسير الميزان مى‌فرمايد: محبّت اهل بيت به خداوند در آيه بعد مطرح شده كه مى‌گويند: «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» و منظور از «عَلى‌ حُبِّهِ»، علاقه به غذا است كه در اين صورت، علاوه بر اخلاص، ايثار آنان نيز ثابت مى‌شود.
اگر به فكر نام و شهرت نباشيد، خداوند نامتان را جاودانه مى‌كند. كارى كه اهل بيت كردند، ارزش مادى فراوانى نداشت ولى چون خالصانه بود، خداوند آن را ماندگار ساخت.
----
«1». تفسير برهان؛ محاسن برقى، ج 2، ص 397.
جلد 10 - صفحه 328
در اين آيه، كلمات مسكين و يتيم و اسير به صورت نكره آمده تا بگويد: در اطعام، نبايد گزينش كرد، بلكه به هركس كه بود انفاق كنيد.
پروين اعتصامى درباره اخلاص در انفاق مى‌گويد:
بزرگى داد يك درهم گدا را
كه هنگام دعا ياد آر ما را
يكى خنديد و گفت اين درهم خُرد
نمى‌ارزيد اين بيع و شرى‌ را
مكن هرگز به طاعت خودنمايى‌
حجاب دل مكن روى و ريا را
تو نيكى كن به مسكين و تهيدست‌
كه نيكى خود سبب گردد دعا را
به وقت بخشش و انفاق پروين‌
نبايد داشت در دل جز خدا را
خوف از خداوند، به معناى خوف از مقام اوست. چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» «1»
===پیام ها===
1- كمال واقعى زمانى است كه نيكى در انسان نهادينه شود. (تمام كمالات با فعل مضارع كه نشانه استمرار فعل است، آمده است.) يُوفُونَ‌، يَخافُونَ‌، يُطْعِمُونَ‌ و ...
2- اطعام و انفاق زمانى ارزش بيشتر دارد كه شى‌ء انفاق شده، مورد نياز و علاقه انسان باشد. «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ»
3- اسلام، حامى مستمندان و يتيمان و اسيران است. وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ‌ ... مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً
4- گروهى طعام را دوست دارند و گروهى اطعام را. «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ»
5- اطعام، زمانى ارزش بيشترى دارد كه از خود و با دست خود باشد. «نُطْعِمُكُمْ»
6- كمكى ارزش دارد كه خالصانه و به دور از هر منّت و انتظارى باشد. «نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»
7- آنچه به عمل ارزش مى‌دهد، انگيزه خالصانه و اخلاص در عمل است.
----
«1». الرّحمن، 46.
جلد 10 - صفحه 329
«نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»
8- نيكان، نه تنها با زبان درخواست تشكّر ندارند، بلكه در دل هم به فكر تمجيد و تشكّر نيستند. لا نُرِيدُ ... شُكُوراً
9- گرچه ابرار انتظار پاداش ندارند ولى مردم نبايد بى‌تفاوت باشند. در آيه 25 سوره قصص مى‌خوانيم: حضرت شعيب دخترش را فرستاد تا پاداش سقّايى و آب دادن حضرت موسى را بپردازد. «إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ»
10- گذشتن از پاداش، به تنهايى نشانه اخلاص نيست، بلكه گذشتن از تمجيد و تشكّر نيز لازم است. «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»
11- وفاى به نذر واجب است و كسى كه به نذر خود وفا نكند، از قهر الهى بترسد. «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً»
12- اگر كارى براى خدا باشد، فقط از قهر او مى‌ترسيم، نه مردم. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا»
13- داشتن انگيزه الهى، منافاتى با شوق به ثواب يا خوف از عقاب ندارد. زيرا ثواب و عقاب نيز از خداست. لِوَجْهِ اللَّهِ‌ ... إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً
14- در قيامت، نه تنها مردم عبوسند، بلكه روز عبوس است. «يَوْماً عَبُوساً»
15- براى فرار از آن روز عبوس، امروز در برابر مسكين و يتيم و اسير، عبوس نكنيد. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8»
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ‌: و اطعام مى‌دهند غذا را، عَلى‌ حُبِّهِ‌: بر دوستى خدا، يا با وجود احتياج خود و دوست داشتن، آن را در راه خدا ايثار نمايند، مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً: فقير و يتيم و اسير را.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً «1» إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً «2» إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً «3» إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيراً «4»
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً «5» عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً «6» يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9»
إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»
ترجمه‌
آيا گذشته است بر انسان وقتى از روزگار كه نبود چيزى كه ياد كرده شود
همانا ما آفريديم انسانرا از نطفه كه اجزائى است مخلوط بهم و آزمايش ميكنيم او را پس قرار داديم او را شنوا و بينا
همانا ما نموديم باو راه را با آنكه شكر گزار باشد يا كفران كننده‌
همانا ما مهيّا نموديم براى كافران زنجيرها و غلها و آتش سوزان را
همانا نيكان مى‌آشامند از جامى كه باشد ممزوج بآن كافور
از چشمه‌اى كه مى‌آشامند از آن بندگان خدا جارى ميكنند آنرا جارى كردنى‌
وفا ميكنند به نذر خود و ميترسند از روزى كه ميباشد سختى آن فاش و منتشر
و ميدهند طعام را با آنكه دوست دارند آنرا به فقير و يتيم و اسير
با قصد آنكه جز اين نيست كه اطعام ميكنيم شما را براى رضاى خدا نميخواهيم از شما پاداشى و نه سپاس گزارى‌
همانا ما ميترسيم از پروردگارمان در روزى گرفته و در هم در نهايت سختى و شدّت.
تفسير
در مجمع نقل نموده كه روايات خاصه و عامّه موافق شده بر نزول آيات اينسوره از انّ الابرار يشربون تا كان سعيكم مشكورا در باره امير المؤمنين‌
----
جلد 5 صفحه 316
و حضرت زهرا و حسنين و فضّه خادمه ايشان عليهم السّلام و آنكه اجمال اينقصّه آنستكه حسنين عليهما السلام مريض شدند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وجوه اصحاب از آن دو عيادت نمودند و بحضرت امير گفتند خوب است براى شفا دو فرزند خود نذرى فرمائى و او سه روز روزه نذر فرمود و حضرت زهرا و فضه خادمه هم بآنحضرت در نذر تأسى نمودند و خداوند آن دو را شفا داد و حضرت امير آن ايّام چيزى نداشت سه صاع جو كه هر صاعى قريب به يك من تبريز است از يكنفر يهودى قرض كرد و در بعضى از روايات است كه گرفت و بنا شد در عوض براى او پشم ببافد و آورد آن جو را نزد حضرت زهرا و او يكصاع از آنرا آرد فرمود و نان پخت و چون امير المؤمنين عليه السّلام از نماز مغرب فارغ شد خدمت او آورد كه افطار نمايند ناگاه فقيرى آمد و سؤال نمود پس نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز دوم شد صاع ديگر را آرد كرد و نان پخت و در وقت افطار حاضر نمود پس يتيمى آمد و سؤال نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار كردند و چون روز سوّم شد بقيّه جو را حضرت زهرا آرد فرمود و نان پخت و در وقت افطار خدمت امير عليه السّلام حاضر نمود پس اسيرى آمد و طلب نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز چهارم شد و از نذر فارغ شده بودند حضرت امير با حسنين عليهما السلام خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيدند با آنكه ضعيف شده بودند پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گريه كرد و جبرئيل سوره هل انى را نازل نمود و در بعضى از روايات سه مرتبه اطعام بمسكين و يتيم و اسير را كه بيان شد در سه روز بوده است در يكروز هر مرتبه يك سوّم جو موجود مطبوخ ذكر گرديده و آنكه ديگر چيزى براى خودشان باقى نماند و بنابر اين شايد نذر صدقه دادن بفقرا و ايتام و اسيران بوده ولى آنچه قبلا ذكر شد مؤيّد بروايات مأثوره از ائمه اطهار و مفسّرين كبار است و اضافاتى دارد كه بملاحظه اختصار ذكر نشد و ظاهرا آيات شريفه شامل است هر مؤمنى را كه عامل بآن باشد اگر چه در باره آنذوات مقدّسه نازل شده است چنانچه قمّى ره در نقل خود از امام صادق عليه السّلام تصريح بآن نموده و چون بناى كلام الهى بر جمع بين انذار و تبشير است ميفرمايد آيا روزگارى بر انسان گذشته است كه اسم و رسمى‌
----
جلد 5 صفحه 317
از او در عالم وجود نداشته اگر چه اصل آنها كه خاك و آب است موجود بوده و اين سؤال براى آنستكه متوجه شوند كه نبودند و بود شدند تا ثابت شود كه خالقى دارند و او خدا است و لذا هل را بقد تفسير نموده‌اند و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه مراد آنستكه در تحت علم و قدرت خدا معلوم و مقدور بوده‌اند ولى در خارج موجود و مذكور نبوده‌اند خلاصه آنكه چيزى بوده‌اند ولى نام و نشانى از انسانيّت در عالم نداشته‌اند و نيز ميفرمايد همانا ما خلق نموديم انسانرا از نطفه كه اجزاء مخلوط بيكديگر است از آب مرد و زن و امشاج جمع مشيج بمعناى مخلوط است و صفت يا بدل از نطفه قرار داده شده باعتبار اجزاء آن كه آميخته با يكديگر است چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آب مرد و زن مخلوط شده‌اند با هم بتمامى و اين در حالى است كه امتحان ميكنيم او را بتكليف بر اداء واجبات و اجتناب از محرّمات پس قرار داديم او را شنوا و بينا تا متمكن باشد از شنيدن و ديدن آيات كتاب تدوينى و تكوينى و عمل بوظائف خود و ما راه راست و طريق مستقيم ببهشت را باو نموديم و خير و شرّش را بيان كرديم با دلائل و امارات موصله بمطلوب ولى بعضى از آن نوع اخذ و عمل نمودند و شكر كردند و بعضى ترك نمودند و كفران كردند و كافر شدند چنانچه از صادقين عليهما السلام نقل شده و ما براى كفّار زنجيرها و غلهاى گرانى آماده نموديم كه بدست و پا و گردن آنها نهيم و وارد در آتش سوزان جهنّمشان نمائيم و امّا ابرار كه خوبان و شكر گزارانند مى‌آشامند از جام شرابى كه براى خنكى و معطّر شدن ممزوج بكافور شده از چشمه‌اى كه مى‌آشامند از آن بندگان خوب خدا و هر جا بخواهند آنچشمه را براى خودشان جارى ميكنند بخوبى و آسانى و بنابر اين عينا بدل است از من كأس و در اصل من عين بوده و منصوب بنزع خافض شده و باء در بها زائده يا بمعناى من است در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آن چشمه‌اى است در خانه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از آنجا جريان پيدا ميكند بخانه‌هاى پيغمبران و اهل ايمان و حال مردان نيكوكار از اينقرار است كه بنذرى كه خودشان كردند وفا مينمايند با آنكه تكليفى است كه خودشان براى خودشان ايجاد
----
جلد 5 صفحه 318
نمودند چه رسد بتكاليفى كه خدا براى ايشان معيّن فرموده پس سزاوار است كه چنين رزقى خداوند براى ايشان مقرّر فرموده باشد و ميترسند از روز كه شرّ و سختى آنروز فاش و منتشر و واصل بتمام اطراف و جوانب است و اطعام ميكنند طعام خودشان را با آنكه دوست دارند آنرا و محتاج بآن هستند بفقير و يتيم از اهل ايمان و اسير از مشركان چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و نيّت ايشان در قلبشان آنستكه اطعام كنند بآن سه كس كه ذكر شد براى رضاى خدا بدون توقع عوض و انتظار شكر گزارى از آنها يا مدح و ثنائى از احدى ولى اينمعنى را بر زبان جارى نميكنند چنانچه در حديث سابق تصريح بآن شده است و چون ميترسند از خدا و روز جزا كه روز عبوس و ترش روئى مردم است و در نهايت گرفتگى و شدّت است بوظائف خودشان عمل مينمايند و براى رضاى خدا انفاق ميكنند و ظاهرا از اين آيه ميتوان استدلال نمود بر صحّت عبادت و انفاق بقصد نجات از عذاب آخرت و آنكه آيات اگر چه نازل در شأن اهل بيت نامبرده است ولى جارى است در حق تمام اهل ايمان چون عبادت ايشان ظاهرا از ترس عذاب و طمع در بهشت نبوده بلكه فقط براى اهليّت حقّ بعبادت و اطاعت بوده است و اتّصاف روز بعبوس و قمطرير كه بمعناى شديد و سخت است باعتبار وقوع عبوس و شدّت و سختى در آنست مانند آنكه ميگويند ليل قائم و يوم صائم و امثال اين توسعات در كلام عرب و عجم زياد است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يُطعِمُون‌َ الطَّعام‌َ عَلي‌ حُبِّه‌ِ مِسكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8»
جلد 17 - صفحه 319
و اطعام‌ ميكنند طعام‌ ‌را‌ ‌بر‌ محبت‌ ‌او‌ فقير ‌که‌ مسكين‌ ‌است‌ و يتيم‌ و اسير ‌را‌.
وَ يُطعِمُون‌َ الطَّعام‌َ همان‌ پنج‌ گرده‌ نان‌ جو ‌که‌ صديقه‌ طاهره‌ دستاس‌ كرده‌ و طبخ‌ كرده‌ و ‌براي‌ وقت‌ افطار صوم‌ حاضر كرده‌.
عَلي‌ حُبِّه‌ِ مرجع‌ ضمير حبه‌ بعضي‌ گفتند: طعام‌ ‌است‌ ‌يعني‌ شدت‌ احتياج‌ بطعام‌ داشتند معلوم‌ ‌است‌ يك‌ قرصه‌ نان‌ جو ‌براي‌ آدم‌ روزه‌ دار ‌که‌ افطار ‌او‌ ‌است‌ و ‌هم‌ سحري‌ ‌او‌ چه‌ اندازه‌ احتياج‌ دارد و ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌از‌ ‌خود‌ باز گيرد و ‌به‌ مسكين‌ دهد ‌که‌ اسمش‌ ايثار ‌است‌ ‌که‌ مفاد ‌آيه‌ شريفه‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ يُؤثِرُون‌َ عَلي‌ أَنفُسِهِم‌ وَ لَو كان‌َ بِهِم‌ خَصاصَةٌ حشر آيه 9. و بعضي‌ گفتند: مرجع‌ اللّه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ميفرمايد: إِنَّما نُطعِمُكُم‌ لِوَجه‌ِ اللّه‌ِ ‌از‌ شدت‌ حب‌ الهي‌ اطعام‌ كردند.
مِسكِيناً ‌که‌ گفتند: اشد فقرا ‌است‌ و لكن‌ مسكين‌ و فقير ‌را‌ گفتند: (اذا افترقا اجتمعا و اذا اجتمعا افترقا) ‌يعني‌ ‌اگر‌ ‌با‌ ‌هم‌ ذكر شد مسكين‌ و فقير معني‌ تفاوت‌ پيدا ميكند مثل‌: إِنَّمَا الصَّدَقات‌ُ لِلفُقَراءِ وَ المَساكِين‌ِ ... الايه‌ توبه‌ آيه 6. مسكين‌ أسوء حالا ‌است‌ ‌از‌ فقير، و ‌اگر‌ تنها ذكر شد مطلق‌ فقرا ‌را‌ شامل‌ ميشود مثل‌: لِلفُقَراءِ الَّذِين‌َ أُحصِرُوا فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ بقره‌ آيه 275. و مثل‌: لا تَعبُدُون‌َ إِلَّا اللّه‌َ وَ بِالوالِدَين‌ِ إِحساناً وَ ذِي‌ القُربي‌ وَ اليَتامي‌ وَ المَساكِين‌ِ بقره‌ ‌آيه‌ 77.
و ‌اينکه‌ اطعام‌ طعام‌ بمسكين‌ شد اول‌ ‌بود‌.
وَ يَتِيماً يتيم‌ طفلي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ بحد بلوغ‌ نرسيده‌ پدرش‌ ‌با‌ والدينش‌ وفات‌ كرده‌ باشند مثل‌ اينكه‌ پيغمبر اكرم‌ مادرش‌ ‌پس‌ ‌از‌ ولادتش‌ ‌از‌ دنيا رفت‌ و پدرش‌ قبل‌ الولاده‌ و جدش‌ ‌عبد‌ المطلب‌ چهار ساله‌ ‌بود‌ ‌که‌ حضرت‌ أبي‌ طالب‌ و فاطمه‌ بنت‌ اسد ‌او‌ ‌را‌ پرستاري‌ ميكردند و معروف‌ ‌بود‌ ‌به‌ يتيم‌ ابي‌ طالب‌ و ‌اينکه‌ اطعام‌ ‌شده‌ دوم‌ بوده‌.
وَ أَسِيراً اسير ‌از‌ كفار ‌که‌ ‌در‌ جهاد ميگرفتند و ‌اينکه‌ ‌در‌ شب‌ سوم‌ ‌بود‌ بشرح‌ مذكور
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 8)- سپس به ذکر سومین عمل شایسته آنها پرداخته، می‌گوید:
«و غذای (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند» (و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا).
اطعام کردن آنها ساده نیست، بلکه توأم با ایثار در هنگام نیاز شدید است، و از سوی دیگر اطعامی است گسترده که انواع نیازمندان را از «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» شامل می‌شود، و به این ترتیب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است.
ضمنا از آیه فوق به خوبی استفاده می‌شود که یکی از بهترین اعمال، اطعام محرومین و نیازمندان است، نه تنها نیازمندان مسلمان که اسیران بلاد شرک نیز تحت پوشش این دستور اسلامی قرار گرفته، تا آنجا که اطعام آنها یکی از کارهای برجسته «ابرار» شمرده شده است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۲


ترجمه

و غذای (خود) را با اینکه به آن علاقه (و نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» می‌دهند!

و طعام را با آن كه دوستش دارند، به مستمند و يتيم و اسير دهند
و به [پاس‌] دوستى [خدا]، بينوا و يتيم و اسير را خوراك مى‌دادند.
و هم بر دوستی او (یعنی خدا) به فقیر و طفل یتیم و اسیر طعام می‌دهند.
و غذا را در عین دوست داشتنش، به مسکین و یتیم و اسیر انفاق می کنند.
و طعام را در حالى كه خود دوستش دارند به مسكين و يتيم و اسير مى‌خورانند:
و خوراک را با وجود دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر اطعام کنند
و طعام را با دوستى آن- با آنكه خود به آن مايل‌تر و نيازمندترند- به بينوا و يتيم و اسير مى‌خورانند
و خوراک می‌دادند به بینوا و یتیم و اسیر، به خاطر دوست داشت خدا.
و بر (مبنای) دوستی خدا (و طعامشان)، آن را به بینوا و یتیم و اسیر می‌خورانند.
و خورانند خوراک را با دوست داشتنش به بینوائی و یتیمی و برده‌ای‌


الانسان ٧ آیه ٨ الانسان ٩
سوره : سوره الانسان
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عَلی حُبِّهِ»: به خاطر دوست داشت خدا و عشق به الله، با وجود دوست داشت خوراک و نیاز خود بدان. ضمیر (ه) به خدا بر می‌گردد که از سیاق کلام پیدا است (نگا: کهف / ، روم / ). و یا به طعام برمی‌گردد (نگا: آل‌عمران / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۵ تا ۹:

«شیخ طوسى» گویند: مفسرین خاصه و عامه روایت کنند که این آیات درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل گردیده زیرا آنان مسکین و یتیم و اسیر را در سه شب با افطار خود سیر کردند و خود گرسنه ماندند و خداوند با این آیات آن‌ها را ستایش فرمود و این سوره را به خاطر آن‌ها نازل گردانید و خود این موضوع دلیل است که این سوره در مدینه نازل گردیده است.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9» إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»

آنان به نذر وفا مى‌كنند و از روزى كه شرش فراگير است مى‌ترسند. و غذاى خود را با آن كه دوستش دارند، به بينوا و يتيم و اسير مى‌دهند. (و مى‌گويند:) ما براى رضاى خدا به شما طعام مى‌دهيم و از شما پاداش و تشكّرى نمى‌خواهيم. همانا ما از پروردگارمان، به خاطر روزى عبوس و سخت، مى‌ترسيم.

نکته ها

«مستطير» از «سيطائره» يعنى سلطه است و ريشه آن «طير»، به معناى گستردگى است.

«قمطرير» به معناى شرّى است كه سخت باشد.

بر اساس برخى روايات، اطعام مسكين و يتيم و اسير در يك شب واقع شد و براساس برخى، در سه شب متوالى اتفاق افتاد و هر شب، يكى از آنها مراجعه كرد.

مراد از «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ» آن است كه اهل بيت با آنكه آن غذا را دوست داشتند، به ديگران دادند. چنانكه قرآن در جاى ديگر مى‌فرمايد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» به نيكى نمى‌رسيد مگر آنكه از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد. «1»

صاحب تفسير الميزان مى‌فرمايد: محبّت اهل بيت به خداوند در آيه بعد مطرح شده كه مى‌گويند: «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» و منظور از «عَلى‌ حُبِّهِ»، علاقه به غذا است كه در اين صورت، علاوه بر اخلاص، ايثار آنان نيز ثابت مى‌شود.

اگر به فكر نام و شهرت نباشيد، خداوند نامتان را جاودانه مى‌كند. كارى كه اهل بيت كردند، ارزش مادى فراوانى نداشت ولى چون خالصانه بود، خداوند آن را ماندگار ساخت.


«1». تفسير برهان؛ محاسن برقى، ج 2، ص 397.

جلد 10 - صفحه 328

در اين آيه، كلمات مسكين و يتيم و اسير به صورت نكره آمده تا بگويد: در اطعام، نبايد گزينش كرد، بلكه به هركس كه بود انفاق كنيد.

پروين اعتصامى درباره اخلاص در انفاق مى‌گويد:

بزرگى داد يك درهم گدا را

كه هنگام دعا ياد آر ما را

يكى خنديد و گفت اين درهم خُرد

نمى‌ارزيد اين بيع و شرى‌ را

مكن هرگز به طاعت خودنمايى‌

حجاب دل مكن روى و ريا را

تو نيكى كن به مسكين و تهيدست‌

كه نيكى خود سبب گردد دعا را

به وقت بخشش و انفاق پروين‌

نبايد داشت در دل جز خدا را

خوف از خداوند، به معناى خوف از مقام اوست. چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» «1»

پیام ها

1- كمال واقعى زمانى است كه نيكى در انسان نهادينه شود. (تمام كمالات با فعل مضارع كه نشانه استمرار فعل است، آمده است.) يُوفُونَ‌، يَخافُونَ‌، يُطْعِمُونَ‌ و ...

2- اطعام و انفاق زمانى ارزش بيشتر دارد كه شى‌ء انفاق شده، مورد نياز و علاقه انسان باشد. «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ»

3- اسلام، حامى مستمندان و يتيمان و اسيران است. وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ‌ ... مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً

4- گروهى طعام را دوست دارند و گروهى اطعام را. «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ»

5- اطعام، زمانى ارزش بيشترى دارد كه از خود و با دست خود باشد. «نُطْعِمُكُمْ»

6- كمكى ارزش دارد كه خالصانه و به دور از هر منّت و انتظارى باشد. «نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»

7- آنچه به عمل ارزش مى‌دهد، انگيزه خالصانه و اخلاص در عمل است.


«1». الرّحمن، 46.

جلد 10 - صفحه 329

«نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»

8- نيكان، نه تنها با زبان درخواست تشكّر ندارند، بلكه در دل هم به فكر تمجيد و تشكّر نيستند. لا نُرِيدُ ... شُكُوراً

9- گرچه ابرار انتظار پاداش ندارند ولى مردم نبايد بى‌تفاوت باشند. در آيه 25 سوره قصص مى‌خوانيم: حضرت شعيب دخترش را فرستاد تا پاداش سقّايى و آب دادن حضرت موسى را بپردازد. «إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ»

10- گذشتن از پاداش، به تنهايى نشانه اخلاص نيست، بلكه گذشتن از تمجيد و تشكّر نيز لازم است. «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»

11- وفاى به نذر واجب است و كسى كه به نذر خود وفا نكند، از قهر الهى بترسد. «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً»

12- اگر كارى براى خدا باشد، فقط از قهر او مى‌ترسيم، نه مردم. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا»

13- داشتن انگيزه الهى، منافاتى با شوق به ثواب يا خوف از عقاب ندارد. زيرا ثواب و عقاب نيز از خداست. لِوَجْهِ اللَّهِ‌ ... إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً

14- در قيامت، نه تنها مردم عبوسند، بلكه روز عبوس است. «يَوْماً عَبُوساً»

15- براى فرار از آن روز عبوس، امروز در برابر مسكين و يتيم و اسير، عبوس نكنيد. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8»

وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ‌: و اطعام مى‌دهند غذا را، عَلى‌ حُبِّهِ‌: بر دوستى خدا، يا با وجود احتياج خود و دوست داشتن، آن را در راه خدا ايثار نمايند، مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً: فقير و يتيم و اسير را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً «1» إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً «2» إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً «3» إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيراً «4»

إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً «5» عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً «6» يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9»

إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»

ترجمه‌

آيا گذشته است بر انسان وقتى از روزگار كه نبود چيزى كه ياد كرده شود

همانا ما آفريديم انسانرا از نطفه كه اجزائى است مخلوط بهم و آزمايش ميكنيم او را پس قرار داديم او را شنوا و بينا

همانا ما نموديم باو راه را با آنكه شكر گزار باشد يا كفران كننده‌

همانا ما مهيّا نموديم براى كافران زنجيرها و غلها و آتش سوزان را

همانا نيكان مى‌آشامند از جامى كه باشد ممزوج بآن كافور

از چشمه‌اى كه مى‌آشامند از آن بندگان خدا جارى ميكنند آنرا جارى كردنى‌

وفا ميكنند به نذر خود و ميترسند از روزى كه ميباشد سختى آن فاش و منتشر

و ميدهند طعام را با آنكه دوست دارند آنرا به فقير و يتيم و اسير

با قصد آنكه جز اين نيست كه اطعام ميكنيم شما را براى رضاى خدا نميخواهيم از شما پاداشى و نه سپاس گزارى‌

همانا ما ميترسيم از پروردگارمان در روزى گرفته و در هم در نهايت سختى و شدّت.

تفسير

در مجمع نقل نموده كه روايات خاصه و عامّه موافق شده بر نزول آيات اينسوره از انّ الابرار يشربون تا كان سعيكم مشكورا در باره امير المؤمنين‌


جلد 5 صفحه 316

و حضرت زهرا و حسنين و فضّه خادمه ايشان عليهم السّلام و آنكه اجمال اينقصّه آنستكه حسنين عليهما السلام مريض شدند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وجوه اصحاب از آن دو عيادت نمودند و بحضرت امير گفتند خوب است براى شفا دو فرزند خود نذرى فرمائى و او سه روز روزه نذر فرمود و حضرت زهرا و فضه خادمه هم بآنحضرت در نذر تأسى نمودند و خداوند آن دو را شفا داد و حضرت امير آن ايّام چيزى نداشت سه صاع جو كه هر صاعى قريب به يك من تبريز است از يكنفر يهودى قرض كرد و در بعضى از روايات است كه گرفت و بنا شد در عوض براى او پشم ببافد و آورد آن جو را نزد حضرت زهرا و او يكصاع از آنرا آرد فرمود و نان پخت و چون امير المؤمنين عليه السّلام از نماز مغرب فارغ شد خدمت او آورد كه افطار نمايند ناگاه فقيرى آمد و سؤال نمود پس نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز دوم شد صاع ديگر را آرد كرد و نان پخت و در وقت افطار حاضر نمود پس يتيمى آمد و سؤال نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار كردند و چون روز سوّم شد بقيّه جو را حضرت زهرا آرد فرمود و نان پخت و در وقت افطار خدمت امير عليه السّلام حاضر نمود پس اسيرى آمد و طلب نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز چهارم شد و از نذر فارغ شده بودند حضرت امير با حسنين عليهما السلام خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيدند با آنكه ضعيف شده بودند پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گريه كرد و جبرئيل سوره هل انى را نازل نمود و در بعضى از روايات سه مرتبه اطعام بمسكين و يتيم و اسير را كه بيان شد در سه روز بوده است در يكروز هر مرتبه يك سوّم جو موجود مطبوخ ذكر گرديده و آنكه ديگر چيزى براى خودشان باقى نماند و بنابر اين شايد نذر صدقه دادن بفقرا و ايتام و اسيران بوده ولى آنچه قبلا ذكر شد مؤيّد بروايات مأثوره از ائمه اطهار و مفسّرين كبار است و اضافاتى دارد كه بملاحظه اختصار ذكر نشد و ظاهرا آيات شريفه شامل است هر مؤمنى را كه عامل بآن باشد اگر چه در باره آنذوات مقدّسه نازل شده است چنانچه قمّى ره در نقل خود از امام صادق عليه السّلام تصريح بآن نموده و چون بناى كلام الهى بر جمع بين انذار و تبشير است ميفرمايد آيا روزگارى بر انسان گذشته است كه اسم و رسمى‌


جلد 5 صفحه 317

از او در عالم وجود نداشته اگر چه اصل آنها كه خاك و آب است موجود بوده و اين سؤال براى آنستكه متوجه شوند كه نبودند و بود شدند تا ثابت شود كه خالقى دارند و او خدا است و لذا هل را بقد تفسير نموده‌اند و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه مراد آنستكه در تحت علم و قدرت خدا معلوم و مقدور بوده‌اند ولى در خارج موجود و مذكور نبوده‌اند خلاصه آنكه چيزى بوده‌اند ولى نام و نشانى از انسانيّت در عالم نداشته‌اند و نيز ميفرمايد همانا ما خلق نموديم انسانرا از نطفه كه اجزاء مخلوط بيكديگر است از آب مرد و زن و امشاج جمع مشيج بمعناى مخلوط است و صفت يا بدل از نطفه قرار داده شده باعتبار اجزاء آن كه آميخته با يكديگر است چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آب مرد و زن مخلوط شده‌اند با هم بتمامى و اين در حالى است كه امتحان ميكنيم او را بتكليف بر اداء واجبات و اجتناب از محرّمات پس قرار داديم او را شنوا و بينا تا متمكن باشد از شنيدن و ديدن آيات كتاب تدوينى و تكوينى و عمل بوظائف خود و ما راه راست و طريق مستقيم ببهشت را باو نموديم و خير و شرّش را بيان كرديم با دلائل و امارات موصله بمطلوب ولى بعضى از آن نوع اخذ و عمل نمودند و شكر كردند و بعضى ترك نمودند و كفران كردند و كافر شدند چنانچه از صادقين عليهما السلام نقل شده و ما براى كفّار زنجيرها و غلهاى گرانى آماده نموديم كه بدست و پا و گردن آنها نهيم و وارد در آتش سوزان جهنّمشان نمائيم و امّا ابرار كه خوبان و شكر گزارانند مى‌آشامند از جام شرابى كه براى خنكى و معطّر شدن ممزوج بكافور شده از چشمه‌اى كه مى‌آشامند از آن بندگان خوب خدا و هر جا بخواهند آنچشمه را براى خودشان جارى ميكنند بخوبى و آسانى و بنابر اين عينا بدل است از من كأس و در اصل من عين بوده و منصوب بنزع خافض شده و باء در بها زائده يا بمعناى من است در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آن چشمه‌اى است در خانه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از آنجا جريان پيدا ميكند بخانه‌هاى پيغمبران و اهل ايمان و حال مردان نيكوكار از اينقرار است كه بنذرى كه خودشان كردند وفا مينمايند با آنكه تكليفى است كه خودشان براى خودشان ايجاد


جلد 5 صفحه 318

نمودند چه رسد بتكاليفى كه خدا براى ايشان معيّن فرموده پس سزاوار است كه چنين رزقى خداوند براى ايشان مقرّر فرموده باشد و ميترسند از روز كه شرّ و سختى آنروز فاش و منتشر و واصل بتمام اطراف و جوانب است و اطعام ميكنند طعام خودشان را با آنكه دوست دارند آنرا و محتاج بآن هستند بفقير و يتيم از اهل ايمان و اسير از مشركان چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و نيّت ايشان در قلبشان آنستكه اطعام كنند بآن سه كس كه ذكر شد براى رضاى خدا بدون توقع عوض و انتظار شكر گزارى از آنها يا مدح و ثنائى از احدى ولى اينمعنى را بر زبان جارى نميكنند چنانچه در حديث سابق تصريح بآن شده است و چون ميترسند از خدا و روز جزا كه روز عبوس و ترش روئى مردم است و در نهايت گرفتگى و شدّت است بوظائف خودشان عمل مينمايند و براى رضاى خدا انفاق ميكنند و ظاهرا از اين آيه ميتوان استدلال نمود بر صحّت عبادت و انفاق بقصد نجات از عذاب آخرت و آنكه آيات اگر چه نازل در شأن اهل بيت نامبرده است ولى جارى است در حق تمام اهل ايمان چون عبادت ايشان ظاهرا از ترس عذاب و طمع در بهشت نبوده بلكه فقط براى اهليّت حقّ بعبادت و اطاعت بوده است و اتّصاف روز بعبوس و قمطرير كه بمعناى شديد و سخت است باعتبار وقوع عبوس و شدّت و سختى در آنست مانند آنكه ميگويند ليل قائم و يوم صائم و امثال اين توسعات در كلام عرب و عجم زياد است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يُطعِمُون‌َ الطَّعام‌َ عَلي‌ حُبِّه‌ِ مِسكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8»

جلد 17 - صفحه 319

و اطعام‌ ميكنند طعام‌ ‌را‌ ‌بر‌ محبت‌ ‌او‌ فقير ‌که‌ مسكين‌ ‌است‌ و يتيم‌ و اسير ‌را‌.

وَ يُطعِمُون‌َ الطَّعام‌َ همان‌ پنج‌ گرده‌ نان‌ جو ‌که‌ صديقه‌ طاهره‌ دستاس‌ كرده‌ و طبخ‌ كرده‌ و ‌براي‌ وقت‌ افطار صوم‌ حاضر كرده‌.

عَلي‌ حُبِّه‌ِ مرجع‌ ضمير حبه‌ بعضي‌ گفتند: طعام‌ ‌است‌ ‌يعني‌ شدت‌ احتياج‌ بطعام‌ داشتند معلوم‌ ‌است‌ يك‌ قرصه‌ نان‌ جو ‌براي‌ آدم‌ روزه‌ دار ‌که‌ افطار ‌او‌ ‌است‌ و ‌هم‌ سحري‌ ‌او‌ چه‌ اندازه‌ احتياج‌ دارد و ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌از‌ ‌خود‌ باز گيرد و ‌به‌ مسكين‌ دهد ‌که‌ اسمش‌ ايثار ‌است‌ ‌که‌ مفاد ‌آيه‌ شريفه‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ يُؤثِرُون‌َ عَلي‌ أَنفُسِهِم‌ وَ لَو كان‌َ بِهِم‌ خَصاصَةٌ حشر آيه 9. و بعضي‌ گفتند: مرجع‌ اللّه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌بعد‌ ميفرمايد: إِنَّما نُطعِمُكُم‌ لِوَجه‌ِ اللّه‌ِ ‌از‌ شدت‌ حب‌ الهي‌ اطعام‌ كردند.

مِسكِيناً ‌که‌ گفتند: اشد فقرا ‌است‌ و لكن‌ مسكين‌ و فقير ‌را‌ گفتند: (اذا افترقا اجتمعا و اذا اجتمعا افترقا) ‌يعني‌ ‌اگر‌ ‌با‌ ‌هم‌ ذكر شد مسكين‌ و فقير معني‌ تفاوت‌ پيدا ميكند مثل‌: إِنَّمَا الصَّدَقات‌ُ لِلفُقَراءِ وَ المَساكِين‌ِ ... الايه‌ توبه‌ آيه 6. مسكين‌ أسوء حالا ‌است‌ ‌از‌ فقير، و ‌اگر‌ تنها ذكر شد مطلق‌ فقرا ‌را‌ شامل‌ ميشود مثل‌: لِلفُقَراءِ الَّذِين‌َ أُحصِرُوا فِي‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ بقره‌ آيه 275. و مثل‌: لا تَعبُدُون‌َ إِلَّا اللّه‌َ وَ بِالوالِدَين‌ِ إِحساناً وَ ذِي‌ القُربي‌ وَ اليَتامي‌ وَ المَساكِين‌ِ بقره‌ ‌آيه‌ 77.

و ‌اينکه‌ اطعام‌ طعام‌ بمسكين‌ شد اول‌ ‌بود‌.

وَ يَتِيماً يتيم‌ طفلي‌ ‌را‌ گويند ‌که‌ بحد بلوغ‌ نرسيده‌ پدرش‌ ‌با‌ والدينش‌ وفات‌ كرده‌ باشند مثل‌ اينكه‌ پيغمبر اكرم‌ مادرش‌ ‌پس‌ ‌از‌ ولادتش‌ ‌از‌ دنيا رفت‌ و پدرش‌ قبل‌ الولاده‌ و جدش‌ ‌عبد‌ المطلب‌ چهار ساله‌ ‌بود‌ ‌که‌ حضرت‌ أبي‌ طالب‌ و فاطمه‌ بنت‌ اسد ‌او‌ ‌را‌ پرستاري‌ ميكردند و معروف‌ ‌بود‌ ‌به‌ يتيم‌ ابي‌ طالب‌ و ‌اينکه‌ اطعام‌ ‌شده‌ دوم‌ بوده‌.

وَ أَسِيراً اسير ‌از‌ كفار ‌که‌ ‌در‌ جهاد ميگرفتند و ‌اينکه‌ ‌در‌ شب‌ سوم‌ ‌بود‌ بشرح‌ مذكور

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- سپس به ذکر سومین عمل شایسته آنها پرداخته، می‌گوید:

«و غذای (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند» (و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا).

اطعام کردن آنها ساده نیست، بلکه توأم با ایثار در هنگام نیاز شدید است، و از سوی دیگر اطعامی است گسترده که انواع نیازمندان را از «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» شامل می‌شود، و به این ترتیب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است.

ضمنا از آیه فوق به خوبی استفاده می‌شود که یکی از بهترین اعمال، اطعام محرومین و نیازمندان است، نه تنها نیازمندان مسلمان که اسیران بلاد شرک نیز تحت پوشش این دستور اسلامی قرار گرفته، تا آنجا که اطعام آنها یکی از کارهای برجسته «ابرار» شمرده شده است.

نکات آیه

۱ - اطعام ایثارگرانه به نیازمندان، یتیمان و اسیران، از ویژگى هاى ابرار (إنّ الأبرار ... و یطعمون الطعام على حبّه مسکینًا و یتیمًا و أسیرًا) «على حبّه» حال براى فاعل «یطعمون» است و ضمیر آن به «طعام» بازمى گردد. مقصود از دوست داشتن غذا (على حبّه)، نیاز داشتن به آن است; چون انسان در وقت نیاز به چیزى، دوست دارد که به آن دست یابد تا با آن رفع نیاز کند. از این رو اطعام ابرار، نوعى ایثار از سوى آنان است.

۲ - رفع نیازهاى غذایى مستمندان، یتیمان و اسیران در حد ایثار، سیره و برنامه ابرار در زندگى است. (و یطعمون الطعام ... أسیرًا) آمدن فعل «یطعمون» به صیغه مضارع، بر استمرار دلالت دارد; یعنى، کار اطعام، عملى است مستمر و از برنامه هاى زندگى ابرار محسوب مى شود.

۳ - ستایش و تمجید خداوند از ایثارگران و تأمین کنندگان نیازهاى غذایى قشر نیازمند (مستمندان، یتیمان و اسیران) (و یطعمون الطعام على حبّه مسکینًا و یتیمًا و أسیرًا)

۴ - حمایت ویژه اسلام از مستمندان، یتیمان و اسیران (و یطعمون الطعام على حبّه مسکینًا و یتیمًا و أسیرًا) از اختصاص به ذکر یافتن سه گروه یاد شده در بیان ویژگى ها و ایثارگرى هاى ابرار، مطلب یاد شده به دست مى آید.

۵ - توجه و اهتمام ویژه اسلام، به مشکل گرسنگى و نیاز غذایى جامعه (و یطعمون الطعام على حبّه مسکینًا و یتیمًا و أسیرًا) از تصریح به اطعام و رفع نیازهاى غذایى نیازمندان جامعه - به جاى تأمین عموم نیازهاى نیازمندان - مى توان مطلب یاد شده را به دست آورد.

۶ - حضرت على، فاطمه، حسن و حسین(ع)، مظهر ایثارگرى و حمایت از اقشار محروم جامعه (بینوایان، یتیمان و اسیران) (و یطعمون الطعام على حبّه مسکینًا و یتیمًا و أسیرًا)

روایات و احادیث

۷ - «عن أبى عبداللّه(ع) قال: کان عند فاطمة(علیهاالسلام) شعیرٌ فجعلوه عصیدةً فلمّا انضجوها و وضعوها بین أیدیهم جاء مسکین ... فقام على(ع) فأعطاه ثلثَها فما لَبِثَ أن جاء یتیم ... فأعطاه ثلثها الثانى ... فلمّا لبث أن جاء أسیر ... فأعطاه الثلث الباقى و ما ذاقوها فأنزل اللّه فیهم هذه الآیة إلى قوله «و کان سعیکم مشکوراً»;[۲] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: نزد فاطمه(س) مقدارى جو بود که آن را حلوا کردند. پس از این که آن را پختند و براى خوردن آوردند، مسکینى آمد ... حضرت على(ع) برخاست و ثلث آن را به او داد. زمانى نگذشت که یتیمى آمد ... حضرت ثلث دیگرش را به او داد ... زمانى نگذشت که اسیرى آمد ... و ثلث باقى مانده را به او عطا فرمود و خود هیچ از آن حلوا نچشیدند. پس خداوند درباره آنان آیه «و یطعمون الطعام...» تا آیه «کان سعیکم مشکوراً» را نازل کرد».

۸ - «عن مُعَمَّربن خَلاّد عن أبى الحسن الرضا(ع) فى قوله تعالى «و یطعمون الطعام على حبّه مسکیناًو یتیماً و أسیراً» قال: قلت حبّ اللّه أو حبّ الطعام؟ قال: حبّ الطعام;[۳] معمربن خلاّد از امام رضا(ع) درباره سخن خداى تعالى «و یطعمون الطعام على حبّه مسکیناً و یتیماً و أسیراً» روایت کرده که به امام گفتم: [ در «على حبّه» ]حبّ خدا مراد است یا حبّ طعام؟ فرمود: حبّ طعام».

۹ - «عن النبىّ(ص) فى قول اللّه «مسکیناً» قال: فقیراً، و «یتیماً» قال: لا أب له، و «أسیراً» قال: المملوک و المسجون;[۴] از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند «مسکیناً» روایت شده که فرمود: [مراد ]فقیر و تهیدست است و درباره «یتیماً» فرمود: [مقصود] کسى است که پدر ندارد و درباره «أسیراً» فرمود: مراد برده و زندانى است».

موضوعات مرتبط

  • ابرار: اطعام ابرار ۱، ۲; انفاق ابرار ۱; ایثار ابرار ۲; سیره ابرار ۲; ویژگیهاى ابرار ۱، ۲
  • اسیر: اطعام اسیر ۱، ۲، ۷; انفاق به اسیر ۱; اهمیت حمایت از اسیر ۴; مراد از اسیر ۹
  • امام حسن(ع): ایثار امام حسن(ع) ۶; فضایل امام حسن(ع) ۶
  • امام حسین(ع): ایثار امام حسین(ع) ۶; فضایل امام حسین(ع) ۶
  • امام على(ع): اطعام امام على(ع) ۷; انفاق امام على(ع) ۸; ایثار امام على(ع) ۶; فضایل امام على(ع) ۶، ۷
  • انفاق: انفاق از دوست داشتنیها ۸
  • انفاقگران: مدح انفاقگران ۳
  • ایثارگران: مدح ایثارگران ۳
  • خدا: مدحهاى خدا ۳
  • فاطمه(س): اطعام فاطمه(س) ۷; انفاق فاطمه(س) ۸; ایثار فاطمه(س) ۶; فضایل فاطمه(س) ۶، ۷
  • فقرا: تأمین نیازهاى مادى فقرا ۳
  • گرسنگى: اهمیت مشکلات گرسنگى ۵
  • محرومان: اهمیت حمایت از محرومان ۶
  • مساکین: اطعام به مساکین ۱، ۲، ۷; انفاق به مساکین ۱; اهمیت حمایت از مساکین ۴; مراد از مسکین ۹
  • یتیم: اطعام به یتیم ۱، ۲، ۷; انفاق به یتیم ۱; اهمیت حمایت از یتیم ۴; مراد از یتیم ۹

منابع

  1. صاحبان روض الجنان از خاصه و کشف الاسرار از عامه بنا به نقل از مجاهد و ابن عباس و ابوصالح چنین گویند که این آیات درباره امام على مرتضى علیه‌السلام و خاندان گرامى او فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل گردید بدین شرح که حسن و حسین بیمار شده بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله با عده اى از اصحاب و وجوه عرب به عیادت آمدند. پیامبر فرمود: یا على اگر نذر نمائى از براى فرزندان تو امید شفا از براى آن‌ها خواهى یافت. على و فاطمه نذر کردند که سه روز روزه بدارند و کسى که در این نذر با آنان شرکت نمود، فضه خادمه بود. خداوند به حسن و حسین شفا بخشید، اینان به نذر خویش وفا کردند. روز اول روزه نگه داشتند، شب اول طعام نداشتند که افطار کنند. امام از یک نفر یهودى خیبرى که نام او شمعون بود سه صاع جو قرض کردند. فاطمه با دستیارى فضة آن را آرد نمود و نان پخت موقع افطار پس از نماز مغرب مسکینى بر آن‌ها وارد شد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت النبوة سپس اظهار گرسنگى کرد. على و فاطمه غذاى خود را به مسکین مزبور دادند روز دوم به همین کیفیت روزه بداشتند. موقع افطار یتیمى از اولاد مهاجرین بر سراى آنها آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد من یتیمى از ایتام مهاجرین مى باشم. پدرم شهید شده مرا از طعام خود سیر نمائید باز على و فاطمه همه غذاى خود را به یتیم دادند. روز سوم هم روزه بداشتند. باز موقع افطار اسیرى بر در سراى آن‌ها آمد و گفت: اى اهل بیت رسول خدا من اسیرى از اسیران هستم و گرسنه ام مرا سیر نمائید. آن شب نیز غذاى خویش را به او دادند و خود با آب افطار نمودند. روز چهارم با حالت ضعف مفرط نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند. پیامبر وقتى آنان را بدان وضع دید به گریه افتاد و خداوند این آیات را در شأن آنان نازل فرمود و نیز گویند: پیامبر فرمود: واغوثاه من اهل بیت محمد یموتون من الجوع یعنى خدا به فریاد برسد، درباره خاندان محمد که نزدیک است از گرسنگى تلف شوند و نیز واحدى از مفسرین عامه و ابوحمزه ثمالى و على بن ابراهیم در تفاسیر خود به عناوین مختلف شأن و نزول این آیات را درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام روایت کرده اند و نیز شیخ مفید در اختصاص خود و صاحب تفسیر برهان نیز از ابن بابویه شأن و نزول این آیات را درباره اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله به نهج گفتار فوق ذکر نموده اند. طبرى صاحب جامع البیان از عامّه درباره آیه ۸ چنین گوید که پیامبر اهل اسلام را اسیر نمى کرد و این آیه درباره اسیران مشرک نازل شده که پیامبر دستور داد با آن‌ها مدارا نمایند و برخى از علماء اصرار دارند که این سوره در مکه نازل شده و منظورشان انکار نزول این آیات در شأن اهل بیت عصمت و طهارت مى باشد.
  2. تفسیرقمى، ج ۲، ص ۳۹۸; نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۷۰- ، ح ۲۰.
  3. محاسن برقى، ج ۲، ص ۳۹۷، ح ۷۱; تفسیربرهان، ج ۴، ص ۴۱۲، ح ۵.
  4. الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۳۷۱.