الانسان ٩
کپی متن آیه |
---|
إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِيدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَ لاَ شُکُوراً |
ترجمه
الانسان ٨ | آیه ٩ | الانسان ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ ...»: این آیه از زبان حال نیکان و نیکوکاران است؛ نه این که محسنان چنین سخنی را هربار به مستمندان گفته باشند (نگا: التفسیر القرآنی للقرآن). «لِوَجْهِ اللهِ»: به خاطر ذات پاک یزدان. برای رضای خدا. مراد از وجه، ذات است (نگا: بقره / و رعد / ، روم / و ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۵ تا ۹:
«شیخ طوسى» گویند: مفسرین خاصه و عامه روایت کنند که این آیات درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام نازل گردیده زیرا آنان مسکین و یتیم و اسیر را در سه شب با افطار خود سیر کردند و خود گرسنه ماندند و خداوند با این آیات آنها را ستایش فرمود و این سوره را به خاطر آنها نازل گردانید و خود این موضوع دلیل است که این سوره در مدینه نازل گردیده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۲ سوره دهر
- اشاره به مضامين سورۀ دهر
- مراد از اين كه انسان شئ قابل ذكرى نبوده
- فرق بين هدايت تكوينى و هدايت تشريعى
- مراد از «ابرار» و صفات آنان
- بیان تجسم اعمال «ابرار» در جهان آخرت
- سبب و محلّ نزول آيه: «وَ يُطعِمُونَ الطّعامَ عَلى حُبِّهِ...»
- معناى انجام عمل «لِوَجه اللّه» چیست؟
- وصف نعمت هاى بهشتى ابرار
- مقصود از «شراب طَهُور» كه در بهشت، به ابرار نوشانده مى شود
- چرا در سورۀ دهر، از نعمت «زنان بهشتی»، نام برده نشده است
- چند روایت حاكى از مدنى بودن سورۀ «هَل أتى»
- روايات نزول سورۀ دهر، در شأن اميرمؤمنان و حضرت فاطمه «ع»
- بررسى روايات فوق و اثبات نزول سوره در شأن اهل بيت«ع»
- رواياتى در بيان معناى جمله: «لَم يَكُن شَيئاً مَذكُوراً»
- گفتاری پیرامون هویّت انسان از نظر قرآن کریم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9» إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»
آنان به نذر وفا مىكنند و از روزى كه شرش فراگير است مىترسند. و غذاى خود را با آن كه دوستش دارند، به بينوا و يتيم و اسير مىدهند. (و مىگويند:) ما براى رضاى خدا به شما طعام مىدهيم و از شما پاداش و تشكّرى نمىخواهيم. همانا ما از پروردگارمان، به خاطر روزى عبوس و سخت، مىترسيم.
نکته ها
«مستطير» از «سيطائره» يعنى سلطه است و ريشه آن «طير»، به معناى گستردگى است.
«قمطرير» به معناى شرّى است كه سخت باشد.
بر اساس برخى روايات، اطعام مسكين و يتيم و اسير در يك شب واقع شد و براساس برخى، در سه شب متوالى اتفاق افتاد و هر شب، يكى از آنها مراجعه كرد.
مراد از «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ» آن است كه اهل بيت با آنكه آن غذا را دوست داشتند، به ديگران دادند. چنانكه قرآن در جاى ديگر مىفرمايد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» به نيكى نمىرسيد مگر آنكه از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد. «1»
صاحب تفسير الميزان مىفرمايد: محبّت اهل بيت به خداوند در آيه بعد مطرح شده كه مىگويند: «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» و منظور از «عَلى حُبِّهِ»، علاقه به غذا است كه در اين صورت، علاوه بر اخلاص، ايثار آنان نيز ثابت مىشود.
اگر به فكر نام و شهرت نباشيد، خداوند نامتان را جاودانه مىكند. كارى كه اهل بيت كردند، ارزش مادى فراوانى نداشت ولى چون خالصانه بود، خداوند آن را ماندگار ساخت.
«1». تفسير برهان؛ محاسن برقى، ج 2، ص 397.
جلد 10 - صفحه 328
در اين آيه، كلمات مسكين و يتيم و اسير به صورت نكره آمده تا بگويد: در اطعام، نبايد گزينش كرد، بلكه به هركس كه بود انفاق كنيد.
پروين اعتصامى درباره اخلاص در انفاق مىگويد:
بزرگى داد يك درهم گدا را
كه هنگام دعا ياد آر ما را
يكى خنديد و گفت اين درهم خُرد
نمىارزيد اين بيع و شرى را
مكن هرگز به طاعت خودنمايى
حجاب دل مكن روى و ريا را
تو نيكى كن به مسكين و تهيدست
كه نيكى خود سبب گردد دعا را
به وقت بخشش و انفاق پروين
نبايد داشت در دل جز خدا را
خوف از خداوند، به معناى خوف از مقام اوست. چنانكه در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» «1»
پیام ها
1- كمال واقعى زمانى است كه نيكى در انسان نهادينه شود. (تمام كمالات با فعل مضارع كه نشانه استمرار فعل است، آمده است.) يُوفُونَ، يَخافُونَ، يُطْعِمُونَ و ...
2- اطعام و انفاق زمانى ارزش بيشتر دارد كه شىء انفاق شده، مورد نياز و علاقه انسان باشد. «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ»
3- اسلام، حامى مستمندان و يتيمان و اسيران است. وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ ... مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً
4- گروهى طعام را دوست دارند و گروهى اطعام را. «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ»
5- اطعام، زمانى ارزش بيشترى دارد كه از خود و با دست خود باشد. «نُطْعِمُكُمْ»
6- كمكى ارزش دارد كه خالصانه و به دور از هر منّت و انتظارى باشد. «نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»
7- آنچه به عمل ارزش مىدهد، انگيزه خالصانه و اخلاص در عمل است.
«1». الرّحمن، 46.
جلد 10 - صفحه 329
«نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»
8- نيكان، نه تنها با زبان درخواست تشكّر ندارند، بلكه در دل هم به فكر تمجيد و تشكّر نيستند. لا نُرِيدُ ... شُكُوراً
9- گرچه ابرار انتظار پاداش ندارند ولى مردم نبايد بىتفاوت باشند. در آيه 25 سوره قصص مىخوانيم: حضرت شعيب دخترش را فرستاد تا پاداش سقّايى و آب دادن حضرت موسى را بپردازد. «إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ»
10- گذشتن از پاداش، به تنهايى نشانه اخلاص نيست، بلكه گذشتن از تمجيد و تشكّر نيز لازم است. «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»
11- وفاى به نذر واجب است و كسى كه به نذر خود وفا نكند، از قهر الهى بترسد. «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً»
12- اگر كارى براى خدا باشد، فقط از قهر او مىترسيم، نه مردم. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا»
13- داشتن انگيزه الهى، منافاتى با شوق به ثواب يا خوف از عقاب ندارد. زيرا ثواب و عقاب نيز از خداست. لِوَجْهِ اللَّهِ ... إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً
14- در قيامت، نه تنها مردم عبوسند، بلكه روز عبوس است. «يَوْماً عَبُوساً»
15- براى فرار از آن روز عبوس، امروز در برابر مسكين و يتيم و اسير، عبوس نكنيد. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9»
«1» منهج الصادقين، جلد 10، صفحات 98 و 99.
جلد 13 - صفحه 414
إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ: جز اين نيست كه مىخورانيم شما را اى اهل استحقاق، اين طعامها براى طلب رضاى خدا، لا نُرِيدُ مِنْكُمْ: نمىخواهيم از شما، جَزاءً وَ لا شُكُوراً: پاداشى و مكافاتى و نه شكرگزارى بر آن، چه در احسان، منت نهادن و توقع جزا كردن، ثواب را بكاهد و نقص نمايد.
تنبيه: آيات شريفه، دستور و سرمشق بزرگى است براى كسانى كه بخواهند مقام عالى و قرب سبحانى را دريابند به اطعام براى رضاى خدا، و لذا حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: اين آيه جارى است در حق هر مؤمنى كه اطعام نمايد بر مسكين و يتيم و اسير براى رضاى خدا.
ابو سعيد خدرى از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نمود: هيچ مسلمى مسلمان گرسنه را طعام ندهد، مگر آنكه حق تعالى او را از ميوههاى بهشت اطعام نمايد. و هيچ مسلمى مسلمان برهنه را نپوشاند، مگر آنكه خدا از جامههاى سبز بهشتى او را بپوشاند. و هيچ مسلمى مسلمان تشنه را سيراب نكند، مگر آنكه خداى تعالى او را از رحيق مختوم سيراب فرمايد. «1» تتمه: در مجالس نقل نموده كه بعد از دعاى پيغمبر، جبرئيل نازل، و با او طبقى از طلا مرصّع بالدّر و ياقوت، مملو از ثريد و گوشت مجزّا شده، از استخوان بوى مشك و كافور از آن ساطع بود. پس نشستند اهل بيت، و تناول نمودند تا سير شدند و كم نيامد از آن يك لقمه. و حضرت حسين عليه السّلام بيرون آمد و با او گوشتى بود، يهوديه ندا كرد: يا اهل بيت الجوع، از كجاست اين قطعه، مرا اطعام فرما. حضرت دست دراز نمود كه او را بدهد. جبرئيل نازل، و از دست او گرفت و طبق را به آسمان برد. حضرت فرمود: اگر اراده نكرده بود حضرت حسين عليه السّلام اطعام جاريه را، هرآينه واگذاشته بود آن طبق در اهل بيت مىخوردند تا روز قيامت. قضيه اطعام اهل بيت، شب بيست و پنجم ذى حجه، و نزول سوره هل اتى روز بيست و پنجم نازل شد.
«1» منهج الصادقين، جلد 10، صفحه 103.
جلد 13 - صفحه 415
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً «1» إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً «2» إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً «3» إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيراً «4»
إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً «5» عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً «6» يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9»
إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»
ترجمه
آيا گذشته است بر انسان وقتى از روزگار كه نبود چيزى كه ياد كرده شود
همانا ما آفريديم انسانرا از نطفه كه اجزائى است مخلوط بهم و آزمايش ميكنيم او را پس قرار داديم او را شنوا و بينا
همانا ما نموديم باو راه را با آنكه شكر گزار باشد يا كفران كننده
همانا ما مهيّا نموديم براى كافران زنجيرها و غلها و آتش سوزان را
همانا نيكان مىآشامند از جامى كه باشد ممزوج بآن كافور
از چشمهاى كه مىآشامند از آن بندگان خدا جارى ميكنند آنرا جارى كردنى
وفا ميكنند به نذر خود و ميترسند از روزى كه ميباشد سختى آن فاش و منتشر
و ميدهند طعام را با آنكه دوست دارند آنرا به فقير و يتيم و اسير
با قصد آنكه جز اين نيست كه اطعام ميكنيم شما را براى رضاى خدا نميخواهيم از شما پاداشى و نه سپاس گزارى
همانا ما ميترسيم از پروردگارمان در روزى گرفته و در هم در نهايت سختى و شدّت.
تفسير
در مجمع نقل نموده كه روايات خاصه و عامّه موافق شده بر نزول آيات اينسوره از انّ الابرار يشربون تا كان سعيكم مشكورا در باره امير المؤمنين
جلد 5 صفحه 316
و حضرت زهرا و حسنين و فضّه خادمه ايشان عليهم السّلام و آنكه اجمال اينقصّه آنستكه حسنين عليهما السلام مريض شدند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وجوه اصحاب از آن دو عيادت نمودند و بحضرت امير گفتند خوب است براى شفا دو فرزند خود نذرى فرمائى و او سه روز روزه نذر فرمود و حضرت زهرا و فضه خادمه هم بآنحضرت در نذر تأسى نمودند و خداوند آن دو را شفا داد و حضرت امير آن ايّام چيزى نداشت سه صاع جو كه هر صاعى قريب به يك من تبريز است از يكنفر يهودى قرض كرد و در بعضى از روايات است كه گرفت و بنا شد در عوض براى او پشم ببافد و آورد آن جو را نزد حضرت زهرا و او يكصاع از آنرا آرد فرمود و نان پخت و چون امير المؤمنين عليه السّلام از نماز مغرب فارغ شد خدمت او آورد كه افطار نمايند ناگاه فقيرى آمد و سؤال نمود پس نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز دوم شد صاع ديگر را آرد كرد و نان پخت و در وقت افطار حاضر نمود پس يتيمى آمد و سؤال نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار كردند و چون روز سوّم شد بقيّه جو را حضرت زهرا آرد فرمود و نان پخت و در وقت افطار خدمت امير عليه السّلام حاضر نمود پس اسيرى آمد و طلب نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز چهارم شد و از نذر فارغ شده بودند حضرت امير با حسنين عليهما السلام خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيدند با آنكه ضعيف شده بودند پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گريه كرد و جبرئيل سوره هل انى را نازل نمود و در بعضى از روايات سه مرتبه اطعام بمسكين و يتيم و اسير را كه بيان شد در سه روز بوده است در يكروز هر مرتبه يك سوّم جو موجود مطبوخ ذكر گرديده و آنكه ديگر چيزى براى خودشان باقى نماند و بنابر اين شايد نذر صدقه دادن بفقرا و ايتام و اسيران بوده ولى آنچه قبلا ذكر شد مؤيّد بروايات مأثوره از ائمه اطهار و مفسّرين كبار است و اضافاتى دارد كه بملاحظه اختصار ذكر نشد و ظاهرا آيات شريفه شامل است هر مؤمنى را كه عامل بآن باشد اگر چه در باره آنذوات مقدّسه نازل شده است چنانچه قمّى ره در نقل خود از امام صادق عليه السّلام تصريح بآن نموده و چون بناى كلام الهى بر جمع بين انذار و تبشير است ميفرمايد آيا روزگارى بر انسان گذشته است كه اسم و رسمى
جلد 5 صفحه 317
از او در عالم وجود نداشته اگر چه اصل آنها كه خاك و آب است موجود بوده و اين سؤال براى آنستكه متوجه شوند كه نبودند و بود شدند تا ثابت شود كه خالقى دارند و او خدا است و لذا هل را بقد تفسير نمودهاند و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه مراد آنستكه در تحت علم و قدرت خدا معلوم و مقدور بودهاند ولى در خارج موجود و مذكور نبودهاند خلاصه آنكه چيزى بودهاند ولى نام و نشانى از انسانيّت در عالم نداشتهاند و نيز ميفرمايد همانا ما خلق نموديم انسانرا از نطفه كه اجزاء مخلوط بيكديگر است از آب مرد و زن و امشاج جمع مشيج بمعناى مخلوط است و صفت يا بدل از نطفه قرار داده شده باعتبار اجزاء آن كه آميخته با يكديگر است چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آب مرد و زن مخلوط شدهاند با هم بتمامى و اين در حالى است كه امتحان ميكنيم او را بتكليف بر اداء واجبات و اجتناب از محرّمات پس قرار داديم او را شنوا و بينا تا متمكن باشد از شنيدن و ديدن آيات كتاب تدوينى و تكوينى و عمل بوظائف خود و ما راه راست و طريق مستقيم ببهشت را باو نموديم و خير و شرّش را بيان كرديم با دلائل و امارات موصله بمطلوب ولى بعضى از آن نوع اخذ و عمل نمودند و شكر كردند و بعضى ترك نمودند و كفران كردند و كافر شدند چنانچه از صادقين عليهما السلام نقل شده و ما براى كفّار زنجيرها و غلهاى گرانى آماده نموديم كه بدست و پا و گردن آنها نهيم و وارد در آتش سوزان جهنّمشان نمائيم و امّا ابرار كه خوبان و شكر گزارانند مىآشامند از جام شرابى كه براى خنكى و معطّر شدن ممزوج بكافور شده از چشمهاى كه مىآشامند از آن بندگان خوب خدا و هر جا بخواهند آنچشمه را براى خودشان جارى ميكنند بخوبى و آسانى و بنابر اين عينا بدل است از من كأس و در اصل من عين بوده و منصوب بنزع خافض شده و باء در بها زائده يا بمعناى من است در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آن چشمهاى است در خانه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از آنجا جريان پيدا ميكند بخانههاى پيغمبران و اهل ايمان و حال مردان نيكوكار از اينقرار است كه بنذرى كه خودشان كردند وفا مينمايند با آنكه تكليفى است كه خودشان براى خودشان ايجاد
جلد 5 صفحه 318
نمودند چه رسد بتكاليفى كه خدا براى ايشان معيّن فرموده پس سزاوار است كه چنين رزقى خداوند براى ايشان مقرّر فرموده باشد و ميترسند از روز كه شرّ و سختى آنروز فاش و منتشر و واصل بتمام اطراف و جوانب است و اطعام ميكنند طعام خودشان را با آنكه دوست دارند آنرا و محتاج بآن هستند بفقير و يتيم از اهل ايمان و اسير از مشركان چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و نيّت ايشان در قلبشان آنستكه اطعام كنند بآن سه كس كه ذكر شد براى رضاى خدا بدون توقع عوض و انتظار شكر گزارى از آنها يا مدح و ثنائى از احدى ولى اينمعنى را بر زبان جارى نميكنند چنانچه در حديث سابق تصريح بآن شده است و چون ميترسند از خدا و روز جزا كه روز عبوس و ترش روئى مردم است و در نهايت گرفتگى و شدّت است بوظائف خودشان عمل مينمايند و براى رضاى خدا انفاق ميكنند و ظاهرا از اين آيه ميتوان استدلال نمود بر صحّت عبادت و انفاق بقصد نجات از عذاب آخرت و آنكه آيات اگر چه نازل در شأن اهل بيت نامبرده است ولى جارى است در حق تمام اهل ايمان چون عبادت ايشان ظاهرا از ترس عذاب و طمع در بهشت نبوده بلكه فقط براى اهليّت حقّ بعبادت و اطاعت بوده است و اتّصاف روز بعبوس و قمطرير كه بمعناى شديد و سخت است باعتبار وقوع عبوس و شدّت و سختى در آنست مانند آنكه ميگويند ليل قائم و يوم صائم و امثال اين توسعات در كلام عرب و عجم زياد است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّما نُطعِمُكُم لِوَجهِ اللّهِ لا نُرِيدُ مِنكُم جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9»
جز اينکه نيست که ما اطعام ميكنيم شما را قربة الي اللّه اراده نداريم از شما که عوضي و جزائي بما دهيد يا شكرگزار ما باشيد. اينکه خطاب نه بمسكين و يتيم و اسير
جلد 17 - صفحه 320
باشد بلكه در نيت و قصد آنها اينکه بوده خداوند بلسان خطاب بيان فرموده يعني آن موقع که بآنها اطعام ميكردند توقع جزا و شكرگزاري از آنها نداشتند و غرض از اطعام آنها جز رضا و خشنودي خدا و قربت و خلوص نبوده که مفاد:
إِنَّما نُطعِمُكُم لِوَجهِ اللّهِ است لا نُرِيدُ مِنكُم جَزاءً و لو اينكه بر آنها لازم است که تلافي بقدر وسع خود بكنند و لو بدعاء خير يا اطاعت آنها يا تواضع و فروتني نسبت بآنها که ميفرمايد: هَل جَزاءُ الإِحسانِ إِلَّا الإِحسانُ الرحمن آيه 60. حتي در سلام بايد رد سلام بهتر و نيكوتر بكند که ميفرمايد: إِذا حُيِّيتُم بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحسَنَ مِنها أَو رُدُّوها نساء آيه 88.
وَ لا شُكُوراً و لو بايد شكرگزار باشند که ميفرمايد:
من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق
به اينكه قدردان باشند و در مقام تمجيد و تعريف و پاس احسان آنها برآيند لكن غرض آنها اينکه جزا و شكور نبوده و فقط خالصا لوجه اللّه بوده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- این آیه چهارمین عمل برجسته ابرار را اخلاص میشمرد، و میفرماید: آنها میگویند: «ما شما را تنها به خاطر خدا اطعام میکنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمیخواهیم» (انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا).
این برنامه منحصر به مسأله اطعام نیست که تمام اعمالشان مخلصانه و برای ذات پاک خداوند است و هیچ چشمداشتی به پاداش مردم و حتی تقدیر و تشکر آنها نیست و اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نیّت است، و گر نه اعمالی که انگیزههای غیر الهی داشته باشد، هیچ گونه ارزش معنوی و الهی ندارد.
نکات آیه
۱ - اطعام و انفاق ابرار به مستمندان، یتیمان و اسیران، کاملاً خالصانه و تنها براى جلب رضاى خداوند است. (و یطعمون ... و أسیرًا . إنّما نطعمکم لوجه اللّه)
۲ - اطعام و انفاق ابرار به نیازمندان جامعه، بدون کمترین چشمداشت مادى (پاداش) و معنوى (سپاس گزارى) از مردم است. (لانرید منکم جزاءً و لا شکورًا)
۳ - خلوص و جهت خدایى داشتن، شرط ارزشمندى ایثار و انفاق به محرومان جامعه است. (إنّما نطعمکم لوجه اللّه لانرید منکم جزاءً و لا شکورًا) قید «لوجه اللّه...» حکایت از این حقیقت دارد که ستایش خداوند از ابرار (و یطعمون الطعام على حبّه...)، صرفاً به جهت اطعام و انفاق آنان نیست; بلکه به دلیل توأم بودن آن، با اخلاص و جهت خدایى داشتن آن است.
۴ - چشمداشت مادى و معنوى از مردم در برابر انفاق و ایثار، ناسازگار با اخلاص (إنّما نطعمکم لوجه اللّه لانرید منکم جزاءً و لا شکورًا)
۵ - حسن اظهار اخلاص و نداشتن چشمداشت در عرصه انفاق و ایثار به نیازمندان جامعه (إنّما نطعمکم لوجه اللّه لانرید منکم جزاءً و لا شکورًا) برداشت یاد شده، با توجه به دو نکته ذیل است: ۱. جمله «إنّما نطعمکم...» مقول قول محذوف و در موضع حال براى فاعل «یطعمون» باشد که تقدیر آن چنین است: «یقولون لهم إنّما نطعمکم لوجه اللّه...». ۲. این گفته به زبان قال باشد نه به زبان حال; یعنى، ابرار به وقت اطعام به نیازمندان، به آنان مى گویند که این انفاق صرفاً براى خدا است و... .
۶ - حضرت على، فاطمه، حسن و حسین(ع)، مظهر اخلاص و خداجویى در عرصه زندگى اجتماعى (إنّما نطعمکم لوجه اللّه لانرید منکم جزاءً و لا شکورًا)
موضوعات مرتبط
- ابرار: اخلاص ابرار ۱; بى توقعى ابرار ۲; ویژگیهاى اطعام ابرار۱، ۲; ویژگیهاى انفاق ابرار ۱، ۲
- اخلاص: آثار اخلاص ۳; موانع اخلاص ۴
- اسیر: اطعام اسیر ۱
- امام حسن(ع): اخلاص امام حسن(ع) ۶; فضایل امام حسن(ع) ۶
- امام حسین(ع): اخلاص امام حسین(ع) ۶; فضایل امام حسین(ع) ۶
- امام على(ع): اخلاص امام على(ع) ۶; فضایل امام على(ع) ۶
- انفاق: اظهار اخلاص در انفاق ۵; ملاک ارزش انفاق ۳
- ایثار: ملاک ارزش ایثار ۳
- پاداش: آثار توقع پاداش ۴
- خدا: رضایت خدا ۱
- فاطمه(س): اخلاص فاطمه(س) ۶; فضایل فاطمه(س) ۶
- مخلصان :۶
- مساکین: اطعام به مساکین ۱
- یتیم: اطعام یتیم ۱
منابع
- ↑ صاحبان روض الجنان از خاصه و کشف الاسرار از عامه بنا به نقل از مجاهد و ابن عباس و ابوصالح چنین گویند که این آیات درباره امام على مرتضى علیهالسلام و خاندان گرامى او فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام نازل گردید بدین شرح که حسن و حسین بیمار شده بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله با عده اى از اصحاب و وجوه عرب به عیادت آمدند. پیامبر فرمود: یا على اگر نذر نمائى از براى فرزندان تو امید شفا از براى آنها خواهى یافت. على و فاطمه نذر کردند که سه روز روزه بدارند و کسى که در این نذر با آنان شرکت نمود، فضه خادمه بود. خداوند به حسن و حسین شفا بخشید، اینان به نذر خویش وفا کردند. روز اول روزه نگه داشتند، شب اول طعام نداشتند که افطار کنند. امام از یک نفر یهودى خیبرى که نام او شمعون بود سه صاع جو قرض کردند. فاطمه با دستیارى فضة آن را آرد نمود و نان پخت موقع افطار پس از نماز مغرب مسکینى بر آنها وارد شد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت النبوة سپس اظهار گرسنگى کرد. على و فاطمه غذاى خود را به مسکین مزبور دادند روز دوم به همین کیفیت روزه بداشتند. موقع افطار یتیمى از اولاد مهاجرین بر سراى آنها آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد من یتیمى از ایتام مهاجرین مى باشم. پدرم شهید شده مرا از طعام خود سیر نمائید باز على و فاطمه همه غذاى خود را به یتیم دادند. روز سوم هم روزه بداشتند. باز موقع افطار اسیرى بر در سراى آنها آمد و گفت: اى اهل بیت رسول خدا من اسیرى از اسیران هستم و گرسنه ام مرا سیر نمائید. آن شب نیز غذاى خویش را به او دادند و خود با آب افطار نمودند. روز چهارم با حالت ضعف مفرط نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند. پیامبر وقتى آنان را بدان وضع دید به گریه افتاد و خداوند این آیات را در شأن آنان نازل فرمود و نیز گویند: پیامبر فرمود: واغوثاه من اهل بیت محمد یموتون من الجوع یعنى خدا به فریاد برسد، درباره خاندان محمد که نزدیک است از گرسنگى تلف شوند و نیز واحدى از مفسرین عامه و ابوحمزه ثمالى و على بن ابراهیم در تفاسیر خود به عناوین مختلف شأن و نزول این آیات را درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهمالسلام روایت کرده اند و نیز شیخ مفید در اختصاص خود و صاحب تفسیر برهان نیز از ابن بابویه شأن و نزول این آیات را درباره اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله به نهج گفتار فوق ذکر نموده اند. طبرى صاحب جامع البیان از عامّه درباره آیه ۸ چنین گوید که پیامبر اهل اسلام را اسیر نمى کرد و این آیه درباره اسیران مشرک نازل شده که پیامبر دستور داد با آنها مدارا نمایند و برخى از علماء اصرار دارند که این سوره در مکه نازل شده و منظورشان انکار نزول این آیات در شأن اهل بیت عصمت و طهارت مى باشد.