الأنبياء ٦٠: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=گفتند شنیدیم جوانی یادشان میکرد که گفته میشد بدو ابراهیم | |-|معزی=گفتند شنیدیم جوانی یادشان میکرد که گفته میشد بدو ابراهیم | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأنبياء | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::60|٦٠]] | قبلی = الأنبياء ٥٩ | بعدی = الأنبياء ٦١ | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«فَتیً»: جوان. مرد کامل (نگا: یوسف / و و ، کهف / و و ). «یَذْکُرُهُمْ»: به زشتی از آنها یاد میکرد. میگفت که بلائی بر سر آنها خواهد آورد. | «فَتیً»: جوان. مرد کامل (نگا: یوسف / و و ، کهف / و و ). «یَذْکُرُهُمْ»: به زشتی از آنها یاد میکرد. میگفت که بلائی بر سر آنها خواهد آورد. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۵
ترجمه
الأنبياء ٥٩ | آیه ٦٠ | الأنبياء ٦١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَتیً»: جوان. مرد کامل (نگا: یوسف / و و ، کهف / و و ). «یَذْکُرُهُمْ»: به زشتی از آنها یاد میکرد. میگفت که بلائی بر سر آنها خواهد آورد.
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۷۷ سوره انبياء
- اشاره به وجه تسميه ((تورات (( به : فرقان ، ضياء و ذكر
- مقصود از اينكه قرآن ((ذكر مبارك (( است
- مقصود از اينكه فرمود: ما به ابراهيم رشد او را داديم
- گفتگوى ابراهيم (عليه السلام ) با قوم بت پرست خود
- ابراهيم (ع ) بتها را قطعه قطعه كرد مگر بزرگترين آنها را
- محاجه آن جناب (عليه السلام ) با قوم خود بعد از شكستن بتها:((قال بل فعله كبيرهم ...((
- تنبه مردم بعد از شنيدن كلام ابراهيم (ع )
- اشاره به اينكه ((برد(( و ((سلام (( شدن آتش براى ابراهيم (عليه السلام ) به امرتكوينى خداى تعالى خارج از محدوده اطلاعات ما از سلسله علل و اسباب است
- بيان اينكه در جمله :((و جعلنا هم ائمة يهدون بامرنا(( مراد از هدايت رساندن به مقصد ومراد از ((امر(( امر تكوينى است
- توضيح اينكه مراد از وحى در آيه : ((واوحينا اليهمفعل الخيرات ...(( وحى تسديد است نه وحى تشريع و مؤ يد بودن ائمه به تسديد وتاءييد الهى را افاده مى كند
- بحث روايتى
- چند روايت راجع به اينكه خداوند امامت را در ابراهيم (عليه السلام ) و ذريه او قرار داد
نکات آیه
۱- ابراهیم(ع) در نظر قوم خود، مظنون به شکستن بت ها بود. (قالوا سمعنا فتًى یذکرهم یقال له إبرهیم )
۲- ابراهیم(ع) در دوران جوانى، بت ها را در هم شکست و مبارزه با بت پرستى را آغاز کرد. (قالوا سمعنا فتًى یذکرهم )
۳- ابراهیم(ع) تصمیم خود بر حیله و چاره اندیشى علیه بت ها را با برخى از بت پرستان در میان گذاشته بود. (ما هذه التماثیل ... قالوا سمعنا فتًى یذکرهم ) از این که بت پرستان گفتند: «شنیده ایم که ابراهیم از بت ها بدگویى مى کند»، استفاده مى شود که آنان این سخنان را مستقیماً از وى نشنیده اند و از سویى دیگر گروهى بودند که مستقیماً سخنان تهدیدآمیز ابراهیم(ع) را شنیده و براى گروه دیگر نقل کرده بودند. دو آیه پیش (تاللّه لأکیدنّ أصنامکم بعد أن تولّوا...) - که خطاب «أصنامکم» براى مخاطب حاضر است - مؤید همین برداشت است.
۴- ابراهیم(ع) در دیدگاه قوم خود، موقعیت اجتماعى ممتازى نداشت و مورد تحقیر آنان قرار مى گرفت. (سمعنا فتًى یذکرهم یقال له إبرهیم ) توصیف ابراهیم(ع) به جوان بودن از سوى بت پرستان، ممکن است تعریضى به ناپختگى و کم تجربگى حضرت ابراهیم(ع) باشد; نه این که او واقعاً از نظر سنى جوان باشد. این توصف و تعبیر «یقال له إبراهیم» را م توان نوعى تحقیر آن حضرت و ناشناخته بودن او به حساب آورد.
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): بت شکنى ابراهیم(ع) ۱، ۲; تحقیر ابراهیم(ع) ۴; تدبیر ابراهیم(ع) ۳; جوانى ابراهیم(ع) ۲; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۳; موقعیت اجتماعى ابراهیم(ع) ۴
- اقوام پیشین: تاریخ اقوام پیشین ۴
- بت پرستان: بت پرستان و بت شکنى ابراهیم(ع) ۳
- قوم ابراهیم: بینش قوم ابراهیم ۴; ظن قوم ابراهیم ۱