المعارج ٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۰: خط ۳۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۱۸، سوره معارج]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link1 | آيات ۱ - ۱۸، سوره معارج]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link2 | مضامين سوره مباركه معارج و مكى و مدنى بودن آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link2 | مضامين سوره مباركه معارج و مكى و مدنى بودن آن]]
خط ۴۱: خط ۴۲:
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link10 | چند روايت ديگر در ذيل آيات مربوط به طول روز قيامت واحوال آن روز]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۱#link10 | چند روايت ديگر در ذيل آيات مربوط به طول روز قيامت واحوال آن روز]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱#link10 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۵_بخش۱#link10 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»
پس صبر كن صبرى نيكو. همانا آنان آن روز را دور مى‌بينند. و ما آن را نزديك مى‌بينيم. روزى كه آسمان همانند فلزّ گداخته شود. و كوه‌ها مانند پشمِ حلّاجى شده گردد.
===نکته ها===
نيش و نوشهاى برخى مسلمانان و مخالفان به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، در ماجراى نصب حضرت على عليه السلام به امامت در غدير خم، به قدرى بود كه خداوند، پيامبرش را سفارش به صبر مى‌كند. سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ‌ ... فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا
كافران، اصل معاد را امرى بعيد مى‌شمرند و آن را دور از ذهن و عقل مى‌دانند، در حالى كه در نزد خداوند، قيامت امرى قطعى و واقع شدنى است، پس امرى نزديك است. «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً»
حدود بيست مرتبه خداوند پيامبرش را در قرآن به صبر دعوت كرده است، آن هم صبر جميل، كه در آن جزع و فزع و سخنان ناروا نباشد. البتّه خطاب صبر به پيامبر است، ولى امت نيز بايد صبر داشته باشند.
براى بر پا شدن قيامت، نظام موجود زمين و آسمان به كلّى دگرگون مى‌شود. در قرآن تعبيراتى است كه اين بهم خوردن را بيان مى‌كند، چنانكه مى‌فرمايد: «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ» «1» آسمان را مثل طومار درهم مى‌پيچيم. «2»
===پیام ها===
1- حتّى پيامبر، نيازمند توصيه به صبر و پايدارى هستند. «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا»
----
«1». انبياء، 104.
«2». براى تفصيل بيشتر، به كتاب معاد مؤلّف مراجعه شود.
جلد 10 - صفحه 213
2- كسى كه قيامت را نزديك ببيند، در برابر مشكلات صبر و پايدارى مى‌كند.
فَاصْبِرْ ... نَراهُ قَرِيباً
3- نظام موجود در آسمان، پايانى دارد و روزى نابود مى‌شود. «يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8»
يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ: روزى كه گردد آسمان، كَالْمُهْلِ‌: مانند نقره گداخته در تلون يا مانند مس گداخته.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ «1» لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ «2» مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3» تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ «4»
فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»
وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً «10»
ترجمه‌
درخواست نمود درخواست كننده‌اى عذابى را فرود آينده‌
براى كافران نيست براى آن دفع كننده‌اى‌
از جانب خداوندى كه صاحب درجات رفيعه است‌
بالا ميروند فرشتگان و روح بسوى او در روزى كه هست مقدار آن پنجاه هزار سال‌
پس صبر كن صبرى نيكو
همانا آنها مى‌بينند آنرا دور
و مى‌بينيم آنرا نزديك‌
روز كه ميباشد آسمان چون فلزّ گداخته‌
و ميباشد كوهها چون پشم رنگين‌
و پرسيده نشود خويشى از خويشى.
تفسير
در سوره انفال ذيل آيه شريفه و اذ قالوا اللّهم ان كان هذا هو الحقّ و دو آيه بعد از آن شأن نزول اين آيه مفصّلا ذكر شد و گفته‌اند سائل در اين آيه همان درخواست كننده عذاب است كه خواسته در دنيا واقع و نازل شود و در كافى نقل نموده كه نازل شد در باره كسانيكه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام شدند و اين مؤيّد رواياتى است كه آنجا ذكر شد و سال بالف نيز قرائت شده و آن لغتى است در سئل يا مأخوذ از سيلان است و ظاهر آيات بضميمه روايات بنظر حقير آنستكه دعا و استدعا نمود استدعا كننده‌اى عذاب الهى را كه واقع و نازل شونده باشد براى كفّار و منكرين ولايت مولى كه نيست براى آن عذاب هيچ دافع و مانعى از جانب‌
----
جلد 5 صفحه 269
خداوندى كه داراى درجات و مراتب است براى ترقى سالكين از اهل ايمان بسوى او و صعود اعمال و عروج ملائكه و بنابراين محتمل است من اللّه متعلّق بدافع باشد چون اقرب است و ميشود متعلق بواقع باشد چون وقوع عذاب از جانب خدا است و دافعى از جانب او و خلق براى آن نيست و بنظر حقير بعيد نيست متعلق بدافع باشد با حذف مضاف يعنى دافعى براى آن از اراده خدا نيست چون او حتما منكرين ولايت را عذاب خواهد فرمود در هر حال عروج و صعود مينمايند ملائكه و روح الامين يعنى جبرئيل كه اشرف آنان است بسوى خداوند تا حدّيكه محلّى براى احدى باقى نميماند جز براى پيغمبر خاتم در روز كه مقدار آن بر حسب ازمنه دنيويّه پنجاه هزار سال است يعنى اگر اهل دنيا بخواهند آن مسافت را طى نمايند بايد در ظرف پنجاه هزار سال باشد و گفته‌اند اين بر سبيل تمثيل است و تشبيه عالم غيب كه منزّه از زمان است بعالم شهود در امتداد زمانى براى بيان ارتفاع درجات معنوى و بعد ممتدّ آنها باين مثال و قمّى ره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عروج مينمايند ملائكه و روح در صبح شب قدر بسوى خدا از نزد نبى و وصى و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند سير داد پيغمبر خود را از مسجد الحرام تا مسجد اقصى بقدر سير يك ماه و بالا برد او را در ملكوت آسمانها بقدر سير پنجاه هزار سال در كمتر از ثلث يك شب تا رسيد بساق عرش و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود از براى قيامت پنجاه موقف است هر موقفى جاى اقامت هزار سال است و اين آيه را تلاوت نمود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عرضه داشته شد چه قدر طولانى است آنروز فرمود قسم بخدا كه بر مؤمن تخفيف داده ميشود بطوريكه سبكتر باشد براى او از يك نماز واجب كه بجا آورده باشد در دنيا و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر محاسب غير از خدا باشد پنجاه هزار سال بايد توقف نمايند پيش از فراغت از حساب ولى خداوند فارغ ميشود از اين در يك ساعت و نيز از آنحضرت نقل نموده كه نصف نميشود آنروز كه اهل بهشت ببهشت ميروند و اهل جهنّم بجهنّم و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه از اوّل نزول ملائكه در دنيا براى اجراء قضاء الهى در آن تا وقتى كه عروج نمايند بآسمان‌
----
جلد 5 صفحه 270
كه روز قيامت است پنجاه هزار سال است و اين عمر دنيا است ولى جز خدا نميداند چه قدر از آن گذشته و چه قدر باقى است و بنابراين شايد روز قيامت در باطن روزهاى دنيا باشد و شمه‌ئى از اينمقال در اوائل سوره سجده بمناسبت ذكر نزول و عروج ملائكه در روز كه مقدار آن هزار سال است گذشت و ظاهرا آن مثال است براى مسافت بين زمين و آسمان اوّل و اين مثال است براى مسافت بين زمين تا ساق عرش و بهتر احاله علم آنست به اهل آن و اللّه اعلم پس صبر كن اى پيغمبر بر تكذيب قوم و آزار آنها صبر خوبى كه شكايت و جزع در آن نباشد اصلا تا بزودى به اجر جزيل اخروى برسى چون روز قيامت را كفّار دور از امكان ميدانند ولى ما آنرا محقّق الوقوع ميدانيم و هر چه چنين باشد نزديك است و آن روزى است كه آسمان مانند فلزّات گداخته آب شود و كوهها مانند پشم الوانى كه زده شده باشد و باد آنرا پراكنده كرده باشد گردد چون گفته‌اند كوهها الوان مختلفه دارند و وقتى خورد گردند و در فضا پراكنده شوند به اين صورت جلوه‌گر خواهند شد و هيچ يك از اقارب و نزديكان در آنروز از حال اقارب و نزديكان خودشان پرسش نشوند چون مردم بقدرى بگرفتارى خود مشغولند كه ياد كس ديگر نيستند با آنكه ميشناسند يكديگر را و يسئل بصيغه معلوم نيز قرائت شده است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَوم‌َ تَكُون‌ُ السَّماءُ كَالمُهل‌ِ «8» وَ تَكُون‌ُ الجِبال‌ُ كَالعِهن‌ِ «9»
روزي‌ ‌که‌ آسمان‌ مثل‌ آب‌ شدن‌ ذوب‌ فلزات‌ ‌او‌ آب‌ ميشود و كوه‌ها مثل‌ قطن‌ و پنبه‌ ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ ميشود.
يَوم‌َ تَكُون‌ُ السَّماءُ كَالمُهل‌ِ نوع‌ مفسرين‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ آسمانها ‌را‌ يك‌ جسم‌ ثقيل‌ تصور كرده‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ كرات‌ جويه‌ كواكب‌ و خورشيد و ماه‌ ‌در‌ ‌آن‌ جسم‌ كوبيده‌ ‌شده‌ ميگويند:
‌آن‌ جسم‌ آب‌ ميشود چنانچه‌ مس‌ آب‌ ميشود.
اقول‌: اولا ‌بر‌ فرض‌ قول‌ ‌شما‌ ‌اگر‌ چنين‌ ‌باشد‌ ‌با‌ آيه: يَوم‌َ نَطوِي‌ السَّماءَ كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ كمال‌ تنافي‌ ‌را‌ دارد زيرا مس‌ آب‌ ‌شده‌ ‌را‌ نميتوان‌ لوله‌ كرد مثل‌ لوله‌ كاغذ.
و ثانيا ‌در‌ آيه شريفه‌ تشبيه‌ كرده‌ و ‌در‌ تشبيه‌ ادني‌ مناسبت‌ كافي‌ ‌است‌ ‌يعني‌ همين‌ نحوي‌ ‌که‌ فلز و مس‌ آب‌ ‌شده‌ ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ و جدا ميشود و ‌از‌ كار ميافتد آسمانها ‌از‌ كار ميافتد و لذا ‌در‌ آيات‌ تشبيهات‌ مختلف‌ فرموده‌ يك‌ جا ميفرمايد: تَأتِي‌ السَّماءُ بِدُخان‌ٍ مُبِين‌ٍ دخان‌ آيه 9، يك‌ جا: وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَت‌ يك‌ جا إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت‌ يك‌ جا: إِذَا السَّماءُ انشَقَّت‌ يك‌ جا كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ تمام‌ اشاره‌ باين‌ ‌که‌ ‌از‌ كار ميافتد و ‌در‌ ‌هم‌ ميشود چنانچه‌ كفار ‌را‌ تشبيه‌ فرموده‌: أُولئِك‌َ كَالأَنعام‌ِ بَل‌ هُم‌ أَضَل‌ُّ اعراف‌ آيه 178، إِن‌ هُم‌ إِلّا كَالأَنعام‌ِ بَل‌ هُم‌ أَضَل‌ُّ فرقان‌ آيه 46 تشبيه‌ بانعام‌ نه‌ ‌از‌ جهت‌ شكل‌ و صورت‌ و خوراك‌ و لسان‌ و امثال‌ اينها بلكه‌ ‌از‌ جهت‌ بي‌شعوري‌ و بي‌ ادراكي‌ و كم‌ عقلي‌ ‌است‌.
جلد 17 - صفحه 187
وَ تَكُون‌ُ الجِبال‌ُ كَالعِهن‌ِ ‌يعني‌ ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ ميشود نه‌ اينكه‌ مثل‌ پنبه‌ زده‌ ‌شده‌ ‌باشد‌ لذا ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد ‌در‌ سوره طه‌: يَنسِفُها رَبِّي‌ نَسفاً فَيَذَرُها قاعاً صَفصَفاً آيه 105 و 106، يك‌ جا ميفرمايد: وَ سُيِّرَت‌ِ الجِبال‌ُ فَكانَت‌ سَراباً نبأ آيه 20 و ‌غير‌ اينها غرض‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ تشبيه‌ لازم‌ نيست‌ ‌در‌ جميع‌ خصوصيات‌ مشابه‌ يكديگر باشند ‌در‌ يك‌ جهت‌ كافي‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 8)- در اینجا بحثهای گذشته در باره قیامت با شرح و توضیح بیشتری ادامه یافته، می‌فرماید: «همان روز که آسمان همچون فلز گداخته می‌شود» (یوم تکون السماء کالمهل).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۰۷


ترجمه

همان روز که آسمان همچون فلز گداخته می‌شود،

روزى كه آسمان چون فلز گداخته شود
روزى كه آسمانها چون فلز گداخته شود،
روزی که آسمان چون فلز گداخته شود.
روزی که آسمان چون فلز گداخته گردد
روزى كه آسمان چون فلز گداخته گردد،
روزی که آسمان چون فلز گداخته شود
روزى كه آسمان چون مس گداخته شود
روزی، آسمان، همسان فلز گداخته‌ای می‌شود.
روزی که آسمان‌ها چون ته‌مانده‌ی روغن زیتون گداخته است‌.
روزی که گردد آسمان چون روغن گداخته‌


المعارج ٧ آیه ٨ المعارج ٩
سوره : سوره المعارج
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْمُهْلِ»: (نگا: کهف / ، دخان / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»

پس صبر كن صبرى نيكو. همانا آنان آن روز را دور مى‌بينند. و ما آن را نزديك مى‌بينيم. روزى كه آسمان همانند فلزّ گداخته شود. و كوه‌ها مانند پشمِ حلّاجى شده گردد.

نکته ها

نيش و نوشهاى برخى مسلمانان و مخالفان به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، در ماجراى نصب حضرت على عليه السلام به امامت در غدير خم، به قدرى بود كه خداوند، پيامبرش را سفارش به صبر مى‌كند. سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ‌ ... فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا

كافران، اصل معاد را امرى بعيد مى‌شمرند و آن را دور از ذهن و عقل مى‌دانند، در حالى كه در نزد خداوند، قيامت امرى قطعى و واقع شدنى است، پس امرى نزديك است. «إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً»

حدود بيست مرتبه خداوند پيامبرش را در قرآن به صبر دعوت كرده است، آن هم صبر جميل، كه در آن جزع و فزع و سخنان ناروا نباشد. البتّه خطاب صبر به پيامبر است، ولى امت نيز بايد صبر داشته باشند.

براى بر پا شدن قيامت، نظام موجود زمين و آسمان به كلّى دگرگون مى‌شود. در قرآن تعبيراتى است كه اين بهم خوردن را بيان مى‌كند، چنانكه مى‌فرمايد: «يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ» «1» آسمان را مثل طومار درهم مى‌پيچيم. «2»

پیام ها

1- حتّى پيامبر، نيازمند توصيه به صبر و پايدارى هستند. «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلًا»


«1». انبياء، 104.

«2». براى تفصيل بيشتر، به كتاب معاد مؤلّف مراجعه شود.

جلد 10 - صفحه 213

2- كسى كه قيامت را نزديك ببيند، در برابر مشكلات صبر و پايدارى مى‌كند.

فَاصْبِرْ ... نَراهُ قَرِيباً

3- نظام موجود در آسمان، پايانى دارد و روزى نابود مى‌شود. «يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8»

يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ: روزى كه گردد آسمان، كَالْمُهْلِ‌: مانند نقره گداخته در تلون يا مانند مس گداخته.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ «1» لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ «2» مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ «3» تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ «4»

فَاصْبِرْ صَبْراً جَمِيلاً «5» إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً «6» وَ نَراهُ قَرِيباً «7» يَوْمَ تَكُونُ السَّماءُ كَالْمُهْلِ «8» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ «9»

وَ لا يَسْئَلُ حَمِيمٌ حَمِيماً «10»

ترجمه‌

درخواست نمود درخواست كننده‌اى عذابى را فرود آينده‌

براى كافران نيست براى آن دفع كننده‌اى‌

از جانب خداوندى كه صاحب درجات رفيعه است‌

بالا ميروند فرشتگان و روح بسوى او در روزى كه هست مقدار آن پنجاه هزار سال‌

پس صبر كن صبرى نيكو

همانا آنها مى‌بينند آنرا دور

و مى‌بينيم آنرا نزديك‌

روز كه ميباشد آسمان چون فلزّ گداخته‌

و ميباشد كوهها چون پشم رنگين‌

و پرسيده نشود خويشى از خويشى.

تفسير

در سوره انفال ذيل آيه شريفه و اذ قالوا اللّهم ان كان هذا هو الحقّ و دو آيه بعد از آن شأن نزول اين آيه مفصّلا ذكر شد و گفته‌اند سائل در اين آيه همان درخواست كننده عذاب است كه خواسته در دنيا واقع و نازل شود و در كافى نقل نموده كه نازل شد در باره كسانيكه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام شدند و اين مؤيّد رواياتى است كه آنجا ذكر شد و سال بالف نيز قرائت شده و آن لغتى است در سئل يا مأخوذ از سيلان است و ظاهر آيات بضميمه روايات بنظر حقير آنستكه دعا و استدعا نمود استدعا كننده‌اى عذاب الهى را كه واقع و نازل شونده باشد براى كفّار و منكرين ولايت مولى كه نيست براى آن عذاب هيچ دافع و مانعى از جانب‌


جلد 5 صفحه 269

خداوندى كه داراى درجات و مراتب است براى ترقى سالكين از اهل ايمان بسوى او و صعود اعمال و عروج ملائكه و بنابراين محتمل است من اللّه متعلّق بدافع باشد چون اقرب است و ميشود متعلق بواقع باشد چون وقوع عذاب از جانب خدا است و دافعى از جانب او و خلق براى آن نيست و بنظر حقير بعيد نيست متعلق بدافع باشد با حذف مضاف يعنى دافعى براى آن از اراده خدا نيست چون او حتما منكرين ولايت را عذاب خواهد فرمود در هر حال عروج و صعود مينمايند ملائكه و روح الامين يعنى جبرئيل كه اشرف آنان است بسوى خداوند تا حدّيكه محلّى براى احدى باقى نميماند جز براى پيغمبر خاتم در روز كه مقدار آن بر حسب ازمنه دنيويّه پنجاه هزار سال است يعنى اگر اهل دنيا بخواهند آن مسافت را طى نمايند بايد در ظرف پنجاه هزار سال باشد و گفته‌اند اين بر سبيل تمثيل است و تشبيه عالم غيب كه منزّه از زمان است بعالم شهود در امتداد زمانى براى بيان ارتفاع درجات معنوى و بعد ممتدّ آنها باين مثال و قمّى ره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عروج مينمايند ملائكه و روح در صبح شب قدر بسوى خدا از نزد نبى و وصى و در احتجاج از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خداوند سير داد پيغمبر خود را از مسجد الحرام تا مسجد اقصى بقدر سير يك ماه و بالا برد او را در ملكوت آسمانها بقدر سير پنجاه هزار سال در كمتر از ثلث يك شب تا رسيد بساق عرش و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود از براى قيامت پنجاه موقف است هر موقفى جاى اقامت هزار سال است و اين آيه را تلاوت نمود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه عرضه داشته شد چه قدر طولانى است آنروز فرمود قسم بخدا كه بر مؤمن تخفيف داده ميشود بطوريكه سبكتر باشد براى او از يك نماز واجب كه بجا آورده باشد در دنيا و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه اگر محاسب غير از خدا باشد پنجاه هزار سال بايد توقف نمايند پيش از فراغت از حساب ولى خداوند فارغ ميشود از اين در يك ساعت و نيز از آنحضرت نقل نموده كه نصف نميشود آنروز كه اهل بهشت ببهشت ميروند و اهل جهنّم بجهنّم و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه از اوّل نزول ملائكه در دنيا براى اجراء قضاء الهى در آن تا وقتى كه عروج نمايند بآسمان‌


جلد 5 صفحه 270

كه روز قيامت است پنجاه هزار سال است و اين عمر دنيا است ولى جز خدا نميداند چه قدر از آن گذشته و چه قدر باقى است و بنابراين شايد روز قيامت در باطن روزهاى دنيا باشد و شمه‌ئى از اينمقال در اوائل سوره سجده بمناسبت ذكر نزول و عروج ملائكه در روز كه مقدار آن هزار سال است گذشت و ظاهرا آن مثال است براى مسافت بين زمين و آسمان اوّل و اين مثال است براى مسافت بين زمين تا ساق عرش و بهتر احاله علم آنست به اهل آن و اللّه اعلم پس صبر كن اى پيغمبر بر تكذيب قوم و آزار آنها صبر خوبى كه شكايت و جزع در آن نباشد اصلا تا بزودى به اجر جزيل اخروى برسى چون روز قيامت را كفّار دور از امكان ميدانند ولى ما آنرا محقّق الوقوع ميدانيم و هر چه چنين باشد نزديك است و آن روزى است كه آسمان مانند فلزّات گداخته آب شود و كوهها مانند پشم الوانى كه زده شده باشد و باد آنرا پراكنده كرده باشد گردد چون گفته‌اند كوهها الوان مختلفه دارند و وقتى خورد گردند و در فضا پراكنده شوند به اين صورت جلوه‌گر خواهند شد و هيچ يك از اقارب و نزديكان در آنروز از حال اقارب و نزديكان خودشان پرسش نشوند چون مردم بقدرى بگرفتارى خود مشغولند كه ياد كس ديگر نيستند با آنكه ميشناسند يكديگر را و يسئل بصيغه معلوم نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَوم‌َ تَكُون‌ُ السَّماءُ كَالمُهل‌ِ «8» وَ تَكُون‌ُ الجِبال‌ُ كَالعِهن‌ِ «9»

روزي‌ ‌که‌ آسمان‌ مثل‌ آب‌ شدن‌ ذوب‌ فلزات‌ ‌او‌ آب‌ ميشود و كوه‌ها مثل‌ قطن‌ و پنبه‌ ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ ميشود.

يَوم‌َ تَكُون‌ُ السَّماءُ كَالمُهل‌ِ نوع‌ مفسرين‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ آسمانها ‌را‌ يك‌ جسم‌ ثقيل‌ تصور كرده‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ كرات‌ جويه‌ كواكب‌ و خورشيد و ماه‌ ‌در‌ ‌آن‌ جسم‌ كوبيده‌ ‌شده‌ ميگويند:

‌آن‌ جسم‌ آب‌ ميشود چنانچه‌ مس‌ آب‌ ميشود.

اقول‌: اولا ‌بر‌ فرض‌ قول‌ ‌شما‌ ‌اگر‌ چنين‌ ‌باشد‌ ‌با‌ آيه: يَوم‌َ نَطوِي‌ السَّماءَ كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ كمال‌ تنافي‌ ‌را‌ دارد زيرا مس‌ آب‌ ‌شده‌ ‌را‌ نميتوان‌ لوله‌ كرد مثل‌ لوله‌ كاغذ.

و ثانيا ‌در‌ آيه شريفه‌ تشبيه‌ كرده‌ و ‌در‌ تشبيه‌ ادني‌ مناسبت‌ كافي‌ ‌است‌ ‌يعني‌ همين‌ نحوي‌ ‌که‌ فلز و مس‌ آب‌ ‌شده‌ ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ و جدا ميشود و ‌از‌ كار ميافتد آسمانها ‌از‌ كار ميافتد و لذا ‌در‌ آيات‌ تشبيهات‌ مختلف‌ فرموده‌ يك‌ جا ميفرمايد: تَأتِي‌ السَّماءُ بِدُخان‌ٍ مُبِين‌ٍ دخان‌ آيه 9، يك‌ جا: وَ إِذَا السَّماءُ كُشِطَت‌ يك‌ جا إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت‌ يك‌ جا: إِذَا السَّماءُ انشَقَّت‌ يك‌ جا كَطَي‌ِّ السِّجِل‌ِّ لِلكُتُب‌ِ تمام‌ اشاره‌ باين‌ ‌که‌ ‌از‌ كار ميافتد و ‌در‌ ‌هم‌ ميشود چنانچه‌ كفار ‌را‌ تشبيه‌ فرموده‌: أُولئِك‌َ كَالأَنعام‌ِ بَل‌ هُم‌ أَضَل‌ُّ اعراف‌ آيه 178، إِن‌ هُم‌ إِلّا كَالأَنعام‌ِ بَل‌ هُم‌ أَضَل‌ُّ فرقان‌ آيه 46 تشبيه‌ بانعام‌ نه‌ ‌از‌ جهت‌ شكل‌ و صورت‌ و خوراك‌ و لسان‌ و امثال‌ اينها بلكه‌ ‌از‌ جهت‌ بي‌شعوري‌ و بي‌ ادراكي‌ و كم‌ عقلي‌ ‌است‌.

جلد 17 - صفحه 187

وَ تَكُون‌ُ الجِبال‌ُ كَالعِهن‌ِ ‌يعني‌ ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ ميشود نه‌ اينكه‌ مثل‌ پنبه‌ زده‌ ‌شده‌ ‌باشد‌ لذا ‌در‌ جاي‌ ديگر ميفرمايد ‌در‌ سوره طه‌: يَنسِفُها رَبِّي‌ نَسفاً فَيَذَرُها قاعاً صَفصَفاً آيه 105 و 106، يك‌ جا ميفرمايد: وَ سُيِّرَت‌ِ الجِبال‌ُ فَكانَت‌ سَراباً نبأ آيه 20 و ‌غير‌ اينها غرض‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ تشبيه‌ لازم‌ نيست‌ ‌در‌ جميع‌ خصوصيات‌ مشابه‌ يكديگر باشند ‌در‌ يك‌ جهت‌ كافي‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- در اینجا بحثهای گذشته در باره قیامت با شرح و توضیح بیشتری ادامه یافته، می‌فرماید: «همان روز که آسمان همچون فلز گداخته می‌شود» (یوم تکون السماء کالمهل).

نکات آیه

۱ - گداخته شدن آسمان، همچون ذوب فلزات در آستانه برپایى قیامت (یوم تکون السماء کالمهل) «مهل» به هر فلز گداخته شده (همچون طلا، نقره، مس و...) گفته مى شود.

۲ - نظام و نظم موجود آسمان، داراى فرجامى محدود و رو به نابودى (یوم تکون السماء کالمهل)

۳ - متلاشى شدن نظم کنونى جهان طبیعت، در آستانه برپایى قیامت (یوم تکون السماء کالمهل)

موضوعات مرتبط

  • آسمان: فرجام آسمان ۲; گداخته شدن آسمان ۱; نظم آسمان ۲
  • آفرینش: نابودى نظم آفرینش ۳
  • تشبیهات قرآن: تشبیه آسمان ۱; تشبیه به ذوب فلزات ۱
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۱
  • قیامت: آسمان هنگام قیامت ۱; نشانه هاى قیامت ۱، ۳

منابع