التغابن ١١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link342 | آيات ۱۱ - ۱۸، سوره تغابن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link342 | آيات ۱۱ - ۱۸، سوره تغابن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link343 | مقصود از اذن كه فرمود هيچ مصيبتى نمى رسد مگر به اذن اذن تكوينى است نه اذنلفظى و نه اذن تشريعى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link343 | مقصود از اذن كه فرمود هيچ مصيبتى نمى رسد مگر به اذن اذن تكوينى است نه اذنلفظى و نه اذن تشريعى]]
خط ۴۴: خط ۴۵:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۰#link353 | روايتى در ذيل آيه ((اتقوا الله حق تقاته )) و ((انقوا الله ما استطعتم )) و روايتىدرباره بخل ورزيدن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۴۰#link353 | روايتى در ذيل آيه ((اتقوا الله حق تقاته )) و ((انقوا الله ما استطعتم )) و روايتىدرباره بخل ورزيدن]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۴_بخش۱۰#link91 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۴_بخش۱۰#link91 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «11»
----
«1». بحارالانوار، ج 7، ص 262.
«2». بحارالانوار، ج 33، ص 573.
جلد 10 - صفحه 82
هيچ مصيبتى، جز با اذن خداوند به كسى نرسد و هر كس به خداوند ايمان آورد، خداوند قلب او را (به صبر و شكيبايى) هدايت كند و خداوند به همه چيز آگاه است.
===نکته ها===
انسان مؤمن، چون به علم و حكمت و رحمت خداوند ايمان دارد، مى‌داند كه بدون دليل و حكمت و عدالت، به كسى مصيبتى نمى‌رسد و هر مصيبتى، يا نتيجه عمل خود انسان است‌ «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» «1» و يا اسباب آزمايش و امتحان براى رشد و كمال. «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» «2»
«اذن» در قرآن، هم به معناى اذن تكوينى الهى آمده است، مانند رويش گياهان در زمين‌هاى آماده، كه با اذن الهى صورت مى‌گيرد: «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» «3» و هم به معناى اذن تشريعى، نظير آيه‌ «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا» «4» يعنى به مظلومان اجازه دفاع داده شده است. در اينجا مقصود از اذن، همان اذن تكوينى الهى است، يعنى تمام حوادث در مدار علم و اراده اوست و خداوند از هيچ چيز غافل نيست، خداوند اسباب و وسايلى را براى رسيدن به خير يا شر فراهم كرده و هر موجودى، از هر يك از اسباب استفاده كند نتيجه‌اش را خواهد گرفت.
نمونه هدايت قلب كه مايه آرامش مؤمنان مصيبت زده مى‌شود، در سوره بقره آمده است:
«الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» «5» كسانى‌كه هنگام برخورد با مصيبت مى‌گويند: ما براى خدا هستيم و به سوى او بازمى‌گرديم، انان علاوه بر دريافت صلوات ورحمت الهى، هدايت يافتگان واقعى هستند.
ايمان كه يك امر درونى است، اگر در انسان جاى بگيرد باعث هدايت‌يابى قلب مى‌شود و اگر روح و قلب انسان هدايت شود، رفتار و گفتارش نيز هدايت شده است. يَهْدِ قَلْبَهُ‌ ...
----
«1». شورى، 30.
«2». انعام، 42.
«3». اعراف، 58.
«4». حج، 39.
«5». بقره، 156.
جلد 10 - صفحه 83
===پیام ها===
1- مصيبت‌ها در مدار اذن الهى است، نه تصادف و اتفاق. خداوند مانع تأثير حوادث نمى‌شود. «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»
2- ايمان، سبب جلب رحمت و هدايت ويژه الهى، در برابر مصيبت‌ها مى‌گردد.
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ ... وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ‌
3- خداوند، به مؤمنان مصيبت زده راه علاج و درمان يا تحمل و تكليف و صبر را الهام مى‌كند. «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ»
4- كسى‌كه به علم و اراده خداوند ايمان دارد، در برابر حوادث، صبر و توكّل و اميد را از دست نمى‌دهد. «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ»
5- دريافت الطاف الهى بر اساس گامى است كه خود انسان برمى‌دارد. «مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ»
6- خداوند مى‌داند كه ايمان ما واقعى است يا منافقانه. وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ‌ ... وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌
7- مصيبت‌ها با اذن و علم الهى است و در آنها اسرارى نهفته است كه خداوند مى‌داند. ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ‌ ... وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌
8- توجّه انسان به احاطه علمى خداوند، سبب تحمل مصيبت‌ها و پايدارى در برابر مشكلات است. ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ ... وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «11»
بعد از آن به جهت تسلى و دلخوشى اصحاب مصائب و ارباب نوائب فرمايد:
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ: نرسد هيچكس را هيچ مصيبتى از مصائب، إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ‌: مگر به فرمان و اراده خداى تعالى.
بيان: مراد آنست كه هر مصيبتى كه از خدا به بنده رسد، از بيمارى و سختى و قحطى و موت اهل و ولد و تلف مال و غير آن، چون علم الهى به همه‌
جلد 13 - صفحه 197
مصائب محيط، و به جميع نوائب شامل است، اگر خواهد، مى‌تواند آن را باز دارد، لكن براى صلاح حال بندگان و امتحان ايشان به صبر و ثبات بر آن، يا كفاره گناهان آنها وارد سازد. بنابراين مؤمنين چون دانستند كه اين مصيبت و بليه به اراده الهى از روى حكمت و مصلحت است از وقوع آن اضطراب و دغدغه خاطر نداشته باشند، و صبر نمايند كه اجر جزيل را دريابند.
وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ‌: و هر كه ايمان آرد به خدا و رسول، و معتقد باشد كه آنچه از خدا به او مى‌رسد صلاح و خير است، يَهْدِ قَلْبَهُ‌: راه نمايد خدا قلب او را، يعنى ثابت گرداند او را بر ايمان، يا مزيت لطف را به او كرامت فرمايد تا به سبب آن، دل او منشرح شده، طاعات و عبادات را زياده كند. 2- ابن عباس گفته: راه نمايد دل او را به كلمه استرجاع تا در وقت مصائب به قول: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌ گويا شود. 3- راه نمايد قلب او را به صبر و شكر تا در نعمت، شكر نمايد و در مصيبت، صبر كند. 4- هر كه تصديق نمايد خداى را در وقت نعمت و بداند كه آن از فضل خداى تعالى است، حق تعالى راه نمايد دل او را به شكرگزارى. و هر كه اذعان او كند نزد بليه و عالم شود به آنكه آن از عدل او سبحانه است، خدا راه نمايد دل او را به صبر و تسليم و رضا. وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌: و خدا بر همه چيز داناست، پس مى‌داند قلوبى را كه لطف او در آن مؤثر است، و بدان جهت آن را لطف عطا فرمايد. و علم دارد به قلوبى كه لطف او در آن اثر ندارد، و بدان سبب او را واگذارد. يا عالم است به صابر و شكور و جزوع و كفور، و همه را بر وفق عدل جزا خواهد داد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «11» وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى‌ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «12» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «13» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «14» إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «15»
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «16» إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ «17» عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «18»
----
جلد 5 صفحه 216
ترجمه‌
نميرسد هيچ مصيبتى مگر باذن خدا و هر كه ايمان آورد بخدا راهنمائى ميكند دلش را و خدا بهمه چيز دانا است‌
و اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيغمبر را پس اگر روى بگردانيد پس جز اين نيست كه بر عهده فرستاده ما رسانيدن آشكار است‌
خداوند نيست معبود بحقّى مگر او و بر خدا پس بايد توكّل كنند گروندگان‌
اى كسانيكه ايمان آورديد همانا بعضى از زنان و فرزندان شما دشمنند براى شما پس حذر كنيد از آنان و اگر عفو كنيد و در گذريد و بپوشانيد پس همانا خدا آمرزنده مهربانست‌
جز اين نيست كه مالها و فرزندانتان آزمايش است براى شما و خدا نزد او مزد بزرگ است‌
پس بترسيد از خداوند هر قدر ميتوانيد و بشنويد و اطاعت كنيد و انفاق نمائيد كه بهتر باشد براى خود شما و هر كه نگاهداشته شود از بخل نفس خود پس آن جماعت آنان رستگارانند
اگر قرض دهيد بخدا قرضى نيكو زياده ميگرداند آنرا براى شما و ميآمرزد شما را و خداوند شكرپذير بردبار است‌
داناى پنهان و آشكار ارجمند درست كار است.
تفسير
تمام امور عالم بتقدير و مشيّت الهى جارى است و از آن جمله مصيبت و بلا است كه باولياء خدا ميرسد بدستور او ولى چون مؤمن ايمان بخدا دارد و ميداند هر چه از او ميرسد خير و صلاح است خداوند دل او را هدايت بصبر و سكون فرموده و نگهدارى ميفرمايد از جزع و بى‌صبرى و تشويش و علم خداوند احاطه دارد بتمام اشياء و مصالح و مفاسد امور و قلوب بندگان و آنچه در آنها جاى دارد از ايمان و بردبارى و رضا و تسليم بمقدّرات بارى و مردم بايد اطاعت نمايند اوامر خدا و پيغمبر را چون بر نفع خودشان ميباشد و در صورت اعراض و تخلّف ضرر بر خودشان وارد شده نه بر خدا و پيغمبر زيرا معلوم است ذات اقدس الهى منزّه است‌
----
جلد 5 صفحه 217
از عروض عوارض و وظيفه پيغمبر هم جز ابلاغ احكام نيست كه انجام داده و از لوازم ايمان بخداوند يگانه جامع صفات كماليّه توكل باو است كه آن عبارت است از رضا بتقدير و اطمينان بتدبير و تفويض امور باو و مستفاد از نقل قمّى ره از امام باقر عليه السّلام آنستكه بعد از هجرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از مكّه بمدينه مسلمانانى كه ميخواستند به تبع آنحضرت هجرت نمايند مبتلا بممانعت زنان و فرزندان ميشدند بعضى از آنان اطاعت ميكردند و توقف مينمودند پس خداوند آن بعض را تحذير فرمود و منع از اطاعت آنها و بعضى آنانرا ميگذاشتند و هجرت مينمودند و ميگفتند اگر با ما نيائيد ما ديگر نگهدار شما نيستيم و آنها بعدا ميآمدند و خداوند امر فرمود بنگهدارى و عفو و اغماض از خطاى آنها و ظاهر آيه شريفه كه شأن نزول آن ذكر شد اخبار از امر عادى نوعى است كه بيشتر زنان و فرزندان در دل طالب مرگ شوهران و پدران خودشانند چون اگر آنها متموّل باشند مايلند بمردن آنها و بردن ارث و اگر فقير باشند مايلند برفع رحمتشان و كمتر زن و فرزندى است كه علاقه بوجود و ثواب خدمت شوهر و پدر خود را داشته باشد لذا بايد از مكر و اطاعت آنها در حذر و بر كنار بود و اگر از آنان خلاف وظيفه نسبت و رسم مودّت چيزى بروز نمود بعفو و اغماض و خطاپوشى بايد از آن درگذشت و متّصف بصفات الهى كه از آن جمله مغفرت و رحمت است شد و جز اين نيست كه اموال و اولاد امتحان و آزمايش است براى مردم از جانب خداوند تا معلوم شود بر خودشان و خلق كه تا چه اندازه در محبّت و اطاعت خداوند پابرجا و ثابتند اگر از مال و اولاد در راه خدا صرف نظر نمودند محبّت و اطاعت آنها نسبت بخدا ثابت ميشود و الّا فلا و بر فرض ثبوت اجر الهى براى آنها بزرگتر و برتر است از آثار خيريّه زن و فرزند و تمام دنيا و ما فيها و شايد مراد از فتنه ابتلاء بزن و فرزند و انصراف از ذكر خدا باشد چنانچه در مجمع نقل نموده كه روزى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مشغول بخطبه خواندن بود كه حسن و حسين عليهما السلام وارد شدند با دو پيراهن سرخ كه در بر داشتند و راه ميرفتند و بزمين مى‌افتادند پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از منبر بزير آمد و گرفت آندو را و در كنار خود بر منبر جاى داد و
----
جلد 5 صفحه 218
فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول بخطبه شد و در نهج البلاغه است كه نگوئيد خدايا پناه مى‌برم من بتو از فتنه چون كسى نيست كه گرفتار فتنه نباشد كسيكه ميخواهد پناه بخدا ببرد بايد پناه ببرد از فتنه‌هائى كه موجب گمراهى ميشود چون خداوند فرموده و بدانيد جز اين نيست كه اموال و اولاد شما فتنه است و هر كس بايد بقدر استطاعت و تمكّن خود سعى نمايد در تحصيل تقوى و پرهيزكارى و خدا ترسى باستماع مواعظ قرآنيه و اطاعت اوامر الهيّه و انفاق مال خود در راه خدا كه مطلق خيرات است و نتيجه باقيه آن بخود شخص عايد ميشود در دنيا و آخرت و كلمه خيرا محتمل است صفت انفاقا مقدّر باشد و محتمل است خبر يكون باشد كه محذوف شده و ميشود مفعول أنفقوا باشد چون خير در كلام الهى بر مال اطلاق شده و بهترين اموال آن مالى است كه در تحصيل رضاى خدا صرف شود و كسانيكه محفوظ بمانند از بخل نفس خودشان براى اعتياد به انفاق اگر چه بتدريج باشد و باداء اقلّ واجب از حقوق الهى آنان اهل نجات و فوز و فلاح خواهند بود در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه زكوة مال خود را ادا نمايد از بخل نفس خود محفوظ مانده است و صرف مال در راهى كه خداوند بآن امر فرموده مانند آنستكه آنمال را بخدا قرض داده و عوض آنرا از خدا ميخواهد و خوبى آن بخلوص نيّت و افضليّت جهت و رجاء حيات و عدم ترقّب ممات و امثال اينها است و خدا عوض آنرا از ده برابر تا هفتصد برابر و بيشتر زياد ميكند و باو مسترد ميفرمايد در دنيا و آخرت و ميآمرزد او را ببركت انفاق چون خدا شكرپذير است باين معنى كه جزاى شكر را بنحو اكمل عطا خواهد فرمود و مى‌بخشد زياد را در مقابل كم و بردبار است كه تعجيل در عقوبت نميكند و آگاه است از تمام امور چه مخفى باشد چه آشكار و چه محسوس باشد و چه معقول و چه موجود باشد و چه معدوم و
----
جلد 5 صفحه 219
ارجمند و توانا و غالب و قاهر است و نيز دانا و محكم كار و درست كردار است و قدرت و علمش بى‌پايان است در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره تغابن را در نماز واجب خود بخواند شفيع او باشد در روز قيامت و شاهد عدلى شود براى او كه شهادتش قبول است پس از او جدا نميشود تا داخل كند او را در بهشت و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
----
جلد 5 صفحه 220
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ما أَصاب‌َ مِن‌ مُصِيبَةٍ إِلاّ بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ وَ مَن‌ يُؤمِن‌ بِاللّه‌ِ يَهدِ قَلبَه‌ُ وَ اللّه‌ُ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عَلِيم‌ٌ «11»
اصابت‌ نميكند ‌هر‌ مصيبتي‌ مگر باذن‌ خداي‌ متعال‌ و كسي‌ ‌که‌ ايمان‌ بخدا آورد خداوند هدايت‌ ميفرمايد قلب‌ ‌او‌ ‌را‌ و ‌خدا‌ بهر چيزي‌ عالم‌ ‌است‌.
ما أَصاب‌َ مِن‌ مُصِيبَةٍ مصائب‌ چيزهايي‌ ‌است‌ ‌که‌ بآنسان‌ متوجه‌ ميشود و ‌بر‌ خلاف‌ تمايلات‌ ‌او‌ ‌است‌ مثل‌ فقر و مرض‌ و تصادفات‌ و گرفتاريها و بليات‌ و شدائد و امثال‌ اينها.
جلد 17 - صفحه 42
إِلّا بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ ‌ يا ‌ ‌براي‌ مقام‌ صبر ‌او‌ ‌در‌ مصائب‌، ‌ يا ‌ ‌براي‌ كفاره گناهان‌ ‌او‌، ‌ يا ‌ ‌براي‌ امتحان‌ ‌او‌، ‌ يا ‌ ‌براي‌ رفع‌ درجات‌ ‌او‌، ‌ يا ‌ عقوبت‌ اعمال‌ زشت‌ ‌او‌ ‌که‌ تمام‌ ‌از‌ روي‌ حكمت‌ ‌است‌.
اشكال‌‌-‌ بالاترين‌ مصائب‌ انسان‌ كفر و شرك‌ و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور و معاصي‌ الهي‌ ‌است‌ و اينها ‌را‌ خداوند اذن‌ نداده‌ بلكه‌ نهي‌ اكيد فرموده‌.
جواب‌‌-‌ اولا اينها ‌را‌ اهلش‌ مصيبت‌ نميدانند بلكه‌ خشنود و فرحناك‌ هستند.
و ثانيا ‌تا‌ مشيت‌ الهي‌ تعلق‌ نگيرد هيچ‌ فعلي‌ ‌در‌ عالم‌ واقع‌ نميشود، و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ منافي‌ ‌با‌ اختيار نيست‌ چون‌ خداوند ميداند ‌که‌ كساني‌ ‌که‌ قابل‌ هدايت‌ نيستند ‌آنها‌ ‌را‌ بخود واگذار ميكند، و ‌اگر‌ مشيت‌ ‌او‌ تعلق‌ نگرفته‌ ‌باشد‌ نميتوانند مرتكب‌ شوند، و مشيت‌ الهي‌ تعلق‌ گرفته‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ فعل‌ باختيار ‌عبد‌ صادر شود و ‌اگر‌ اختيار نكند مشيت‌ تعلق‌ نگرفته‌: قُل‌ فَلِلّه‌ِ الحُجَّةُ البالِغَةُ فَلَو شاءَ لَهَداكُم‌ أَجمَعِين‌َ انعام‌ آيه 149، وَ عَلَي‌ اللّه‌ِ قَصدُ السَّبِيل‌ِ وَ مِنها جائِرٌ وَ لَو شاءَ لَهَداكُم‌ أَجمَعِين‌َ نحل‌ آيه 9، ما قَطَعتُم‌ مِن‌ لِينَةٍ أَو تَرَكتُمُوها قائِمَةً عَلي‌ أُصُولِها فَبِإِذن‌ِ اللّه‌ِ حشر آيه 5.
وَ مَن‌ يُؤمِن‌ بِاللّه‌ِ يَهدِ قَلبَه‌ُ نور ايمان‌ قلب‌ ‌را‌ روشن‌ ميكند چشم‌ قلب‌ ‌را‌ باز ميكند گوش‌ قلب‌ ‌را‌ شنوا ميكند زبان‌ قلب‌ ‌را‌ گويا ميكند آينه قلب‌ ‌را‌ ‌از‌ كثافات‌ پاك‌ ميكند راه‌ سعادت‌ ‌را‌ مينمايد ‌که‌ مصداق‌ يهد قلبه‌ ‌است‌ خداوند توفيق‌ و تأييد ميفرمايد، و گفتيم‌ ايمان‌ باللّه‌ ايمان‌ بجميع‌ عقايد حقه‌ ‌است‌ چنانچه‌ قبلا ذكر شد و بالعكس‌ ظلمت‌ كفر و شرك‌ و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور قلب‌ ‌را‌ تاريك‌ و قي‌ ميكند چشم‌ قلب‌ ‌را‌ كور ميكند گوش‌ قلب‌ ‌را‌ كر ميكند زبان‌ قلب‌ ‌را‌ لال‌ ميكند آينه قلب‌ ‌را‌ منكوس‌ ميكند سلب‌ توفيق‌ ‌از‌ ‌او‌ ميشود كور كورانه‌ راه‌ ضلالت‌ ‌را‌ طي‌ ميكند.
وَ اللّه‌ُ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عَلِيم‌ٌ تفسيرش‌ واضح‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 11)- همه مصائب به فرمان اوست! در این آیه به یک اصل کلی در مورد مصائب و حوادث دردناک این جهان اشاره می‌کند، شاید از این جهت که همیشه وجود مصائب دستاویزی برای کفّار در مورد نفی عدالت در این جهان بوده است، و یا از این نظر که در راه تحقق ایمان و عمل صالح همیشه مشکلاتی وجود دارد که بدون مقاومت در برابر آنها
ج5، ص203
مؤمن به جائی نمی‌رسد، و به این ترتیب رابطه این آیات با آیات گذشته روشن می‌شود.
نخست می‌فرماید: «هیچ مصیبتی رخ نمی‌دهد مگر به اذن خدا» (ما اصاب من مصیبة الا باذن الله).
منظور از «اذن» در اینجا همان اراده تکوینی خداوند است، نه اراده تشریعی.
از مجموع آیاتی که در باره مصائب در قرآن مجید آمده بر می‌آید که مصائب بر دو گونه است: مصائبی که با طبیعت زندگی انسان سرشته شده، و اراده بشر کمترین تأثیری در آن ندارد، مانند مرگ و میر و قسمتی از حوادث دردناک طبیعی.
دوم مصائبی که انسان به نحوی در آن نقشی داشته باشد.
قرآن در باره دسته اول می‌گوید: همه به اذن خدا روی می‌دهد و در باره قسم دوم می‌گوید: به خاطر اعمال خودتان دامانتان را می‌گیرد «1».
سپس در دنباله آیه به مؤمنان بشارت می‌دهد که: «و هر کس به خدا ایمان آورد، خدا قلبش را هدایت می‌کند» (و من یؤمن بالله یهد قلبه). آن چنان که در برابر مصائب زانو نزند، مأیوس نشود، جزع و بیتابی نکند.
این هدایت الهی هنگامی که به سراغ انسان آید در نعمتها شاکر می‌شود و در مصیبتها صابر، و در برابر قضای الهی تسلیم.
و در پایان آیه می‌فرماید: «و خداوند به هر چیز داناست» (و الله بکل شی‌ء علیم).
این تعبیر می‌تواند اشاره اجمالی به فلسفه مصائب و بلاها باشد که خداوند روی علم و آگاهی بی‌پایانش برای تربیت بندگان و اعلام بیدارباش و مبارزه با هرگونه غرور و غفلت گهگاه در زندگانی آنها مصائبی ایجاد می‌کند، تا
----
(1) شرح بیشتر این مطلب را ذیل آیات 22 سوره حدید و 30 سوره شوری و 165 آل عمران مطالعه فرمائید.
ج5، ص204
به خواب فرو نروند و موقعیت خویش را در دنیا فراموش نکنند، و دست به طغیان و سرکشی نزنند.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۵۴


ترجمه

هیچ مصیبتی رخ نمی‌دهد مگر به اذن خدا! و هر کس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت می‌کند؛ و خدا به هر چیز داناست!

|هيچ مصيبتى جز به اذن خدا نرسد، و هر كه به خدا ايمان آورد، قلب وى را هدايت كند، و خدا به هر چيزى داناست
هيچ مصيبتى جز به اذن خدا نرسد، و كسى كه به خدا بگرود، دلش را به راه آورد، و خدا[ست كه‌] به هر چيزى داناست.
هیچ رنج و مصیبتی (به شما) نرسد مگر به فرمان خدا، و هر که به خدا ایمان آرد خدا دلش را (به مقام عالی رضا و تسلیم) هدایت کند و خدا به همه امور عالم داناست.
هیچ مصیبتی جز به فرمان خدا نرسد. و هر کس به خدا ایمان بیاورد، خدا قلبش را [به حقایق] راهنمایی می کند؛ و خدا به همه چیز داناست.
هيچ مصيبتى جز به فرمان خدا به كسى نمى‌رسد. و هر كه به خدا ايمان بياورد، خدا قلبش را هدايت مى‌كند. و خدا به هر چيزى داناست.
هیچ مصیبتی [به کسی‌] نرسد مگر به اذن الهی، و هر کس به خداوند ایمان آورد [او] دلش را هدایت کند، و خداوند به هر چیزی داناست‌
هيچ مصيبتى جز به خواست و فرمان خدا نرسد. و هر كه به خدا ايمان آرد [خدا] دلش را راه نمايد- به خشنودى و شكيبايى-، و خدا به هر چيزى داناست.
هیچ واقعه و حادثه‌ای جز به فرمان و اجازه‌ی خدا رخ نمی‌دهد، و هر کس که به خدا ایمان داشته باشد، خدا دل او را (به ثبات و آرامش، و خوشنودی به قضا و قدر الهی می‌رساند و) رهنمود می‌گرداند، و خداوند از هر چیزی کاملاً آگاه است.
هیچ مصیبتی جز به اذن خدا نرسد، و هر که به خدا ایمان آورد دلش را به راه آورد. و خدا به هر چیزی بسی داناست.
نرسد پیش‌آمدی جز به دستور خدا و آنکه ایمان آرد به خدا رهبری کند دلش را و خدا است به همه چیز دانا


التغابن ١٠ آیه ١١ التغابن ١٢
سوره : سوره التغابن
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ»: (نگا: حدید / ). «یَهْدِ قَلْبَهُ»: دل او را رهنمود و رهبری می‌کند. زمام دل او را به دست می‌گیرد. دل او را به استقامت و اطمینان و آسایش و آرامش، و رضا به قضا رهنمود می‌گرداند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «11»


«1». بحارالانوار، ج 7، ص 262.

«2». بحارالانوار، ج 33، ص 573.

جلد 10 - صفحه 82

هيچ مصيبتى، جز با اذن خداوند به كسى نرسد و هر كس به خداوند ايمان آورد، خداوند قلب او را (به صبر و شكيبايى) هدايت كند و خداوند به همه چيز آگاه است.

نکته ها

انسان مؤمن، چون به علم و حكمت و رحمت خداوند ايمان دارد، مى‌داند كه بدون دليل و حكمت و عدالت، به كسى مصيبتى نمى‌رسد و هر مصيبتى، يا نتيجه عمل خود انسان است‌ «ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ» «1» و يا اسباب آزمايش و امتحان براى رشد و كمال. «فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» «2»

«اذن» در قرآن، هم به معناى اذن تكوينى الهى آمده است، مانند رويش گياهان در زمين‌هاى آماده، كه با اذن الهى صورت مى‌گيرد: «وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ» «3» و هم به معناى اذن تشريعى، نظير آيه‌ «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا» «4» يعنى به مظلومان اجازه دفاع داده شده است. در اينجا مقصود از اذن، همان اذن تكوينى الهى است، يعنى تمام حوادث در مدار علم و اراده اوست و خداوند از هيچ چيز غافل نيست، خداوند اسباب و وسايلى را براى رسيدن به خير يا شر فراهم كرده و هر موجودى، از هر يك از اسباب استفاده كند نتيجه‌اش را خواهد گرفت.

نمونه هدايت قلب كه مايه آرامش مؤمنان مصيبت زده مى‌شود، در سوره بقره آمده است:

«الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» «5» كسانى‌كه هنگام برخورد با مصيبت مى‌گويند: ما براى خدا هستيم و به سوى او بازمى‌گرديم، انان علاوه بر دريافت صلوات ورحمت الهى، هدايت يافتگان واقعى هستند.

ايمان كه يك امر درونى است، اگر در انسان جاى بگيرد باعث هدايت‌يابى قلب مى‌شود و اگر روح و قلب انسان هدايت شود، رفتار و گفتارش نيز هدايت شده است. يَهْدِ قَلْبَهُ‌ ...


«1». شورى، 30.

«2». انعام، 42.

«3». اعراف، 58.

«4». حج، 39.

«5». بقره، 156.

جلد 10 - صفحه 83

پیام ها

1- مصيبت‌ها در مدار اذن الهى است، نه تصادف و اتفاق. خداوند مانع تأثير حوادث نمى‌شود. «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ»

2- ايمان، سبب جلب رحمت و هدايت ويژه الهى، در برابر مصيبت‌ها مى‌گردد.

ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ ... وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ‌

3- خداوند، به مؤمنان مصيبت زده راه علاج و درمان يا تحمل و تكليف و صبر را الهام مى‌كند. «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ»

4- كسى‌كه به علم و اراده خداوند ايمان دارد، در برابر حوادث، صبر و توكّل و اميد را از دست نمى‌دهد. «وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ»

5- دريافت الطاف الهى بر اساس گامى است كه خود انسان برمى‌دارد. «مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ»

6- خداوند مى‌داند كه ايمان ما واقعى است يا منافقانه. وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ‌ ... وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌

7- مصيبت‌ها با اذن و علم الهى است و در آنها اسرارى نهفته است كه خداوند مى‌داند. ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ‌ ... وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌

8- توجّه انسان به احاطه علمى خداوند، سبب تحمل مصيبت‌ها و پايدارى در برابر مشكلات است. ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ ... وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «11»

بعد از آن به جهت تسلى و دلخوشى اصحاب مصائب و ارباب نوائب فرمايد:

ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ: نرسد هيچكس را هيچ مصيبتى از مصائب، إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ‌: مگر به فرمان و اراده خداى تعالى.

بيان: مراد آنست كه هر مصيبتى كه از خدا به بنده رسد، از بيمارى و سختى و قحطى و موت اهل و ولد و تلف مال و غير آن، چون علم الهى به همه‌

جلد 13 - صفحه 197

مصائب محيط، و به جميع نوائب شامل است، اگر خواهد، مى‌تواند آن را باز دارد، لكن براى صلاح حال بندگان و امتحان ايشان به صبر و ثبات بر آن، يا كفاره گناهان آنها وارد سازد. بنابراين مؤمنين چون دانستند كه اين مصيبت و بليه به اراده الهى از روى حكمت و مصلحت است از وقوع آن اضطراب و دغدغه خاطر نداشته باشند، و صبر نمايند كه اجر جزيل را دريابند.

وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ‌: و هر كه ايمان آرد به خدا و رسول، و معتقد باشد كه آنچه از خدا به او مى‌رسد صلاح و خير است، يَهْدِ قَلْبَهُ‌: راه نمايد خدا قلب او را، يعنى ثابت گرداند او را بر ايمان، يا مزيت لطف را به او كرامت فرمايد تا به سبب آن، دل او منشرح شده، طاعات و عبادات را زياده كند. 2- ابن عباس گفته: راه نمايد دل او را به كلمه استرجاع تا در وقت مصائب به قول: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ‌ گويا شود. 3- راه نمايد قلب او را به صبر و شكر تا در نعمت، شكر نمايد و در مصيبت، صبر كند. 4- هر كه تصديق نمايد خداى را در وقت نعمت و بداند كه آن از فضل خداى تعالى است، حق تعالى راه نمايد دل او را به شكرگزارى. و هر كه اذعان او كند نزد بليه و عالم شود به آنكه آن از عدل او سبحانه است، خدا راه نمايد دل او را به صبر و تسليم و رضا. وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌: و خدا بر همه چيز داناست، پس مى‌داند قلوبى را كه لطف او در آن مؤثر است، و بدان جهت آن را لطف عطا فرمايد. و علم دارد به قلوبى كه لطف او در آن اثر ندارد، و بدان سبب او را واگذارد. يا عالم است به صابر و شكور و جزوع و كفور، و همه را بر وفق عدل جزا خواهد داد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ «11» وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَإِنَّما عَلى‌ رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِينُ «12» اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «13» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِكُمْ وَ أَوْلادِكُمْ عَدُوًّا لَكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «14» إِنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ اللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ «15»

فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «16» إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ «17» عالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «18»


جلد 5 صفحه 216

ترجمه‌

نميرسد هيچ مصيبتى مگر باذن خدا و هر كه ايمان آورد بخدا راهنمائى ميكند دلش را و خدا بهمه چيز دانا است‌

و اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيغمبر را پس اگر روى بگردانيد پس جز اين نيست كه بر عهده فرستاده ما رسانيدن آشكار است‌

خداوند نيست معبود بحقّى مگر او و بر خدا پس بايد توكّل كنند گروندگان‌

اى كسانيكه ايمان آورديد همانا بعضى از زنان و فرزندان شما دشمنند براى شما پس حذر كنيد از آنان و اگر عفو كنيد و در گذريد و بپوشانيد پس همانا خدا آمرزنده مهربانست‌

جز اين نيست كه مالها و فرزندانتان آزمايش است براى شما و خدا نزد او مزد بزرگ است‌

پس بترسيد از خداوند هر قدر ميتوانيد و بشنويد و اطاعت كنيد و انفاق نمائيد كه بهتر باشد براى خود شما و هر كه نگاهداشته شود از بخل نفس خود پس آن جماعت آنان رستگارانند

اگر قرض دهيد بخدا قرضى نيكو زياده ميگرداند آنرا براى شما و ميآمرزد شما را و خداوند شكرپذير بردبار است‌

داناى پنهان و آشكار ارجمند درست كار است.

تفسير

تمام امور عالم بتقدير و مشيّت الهى جارى است و از آن جمله مصيبت و بلا است كه باولياء خدا ميرسد بدستور او ولى چون مؤمن ايمان بخدا دارد و ميداند هر چه از او ميرسد خير و صلاح است خداوند دل او را هدايت بصبر و سكون فرموده و نگهدارى ميفرمايد از جزع و بى‌صبرى و تشويش و علم خداوند احاطه دارد بتمام اشياء و مصالح و مفاسد امور و قلوب بندگان و آنچه در آنها جاى دارد از ايمان و بردبارى و رضا و تسليم بمقدّرات بارى و مردم بايد اطاعت نمايند اوامر خدا و پيغمبر را چون بر نفع خودشان ميباشد و در صورت اعراض و تخلّف ضرر بر خودشان وارد شده نه بر خدا و پيغمبر زيرا معلوم است ذات اقدس الهى منزّه است‌


جلد 5 صفحه 217

از عروض عوارض و وظيفه پيغمبر هم جز ابلاغ احكام نيست كه انجام داده و از لوازم ايمان بخداوند يگانه جامع صفات كماليّه توكل باو است كه آن عبارت است از رضا بتقدير و اطمينان بتدبير و تفويض امور باو و مستفاد از نقل قمّى ره از امام باقر عليه السّلام آنستكه بعد از هجرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از مكّه بمدينه مسلمانانى كه ميخواستند به تبع آنحضرت هجرت نمايند مبتلا بممانعت زنان و فرزندان ميشدند بعضى از آنان اطاعت ميكردند و توقف مينمودند پس خداوند آن بعض را تحذير فرمود و منع از اطاعت آنها و بعضى آنانرا ميگذاشتند و هجرت مينمودند و ميگفتند اگر با ما نيائيد ما ديگر نگهدار شما نيستيم و آنها بعدا ميآمدند و خداوند امر فرمود بنگهدارى و عفو و اغماض از خطاى آنها و ظاهر آيه شريفه كه شأن نزول آن ذكر شد اخبار از امر عادى نوعى است كه بيشتر زنان و فرزندان در دل طالب مرگ شوهران و پدران خودشانند چون اگر آنها متموّل باشند مايلند بمردن آنها و بردن ارث و اگر فقير باشند مايلند برفع رحمتشان و كمتر زن و فرزندى است كه علاقه بوجود و ثواب خدمت شوهر و پدر خود را داشته باشد لذا بايد از مكر و اطاعت آنها در حذر و بر كنار بود و اگر از آنان خلاف وظيفه نسبت و رسم مودّت چيزى بروز نمود بعفو و اغماض و خطاپوشى بايد از آن درگذشت و متّصف بصفات الهى كه از آن جمله مغفرت و رحمت است شد و جز اين نيست كه اموال و اولاد امتحان و آزمايش است براى مردم از جانب خداوند تا معلوم شود بر خودشان و خلق كه تا چه اندازه در محبّت و اطاعت خداوند پابرجا و ثابتند اگر از مال و اولاد در راه خدا صرف نظر نمودند محبّت و اطاعت آنها نسبت بخدا ثابت ميشود و الّا فلا و بر فرض ثبوت اجر الهى براى آنها بزرگتر و برتر است از آثار خيريّه زن و فرزند و تمام دنيا و ما فيها و شايد مراد از فتنه ابتلاء بزن و فرزند و انصراف از ذكر خدا باشد چنانچه در مجمع نقل نموده كه روزى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مشغول بخطبه خواندن بود كه حسن و حسين عليهما السلام وارد شدند با دو پيراهن سرخ كه در بر داشتند و راه ميرفتند و بزمين مى‌افتادند پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از منبر بزير آمد و گرفت آندو را و در كنار خود بر منبر جاى داد و


جلد 5 صفحه 218

فرمود خداوند تعالى راست فرموده انّما اموالكم و اولادكم فتنه من نظر باين دو كودك نمودم كه راه ميروند و مى‌افتند صبر ننمودم و سخن خود را قطع كردم و ثانيا مشغول بخطبه شد و در نهج البلاغه است كه نگوئيد خدايا پناه مى‌برم من بتو از فتنه چون كسى نيست كه گرفتار فتنه نباشد كسيكه ميخواهد پناه بخدا ببرد بايد پناه ببرد از فتنه‌هائى كه موجب گمراهى ميشود چون خداوند فرموده و بدانيد جز اين نيست كه اموال و اولاد شما فتنه است و هر كس بايد بقدر استطاعت و تمكّن خود سعى نمايد در تحصيل تقوى و پرهيزكارى و خدا ترسى باستماع مواعظ قرآنيه و اطاعت اوامر الهيّه و انفاق مال خود در راه خدا كه مطلق خيرات است و نتيجه باقيه آن بخود شخص عايد ميشود در دنيا و آخرت و كلمه خيرا محتمل است صفت انفاقا مقدّر باشد و محتمل است خبر يكون باشد كه محذوف شده و ميشود مفعول أنفقوا باشد چون خير در كلام الهى بر مال اطلاق شده و بهترين اموال آن مالى است كه در تحصيل رضاى خدا صرف شود و كسانيكه محفوظ بمانند از بخل نفس خودشان براى اعتياد به انفاق اگر چه بتدريج باشد و باداء اقلّ واجب از حقوق الهى آنان اهل نجات و فوز و فلاح خواهند بود در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه زكوة مال خود را ادا نمايد از بخل نفس خود محفوظ مانده است و صرف مال در راهى كه خداوند بآن امر فرموده مانند آنستكه آنمال را بخدا قرض داده و عوض آنرا از خدا ميخواهد و خوبى آن بخلوص نيّت و افضليّت جهت و رجاء حيات و عدم ترقّب ممات و امثال اينها است و خدا عوض آنرا از ده برابر تا هفتصد برابر و بيشتر زياد ميكند و باو مسترد ميفرمايد در دنيا و آخرت و ميآمرزد او را ببركت انفاق چون خدا شكرپذير است باين معنى كه جزاى شكر را بنحو اكمل عطا خواهد فرمود و مى‌بخشد زياد را در مقابل كم و بردبار است كه تعجيل در عقوبت نميكند و آگاه است از تمام امور چه مخفى باشد چه آشكار و چه محسوس باشد و چه معقول و چه موجود باشد و چه معدوم و


جلد 5 صفحه 219

ارجمند و توانا و غالب و قاهر است و نيز دانا و محكم كار و درست كردار است و قدرت و علمش بى‌پايان است در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره تغابن را در نماز واجب خود بخواند شفيع او باشد در روز قيامت و شاهد عدلى شود براى او كه شهادتش قبول است پس از او جدا نميشود تا داخل كند او را در بهشت و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 220

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ما أَصاب‌َ مِن‌ مُصِيبَةٍ إِلاّ بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ وَ مَن‌ يُؤمِن‌ بِاللّه‌ِ يَهدِ قَلبَه‌ُ وَ اللّه‌ُ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عَلِيم‌ٌ «11»

اصابت‌ نميكند ‌هر‌ مصيبتي‌ مگر باذن‌ خداي‌ متعال‌ و كسي‌ ‌که‌ ايمان‌ بخدا آورد خداوند هدايت‌ ميفرمايد قلب‌ ‌او‌ ‌را‌ و ‌خدا‌ بهر چيزي‌ عالم‌ ‌است‌.

ما أَصاب‌َ مِن‌ مُصِيبَةٍ مصائب‌ چيزهايي‌ ‌است‌ ‌که‌ بآنسان‌ متوجه‌ ميشود و ‌بر‌ خلاف‌ تمايلات‌ ‌او‌ ‌است‌ مثل‌ فقر و مرض‌ و تصادفات‌ و گرفتاريها و بليات‌ و شدائد و امثال‌ اينها.

جلد 17 - صفحه 42

إِلّا بِإِذن‌ِ اللّه‌ِ ‌ يا ‌ ‌براي‌ مقام‌ صبر ‌او‌ ‌در‌ مصائب‌، ‌ يا ‌ ‌براي‌ كفاره گناهان‌ ‌او‌، ‌ يا ‌ ‌براي‌ امتحان‌ ‌او‌، ‌ يا ‌ ‌براي‌ رفع‌ درجات‌ ‌او‌، ‌ يا ‌ عقوبت‌ اعمال‌ زشت‌ ‌او‌ ‌که‌ تمام‌ ‌از‌ روي‌ حكمت‌ ‌است‌.

اشكال‌‌-‌ بالاترين‌ مصائب‌ انسان‌ كفر و شرك‌ و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور و معاصي‌ الهي‌ ‌است‌ و اينها ‌را‌ خداوند اذن‌ نداده‌ بلكه‌ نهي‌ اكيد فرموده‌.

جواب‌‌-‌ اولا اينها ‌را‌ اهلش‌ مصيبت‌ نميدانند بلكه‌ خشنود و فرحناك‌ هستند.

و ثانيا ‌تا‌ مشيت‌ الهي‌ تعلق‌ نگيرد هيچ‌ فعلي‌ ‌در‌ عالم‌ واقع‌ نميشود، و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ منافي‌ ‌با‌ اختيار نيست‌ چون‌ خداوند ميداند ‌که‌ كساني‌ ‌که‌ قابل‌ هدايت‌ نيستند ‌آنها‌ ‌را‌ بخود واگذار ميكند، و ‌اگر‌ مشيت‌ ‌او‌ تعلق‌ نگرفته‌ ‌باشد‌ نميتوانند مرتكب‌ شوند، و مشيت‌ الهي‌ تعلق‌ گرفته‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ فعل‌ باختيار ‌عبد‌ صادر شود و ‌اگر‌ اختيار نكند مشيت‌ تعلق‌ نگرفته‌: قُل‌ فَلِلّه‌ِ الحُجَّةُ البالِغَةُ فَلَو شاءَ لَهَداكُم‌ أَجمَعِين‌َ انعام‌ آيه 149، وَ عَلَي‌ اللّه‌ِ قَصدُ السَّبِيل‌ِ وَ مِنها جائِرٌ وَ لَو شاءَ لَهَداكُم‌ أَجمَعِين‌َ نحل‌ آيه 9، ما قَطَعتُم‌ مِن‌ لِينَةٍ أَو تَرَكتُمُوها قائِمَةً عَلي‌ أُصُولِها فَبِإِذن‌ِ اللّه‌ِ حشر آيه 5.

وَ مَن‌ يُؤمِن‌ بِاللّه‌ِ يَهدِ قَلبَه‌ُ نور ايمان‌ قلب‌ ‌را‌ روشن‌ ميكند چشم‌ قلب‌ ‌را‌ باز ميكند گوش‌ قلب‌ ‌را‌ شنوا ميكند زبان‌ قلب‌ ‌را‌ گويا ميكند آينه قلب‌ ‌را‌ ‌از‌ كثافات‌ پاك‌ ميكند راه‌ سعادت‌ ‌را‌ مينمايد ‌که‌ مصداق‌ يهد قلبه‌ ‌است‌ خداوند توفيق‌ و تأييد ميفرمايد، و گفتيم‌ ايمان‌ باللّه‌ ايمان‌ بجميع‌ عقايد حقه‌ ‌است‌ چنانچه‌ قبلا ذكر شد و بالعكس‌ ظلمت‌ كفر و شرك‌ و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور قلب‌ ‌را‌ تاريك‌ و قي‌ ميكند چشم‌ قلب‌ ‌را‌ كور ميكند گوش‌ قلب‌ ‌را‌ كر ميكند زبان‌ قلب‌ ‌را‌ لال‌ ميكند آينه قلب‌ ‌را‌ منكوس‌ ميكند سلب‌ توفيق‌ ‌از‌ ‌او‌ ميشود كور كورانه‌ راه‌ ضلالت‌ ‌را‌ طي‌ ميكند.

وَ اللّه‌ُ بِكُل‌ِّ شَي‌ءٍ عَلِيم‌ٌ تفسيرش‌ واضح‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 11)- همه مصائب به فرمان اوست! در این آیه به یک اصل کلی در مورد مصائب و حوادث دردناک این جهان اشاره می‌کند، شاید از این جهت که همیشه وجود مصائب دستاویزی برای کفّار در مورد نفی عدالت در این جهان بوده است، و یا از این نظر که در راه تحقق ایمان و عمل صالح همیشه مشکلاتی وجود دارد که بدون مقاومت در برابر آنها

ج5، ص203

مؤمن به جائی نمی‌رسد، و به این ترتیب رابطه این آیات با آیات گذشته روشن می‌شود.

نخست می‌فرماید: «هیچ مصیبتی رخ نمی‌دهد مگر به اذن خدا» (ما اصاب من مصیبة الا باذن الله).

منظور از «اذن» در اینجا همان اراده تکوینی خداوند است، نه اراده تشریعی.

از مجموع آیاتی که در باره مصائب در قرآن مجید آمده بر می‌آید که مصائب بر دو گونه است: مصائبی که با طبیعت زندگی انسان سرشته شده، و اراده بشر کمترین تأثیری در آن ندارد، مانند مرگ و میر و قسمتی از حوادث دردناک طبیعی.

دوم مصائبی که انسان به نحوی در آن نقشی داشته باشد.

قرآن در باره دسته اول می‌گوید: همه به اذن خدا روی می‌دهد و در باره قسم دوم می‌گوید: به خاطر اعمال خودتان دامانتان را می‌گیرد «1».

سپس در دنباله آیه به مؤمنان بشارت می‌دهد که: «و هر کس به خدا ایمان آورد، خدا قلبش را هدایت می‌کند» (و من یؤمن بالله یهد قلبه). آن چنان که در برابر مصائب زانو نزند، مأیوس نشود، جزع و بیتابی نکند.

این هدایت الهی هنگامی که به سراغ انسان آید در نعمتها شاکر می‌شود و در مصیبتها صابر، و در برابر قضای الهی تسلیم.

و در پایان آیه می‌فرماید: «و خداوند به هر چیز داناست» (و الله بکل شی‌ء علیم).

این تعبیر می‌تواند اشاره اجمالی به فلسفه مصائب و بلاها باشد که خداوند روی علم و آگاهی بی‌پایانش برای تربیت بندگان و اعلام بیدارباش و مبارزه با هرگونه غرور و غفلت گهگاه در زندگانی آنها مصائبی ایجاد می‌کند، تا


(1) شرح بیشتر این مطلب را ذیل آیات 22 سوره حدید و 30 سوره شوری و 165 آل عمران مطالعه فرمائید.

ج5، ص204

به خواب فرو نروند و موقعیت خویش را در دنیا فراموش نکنند، و دست به طغیان و سرکشی نزنند.

نکات آیه

۱ - همه مصیبت هاى وارده بر انسان ها، در چارچوب رخصت خداوند است و او مانع فرود آنها نمى شود. (ما أصاب من مصیبه إلاّ بإذن اللّه) مقصودِ آیه شریفه، این است که هر حادثه اى براى بشر - که بر اثر علل و اسباب ویژه خود پدید مى آید - بیرون از اراده و اذن الهى نیست; یعنى، خداوند مانع از تأثیر این عوامل نمى شود.

۲ - تأثیر و کارسازى عوامل و اسباب طبیعى، در چارچوب اراده و رخصت خداوند است. (ما أصاب من مصیبه إلاّ بإذن اللّه)

۳ - خداوند، هدایت گر قلب انسان هاى مؤمن (و من یؤمن باللّه یهد قلبه)

۴ - ایمان، موجب جلب هدایت ویژه الهى و عامل ارتقاى معرفت بشر است. (و من یؤمن باللّه یهد قلبه)

۵ - خداوند، راه علاج و نحوى تحمل مصیبت ها و تکلیف انسان در برابر آنها را به مؤمنان آموخته است. (و من یؤمن باللّه یهد قلبه) طبق نظر مفسران، چون در صدر آیه شریفه سخن از مصیبت هاى وارده بر انسان ها بوده، مى توان گفت از مصداق هاى هدایت قلبى مؤمنان، راهنمایى آنان به پیدا کردن راه علاج و تحمل مصیبت ها و نشان دادن تکلیف مؤمنان در این عرصه است.

۶ - خداوند، بر هر چیزى دانا است. (و اللّه بکلّ شىء علیم)

۷ - علم خداوند، مطلق و همه جانبه است. (و اللّه بکلّ شىء علیم)

۸ - آگاهى و ایمان مؤمنان به علم همه جانبه خداوند، مایه تحمل مصیبت ها و پایدارى در برابر مشکلات است. (ما أصاب من مصیبة إلاّ بإذن اللّه ... و اللّه بکلّ شىء علیم)

روایات و احادیث

۹ - «عن أبى عبداللّه(ع) قال: إنّ القلبَ لیُرَجَّج ... حتّى یَعقِدَ على الإیمان فإذا عقد على الإیمان قرّ و ذلک قول اللّه عزّوجلّ: «و من یؤمن باللّه یهد قلبه»;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: قلب [انسان ]در حال اضطراب است ... تا این که با ایمان و باور پیوند خورد. پس زمانى که بر ایمان پیوند خورد، قرار و ثبات مى یابد و این سخن خداى عزّوجلّ است: و من یؤمن باللّه یهد قلبه».

موضوعات مرتبط

  • انسان: اضطراب قلب انسان ۹
  • ایمان: آثار ایمان ۴، ۹; ایمان به علم خدا ۸
  • خدا: آثار اذن خدا ۱، ۲; آثار اراده خدا ۲; تعالیم خدا ۵; علم غیب خدا ۷، ۸; موجبات هدایتهاى خدا ۴; وسعت علم خدا ۶، ۷; هدایتگرى خدا ۳
  • عوامل طبیعى: تأثیر عوامل طبیعى ۲
  • قلب: منشأ اطمینان قلب ۹
  • مؤمنان: آثار ایمان مؤمنان ۸; آثار علم مؤمنان ۸; قلب مؤمنان ۳; منشأ هدایت مؤمنان ۳
  • مصیبت: روش برخورد با مصیبت ۵; زمینه تحمل مصیبت ۸; منشأ مصیبت۱

منابع

  1. کافى، ج ۲، ص ۴۲۱، ح ۴; نورالثقلین، ج ۵، ص ۳۴۲- ، ح ۱۹.