الزمر ٤٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۱#link261 | آيات ۳۸ - ۵۲ سوره زمر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۱#link261 | آيات ۳۸ - ۵۲ سوره زمر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۲#link262 | احتجاج عليه مشركين بر وحدانيت خداى تعالى در خلقت و ربوبيت]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۲#link262 | احتجاج عليه مشركين بر وحدانيت خداى تعالى در خلقت و ربوبيت]] | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link270 | رواياتى درباره توفى انفس ، خواب و رؤ يا]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۳#link270 | رواياتى درباره توفى انفس ، خواب و رؤ يا]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۶#link216 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۷۶#link216 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ «47» | |||
و كسانى كه ستم كردهاند اگر تمام آن چه را كه در زمين است و مانند آن را با آن مالك باشند، در روز قيامت براى نجات از عذاب سخت الهى همهى آن را فديه خواهند داد (ولى چه سود؛ در آن روز) براى آن ستمگران از سوى خداوند چيزهايى روشن و ظاهر مىشود كه هرگز در محاسباتشان پيشبينى نمىكردند. | |||
===نکته ها=== | |||
در قيامت، براى مؤمنان سحرخيز پاداشهايى ظاهر خواهد شد كه احَدى بر آن آگاه نيست، «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ» «1» و براى ستمكاران نيز مسايلى ظاهر مىشود كه هرگز فكرش را نمىكردند. «وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» و در آن روز به انسان گفته مىشود: تو غافل بودى و امروز پرده را برداشتهايم و تيزبين شدهاى. «2» | |||
===پیام ها=== | |||
1- در قيامت هيچ كس صاحب مال و ثروتى براى نجات خود نيست. «لَوْ» | |||
2- در دادگاه الهى، هيچ چيز مانع محكوميّت مجرمان نيست. تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ- لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ... | |||
3- غريزهى حبّ ذات بر حبّ مال غالب است. ما فِي الْأَرْضِ ... لَافْتَدَوْا بِهِ | |||
4- اگر امروز براى يك درهم خلاف مىكنيم، بدانيم كه فردا دو برابر تمام سرمايههاى زمين هم براى نجات ما كارساز نيست. «وَ مِثْلَهُ مَعَهُ» | |||
5- داورى خداوند همراه با ظاهر كردن لغزشها براى خود انسان است، تا جايى | |||
---- | |||
«1». سجده، 17. | |||
«2». ق، 22. | |||
جلد 8 - صفحه 183 | |||
براى انكار نباشد. تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ ... وَ بَدا لَهُمْ | |||
6- محاسبات انسان، جامع و واقعگرا نيست. «بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ (47) | |||
پس به جهت زيادتى مبالغه و تهديد فرمايد: | |||
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا: و اگر آنكه باشد مر آنان را كه ظلم كردند و درگذشتند از جاده حق، ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً: آنچه در زمين است از مالها به تمامه، وَ مِثْلَهُ مَعَهُ: و مانند آن همه مالها با او، يعنى اگر دو برابر آنچه در دنياست مر ايشان را باشد، لَافْتَدَوْا بِهِ: هر آينه فديه دهند، يعنى خواهند كه خود را بازخرند به آن، مِنْ سُوءِ الْعَذابِ: از شدت بدى عذاب، يَوْمَ الْقِيامَةِ: در | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، ج 8، ص 104. | |||
جلد 11 - صفحه 253 | |||
روز رستخيز پذيرفته نشود، وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ: و ظاهر شود مر ايشان را از جانب خدا اقسام عذاب و عقاب، ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ: آنچه نبودند كه گمان داشته بودند كه به ايشان رسد. يا هويدا گردد از خداى جزاى آنچه مظنه ايشان نبوده باشد كه آن سيئات است بلكه آنها را حسنات پنداشته و حال آنكه سيئات بوده باشد. | |||
محمد بن سكندر در حين موت جزع مىكرد، سبب را پرسيدند، گفت: | |||
مىترسم ظاهر شود مرا آنچه گمان نداشتم آن را، بعد اين آيه تلاوت نمود (وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ...) «1». | |||
در كتاب كاشف الحق- در آن وقت كه بابا شجاع الدين فلان را زخم زده بود رفيقش به بالين آمده سر او را در كنار گرفت گفت: بشارت باد تو را به بهشت. آهى كشيده گفت: (دعنى ويلى ويلى من النار) پس آهى كشيده گفت: (الان لو كانت الدنيا لى افتديت بها من النار و لم اراها) الان اگر دنيا براى من بود فدا مىنمودم از هول و هيبت آتش تا آن را نبينم. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (46) وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ (47) وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (48) فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (49) قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (50) | |||
ترجمه | |||
بگو خداوندا اى پديد آورنده آسمانها و زمين اى داناى پنهان و آشكار تو حكم ميكنى ميان بندگانت در آنچه بودند كه در آن اختلاف ميكردند | |||
و اگر آنكه بود براى آنها كه ستم كردند آنچه در زمين است تمامى و مانندش با آن هر آينه فديه دهند بآن براى آزادى خودشان از بدى عذاب روز قيامت و آشكار شود براى آنها از خدا آنچه نبودند كه گمان ببرند | |||
و آشكار شود براى آنها | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 502 | |||
بديهاى آنچه كسب كردند و احاطه نمايد بآنها آنچه بودند بآن استهزاء مينمودند | |||
پس چون برسد بانسان بدى و ضررى ميخواند ما را پس چون داديم باو نعمتى از خودمان گويد جز اين نيست كه داده شدم آنرا براى دانش خودم بلكه آن آزمايشى است ولى بيشترشان نميدانند | |||
بتحقيق گفتند آن كلام را كسانيكه بودند پيش از آنها پس بىنياز نكرد آنها را آنچه بودند كسب ميكردند. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بعد از ذكر ادلّه و افيه و مواعظ شافيه و عدم تأثير آن در قلوب قاسيه كفار پيغمبر خود را مأمور بدعا و توسل بدرگاه خدا براى فصل خصومت بين او و اعداء فرمود با اشاره بآنكه خداوند قادر است حكم فرمايد ميان اهل حق و باطل بغلبه و دولت و بين ظالم و مظلوم بكشيدن انتقام در دنيا و آخرت و البته خواهد كشيد و اهل حق را مثاب و اهل باطل را معاقب خواهد فرمود و اگر تمام دنيا و ما فيها و بعلاوه مانند آن براى كفار باشد در روز قيامت حاضرند بدهند و از سختى عذاب جهنم خود را آزاد نمايند چون فديه مالى است كه شخص ميدهد و جان خود را بآن ميخرد ولى آن روز از آنها فديه قبول نميشود علاوه بر آنكه چيزى ندارند كه بدهند و مىبينند از انواع عذاب الهى و اقسام آن آنچه را كه در خاطرشان خطور نكرده بود تا در دنيا بودند و پديدار ميشود براى آنها بديهاى اعمال بدشان كه تا در دنيا بودند متوجه بآن نبودند كه چقدر بد بوده و چه مجازاتى داشته و احاطه ميكند بآنها عذاب آنچه را بآن استهزاء مينمودند از شخص پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و احكام خداوند و وعده و وعيد او و چون بهمه چيز بوده عذابش هم از همه طرف است و يكى از اخلاق بد مردمان نادان كه انسان مجبول بر آن است خود پسندى است كه بايد شخص برياضت و تعقّل و تفكر آن را از خود دور نمايد لذا وقتى بانسان سختى و مرض و بلائى برسد متوجه بدرگاه الهى ميشود و رفع آنرا از او ميخواهد چون بالفطره ميداند كه زمام امور بدست يك خداوند قادر خبير بصير است ولى بعد از تفضل الهى بر او بنعمت صحت و سلامت و رفاهيت ميگويد من بعلم و دانش خودم باين مقام رسيدم كه دفع ضرر و كسب منفعت نمودم يا خدا مرا مستحق تفضّل و انعام دانست كه باين نعمت و اصل و آن محنت را از من زائل نمود ولى اين اشتباه و خلاف ادب است در پيشگاه احديّت | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 503 | |||
از بنده ناچيزيكه از خود هيچ ندارد و اگر علم و دانش كمى هم در او وجود داشته باشد از خداوند باو انعام شده وظيفه بنده آنستكه هر محنتى از او زائل و بهر نعمتى و اصل ميشود بگويد خدا اين بلا را از من رفع نمود و اين نعمت را بمن عطا فرمود پس آن نعمت براى چنين بنده بىادبى امتحان و يا بلا است كه بايد بوبال آن مبتلا گردد ولى بيشتر مردم متوجه باين نكات اخلاقى و آثار سوء بداخلاقى در اين موارد نيستند و نميدانند وظيفه خود را در مرتبه عبوديّت و مقام الوهيّت چنانچه در احوال قارون كه از بنى اسرائيل و امم ماضيه نسبت باين امّت بود گذشت كه چنين اظهارى نمود و مورد غضب الهى شد و كسان ديگرى هم بودند كه بمال و منال دنيوى مغرور و از ياد خدا غافل شدند و از اين قبيل اظهارات نمودند و آنمال جز و بال براى آنها ثمرى نداشت و بىنياز نكرد آنانرا از توجه بخدا و توسل بذيل عنايت اولياء او. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَو أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الأَرضِ جَمِيعاً وَ مِثلَهُ مَعَهُ لافتَدَوا بِهِ مِن سُوءِ العَذابِ يَومَ القِيامَةِ وَ بَدا لَهُم مِنَ اللّهِ ما لَم يَكُونُوا يَحتَسِبُونَ (47) | |||
و اگر بر فرض محال محققا بوده باشد براي كساني که ظلم كردند آنچه در زمين و مثل او با او که دو | |||
جلد 15 - صفحه 325 | |||
برابر شود و هر آينه فداء دهند که از عقوبت ظلم نجات پيدا كنند و از بدي عذاب روز قيامت خلاص شوند قبول و پذيرفته نميشود و ظاهر ميشود از براي آنها از جانب خداي متعال عذابي که نبودند گمان ميكردند و باور نميكردند. | |||
وَ لَو أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا لو امتناعيه است زيرا احدي فرداي قيامت مالك شيئي نيست بمجرد موت آنچه مالك بودند از آنها سلب ميشود مثل روزي که از مادر متولد شدند که ميفرمايد وَ لَقَد جِئتُمُونا فُرادي كَما خَلَقناكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكتُم ما خَوَّلناكُم وَراءَ ظُهُورِكُم انعام آيه 94 و بر فرض محال اگر براي كساني که ظلم كردند شامل تمام اهل عذاب ميشود زيرا اطلاق ظالم بر تمام آنها صحيح است يا ظالم بنفس بودند که خود را در معرض عذاب انداختند يا ظالم بغير بانبياء و اولياء و مؤمنين حتي ظلم بحيوانات صدق ظالم ميكند چه ظلم جاني يا بدني يا مالي يا عرضي که از امير المؤمنين است که علي حاضر نيست يك دانه از دهان مورچه بگيرد و خداوند هم ميفرمايد إِنّا أَعتَدنا لِلظّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِم سُرادِقُها وَ إِن يَستَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالمُهلِ يَشوِي الوُجُوهَ بِئسَ الشَّرابُ وَ ساءَت مُرتَفَقاً كهف آيه 28 و يا ظالم بدين که اشد انحاء ظلم است. | |||
وَ ما فِي الأَرضِ جَمِيعاً بر فرض مالك جميع كره زمين باشد از نفوس و حيوانات و انهار و جنات و جواهرات و معادن و مساكن. | |||
وَ مِثلَهُ مَعَهُ يك كره زمين ديگر باشد آن را هم مالك شوند خود انسان سيري ندارد حتي ميگويد «فريدون بملك جهان نيم سير» که گفتند پس از آنكه كره زمين را تصرف كرد آرزو كرد که اي كاش كره ديگري بود آن را هم اشغال ميكرديم چنانچه امروز هم بخيال تصرف در كره ماه و مريخ افتادهاند. | |||
لَافتَدَوا بِهِ مِن سُوءِ العَذابِ يَومَ القِيامَةِ خبرش محذوف است لوضوحه يعني ما تقبّل منهم قبول نميشود که ميفرمايد فَاليَومَ لا يُؤخَذُ مِنكُم فِديَةٌ وَ لا مِنَ- | |||
جلد 15 - صفحه 326 | |||
الَّذِينَ كَفَرُوا مَأواكُمُ النّارُ هِيَ مَولاكُم وَ بِئسَ المَصِيرُ حديد آيه 14. | |||
وَ بَدا لَهُم مِنَ اللّهِ ما لَم يَكُونُوا يَحتَسِبُونَ بمخيله احدي خطور نكرده نه نعمتهاي بهشت قابل درك است و نه عذابهاي جهنم | |||
«لانه لا يکون الا عن غضبك و انتقامك و سخطك» | |||
دعاء كميل. | |||
مسئله: مكرر تذكر دادهايم که اخباري که دلالت دارد بر اينكه نواصب را بازاء عصات مؤمنين عذاب ميكنند براي اينست که بآنها يا بمواليان آنها ظلم كردهاند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 47)- در این آیه میگوید: «اگر ستمکاران تمام آنچه را روی زمین است مالک باشند و همانند آن نیز بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا کنند تا از عذاب شدید روز قیامت رهائی یابند» اما چنین چیزی ممکن نیست (وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ). | |||
سپس میافزاید: «و از سوی خدا برای آنها اموری ظاهر میشود که هرگز گمان نمیکردند» (وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ). | |||
و عذابهائی را با چشم خود میبینند که هرگز به فکر آنها خطور نمیکرد! | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۳۴
ترجمه
الزمر ٤٦ | آیه ٤٧ | الزمر ٤٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ...»: (نگا: رعد / ، آلعمران / ، یونس / ). «بَدَا»: ظاهر گردید. نمایان شد. «لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ»: گمان نمیبردند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۸ - ۵۲ سوره زمر
- احتجاج عليه مشركين بر وحدانيت خداى تعالى در خلقت و ربوبيت
- معناى توفى انفس و وجه اسناد آن به خداوند در جايى ، و به ملك الموت ورسل در جاهاى ديگر
- اشاره به تغاير نفس و بدن و اينكه مردن و خواب هر دو توفى و قبض روح است
- توضيح اينكه شفاعت كننده بايد، مالك باشد، پس همه شفاعت ها از آن خدا و منتهى بهاوست كه مالك همه چيز است
- اشاره به اينكه شفيع حقيقى تنها خداوند است
- وصف عذابى كه ظالمان منكران معاد در قيامت مى بينند
- ناسپاس بودن آدمى ، كه چون خدا نعمتى به او داد مى گويد: اوتيته على علم
- دو جواب به انسان ناسپاس متنعمى كه برخوردارى مستند به خود مى داند
- رواياتى درباره توفى انفس ، خواب و رؤ يا
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ «47»
و كسانى كه ستم كردهاند اگر تمام آن چه را كه در زمين است و مانند آن را با آن مالك باشند، در روز قيامت براى نجات از عذاب سخت الهى همهى آن را فديه خواهند داد (ولى چه سود؛ در آن روز) براى آن ستمگران از سوى خداوند چيزهايى روشن و ظاهر مىشود كه هرگز در محاسباتشان پيشبينى نمىكردند.
نکته ها
در قيامت، براى مؤمنان سحرخيز پاداشهايى ظاهر خواهد شد كه احَدى بر آن آگاه نيست، «فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ» «1» و براى ستمكاران نيز مسايلى ظاهر مىشود كه هرگز فكرش را نمىكردند. «وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» و در آن روز به انسان گفته مىشود: تو غافل بودى و امروز پرده را برداشتهايم و تيزبين شدهاى. «2»
پیام ها
1- در قيامت هيچ كس صاحب مال و ثروتى براى نجات خود نيست. «لَوْ»
2- در دادگاه الهى، هيچ چيز مانع محكوميّت مجرمان نيست. تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ- لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ...
3- غريزهى حبّ ذات بر حبّ مال غالب است. ما فِي الْأَرْضِ ... لَافْتَدَوْا بِهِ
4- اگر امروز براى يك درهم خلاف مىكنيم، بدانيم كه فردا دو برابر تمام سرمايههاى زمين هم براى نجات ما كارساز نيست. «وَ مِثْلَهُ مَعَهُ»
5- داورى خداوند همراه با ظاهر كردن لغزشها براى خود انسان است، تا جايى
«1». سجده، 17.
«2». ق، 22.
جلد 8 - صفحه 183
براى انكار نباشد. تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ ... وَ بَدا لَهُمْ
6- محاسبات انسان، جامع و واقعگرا نيست. «بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ (47)
پس به جهت زيادتى مبالغه و تهديد فرمايد:
وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا: و اگر آنكه باشد مر آنان را كه ظلم كردند و درگذشتند از جاده حق، ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً: آنچه در زمين است از مالها به تمامه، وَ مِثْلَهُ مَعَهُ: و مانند آن همه مالها با او، يعنى اگر دو برابر آنچه در دنياست مر ايشان را باشد، لَافْتَدَوْا بِهِ: هر آينه فديه دهند، يعنى خواهند كه خود را بازخرند به آن، مِنْ سُوءِ الْعَذابِ: از شدت بدى عذاب، يَوْمَ الْقِيامَةِ: در
«1» منهج الصادقين، ج 8، ص 104.
جلد 11 - صفحه 253
روز رستخيز پذيرفته نشود، وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ: و ظاهر شود مر ايشان را از جانب خدا اقسام عذاب و عقاب، ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ: آنچه نبودند كه گمان داشته بودند كه به ايشان رسد. يا هويدا گردد از خداى جزاى آنچه مظنه ايشان نبوده باشد كه آن سيئات است بلكه آنها را حسنات پنداشته و حال آنكه سيئات بوده باشد.
محمد بن سكندر در حين موت جزع مىكرد، سبب را پرسيدند، گفت:
مىترسم ظاهر شود مرا آنچه گمان نداشتم آن را، بعد اين آيه تلاوت نمود (وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ...) «1».
در كتاب كاشف الحق- در آن وقت كه بابا شجاع الدين فلان را زخم زده بود رفيقش به بالين آمده سر او را در كنار گرفت گفت: بشارت باد تو را به بهشت. آهى كشيده گفت: (دعنى ويلى ويلى من النار) پس آهى كشيده گفت: (الان لو كانت الدنيا لى افتديت بها من النار و لم اراها) الان اگر دنيا براى من بود فدا مىنمودم از هول و هيبت آتش تا آن را نبينم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلِ اللَّهُمَّ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ عالِمَ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبادِكَ فِي ما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (46) وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ (47) وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (48) فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ (49) قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (50)
ترجمه
بگو خداوندا اى پديد آورنده آسمانها و زمين اى داناى پنهان و آشكار تو حكم ميكنى ميان بندگانت در آنچه بودند كه در آن اختلاف ميكردند
و اگر آنكه بود براى آنها كه ستم كردند آنچه در زمين است تمامى و مانندش با آن هر آينه فديه دهند بآن براى آزادى خودشان از بدى عذاب روز قيامت و آشكار شود براى آنها از خدا آنچه نبودند كه گمان ببرند
و آشكار شود براى آنها
جلد 4 صفحه 502
بديهاى آنچه كسب كردند و احاطه نمايد بآنها آنچه بودند بآن استهزاء مينمودند
پس چون برسد بانسان بدى و ضررى ميخواند ما را پس چون داديم باو نعمتى از خودمان گويد جز اين نيست كه داده شدم آنرا براى دانش خودم بلكه آن آزمايشى است ولى بيشترشان نميدانند
بتحقيق گفتند آن كلام را كسانيكه بودند پيش از آنها پس بىنياز نكرد آنها را آنچه بودند كسب ميكردند.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر ادلّه و افيه و مواعظ شافيه و عدم تأثير آن در قلوب قاسيه كفار پيغمبر خود را مأمور بدعا و توسل بدرگاه خدا براى فصل خصومت بين او و اعداء فرمود با اشاره بآنكه خداوند قادر است حكم فرمايد ميان اهل حق و باطل بغلبه و دولت و بين ظالم و مظلوم بكشيدن انتقام در دنيا و آخرت و البته خواهد كشيد و اهل حق را مثاب و اهل باطل را معاقب خواهد فرمود و اگر تمام دنيا و ما فيها و بعلاوه مانند آن براى كفار باشد در روز قيامت حاضرند بدهند و از سختى عذاب جهنم خود را آزاد نمايند چون فديه مالى است كه شخص ميدهد و جان خود را بآن ميخرد ولى آن روز از آنها فديه قبول نميشود علاوه بر آنكه چيزى ندارند كه بدهند و مىبينند از انواع عذاب الهى و اقسام آن آنچه را كه در خاطرشان خطور نكرده بود تا در دنيا بودند و پديدار ميشود براى آنها بديهاى اعمال بدشان كه تا در دنيا بودند متوجه بآن نبودند كه چقدر بد بوده و چه مجازاتى داشته و احاطه ميكند بآنها عذاب آنچه را بآن استهزاء مينمودند از شخص پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و احكام خداوند و وعده و وعيد او و چون بهمه چيز بوده عذابش هم از همه طرف است و يكى از اخلاق بد مردمان نادان كه انسان مجبول بر آن است خود پسندى است كه بايد شخص برياضت و تعقّل و تفكر آن را از خود دور نمايد لذا وقتى بانسان سختى و مرض و بلائى برسد متوجه بدرگاه الهى ميشود و رفع آنرا از او ميخواهد چون بالفطره ميداند كه زمام امور بدست يك خداوند قادر خبير بصير است ولى بعد از تفضل الهى بر او بنعمت صحت و سلامت و رفاهيت ميگويد من بعلم و دانش خودم باين مقام رسيدم كه دفع ضرر و كسب منفعت نمودم يا خدا مرا مستحق تفضّل و انعام دانست كه باين نعمت و اصل و آن محنت را از من زائل نمود ولى اين اشتباه و خلاف ادب است در پيشگاه احديّت
جلد 4 صفحه 503
از بنده ناچيزيكه از خود هيچ ندارد و اگر علم و دانش كمى هم در او وجود داشته باشد از خداوند باو انعام شده وظيفه بنده آنستكه هر محنتى از او زائل و بهر نعمتى و اصل ميشود بگويد خدا اين بلا را از من رفع نمود و اين نعمت را بمن عطا فرمود پس آن نعمت براى چنين بنده بىادبى امتحان و يا بلا است كه بايد بوبال آن مبتلا گردد ولى بيشتر مردم متوجه باين نكات اخلاقى و آثار سوء بداخلاقى در اين موارد نيستند و نميدانند وظيفه خود را در مرتبه عبوديّت و مقام الوهيّت چنانچه در احوال قارون كه از بنى اسرائيل و امم ماضيه نسبت باين امّت بود گذشت كه چنين اظهارى نمود و مورد غضب الهى شد و كسان ديگرى هم بودند كه بمال و منال دنيوى مغرور و از ياد خدا غافل شدند و از اين قبيل اظهارات نمودند و آنمال جز و بال براى آنها ثمرى نداشت و بىنياز نكرد آنانرا از توجه بخدا و توسل بذيل عنايت اولياء او.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الأَرضِ جَمِيعاً وَ مِثلَهُ مَعَهُ لافتَدَوا بِهِ مِن سُوءِ العَذابِ يَومَ القِيامَةِ وَ بَدا لَهُم مِنَ اللّهِ ما لَم يَكُونُوا يَحتَسِبُونَ (47)
و اگر بر فرض محال محققا بوده باشد براي كساني که ظلم كردند آنچه در زمين و مثل او با او که دو
جلد 15 - صفحه 325
برابر شود و هر آينه فداء دهند که از عقوبت ظلم نجات پيدا كنند و از بدي عذاب روز قيامت خلاص شوند قبول و پذيرفته نميشود و ظاهر ميشود از براي آنها از جانب خداي متعال عذابي که نبودند گمان ميكردند و باور نميكردند.
وَ لَو أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا لو امتناعيه است زيرا احدي فرداي قيامت مالك شيئي نيست بمجرد موت آنچه مالك بودند از آنها سلب ميشود مثل روزي که از مادر متولد شدند که ميفرمايد وَ لَقَد جِئتُمُونا فُرادي كَما خَلَقناكُم أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَكتُم ما خَوَّلناكُم وَراءَ ظُهُورِكُم انعام آيه 94 و بر فرض محال اگر براي كساني که ظلم كردند شامل تمام اهل عذاب ميشود زيرا اطلاق ظالم بر تمام آنها صحيح است يا ظالم بنفس بودند که خود را در معرض عذاب انداختند يا ظالم بغير بانبياء و اولياء و مؤمنين حتي ظلم بحيوانات صدق ظالم ميكند چه ظلم جاني يا بدني يا مالي يا عرضي که از امير المؤمنين است که علي حاضر نيست يك دانه از دهان مورچه بگيرد و خداوند هم ميفرمايد إِنّا أَعتَدنا لِلظّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِم سُرادِقُها وَ إِن يَستَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالمُهلِ يَشوِي الوُجُوهَ بِئسَ الشَّرابُ وَ ساءَت مُرتَفَقاً كهف آيه 28 و يا ظالم بدين که اشد انحاء ظلم است.
وَ ما فِي الأَرضِ جَمِيعاً بر فرض مالك جميع كره زمين باشد از نفوس و حيوانات و انهار و جنات و جواهرات و معادن و مساكن.
وَ مِثلَهُ مَعَهُ يك كره زمين ديگر باشد آن را هم مالك شوند خود انسان سيري ندارد حتي ميگويد «فريدون بملك جهان نيم سير» که گفتند پس از آنكه كره زمين را تصرف كرد آرزو كرد که اي كاش كره ديگري بود آن را هم اشغال ميكرديم چنانچه امروز هم بخيال تصرف در كره ماه و مريخ افتادهاند.
لَافتَدَوا بِهِ مِن سُوءِ العَذابِ يَومَ القِيامَةِ خبرش محذوف است لوضوحه يعني ما تقبّل منهم قبول نميشود که ميفرمايد فَاليَومَ لا يُؤخَذُ مِنكُم فِديَةٌ وَ لا مِنَ-
جلد 15 - صفحه 326
الَّذِينَ كَفَرُوا مَأواكُمُ النّارُ هِيَ مَولاكُم وَ بِئسَ المَصِيرُ حديد آيه 14.
وَ بَدا لَهُم مِنَ اللّهِ ما لَم يَكُونُوا يَحتَسِبُونَ بمخيله احدي خطور نكرده نه نعمتهاي بهشت قابل درك است و نه عذابهاي جهنم
«لانه لا يکون الا عن غضبك و انتقامك و سخطك»
دعاء كميل.
مسئله: مكرر تذكر دادهايم که اخباري که دلالت دارد بر اينكه نواصب را بازاء عصات مؤمنين عذاب ميكنند براي اينست که بآنها يا بمواليان آنها ظلم كردهاند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 47)- در این آیه میگوید: «اگر ستمکاران تمام آنچه را روی زمین است مالک باشند و همانند آن نیز بر آن افزوده شود، حاضرند همه را فدا کنند تا از عذاب شدید روز قیامت رهائی یابند» اما چنین چیزی ممکن نیست (وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً وَ مِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
سپس میافزاید: «و از سوی خدا برای آنها اموری ظاهر میشود که هرگز گمان نمیکردند» (وَ بَدا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ ما لَمْ یَکُونُوا یَحْتَسِبُونَ).
و عذابهائی را با چشم خود میبینند که هرگز به فکر آنها خطور نمیکرد!
نکات آیه
۱ - ستمگران در قیامت، براى رهایى خود از عذاب سخت الهى، حاضراند دو چندان ثروت ها و دارایى هاى زمین را فدا کنند. (و لو أنّ للذین ظلموا ما فى الأرض جمیعًا و مثله معه لاَفتدوا به من سوء العذاب یوم القیمة)
۲ - عذاب ستمگران در قیامت، بسیار سخت و غیر قابل تحمل براى آنان (و لو أنّ للذین ظلموا ما فى الأرض ... لاَفتدوا به من سوء العذاب یوم القیمة) فدا کردن دو برابر ثروت هاى موجود در کره زمین براى نجات خود از عذاب الهى، بیانگر مطلب یاد شده است.
۳ - کیفر عذاب سخت براى ستمگران در قیامت، قطعى و غیرقابل گریز است. (و لو أنّ للذین ظلموا ما فى الأرض ... لاَفتدوا به من سوء العذاب یوم القیمة)
۴ - ناچیز و بى ارزش بودن ثروت ها و خوشى هاى دنیا، در مقابل رهایى از عذاب قیامت (و لو أنّ للذین ظلموا ما فى الأرض ... لاَفتدوا به من سوء العذاب یوم القیمة)
۵ - پى بردن مشرکان و ظالمان به بى ارزشى دنیا، هنگام روبه رو شدن با عذاب قیامت (و لو أنّ للذین ظلموا ما فى الأرض ... لاَفتدوا به من سوء العذاب یوم القیمة) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که مشرکان و ستمگران، بیشتر براى تقویت دنیاى خود از آخرت روى گردان هستند و در صورت مشاهده عذاب الهى حاضر مى شوند تمامى دنیا را فداى نجات خود کنند.
۶ - منکران قیامت، از زمره ستمگران اند. (الذین لایؤمنون بالأخرة ... و لو أنّ للذین ظلموا) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که خداوند، از منکران قیامت تعبیر به ظالم کرده است.
۷ - عذاب مشرکان و ستمگران در قیامت، بسیار بزرگ و فراتر از تصورشان است. (و بدا لهم من اللّه ما لم یکونوا یحتسبون) «إحتساب» (مصدر «یحتسبون») مبالغه در حساب و به معناى «ظن» است.
۸ - شرک و ظلم، گناهى بس بزرگ و پیام دار عذابى سخت و فوق تصور بشر (و بدا لهم من اللّه ما لم یکونوا یحتسبون)
موضوعات مرتبط
- امکانات دنیوى: بى ارزشى امکانات دنیوى ۵
- امکانات مادى: بى ارزشى امکانات مادى ۴
- سرور: بى ارزشى سرور دنیوى ۴
- شرک: سختى عذاب شرک ۸; کیفر شرک ۸; گناه شرک ۸
- ظالمان: ۶ استمداد اخروى ظالمان ۱; حتمیت عذاب ظالمان ۳; سختى عذاب ظالمان ۲; ظالمان در قیامت ۱، ۲، ۳، ۷; عذاب اخروى ظالمان ۱، ۲، ۳، ۵، ۷
- ظلم: سختى عذاب ظلم ۸; کیفر ظلم ۸; گناه ظلم ۸
- عذاب: اهمیت نجات از عذاب اخروى ۴; سختى عذاب اخروى ۱، ۷; مراتب عذاب ۱، ۲، ۸; مراتب عذاب اخروى ۷; موجبات عذاب ۸; نجات از عذاب اخروى ۱
- قیامت: ظلم مکذبان قیامت ۶; ظهور حقایق در قیامت ۵; فدیه در قیامت ۱، ۴
- گناه: گناهان کبیره ۸; موارد گناه ۸
- مشرکان: عذاب اخروى مشرکان ۵، ۷; مشرکان در قیامت ۷