الشعراء ١٨٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۵#link298 | آيات ۱۷۶ - ۱۹۱، سوره شعراء]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۵#link298 | آيات ۱۷۶ - ۱۹۱، سوره شعراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۵#link299 | اشاره به اينكه اصحاب ايكه چه كسانى بوده اند]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۵#link299 | اشاره به اينكه اصحاب ايكه چه كسانى بوده اند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۵#link300 | دو روايت درباره رسالت شعيب عليه السّلام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۵#link300 | دو روايت درباره رسالت شعيب عليه السّلام]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۶۲#link159 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۶۲#link159 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ «184» قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ «185» وَ ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبِينَ «186» | |||
و از خدايى كه شما و اقوام پيشين را آفريده پروا كنيد. مردم (به جاى قبول دعوت شعيب) گفتند: تو قطعاً از سحرشدگانى. و تو جز بشرى مثل ما نيستى، و ما تو را از دروغگويان مىپنداريم. | |||
===نکته ها=== | |||
كلمهى «جبل» به معناى امّت و جماعت است، چنانكه آيه 62 سوره يس مىفرمايد: «وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً» شيطان گروه زيادى از شما را گمراه كرد. چون كلمهى «جبل» به | |||
جلد 6 - صفحه 366 | |||
معناى كوه و «جبلى» به معناى فطرى است، به اقوام و نسلهايى كه قديمى هستند يا خلق و خوى فطرى دارند و مثل كوه استوارند، «جبلى» گفته مىشود. | |||
===پیام ها=== | |||
1- كسى كه انسان را آفريد، شايستهى احترام است و بايد از او پروا كرد. «وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ» | |||
2- تقوا و ايمان، مانع فساد اقتصادى است. آنكه شما را آفريد، رزق شما را هم مىدهد. «وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ» (با توجّه به آيات قبل دربارهى كمفروشى) | |||
3- به آداب و رسوم فاسد نياكان، تكيه نكنيم كه همه مخلوق خدا هستيم و بايد مطيع او باشيم. «خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ» | |||
4- تهمت، اهرم كسانى است كه منطق ندارند. «قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ» | |||
5- خلافكار، خلاف خود را توجيه مىكند. (به جاى اقرار به اشتباه و لجاجت خود، انبيا را سحر شده مىداند). «أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ (184) | |||
خلاصه حضرت شعيب به جهت مبالغه در نهى فرمود: | |||
وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ: و بترسيد و بيانديشيد از عقوبت آن ذاتى كه به قدرت كامله بيافريد شما را، وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ: و گروه پيشينيان را، يعنى كسانى كه مقدم بر شما بودند از خلايق قوم به عوض تنبه و آگاهى در مقام لجاج و سركشى با شعيب برآمده. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ (176) إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَ لا تَتَّقُونَ (177) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (178) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (179) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (180) | |||
أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ (181) وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ (182) وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (183) وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ (184) قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (185) | |||
وَ ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبِينَ (186) فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (187) قالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ (188) فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كانَ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (189) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (190) | |||
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (191) | |||
ترجمه | |||
تكذيب كردند اهل بيشه و جنگل خاصّى فرستادگان را | |||
هنگامى كه گفت بآنها شعيب آيا نمىپرهيزيد | |||
همانا من براى شما پيمبرى امينم | |||
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا | |||
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان | |||
تمام كنيد پيمانه را و نباشيد از زيان رسانندگان | |||
و وزن كنيد با ترازوى راست | |||
و كم مكنيد از مردمان چيزهاشان را و بتعدّى سعى نكنيد در زمين با آنكه باشيد فساد كنندگان | |||
و بترسيد از آنكه آفريد شما را و خلق پيشينيان را | |||
گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان | |||
و نيستى تو مگر انسانى مانند ما و بدرستيكه گمان ميبريم بتو كه از دروغگويانى | |||
پس فرود آور بر ما پارههائى از جانب آسمان اگر هستى از راستگويان | |||
گفت پروردگار من داناتر است بآنچه ميكنيد | |||
پس تكذيب كردند او را پس گرفتشان عذاب روز سايبانى از جنس ابر همانا آن بود عذاب روزى بزرگ | |||
همانا در اين آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان | |||
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بحضرت شعيب كه مبعوث بر اهل مدين بود مأموريت ديگرى هم داد و آن ارشاد و انذار اهل أيكه بود كه بيشه و جنگلى است از اشجار نرم و نازك پيچيده بهم و آنها بتكذيب او تمام انبيا را تكذيب نمودند | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 125 | |||
چون اصول مرام پيغمبران متّحد است و همه مصدّق يكديگرند و مكذّب يكى از ايشان مكذّب همه است و اين وقتى بود كه آنحضرت بدوا آنچه را انبياء سابق فرموده بودند فرمود و بعدا چون در ميان آنها كم فروشى و تعدّى بحقوق و اموال و قتل و غارت و فتنه و فساد رواج داشت فرمود تمام كنيد و پر نمائيد پيمانه را در وقت وفا و اداء مال غير و ضرر نرسانيد بكسيكه آنرا از شما خريدارى نموده و تحويل نگرفته بناقص گذاردن و پر ننمودن پيمانه در صورتى كه بكيل معامله نموديد و بسنجيد متاع را با ترازوى راست درست عدل و كم و كسر نكنيد اشيائى را كه مردم از شما خريدارى نمودند از ميزان استحقاق آنها بانواع حيله و مكر در صورتى كه بوزن معامله نموده باشيد و طغيان نكنيد در زمين بفتنه و فساد و قتل و غارت و تعدّى باموال و نواميس مردم و قطع طريق بر آنها و امثال اينها و بپرهيزيد از غضب خداوندى كه خلق فرمود شما و مردم قبل از شما را از آباء و اجدادتان و غير آنها و اهل ايكه كه اجنبى از آنحضرت بودند لذا خداوند بر خلاف اقوام سابقه آنها را برادر نخوانده با كمال جرئت و جسارت گفتند تو از اشخاصى هستى كه زياد برايت سحر نمودهاند لذا عقلت زائل شده يا اجوف و ميان تهى مانند ساير مردم هستى و احتياج بخوردن و آشاميدن دارى و امتيازى از ما ندارى كه پيغمبر خدا باشى و نيستى مگر بشرى مانند ما و ما گمان ميكنيم تو دروغگوئى باشى از دروغگويان عالم اگر راست ميگوئى پارههائى از آسمان بر سر ما فرود آور كه ما را نابود كند و بعضى كسفا بسكون قرائت نمودهاند و در هر حال جمع كسفه بمعناى قطعه است و حضرت فرمود خداوند بهتر ميداند كه اعمال شما چه اقتضا دارد اگر مقتضى براى عذاب فورى باشد البتّه شما را معذّب خواهد فرمود و چون تكذيب كرده بودند پيغمبر خدا را و اصرار بكفر داشتند خداوند همان مسئول آنها را مرزوقشان فرمود باين نحو كه چند شبانه روز هوا را بر آنها بشدت گرم و حبس نمود كه از منازل خودشان بيرون نميآمدند تا يكروز قطعه ابرى براى آنها نمايان شد كه از آن احساس خنكى و روحانيّت ميشد لذا همه از منازلشان بيرون آمدند و زير آن جمع شدند ناگهان صيحه آسمانى رسيد و آن ابر مبدّل بآتش شد و بر سرشان | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 126 | |||
ريخت و سوختند و خاكستر شدند و آن روز از بزرگترين روزهاى عذاب الهى بود و در آن سايبان ابرى نشانه قدرت خدا بود كه چگونه ميتواند فورا خوشى را بنا خوشى مبدّل فرمايد و مسئول متجاسرين را بطرز شگفتآورى اجابت فرمايد و هميشه اكثريت در دنيا با كفار بوده و اهل ايمان كم بودهاند چنانچه گفتهاند از اهل ايكه كه در حوالى مدين بود كسى بحضرت شعيب ايمان نياورد ولى از اهل مدين جمعى ايمان آورده بودند و عزّت و رحمت خدا واضح و مبيّن است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُم وَ الجِبِلَّةَ الأَوَّلِينَ (184) | |||
و بترسيد و پرهيز كنيد از خداوندي که شما را خلق فرمود و خلق الاولين را. | |||
مراتب تقوي مكرر در اينکه تفسير بيان شده که مرتبه اولي تقواي از عقايد فاسده از شرك و كفر و ضلالت است و آنچه ايمان را زائل ميكند که مسلما تكذيب انبياء كفر است و خلاف ايمان است و تكذيب اوامر الهي هم موجب كفر است و اينکه غير از معصيت و مخالفت است. | |||
يكي از بزرگان که مناسب نيست نام او را بردن ميگفت من با سايرين فرق دارم من ميگويم حرام است ولي معصيت ميكنم و سايرين حلال ميدانند و ميكنند. | |||
(وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُم) خداوندي که انسان را در احسن تقويم خلق فرمود لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ فِي أَحسَنِ تَقوِيمٍ (تين آيه 4) از اعضاء و جوارح و قوي عقل و شعور باو عنايت فرموده و تمام وسائل تعيش را در دسترس او قرار داده: وَ لَقَد كَرَّمنا بَنِي آدَمَ- الي قوله- | |||
جلد 14 - صفحه 86 | |||
وَ فَضَّلناهُم عَلي كَثِيرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضِيلًا (اسري آيه 72). | |||
(وَ الجِبِلَّةَ الأَوَّلِينَ) جبل بتشديد بمعني خلق است يعني خلق اولين يا مراد امم سابقه از زمان آدم تا زمان شعيب است يا مخلوقات غير بشر از ملك و جن و عوالم بالا و عالم ارواح و نفوس و عالم انوار و غير اينها. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 184))- سپس شعیب در آخرین دستورش در این بخش از سخن، بار دیگر آنها را به تقوا دعوت میکند، و میگوید: «و از خدایی بپرهیزید که شما و اقوام پیشین را آفرید» (وَ اتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ). | |||
شما تنها قوم و جمعیتی نیستید که روی این زمین گام نهادهاید، قبل از شما پدرانتان و اقوام دیگر آمدند و رفتند، گذشته آنها، و آینده خویش را فراموش نکنید. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۲۲
ترجمه
الشعراء ١٨٣ | آیه ١٨٤ | الشعراء ١٨٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْجِبِلَّةَ»: جماعت و گروه. مراد دستهها و نسلهای قوی و مقتدر است (نگا: یس / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ «184» قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ «185» وَ ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبِينَ «186»
و از خدايى كه شما و اقوام پيشين را آفريده پروا كنيد. مردم (به جاى قبول دعوت شعيب) گفتند: تو قطعاً از سحرشدگانى. و تو جز بشرى مثل ما نيستى، و ما تو را از دروغگويان مىپنداريم.
نکته ها
كلمهى «جبل» به معناى امّت و جماعت است، چنانكه آيه 62 سوره يس مىفرمايد: «وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيراً» شيطان گروه زيادى از شما را گمراه كرد. چون كلمهى «جبل» به
جلد 6 - صفحه 366
معناى كوه و «جبلى» به معناى فطرى است، به اقوام و نسلهايى كه قديمى هستند يا خلق و خوى فطرى دارند و مثل كوه استوارند، «جبلى» گفته مىشود.
پیام ها
1- كسى كه انسان را آفريد، شايستهى احترام است و بايد از او پروا كرد. «وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ»
2- تقوا و ايمان، مانع فساد اقتصادى است. آنكه شما را آفريد، رزق شما را هم مىدهد. «وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ» (با توجّه به آيات قبل دربارهى كمفروشى)
3- به آداب و رسوم فاسد نياكان، تكيه نكنيم كه همه مخلوق خدا هستيم و بايد مطيع او باشيم. «خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ»
4- تهمت، اهرم كسانى است كه منطق ندارند. «قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ»
5- خلافكار، خلاف خود را توجيه مىكند. (به جاى اقرار به اشتباه و لجاجت خود، انبيا را سحر شده مىداند). «أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ (184)
خلاصه حضرت شعيب به جهت مبالغه در نهى فرمود:
وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ: و بترسيد و بيانديشيد از عقوبت آن ذاتى كه به قدرت كامله بيافريد شما را، وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ: و گروه پيشينيان را، يعنى كسانى كه مقدم بر شما بودند از خلايق قوم به عوض تنبه و آگاهى در مقام لجاج و سركشى با شعيب برآمده.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ (176) إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَ لا تَتَّقُونَ (177) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (178) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (179) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (180)
أَوْفُوا الْكَيْلَ وَ لا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ (181) وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِيمِ (182) وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (183) وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ (184) قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (185)
وَ ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكاذِبِينَ (186) فَأَسْقِطْ عَلَيْنا كِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (187) قالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ (188) فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كانَ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (189) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (190)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (191)
ترجمه
تكذيب كردند اهل بيشه و جنگل خاصّى فرستادگان را
هنگامى كه گفت بآنها شعيب آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان
تمام كنيد پيمانه را و نباشيد از زيان رسانندگان
و وزن كنيد با ترازوى راست
و كم مكنيد از مردمان چيزهاشان را و بتعدّى سعى نكنيد در زمين با آنكه باشيد فساد كنندگان
و بترسيد از آنكه آفريد شما را و خلق پيشينيان را
گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان
و نيستى تو مگر انسانى مانند ما و بدرستيكه گمان ميبريم بتو كه از دروغگويانى
پس فرود آور بر ما پارههائى از جانب آسمان اگر هستى از راستگويان
گفت پروردگار من داناتر است بآنچه ميكنيد
پس تكذيب كردند او را پس گرفتشان عذاب روز سايبانى از جنس ابر همانا آن بود عذاب روزى بزرگ
همانا در اين آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال بحضرت شعيب كه مبعوث بر اهل مدين بود مأموريت ديگرى هم داد و آن ارشاد و انذار اهل أيكه بود كه بيشه و جنگلى است از اشجار نرم و نازك پيچيده بهم و آنها بتكذيب او تمام انبيا را تكذيب نمودند
جلد 4 صفحه 125
چون اصول مرام پيغمبران متّحد است و همه مصدّق يكديگرند و مكذّب يكى از ايشان مكذّب همه است و اين وقتى بود كه آنحضرت بدوا آنچه را انبياء سابق فرموده بودند فرمود و بعدا چون در ميان آنها كم فروشى و تعدّى بحقوق و اموال و قتل و غارت و فتنه و فساد رواج داشت فرمود تمام كنيد و پر نمائيد پيمانه را در وقت وفا و اداء مال غير و ضرر نرسانيد بكسيكه آنرا از شما خريدارى نموده و تحويل نگرفته بناقص گذاردن و پر ننمودن پيمانه در صورتى كه بكيل معامله نموديد و بسنجيد متاع را با ترازوى راست درست عدل و كم و كسر نكنيد اشيائى را كه مردم از شما خريدارى نمودند از ميزان استحقاق آنها بانواع حيله و مكر در صورتى كه بوزن معامله نموده باشيد و طغيان نكنيد در زمين بفتنه و فساد و قتل و غارت و تعدّى باموال و نواميس مردم و قطع طريق بر آنها و امثال اينها و بپرهيزيد از غضب خداوندى كه خلق فرمود شما و مردم قبل از شما را از آباء و اجدادتان و غير آنها و اهل ايكه كه اجنبى از آنحضرت بودند لذا خداوند بر خلاف اقوام سابقه آنها را برادر نخوانده با كمال جرئت و جسارت گفتند تو از اشخاصى هستى كه زياد برايت سحر نمودهاند لذا عقلت زائل شده يا اجوف و ميان تهى مانند ساير مردم هستى و احتياج بخوردن و آشاميدن دارى و امتيازى از ما ندارى كه پيغمبر خدا باشى و نيستى مگر بشرى مانند ما و ما گمان ميكنيم تو دروغگوئى باشى از دروغگويان عالم اگر راست ميگوئى پارههائى از آسمان بر سر ما فرود آور كه ما را نابود كند و بعضى كسفا بسكون قرائت نمودهاند و در هر حال جمع كسفه بمعناى قطعه است و حضرت فرمود خداوند بهتر ميداند كه اعمال شما چه اقتضا دارد اگر مقتضى براى عذاب فورى باشد البتّه شما را معذّب خواهد فرمود و چون تكذيب كرده بودند پيغمبر خدا را و اصرار بكفر داشتند خداوند همان مسئول آنها را مرزوقشان فرمود باين نحو كه چند شبانه روز هوا را بر آنها بشدت گرم و حبس نمود كه از منازل خودشان بيرون نميآمدند تا يكروز قطعه ابرى براى آنها نمايان شد كه از آن احساس خنكى و روحانيّت ميشد لذا همه از منازلشان بيرون آمدند و زير آن جمع شدند ناگهان صيحه آسمانى رسيد و آن ابر مبدّل بآتش شد و بر سرشان
جلد 4 صفحه 126
ريخت و سوختند و خاكستر شدند و آن روز از بزرگترين روزهاى عذاب الهى بود و در آن سايبان ابرى نشانه قدرت خدا بود كه چگونه ميتواند فورا خوشى را بنا خوشى مبدّل فرمايد و مسئول متجاسرين را بطرز شگفتآورى اجابت فرمايد و هميشه اكثريت در دنيا با كفار بوده و اهل ايمان كم بودهاند چنانچه گفتهاند از اهل ايكه كه در حوالى مدين بود كسى بحضرت شعيب ايمان نياورد ولى از اهل مدين جمعى ايمان آورده بودند و عزّت و رحمت خدا واضح و مبيّن است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُم وَ الجِبِلَّةَ الأَوَّلِينَ (184)
و بترسيد و پرهيز كنيد از خداوندي که شما را خلق فرمود و خلق الاولين را.
مراتب تقوي مكرر در اينکه تفسير بيان شده که مرتبه اولي تقواي از عقايد فاسده از شرك و كفر و ضلالت است و آنچه ايمان را زائل ميكند که مسلما تكذيب انبياء كفر است و خلاف ايمان است و تكذيب اوامر الهي هم موجب كفر است و اينکه غير از معصيت و مخالفت است.
يكي از بزرگان که مناسب نيست نام او را بردن ميگفت من با سايرين فرق دارم من ميگويم حرام است ولي معصيت ميكنم و سايرين حلال ميدانند و ميكنند.
(وَ اتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُم) خداوندي که انسان را در احسن تقويم خلق فرمود لَقَد خَلَقنَا الإِنسانَ فِي أَحسَنِ تَقوِيمٍ (تين آيه 4) از اعضاء و جوارح و قوي عقل و شعور باو عنايت فرموده و تمام وسائل تعيش را در دسترس او قرار داده: وَ لَقَد كَرَّمنا بَنِي آدَمَ- الي قوله-
جلد 14 - صفحه 86
وَ فَضَّلناهُم عَلي كَثِيرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضِيلًا (اسري آيه 72).
(وَ الجِبِلَّةَ الأَوَّلِينَ) جبل بتشديد بمعني خلق است يعني خلق اولين يا مراد امم سابقه از زمان آدم تا زمان شعيب است يا مخلوقات غير بشر از ملك و جن و عوالم بالا و عالم ارواح و نفوس و عالم انوار و غير اينها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 184))- سپس شعیب در آخرین دستورش در این بخش از سخن، بار دیگر آنها را به تقوا دعوت میکند، و میگوید: «و از خدایی بپرهیزید که شما و اقوام پیشین را آفرید» (وَ اتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ).
شما تنها قوم و جمعیتی نیستید که روی این زمین گام نهادهاید، قبل از شما پدرانتان و اقوام دیگر آمدند و رفتند، گذشته آنها، و آینده خویش را فراموش نکنید.
نکات آیه
۱ - تأکید شعیب(ع) بر رعایت تقواى الهى و پرهیز از مخالفت با آفریدگار (و اتّقوا الذى خلقکم) «إتّقا» (مصدر «اتّقوا») به معناى ترسیدن و پروا کردن و «جبلّة» مرادف «خلقة» است. بنابراین «والجبلّة الأوّلین» یا به معناى «والمخلوقات الأوّلین» است (مصدر به معناى مفعول) و یا به تقدیر «و ذوى الجبلّة الأوّلین» مى باشد. در هر حال مقصود این است که: «اتّقوا الذى خلقکم و خلق الأمم قبلکم; از آن کس که شما و امت هاى پیش از شما را آفرید پروا کنید».
۲ - توجه به مقام والاى آفریدگار، زمینه ساز تقواپیشگى و پرهیز از مخالفت با او (و اتّقوا الذى خلقکم)
۳ - التزام به مبانى ارزشى و اخلاقى، نیازمند اعتقاد و جهان بینى صحیح است. (و اتّقوا الذى خلقکم و الجبلّة الأوّلین) طرح مسأله آفرینش و تذکر به وجود آفریدگار یگانه براى سوق دادن مردم به تقوا، مى تواند نشانگر این واقعیت باشد که داشتن جهان بینى صحیح، زمینه ساز پایبندى به ارزش ها است.
۴ - تقوا و ایمان به خداى یگانه، بازدارنده انسان از فساد و روابط ناسالم اقتصادى است. (و لاتکونوا من المخسرین ... و لاتبخسوا الناس أشیاءهم و لاتعثوا فى الأرض مفسدین . و اتّقوا الذى خلقکم و الجبلّة الأوّلین) توصیه شعیب(ع) به رعایت تقواى الهى و توجه به خداى یگانه - پس از نهى از کم فروشى، برقرارى روابط ناسالم اقتصادى و فسادانگیزى در جامعه - مى تواند حاکى از مطلب یاد شده باشد.
موضوعات مرتبط
- ارزشها: زمینه پایبندى به ارزشها ۳
- اقتصاد: موانع تخلف اقتصادى ۴
- ایمان: آثار ایمان به خدا ۴
- تقوا: آثار تقوا ۴; دعوت به تقوا ۱; زمینه تقوا ۲
- ذکر: آثار ذکر خالقیت خدا ۲
- شعیب(ع): تعالیم شعیب(ع) ۱
- عصیان: اجتناب از عصیان خدا ۱، ۲
- عقیده: آثار عقیده صحیح ۳
- فساد: موانع فساد ۴