الشعراء ١٦٧: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۵#link296 | آيات ۱۶۰ - ۱۷۵، سوره شعراء]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۵#link296 | آيات ۱۶۰ - ۱۷۵، سوره شعراء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۵#link297 | توضيح ((ما خلق لكم )) كه در سخن لوط عليه السّلام با قوم خود آمده ، با بيان اينكه آميزش با همجنس برخلاف نظام خلقت و فطرت انسان است .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۵#link297 | توضيح ((ما خلق لكم )) كه در سخن لوط عليه السّلام با قوم خود آمده ، با بيان اينكه آميزش با همجنس برخلاف نظام خلقت و فطرت انسان است .]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۶۲#link156 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۶۲#link156 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ «167» | |||
مردم (به جاى پندپذيرى) گفتند: اى لوط! اگر (از حرفهايت) دست برندارى، قطعاً از اخراج شدگان خواهى بود. | |||
===نکته ها=== | |||
در اين آيات، قوم لوط به عنوان تجاوزگر معرّفى شدهاند؛ «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ» لكن در آيات ديگر، تعبيرات ديگرى نيز دربارهى آنها به كار رفته است، از جمله: «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» «1»*، «قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ» «2» و «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» «3» | |||
كسى كه مرتكب لواط شود، مجازاتش قتل است. اين عمل به قدرى زشت است كه حتّى اگر كسى با حيوانى آميزش جنسى انجام دهد، گوشت آن حيوان حرام مىشود و بايد آن را ذبح كرد و سپس لاشهى آن را سوزاند. | |||
همجنسگرايى، تنها در ميان انسانها ديده مىشود. در عالم هستى، هيچ موجود ديگرى همجنسگرا نيست. | |||
===پیام ها=== | |||
1- در نهى از منكر، بايد منكرات رايج در هر گروه و زمان را شناخت و در بازداشتن مردم از آن اصرار نمود. «أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ» | |||
2- در نهى از منكر، راههاى معروف را ارائه دهيد. أَ تَأْتُونَ- وَ تَذَرُونَ ... أَزْواجِكُمْ | |||
3- رها كردن همسر و ناديده گرفتن نيازهاى او ممنوع است. تَذَرُونَ ... أَزْواجِكُمْ | |||
4- خداوند براى اشباع غرائز بشر، مسير فطرى وطبيعى قراردادهاست. «خَلَقَ لَكُمْ» | |||
5- اديان آسمانى، انسان را به ازدواج ترغيب مىكنند. «خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ» | |||
6- ازدواج، جلوهاى از ربوبيّت الهى و به نفع انسان است. «خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ» 7- انحرافات جنسى، تجاوز و طغيان است و همجنسگرايى و لواط، تجاوز به حريم ارزشهاست. «عادُونَ» | |||
---- | |||
«1». اعراف، 81. | |||
«2». انبياء، 74. | |||
«3». نمل، 55. | |||
جلد 6 - صفحه 361 | |||
8- براى از بين بردن منكر، تكرار نهى از منكر و استقامت لازم است. «لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ» | |||
9- در نهى از منكر، خود را براى تهديدهاى ديگران آماده كنيد. «لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ» | |||
10- تبعيد، شيوهى ستمگران قوم لوط بوده است. «مِنَ الْمُخْرَجِينَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ (167) | |||
به عوض تنبّه و پيروى، در مقام طغيان و عصيان بر آمده: | |||
---- | |||
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 475، چاپ كتابفروشى اسلاميّه. | |||
«2». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 475 و 476، چاپ كتابفروشى اسلاميّه. | |||
جلد 9 - صفحه 485 | |||
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ: گفتند قوم در جواب: اگر بازنايستى اى لوط از تقبيح ما و نهى از آن، يا اگر باز نايستى از آنچه ادعا مىكنى، لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ: هر آينه باشى تو البته البته از بيرون شدگان از ميان ما، يعنى تو را از شهر خود بيرون مىنمائيم. و ممكن است عادت آنها اين بوده باشد كه هر كه را خواستندى از شهر خود اخراج كردندى به عنف تمام و بدترين حال، يعنى همچنانكه مردمان را به بدترين احوال از شهر خود مىرانيم، تو را نيز به اين هيئت بيرون كنيم. «1» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ (160) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ (161) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (162) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (163) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (164) | |||
أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ (165) وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ (166) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ (167) قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ (168) رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ (169) | |||
فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (170) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (171) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (172) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (173) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (174) | |||
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (175) | |||
ترجمه | |||
تكذيب كردند قوم لوط فرستادگان را | |||
هنگاميكه گفت بآنها | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 123 | |||
برادرشان لوط آيا نمىپرهيزيد | |||
همانا من براى شما پيمبرى امينم | |||
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا | |||
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان | |||
آيا وارد ميشويد بر پسران از اهل عالم | |||
و واميگذاريد آنچه را آفريد براى شما پروردگارتان از جفتهاتان بلكه شمائيد گروهى تعدّى كنندگان | |||
گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى لوط البته خواهى بود از بيرون كرده شدگان | |||
گفت همانا من كردار شما را از دشمنانم | |||
پروردگارا نجات ده من و كسان مرا از آنچه ميكنند | |||
پس نجات داديم او و كسانش را همگى | |||
مگر پير زنى كه بود در باقى ماندگان | |||
پس هلاك كرديم ديگران را | |||
و بارانديم بر آنها بارانى پس بد بود باران بيم داده شدگان | |||
همانا در اين آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان | |||
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بعد از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت قول حضرت لوط را كه شرح حال آن در سوره اعراف مستوفى ذكر شد نقل نموده كه بقوم خود بر سبيل انكار و ملامت فرمود آيا شما از ميان اهل عالم براى دفع شهوت مردانرا اختيار نموديد و با آنها نزديكى ميكنيد با آنكه اين عمل قبيح و مضرّى است و وامىگذاريد و نزديكى نميكنيد با آنچه خدا خلق فرموده براى انتفاع شما از جنس زنانتان با آنكه آنها بهتر و پاكيزهترند براى آن عمل پس شما مردمان مستقيمى نيستيد بلكه متعدّى و متجاوز از حدّ اعتدال و از حلال به حرام و از پاكيزه به پليديد يا دشمن انسانيّت و اخلاقيد كه چنين عمل شنيعى را مرتكب ميشويد قوم در جواب گفتند از اين سخنان دست بردار والا تو را نفى بلد خواهيم نمود و بايد از ميان ما بيرون بروى آنحضرت فرمود من با اين كار شما بسيار مخالفم بطوريكه نميتوانم به بينم و چيزى نگويم و از خدا خواست كه او و خانوادهاش را از تبعات و وبال اعمال آنها نجات دهد و خداوند اجابت فرمود و او و تمام خانواده و پيروانش را در وقت نزول عذاب از ميان آنها خارج فرمود و فقط زنش را كه پيرو موافق با آنها و مخالف با او بود با قوم باقى گذارد و همه بهلاكت رسيدند ببارانيكه از سنگ بر آنها باريد و بد بارانى بود براى كسانيكه بيم دادند آنها را انبيا از خدا ولى بخرجشان نرفت و بعاقبت وخيم | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 124 | |||
آن گرفتار شدند و تفصيل اين قضايا در سور سابقه كه شرح حال انبياء در آنها ذكر شده گذشته است و آيات اخيره در قصص سابقه، مفسر و نكته تكرار آن اخيرا مبيّن گرديد. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا لَئِن لَم تَنتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ المُخرَجِينَ (167) | |||
گفتند در جواب حضرت لوط که هر آينه اگر دست از اينکه دعوت خود بر نميداري هر آينه ما تو را از بلاد و شهرستانهاي خود بيرون ميكنيم و تو از بيرون شدگان ميشوي. | |||
(قالوا) قوم لوط. | |||
(لَئِن لَم تَنتَهِ) كاري بكار ما نداشته باشي و تصرف در اعمال ما نميكني و ما را بخود واگذار نميكني. | |||
(يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ المُخرَجِينَ) گفتند هفت شهر در تصرف آنها بود ما تو را از بلاد خود اخراج ميكنيم اخراج بلد ميشوي ميخواهي بماني گوشه خانه خود بمان و هيچگونه تصرفي در كار ما نداشته باش و مزاحم حال ما مباش. | |||
تنبيه: در باب امر بمعروف و نهي از منكر و ارشاد جاهل و هدايت ضال يكي از شرائط مهمه آن احتمال تاثير است و با قطع بعدم تأثير واجب نيست لكن اينکه در حق علما و مؤمنين است ولي در حق انبياء چون مأمور به تبليغ هستند با قطع بعدم تأثير هم بايد ابلاغ كنند، تا حجت بر آنها تمام شود و راه عذر بر آنها بسته شود: لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَ يَحيي مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ (انفال آيه 44)، لِئَلّا يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُلِ (نساء آيه 165) | |||
جلد 14 - صفحه 81 | |||
و براي اينكه نگويند رَبَّنا لَو لا أَرسَلتَ إِلَينا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِن قَبلِ أَن نَذِلَّ وَ نَخزي (طه آيه 134)، وَ نَكُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ (قصص آيه 47) و لذا تقيه که اينکه اندازه اهميت دارد که عمل بر خلاف تقيه باطل است | |||
«و من لا تقية له لا دين له» | |||
و بفرمايد | |||
«التقية ديني و دين آبائي» | |||
بر انبياء جايز نيست و لو يك نفر مثل حضرت رسالت در ميان مشركين مكه با آن مقدار اذيت و يك نفر ابراهيم و لو او را در آتش بيندازند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 167)- سر انجام قوم لوط: قوم لوط که سر گرم باده شهوت و غرور بودند به جای این که اندرزهای این رهبر الهی را با جان و دل پذیرا شوند، و خود را از منجلابی که در آن غوطهور بودند رهایی بخشند به مبارزه با او برخاستند، و «گفتند: ای لوط! (بس است، خاموش باش) اگر از این سخنان خودداری نکنی از اخراج شوندگان (این شهر و دیار) خواهی بود» (قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ). | |||
کار مردم گمراه و آلوده به جایی میرسد که پاکی و تقوا در میان آنها بزرگترین عیب است، و ناپاکی و آلودگی افتخار! از این آیه استفاده میشود که این جمعیت فاسد، گروهی از افراد پاک را که مزاحم اعمال زشت خود میدیدند، قبلا از شهر و آبادی خود بیرون رانده بودند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۲۱
ترجمه
الشعراء ١٦٦ | آیه ١٦٧ | الشعراء ١٦٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُخْرَجِینَ»: اخراج شدگان. تبعید شدگان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ «167»
مردم (به جاى پندپذيرى) گفتند: اى لوط! اگر (از حرفهايت) دست برندارى، قطعاً از اخراج شدگان خواهى بود.
نکته ها
در اين آيات، قوم لوط به عنوان تجاوزگر معرّفى شدهاند؛ «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ» لكن در آيات ديگر، تعبيرات ديگرى نيز دربارهى آنها به كار رفته است، از جمله: «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» «1»*، «قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِينَ» «2» و «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» «3»
كسى كه مرتكب لواط شود، مجازاتش قتل است. اين عمل به قدرى زشت است كه حتّى اگر كسى با حيوانى آميزش جنسى انجام دهد، گوشت آن حيوان حرام مىشود و بايد آن را ذبح كرد و سپس لاشهى آن را سوزاند.
همجنسگرايى، تنها در ميان انسانها ديده مىشود. در عالم هستى، هيچ موجود ديگرى همجنسگرا نيست.
پیام ها
1- در نهى از منكر، بايد منكرات رايج در هر گروه و زمان را شناخت و در بازداشتن مردم از آن اصرار نمود. «أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ»
2- در نهى از منكر، راههاى معروف را ارائه دهيد. أَ تَأْتُونَ- وَ تَذَرُونَ ... أَزْواجِكُمْ
3- رها كردن همسر و ناديده گرفتن نيازهاى او ممنوع است. تَذَرُونَ ... أَزْواجِكُمْ
4- خداوند براى اشباع غرائز بشر، مسير فطرى وطبيعى قراردادهاست. «خَلَقَ لَكُمْ»
5- اديان آسمانى، انسان را به ازدواج ترغيب مىكنند. «خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ»
6- ازدواج، جلوهاى از ربوبيّت الهى و به نفع انسان است. «خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ» 7- انحرافات جنسى، تجاوز و طغيان است و همجنسگرايى و لواط، تجاوز به حريم ارزشهاست. «عادُونَ»
«1». اعراف، 81.
«2». انبياء، 74.
«3». نمل، 55.
جلد 6 - صفحه 361
8- براى از بين بردن منكر، تكرار نهى از منكر و استقامت لازم است. «لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ»
9- در نهى از منكر، خود را براى تهديدهاى ديگران آماده كنيد. «لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ»
10- تبعيد، شيوهى ستمگران قوم لوط بوده است. «مِنَ الْمُخْرَجِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ (167)
به عوض تنبّه و پيروى، در مقام طغيان و عصيان بر آمده:
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 475، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
«2». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 475 و 476، چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 485
قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ: گفتند قوم در جواب: اگر بازنايستى اى لوط از تقبيح ما و نهى از آن، يا اگر باز نايستى از آنچه ادعا مىكنى، لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ: هر آينه باشى تو البته البته از بيرون شدگان از ميان ما، يعنى تو را از شهر خود بيرون مىنمائيم. و ممكن است عادت آنها اين بوده باشد كه هر كه را خواستندى از شهر خود اخراج كردندى به عنف تمام و بدترين حال، يعنى همچنانكه مردمان را به بدترين احوال از شهر خود مىرانيم، تو را نيز به اين هيئت بيرون كنيم. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ (160) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ (161) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (162) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (163) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (164)
أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ مِنَ الْعالَمِينَ (165) وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْواجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ (166) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ (167) قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقالِينَ (168) رَبِّ نَجِّنِي وَ أَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ (169)
فَنَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (170) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (171) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (172) وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ (173) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (174)
وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (175)
ترجمه
تكذيب كردند قوم لوط فرستادگان را
هنگاميكه گفت بآنها
جلد 4 صفحه 123
برادرشان لوط آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان
آيا وارد ميشويد بر پسران از اهل عالم
و واميگذاريد آنچه را آفريد براى شما پروردگارتان از جفتهاتان بلكه شمائيد گروهى تعدّى كنندگان
گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى لوط البته خواهى بود از بيرون كرده شدگان
گفت همانا من كردار شما را از دشمنانم
پروردگارا نجات ده من و كسان مرا از آنچه ميكنند
پس نجات داديم او و كسانش را همگى
مگر پير زنى كه بود در باقى ماندگان
پس هلاك كرديم ديگران را
و بارانديم بر آنها بارانى پس بد بود باران بيم داده شدگان
همانا در اين آيتى است و نباشند بيشترشان گروندگان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال بعد از پنج آيه كه تفسير آنها در قصص سابقه گذشت قول حضرت لوط را كه شرح حال آن در سوره اعراف مستوفى ذكر شد نقل نموده كه بقوم خود بر سبيل انكار و ملامت فرمود آيا شما از ميان اهل عالم براى دفع شهوت مردانرا اختيار نموديد و با آنها نزديكى ميكنيد با آنكه اين عمل قبيح و مضرّى است و وامىگذاريد و نزديكى نميكنيد با آنچه خدا خلق فرموده براى انتفاع شما از جنس زنانتان با آنكه آنها بهتر و پاكيزهترند براى آن عمل پس شما مردمان مستقيمى نيستيد بلكه متعدّى و متجاوز از حدّ اعتدال و از حلال به حرام و از پاكيزه به پليديد يا دشمن انسانيّت و اخلاقيد كه چنين عمل شنيعى را مرتكب ميشويد قوم در جواب گفتند از اين سخنان دست بردار والا تو را نفى بلد خواهيم نمود و بايد از ميان ما بيرون بروى آنحضرت فرمود من با اين كار شما بسيار مخالفم بطوريكه نميتوانم به بينم و چيزى نگويم و از خدا خواست كه او و خانوادهاش را از تبعات و وبال اعمال آنها نجات دهد و خداوند اجابت فرمود و او و تمام خانواده و پيروانش را در وقت نزول عذاب از ميان آنها خارج فرمود و فقط زنش را كه پيرو موافق با آنها و مخالف با او بود با قوم باقى گذارد و همه بهلاكت رسيدند ببارانيكه از سنگ بر آنها باريد و بد بارانى بود براى كسانيكه بيم دادند آنها را انبيا از خدا ولى بخرجشان نرفت و بعاقبت وخيم
جلد 4 صفحه 124
آن گرفتار شدند و تفصيل اين قضايا در سور سابقه كه شرح حال انبياء در آنها ذكر شده گذشته است و آيات اخيره در قصص سابقه، مفسر و نكته تكرار آن اخيرا مبيّن گرديد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالُوا لَئِن لَم تَنتَهِ يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ المُخرَجِينَ (167)
گفتند در جواب حضرت لوط که هر آينه اگر دست از اينکه دعوت خود بر نميداري هر آينه ما تو را از بلاد و شهرستانهاي خود بيرون ميكنيم و تو از بيرون شدگان ميشوي.
(قالوا) قوم لوط.
(لَئِن لَم تَنتَهِ) كاري بكار ما نداشته باشي و تصرف در اعمال ما نميكني و ما را بخود واگذار نميكني.
(يا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ المُخرَجِينَ) گفتند هفت شهر در تصرف آنها بود ما تو را از بلاد خود اخراج ميكنيم اخراج بلد ميشوي ميخواهي بماني گوشه خانه خود بمان و هيچگونه تصرفي در كار ما نداشته باش و مزاحم حال ما مباش.
تنبيه: در باب امر بمعروف و نهي از منكر و ارشاد جاهل و هدايت ضال يكي از شرائط مهمه آن احتمال تاثير است و با قطع بعدم تأثير واجب نيست لكن اينکه در حق علما و مؤمنين است ولي در حق انبياء چون مأمور به تبليغ هستند با قطع بعدم تأثير هم بايد ابلاغ كنند، تا حجت بر آنها تمام شود و راه عذر بر آنها بسته شود: لِيَهلِكَ مَن هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَ يَحيي مَن حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ (انفال آيه 44)، لِئَلّا يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُلِ (نساء آيه 165)
جلد 14 - صفحه 81
و براي اينكه نگويند رَبَّنا لَو لا أَرسَلتَ إِلَينا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آياتِكَ مِن قَبلِ أَن نَذِلَّ وَ نَخزي (طه آيه 134)، وَ نَكُونَ مِنَ المُؤمِنِينَ (قصص آيه 47) و لذا تقيه که اينکه اندازه اهميت دارد که عمل بر خلاف تقيه باطل است
«و من لا تقية له لا دين له»
و بفرمايد
«التقية ديني و دين آبائي»
بر انبياء جايز نيست و لو يك نفر مثل حضرت رسالت در ميان مشركين مكه با آن مقدار اذيت و يك نفر ابراهيم و لو او را در آتش بيندازند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 167)- سر انجام قوم لوط: قوم لوط که سر گرم باده شهوت و غرور بودند به جای این که اندرزهای این رهبر الهی را با جان و دل پذیرا شوند، و خود را از منجلابی که در آن غوطهور بودند رهایی بخشند به مبارزه با او برخاستند، و «گفتند: ای لوط! (بس است، خاموش باش) اگر از این سخنان خودداری نکنی از اخراج شوندگان (این شهر و دیار) خواهی بود» (قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ).
کار مردم گمراه و آلوده به جایی میرسد که پاکی و تقوا در میان آنها بزرگترین عیب است، و ناپاکی و آلودگی افتخار! از این آیه استفاده میشود که این جمعیت فاسد، گروهی از افراد پاک را که مزاحم اعمال زشت خود میدیدند، قبلا از شهر و آبادی خود بیرون رانده بودند.
نکات آیه
۱ - تهدید شدن لوط(ع) از سوى قوم خود، به اخراج و تبعید در صورت دست برنداشتن از تبلیغ (قالوا لئن لم تنته ... من المخرجین) ضمیر فاعل در «قالوا» به قوم لوط باز مى گردد «إنتهاء» (مصدر تنته) یعنى دست برداشتن و پایان دادن.
۲ - خیره سرى و مقاومت قوم لوط، در برابر نصیحت هاى وى (قالوا ... لتکوننّ من المخرجین)
۳ - تبعید مخالفان، شیوه اى رایج در میان قوم لوط (لتکوننّ من المخرجین) تعبیر «من المخرجین» به جاى «لنخرجنّک»، مى رساند که قبل از لوط(ع) دیگرانى نیز تبعید و از شهر اخراج شده بودند.
۴ - تلاش پیگیر و مجدّانه لوط(ع)، در مبارزه با انحراف (هم جنس گرایى) قوم خویش (قالوا لئن لم تنته یلوط لتکوننّ من المخرجین)
۵ - لوط(ع)، فاقد پایگاه قوى، در برابر منحرفان و دشمنان نیرومند خود (قالوا لئن لم تنته یلوط لتکوننّ من المخرجین) از تهدید حضرت لوط(ع) به وسیله قوم خود، نیرومندى آنان در مقایسه با او استفاده مى شود.
موضوعات مرتبط
- اخراج: تهدید به اخراج ۱
- تبعید: تاریخ تبعید ۳
- قوم لوط: تاریخ قوم لوط ۱، ۲، ۳، ۴; تبعید در قوم لوط ۳; تهدیدهاى قوم لوط ۱; حق ناپذیرى قوم لوط ۲; روش برخورد قوم لوط ۱، ۳; لجاجت قوم لوط ۲; مبارزه با قوم لوط ۴
- لواط: مبارزه با لواط ۴
- لوط(ع): اخراج لوط(ع) ۱; بى تأثیرى مواعظ لوط(ع) ۲; تلاش لوط(ع) ۴; تهدید لوط(ع) ۱; قصه لوط(ع) ۱، ۴، ۵; مبارزه لوط(ع) ۴; موقعیت اجتماعى لوط(ع) ۵
- همجنس بازى: مبارزه با همجنس بازى ۴