الإسراء ١٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[هود ١١٠ | وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْکِتَابَ...]] (۰) [[القلم ٤٢ | يَوْمَ يُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَ...]] (۰) | [[هود ١١٠ | وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْکِتَابَ...]] (۰) [[القلم ٤٢ | يَوْمَ يُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَ...]] (۰) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
عائشه گوید: خدیجه زوجه پیامبر از وى راجع به فرزندان مشرکین پرسید. فرمود: گناه بتپرستى آنها متوجه پدرانشان است سپس پرسید وضع فرزندان مزبور چه خواهد شد. فرمود: خداوند خود بهتر میداند که براى بعد چگونه عمل خواهند کرد و بعد وضع آنها را پس از استحکام اسلام و توسعه آن پرسید، این آیه نازل گردید. | |||
در این مورد جواب رسول خدا صلى الله علیه و آله را دو قسم گفته اند، برخى گویند که فرمود: آنان بر فطرت خویش خواهند بود و بعضى گویند که فرمود آنان در بهشت خواهند بود.<ref> ابن عبدالبر.</ref> اگر چه بعضى سند این حدیث را ضعیف شمرده اند.<ref> صاحب لباب النقول فی اسباب النزول.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۵#link43 | آيات ۹ - ۲۲، سوره اسرى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۵#link43 | آيات ۹ - ۲۲، سوره اسرى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۵#link44 | توضيح در مورد اينكه قرآن بدانچه ((اقوم (( است هدايت مى كند واينكه اسلام دين((قيم (( است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۵#link44 | توضيح در مورد اينكه قرآن بدانچه ((اقوم (( است هدايت مى كند واينكه اسلام دين((قيم (( است]] | ||
خط ۶۰: | خط ۶۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link68 | بحث فلسفى (در بيان اينكه فيض خداوند مطلق ونامحدود است ومنشاء اختلاف انواع وافراداختلاف قابليت ها است )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۳_بخش۸#link68 | بحث فلسفى (در بيان اينكه فيض خداوند مطلق ونامحدود است ومنشاء اختلاف انواع وافراداختلاف قابليت ها است )]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۴#link15 | آيه ۱۳ - ۱۵]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۴#link15 | آيه ۱۳ - ۱۵]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۴#link16 | تفسير: ]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۴#link16 | تفسير: ]] | ||
خط ۶۸: | خط ۷۷: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۴#link20 | ۳ - بى گناه و با گناه را با هم نمى سوزانند!]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۴#link20 | ۳ - بى گناه و با گناه را با هم نمى سوزانند!]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۴#link21 | ۴ - اصل برائت و آيه ((ما كنا معذبين ...))]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۲_بخش۴۴#link21 | ۴ - اصل برائت و آيه ((ما كنا معذبين ...))]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا «15» | |||
هر كس هدايت يافت، پس همانا به سود خويش هدايت يافته است و هر كس گمراه شد، تنها به زيان خويش گمراه شده است و هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمىكشد و ما هرگز عذاب كننده نبودهايم، مگر آنكه پيامبرى بفرستيم (و اتمام حجّت كنيم). | |||
---- | |||
«1». بحار، ج 70، ص 73. | |||
«2». پدرى از فرزندش خواست تمام كردار يك روزش را بنويسد، فرزند انجام داد. روز ديگر باز پدر همان تقاضا را تكرار كرد. فرزند به جزع افتاد كه اين كار دشوار است، معافم بدار. پدر گفت: فرزند عزيزم! اينگونه تمام اعمالت ثبت مىشود و البتّه در قيامت كشف شده و از كردارت شرمنده خواهى شد. (تفسير كشفالاسرار) | |||
جلد 5 - صفحه 31 | |||
===نکته ها=== | |||
با توجّه به آيات 25 انعام و 13 عنكبوت و روايات، پيشوايان كفر و گمراهى، علاوه بر بار گناهان خود، بار گناهِ پيروان خود را نيز بر دوش مىكشند، بدون آنكه از گناه پيروان، چيزى برداشته شود. زيرا اسباب گمراهى آنان را فراهم كردهاند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- انسان در انتخاب راه، آزاد است. مَنِ اهْتَدى ... مَنْ ضَلَ | |||
2- هدايتپذيرى به سود خود انسان و كفر واعراض، به زيان خود اوست؛ سود و زيانى به خدا نمىرسد. يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ... يَضِلُّ عَلَيْها | |||
3- هر كس، گرفتار عمل خويش است. «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» | |||
4- اوّل بايد از مثبتها سخن گفت، بعد از منفىها. «مَنِ اهْتَدى» قبل از «مَنْ ضَلَّ» آمده است. | |||
5- سنّت خدا بر آن است كه كسى يا امّتى را بدون بيان و اتمام حجّت، عذاب نكند. «ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» و انبيا براى هدايت بشر، از ابتداى خلقت بودهاند. | |||
6- عقل، به تنهايى براى سعادت بشر كافى نيست، هدايت انبيا لازم است. «حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» | |||
7- لازمهى آخرت، آمدن انبياست، چون براى بازخواست شدن انسان، قبلًا بايد شرح وظايفش را از طريق پيامبران دريافت كند. وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ ... | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً «15» | |||
مَنِ اهْتَدى: هر كه راه يابد و به راه راست رود در دنيا، يعنى به دين الهى و طاعت سبحانى در آيد. | |||
فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ: پس اين است و جز اين نيست كه فايده و ثواب هدايت او به او برگردد. وَ مَنْ ضَلَ: و هر كه گمراه شود در دنيا از دين حق. فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها: پس جز اين نيست كه ضرر گمراهى و عقاب آن به خود او برگردد، يا هر كه اجتهاد كند به نظر و فكر و راه راست يابد، بهرهاش كه هدايت و ثواب | |||
---- | |||
«1» تبيان، جلد 6، صفحه 455. | |||
جلد 7 - صفحه 344 | |||
است به او برگردد، و هر كه گمراه شود به ترك اجتهاد و نظر و طلب علم ضرر و و بال آن به او برگردد. | |||
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى: و بر ندارد هيچ نفس بردارندهاى گناه نفس ديگرى را. وليد بن مغيره به كافران مىگفت: پيروى مرا كنيد، من گناهان شما را تحمل كنم. حق تعالى فرمود: هيچكس متحمل وبال ديگرى نخواهد بود. وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ: و نباشيم ما عذاب كننده قومى را به عذاب استيصال. | |||
حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا: مگر آنكه برانگيزانيم بر ايشان پيغمبرى را تا تبليغ احكام را نمايد و اقامه حجت بر آنها شده، قطع عذرشان شود، اگرچه جايز است مؤاخذه آنان بر آنچه متعلق باشد به عقل مانند اصول دين. بنابراين، آيه شريفه عام است در عقليات و شرعيات، لكن اكثر مفسرين برآنند كه آيه خاص است در آنچه متعلق باشد به سمع از شرعيات. پس مراد آنكه: خداوند سبحان عذاب نفرمايد در دنيا و نه در آخرت مگر بعد از بعثت انبياء و اما آنچه حجت است از جهت عقل مثل ايمان به خدا. نزد كسانى كه قائلند به انفكاك تكليف عقلى از سمعى، گويند: جايز باشد عقاب به ترك آن اگرچه بعث رسول نفرمايد، لكن بجا نياورد آن را از راه لطف و فضل و كرم و احسان. پس هيچكس معاقب نيست مگر بعد از ارسال پيغمبران مرسلين و هاديان به صراط مستقيم به جهت استظهار در اتمام حجت و ازاحه علت و تأكيد امر به اجتماع داعى عقلى و سمعى و رفع عذر بندگان. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً «13» اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً «14» مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً «15» | |||
ترجمه | |||
و هر انسانى را ملازم نموديم با او اعمالش را در گردنش و بيرون ميآوريم براى او روز قيامت نوشتهاى كه ميبيند آنرا گشاده | |||
بخوان نوشتهات را كافى است نفس تو امروز مر تو را حساب كننده | |||
كسيكه هدايت شد پس جز اين نيست كه هدايت ميشود بنفع خودش و كسيكه گمراه شد پس جز اين نيست كه گمراه ميگردد بضرر خودش و بر ندارد هيچ بر دارندهاى بار ديگرى را و نباشيم ما عذاب كننده تا بفرستيم پيغمبرى را | |||
تفسير | |||
- در ميان عرب معمول است كه پرواز پرنده را از جانب راست و چپ بفال نيك و بد ميگيرند و باين مناسبت طائر ميگويند و اراده اعمال خوب و بد ميكنند كه براى آدمى مقدّر شده گويا پرندهاى است كه از عالم غيب بسوى او پرواز ميكند خداوند ميفرمايد ما اعمال خوب و بد هر كسى را مانند طوق بگردن او كردهايم كه از او جدا نميشود تا روز قيامت كه براى او مشهود ميشود بصورت نوشتهاى گشاده در مقابل او كه بخواند و بداند كه چه كرده و چه استحقاقى دارد و چون آن نوشته صحيفه نفس او است باو گفته ميشود بخوان كتاب اعمال خود را كافى است امروز براى تو نفست كه محاسبت باشد و باين تقريب در روايت عيّاشى و قمّى ره از صادقين عليهما السّلام تصريح شده است و در مجمع و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه بنده تمام اعمالش را كه نوشته شده است بر او بياد ميآورد مانند آنكه در آنساعت بجا آورده و براى اين ميگويد اى و اى بر ما اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى نبوده مگر آنكه در آن ثبت و ضبط شده است نفع هدايت هر كس و ضرر ضلالت او بخودش واصل ميشود و هيچ كس بعمل ديگرى معذب نميشود و بار گناه او را بدوش نميكشد بلكه در گرو عمل خود است و خداوند هيچ قومى را عذاب نفرموده مگر بعد از آنكه براى آنها پيغمبرى فرستاده و احكامى معيّن فرموده و آنها عمل ننمودند و اطاعت نكردند و عذاب بر آنها نازل شده است چون عقاب قبل از بيان عقلا قبيح است و فعل قبيح از خداوند صادر نميشود لذا در آخرت هم بر اعمالى كه دليل عقلى و شرعى بر قبح | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 348 | |||
و حرمت آن اقامه نشده است عقاب نخواهد فرمود .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
مَنِ اهتَدي فَإِنَّما يَهتَدِي لِنَفسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري وَ ما كُنّا مُعَذِّبِينَ حَتّي نَبعَثَ رَسُولاً «15» | |||
هر كس قبول هدايت كرد قبول هدايت ميكند و مهتدي ميشود بنفع نفس خود و هر كس گمراه شد گمراه ميكند بر ضرر نفس خود واحدي و زر و بال ديگري را تحمّل نميكند و ما نيستيم عذاب كننده تا اينكه بفرستيم و مبعوث كنيم رسول و پيغمبري را شرح اينکه آيه شريفه محتاج ببيان چند امر است. | |||
(امر اوّل) اينكه تا حجة بر خلق تمام نشود و راه عذر بسته نشود خداوند از احدي مؤاخذه نميكند نه در دنيا و نه در آخرت و از اينکه جهة ميگوييم اطفال كفّار و مجانين آنها فرداي قيامت معذّب نميشوند و لو لياقت بهشت را هم ندارند. | |||
(امر دوّم) از ابتداء خلقت بشر تا آخر دنيا زمين خالي از حجة نبوده و نميشود که اوّل آنها آدم عليه السّلام بوده و آخر آنها حضرت بقيّة اللّه. | |||
(امر سيّم) حجة الهي دو قسم است يكي عقل است که رسول در باطن است و ديگر رسول است که عقل در ظاهر است و لكن عقل بتنهايي كافي نيست زيرا قبائح عقليه بيش از ذمّ دلالت ندارد که اينکه عمل مذموم است. | |||
و النّاس يستسهلون الذم في قضاء الوتر ولي بضميمه قاعده كلّما حكم به العقل حكم به الشرع و بالعكس يكي از ادلّه شرعيه شمرده شده كتاب سنّة اجماع عقل و بعبارة ديگر اوامر شرعيه دو قسم است يك قسم مولويه که اعمال مولويه در او شده استحقاق عقوبت بر مخالفت او دارد و يك قسم ارشاديه که ارشاد بحكم عقل ميكند و- | |||
جلد 12 - صفحه 232 | |||
تابع مرشد اليه است که حكم عقلي باشد و بالجمله تا اعمال مولويت نشود استحقاق عقوبت ندارد پس از اينکه بيان بپردازيم بشرح آيه شريفه. | |||
مَنِ اهتَدي كسي که قبول هدايت كرد مجرّد هدايت که بمعني ارائه طريق باشد كافي نيست بلكه آنچه موجب سعادت ميشود قبول هدايت است و پذيرفتن فَإِنَّما يَهتَدِي لِنَفسِهِ يعني نتيجه و فائده اهتداء عائد خود مهتدي ميشود وَ مَن ضَلَّ که خود را در ضلالت انداخت و قبول هدايت نكرد. | |||
فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيها ضرر و عقوبت ضلالت متوجّه بخود ضالّ ميشود ديگري را بواسطه او عقوبت نميكنند مثل معروفست خر خرابي ميكند گوش گاو را نميبرند بلي اگر ديگران را هم اضلال كرد عقوبت آنها را هم دارد بدون آنكه از آنها كسر گذارده شود چنانچه اگر ديگران را هدايت كرد مثوبت آنها را هم دارد بدون آنكه از مثوبت آنها كم كنند و اينهم عقوبت و مثوبت فعل خود او است که اضلال و هدايت باشد لذا ميفرمايد: | |||
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري هر كسي گرفتار عمل خود است بسا پدر در جهنم پس در بهشت مثل أبا بكر و محمّد إبن ابي بكر بسا برادر در جهنم برادر ديگر در بهشت مثل ابي لهب و حمزه بسا پدر در اعلي درجه سعادت پسر در ادني دركات جهنم مثل حضرت هادي و جعفر كذّاب شوهر جهنم عيال بهشت مثل فرعون و آسيه يا بالعكس مثل پيغمبر و عايشه. | |||
وَ ما كُنّا مُعَذِّبِينَ حَتّي نَبعَثَ رَسُولًا که بشارت بمثوبات و انذار از عقوبات فرمايد تا حجة بر خلق از هر جهتي تمام شود (تنبيه) اينکه مثوبات و عقوبات راجع بمعاد است و لذا گفتهايم که دليل بر خصوصيات معاد از راه شرع است عقل پي نميبرد و اما نعم و بلاهاي دنيوي اثر بخاصية اعمال است زهر كشنده است ظلم پا پيچ خود ظالم ميشود احسان نفعش عائد محسن ميشود و هكذا. | |||
233 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 15)- این آیه، چهار حکم اساسی و اصولی را در رابطه با مسأله حساب و جزای اعمال بیان میکند. | |||
1- نخست میگوید: «هر کسی هدایت شود برای خود هدایت یافته» و نیجهاش عائد خود او میشود (مَنِ اهْتَدی فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ). | |||
2- «و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است» و عواقب شومش دامن خودش را میگیرد (وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها). | |||
3- «و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد» و کسی را به جرم دیگری مجازات نمیکنند (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری). | |||
البته این قانون کلی که «هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد» هیچ گونه منافاتی با آنچه در آیه سوره نحل گذشت که میگوید: «گمراه کنندگان بار مسؤولیت کسانی را که گمراه کردهاند نیز بر دوش میکشند» ندارد. زیرا آنها به خاطر اقدام به گمراه ساختن دیگران، فاعل آن گناه محسوب میشوند، و در حقیقت این بار گناهان خودشان است که بر دوش دارند. | |||
4- سر انجام چهارمین حکم را به این صورت بیان میکند که: «و ما (هیچ | |||
ج2، ص625 | |||
شخص و قومی را) مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه پیامبری مبعوث کرده باشیم» تا وظائفشان را کاملا تشریح و اتمام حجت کند (وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۰۴
ترجمه
الإسراء ١٤ | آیه ١٥ | الإسراء ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَزِرُ وازِرَةٌ ...»: (نگا: أنعام / و نحل / ). «وَ مَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ ...»: مراد این است که عذاب بدون بیان صحیح نیست، و این است که خداوند ستمگران و منحرفان را کیفر نمیدهد، مگر این که پیغمبری را به میانشان بفرستد تا راه و چاه را بدیشان بنمایاند. امام محمّد غزّالی، مردمان بعد از بعثت پیغمبر اسلام را سه گروه کرده است: الف) کسانی که از بعثت محمّدی به طور کلّی بیخبرند، اینان رستگارند. ب) کسانی که به گونه راستین، دعوت اسلام بدیشان میرسد، ولی بر اثر سهلانگاری یا عِناد، بدان نمیگروند، اینان گرفتار عذاب کردگارند. ج) کسانی که به گونه راستین، دعوت اسلام بدیشان نمیرسد، و محمّد همچون شخص نیرنگباز و جاهطلب و خوشگذرانی بدیشان معرّفی و شناسانده میشود، اینان نیز همچون گروه نخست، رستگار و از عذاب در امانند. (نگا: تفسیرالمراغی، جلد اوّل، صفحه تفسیر سوره اسراء: عبدالّله محمّد شحّاته، صفحه ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ... (۱) ذٰلِکَ أَنْ لَمْ يَکُنْ رَبُّکَ... (۱) لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ کَامِلَةً... (۵) وَ لَيَحْمِلُنَ أَثْقَالَهُمْ وَ... (۱) وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَ... (۶) وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا... (۱) وَ سِيقَ الَّذِينَ کَفَرُوا إِلَى... (۲) وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ... (۰) قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ... (۱)
وَ لَقَدْ جِئْنَاهُمْ بِکِتَابٍ... (۱) تِلْکَ الْقُرَى نَقُصُ عَلَيْکَ... (۲) وَ لاَ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ... (۰) تَکَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ... (۰) قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ... (۲) أَ لَمْ تَکُنْ آيَاتِي تُتْلَى... (۲) ذِکْرَى وَ مَا کُنَّا ظَالِمِينَ (۱) وَ مَا کَانَ رَبُّکَ مُهْلِکَ... (۴) وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيهَا رَبَّنَا... (۱) وَ لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْکِتَابَ... (۰) يَوْمَ يُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَ... (۰)
نزول
عائشه گوید: خدیجه زوجه پیامبر از وى راجع به فرزندان مشرکین پرسید. فرمود: گناه بتپرستى آنها متوجه پدرانشان است سپس پرسید وضع فرزندان مزبور چه خواهد شد. فرمود: خداوند خود بهتر میداند که براى بعد چگونه عمل خواهند کرد و بعد وضع آنها را پس از استحکام اسلام و توسعه آن پرسید، این آیه نازل گردید.
در این مورد جواب رسول خدا صلى الله علیه و آله را دو قسم گفته اند، برخى گویند که فرمود: آنان بر فطرت خویش خواهند بود و بعضى گویند که فرمود آنان در بهشت خواهند بود.[۱] اگر چه بعضى سند این حدیث را ضعیف شمرده اند.[۲]
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۲، سوره اسرى
- توضيح در مورد اينكه قرآن بدانچه ((اقوم (( است هدايت مى كند واينكه اسلام دين((قيم (( است
- خداوند براى مؤ منان صالح العمل بر خود حق قرار داده است (ان لهم اجرا كبيرا)
- بيان اينكه انسان عجول بوده وآنسان كه در طلب خيرات است در پى شر نيز مى باشد(ويدع الانسان بالشر دعائه بالخير)
- دونكته كه آيه شريفه روشن مى شود
- مراد از آيت بودن شب وروز ومحوآيت ليل ومبصره بودن آيات نهار
- وجود قدرت وآزادى ، دليل ومجوز ارتكاب هر عملى نيست
- معناى ((طائر(( ومراد از جمله : ((وكل انسان الزمناه طائره فى عنقه ((
- عاقبت وسرنوشت انسان با اعمال ارادى واختيارى اولزوم وحتميت پيدا مى كند
- مقصود از كتابى كه در قيامت براى افراد انسان بيرون آورده مى شود (ونخرج له يومالقيمة كتابا يلقيه منشورا)
- هدايت هر كس به سود خود وضلالتش عليه خود است (ولاتزر وازرة وزر اخرى )
- توضيح اينكه فرمود: ((وما كنا معذبين حتى نبعث رسولا((
- مقصود از اراده هلاك قريه در جمله : ((واذا اردنا ان نهلك قرية ((
- توجيه امر خدا در (امرنا مترفيها ففسقوا فيها) با اينكه خدا امر به فحشاء نمى كند!
- وجوهى كه مفسرين در توجيه اين امر گفته اند.
- مراد از ((اراده عاجله (( در آيه : ((من كان يريد العاجلة عجلنا له فيها...((
- اعمال آدمى اسباب اخروى هستند وبر خلاف اسباب دنيوى تخلف ناپذيرند
- بيان اينكه دنيا طلبان در اعمال دنيوى ، وعقبى طلبان دراعمال اخروى مستمدّ از عطاى خداوندند
- اشاره به تفاسير ديگرى كه براى اين آيه بيان شده است
- توضيح اينكه درجات اخروى بزرگتر از درجات دنيوى است
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )
- گفتارى در چند فصل پيرامون قضاء
- فصل ۱ - در معنا وحدود آن :
- فصل ۲ - نظرى فلسفى در معناى قضاء:
- فصل ۳ - روايات هم اين نظريه را تاءييد مى كنند:
- بحث فلسفى (در بيان اينكه فيض خداوند مطلق ونامحدود است ومنشاء اختلاف انواع وافراداختلاف قابليت ها است )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا «15»
هر كس هدايت يافت، پس همانا به سود خويش هدايت يافته است و هر كس گمراه شد، تنها به زيان خويش گمراه شده است و هيچ كس بار گناه ديگرى را به دوش نمىكشد و ما هرگز عذاب كننده نبودهايم، مگر آنكه پيامبرى بفرستيم (و اتمام حجّت كنيم).
«1». بحار، ج 70، ص 73.
«2». پدرى از فرزندش خواست تمام كردار يك روزش را بنويسد، فرزند انجام داد. روز ديگر باز پدر همان تقاضا را تكرار كرد. فرزند به جزع افتاد كه اين كار دشوار است، معافم بدار. پدر گفت: فرزند عزيزم! اينگونه تمام اعمالت ثبت مىشود و البتّه در قيامت كشف شده و از كردارت شرمنده خواهى شد. (تفسير كشفالاسرار)
جلد 5 - صفحه 31
نکته ها
با توجّه به آيات 25 انعام و 13 عنكبوت و روايات، پيشوايان كفر و گمراهى، علاوه بر بار گناهان خود، بار گناهِ پيروان خود را نيز بر دوش مىكشند، بدون آنكه از گناه پيروان، چيزى برداشته شود. زيرا اسباب گمراهى آنان را فراهم كردهاند.
پیام ها
1- انسان در انتخاب راه، آزاد است. مَنِ اهْتَدى ... مَنْ ضَلَ
2- هدايتپذيرى به سود خود انسان و كفر واعراض، به زيان خود اوست؛ سود و زيانى به خدا نمىرسد. يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ... يَضِلُّ عَلَيْها
3- هر كس، گرفتار عمل خويش است. «لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»
4- اوّل بايد از مثبتها سخن گفت، بعد از منفىها. «مَنِ اهْتَدى» قبل از «مَنْ ضَلَّ» آمده است.
5- سنّت خدا بر آن است كه كسى يا امّتى را بدون بيان و اتمام حجّت، عذاب نكند. «ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» و انبيا براى هدايت بشر، از ابتداى خلقت بودهاند.
6- عقل، به تنهايى براى سعادت بشر كافى نيست، هدايت انبيا لازم است. «حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا»
7- لازمهى آخرت، آمدن انبياست، چون براى بازخواست شدن انسان، قبلًا بايد شرح وظايفش را از طريق پيامبران دريافت كند. وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً «15»
مَنِ اهْتَدى: هر كه راه يابد و به راه راست رود در دنيا، يعنى به دين الهى و طاعت سبحانى در آيد.
فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ: پس اين است و جز اين نيست كه فايده و ثواب هدايت او به او برگردد. وَ مَنْ ضَلَ: و هر كه گمراه شود در دنيا از دين حق. فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها: پس جز اين نيست كه ضرر گمراهى و عقاب آن به خود او برگردد، يا هر كه اجتهاد كند به نظر و فكر و راه راست يابد، بهرهاش كه هدايت و ثواب
«1» تبيان، جلد 6، صفحه 455.
جلد 7 - صفحه 344
است به او برگردد، و هر كه گمراه شود به ترك اجتهاد و نظر و طلب علم ضرر و و بال آن به او برگردد.
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى: و بر ندارد هيچ نفس بردارندهاى گناه نفس ديگرى را. وليد بن مغيره به كافران مىگفت: پيروى مرا كنيد، من گناهان شما را تحمل كنم. حق تعالى فرمود: هيچكس متحمل وبال ديگرى نخواهد بود. وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ: و نباشيم ما عذاب كننده قومى را به عذاب استيصال.
حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا: مگر آنكه برانگيزانيم بر ايشان پيغمبرى را تا تبليغ احكام را نمايد و اقامه حجت بر آنها شده، قطع عذرشان شود، اگرچه جايز است مؤاخذه آنان بر آنچه متعلق باشد به عقل مانند اصول دين. بنابراين، آيه شريفه عام است در عقليات و شرعيات، لكن اكثر مفسرين برآنند كه آيه خاص است در آنچه متعلق باشد به سمع از شرعيات. پس مراد آنكه: خداوند سبحان عذاب نفرمايد در دنيا و نه در آخرت مگر بعد از بعثت انبياء و اما آنچه حجت است از جهت عقل مثل ايمان به خدا. نزد كسانى كه قائلند به انفكاك تكليف عقلى از سمعى، گويند: جايز باشد عقاب به ترك آن اگرچه بعث رسول نفرمايد، لكن بجا نياورد آن را از راه لطف و فضل و كرم و احسان. پس هيچكس معاقب نيست مگر بعد از ارسال پيغمبران مرسلين و هاديان به صراط مستقيم به جهت استظهار در اتمام حجت و ازاحه علت و تأكيد امر به اجتماع داعى عقلى و سمعى و رفع عذر بندگان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاهُ مَنْشُوراً «13» اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً «14» مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً «15»
ترجمه
و هر انسانى را ملازم نموديم با او اعمالش را در گردنش و بيرون ميآوريم براى او روز قيامت نوشتهاى كه ميبيند آنرا گشاده
بخوان نوشتهات را كافى است نفس تو امروز مر تو را حساب كننده
كسيكه هدايت شد پس جز اين نيست كه هدايت ميشود بنفع خودش و كسيكه گمراه شد پس جز اين نيست كه گمراه ميگردد بضرر خودش و بر ندارد هيچ بر دارندهاى بار ديگرى را و نباشيم ما عذاب كننده تا بفرستيم پيغمبرى را
تفسير
- در ميان عرب معمول است كه پرواز پرنده را از جانب راست و چپ بفال نيك و بد ميگيرند و باين مناسبت طائر ميگويند و اراده اعمال خوب و بد ميكنند كه براى آدمى مقدّر شده گويا پرندهاى است كه از عالم غيب بسوى او پرواز ميكند خداوند ميفرمايد ما اعمال خوب و بد هر كسى را مانند طوق بگردن او كردهايم كه از او جدا نميشود تا روز قيامت كه براى او مشهود ميشود بصورت نوشتهاى گشاده در مقابل او كه بخواند و بداند كه چه كرده و چه استحقاقى دارد و چون آن نوشته صحيفه نفس او است باو گفته ميشود بخوان كتاب اعمال خود را كافى است امروز براى تو نفست كه محاسبت باشد و باين تقريب در روايت عيّاشى و قمّى ره از صادقين عليهما السّلام تصريح شده است و در مجمع و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه بنده تمام اعمالش را كه نوشته شده است بر او بياد ميآورد مانند آنكه در آنساعت بجا آورده و براى اين ميگويد اى و اى بر ما اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى نبوده مگر آنكه در آن ثبت و ضبط شده است نفع هدايت هر كس و ضرر ضلالت او بخودش واصل ميشود و هيچ كس بعمل ديگرى معذب نميشود و بار گناه او را بدوش نميكشد بلكه در گرو عمل خود است و خداوند هيچ قومى را عذاب نفرموده مگر بعد از آنكه براى آنها پيغمبرى فرستاده و احكامى معيّن فرموده و آنها عمل ننمودند و اطاعت نكردند و عذاب بر آنها نازل شده است چون عقاب قبل از بيان عقلا قبيح است و فعل قبيح از خداوند صادر نميشود لذا در آخرت هم بر اعمالى كه دليل عقلى و شرعى بر قبح
جلد 3 صفحه 348
و حرمت آن اقامه نشده است عقاب نخواهد فرمود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
مَنِ اهتَدي فَإِنَّما يَهتَدِي لِنَفسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري وَ ما كُنّا مُعَذِّبِينَ حَتّي نَبعَثَ رَسُولاً «15»
هر كس قبول هدايت كرد قبول هدايت ميكند و مهتدي ميشود بنفع نفس خود و هر كس گمراه شد گمراه ميكند بر ضرر نفس خود واحدي و زر و بال ديگري را تحمّل نميكند و ما نيستيم عذاب كننده تا اينكه بفرستيم و مبعوث كنيم رسول و پيغمبري را شرح اينکه آيه شريفه محتاج ببيان چند امر است.
(امر اوّل) اينكه تا حجة بر خلق تمام نشود و راه عذر بسته نشود خداوند از احدي مؤاخذه نميكند نه در دنيا و نه در آخرت و از اينکه جهة ميگوييم اطفال كفّار و مجانين آنها فرداي قيامت معذّب نميشوند و لو لياقت بهشت را هم ندارند.
(امر دوّم) از ابتداء خلقت بشر تا آخر دنيا زمين خالي از حجة نبوده و نميشود که اوّل آنها آدم عليه السّلام بوده و آخر آنها حضرت بقيّة اللّه.
(امر سيّم) حجة الهي دو قسم است يكي عقل است که رسول در باطن است و ديگر رسول است که عقل در ظاهر است و لكن عقل بتنهايي كافي نيست زيرا قبائح عقليه بيش از ذمّ دلالت ندارد که اينکه عمل مذموم است.
و النّاس يستسهلون الذم في قضاء الوتر ولي بضميمه قاعده كلّما حكم به العقل حكم به الشرع و بالعكس يكي از ادلّه شرعيه شمرده شده كتاب سنّة اجماع عقل و بعبارة ديگر اوامر شرعيه دو قسم است يك قسم مولويه که اعمال مولويه در او شده استحقاق عقوبت بر مخالفت او دارد و يك قسم ارشاديه که ارشاد بحكم عقل ميكند و-
جلد 12 - صفحه 232
تابع مرشد اليه است که حكم عقلي باشد و بالجمله تا اعمال مولويت نشود استحقاق عقوبت ندارد پس از اينکه بيان بپردازيم بشرح آيه شريفه.
مَنِ اهتَدي كسي که قبول هدايت كرد مجرّد هدايت که بمعني ارائه طريق باشد كافي نيست بلكه آنچه موجب سعادت ميشود قبول هدايت است و پذيرفتن فَإِنَّما يَهتَدِي لِنَفسِهِ يعني نتيجه و فائده اهتداء عائد خود مهتدي ميشود وَ مَن ضَلَّ که خود را در ضلالت انداخت و قبول هدايت نكرد.
فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيها ضرر و عقوبت ضلالت متوجّه بخود ضالّ ميشود ديگري را بواسطه او عقوبت نميكنند مثل معروفست خر خرابي ميكند گوش گاو را نميبرند بلي اگر ديگران را هم اضلال كرد عقوبت آنها را هم دارد بدون آنكه از آنها كسر گذارده شود چنانچه اگر ديگران را هدايت كرد مثوبت آنها را هم دارد بدون آنكه از مثوبت آنها كم كنند و اينهم عقوبت و مثوبت فعل خود او است که اضلال و هدايت باشد لذا ميفرمايد:
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري هر كسي گرفتار عمل خود است بسا پدر در جهنم پس در بهشت مثل أبا بكر و محمّد إبن ابي بكر بسا برادر در جهنم برادر ديگر در بهشت مثل ابي لهب و حمزه بسا پدر در اعلي درجه سعادت پسر در ادني دركات جهنم مثل حضرت هادي و جعفر كذّاب شوهر جهنم عيال بهشت مثل فرعون و آسيه يا بالعكس مثل پيغمبر و عايشه.
وَ ما كُنّا مُعَذِّبِينَ حَتّي نَبعَثَ رَسُولًا که بشارت بمثوبات و انذار از عقوبات فرمايد تا حجة بر خلق از هر جهتي تمام شود (تنبيه) اينکه مثوبات و عقوبات راجع بمعاد است و لذا گفتهايم که دليل بر خصوصيات معاد از راه شرع است عقل پي نميبرد و اما نعم و بلاهاي دنيوي اثر بخاصية اعمال است زهر كشنده است ظلم پا پيچ خود ظالم ميشود احسان نفعش عائد محسن ميشود و هكذا.
233
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- این آیه، چهار حکم اساسی و اصولی را در رابطه با مسأله حساب و جزای اعمال بیان میکند.
1- نخست میگوید: «هر کسی هدایت شود برای خود هدایت یافته» و نیجهاش عائد خود او میشود (مَنِ اهْتَدی فَإِنَّما یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ).
2- «و آن کس که گمراه گردد، به زیان خود گمراه شده است» و عواقب شومش دامن خودش را میگیرد (وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها).
3- «و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد» و کسی را به جرم دیگری مجازات نمیکنند (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری).
البته این قانون کلی که «هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد» هیچ گونه منافاتی با آنچه در آیه سوره نحل گذشت که میگوید: «گمراه کنندگان بار مسؤولیت کسانی را که گمراه کردهاند نیز بر دوش میکشند» ندارد. زیرا آنها به خاطر اقدام به گمراه ساختن دیگران، فاعل آن گناه محسوب میشوند، و در حقیقت این بار گناهان خودشان است که بر دوش دارند.
4- سر انجام چهارمین حکم را به این صورت بیان میکند که: «و ما (هیچ
ج2، ص625
شخص و قومی را) مجازات نخواهیم کرد مگر آنکه پیامبری مبعوث کرده باشیم» تا وظائفشان را کاملا تشریح و اتمام حجت کند (وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا).
نکات آیه
۱- نفع هدایت و ضررِ گمراهى هر کسى متوجه خود اوست. (من اهتدى فإنما یهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما یضلّ علیها)
۲- هدایت، دربردارنده سود و منافع و گمراهى در پى دارنده زیان و ضرر (من اهتدى فإنما یهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما یضلّ علیها)
۳- انسان در انتخاب راه هدایت یا گمراهى مختار است. (من اهتدى فإنما یهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما یضلّ علیها)
۴- تبیین آیات الهى در طبیعت و تذکر به محاسبه اعمال در قیامت، براى هدایت آدمیان است. (و جعلنا الّیل و النهار ءایتین ... اقرأ کتبک ... من اهتدى فإنما یهتدى لنفسه)
۵- هیچ انسانى بار عمل دیگرى را بر دوش نخواهد کشید. (و لاتزر وازرة وزر أخرى) «وزر» به معناى چیز سنگین و کنایه از گناه است.
۶- گناه، بارى سنگین بر دوش انسان است. (و لاتزر وازرة وزر أخرى) «وزر» در لغت به معناى چیز سنگین است (لسان العرب)، و از این رو به گناه «وزر» گفته مى شود، که داراى تبعات و نتایج سنگینى است.
۷- عدل الهى، بر نظام جزاى اعمال حاکم است. (و لاتزر وازرة وزر أخرى)
۸- مجازات نکردن انسانها، قبل از برانگیختن رسولان و اتمام حجت با آنها، از سنتهاى الهى است. (و ما کنّا معذّبین حتى نبعث رسولاً)
۹- اتمام حجت بر آدمیان، از جمله اهداف بعثت انبیاست. (و ما کنّا معذّبین حتى نبعث رسولاً)
۱۰- عقاب و کیفر دادن بر هر عملى بدون بیان زشتى و خلاف بودن آن عمل، زشت و ناپسند است. (و ما کنّا معذّبین حتى نبعث رسولاً) اینکه خداوند فرمود: «ما بدون اینکه رسولى براى تبیین حقایق براى مردم بفرستیم، عذاب و کیفرشان نمى کنیم» احتمال دارد به جهت این داورى عقل باشد که: «عقاب بدون بیان زشت و قبیح است».
۱۱- نزول عذاب دنیوى بر امتهاى گنهکار، تنها پس از اتمام حجت و فرستادن پیامبرى براى ایشان است. (و ما کنّا معذّبین حتى نبعث رسولاً) جمله «ما کنّا معذّبین حتى نبعث رسولاً» اطلاق دارد و عذاب دنیوى را هم دربرمى گیرد.
موضوعات مرتبط
- آیات خدا: آیات آفاقى ۴; فلسفه تبیین آیات خدا ۴
- اتمام حجت: اهمیت اتمام حجت ۹
- امتها: عذاب دنیوى امتهاى گناهکار ۱۱
- انبیا: اتمام حجت با انبیا ۱۱; فلسفه بعثت انبیا ۹; نقش انبیا ۱۱
- انسان: اختیار انسان ۳
- تذکر: تذکر حسابرسى اخروى عمل ۴
- جبرواختیار ۳:
- خدا: پاداشهاى خدا ۷; حاکمیت عدالت خدا ۷; سنتهاى خدا ۸; شرایط کیفرهاى خدا ۸، ۱۱; قانونمندى کیفرهاى خدا ۸،۱۱; کیفرهاى خدا ۷; نقش اتمام حجت خدا ۸، ۱۱
- خود: زیان به خود ۱
- رسولان خدا: نقش رسولان خدا ۸
- عمل: عمل ناپسند ۱۰; مسؤول عمل ۵
- قواعد فقهى: قاعده کیفر بى بیان ۱۰
- گمراهى: اختیار در گمراهى ۳; زیان گمراهى ۱، ۲
- گناه: تحمل گناه دیگران ۵; سنگینى گناه ۶
- نظام جزایى ۷:
- هدایت: اختیار در هدایت ۳; زمینه هدایت ۴; فواید هدایت ۱، ۲