الكهف ٨٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و اما آنکو ایمان آرد و کردار شایسته کند پس او را است پاداش نیک و زود است گوئیم برایش از امر خویش گشایش را
|-|معزی=و اما آنکو ایمان آرد و کردار شایسته کند پس او را است پاداش نیک و زود است گوئیم برایش از امر خویش گشایش را
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::88|٨٨]] | قبلی = الكهف ٨٧ | بعدی = الكهف ٨٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::88|٨٨]] | قبلی = الكهف ٨٧ | بعدی = الكهف ٨٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«الْحُسْنَی»: نیکو. مراد پاداش نیکو یا بهشت است. «لَهُ جَزَآءً الْحُسْنَی»: سزای ایشان پاداش نیکو است. پاداش ایشان بهشت است. واژه (جَزَآءً) حال مقدم یا تمییز است. و واژه (الْحُسْنی) مرفوع و مبتدای مؤخّر، و یا این که منصوب و بدل از (جَزَآءً) است. «مِنْ أَمْرِنَا»: آنچه بدان دستور می‌دهیم. «یُسْراً»: سهل و ممکن.
«الْحُسْنَی»: نیکو. مراد پاداش نیکو یا بهشت است. «لَهُ جَزَآءً الْحُسْنَی»: سزای ایشان پاداش نیکو است. پاداش ایشان بهشت است. واژه (جَزَآءً) حال مقدم یا تمییز است. و واژه (الْحُسْنی) مرفوع و مبتدای مؤخّر، و یا این که منصوب و بدل از (جَزَآءً) است. «مِنْ أَمْرِنَا»: آنچه بدان دستور می‌دهیم. «یُسْراً»: سهل و ممکن.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۱


ترجمه

و اما کسی که ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، پاداشی نیکوتر خواهد داشت؛ و ما دستور آسانی به او خواهیم داد.»

|و اما هر كه ايمان بياورد و كار شايسته كند پاداشى هر چه نيكوتر خواهد داشت و به او از فرمان خود تكليفى آسان خواهيم گفت
و اما هر كه ايمان آورد و كار شايسته كند، پاداشى [هر چه‌] نيكوتر خواهد داشت، و به فرمان خود، او را به كارى آسان واخواهيم داشت.
و اما هر کس به خدا ایمان آورد و نیکو کردار باشد نیکوترین اجر خواهد یافت و هم ما امر را بر او سهل و آسان گیریم.
و اما هر که ایمان آورده و کار شایسته انجام داده است، پس بهترین پاداش برای اوست، و ما هم از سوی خود تکلیفی آسان به او خواهیم داد.
و اما هر كس كه ايمان آورد و كارهاى شايسته كند، اجرى نيكو دارد. و در باره او فرمانهاى آسان خواهيم راند.
و اما هرکس ایمان آورد و نیکوکاری کند، او را پاداش نیکو باشد و کار را بر او آسان می‌گیریم‌
و اما هر كه ايمان آورد و كار نيك و شايسته كند او را پاداش، نيكويى است و زودا كه براى او از فرمان خويش سخنى آسان گوييم- كارى آسان فراخور توان او فرماييم-.
و امّا کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند، (در آخرت) پاداش نیکو خواهند داشت، و ما (هم در دنیا) دستور سهل و ساده‌ای در حق ایشان صادر می‌نمائیم (و تکالیف طاقت‌فرسا و مالیات سنگین بر دوششان نمی‌گذاریم).
«و اما هر کس ایمان آورد و کار شایسته‌ای کرد، پس برایش پاداشی نیکوتر است، و زودا (که) از کارمان برایش (جریان) آسانی خواهیم گفت.»
و اما آنکو ایمان آرد و کردار شایسته کند پس او را است پاداش نیک و زود است گوئیم برایش از امر خویش گشایش را


الكهف ٨٧ آیه ٨٨ الكهف ٨٩
سوره : سوره الكهف
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْحُسْنَی»: نیکو. مراد پاداش نیکو یا بهشت است. «لَهُ جَزَآءً الْحُسْنَی»: سزای ایشان پاداش نیکو است. پاداش ایشان بهشت است. واژه (جَزَآءً) حال مقدم یا تمییز است. و واژه (الْحُسْنی) مرفوع و مبتدای مؤخّر، و یا این که منصوب و بدل از (جَزَآءً) است. «مِنْ أَمْرِنَا»: آنچه بدان دستور می‌دهیم. «یُسْراً»: سهل و ممکن.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- ذوالقرنین، به اعطاى پاداش نیک، به مؤمنان نیک کردار، وعده داد. (و أمّا من ءامن و عمل صلحًا فله جزاءً الحسنى) «جزاء» حال است و بیانِ این که رفتار نیکو (الحسنى) پاداش ایمان و عمل صالح شخص است.

۲- تعجیل نکردن ذوالقرنین در کیفر ظالمان کافر، مهلتى براى گرایش آنان به ایمان بود. * (أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ... و أمّا من ءامن و عمل صلحًا فله جزاءً الحسنى) مراد از «من ءامن و...» (هرکس ایمان بیاورد و...) کسانى اند که از ظلم و کفر، دست برداشته و ایمان آورند، نه آنان که هنگام ورود ذوالقرنین مؤمن بودند; زیرا، معنا ندارد که او، بین عذاب و یا رفتار نیک با مؤمنان مخیّر باشد! بنابراین، درنگ ذوالقرنین در عذاب ظالمان (سوف نعذّبه) ایجاد فرصتى براى تغییر رویه آنان بوده است.

۳- حاکمیّت ذوالقرنین، در جهت ترویج ایمان و عمل صالح بود. (قال ... و أمّا من ءامن و عمل صلحًا فله جزاءً الحسنى)

۴- مردم بى ایمان و فاقد عمل صالح، در بینش ذوالقرنین، مردمى ظالم بودند. (قال أمّا من ظلم ... و أمّا من ءامن و عمل صلحًا فله جزاءً الحسنى) مقابله بین دو گروه «من ظلم» و «من ءامن...» حکایت از آن دارد که ترک ایمان و عمل صالح ظلم است.

۵- همراهى ایمان و عمل صالح، شرط برخوردارى از پاداش نیک است. (من ءامن و عمل صلحًا فله جزاءً الحسنى)

۶- ذوالقرنین، تصمیم گرفت که قوانین و مقرّرات اجتماعى سهل و قابل تحمّلى را براى مؤمنان وضع کند. (و سنقول له من أمرنا یسرًا) «یسر» یعنى «آسانى» و «من أمرنا» یعنى:«از فرامینى که صادر مى کنیم.»، لذا مفاد جمله «و سنقول...» آن است که براى مؤمنان صالح، فرامینى صادر مى کنیم که اجراى آن دشوار نباشد و شنیدن آن براى مؤمنان سنگین نیاید.

۷- ذوالقرنین، به رعایت نرمش و مدارا در صدور فرمان و ابلاغ خواسته هاى حکومتى خویش به مؤمنان، نوید داد. (و سنقول له من أمرنا یسرًا)

۸- برخورد شدید با ظالمان متجاوز و نرمش در برابر مؤمنان صالح، روشى نیکو در نظام حکومتى و شیوه برگزیده ذوالقرنین در حکومت خویش بود. (أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ... و أمّا من ءامن و عمل صلحًا) ذوالقرنین، پس از شنیدن وحى الهى که در برخورد با ساحل نشینان غرب، دو راه پیش روى او قرار داد: یکى تعذیب، و دیگرى روش نیکو، شقّ دوم را انتخاب کرد و آن را چنین ترسیم کرد که ظالمان را عقوبت و مؤمنان را پاداش نیک خواهد داد.

۹- پرداختن حکومت هاى الهى به مبارزه با ظلم و نیز تلاش براى سبک بار ساختن مقررات اجتماعى مؤمنان، امرى لازم است. (قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه ... و أمّا من ءامن ... سنقول له من أمرنا یسرًا)

۱۰- ساحل نشینان غرب سرزمین ذوالقرنین، براى ایمان و عمل صالح و ترک ستم کارى، از زمینه مساعدى برخودار بودند. (أمّا من ظلم ... و أمّا من ءامن و عمل صلحًا)

۱۱- دین الهى، با تلاش ذوالقرنین، تا آخرین نقطه سرزمین او، گسترش یافت. (و أمّا من ءامن)

۱۲- تسریع در پاداش و تأخیر در مجازات، امرى لازم است. * (من ظلم فسوف نعذّبه ... من ءامن ... فله جزاءً الحسنى) ذکر «سوف نعذّبه» با أدات استقبال، در قبال «فله جزاءًالحسنى» به صورت قطعى و بدون أدات استقبال، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد.

موضوعات مرتبط

  • ایمان: آثار ایمان ۵; ایمان و عمل صالح ۵; تشویق به ایمان ۳; زمینه ایمان ۲
  • پاداش: شرایط پاداش ۵; عجله در پاداش ۱۲; وعده پاداش ۱
  • حکومت: ظلم ستیزى حکومت دینى ۹; مسؤولیت حکومت دینى ۹
  • ذوالقرنین: اوامر ذوالقرنین ۷; اهتمام ذوالقرنین به مؤمنان ۶، ۷; بینش ذوالقرنین ۴; تلاش ذوالقرنین ۱۱; دین در دوران ذوالقرنین ۱۱; سهولت قوانین ذوالقرنین ۶; صالحان در حکومت ذوالقرنین ۸; صبر ذوالقرنین۲; ظالمان در حکومت ذوالقرنین ۸; قانونگذارى ذوالقرنین ۶; قصه ذوالقرنین ۲، ۶، ۱۰; مؤمنان در حکومت ذوالقرنین ۸; نظام حکومتى ذوالقرنین ۸; وعده هاى ذوالقرنین ۱، ۷; ویژگیهاى حکومت ذوالقرنین ۳
  • سرزمینها: اختیار مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین ۱۰; ایمان مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین ۱۰; دین درمغرب سرزمین ذوالقرنین ۱۱; عمل صالح مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین ۱۰; مردم مغرب سرزمین ذوالقرنین ۱۰
  • صالحان: پاداش صالحان ۱; وعده به صالحان ۱
  • ظالمان ۴: سختگیرى بر ظالمان ۴ ۸; فلسفه مهلت به ظالمان ۴ ۲
  • ظلم: اهمیت مبارزه با ظلم ۹; موارد ظلم ۴
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۵; ترک عمل صالح ۴; تشویق به عمل صالح ۳
  • کافران: فلسفه مهلت به کافران ۲
  • کیفر: مهلت در کیفر ۱۲
  • مؤمنان: پاداش مؤمنان ۱; مدارا با مؤمنان ۷; وعده به مؤمنان ۱
  • مقررات اجتماعى: اهمیت سهولت مقررات اجتماعى ۹

منابع