التوبة ٢٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۷: خط ۲۷:


</div>
</div>
== نزول ==
«شیخ طوسی» گوید: از امامین امام باقر|باقر و امام صادق|صادق علیهماالسلام روایت گردیده که این آیه درباره حاطب بن ابى‌بلتعه نازل گردید. موقعى که به قریش نامه نوشت و آن‌ها را از اراده فتح مکه از طرف رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم خبر داده بوده است.


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۲۲#link145 | آيات ۲۴ - ۱۷، سوره توبه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۲۲#link145 | آيات ۲۴ - ۱۷، سوره توبه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۲۲#link146 | معناى عمارت مساجد الله در: (( ما كان للمشركين ان يعمروا مساجد الله )) ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۲۲#link146 | معناى عمارت مساجد الله در: (( ما كان للمشركين ان يعمروا مساجد الله )) ]]
خط ۴۵: خط ۵۰:
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۲۴#link157 | چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( لاتتخذوا آبائكم و اخوانكم اولياء ان استحبواالكفر... )) ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۲۴#link157 | چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( لاتتخذوا آبائكم و اخوانكم اولياء ان استحبواالكفر... )) ]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۳#link177 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۶۳#link177 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «23»
اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! اگر پدران و برادرانتان، «كفر» را بر «ايمان» ترجيح دادند، ولايت آنان را نپذيريد و هر كس از شما دوستى و ولايت آنان را بپذيرد، آنان همان ستمگرانند.
===نکته ها===
تهديدهاى قرآن نسبت به پذيرش ولايت كفّار، تكان دهنده است. از جمله در سوره مائده آمده است: «وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» «1» هر كه ولايت آنان را بپذيرد، جزو آنان است.
همچنين در سوره آل‌عمران مى‌فرمايد: «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‌ءٍ» «2» هر كه چنين كند، رابطه‌اش با خدا قطع شده است.
بعضى از مسلمانان هنگام هجرت به مدينه، مورد خشم والدين كافر خود بودند، ولى حفظ دين خود را بر رضايت آنان ترجيح دادند.
ولايت پدر و مادر كافر را نبايد پذيرفت، ولى اين غير از نيكى به آنهاست.
===پیام ها===
1- پدر كافر، بر فرزند مسلمان ولايت ندارد و روابط مكتبى بر هر روابطه‌اى مقدّم است. «لا تَتَّخِذُوا»
2- عواطف نبايد بر ارزش‌هاى مكتبى غالب شود. «لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ»
3- ولايت كافر ممنوع است، حتّى اگر نزديكترين افراد باشد. لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ‌ ... أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ
----
«1». مائده، 51.
«2». آل‌عمران، 28.
جلد 3 - صفحه 398
4- ضابطه‌ى دين و مكتب، مقدّم بر هر رابطه‌اى است. «لا تَتَّخِذُوا، إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ»
5- پذيرش ولايت كفّار، ظلم است. «الظَّالِمُونَ»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «23»
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد. لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ: اتخاذ مكنيد پدران و برادران خود را دوستان، يعنى آنها را بدوستى خود مگيريد. إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ‌: اگر اختيار كردند و ترجيح دادند كفر را بر ايمان. وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ‌: و هر كه دوست دارد ايشان را از شما، يعنى راضى به شرك و ارتداد ايشان شود، پس ترك نمايد طاعت الهى را به جهت خاطر ايشان و مطلع نمايد آنها را از اسرار مسلمانان. فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ‌: پس آن گروه دوستدارندگان ايشانند، ستمكاران به نفوس و ضرر زنندگان حق خود را از ثواب، به جهت آنكه دوستى را در غير مجلس وضع نمودند، زيرا موالات با مؤمنان بايد، و با مشركان نشايد. مراد آنست كه كفار را در امر دين دوست خود مگيريد، بلكه دشمن خود دانيد، اگرچه پدر و برادر شما باشند، زيرا اعلاى دين الهى، مقدم بر تمام قربات است.
تبصره- چون اين مطلب ثابت شده كه غائبين زمان نزول با حاضرين شريكند در خطابات به دليل اشتراك در تكليف، پس آيه شريفه نهى است نسبت به عموم مؤمنين تا انقراض عالم در موالات با كفار و تولى با ايشان در امر دين، بلكه از لوازم ايمان، تبرى و دشمنى با آنان است.
در امالى صدوق (رحمه اللّه) باسناده عن ابى عبد اللّه عليه السّلام قال من‌
ج5، ص 47
احبّ كافرا فقد ابغض اللّه و من ابغض كافرا فقد احبّ اللّه ثمّ قال عليه السّلام صديق عدوّ اللّه عدوّ اللّه.
فى الكافى‌ «1» باسناده عن ابى عبد اللّه عليه السّلام قال عليه السّلام من اوثق عرى الايمان ان يحبّ فى اللّه و يبغض فى اللّه و يعطى فى اللّه و يمنع فى اللّه.
حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: هر كه دوست دارد كافرى را، پس بتحقيق دشمن دارد خدا را؛ و هر كه دشمن دارد كافرى را، پس بتحقيق دوست دارد خدا را. پس از آن فرمود: دوست دشمن خدا، دشمن خدا باشد.
ايضا فرمود: از محكمترين دسته‌هاى ايمان اين است كه دوست دارد كسى را كه خداى تعالى دوست دارد او را و امر فرموده به دوستى او از انبياء و اوصياء عليهم السّلام و صلحاء مؤمنين. دشمن دارد كسى را كه دشمن خدا است، زيرا حق تعالى دشمن دارد او را و امر فرموده به دشمنى او مانند پيشوايان ضلالت و كفار و مشركين و ظلمه و فجار به سبب مخالفت آنها مر خداى تعالى را. و عطا كند كسى را كه خدا امر به اعطاء او فرموده از پيشوايان دين و فقراء مؤمنين و صلحاء به اخلاص، نه ريا و سمعه. و منع كند بذل را به سبب آنكه حق سبحانه منع فرموده مانند اسراف و اعطاء به كفار و فجار به غير مصلحت و اعانت بر كفر و فسق.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «23» قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «24»
ترجمه‌
اى آنكسانيكه ايمان آورديد مگيريد پدرانتان و برادرانتان را دوستان اگر اختيار كردند كفر را بر ايمان و كسانيكه دوست بگيرند ايشانرا از شما پس آنگروه آنانند ستمكاران‌
بگو اگر باشد پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و زنانتان و خويشانتان و مالهائيكه كسب كرديد آنرا و تجارتى كه بترسيد كساد آنرا و منازليكه مى‌پسنديد آنرا محبوب‌تر نزد شما از خداوند و پيغمبرش و جهاد نمودن در راه او پس منتظر باشيد تا بياورد خدا فرمان خود را و خدا هدايت نمى‌كند گروه متمرّدان را.
تفسير
در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه چون خداوند امر نمود اهل ايمان را بهجرت از مكه بمدينه بعضى براى علاقه بزن و بعضى براى علاقه بپدر و مادر و اولاد محروم از هجرت شدند پس خداوند بيان فرمود كه امر دين مقدم است بر نسب و وقتى‌
----
جلد 2 صفحه 567
واجب باشد قطع از پدر و مادر اجانب اولى هستند بقطع از آنها براى دين و فرموده است نهى از دوستى آنها در صورت معارضه با امر دين است و الّا مجالست و معاشرت با آنها اگر چه كافر باشند جائز است چون خداوند امر فرموده بمصاحبت با آنها بطريق معروف و شايسته و از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه نازل شد در باره حاطب بن ابى بلتعه وقتى نوشت بقريش و آنها را از عزيمت پيغمبر (ص) راجع بفتح مكه خبردار نمود و عياشى از امام باقر (ع) نقل نموده كه كفر بر حسب باطن اين آيه ولايت اوّلى و دومى است و ايمان ولايت على بن أبي طالب (ع) است. و ظلم وضع شى‌ء است در غير موضعش پس كسانيكه دوستى با دشمنان خدا مينمايند ظالمند براى وضع دوستى در موضع دشمنى و قمى ره فرموده وقتى امير المؤمنين (ع) در مكه اعلام فرمود كه بعد از اين سال هيچ مشركى نبايد داخل مسجد الحرام شود قريش جزع شديدى نمودند و گفتند كه تجارت ما از دست رفت و عيال ما ضايع شدند و خانه‌هاى ما خراب شد پس خداوند نازل فرمود قل يا محمّد ان كان آباؤكم تا آخر آيه و مراد از انتظار امر الهى وعده عقوبت دنيوى است يا عقاب اخروى يا تعيين حدّ شرعى براى متخلّفين از جهاد و ساير وظائف دينى براى محبّت امور مذكوره در آيه و از پيغمبر (ص) روايت شده كه نمى‌يابد احدى از شما طعم ايمان را تا وقتى كه دوست بدارد در راه خدا دورترين مردم را و دشمن دارد در راه خدا نزديكترين مردم را بخود و انصاف اين است كه كمتر كسى است كه باين مقام برسد و از اين امتحان بيرون آيد حال مردمان خوب امروز آنستكه اگر دين با هيچ يك از اشياء مذكوره در آيه شريفه مزاحم نباشد مايل برواج آنند و هر گاه با يكى از آنها بلكه كوچكتر منافع مادّى ايشان معارض باشد حاضرند از دين صرف نظر نمايند براى حفظ آن منفعت و از اين بدتر آنكه ميخواهند دين را بهر وسيله ممكن است با منافع خودشان تطبيق نمايند گويا پيغمبر اكرم هيولائى آورده كه اختيار تصويرش بصور مختلفه با امّت است.
گر مسلمانى از اين است كه اينان دارند
واى اگر از پس امروز بود فردائى‌
و خداوند اين قبيل اشخاص را بحال خودشان واگذار مى‌كند و هدايت و ارشاد نمى‌فرمايد چون براى محبت دنيا محبت خدا از دل آنها رفته و از قابليت لطف الهى ساقط شده‌اند.
هر چه هست از قامت ناساز بى‌اندام ما است‌
ورنه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست‌
----
جلد 2 صفحه 568
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُم‌ وَ إِخوانَكُم‌ أَولِياءَ إِن‌ِ استَحَبُّوا الكُفرَ عَلَي‌ الإِيمان‌ِ وَ مَن‌ يَتَوَلَّهُم‌ مِنكُم‌ فَأُولئِك‌َ هُم‌ُ الظّالِمُون‌َ «23»
اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ايد نبايد بگيريد پدران‌ ‌خود‌ و برادران‌ ‌خود‌ ‌را‌ دوست‌ و رفيق‌ و موافق‌ ‌اگر‌ اختيار كردند و ترجيح‌ دادند كفر ‌را‌ ‌بر‌ ايمان‌ و كسي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ گرفت‌ اولياء ‌پس‌ همچه‌ كسان‌ ‌آنها‌ ظالم‌ هستند.
‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌بر‌ حسب‌ ظاهر دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ مؤمن‌ نبايد ‌با‌ كفار ولايت‌ و دوستي‌ قلبي‌ داشته‌ ‌باشد‌ و ‌لو‌ پدر و مادر و اولاد و اخوه‌ و اخوات‌ و اقارب‌ و رفقاء باشند و ‌لو‌ ‌بر‌ حسب‌ معاشرت‌ دنيوي‌ نسبت‌ بوالدين‌ بايد مراعات‌ كرد چنانچه‌ ميفرمايد ‌در‌ سوره‌ لقمان‌ ‌آيه‌ 13 وَ إِن‌ جاهَداك‌َ عَلي‌ أَن‌ تُشرِك‌َ بِي‌ ما لَيس‌َ لَك‌َ بِه‌ِ عِلم‌ٌ
جلد 8 - صفحه 198
فَلا تُطِعهُما وَ صاحِبهُما فِي‌ الدُّنيا مَعرُوفاً الاية و لكن‌ بمناط قطعي‌ ‌اگر‌ والدين‌ و اقارب‌ ‌از‌ مخالفين‌ باشند آنهم‌ نبايد ‌با‌ ‌آنها‌ دوستي‌ كرد و لذا ‌در‌ اخبار زيادي‌ ‌که‌ تعبير بتأويل‌ كرده‌اند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌را‌ حمل‌ فرموده‌ ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ مخالفت‌ نموده‌اند و زير بار شيخين‌ رفته‌اند.
يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا خطاب‌ بجميع‌ مؤمنين‌ ‌است‌ لا تَتَّخِذُوا اخذ بمعني‌ گرفتن‌ مي‌گويي‌ فلان‌ ‌را‌ ‌من‌ دوست‌ ‌خود‌ گرفتم‌ ‌ يا ‌ صاحب‌ اختيار ‌خود‌ ‌ يا ‌ ولي‌ّ و مطاع‌ ‌خود‌ آبائكم‌ شامل‌ اجداد ‌هم‌ ميشود و اخوانكم‌ چه‌ ابي‌ و چه‌ امّي‌ و چه‌ ابويني‌ بلكه‌ شامل‌ امّهات‌ و اخوات‌ ‌هم‌ ميشود و باولوية قطعي‌ شامل‌ ساير اقارب‌ و آشنايان‌ ‌هم‌ ميشود اولياء بجميع‌ معاني‌ ولايت‌ ‌از‌ محبت‌ و وداد و صاحب‌ اختياري‌ و اولي‌ بالتصرف‌ و ‌غير‌ اينها.
إِن‌ِ استَحَبُّوا الكُفرَ عَلَي‌ الإِيمان‌ِ استحباب‌ ترجيح‌ دادن‌ ‌است‌ ‌يعني‌ فعل‌ ‌را‌ ‌بر‌ ترك‌ مقدم‌ بدارند ‌يعني‌ كفر ‌را‌ ‌بر‌ ايمان‌ اختيار كنند و ترجيح‌ دهند.
وَ مَن‌ يَتَوَلَّهُم‌ مِنكُم‌ قبول‌ ولايت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نمود فَأُولئِك‌َ هُم‌ُ الظّالِمُون‌َ ‌يعني‌ ‌آن‌ مؤمني‌ ‌که‌ قبول‌ ولايت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كرد ظالم‌ ‌است‌ ظلم‌ بخود ‌که‌ مخالفت‌ امر الهي‌ كرده‌ و پشت‌ بايمان‌ و رو بكفر نموده‌، سپس‌ ميفرمايد
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 23)- همه چیز فدای هدف و برای خدا! آخرین وسوسه و بهانه‌ای که
ج2، ص188
ممکن بود برای گروهی از مسلمانان در برابر دستور پیکار با بت پرستان پیدا شود- و طبق بعضی از تفاسیر پیدا شد- این بود که آنها فکر می‌کردند که از یک سو در میان مشرکان و بت پرستان، خویشاوندان و بستگان نزدیک آنها وجود دارند و اگر بنا شود با همه مشرکان پیکار کنند باید از خویشاوندان و قبیله خود چشم بپوشند! از سوی دیگر سرمایه‌ها و تجارت آنان تا حد زیادی در دست مشرکان بود، با آمد و شد آنها به مکّه آن را رونق می‌بخشیدند.
و از سوی سوم خانه‌های مرفّه و نسبتا آبادی در مکّه داشتند که در صورت درگیری با مشرکان ممکن بود به ویرانی بکشد.
آیه شریفه با بیان قاطعی به این گونه اشخاص پاسخ صریح می‌دهد، نخست می‌گوید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! پدران و برادران خود را در صورتی که کفر را بر ایمان مقدم دارند یار و یاور و متحد و ولی خود قرار ندهید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الْإِیمانِ).
سپس به عنوان تأکید اضافه می‌کند: «کسانی که از شما آنها را به یاری، دوستی و ولایت برگزینند ستمگرند» (وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ).
چه ظلمی از این بالاتر که انسان با پیوند دوستی با بیگانگان و دشمنان حق، هم به خویشتن ستم کند و هم به جامعه‌ای که تعلق به آن دارد، و هم به فرستاده خدا!
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۶


ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هرگاه پدران و برادران شما، کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنها را ولیّ (و یار و یاور و تکیه‌گاه) خود قرار ندهید! و کسانی از شما که آنان را ولیّ خود قرار دهند، ستمگرند!

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! اگر پدران و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دادند [آنها را] به دوستى نگيريد، و هر كس از شما آنها را دوست بگيرد، پس آنان به راستى ستمكارند
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اگر پدرانتان و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دهند [آنان را] به دوستى مگيريد، و هر كس از ميان شما آنان را به دوستى گيرد، آنان همان ستمكارانند.
ای اهل ایمان، شما پدران و برادران خود را نباید دوست بگیرید اگر که آنها کفر را بر ایمان بگزینند، و هر کس از شما آنان را دوست گیرد چنین کسانی بی‌شک ستمکارند.
ای اهل ایمان! اگر پدرانتان و برادرانتان کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنان را دوستان و سرپرستان خود مگیرید؛ و کسانی از شما که آنان را دوست و سرپرست خود گیرند، هم اینانند که ستمکارند.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، اگر پدران و برادرانتان دوست دارند كه كفر را به جاى ايمان برگزينند، آنها را به دوستى مگيريد و هر كس از شما دوستشان بدارد از ستمكاران خواهد بود.
ای مؤمنان پدران و برادرانتان را اگر کفر را از ایمان خوشتر دارند، دوست مگیرید، و هرکس از شما ایشان را دوست گیرد، بدانید که ایشان ستمکارند
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، پدران و برادران خود را، اگر كفر را بر ايمان برگزيدند، دوست و سرپرست مگيريد پس هر كه از شما آنها را دوست و سرپرست بگيرد، آنانند ستمكاران.
ای مؤمنان! پدران و برادران (و همسران و فرزندان و هر یک از خویشاوندان دیگر) را یاوران خود نگیرید (و تکیه‌گاه و دوست خود ندانید) اگر کفر را بر ایمان ترجیح دهند (و بی‌دینی از دینداری در نزدشان عزیزتر و گرامی‌تر باشد). کسانی که از شما ایشان را یاور و مددکار خود کنند مسلّماً ستمگرند.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! اگر پدرانتان و برادران‌تان کفر را علیه ایمان به دوستی برگزیدند (آنان را) به سرپرستی و دوستی مگیرید، و هر کس از میان شما آنان را سرپرست (خود) گیرد، اینان، (هم)ایشان ستمکارانند.
ای آنان که ایمان آوردید نگیرید پدران خود و برادران خود را دوستانی اگر برگزیدند کفر را بر ایمان و آنکه دوستی کند با ایشان از شما پس آنانند ستمگران‌


التوبة ٢٢ آیه ٢٣ التوبة ٢٤
سوره : سوره التوبة
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أوْلِیَآء»: جمع ولی، یاور و مددکار که کار دیگری را به عهده گیرد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسی» گوید: از امامین امام باقر|باقر و امام صادق|صادق علیهماالسلام روایت گردیده که این آیه درباره حاطب بن ابى‌بلتعه نازل گردید. موقعى که به قریش نامه نوشت و آن‌ها را از اراده فتح مکه از طرف رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم خبر داده بوده است.

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «23»

اى كسانى‌كه ايمان آورده‌ايد! اگر پدران و برادرانتان، «كفر» را بر «ايمان» ترجيح دادند، ولايت آنان را نپذيريد و هر كس از شما دوستى و ولايت آنان را بپذيرد، آنان همان ستمگرانند.

نکته ها

تهديدهاى قرآن نسبت به پذيرش ولايت كفّار، تكان دهنده است. از جمله در سوره مائده آمده است: «وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» «1» هر كه ولايت آنان را بپذيرد، جزو آنان است.

همچنين در سوره آل‌عمران مى‌فرمايد: «وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‌ءٍ» «2» هر كه چنين كند، رابطه‌اش با خدا قطع شده است.

بعضى از مسلمانان هنگام هجرت به مدينه، مورد خشم والدين كافر خود بودند، ولى حفظ دين خود را بر رضايت آنان ترجيح دادند.

ولايت پدر و مادر كافر را نبايد پذيرفت، ولى اين غير از نيكى به آنهاست.

پیام ها

1- پدر كافر، بر فرزند مسلمان ولايت ندارد و روابط مكتبى بر هر روابطه‌اى مقدّم است. «لا تَتَّخِذُوا»

2- عواطف نبايد بر ارزش‌هاى مكتبى غالب شود. «لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ»

3- ولايت كافر ممنوع است، حتّى اگر نزديكترين افراد باشد. لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ‌ ... أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ


«1». مائده، 51.

«2». آل‌عمران، 28.

جلد 3 - صفحه 398

4- ضابطه‌ى دين و مكتب، مقدّم بر هر رابطه‌اى است. «لا تَتَّخِذُوا، إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ»

5- پذيرش ولايت كفّار، ظلم است. «الظَّالِمُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «23»

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد. لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ: اتخاذ مكنيد پدران و برادران خود را دوستان، يعنى آنها را بدوستى خود مگيريد. إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ‌: اگر اختيار كردند و ترجيح دادند كفر را بر ايمان. وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ‌: و هر كه دوست دارد ايشان را از شما، يعنى راضى به شرك و ارتداد ايشان شود، پس ترك نمايد طاعت الهى را به جهت خاطر ايشان و مطلع نمايد آنها را از اسرار مسلمانان. فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ‌: پس آن گروه دوستدارندگان ايشانند، ستمكاران به نفوس و ضرر زنندگان حق خود را از ثواب، به جهت آنكه دوستى را در غير مجلس وضع نمودند، زيرا موالات با مؤمنان بايد، و با مشركان نشايد. مراد آنست كه كفار را در امر دين دوست خود مگيريد، بلكه دشمن خود دانيد، اگرچه پدر و برادر شما باشند، زيرا اعلاى دين الهى، مقدم بر تمام قربات است.

تبصره- چون اين مطلب ثابت شده كه غائبين زمان نزول با حاضرين شريكند در خطابات به دليل اشتراك در تكليف، پس آيه شريفه نهى است نسبت به عموم مؤمنين تا انقراض عالم در موالات با كفار و تولى با ايشان در امر دين، بلكه از لوازم ايمان، تبرى و دشمنى با آنان است.

در امالى صدوق (رحمه اللّه) باسناده عن ابى عبد اللّه عليه السّلام قال من‌

ج5، ص 47

احبّ كافرا فقد ابغض اللّه و من ابغض كافرا فقد احبّ اللّه ثمّ قال عليه السّلام صديق عدوّ اللّه عدوّ اللّه.

فى الكافى‌ «1» باسناده عن ابى عبد اللّه عليه السّلام قال عليه السّلام من اوثق عرى الايمان ان يحبّ فى اللّه و يبغض فى اللّه و يعطى فى اللّه و يمنع فى اللّه.

حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: هر كه دوست دارد كافرى را، پس بتحقيق دشمن دارد خدا را؛ و هر كه دشمن دارد كافرى را، پس بتحقيق دوست دارد خدا را. پس از آن فرمود: دوست دشمن خدا، دشمن خدا باشد.

ايضا فرمود: از محكمترين دسته‌هاى ايمان اين است كه دوست دارد كسى را كه خداى تعالى دوست دارد او را و امر فرموده به دوستى او از انبياء و اوصياء عليهم السّلام و صلحاء مؤمنين. دشمن دارد كسى را كه دشمن خدا است، زيرا حق تعالى دشمن دارد او را و امر فرموده به دشمنى او مانند پيشوايان ضلالت و كفار و مشركين و ظلمه و فجار به سبب مخالفت آنها مر خداى تعالى را. و عطا كند كسى را كه خدا امر به اعطاء او فرموده از پيشوايان دين و فقراء مؤمنين و صلحاء به اخلاص، نه ريا و سمعه. و منع كند بذل را به سبب آنكه حق سبحانه منع فرموده مانند اسراف و اعطاء به كفار و فجار به غير مصلحت و اعانت بر كفر و فسق.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُمْ وَ إِخْوانَكُمْ أَوْلِياءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمانِ وَ مَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ «23» قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ «24»

ترجمه‌

اى آنكسانيكه ايمان آورديد مگيريد پدرانتان و برادرانتان را دوستان اگر اختيار كردند كفر را بر ايمان و كسانيكه دوست بگيرند ايشانرا از شما پس آنگروه آنانند ستمكاران‌

بگو اگر باشد پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و زنانتان و خويشانتان و مالهائيكه كسب كرديد آنرا و تجارتى كه بترسيد كساد آنرا و منازليكه مى‌پسنديد آنرا محبوب‌تر نزد شما از خداوند و پيغمبرش و جهاد نمودن در راه او پس منتظر باشيد تا بياورد خدا فرمان خود را و خدا هدايت نمى‌كند گروه متمرّدان را.

تفسير

در مجمع از ابن عباس ره نقل نموده كه چون خداوند امر نمود اهل ايمان را بهجرت از مكه بمدينه بعضى براى علاقه بزن و بعضى براى علاقه بپدر و مادر و اولاد محروم از هجرت شدند پس خداوند بيان فرمود كه امر دين مقدم است بر نسب و وقتى‌


جلد 2 صفحه 567

واجب باشد قطع از پدر و مادر اجانب اولى هستند بقطع از آنها براى دين و فرموده است نهى از دوستى آنها در صورت معارضه با امر دين است و الّا مجالست و معاشرت با آنها اگر چه كافر باشند جائز است چون خداوند امر فرموده بمصاحبت با آنها بطريق معروف و شايسته و از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه نازل شد در باره حاطب بن ابى بلتعه وقتى نوشت بقريش و آنها را از عزيمت پيغمبر (ص) راجع بفتح مكه خبردار نمود و عياشى از امام باقر (ع) نقل نموده كه كفر بر حسب باطن اين آيه ولايت اوّلى و دومى است و ايمان ولايت على بن أبي طالب (ع) است. و ظلم وضع شى‌ء است در غير موضعش پس كسانيكه دوستى با دشمنان خدا مينمايند ظالمند براى وضع دوستى در موضع دشمنى و قمى ره فرموده وقتى امير المؤمنين (ع) در مكه اعلام فرمود كه بعد از اين سال هيچ مشركى نبايد داخل مسجد الحرام شود قريش جزع شديدى نمودند و گفتند كه تجارت ما از دست رفت و عيال ما ضايع شدند و خانه‌هاى ما خراب شد پس خداوند نازل فرمود قل يا محمّد ان كان آباؤكم تا آخر آيه و مراد از انتظار امر الهى وعده عقوبت دنيوى است يا عقاب اخروى يا تعيين حدّ شرعى براى متخلّفين از جهاد و ساير وظائف دينى براى محبّت امور مذكوره در آيه و از پيغمبر (ص) روايت شده كه نمى‌يابد احدى از شما طعم ايمان را تا وقتى كه دوست بدارد در راه خدا دورترين مردم را و دشمن دارد در راه خدا نزديكترين مردم را بخود و انصاف اين است كه كمتر كسى است كه باين مقام برسد و از اين امتحان بيرون آيد حال مردمان خوب امروز آنستكه اگر دين با هيچ يك از اشياء مذكوره در آيه شريفه مزاحم نباشد مايل برواج آنند و هر گاه با يكى از آنها بلكه كوچكتر منافع مادّى ايشان معارض باشد حاضرند از دين صرف نظر نمايند براى حفظ آن منفعت و از اين بدتر آنكه ميخواهند دين را بهر وسيله ممكن است با منافع خودشان تطبيق نمايند گويا پيغمبر اكرم هيولائى آورده كه اختيار تصويرش بصور مختلفه با امّت است.

گر مسلمانى از اين است كه اينان دارند

واى اگر از پس امروز بود فردائى‌

و خداوند اين قبيل اشخاص را بحال خودشان واگذار مى‌كند و هدايت و ارشاد نمى‌فرمايد چون براى محبت دنيا محبت خدا از دل آنها رفته و از قابليت لطف الهى ساقط شده‌اند.

هر چه هست از قامت ناساز بى‌اندام ما است‌

ورنه تشريف تو بر بالاى كس كوتاه نيست‌


جلد 2 صفحه 568

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَكُم‌ وَ إِخوانَكُم‌ أَولِياءَ إِن‌ِ استَحَبُّوا الكُفرَ عَلَي‌ الإِيمان‌ِ وَ مَن‌ يَتَوَلَّهُم‌ مِنكُم‌ فَأُولئِك‌َ هُم‌ُ الظّالِمُون‌َ «23»

اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ايد نبايد بگيريد پدران‌ ‌خود‌ و برادران‌ ‌خود‌ ‌را‌ دوست‌ و رفيق‌ و موافق‌ ‌اگر‌ اختيار كردند و ترجيح‌ دادند كفر ‌را‌ ‌بر‌ ايمان‌ و كسي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ گرفت‌ اولياء ‌پس‌ همچه‌ كسان‌ ‌آنها‌ ظالم‌ هستند.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ‌بر‌ حسب‌ ظاهر دلالت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ مؤمن‌ نبايد ‌با‌ كفار ولايت‌ و دوستي‌ قلبي‌ داشته‌ ‌باشد‌ و ‌لو‌ پدر و مادر و اولاد و اخوه‌ و اخوات‌ و اقارب‌ و رفقاء باشند و ‌لو‌ ‌بر‌ حسب‌ معاشرت‌ دنيوي‌ نسبت‌ بوالدين‌ بايد مراعات‌ كرد چنانچه‌ ميفرمايد ‌در‌ سوره‌ لقمان‌ ‌آيه‌ 13 وَ إِن‌ جاهَداك‌َ عَلي‌ أَن‌ تُشرِك‌َ بِي‌ ما لَيس‌َ لَك‌َ بِه‌ِ عِلم‌ٌ

جلد 8 - صفحه 198

فَلا تُطِعهُما وَ صاحِبهُما فِي‌ الدُّنيا مَعرُوفاً الاية و لكن‌ بمناط قطعي‌ ‌اگر‌ والدين‌ و اقارب‌ ‌از‌ مخالفين‌ باشند آنهم‌ نبايد ‌با‌ ‌آنها‌ دوستي‌ كرد و لذا ‌در‌ اخبار زيادي‌ ‌که‌ تعبير بتأويل‌ كرده‌اند ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌را‌ حمل‌ فرموده‌ ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ مخالفت‌ نموده‌اند و زير بار شيخين‌ رفته‌اند.

يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا خطاب‌ بجميع‌ مؤمنين‌ ‌است‌ لا تَتَّخِذُوا اخذ بمعني‌ گرفتن‌ مي‌گويي‌ فلان‌ ‌را‌ ‌من‌ دوست‌ ‌خود‌ گرفتم‌ ‌ يا ‌ صاحب‌ اختيار ‌خود‌ ‌ يا ‌ ولي‌ّ و مطاع‌ ‌خود‌ آبائكم‌ شامل‌ اجداد ‌هم‌ ميشود و اخوانكم‌ چه‌ ابي‌ و چه‌ امّي‌ و چه‌ ابويني‌ بلكه‌ شامل‌ امّهات‌ و اخوات‌ ‌هم‌ ميشود و باولوية قطعي‌ شامل‌ ساير اقارب‌ و آشنايان‌ ‌هم‌ ميشود اولياء بجميع‌ معاني‌ ولايت‌ ‌از‌ محبت‌ و وداد و صاحب‌ اختياري‌ و اولي‌ بالتصرف‌ و ‌غير‌ اينها.

إِن‌ِ استَحَبُّوا الكُفرَ عَلَي‌ الإِيمان‌ِ استحباب‌ ترجيح‌ دادن‌ ‌است‌ ‌يعني‌ فعل‌ ‌را‌ ‌بر‌ ترك‌ مقدم‌ بدارند ‌يعني‌ كفر ‌را‌ ‌بر‌ ايمان‌ اختيار كنند و ترجيح‌ دهند.

وَ مَن‌ يَتَوَلَّهُم‌ مِنكُم‌ قبول‌ ولايت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نمود فَأُولئِك‌َ هُم‌ُ الظّالِمُون‌َ ‌يعني‌ ‌آن‌ مؤمني‌ ‌که‌ قبول‌ ولايت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كرد ظالم‌ ‌است‌ ظلم‌ بخود ‌که‌ مخالفت‌ امر الهي‌ كرده‌ و پشت‌ بايمان‌ و رو بكفر نموده‌، سپس‌ ميفرمايد

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 23)- همه چیز فدای هدف و برای خدا! آخرین وسوسه و بهانه‌ای که

ج2، ص188

ممکن بود برای گروهی از مسلمانان در برابر دستور پیکار با بت پرستان پیدا شود- و طبق بعضی از تفاسیر پیدا شد- این بود که آنها فکر می‌کردند که از یک سو در میان مشرکان و بت پرستان، خویشاوندان و بستگان نزدیک آنها وجود دارند و اگر بنا شود با همه مشرکان پیکار کنند باید از خویشاوندان و قبیله خود چشم بپوشند! از سوی دیگر سرمایه‌ها و تجارت آنان تا حد زیادی در دست مشرکان بود، با آمد و شد آنها به مکّه آن را رونق می‌بخشیدند.

و از سوی سوم خانه‌های مرفّه و نسبتا آبادی در مکّه داشتند که در صورت درگیری با مشرکان ممکن بود به ویرانی بکشد.

آیه شریفه با بیان قاطعی به این گونه اشخاص پاسخ صریح می‌دهد، نخست می‌گوید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! پدران و برادران خود را در صورتی که کفر را بر ایمان مقدم دارند یار و یاور و متحد و ولی خود قرار ندهید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الْإِیمانِ).

سپس به عنوان تأکید اضافه می‌کند: «کسانی که از شما آنها را به یاری، دوستی و ولایت برگزینند ستمگرند» (وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ).

چه ظلمی از این بالاتر که انسان با پیوند دوستی با بیگانگان و دشمنان حق، هم به خویشتن ستم کند و هم به جامعه‌ای که تعلق به آن دارد، و هم به فرستاده خدا!

نکات آیه

۱ - حرمت ایجاد پیوند دوستى با کافران و دشمنان دین (یأیها الذین ءامنوا لا تتخذوا ... أولیاء إن استحبوا الکفر على الإیمن)

۲ - کفر، مایه قطع پیوند دوستى میان مسلمانان و کافران (یأیها الذین ءامنوا لا تتخذوا ... أولیاء إن استحبوا الکفر على الإیمن)

۳ - ایجاد پیوند موالات و دوستى با خویشاوندان کافر - هر چند پدر یا برادر باشند - حرام است. (یأیها الذین ءامنوا لا تتخذوا ءاباءکم و إخونکم أولیاء إن استحبوا الکفر على الإیمن)

۴ - ایجاد پیوند دوستى و موالات با کفار و دشمنان اسلام، نشانه وجود روحیه ستم پیشگى است. (إن استحبوا الکفر على الإیمن و من یتولهم منکم فأولئک هم الظلمون)

۵ - مسلمانانى که با کفار و دشمنان اسلام پیوند دوستى و موالات مى بندند، مردمانى ستم پیشه اند. (إن استحبوا الکفر على الإیمن و من یتولهم منکم فأولئک هم الظلمون)

روایات و احادیث

۶ - «عن ابى جعفر (ع) فى قوله تعالى: «یا أیها الذین آمنوا لا تتخذوا آبائکم و اخوانکم اولیاء ان استحبوا الکفر على الایمان» قال: فإن الإیمان ولایة على بن ابى طالب (ع) ;[۱] از امام باقر (ع) درباره قول خداى تعالى: «اى کسانى که ایمان آورده اید! اگر پدران و برادران شما کفر را بر ایمان ترجیح دادند، آنان را ولى خود نگیرید.» روایت شده است: به درستى که ایمان، ولایت على بن ابى طالب (ع) است».

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۱، ۳
  • امام على(ع): ولایت امام على(ع) ۶
  • ایمان: حقیقت ایمان ۶
  • دوستى: آثار دوستى با کافران ۵ ; احکام دوستى با دشمنان دین ۱ ; احکام دوستى با کافران ۱، ۳ ; حرمت دوستى با کافران ۱، ۳ ; دوستى با برادر کافر ۳ ; دوستى با پدر کافر ۳ ; دوستى با خویشاوندان کافر ۳ ; دوستى با دشمنان اسلام ۴ ; دوستى با دشمنان دین ۱ ; دوستى با کافران ۲، ۴ ; دوستى حرام ۳
  • ظالمان: ۵
  • ظلم: نشانه هاى ظلم ۴
  • کافران: قطع رابطه با کافران ۲
  • کفر: آثار کفر ۲
  • محرمات: ۱، ۳
  • مسلمانان: مسلمانان ظالم ۵

منابع

  1. بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۳۴۰، ح ۱۱.