الأنفال ٥٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۲: خط ۲۲:
__TOC__
__TOC__


== نزول ==
«شیخ طوسی» گویند: مجاهد گوید: این آیه درباره بنى‌قریظه نازل گردید، موقعى که عهد خود را با پیامبر شکسته بودند زیرا عهد کرده بودند که با رسول خدا صلی الله علیه و آله جنگ نکنند و با دشمنان اسلام متفق نشوند ولى در جنگ خندق با قریش بر ضد مسلمین کمک و معاضدت نموده بودند و خداوند از آن‌ها انتقام کشید.


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link73 | آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link73 | آيات ۶۶ - ۵۵، سوره انفال]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link74 | بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۲#link74 | بدترين جنبندگان نزد خداوند كسانى هستند كه در كفر خود استوار بوده ايمان نمىآورند (يهود)]]
خط ۴۳: خط ۴۸:
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۵#link88 | چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين )) ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۹_بخش۱۵#link88 | چند روايت درباره مراد از (( من اتبعك )) در آيه شريفه : (( يا ايها النبى حسبك الله و من اتبعك من المؤ منين )) ]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۶#link113 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۷_بخش۵۶#link113 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ «56»
(بدترين جنبندگان نزد خداوند،) آنانند كه از ايشان پيمان گرفته‌اى، سپس پيمان خود را در هر بار مى‌شكنند و (در وفادارى وحفظ پيمان،) اهل تقوا و پروا نيستند.
===نکته ها===
پيمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با يهوديان اين بود كه به مشركان كمك نكنند و در صدد آزار مسلمانان برنيايند، ولى يهوديان پيمان را شكستند و در جنگ خندق به مشركان اسلحه فروخته و آنان را يارى كردند.
در روايات آمده است: «كسى‌كه وفادار نباشد و پيمان‌شكنى كند، منافق است، هرچند نماز بخواند و روزه بگيرد». «1»
===پیام ها===
1- رهبر مسلمانان مى‌تواند با كفّار پيمان ببندد. «عاهَدْتَ مِنْهُمْ» چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله پيمان‌هاى متعدّدى با كفّار مى‌بست، هرچند بعضى از آنان متعهّد نباشند.
«يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ»
2- پيمان شكنى دليل بر پيمان نبستن مجدّد نيست. «يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ»
3- پيمان‌شكنى، با انسانيّت سازگار نيست. شَرَّ الدَّوَابِ‌ ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌
4- كفر، زمينه‌ى پيمان‌شكنى است. الَّذِينَ كَفَرُوا ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌
5- پيمان‌شكنى، بى‌تقوايى است. يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌ ... وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ‌
6- بيشترين خطر از سوى كسانى است كه پيمان شكنى شيوه و خصلت آنان شده‌
----
«1». كافى، ج 2، ص 290.
جلد 3 - صفحه 341
و از آن پروايى ندارند. يَنْقُضُونَ‌ ... فِي كُلِّ مَرَّةٍ ... لا يَتَّقُونَ‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ (56)
بعد بيان حال بعضى از كفار را فرمايد:
الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ‌: آنانكه معاهده نمودى و عهد فرا گرفتى از كفار.
مراد بنى قريظه‌اند كه حضرت با آنها معاهده فرموده بود، كه در صدد اضرار آن سرور و اصحابش نباشند، و كفار را تحريص بر حرب ايشان ننمايند. ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌: پس شكستند عهد خود را، فِي كُلِّ مَرَّةٍ: در هر مرتبه كه عهد نمودند از جمله برانگيختن كفار مكه را بر حرب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اعانت به سلاح و نصرت آنان. و چون حضرت كسى را فرستاد و ايشان را ملامت كرد در نقض عهد، گفتند: فراموش نموديم. دو مرتبه عهد كرده و باز در غزوه خندق آن را شكستند و با مشركان همدست شده با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم محاربه نمودند، وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ‌: و ايشان پرهيز نمى‌كنند از نقض عهد. يا نمى‌ترسند از عقوبت آنكه حكم فرمايد در باره ناقضان عهد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (55) الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ (56)
ترجمه‌
همانا بدترين جنبندگان نزد خدا آنانند كه كافر شدند پس آنها ايمان نمى‌آورند
آنانكه پيمان گرفتى از ايشان پس مى‌شكنند پيمان خودشان را در هر بار و آنها نمى‌پرهيزند.
تفسير
قمى و عياشى از امام باقر (ع) نقل نموده‌اند كه نازل شده است در باره بنى اميّه كه شريرترين خلق خدايند و كافر شدند بحكم باطن قرآن و بعضى گفته‌اند مراد كفارى هستند كه اصرار نمودند بر كفر و در علم خدا گذشته است كه هرگز ايمان نمى‌آورند مانند يهود بنى قريظه كه معاهده نمودند با پيغمبر (ص) اولا بر آنكه كمك با دشمنان‌
----
جلد 2 صفحه 544
او نكنند و تخلّف نمودند بمعاونت كفار مكه و دادن اسلحه بآنها و گفتند فراموش كرديم و ثانيا عهد نمودند و تخلّف كردند بكمك احزاب در روز خندق و آنها از نقض عهد و عار و نار باك ندارند و كلمه عاهدت در آيه دوم متضمّن معنى اخذ است لذا متعدّى بمن شده و الّذين بيان حال و توصيف كفار مذكوره در آيه اول است.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
الَّذِين‌َ عاهَدت‌َ مِنهُم‌ ثُم‌َّ يَنقُضُون‌َ عَهدَهُم‌ فِي‌ كُل‌ِّ مَرَّةٍ وَ هُم‌ لا يَتَّقُون‌َ (56)
‌آن‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ عهد و ميثاق‌ گرفتي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ نقض‌ كردند و ‌اينکه‌ معاهده‌ يك‌ مرتبه‌ نبوده‌ چندين‌ مرتبه‌ معاهده‌ كردند و نقض‌ نمودند و اينها پرهيزگار نيستند.
بعضي‌ گفتند مراد يهود بني‌ قريظه‌ هستند ‌که‌ ‌با‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ عهد بستند ‌که‌ هيچگونه‌ ضرري‌ بآن‌ حضرت‌ و مسلمين‌ وارد نكنند و مساعدت‌ ‌با‌ مشركين‌ ‌هم‌ نكنند و نقض‌ عهد كردند و ‌در‌ جنگ‌ احزاب‌ يوم الخندق‌ اعانه‌ مشركين‌ كردند و اسلحه‌ بآنها دادند و چندين‌ مرتبه‌ عهد كردند و نقض‌ كردند. بعضي‌ گفتند مراد كساني‌ بودند ‌که‌ ‌در‌ جنگ‌ احد فرار كردند ‌با‌ اينكه‌ عهد كرده‌ بودند ‌که‌ فرار ‌از‌ زحف‌ نكنند.
‌در‌ اخبار شيعه‌ دارد ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ ‌که‌ ‌هم‌ عياشي‌ روايت‌ كرده‌ و ‌هم‌ ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ ‌در‌ ذيل‌ ‌آيه‌ قبل‌ ‌که‌ مراد بني‌ اميّه‌ هستند و ‌از‌ تأييدات‌ و شواهد ‌اينکه‌ حديث‌ يكي‌ كلام‌ معويه‌ ‌است‌ ‌که‌ بعض‌ خواص‌ ‌او‌ ‌از‌ ‌او‌ پرسيدند ‌که‌ آيا ديگر آمال‌ و آرزويي‌ ‌در‌ دل‌ داري‌ ‌که‌ بمقام‌ سلطنت‌ ‌در‌ ممالك‌ اسلامي‌ رسيده‌اي‌ جواب‌ ‌گفت‌ ‌تا‌ ‌در‌ مأذنه‌ صداي‌ اشهد ‌ان‌ محمدا ‌رسول‌ اللّه‌ بلند ‌است‌ ‌من‌ بآرزو نرسيده‌ام‌، و همچنين‌ كلام‌ يزيد ‌عليهم‌ اللعنه‌ ‌که‌ ‌گفت‌
لعبت‌ هاشم‌ بالملك‌ ‌فلا‌ ||  خبر جاء و ‌لا‌ وحي‌ نزل‌
و ‌ما مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ اينها بيان‌ مصاديق‌ ‌است‌ و آيات‌ بعموم‌ ‌خود‌ باقيست‌ بلي‌ اظهر مصاديق‌ همين‌ منافقين‌ هستند مثل‌ اولي‌ و دومي‌ و سومي‌ و اتباع‌ ‌آنها‌ ‌که‌ چه‌ اندازه‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ عهد گرفت‌ ‌در‌ غدير خم‌ و موارد ديگر و چه‌ اندازه‌ سفارش‌ حضرت‌ فاطمه‌ سلام‌ اللّه‌ عليها ‌را‌ كرد و ‌آنها‌ چه‌ كردند بگذاريم‌ و بگذريم‌.
جلد 8 - صفحه 148
‌الّذين‌ صفت‌ شر الدواب‌ ‌است‌ عاهَدت‌َ مِنهُم‌ خبر ‌الّذين‌ ‌است‌ و عهد ‌با‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ‌از‌ واجبات‌ مهمه‌ ‌است‌ بخصوص‌ ‌در‌ امر دين‌ و ‌بر‌ نقض‌ ‌آن‌ كفاره‌ ‌است‌ ثُم‌َّ يَنقُضُون‌َ عَهدَهُم‌ نقض‌ عهد ‌از‌ گناهان‌ كبيره‌ ‌است‌ بلكه‌ ‌در‌ مورد ‌آيه‌ اشدّ مراتب‌ كفر ‌است‌ فِي‌ كُل‌ِّ مَرَّةٍ ‌که‌ بتكرر نقض‌ عهد كفاره‌ متعدد ميشود بلكه‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مورد كفر بالاي‌ كفر ‌است‌ وَ هُم‌ لا يَتَّقُون‌َ نفي‌ جميع‌ مراتب‌ تقوي‌ ‌است‌ ‌حتي‌ تقواي‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و عناد و عصبيت‌ و بالعكس‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ إِنَّما يَتَقَبَّل‌ُ اللّه‌ُ مِن‌َ المُتَّقِين‌َ مائده‌ ‌آيه‌ 30، فقط ‌اگر‌ تقواي‌ ‌از‌ عقائد باطله‌ پيدا كند ‌که‌ مرادف‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌است‌ اعمالش‌ مورد قبول‌ واقع‌ ميشود لذا گفتيم‌ شرط صحت‌ ‌کل‌ عبادات‌ ايمان‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 56)- سپس می‌گوید «اینها همان کسانی بودند که با آنها عهد و پیمان بستی (که لااقلّ بی‌طرفی را رعایت کنند و در صدد آزار مسلمانان و کمک به دشمنان اسلام نباشند) ولی آنها هر بار پیمان خود را می‌شکستند» (الَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ).
نه از خدا شرم می‌کردند «و نه از مخالفت فرمان او پرهیز داشتند» و نه از زیر پا گذاردن اصول انسانی پروا می‌نمودند (وَ هُمْ لا یَتَّقُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۲


ترجمه

همان کسانی که با آنها پیمان بستی؛ سپس هر بار عهد و پیمان خود را می‌شکنند؛ و (از پیمان شکنی و خیانت،) پرهیز ندارند.

همان كسانى كه از ايشان پيمان گرفتى، ولى هر بار پيمان خود را مى‌شكنند و هيچ پروا نمى‌كنند
همانان كه از ايشان پيمان گرفتى ولى هر بار پيمان خود را مى‌شكنند و [از خدا] پروا نمى‌دارند.
کسانی از آنان که با آنان عهد بستی (مانند یهود بنی قریظه) آن‌گاه عهد خود را در هر مرتبه می‌شکنند و راه تقوا نپیمایند.
همان کسانی که با برخی از آنان [بارها] پیمان بستی، ولی هر بار پیمانشان را می شکنند و از خدا پروا نمی کنند.
كسانى كه تو از آنان پيمان گرفتى، سپس پياپى پيمان خويش را مى‌شكنند و هيچ پروا نمى‌كنند.
همانان که با ایشان پیمان بسته‌ای، سپس هربار پیمانشان را می‌شکنند و پروایی ندارند
كسانى از آنها- كافران- كه با آنان پيمان بسته‌اى سپس پيمان خود را هر بار مى‌شكنند و هيچ پروا نمى‌كنند.
کسانی که از آنان پیمان گرفته‌ای (که مشرکان را کمک و یاری نکنند) ولی آنان هر بار پیمان خود را می‌شکنند و (از خیانت و نقض عهد) پرهیز نمی‌کنند.
کسانی‌که از ایشان پیمان گرفتی، سپس در هر بار پیمان خود را می‌شکنند، حال آنکه ایشان پروا نمی‌دارند.
آنان که پیمان بستی با ایشان و سپس می‌شکنند عهد خویش را در هربار و ایشان نمی‌پرهیزند


الأنفال ٥٥ آیه ٥٦ الأنفال ٥٧
سوره : سوره الأنفال
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الَّذِینَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ...»: مراد یهودیان بنی‌قُرَیْظه است که پیغمبر از آنان پیمان گرفت که با او نجنگند و مشرکان را یاری ندهند، ولی ایشان بارها و بارها پیمان‌شکنی کردند و کفّار مکّه را برشوراندند و در جنگ بدر با سلاح یاری دادند. «عَاهَدْتَ مِنْهُمْ»: با برخی از آنان پیمان بستی. از آنان پیمان گرفتی.


نزول

«شیخ طوسی» گویند: مجاهد گوید: این آیه درباره بنى‌قریظه نازل گردید، موقعى که عهد خود را با پیامبر شکسته بودند زیرا عهد کرده بودند که با رسول خدا صلی الله علیه و آله جنگ نکنند و با دشمنان اسلام متفق نشوند ولى در جنگ خندق با قریش بر ضد مسلمین کمک و معاضدت نموده بودند و خداوند از آن‌ها انتقام کشید.

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ «56»

(بدترين جنبندگان نزد خداوند،) آنانند كه از ايشان پيمان گرفته‌اى، سپس پيمان خود را در هر بار مى‌شكنند و (در وفادارى وحفظ پيمان،) اهل تقوا و پروا نيستند.

نکته ها

پيمان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله با يهوديان اين بود كه به مشركان كمك نكنند و در صدد آزار مسلمانان برنيايند، ولى يهوديان پيمان را شكستند و در جنگ خندق به مشركان اسلحه فروخته و آنان را يارى كردند.

در روايات آمده است: «كسى‌كه وفادار نباشد و پيمان‌شكنى كند، منافق است، هرچند نماز بخواند و روزه بگيرد». «1»

پیام ها

1- رهبر مسلمانان مى‌تواند با كفّار پيمان ببندد. «عاهَدْتَ مِنْهُمْ» چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله پيمان‌هاى متعدّدى با كفّار مى‌بست، هرچند بعضى از آنان متعهّد نباشند.

«يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ»

2- پيمان شكنى دليل بر پيمان نبستن مجدّد نيست. «يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ»

3- پيمان‌شكنى، با انسانيّت سازگار نيست. شَرَّ الدَّوَابِ‌ ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌

4- كفر، زمينه‌ى پيمان‌شكنى است. الَّذِينَ كَفَرُوا ... يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌

5- پيمان‌شكنى، بى‌تقوايى است. يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌ ... وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ‌

6- بيشترين خطر از سوى كسانى است كه پيمان شكنى شيوه و خصلت آنان شده‌


«1». كافى، ج 2، ص 290.

جلد 3 - صفحه 341

و از آن پروايى ندارند. يَنْقُضُونَ‌ ... فِي كُلِّ مَرَّةٍ ... لا يَتَّقُونَ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ (56)

بعد بيان حال بعضى از كفار را فرمايد:

الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ‌: آنانكه معاهده نمودى و عهد فرا گرفتى از كفار.

مراد بنى قريظه‌اند كه حضرت با آنها معاهده فرموده بود، كه در صدد اضرار آن سرور و اصحابش نباشند، و كفار را تحريص بر حرب ايشان ننمايند. ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ‌: پس شكستند عهد خود را، فِي كُلِّ مَرَّةٍ: در هر مرتبه كه عهد نمودند از جمله برانگيختن كفار مكه را بر حرب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اعانت به سلاح و نصرت آنان. و چون حضرت كسى را فرستاد و ايشان را ملامت كرد در نقض عهد، گفتند: فراموش نموديم. دو مرتبه عهد كرده و باز در غزوه خندق آن را شكستند و با مشركان همدست شده با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم محاربه نمودند، وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ‌: و ايشان پرهيز نمى‌كنند از نقض عهد. يا نمى‌ترسند از عقوبت آنكه حكم فرمايد در باره ناقضان عهد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (55) الَّذِينَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا يَتَّقُونَ (56)

ترجمه‌

همانا بدترين جنبندگان نزد خدا آنانند كه كافر شدند پس آنها ايمان نمى‌آورند

آنانكه پيمان گرفتى از ايشان پس مى‌شكنند پيمان خودشان را در هر بار و آنها نمى‌پرهيزند.

تفسير

قمى و عياشى از امام باقر (ع) نقل نموده‌اند كه نازل شده است در باره بنى اميّه كه شريرترين خلق خدايند و كافر شدند بحكم باطن قرآن و بعضى گفته‌اند مراد كفارى هستند كه اصرار نمودند بر كفر و در علم خدا گذشته است كه هرگز ايمان نمى‌آورند مانند يهود بنى قريظه كه معاهده نمودند با پيغمبر (ص) اولا بر آنكه كمك با دشمنان‌


جلد 2 صفحه 544

او نكنند و تخلّف نمودند بمعاونت كفار مكه و دادن اسلحه بآنها و گفتند فراموش كرديم و ثانيا عهد نمودند و تخلّف كردند بكمك احزاب در روز خندق و آنها از نقض عهد و عار و نار باك ندارند و كلمه عاهدت در آيه دوم متضمّن معنى اخذ است لذا متعدّى بمن شده و الّذين بيان حال و توصيف كفار مذكوره در آيه اول است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الَّذِين‌َ عاهَدت‌َ مِنهُم‌ ثُم‌َّ يَنقُضُون‌َ عَهدَهُم‌ فِي‌ كُل‌ِّ مَرَّةٍ وَ هُم‌ لا يَتَّقُون‌َ (56)

‌آن‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ‌با‌ ‌آنها‌ عهد و ميثاق‌ گرفتي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ نقض‌ كردند و ‌اينکه‌ معاهده‌ يك‌ مرتبه‌ نبوده‌ چندين‌ مرتبه‌ معاهده‌ كردند و نقض‌ نمودند و اينها پرهيزگار نيستند.

بعضي‌ گفتند مراد يهود بني‌ قريظه‌ هستند ‌که‌ ‌با‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ عهد بستند ‌که‌ هيچگونه‌ ضرري‌ بآن‌ حضرت‌ و مسلمين‌ وارد نكنند و مساعدت‌ ‌با‌ مشركين‌ ‌هم‌ نكنند و نقض‌ عهد كردند و ‌در‌ جنگ‌ احزاب‌ يوم الخندق‌ اعانه‌ مشركين‌ كردند و اسلحه‌ بآنها دادند و چندين‌ مرتبه‌ عهد كردند و نقض‌ كردند. بعضي‌ گفتند مراد كساني‌ بودند ‌که‌ ‌در‌ جنگ‌ احد فرار كردند ‌با‌ اينكه‌ عهد كرده‌ بودند ‌که‌ فرار ‌از‌ زحف‌ نكنند.

‌در‌ اخبار شيعه‌ دارد ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ ‌که‌ ‌هم‌ عياشي‌ روايت‌ كرده‌ و ‌هم‌ ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ ‌در‌ ذيل‌ ‌آيه‌ قبل‌ ‌که‌ مراد بني‌ اميّه‌ هستند و ‌از‌ تأييدات‌ و شواهد ‌اينکه‌ حديث‌ يكي‌ كلام‌ معويه‌ ‌است‌ ‌که‌ بعض‌ خواص‌ ‌او‌ ‌از‌ ‌او‌ پرسيدند ‌که‌ آيا ديگر آمال‌ و آرزويي‌ ‌در‌ دل‌ داري‌ ‌که‌ بمقام‌ سلطنت‌ ‌در‌ ممالك‌ اسلامي‌ رسيده‌اي‌ جواب‌ ‌گفت‌ ‌تا‌ ‌در‌ مأذنه‌ صداي‌ اشهد ‌ان‌ محمدا ‌رسول‌ اللّه‌ بلند ‌است‌ ‌من‌ بآرزو نرسيده‌ام‌، و همچنين‌ كلام‌ يزيد ‌عليهم‌ اللعنه‌ ‌که‌ ‌گفت‌

لعبت‌ هاشم‌ بالملك‌ ‌فلا‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 56)- سپس می‌گوید «اینها همان کسانی بودند که با آنها عهد و پیمان بستی (که لااقلّ بی‌طرفی را رعایت کنند و در صدد آزار مسلمانان و کمک به دشمنان اسلام نباشند) ولی آنها هر بار پیمان خود را می‌شکستند» (الَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِی کُلِّ مَرَّةٍ).

نه از خدا شرم می‌کردند «و نه از مخالفت فرمان او پرهیز داشتند» و نه از زیر پا گذاردن اصول انسانی پروا می‌نمودند (وَ هُمْ لا یَتَّقُونَ).

نکات آیه

۱- پیمانهاى متعدد پیامبر(ص) با کافران مکه و پیمان شکنیهاى آنان (الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فى کل مرة)

۲- کفرپیشگانى که بر پیمانشان با پیامبر(ص) وفادار نماندند از پست ترین جنبندگان هستند. (إن شر الدواب ... الذین عهدت منهم ثم ینقضون) «الذین عهدت منهم» مى تواند بدل و یا عطف بیان براى «الذین کفروا» در آیه قبل باشد، و نیز مى تواند مبتدا و خبر آن «فاما تثقفنهم ... » در آیه بعد باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

۳- پیامبر(ص) بارها از یهودیان پیمان گرفت و آنان همواره پیمان خویش را شکستند. (الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فى کل مرة) برخى برآنند که مراد از «الذین عهدت» مشرکان مکه هستند، ولى مشهور مفسران گفته اند مقصود یهودیانى هستند که در عصر بعثت در اطراف مدینه سکونت گزیده بودند.

۴- یهودیان مدینه در عصر بعثت نمونه پست ترین جنبندگان به سبب اصرارشان بر کفر و از میان بردن زمینه هاى ایمان در خویش و شکستن پیمانها (إن شر الدواب عنداللّه الذین کفروا ... الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم)

۵- پیمان شکنى، کردارى بس ناروا و زشت (إن شر الدواب ... ثم ینقضون)

۶- پایبندى به پیمان از ملاکهاى انسانیت انسان (إن شر الدواب ... ثم ینقضون)

۷- خداوند، پیامبر(ص) را بر روحیه پیمان شکنى یهودیان عصر خویش آگاه ساخت. (ثم ینقضون عهدهم فى کل مرة) به کارگیرى فعل مضارع «ینقضون» به جاى فعل ماضى، با اینکه سیاق آیه اقتضا مى کرد که گفته شود «ثم نقضوا»، اشاره به این است که پیمان شکنى یک حالت مستمر براى یهودیان است.

۸- رهبران جامعه اسلامى مجاز در پیمان بستن با جوامع کفرپیشه (الذین عهدت منهم ثم ینقضون)

۹- نقض پیمانهاى گذشته از سوى جوامع کفرپیشه، مانع جواز معاهده جدید نخواهد شد. (الذین عهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فى کل مرة)

۱۰- بى پروایى یهودیان کفرپیشه از پیمان شکنیهاى مکرر (و هم لایتقون)

۱۱- یهودیان عصر بعثت بى هیچ ترس و پروایى از پیامبر(ص) و مسلمانان، پیمانهایشان را نقض مى کردند. (و هم لایتقون) براى فعل «یتقون» چندین متعلق مى توان لحاظ کرد ; از جمله ضمیر «ک» که خطاب به پیامبر(ص) باشد و یا کلمه اى همانند «المؤمنین».

۱۲- جامعه یهود در عصر پیامبر(ص)، جامعه اى به دور از تقوا و پرهیزگارى* (و هم لایتقون) برداشت فوق بر این اساس است که متعلق «لایتقون»، اللّه باشد ; یعنى یهودیان ترسى از خداوند ندارند و تقواى الهى را رعایت نمى کنند.

۱۳- بى تقوایى یهودیان عصر بعثت عامل پیمان شکنى آنان (ینقضون عهدهم فى کل مرة و هم لایتقون) جمله حالیه «و هم لا یتقون» بیانگر ریشه پیمان شکنى یهودیان و به اصطلاح حال معلّله است.

موضوعات مرتبط

  • ارزش: ضد ارزش ها ۵ ; ملاکهاى ارزش ۶
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۳، ۴، ۷، ۱۱، ۱۲، ۱۳
  • انسانیت: ملاک انسانیت ۶
  • ایمان: زوال زمینه ایمان ۴
  • بی‌تقوایى: آثار بی‌تقوایى ۱۳
  • خدا: افعال خدا ۷
  • رهبر: اختیارات رهبر دینى ۸
  • عهد: آثار عهد شکنى ۴ ; عوامل عهد شکنى ۱۲ ; ناپسندى عهد شکنى ۵ ; وفاى به عهد ۶
  • کافران: انحطاط کافران ۲ ; عهد باکافران ۸، ۹ ; عهدشکنى کافران ۲، ۹
  • کفر: آثار اصرار بر کفر ۴
  • محمد(ص): علم محمد(ص) ۷ ; عهد محمد(ص) با یهود ۳ ; محمد(ص) و عهدشکنى یهود ۷ ; معاهدات محمد(ص) ۱، ۳
  • معاهدات: بینخالمللى ۸، ۹
  • موجودات: بدترین موجودات ۲، ۴
  • یهود: بی‌تقوایى یهود ۱۱ ; بی‌تقوایى یهود صدر اسلام ۱۲، ۱۳ ; بی‌تقوایى یهود کافر ۱۰ ; عهدشکنى یهود ۳، ۱۰ ; عهدشکنى یهود با محمد(ص) ۱۱ ; عهدشکنى یهود با مسلمانان ۱۱
  • یهود مدینه: عهدشکنى یهود مدینه ۴ ; کفر یهود مدینه ۴

منابع