الأعراف ٧٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۸#link140 | آيات ۷۳ - ۷۹، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۸#link140 | آيات ۷۳ - ۷۹، سوره اعراف]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۸#link141 | بيان آيات مربوط به رسالت صالح (عليه السلام ) و داستان ناقه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۸#link141 | بيان آيات مربوط به رسالت صالح (عليه السلام ) و داستان ناقه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۹#link142 | فقط مستضعفين از قوم صالح به وى ايمان آورده بودند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۸_بخش۱۹#link142 | فقط مستضعفين از قوم صالح به وى ايمان آورده بودند]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۵#link40 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۵۵#link40 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ «75»
سران مستكبر قوم صالح، به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند:
آيا علم داريد كه صالح ازطرف پروردگارش فرستاده شده است؟ (مؤمنان در پاسخ به ايجاد شكّ وترديد آنان) گفتند: قطعاً ما به آنچه بر او فرستاده شده است، ايمان داريم.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ (75)
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا: گفتند اكابر و رؤسا آنانكه تكبر و سركشى نمودند از ايمان، مِنْ قَوْمِهِ‌: از قوم ثمود، لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ‌: مر كسانى را كه مستضعفين و مؤمن بودند، چه عادت كفار متمردين و
----
جلد 4 صفحه 121
متكبرين، همين است كه به تحقير و استخفاف، وصف مؤمنين نموده و ايشان را از ضعفاء عقول مى‌شمرند. و غرض از توصيف به ضعف، تنفير مردم بود از متابعت، و فى الواقع اين ذم به مؤمنين عايد نشود، بلكه راجع به خود آنها گردد؛ چه مقتضاى عقل آنست كه آنچه به براهين و دلايل ثابت شود، آن حق و تمسك به حق ثابت كار عقلاء، و آن كه معهذا ترك حق نمايد، او مخالف عقل و به جهل و كبر منسوب است؛ لذا او سبحانه و تعالى مكرر ذم ايشان به استكبار فرمود. مقوله مستكبرين به ضعفاء آن كه: أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ‌:
آيا شما به علم قطعى مى‌دانيد كه بتحقيق صالح فرستاده خدا و صادق در دعواى رسالت پروردگار شما است. و اين مقالشان به استهزاء و سخريه بوده. قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ‌: گفتند مؤمنين صادقين به كافرين كاذبين كه بتحقيق ما به جميع آنچه فرستاده شده به صالح، ايمان و تصديق داريم و حق بر ما ثابت شده.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
سوره الأعراف «7»: آيات 75 تا 77
قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ (75) قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (76) فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (77)
ترجمه‌
گفتند جماعتى كه سركشى ميكردند از قومش مر آنانرا كه ناتوان شمرده شده بودند كه كسانى بودند كه ايمان آورده بودند از ايشان آيا ميدانيد كه صالح فرستاده شده است از پروردگارش گفتند همانا ما بآنچه فرستاده شده است بآن گروندگانيم‌
گفتند آنانكه سركشى كردند همانا ما بآنچه گرويديد بآن كافرانيم‌
پس پى كردند ناقه را و سركشى كردند از فرمان پروردگارشان و گفتند اى صالح بياور ما را آنچه وعده ميدهى بما اگر هستى از فرستادگان.
تفسير
جماعت اشراف كه تكبّرشان مانع از قبول حق و تمكين از حضرت صالح بود از اقوام او بكسانيكه ايمان آورده بودند از قبيله خودشان كه در نظر آنها ضعيف و حقير شمرده ميشدند بواسطه كمى ثروتشان گفتند آيا شما صالح را پيغمبر ميدانيد و بنابر اين لمن آمن بدل است از للّذين و اين سؤال را گفته‌اند براى استهزاء مينمودند و بنظر حقير ممكن است براى تعجّب باشد چنانچه در آيات سابقه اشاره شد يا واقعا شك داشتند در هر حال اهل ايمان تصديق نمودند آنحضرت را كه آنچه آورده است حق است و اين موجب مزيد عناد آنها شد و اقرار بكفر خودشان نمودند و از ميان آنها مردى قدّار نام كه ازرق چشم و حرامزاده بود بامر و رضاى سايرين ناقه را پى نمود و كشت و بقيّه با او شركت كردند در قطعه قطعه نمودن آن و همه از گوشت آن خوردند لذا خداوند نسبت عقر را بهمه داده است و بعد از اين واقعه قوم روابط خود را با حضرت صالح بكلّى قطع نموده و بر طغيان و سركشى خود افزودند و با آن كه آنحضرت فرمود باز هم اگر توبه كنيد قبول ميشود و عذاب نازل نميگردد گفتند اگر راست ميگوئى و پيغمبرى بوعده خود كه نزول عذاب بعد از اسائه بناقه بود عمل نما.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
قال‌َ المَلَأُ الَّذِين‌َ استَكبَرُوا مِن‌ قَومِه‌ِ لِلَّذِين‌َ استُضعِفُوا لِمَن‌ آمَن‌َ مِنهُم‌ أَ تَعلَمُون‌َ أَن‌َّ صالِحاً مُرسَل‌ٌ مِن‌ رَبِّه‌ِ قالُوا إِنّا بِما أُرسِل‌َ بِه‌ِ مُؤمِنُون‌َ (75)
گفتند جماعتي‌ ‌از‌ ثمود كساني‌ ‌که‌ تكبر ورزيدند ‌از‌ اطاعت‌ صالح‌ ‌از‌ قوم‌ صالح‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ضعيف‌ شمردند ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ بودند ‌از‌ همان‌ قوم‌ آيا ‌شما‌ ميدانيد اينكه‌ صالح‌ فرستاده‌ ‌شده‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار ‌خود‌ ‌است‌ جواب‌ دادند مستضعفين‌ ‌که‌ محققا ‌ما بآنچه‌ صالح‌ فرستاده‌ ‌شده‌ ايمان‌ داريم‌.
قوم‌ صالح‌ دو دسته‌ شدند يك‌ دسته‌ كفار و مشركين‌ ‌که‌ اطاعت‌ نكردند و اينها اكثر بودند، دسته‌ دوم‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و ‌آنها‌ ‌را‌ دسته‌ اول‌ ضعيف‌ شمردند ‌که‌ معناي‌ مستضعف‌ ‌است‌.
دسته‌ اول‌ خطاب‌ بدسته‌ دوم‌ كردند قال‌َ المَلَأُ ‌يعني‌ جماعت‌ انبوهي‌ ‌که‌ اينها الَّذِين‌َ استَكبَرُوا بودند استكبار ميكردند تكبر و كبر ‌در‌ معني‌ متفاوت‌ ‌است‌ كبر صفت‌ نفسانيه‌ ‌است‌ و ممكن‌ ‌است‌ ‌در‌ نفس‌ ‌اينکه‌ صفت‌ خبيثه‌ ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ لكن‌ اظهار نكند، و تكبر اينست‌ ‌که‌ آثار كبر ‌را‌ ظاهر كنند و عقوبت‌ ‌آن‌ اشد ‌است‌ بلكه‌ مورث‌ بسياري‌ ‌از‌ معاصي‌ ميشود مثل‌ ظلم‌ و تعدي‌ و طغيان‌ و سركشي‌ و نحو اينها، و استكبار اينست‌ ‌که‌ بزرگي‌ ‌را‌ بخود ببندد مثل‌ يزيد ‌بن‌ معويه‌ (لع‌) ‌که‌ عليا عليّه‌ حضرت‌ زينب‌ سلام‌ اللّه‌ عليها باو فرمود (شمخت‌ بانفك‌).
‌من‌ قومه‌ مثل‌ امروزه‌ ‌که‌ بسيار ‌از‌ اعيان‌ و اشراف‌ ‌ما زير بار نميروند و شأن‌ ‌خود‌ ‌را‌ بالاتر ‌از‌ ‌اينکه‌ ميدانند ‌که‌ خدمت‌ علماء مشرف‌ شوند و ‌در‌ مساجد بجماعت‌ حاضر شوند و اخذ مسائل‌ و احكام‌ و عقائد ‌از‌ ‌آنها‌ كنند و استماع‌ مواعظ و نصايح‌ مخصوصا تربيت‌ شدگان‌ ‌در‌ دبيرستانها و دانشكده‌ها ويژه‌ دختران‌ مكشوفات‌.
لِلَّذِين‌َ استُضعِفُوا گفتند ‌به‌ آنهايي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كوچك‌ كردند مثل‌ كسبه‌ و تهي‌دستان‌ لِمَن‌ آمَن‌َ مِنهُم‌ ‌که‌ اغلب‌ ‌در‌ ‌هر‌ عصر و زماني‌ ترويج‌ دين‌ و اعلاء كلمه‌
جلد 7 - صفحه 369
اسلام‌ بدست‌ همين‌ مستضعفين‌ بوده‌ و هست‌.
أَ تَعلَمُون‌َ أَن‌َّ صالِحاً مُرسَل‌ٌ مِن‌ رَبِّه‌ِ ‌اينکه‌ استفهام‌ توبيخي‌ ‌است‌ و سرزنش‌ ميكنند بآنها ‌که‌ ‌شما‌ عقيده‌ داريد ‌که‌ صالح‌ پيغمبر ‌است‌ و ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ آمده‌ ‌است‌ نه‌ استفهام‌ تحقيقي‌ ‌که‌ بخواهند حقيقت‌ مطلب‌ ‌را‌ دست‌ بياورند قالوا همين‌ مستضعفين‌ ‌در‌ جواب‌ مستكبرين‌ گفتند إِنّا بِما أُرسِل‌َ بِه‌ِ مُؤمِنُون‌َ بتوحيد و يگانگي‌ خداوند و رسالت‌ حضرت‌ صالح‌ و تصديق‌ بجميع‌ ‌ما جاء ‌به‌ ايمان‌ داريم‌ و ثابت‌ قدم‌ هستيم‌ و ‌از‌ شرك‌ و كفر بيزاريم‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
(آیه 75)- باز ملاحظه می‌کنیم که جمعیت اشراف و ثروتمندان خوش ظاهر و بد باطن سر رشته مخالفت با این پیامبر بزرگ الهی را به دست گرفتند و همان طور که قرآن می‌گوید: «این جمعیت اشرافی و متکبر از قوم صالح به افرادی از مستضعفان که ایمان آورده بودند گفتند: آیا به راستی شما می‌دانید که صالح از طرف خداوند برای راهنمایی ما فرستاده شده است» (قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ).
ولی به زودی با پاسخ قاطع آنان که حکایت از تصمیم و اراده قوی می‌کرد
ج2، ص64
رو برو شدند و این پاسخ را از آنان شنیدند که «گفتند: ما نه تنها می‌دانیم صالح فرستاده خداست بلکه) ما به آنچه او مأموریت دارد، و دعوت به سوی آن می‌کند، ایمان آورده‌ایم» (قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۹


ترجمه

(ولی) اشراف متکبر قوم او، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا (براستی) شما یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟!» آنها گفتند: «ما به آنچه او بدان مأموریت یافته، ایمان آورده‌ایم.»

سران قوم كه سركشى مى‌كردند، به گروهى از ايمان آورندگان كه ضعيف شمرده مى‌شدند، گفتند: آيا مطمئن هستيد كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند: بى‌ترديد ما به آنچه وى بدان رسالت يافته مؤمن هستيم
سران قوم او كه استكبار مى‌ورزيدند، به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند: «آيا مى‌دانيد كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟» گفتند: «بى‌ترديد، ما به آنچه وى بدان رسالت يافته است مؤمنيم.»
رؤسا و گردنکشان قوم صالح با ضعفا و فقیرانی که به او ایمان آوردند (به تمسخر) گفتند: آیا شما اعتقاد دارید که صالح را خدا به رسالت فرستاده؟ مؤمنان جواب دادند: بلی (ما بر این عالم و مطمئنّیم و) ما بی‌هیچ شک به آیینی که او (از طرف خدا) بدان فرستاده شده ایمان داریم.
اشراف و سران قومش که تکبّر و سرکشی می ورزیدند به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: آیا شما یقین دارید که صالح از سوی پروردگارش فرستاده شده؟ گفتند: به طور یقین ما به آیینی که فرستاده شده مؤمنیم.
مهتران قومش كه گردنكشى مى‌كردند، به زبون‌شدگان قوم كه ايمان آورده بودند گفتند: آيا مى‌دانيد كه صالح از جانب پروردگارش آمده است؟ گفتند: ما به آيينى كه بدان مأمور شده ايمان داريم.
بزرگان قومش که استکبار می‌ورزیدند، به مؤمنان مستضعف می‌گفتند آیا مطمئنید که صالح از سوی پروردگارش به پیامبری فرستاده شده است؟ [ایشان در پاسخ‌] می‌گفتند [آری‌] ما به رسالت او مؤمن هستیم‌
مهتران قوم او كه گردنكشى مى‌كردند به ناتوان شمرده‌شدگان، به همانها كه ايمان آورده بودند، گفتند: آيا شما مى‌دانيد كه صالح فرستاده‌اى است از سوى پروردگار خويش؟ گفتند: ما بدانچه او بدان فرستاده شده ايمان داريم.
اشراف و رؤسای متکبّر قوم او به مستضعفانی که ایمان آورده بودند گفتند: آیا واقعاً می‌دانید که صالح فرستاده‌ای از جانب پروردگار خدا است؟ (مستضعفان پاسخ دادند و) گفتند: ما بدانچه او بدان مأموریّت یافته است ایمان داریم.
از (میان) قومش، (آن) سرشناسان که استکبار ورزیدند، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا می‌دانید به‌راستی صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است‌؟» گفتند: «بی‌گمان ما به آنچه وی بدان رسالت یافته است ایمان داریم.»
گفتند آن گروه که کبر ورزیدند از قومش بدانان که ناتوان شمرده شدند بدانان که ایمان آوردند از ایشان آیا دانید که صالح است فرستاده‌ای از پروردگار خود گفتند مائیم بدانچه او فرستاده شده است بدان ایمان‌آرندگان‌


الأعراف ٧٤ آیه ٧٥ الأعراف ٧٦
سوره : سوره الأعراف
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِسْتَکْبَرُوا»: تکبّر نمودند و بزرگی فروختند و حقّ را نپذیرفتند. «اسْتُضْعِفُوا»: ضعیف بشمار آمده بودند. مراد کسانی است که استثمار شده بودند. «لِمَنْ آمَنَ»: بدل جزء از کلّ برای (لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ «75»

سران مستكبر قوم صالح، به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند، گفتند:

آيا علم داريد كه صالح ازطرف پروردگارش فرستاده شده است؟ (مؤمنان در پاسخ به ايجاد شكّ وترديد آنان) گفتند: قطعاً ما به آنچه بر او فرستاده شده است، ايمان داريم.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ (75)

قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا: گفتند اكابر و رؤسا آنانكه تكبر و سركشى نمودند از ايمان، مِنْ قَوْمِهِ‌: از قوم ثمود، لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ‌: مر كسانى را كه مستضعفين و مؤمن بودند، چه عادت كفار متمردين و


جلد 4 صفحه 121

متكبرين، همين است كه به تحقير و استخفاف، وصف مؤمنين نموده و ايشان را از ضعفاء عقول مى‌شمرند. و غرض از توصيف به ضعف، تنفير مردم بود از متابعت، و فى الواقع اين ذم به مؤمنين عايد نشود، بلكه راجع به خود آنها گردد؛ چه مقتضاى عقل آنست كه آنچه به براهين و دلايل ثابت شود، آن حق و تمسك به حق ثابت كار عقلاء، و آن كه معهذا ترك حق نمايد، او مخالف عقل و به جهل و كبر منسوب است؛ لذا او سبحانه و تعالى مكرر ذم ايشان به استكبار فرمود. مقوله مستكبرين به ضعفاء آن كه: أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ‌:

آيا شما به علم قطعى مى‌دانيد كه بتحقيق صالح فرستاده خدا و صادق در دعواى رسالت پروردگار شما است. و اين مقالشان به استهزاء و سخريه بوده. قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ‌: گفتند مؤمنين صادقين به كافرين كاذبين كه بتحقيق ما به جميع آنچه فرستاده شده به صالح، ايمان و تصديق داريم و حق بر ما ثابت شده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 75 تا 77

قالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ (75) قالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كافِرُونَ (76) فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا يا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ (77)

ترجمه‌

گفتند جماعتى كه سركشى ميكردند از قومش مر آنانرا كه ناتوان شمرده شده بودند كه كسانى بودند كه ايمان آورده بودند از ايشان آيا ميدانيد كه صالح فرستاده شده است از پروردگارش گفتند همانا ما بآنچه فرستاده شده است بآن گروندگانيم‌

گفتند آنانكه سركشى كردند همانا ما بآنچه گرويديد بآن كافرانيم‌

پس پى كردند ناقه را و سركشى كردند از فرمان پروردگارشان و گفتند اى صالح بياور ما را آنچه وعده ميدهى بما اگر هستى از فرستادگان.

تفسير

جماعت اشراف كه تكبّرشان مانع از قبول حق و تمكين از حضرت صالح بود از اقوام او بكسانيكه ايمان آورده بودند از قبيله خودشان كه در نظر آنها ضعيف و حقير شمرده ميشدند بواسطه كمى ثروتشان گفتند آيا شما صالح را پيغمبر ميدانيد و بنابر اين لمن آمن بدل است از للّذين و اين سؤال را گفته‌اند براى استهزاء مينمودند و بنظر حقير ممكن است براى تعجّب باشد چنانچه در آيات سابقه اشاره شد يا واقعا شك داشتند در هر حال اهل ايمان تصديق نمودند آنحضرت را كه آنچه آورده است حق است و اين موجب مزيد عناد آنها شد و اقرار بكفر خودشان نمودند و از ميان آنها مردى قدّار نام كه ازرق چشم و حرامزاده بود بامر و رضاى سايرين ناقه را پى نمود و كشت و بقيّه با او شركت كردند در قطعه قطعه نمودن آن و همه از گوشت آن خوردند لذا خداوند نسبت عقر را بهمه داده است و بعد از اين واقعه قوم روابط خود را با حضرت صالح بكلّى قطع نموده و بر طغيان و سركشى خود افزودند و با آن كه آنحضرت فرمود باز هم اگر توبه كنيد قبول ميشود و عذاب نازل نميگردد گفتند اگر راست ميگوئى و پيغمبرى بوعده خود كه نزول عذاب بعد از اسائه بناقه بود عمل نما.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ المَلَأُ الَّذِين‌َ استَكبَرُوا مِن‌ قَومِه‌ِ لِلَّذِين‌َ استُضعِفُوا لِمَن‌ آمَن‌َ مِنهُم‌ أَ تَعلَمُون‌َ أَن‌َّ صالِحاً مُرسَل‌ٌ مِن‌ رَبِّه‌ِ قالُوا إِنّا بِما أُرسِل‌َ بِه‌ِ مُؤمِنُون‌َ (75)

گفتند جماعتي‌ ‌از‌ ثمود كساني‌ ‌که‌ تكبر ورزيدند ‌از‌ اطاعت‌ صالح‌ ‌از‌ قوم‌ صالح‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ضعيف‌ شمردند ‌از‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ بودند ‌از‌ همان‌ قوم‌ آيا ‌شما‌ ميدانيد اينكه‌ صالح‌ فرستاده‌ ‌شده‌ ‌از‌ جانب‌ پروردگار ‌خود‌ ‌است‌ جواب‌ دادند مستضعفين‌ ‌که‌ محققا ‌ما بآنچه‌ صالح‌ فرستاده‌ ‌شده‌ ايمان‌ داريم‌.

قوم‌ صالح‌ دو دسته‌ شدند يك‌ دسته‌ كفار و مشركين‌ ‌که‌ اطاعت‌ نكردند و اينها اكثر بودند، دسته‌ دوم‌ ‌که‌ ايمان‌ آوردند و ‌آنها‌ ‌را‌ دسته‌ اول‌ ضعيف‌ شمردند ‌که‌ معناي‌ مستضعف‌ ‌است‌.

دسته‌ اول‌ خطاب‌ بدسته‌ دوم‌ كردند قال‌َ المَلَأُ ‌يعني‌ جماعت‌ انبوهي‌ ‌که‌ اينها الَّذِين‌َ استَكبَرُوا بودند استكبار ميكردند تكبر و كبر ‌در‌ معني‌ متفاوت‌ ‌است‌ كبر صفت‌ نفسانيه‌ ‌است‌ و ممكن‌ ‌است‌ ‌در‌ نفس‌ ‌اينکه‌ صفت‌ خبيثه‌ ‌را‌ داشته‌ ‌باشد‌ لكن‌ اظهار نكند، و تكبر اينست‌ ‌که‌ آثار كبر ‌را‌ ظاهر كنند و عقوبت‌ ‌آن‌ اشد ‌است‌ بلكه‌ مورث‌ بسياري‌ ‌از‌ معاصي‌ ميشود مثل‌ ظلم‌ و تعدي‌ و طغيان‌ و سركشي‌ و نحو اينها، و استكبار اينست‌ ‌که‌ بزرگي‌ ‌را‌ بخود ببندد مثل‌ يزيد ‌بن‌ معويه‌ (لع‌) ‌که‌ عليا عليّه‌ حضرت‌ زينب‌ سلام‌ اللّه‌ عليها باو فرمود (شمخت‌ بانفك‌).

‌من‌ قومه‌ مثل‌ امروزه‌ ‌که‌ بسيار ‌از‌ اعيان‌ و اشراف‌ ‌ما زير بار نميروند و شأن‌ ‌خود‌ ‌را‌ بالاتر ‌از‌ ‌اينکه‌ ميدانند ‌که‌ خدمت‌ علماء مشرف‌ شوند و ‌در‌ مساجد بجماعت‌ حاضر شوند و اخذ مسائل‌ و احكام‌ و عقائد ‌از‌ ‌آنها‌ كنند و استماع‌ مواعظ و نصايح‌ مخصوصا تربيت‌ شدگان‌ ‌در‌ دبيرستانها و دانشكده‌ها ويژه‌ دختران‌ مكشوفات‌.

لِلَّذِين‌َ استُضعِفُوا گفتند ‌به‌ آنهايي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كوچك‌ كردند مثل‌ كسبه‌ و تهي‌دستان‌ لِمَن‌ آمَن‌َ مِنهُم‌ ‌که‌ اغلب‌ ‌در‌ ‌هر‌ عصر و زماني‌ ترويج‌ دين‌ و اعلاء كلمه‌

جلد 7 - صفحه 369

اسلام‌ بدست‌ همين‌ مستضعفين‌ بوده‌ و هست‌.

أَ تَعلَمُون‌َ أَن‌َّ صالِحاً مُرسَل‌ٌ مِن‌ رَبِّه‌ِ ‌اينکه‌ استفهام‌ توبيخي‌ ‌است‌ و سرزنش‌ ميكنند بآنها ‌که‌ ‌شما‌ عقيده‌ داريد ‌که‌ صالح‌ پيغمبر ‌است‌ و ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ آمده‌ ‌است‌ نه‌ استفهام‌ تحقيقي‌ ‌که‌ بخواهند حقيقت‌ مطلب‌ ‌را‌ دست‌ بياورند قالوا همين‌ مستضعفين‌ ‌در‌ جواب‌ مستكبرين‌ گفتند إِنّا بِما أُرسِل‌َ بِه‌ِ مُؤمِنُون‌َ بتوحيد و يگانگي‌ خداوند و رسالت‌ حضرت‌ صالح‌ و تصديق‌ بجميع‌ ‌ما جاء ‌به‌ ايمان‌ داريم‌ و ثابت‌ قدم‌ هستيم‌ و ‌از‌ شرك‌ و كفر بيزاريم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 75)- باز ملاحظه می‌کنیم که جمعیت اشراف و ثروتمندان خوش ظاهر و بد باطن سر رشته مخالفت با این پیامبر بزرگ الهی را به دست گرفتند و همان طور که قرآن می‌گوید: «این جمعیت اشرافی و متکبر از قوم صالح به افرادی از مستضعفان که ایمان آورده بودند گفتند: آیا به راستی شما می‌دانید که صالح از طرف خداوند برای راهنمایی ما فرستاده شده است» (قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ).

ولی به زودی با پاسخ قاطع آنان که حکایت از تصمیم و اراده قوی می‌کرد

ج2، ص64

رو برو شدند و این پاسخ را از آنان شنیدند که «گفتند: ما نه تنها می‌دانیم صالح فرستاده خداست بلکه) ما به آنچه او مأموریت دارد، و دعوت به سوی آن می‌کند، ایمان آورده‌ایم» (قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ).

نکات آیه

۱- صالح(ع)، از پیامبران الهى (أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه)

۲- گروهى از اشراف و بزرگان قوم صالح رسالت وى را پذیرفتند و به وى ایمان آوردند و گروهى دیگر از آنان به وى کافر شدند. (قال الملأ الذین استکبروا) برداشت فوق مبتنى بر این است که «الذین ... » وصفى احترازى باشد. یعنى ملأ قوم ثمود در برابر رسالت صالح دو طایفه شدند: مستکبران و غیر مستکبران.

۳- مستضعفان و اشراف مستکبر، دو طبقه متمایز از یکدیگر در میان قوم ثمود (قال الملأ الذین استکبروا من قومه للذین استضعفوا)

۴- گروهى از مستضعفان قوم ثمود رسالت صالح (ع) را تصدیق کرده و به وى ایمان آوردند. (للذین استضعفوا لمن ءامن منهم) برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر «منهم» به «الذین» در «للذین استضعفوا» برگردد، نه به «قومه». در این صورت «لمن ءامن» بدل بعض از کل براى «للذین استضعفوا» است و مفاد آن تقسیم مستضعفان به دو طایفه مؤمنان و غیر مؤمنان خواهد بود.

۵- مبارزه اشراف کفرپیشه ثمود با صالح(ع)، على رغم مشاهده معجزه و دلیل روشن بر رسالت آن حضرت (قال الملأ الذین استکبروا من قومه ... أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه)

۶- اشراف کفرپیشه قوم ثمود براى ایجاد تردید در مؤمنان، از باور و اطمینان آنان به رسالت صالح پرسش کردند. (قال الملأ ... أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه)

۷- خودبزرگ بینى، ریشه مبارزه با پیامبران الهى و مبلغان دین (قال الملأ الذین استکبروا من قومه ... أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه)

۸- مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخى قاطع به کفرپیشگان، ایمان و باور خویش را به صالح و تمامى رسالتهاى وى اعلان کردند. (أتعلمون ... قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون)

۹- مستعضعفان مؤمن قوم ثمود، در پاسخ مستکبران، کفر خویش به معبودان دروغین را اعلان کردند. (قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون) حصر اضافى که از تقدیم «بما ارسل» بر «مؤمنون» به دست مى آید، بیانگر این است که مستضعفان، علاوه بر اعلان ایمان به صالح و رسالتهاى وى، بیزارى خویش را از معبودان دروغین نیز بیان داشتند.

۱۰- مستضعفان مؤمن از قوم ثمود، مردمانى پایدار و راسخ در ایمان خویش (قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون) از اینکه مؤمنان قوم ثمود مقصود خویش را با جمله اسمیه و به همراه «إنّ» بیان کردند و با کلمه «ما»ى موصوله ایمان خویش را به تمامى رسالتهاى صالح اعلان داشتند، معلوم مى شود آنان در ایمان خویش بسیار جدى و پایدار بودند.

۱۱- تلاش تبلیغاتى کفرپیشگان قوم ثمود براى ایجاد شک در رسالت صالح، تلاشى بى ثمر بود. (قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون)

موضوعات مرتبط

  • استکبار: آثار استکبار ۷
  • انبیا: منشأ مبارزه با انبیا ۷
  • ایمان: به صالح (ع) ۲، ۴، ۶، ۸
  • دین: مبارزه با مبلغان دین ۷
  • رسولان خدا:۱
  • شبهه: القاى شبهه ۶، ۱۱
  • صالح(ع): دلایل نبوت صالح(ع) ۵ ; قصهصالح(ع) ۱، ۲، ۵، ۱۱ ; مؤمنان به صالح(ع) ۸ ; مبارزه با صالح(ع) ۵; معجزه صالح(ع) ۵ ; نبوت صالح(ع) ۱، ۶، ۸
  • قوم ثمود: استقامت مؤمنان قوم ثمود ۱۰ ; اشراف قوم ثمود ۳ ; اشراف قوم ثمود و صالح (ع) ۲، ۵ ; اشراف کافر قوم ثمود ۲، ۶ ; اشراف مؤمن قوم ثمود ۲ ; ایمان مؤمنان قوم ثمود ۱۰ ; تاریخ قوم ثمود ۴، ۶، ۹، ۱۱ ; تبلیغ کافران قوم ثمود ۱۱ ; طبقات اجتماعى قوم ثمود ۳ ; قوم ثمود و نبوت صالح (ع) ۱۱ ; کافران قوم ثمود ۹ ; مبارزه اشراف قوم ثمود ۵ ; مستضعفان قوم ثمود ۳ ; مستضعفان کافر قوم ثمود ۴ ; مستضعفان مؤمن قوم ثمود ۴، ۸، ۹، ۱۰ ; مستکبران قوم ثمود ۹
  • قوم صالح: تاریخ قوم صالح ۲، ۵، ۸
  • کافران: پاسخ به کافران ۸
  • کفر: به معبودان باطل ۹

منابع