الأنعام ١٥٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۰#link254 | آيات ۱۵۰ - ۱۳۶، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۰#link254 | آيات ۱۵۰ - ۱۳۶، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۰#link255 | بيان آيات شريفه ، كه متضمن احتجاج عليه مشركين در مورد قربانى كردن فرزندانشان در برابر بت ها، و بعض احكام در مورد خوردنى ها، مى باشد.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۰#link255 | بيان آيات شريفه ، كه متضمن احتجاج عليه مشركين در مورد قربانى كردن فرزندانشان در برابر بت ها، و بعض احكام در مورد خوردنى ها، مى باشد.]] | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۱#link260 | در قيامت از جاهل سؤ ال مى شود: چرا علم نياموختى تا بدان عمل كنى ؟.]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۴۱#link260 | در قيامت از جاهل سؤ ال مى شود: چرا علم نياموختى تا بدان عمل كنى ؟.]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۴۴#link5 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۶_بخش۴۴#link5 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «150» | |||
(اى پيامبر! به كسانى كه بهره بردن از حيوانات و زراعتها را نابجا بر خود حرام كردهاند) بگو: گواهان خود را كه گواهى دهند خداوند اين را حرام كرده، بياوريد. | |||
پس اگر شهادت دادند، تو همراه با آنها گواهى مده و از خواستههاى كسانى كه آيات مارا تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، همانها كه براى پروردگارشان شريك قرار مىدهند، پيروى نكن. | |||
===نکته ها=== | |||
اسلام، دين منطق و آزادى است، در دو آيهى قبل خداوند از مشركان پرسيد: آيا شما از چيزى اطّلاع داريد كه ما نداريم؟ «هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ»، در اينجا هم مىفرمايد: اگر گواه داريد بياوريد. «هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ» | |||
در اين آيه، ابتدا مىفرمايد: اگر دليل و گواه دارند بياورند، سپس مىفرمايد: اگر هم شهادت | |||
جلد 2 - صفحه 580 | |||
دادند، تو قبول نكن (چون صادقانه نيست). | |||
«يَعْدِلُونَ» از «عدل» به معناى همتاست. پس «بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» يعنى براى خداوند، شريك و همتا و شبيه قرار مىدهند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- يكى از وظايف مبلّغان دينى، برخورد با بدعتهاست. قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ ... أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا | |||
2- هر گواهى و شهادتى، اعتبار ندارد. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ» | |||
3- مواظب باشيم شرايط و جوّ اجتماع، ما را به اشتباه نيافكند. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ» (تصديق كردن و همگام شدن با گواهان ناحق حرام است) | |||
4- قوانين بشرى اگر برخاسته از هوسهاى كفّار باشد، قابل پيروى نيست. | |||
لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ... | |||
5- انسانهاى با ايمان نبايد از سنّتهاى مشركان تقليد كنند. لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ... | |||
6- مشركان، خداوند را خالق مىدانند ليكن در تدبير و مديريّت امور هستى براى او شريك قائلند. «وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (150) | |||
بعد از آن بيان آنكه طريق به صحت مذهب و مقالاتى كه كفار گفتند مفسد است، هم از جهت عقل و هم از طريق سمع، مىفرمايد: | |||
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله بياوريد شاهدان خود را آن كسانى كه شهادت دهند أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا: | |||
بدرستى كه خداى تعالى حرام فرموده اين محرمات را از انعام و حرث و غيره، و چون شاهدان چنين نباشند، پس حجت، لازم آنها، و بسبب قطع عدم حجت، ظاهر و هويدا شود كه قول آنها تقليد صرف بوده فَإِنْ شَهِدُوا: پس اگر شهادت نيابند و خود شهادت دهند به صحت ادعايشان فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ: پس تو شهادت مده و تصديق مكن ايشان را، بلكه فساد قول آنها را تبيين نما، چه تسليم اقوال آنها موافقت ايشان است در شهادت باطله وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و متابعت مكن هوى و آرزوهاى كسانى كه تكذيب نمودند آيات ما را در حلال و حرام وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ: و تابع مشو كسانى را كه ايمان نياوردند به روز آخرت مانند كفار وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ: و ايشان به پروردگار خود | |||
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 401 | |||
عديل و برابر مىگردانند بتان را. در مجمع «1» فرمايد خطاب به حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و مراد امتند، مىفرمايد: اى مؤمنان، اعتقاد منمائيد مذهب كسى را كه تابع هوى و آرزوهاى نفسانى خود را مذهب قرار داده. و ممكن است آدمى هوى را مذهب اتخاذ كند به يكى از چند وجه: 1- آنكه تابع هواى سابقين شود و تقليد آنها را نمايد. 2- آنكه شبههاى بر او داخل و بدين جهت باطل در نظر او صحيح نمايد با آنكه عقل مانع او باشد 3- آنكه به جهت كراهت حمل ميثاق عقل خود را كار نفرمايد تا حق بر او ظاهر شود و بدين سبب معتقد مذهب فاسد گردد 4- آنكه به امرى فاسد الفت و عادت نموده باشد، و لذا مفارقت از آن بر او صعب نمايد. | |||
تنبيه- آيه شريفه دال است بر فساد تقليد در اصول دين، زيرا حق سبحانه از كفار مطالبه حجت نموده بر صحت ادعا، و عجز ايشان را دليل بطلان قول ايشان گردانيده. و نيز او سبحانه اتباع حجت را واجب، و متابعت هواى نفسانى را نهى فرموده. | |||
در كتاب كافى- از ابى محمّد از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: | |||
احذروا اهوائكم كما تحذرون اعدائكم فليس شىء اعداء للرّجال من اتّباع اهوائهم و حصائد السنتهم. حذر كنيد از پيروى هواى نفس چنانچه حذر مىنمائيد از دشمنان خود را. پس بدرستى كه نيست چيزى دشمنتر براى مردمان از متابعت هواى نفس آنها و گفتار زبانهايشان. | |||
و امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: بدرستى كه من مىترسم بر شما دو چيز را: | |||
هوى و طول امل. اما هواى نفس منع مىكند از حق، و اما درازى آرزو، پس فراموش دهد آخرت را. «2» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (150) | |||
ترجمه | |||
بياوريد گواهانتان را آنانكه گواهى ميدهند كه خداوند حرام كرده اين را پس اگر گواهى دادند پس گواهى مده با آنها و پيروى مكن خواهشهاى آنانرا كه تكذيب نمودند آيتهاى ما را و آنانكه ايمان نمىآورند بآخرت و آنها براى پروردگارشان عديل قرار ميدهند. | |||
تفسير | |||
خداوند بعد از اتمام حجّت بر اهل شرك به پيغمبر خود دستور فرمود كه بزرگان و دانشمندان آنها را كه مرجع و مقتداى سايرين بودند احضار و خصوصا با آنها محاجّه فرمايد اگر مفهم و قانع شدند فبها المراد و الّا پس از ايضاح حق و ابطال باطل از آنها اعراض فرمايد و متابعت هواى نفس آنقوم جهول و عنود را كه با وجود آيات واضحه الهيه مبالغه و اصرار بر كفر و عصيان دارند ننمايد چون كسانيكه منكر مبدأ و معاد باشند و در مقابل خداوند بر بت سجده نمايند معلوم است كه هوا پرست و قابل هدايت نيستند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قُل هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشهَدُونَ أَنَّ اللّهَ حَرَّمَ هذا فَإِن شَهِدُوا فَلا تَشهَد مَعَهُم وَ لا تَتَّبِع أَهواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَ هُم بِرَبِّهِم يَعدِلُونَ (150) | |||
بگو دعوت كنيد و بخوانيد شهداء خود را آن چنان كساني که شهادت دهند | |||
جلد 7 - صفحه 237 | |||
که خدا حرام كرده اينکه انعامي که شما ميگوييد حرام است پس اگر شهادت دادند پس تو شهادت نده با آنها و متابعت هواهاي نفساني آنها را مكن که اينها تكذيب كردند آيات الهي را كساني که تكذيب ميكنند آيات ما را و كساني که ايمان بروز جزاء ندارند و آنهايي که بر پروردگار خود عدل قرار دادند. | |||
قُل هَلُمَّ اسم فعل است بمعني امر و بر مفرد و جمع هر دو اطلاق ميشود چنانچه در اينجا بجمع اطلاق شد و در اصل مركب از هاء تنبيه است و لمّ که لمم بوده ميم در ميم ادغام شده يعني احضروا و هاتوا شهدائكم البته هر دعوي ثباتش احتياج يشاهد دارد و بايد شاهد غير مدعي باشد زيرا هر مدعي بر دعوي خود شهادت ميدهد كانّه خدا ميفرمايد که شما مشركين که اينکه انعام را مثل بحيره و سائبه و وصيله و بعض انعام ديگر و حرث را حرام ميدانيد مدعي هستيد بايد شاهد از خارج بياوريد الَّذِينَ يَشهَدُونَ أَنَّ اللّهَ حَرَّمَ هذا و البته شاهد بر تحريم الهي منحصر بانبياء است يا عدولي که شهادت آنها مستند بفرمايش انبياء باشد زيرا غير انبياء از كجا باو وحي ميرسد که خداوند حرام كرده و همچه شاهدي هرگز نخواهند پيدا كرد ناچار ميگويند ما خود شهادت ميدهيم فَإِن شَهِدُوا بشهادت آنها چون مدعي هستند نميتوان اثبات كرد و بلا مدرك است و چيزي که ثابت و محقق نشد نميتوان بر طبق آن شهادت داد شهادت زور است. | |||
فَلا تَشهَد مَعَهُم زيرا اينکه دعاوي از روي هواهاي نفسانيه است و كذب محض است وَ لا تَتَّبِع أَهواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا مخصوصا مشركين حجاز که گرفتار دوره جاهليت بوده و دست آنها از دامان انبياء و اولياء و علماء دين بكلي كوتاه است باز يهود و نصاري که جزئي از احكام موسي و عيسي در دست دارند اگرچه آنها هم بسياري از احكام انبياء را پامال كردند و از بين بردند. | |||
وَ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ كساني که ايمان بآخرت ندارند فقط دهري | |||
جلد 7 - صفحه 238 | |||
و طبيعي و لا مذهب است که منكر مبدء هستند و اما مشركين خدا را منكر نيستند غاية الامر شرك عبادتي دارند و يك احكامي از روي هوي معتقد هستند و ديني بر خود اتخاذ كردهاند و بنا بر اينکه ميگوييم که اينکه جمله راجع بدهري است يعني متابعت هواي نفس كفار را نبايد كرد چه يهود و نصاري و مشركين باشند که تكذيب آيات الهي را كردند و چه دهري طبيعي باشد که منكر آخرت هستند وَ هُم بِرَبِّهِم يَعدِلُونَ يعني از براي خدا عدل قرار دادند چه مشرك باشند که اصنام و خورشيد و ماه و ستاره و درخت و گاو را عدل خدا دانستند در عبادت و چه ثنويه باشند که قائل بيزدان و اهرمن شدند و چه يهود باشند که خدا را خداي موسي و موسي را خداي هارون و هارون را خداي فرعون دانستند و عزير را پسر خدا گفتند بلكه گفتند نَحنُ أَبناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ مائده آيه 21، و چه نصاري که قائل بتثليث شدند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۲
ترجمه
الأنعام ١٤٩ | آیه ١٥٠ | الأنعام ١٥١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هَلُمَّ»: بیاورید. اسمالفعل و مفرد و مثنّی و جمع و مذکّر و مؤنّث در آن یکسان است. «یَعْدِلُونَ»: معادل قرار میدهند. شریک و انباز درست میکنند. (نگا: انعام / .
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵۰ - ۱۳۶، سوره انعام
- بيان آيات شريفه ، كه متضمن احتجاج عليه مشركين در مورد قربانى كردن فرزندانشان در برابر بت ها، و بعض احكام در مورد خوردنى ها، مى باشد.
- مراد از نهى از اسراف در: (( و لا تسرفوا انه لا يحب المسرفين )) .
- خداوند متعال به مشيت تكوينى خود از هيچكس ايمان نخواسته است .
- رواياتى در مورد حق فقراء و مساكين در محصول زراعت .
- معناى : (( ثمانيه ازواج من الظاءن اثنين ... )) .
- در قيامت از جاهل سؤ ال مى شود: چرا علم نياموختى تا بدان عمل كنى ؟.
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ «150»
(اى پيامبر! به كسانى كه بهره بردن از حيوانات و زراعتها را نابجا بر خود حرام كردهاند) بگو: گواهان خود را كه گواهى دهند خداوند اين را حرام كرده، بياوريد.
پس اگر شهادت دادند، تو همراه با آنها گواهى مده و از خواستههاى كسانى كه آيات مارا تكذيب كردند و كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند، همانها كه براى پروردگارشان شريك قرار مىدهند، پيروى نكن.
نکته ها
اسلام، دين منطق و آزادى است، در دو آيهى قبل خداوند از مشركان پرسيد: آيا شما از چيزى اطّلاع داريد كه ما نداريم؟ «هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ»، در اينجا هم مىفرمايد: اگر گواه داريد بياوريد. «هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ»
در اين آيه، ابتدا مىفرمايد: اگر دليل و گواه دارند بياورند، سپس مىفرمايد: اگر هم شهادت
جلد 2 - صفحه 580
دادند، تو قبول نكن (چون صادقانه نيست).
«يَعْدِلُونَ» از «عدل» به معناى همتاست. پس «بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ» يعنى براى خداوند، شريك و همتا و شبيه قرار مىدهند.
پیام ها
1- يكى از وظايف مبلّغان دينى، برخورد با بدعتهاست. قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ ... أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا
2- هر گواهى و شهادتى، اعتبار ندارد. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ»
3- مواظب باشيم شرايط و جوّ اجتماع، ما را به اشتباه نيافكند. «فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ» (تصديق كردن و همگام شدن با گواهان ناحق حرام است)
4- قوانين بشرى اگر برخاسته از هوسهاى كفّار باشد، قابل پيروى نيست.
لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ...
5- انسانهاى با ايمان نبايد از سنّتهاى مشركان تقليد كنند. لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا ...
6- مشركان، خداوند را خالق مىدانند ليكن در تدبير و مديريّت امور هستى براى او شريك قائلند. «وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (150)
بعد از آن بيان آنكه طريق به صحت مذهب و مقالاتى كه كفار گفتند مفسد است، هم از جهت عقل و هم از طريق سمع، مىفرمايد:
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ: بگو اى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله بياوريد شاهدان خود را آن كسانى كه شهادت دهند أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا:
بدرستى كه خداى تعالى حرام فرموده اين محرمات را از انعام و حرث و غيره، و چون شاهدان چنين نباشند، پس حجت، لازم آنها، و بسبب قطع عدم حجت، ظاهر و هويدا شود كه قول آنها تقليد صرف بوده فَإِنْ شَهِدُوا: پس اگر شهادت نيابند و خود شهادت دهند به صحت ادعايشان فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ: پس تو شهادت مده و تصديق مكن ايشان را، بلكه فساد قول آنها را تبيين نما، چه تسليم اقوال آنها موافقت ايشان است در شهادت باطله وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و متابعت مكن هوى و آرزوهاى كسانى كه تكذيب نمودند آيات ما را در حلال و حرام وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ: و تابع مشو كسانى را كه ايمان نياوردند به روز آخرت مانند كفار وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ: و ايشان به پروردگار خود
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 401
عديل و برابر مىگردانند بتان را. در مجمع «1» فرمايد خطاب به حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و مراد امتند، مىفرمايد: اى مؤمنان، اعتقاد منمائيد مذهب كسى را كه تابع هوى و آرزوهاى نفسانى خود را مذهب قرار داده. و ممكن است آدمى هوى را مذهب اتخاذ كند به يكى از چند وجه: 1- آنكه تابع هواى سابقين شود و تقليد آنها را نمايد. 2- آنكه شبههاى بر او داخل و بدين جهت باطل در نظر او صحيح نمايد با آنكه عقل مانع او باشد 3- آنكه به جهت كراهت حمل ميثاق عقل خود را كار نفرمايد تا حق بر او ظاهر شود و بدين سبب معتقد مذهب فاسد گردد 4- آنكه به امرى فاسد الفت و عادت نموده باشد، و لذا مفارقت از آن بر او صعب نمايد.
تنبيه- آيه شريفه دال است بر فساد تقليد در اصول دين، زيرا حق سبحانه از كفار مطالبه حجت نموده بر صحت ادعا، و عجز ايشان را دليل بطلان قول ايشان گردانيده. و نيز او سبحانه اتباع حجت را واجب، و متابعت هواى نفسانى را نهى فرموده.
در كتاب كافى- از ابى محمّد از حضرت صادق عليه السّلام فرمايد:
احذروا اهوائكم كما تحذرون اعدائكم فليس شىء اعداء للرّجال من اتّباع اهوائهم و حصائد السنتهم. حذر كنيد از پيروى هواى نفس چنانچه حذر مىنمائيد از دشمنان خود را. پس بدرستى كه نيست چيزى دشمنتر براى مردمان از متابعت هواى نفس آنها و گفتار زبانهايشان.
و امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: بدرستى كه من مىترسم بر شما دو چيز را:
هوى و طول امل. اما هواى نفس منع مىكند از حق، و اما درازى آرزو، پس فراموش دهد آخرت را. «2»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قُلْ هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هذا فَإِنْ شَهِدُوا فَلا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ (150)
ترجمه
بياوريد گواهانتان را آنانكه گواهى ميدهند كه خداوند حرام كرده اين را پس اگر گواهى دادند پس گواهى مده با آنها و پيروى مكن خواهشهاى آنانرا كه تكذيب نمودند آيتهاى ما را و آنانكه ايمان نمىآورند بآخرت و آنها براى پروردگارشان عديل قرار ميدهند.
تفسير
خداوند بعد از اتمام حجّت بر اهل شرك به پيغمبر خود دستور فرمود كه بزرگان و دانشمندان آنها را كه مرجع و مقتداى سايرين بودند احضار و خصوصا با آنها محاجّه فرمايد اگر مفهم و قانع شدند فبها المراد و الّا پس از ايضاح حق و ابطال باطل از آنها اعراض فرمايد و متابعت هواى نفس آنقوم جهول و عنود را كه با وجود آيات واضحه الهيه مبالغه و اصرار بر كفر و عصيان دارند ننمايد چون كسانيكه منكر مبدأ و معاد باشند و در مقابل خداوند بر بت سجده نمايند معلوم است كه هوا پرست و قابل هدايت نيستند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل هَلُمَّ شُهَداءَكُمُ الَّذِينَ يَشهَدُونَ أَنَّ اللّهَ حَرَّمَ هذا فَإِن شَهِدُوا فَلا تَشهَد مَعَهُم وَ لا تَتَّبِع أَهواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَ هُم بِرَبِّهِم يَعدِلُونَ (150)
بگو دعوت كنيد و بخوانيد شهداء خود را آن چنان كساني که شهادت دهند
جلد 7 - صفحه 237
که خدا حرام كرده اينکه انعامي که شما ميگوييد حرام است پس اگر شهادت دادند پس تو شهادت نده با آنها و متابعت هواهاي نفساني آنها را مكن که اينها تكذيب كردند آيات الهي را كساني که تكذيب ميكنند آيات ما را و كساني که ايمان بروز جزاء ندارند و آنهايي که بر پروردگار خود عدل قرار دادند.
قُل هَلُمَّ اسم فعل است بمعني امر و بر مفرد و جمع هر دو اطلاق ميشود چنانچه در اينجا بجمع اطلاق شد و در اصل مركب از هاء تنبيه است و لمّ که لمم بوده ميم در ميم ادغام شده يعني احضروا و هاتوا شهدائكم البته هر دعوي ثباتش احتياج يشاهد دارد و بايد شاهد غير مدعي باشد زيرا هر مدعي بر دعوي خود شهادت ميدهد كانّه خدا ميفرمايد که شما مشركين که اينکه انعام را مثل بحيره و سائبه و وصيله و بعض انعام ديگر و حرث را حرام ميدانيد مدعي هستيد بايد شاهد از خارج بياوريد الَّذِينَ يَشهَدُونَ أَنَّ اللّهَ حَرَّمَ هذا و البته شاهد بر تحريم الهي منحصر بانبياء است يا عدولي که شهادت آنها مستند بفرمايش انبياء باشد زيرا غير انبياء از كجا باو وحي ميرسد که خداوند حرام كرده و همچه شاهدي هرگز نخواهند پيدا كرد ناچار ميگويند ما خود شهادت ميدهيم فَإِن شَهِدُوا بشهادت آنها چون مدعي هستند نميتوان اثبات كرد و بلا مدرك است و چيزي که ثابت و محقق نشد نميتوان بر طبق آن شهادت داد شهادت زور است.
فَلا تَشهَد مَعَهُم زيرا اينکه دعاوي از روي هواهاي نفسانيه است و كذب محض است وَ لا تَتَّبِع أَهواءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا مخصوصا مشركين حجاز که گرفتار دوره جاهليت بوده و دست آنها از دامان انبياء و اولياء و علماء دين بكلي كوتاه است باز يهود و نصاري که جزئي از احكام موسي و عيسي در دست دارند اگرچه آنها هم بسياري از احكام انبياء را پامال كردند و از بين بردند.
وَ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِالآخِرَةِ كساني که ايمان بآخرت ندارند فقط دهري
جلد 7 - صفحه 238
و طبيعي و لا مذهب است که منكر مبدء هستند و اما مشركين خدا را منكر نيستند غاية الامر شرك عبادتي دارند و يك احكامي از روي هوي معتقد هستند و ديني بر خود اتخاذ كردهاند و بنا بر اينکه ميگوييم که اينکه جمله راجع بدهري است يعني متابعت هواي نفس كفار را نبايد كرد چه يهود و نصاري و مشركين باشند که تكذيب آيات الهي را كردند و چه دهري طبيعي باشد که منكر آخرت هستند وَ هُم بِرَبِّهِم يَعدِلُونَ يعني از براي خدا عدل قرار دادند چه مشرك باشند که اصنام و خورشيد و ماه و ستاره و درخت و گاو را عدل خدا دانستند در عبادت و چه ثنويه باشند که قائل بيزدان و اهرمن شدند و چه يهود باشند که خدا را خداي موسي و موسي را خداي هارون و هارون را خداي فرعون دانستند و عزير را پسر خدا گفتند بلكه گفتند نَحنُ أَبناءُ اللّهِ وَ أَحِبّاؤُهُ مائده آيه 21، و چه نصاري که قائل بتثليث شدند.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- رهنمود خداوند به پیامبر (ص) براى دعوت مدعیان تحریمهاى واهى به ارائه دلیل و مناظره و احتجاج (قل هلم شهداءکم الذین یشهدون)
۲- مشرکان صدر اسلام تحریمها و بدعتهاى نارواى خود را به خداوند نسبت مى دادند. (قل هلم شهداءکم الذین یشهدون أن الله حرم هذا)
۳- مشرکان صدر اسلام فاقد هر گونه گواه صادق و معتبر بر حقانیت تحریمهاى خویش (قل هلم شهداءکم الذین یشهدون أن الله حرم هذا)
۴- تصدیق کردن و همگام شدن با شهادت دهندگان نابحق، حرام است. (فإن شهدوا فلا تشهد معهم و لا تتبع أهواء الذین کذبوا بأیتنا)
۵- اگر مشرکان بر تحریمهاى ادعایى خود گواه و دلیلى نیز بیاورند، ساختگى و بى اساس است. (قل هلم ... فإن شهدوا فلا تشهد معهم)
۶- اگر مدعیان تحریمهاى بى اساس، گواه و شاهدى ساختگى نیز بر مدعاى خود اقامه کنند، نباید مورد تصدیق قرار گیرند. (قل هلم ... فإن شهدوا فلا تشهد معهم)
۷- تحریمهاى بى جاى مشرکان برخاسته از هواپرستى و فاقد ارزش و اعتبار است. (فإن شهدوا فلا تشهد معهم و لا تتبع أهواء الذین کذبوا)
۸- پیامبر (ص) از پیروى تمایلات منحرفان باید بر حذر باشد. (و لا تتبع أهواء الذین کذبوا بأیتنا)
۹- خطر پیروى از تمایلات منحرفان و بدعتگذاران در کمین مؤمنان است. (و لا تتبع أهواء الذین کذبوا بأیتنا) گر چه «لا تتبع ... » خطاب به پیامبر (ص) است، ولى روى سخن در حقیقت با همه مؤمنان است.
۱۰- تحریمهاى بى دلیل (بدعتگذارى)، تحت تأثیر تمایلات نفسانى است. (الذین یشهدون أن الله حرم ... و لا تتبع أهواء)
۱۱- پیروى از هواهاى نفسانى زمینه ساز شهادت نابحق است. (فإن شهدوا فلا تشهد معهم و لا تتبع أهواء الذین کذبوا)
۱۲- مدعیان تحریمهاى بى اساس، تکذیب کننده آیات خداوند و منکران آخرت هستند. (قل هلم ... و لا تتبع أهواء الذین کذبوا بأیتنا و الذین لا یؤمنون بالأخرة)
۱۳- مؤمنان نباید در افکار و اعمال و سنتها از مشرکان و منکران معاد تقلید کنند. (و لا تتبع أهواء الذین ... و هم بربهم یعدلون)
۱۴- مشرکان معتقد به وجود شریک براى خدا در ربوبیت هستند. (و الذین لا یؤمنون بالأخرة و هم بربهم یعدلون)
۱۵- خداوند، حقیقتى بى همتا و بى بدیل و عدیل است. (و هم بربهم یعدلون)
موضوعات مرتبط
- آخرت: مکذّبان آخرت ۱۲
- آیات خدا: مکذّبان آیات خدا ۱۲
- احتجاج: با بدعتگذاران ۱
- احکام:۴
- افترا: به خدا ۲
- بدعت: بیخاعتبارى بدعت ۶، ۷ ; عوامل بدعت ۷ ; منشأ بدعت ۱۰
- بدعتگذاران: بیخمنطقى بدعتگذاران ۶ ; خطر پیروى از بدعتگذاران ۹
- تقلید: ناپسند ۱۳
- جاهلیت: رسوم جاهلیت ۵
- خدا: اختصاصات خدا ۱۵ ; اوامر خدا ۱ ; بیخنظیرى خدا ۱۵ ; تنزیه خدا ۱۵ ; وحدانیت خدا ۱۵
- گواهى: احکام گواهى ۴ ; بیخاعتبارى گواهى جعلى ۶ ; حرمت تصدیق گواهى ناحق ۴ ; زمینه گواهى ناحق ۱۱
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱۳ ; هشدار به مؤمنان ۹
- مباحات: تحریم مباحات ۱، ۲، ۳، ۶، ۱۲ ; تحریم مباحات در جاهلیت ۵ ; منشأ تحریم مباحات ۷، ۱۰
- محرمات:۴
- محمّد (ص): و بدعتگذاران ۱ ; محمّد (ص) و گمراهان ۸ ; مسؤولیت محمّد (ص) ۱، ۸
- مشرکان: افتراى به خدا ۲ ; بدعتگذارى مشرکان ۵ ; بدعتگذارى مشرکان صدر اسلام ۲ ; بیخاعتبارى بدعتگذاران مشرکان ۳ ; بیخمنطقى مشرکان ۵ ; بیخمنطقى مشرکان صدر اسلام ۳ ; پیروى از رسوم مشرکان ۱۳ ; شرک ربوبى مشرکان ۱۴ ; عقیده مشرکان ۱۴ ; هواپرستى مشرکان ۷
- معاد: پیروى از مکذّبان معاد ۱۳
- منحرفان: ترک پیروى از منحرفان ۸ ; خطر پیروى از منحرفان ۹
- هواپرستى: آثار هواپرستى ۱۰، ۱۱