الأنعام ٢٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link24 | آيات ۳۲ - ۲۱، سوره انعام]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link24 | آيات ۳۲ - ۲۱، سوره انعام]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link25 | توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۵#link25 | توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست .]] | ||
خط ۴۶: | خط ۴۷: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۶#link35 | دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله : (( و لو ردوا العادوا لما عنه ... )) .]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۷_بخش۶#link35 | دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله : (( و لو ردوا العادوا لما عنه ... )) .]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۵#link123 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۵_بخش۳۵#link123 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23» | |||
پس (از آن همه فريفتگى به بتان، در پيشگاه خدا) عذرى نيابند جز آنكه (از بتان بيزارى جسته و) بگويند: سوگند به خدا! پروردگارمان، ما هرگز مشرك نبودهايم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23» | |||
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ: پس آنگاه نباشد معذرت آنها كه توهّم كرده باشند به آن خلاصى از عذاب را، چنانچه از حضرت صادق عليه السّلام مروى است. «1» يا به معنى كفر، و مراد عاقبت است؛ و يا به معنى جواب است و تسميه آن به فتنه؛ جهت آنكه، فتنه كذب مىباشد. پس بنابر قول ثانى و ثالث، معنى آنكه: نباشد عاقبت كفر يا جواب آنها إِلَّا أَنْ قالُوا: مگر آنكه گويند وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ: قسم به خدائى كه پروردگار ما است نبوديم ما شركآورندگان، يعنى بر وجه كذب اين قسم قسم خوردند كه مشرك نبوديم با آنكه دانسته باشند كه نفع نخواهد داد ايشان را، لكن از فرط وحشت و حيرت به اين قائل شوند همچنانكه گويند «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها» «2» با آنكه متيقن به خلودند. در كافى «3»- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: يعنون بولاية على عليه السّلام. در منهج «4»: چون روز قيامت مشاهده كرامات و علوّ مقامات اهل توحيد كنند. بعضى به بعضى گويند: قسم خوريد ما مشرك نبوديم تا نجات يابيم. وقتى قسم خورند حق تعالى مهر بر دهنهاى ايشان نهد تا جوارح ايشان بر كفر آنها شهادت دهند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23» | |||
ترجمه | |||
پس نباشد معذرت آنها مگر آنكه گويند بخدا پروردگار ما قسم نبوديم مشركان. | |||
تفسير | |||
در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه فتنه بمعنى معذرت است فيض ره فرموده مراد از معذرت چيزيست كه توهّم نمودند موجب خلاص آنها است و بنظر حقير مراد نتيجه سؤال از آنها است و بعضى گفتهاند فتنه بمعنى جواب است و بنظر حقير حيله است و با روايت منقوله هم منافات ندارد چون همان حيله معذرت آنها بوده در هر حال مراد آنستكه پس از سؤال الهى كه در آيه سابقه بيان شد از شدت وحشت و حيرت و بيچارگى با آنكه ميدانستند دروغ در محضر الهى فائده ندارد قسم ياد كردند كه ما مشرك نبوديم و در كافى از حضرت باقر و قمى ره از حضرت صادق عليهما السلام نقل نموده كه مرادشان آن بود كه ما كسى را شريك در ولايت با على (ع) قرار نداديم حقير عرض مىكنم چون عرفاء اهل سنت در مقام معذرت از اقرار بخلافت خلفاء گفتهاند منصب ولايت و وصايت و امامت مخصوص بامير المؤمنين (ع) است ولى سلطنت ظاهرى حق خلفاء بوده تا زمانى كه امير المؤمنين (ع) باين منصب هم رسيد و هر چهار مقام از آن او گشت معلوم ميشود همين معذرت و حيله را در پيشگاه الهى هم بكار ميبرند و بنابر اين ظاهرا دروغ هم نگفتهاند براى آنكه كسى را در ولايت با آنحضرت شريك نكردهاند نهايت آنكه با وجود ولى و وصى و امام معتقد شدهاند كه حقا بايد زمام امور دين و دنياى مردم در كف غير باشد كه حقوق مسلمانان و احكام اسلام را تضييع نمايند و امام و ولى و وصى بايد مطيع آنها باشد و جرئت اظهار حق را نداشته باشد پناه ميبريم بخدا | |||
---- | |||
جلد 2 صفحه 309 | |||
از وساوس شيطان .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ثُمَّ لَم تَكُن فِتنَتُهُم إِلاّ أَن قالُوا وَ اللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِينَ «23» | |||
پس از اينکه نبود فتنه اينها مگر اينكه گفتند قسم بخداوند پروردگار ما که ما مشرك نبوديم. | |||
در باب قرائت قرّاء مختلف قرائت كردند در كلمه فتنتهم که بضم تاء است يا بفتح آن و در كلمه ربّنا که بكسر باء است يا بفتح باء و هر كدام حجة اقامه كردند بر قرائت خود لكن چون مكرر گفتهايم که معتبر سياهي قرآن است و بر خلاف سياهي اجتهاد مقابل نص است بر طبق سياهي تفسير ميكنيم: فتنتهم بضم تاء و ربّنا بكسر باء. | |||
ثمّ يعني پس از سؤال از مشركين که كجايند شركاء شما اينها در مقام جواب و عذرخواهي و بيزاري از شركاء برميآيند لَم تَكُن فِتنَتُهُم فتنتهم اسم لم تكن و تعبير بتأنيث براي تأنيث لفظي فتنة و فتنة در قرآن در مواردي استعمال شده بمعني اختبار و امتحان بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ الم أَ حَسِبَ النّاسُ أَن يُترَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبلِهِم الاية عنكبوت آيه 1 و 2 و بمعني محنت و عذاب إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا المُؤمِنِينَ يعني اذيت و عذاب ميكنند مؤمنين را، بروج آيه 10. و بمعناي بلاء و مصيبت أَنَّما أَموالُكُم وَ أَولادُكُم فِتنَةٌ انفال آيه 28 يعني البلاء، و بمعني فساد وَ قاتِلُوهُم حَتّي لا تَكُونَ فِتنَةٌ انفال آيه 40 | |||
جلد 7 - صفحه 35 | |||
40 بمعني فساد و غير اينها و در اينجا بمعني كار زشت و قبيح است زيرا زشتتر از اينکه چه چيزي است که مدّتي در شرك زيست كنند و در قيامت در محضر علام الغيوب قسم و اللّه بخورند که ما مشرك نبوديم باصطلاح عذر بدتر از گناه إِلّا أَن قالُوا وَ اللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِينَ و تعبير بربّنا بيان و اللّه اشاره به اينكه پروردگار ما منحصر باللّه است که ربّ ديگر نداشته و نداشتيم. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۳
ترجمه
الأنعام ٢٢ | آیه ٢٣ | الأنعام ٢٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فِتْنةُ»: کفر. آزمایش. عذاب. مراد سرانجام کفر، نتیجه آزمایش، و پایان محنت شدیدشان در قیامت است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا... (۳) يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً... (۰) مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا... (۲) يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً... (۰)
يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ کَفَرُوا وَ... (۰) ثُمَ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا... (۴) بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا کَانُوا... (۱) الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ... (۲) وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِيرَهُ (۰) قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ... (۲)
تفسیر
- آيات ۳۲ - ۲۱، سوره انعام
- توضيح اينكه افترا زننده بر خداى عزوجل و تكذيب كننده آيات او از هر ظالمى ظالم تراست .
- قول به جواز شفاعت پيغمبر (ص ) و ائمة معصومين (ع ) و اولياء الله شرك نيست .
- معناى (( فلاح )) .
- توضيح اينكه : ظالمان (( فلاح )) نمى يابند و به آرزوها و اهداف خود نمى رسند (انهلا يفلح الظالمون ).
- بيان اينكه مشركين در قيامت آلهه دروغين خود را نمى يابند.
- سرّ دروغگويى كفار در روز قيامت .
- مواجه شدن با آتش و هول روز قيامت كفار را به تمناى رجوع به دنيا وادار مى كند نه ظهور حق .
- وجوه نه گانه اى كه درباره (( بل بدالهم من الله ... )) گفته شده است .
- دروغ گفتن كفار، در آرزوى رجوع به دنيا و عدم تكذيب آيات خدا.
- روايات و شواهدى در مورد ايمان جناب ابوطالب .
- دو روايت در مورد عالم ذر، در ذيل جمله : (( و لو ردوا العادوا لما عنه ... )) .
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23»
پس (از آن همه فريفتگى به بتان، در پيشگاه خدا) عذرى نيابند جز آنكه (از بتان بيزارى جسته و) بگويند: سوگند به خدا! پروردگارمان، ما هرگز مشرك نبودهايم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23»
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ: پس آنگاه نباشد معذرت آنها كه توهّم كرده باشند به آن خلاصى از عذاب را، چنانچه از حضرت صادق عليه السّلام مروى است. «1» يا به معنى كفر، و مراد عاقبت است؛ و يا به معنى جواب است و تسميه آن به فتنه؛ جهت آنكه، فتنه كذب مىباشد. پس بنابر قول ثانى و ثالث، معنى آنكه: نباشد عاقبت كفر يا جواب آنها إِلَّا أَنْ قالُوا: مگر آنكه گويند وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ: قسم به خدائى كه پروردگار ما است نبوديم ما شركآورندگان، يعنى بر وجه كذب اين قسم قسم خوردند كه مشرك نبوديم با آنكه دانسته باشند كه نفع نخواهد داد ايشان را، لكن از فرط وحشت و حيرت به اين قائل شوند همچنانكه گويند «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها» «2» با آنكه متيقن به خلودند. در كافى «3»- حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: يعنون بولاية على عليه السّلام. در منهج «4»: چون روز قيامت مشاهده كرامات و علوّ مقامات اهل توحيد كنند. بعضى به بعضى گويند: قسم خوريد ما مشرك نبوديم تا نجات يابيم. وقتى قسم خورند حق تعالى مهر بر دهنهاى ايشان نهد تا جوارح ايشان بر كفر آنها شهادت دهند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23»
ترجمه
پس نباشد معذرت آنها مگر آنكه گويند بخدا پروردگار ما قسم نبوديم مشركان.
تفسير
در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه فتنه بمعنى معذرت است فيض ره فرموده مراد از معذرت چيزيست كه توهّم نمودند موجب خلاص آنها است و بنظر حقير مراد نتيجه سؤال از آنها است و بعضى گفتهاند فتنه بمعنى جواب است و بنظر حقير حيله است و با روايت منقوله هم منافات ندارد چون همان حيله معذرت آنها بوده در هر حال مراد آنستكه پس از سؤال الهى كه در آيه سابقه بيان شد از شدت وحشت و حيرت و بيچارگى با آنكه ميدانستند دروغ در محضر الهى فائده ندارد قسم ياد كردند كه ما مشرك نبوديم و در كافى از حضرت باقر و قمى ره از حضرت صادق عليهما السلام نقل نموده كه مرادشان آن بود كه ما كسى را شريك در ولايت با على (ع) قرار نداديم حقير عرض مىكنم چون عرفاء اهل سنت در مقام معذرت از اقرار بخلافت خلفاء گفتهاند منصب ولايت و وصايت و امامت مخصوص بامير المؤمنين (ع) است ولى سلطنت ظاهرى حق خلفاء بوده تا زمانى كه امير المؤمنين (ع) باين منصب هم رسيد و هر چهار مقام از آن او گشت معلوم ميشود همين معذرت و حيله را در پيشگاه الهى هم بكار ميبرند و بنابر اين ظاهرا دروغ هم نگفتهاند براى آنكه كسى را در ولايت با آنحضرت شريك نكردهاند نهايت آنكه با وجود ولى و وصى و امام معتقد شدهاند كه حقا بايد زمام امور دين و دنياى مردم در كف غير باشد كه حقوق مسلمانان و احكام اسلام را تضييع نمايند و امام و ولى و وصى بايد مطيع آنها باشد و جرئت اظهار حق را نداشته باشد پناه ميبريم بخدا
جلد 2 صفحه 309
از وساوس شيطان ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ثُمَّ لَم تَكُن فِتنَتُهُم إِلاّ أَن قالُوا وَ اللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِينَ «23»
پس از اينکه نبود فتنه اينها مگر اينكه گفتند قسم بخداوند پروردگار ما که ما مشرك نبوديم.
در باب قرائت قرّاء مختلف قرائت كردند در كلمه فتنتهم که بضم تاء است يا بفتح آن و در كلمه ربّنا که بكسر باء است يا بفتح باء و هر كدام حجة اقامه كردند بر قرائت خود لكن چون مكرر گفتهايم که معتبر سياهي قرآن است و بر خلاف سياهي اجتهاد مقابل نص است بر طبق سياهي تفسير ميكنيم: فتنتهم بضم تاء و ربّنا بكسر باء.
ثمّ يعني پس از سؤال از مشركين که كجايند شركاء شما اينها در مقام جواب و عذرخواهي و بيزاري از شركاء برميآيند لَم تَكُن فِتنَتُهُم فتنتهم اسم لم تكن و تعبير بتأنيث براي تأنيث لفظي فتنة و فتنة در قرآن در مواردي استعمال شده بمعني اختبار و امتحان بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ الم أَ حَسِبَ النّاسُ أَن يُترَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم لا يُفتَنُونَ وَ لَقَد فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبلِهِم الاية عنكبوت آيه 1 و 2 و بمعني محنت و عذاب إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا المُؤمِنِينَ يعني اذيت و عذاب ميكنند مؤمنين را، بروج آيه 10. و بمعناي بلاء و مصيبت أَنَّما أَموالُكُم وَ أَولادُكُم فِتنَةٌ انفال آيه 28 يعني البلاء، و بمعني فساد وَ قاتِلُوهُم حَتّي لا تَكُونَ فِتنَةٌ انفال آيه 40
جلد 7 - صفحه 35
40 بمعني فساد و غير اينها و در اينجا بمعني كار زشت و قبيح است زيرا زشتتر از اينکه چه چيزي است که مدّتي در شرك زيست كنند و در قيامت در محضر علام الغيوب قسم و اللّه بخورند که ما مشرك نبوديم باصطلاح عذر بدتر از گناه إِلّا أَن قالُوا وَ اللّهِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِينَ و تعبير بربّنا بيان و اللّه اشاره به اينكه پروردگار ما منحصر باللّه است که ربّ ديگر نداشته و نداشتيم.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- مشرکان در قیامت براى شرک خویش چاره اى جز انکار آن ندارند. (ثم لم تکن فتنتهم إلا أن قالوا و اللّه ربنا ما کنا مشرکین) از جمله معانى فتنه، اعتذار است که در این آیه به معنى راهى براى گریز و نجات است.
۲- بى پناهى مشرکان در قیامت و ناتوانى معبودهاى آنان از کمک رساندن به آنها (أین شرکاؤکم ... ثم لم تکن فتنتهم إلا أن قالوا و اللّه ربنا ما کنا مشرکین) این آیه و آیه پیش ترسیمى از چهره مشرکان در قیامت است. در آیه پیش خطاب به مشرکان شده که: «أین شرکاؤکم» ؟ و در این آیه درماندگى و بیچارگى و عجز آنان از پاسخ و دفاع را بیان داشته است.
۳- سوگند دروغ مشرکان در قیامت بر مشرک نبودنشان در دنیا (و اللّه ربنا ما کنا مشرکین)
۴- قیامت، روز رسوایى مشرکان و آشکار شدن بطلان عقاید شرک آلود آنان (ثم لم تکن فتنتهم ... و اللّه ربنا ما کنا مشرکین)
۵- تلاش مشرکان در قیامت براى توجیه شرک خویش و گریز از پیامدهاى آن (و اللّه ربنا ما کنا مشرکین) برداشت فوق بر اساس این احتمال است که مشرکان این جمله را به دروغ به قصد نفى شرک خویش نگفته باشند، بلکه مقصودشان توجیه باشد که هدف ما حق بوده و بتها را مظهر حق مى دانستیم، نه شریک خدا
۶- اعتراف مشرکان در قیامت به الوهیت و ربوبیت خداوند (و اللّه ربنا ما کنا مشرکین)
۷- قیامت، صحنه بروز ملکات و خصلتهاى تثبیت شده و پنهان آدمى (و اللّه ربنا ما کنا مشرکین) مشرکان در قیامت دروغ مى گویند، حال آنکه براى آنان فایده اى ندارد. دلیل این کار، به فرموده صاحب المیزان، رسوخ خصلت دروغگویى در آنهاست.
روایات و احادیث
۸- المروى عن أبى عبداللّه(ع): ان المراد من «فتنتهم» معذرتهم.[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که مراد از «فتنتهم» در آیه «ثم لم تکن فتنتهم ...»، معذرت خواهى مشرکان (در قیامت) است.
موضوعات مرتبط
- انسان: خصلتهاى انسان در قیامت ۷
- خدا: ربوبیت خدا ۶
- شرک: ظهور بطلان شرک ۴
- عقیده: باطل در قیامت ۴
- قیامت: سوگند دروغ در قیامت ۳; ظهور حقایق در قیامت ۴، ۷
- مشرکان: اقرار اخروى مشرکان ۶; بطلان عقیده مشرکان ۴; بیخپناهى مشرکان ۲; تلاش اخروى مشرکان ۵; دروغگویى اخروى مشرکان ۳; رسوایى اخروى مشرکان ۴; عذرخواهى اخروى مشرکان ۸; مشرکان در قیامت ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۸; مشرکان و انکار شرک ۱، ۳; مشرکان و توجیه شرک ۵
- معبودان باطل: ضعف معبودان باطل ۲; معبودان باطل در قیامت ۲
منابع
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۴۰; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۷۰۸، ح ۳۸.